اخلاق سیاسی حضرت امام خمینی(س)

اخلاق سیاسی حضرت امام خمینی(س)

□حجت الاسلام مسیح بروجردی

 

‏یکی از مباحث مهم در فهم نظرات و تحلیل شخصیت عظیم حضرت امام، شناخت اخلاق سیاسی آن حضرت است. بدون درک عمیق از اخلاق ایشان، نمی توان به بررسی واقع‏‏ ‏‏بینانه از سیاست ایشان پرداخت. ‏

‏در این بحث، سؤالات اساسی بسیاری مطرح می شود که پاسخ به هر کدام نیازمند ارائه تحقیقات علمی و مستند به نظریات و عملکرد آن حضرت می باشد. ‏

‏سؤالاتی از قبیل آنکه: چه خصوصیتهای اخلاقی ایشان در تصمیم‏‏ ‏‏گیریهای سیاسی دخالت داشته است؟ نظر امام دربارۀ هر کدام از آن اخلاقها چیست؟ کدام اخلاق در مردم به مسائل سیاسی مربوط می شود؟ کدام اخلاق مسئولان نظام اسلامی در اداره کشور مؤثر ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 279
‏است؟ کدام اخلاق حاکمان جور در فساد حکومت مؤثر است؟ تعریف مفاهیم سیاسی به توجه با اخلاق اسلامی چیست؟ پای بندی امام نسبت به اخلاق اسلامی در صحنه های سیاسی چگونه بوده است و چرا؟... و سؤالات بسیار عمیق دیگری که در این بحث مطرح می شود. ‏

‏اینجانب با فرصت کوتاهی که دارم با تذکر یک مقدمه، به شرح دو نمونه از اخلاق سیاسی حضرت امام می پردازم. ‏

‏ ‏

مقدمه

‏اخلاق در میان امثال ما، رفتاری است که از عادت یا بعضی خصوصیات نفسانی سرچشمه می گیرد و اگر اخلاق پسندیده ای باشد، چه بسا مطالب گوناگونی از آیات و روایات را در آن زمینه بشناسیم و از حفظ بدانیم. اما رسوخ آن اخلاق در آدمی و پایبندی نسبت به آن درجاتی دارد که بسیاری انسانها در مواقع مهم و حساس، خصلت پسندیده خود را فراموش می کنند و به رفتاری برخلاف آنچه شایسته است گرفتار می شوند. ‏

‏در انسانهای بزرگ که آثار وجودی و رفتاری آنها بسیار گسترده ‏‏‎تر از خانه و خانواده و‏‏ جامعه است، تغییرات رفتاری چه بسیار موجب ناهنجاریها و مشکلات غیرقابل جبران می شود. به همین دلیل، لازم است در حکومت اسلامی مسئولیت امور بر عهده افرادی باشد که از نظر اخلاقی صلاحیت پذیرش آن وظیفه را داشته باشند و کمتر از دیگران مرتکب خطا و عدول از محسنات اخلاقی شوند. ‏

‏اما همین اخلاق در عرفا به گونه دیگری است. عارف، جانش با اخلاق آمیخته است. خصلتهای او نه در حد زبان و حفظ آیات و روایات است و نه در حدی است که آنها را فراموش کند. به تعبیر دیگر صفات او «ملکه» است. و این همه ناشی از ریاضت نفس و قدرت او بر ارادۀ جانش است. ‏

‏علم عارف با علم دیگران متفاوت است، اگر انسانها می دانند که تکبر در برابر بندگان خدا خطاست و مذموم است، عارف آن را چشیده و باور دارد. ‏

‏به عقیدۀ حضرت امام رفتارهای عارف ناشی از علم راستین او به «توحید افعالی» است. کسی که خداوند عالم را یگانه مؤثر در جهان هستی بداند و بر این باور استوار باشد، دیگر نسبت به بندگان خدا تکبر نمی کند. مثلاً دروغ از کسی صادر می شود که  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 280
‏دیگران را در نفع و ضرر خود مؤثر می‏‏ ‏‏داند، و آن شخصی که فقط خداوند را در چرخه حیات می بیند و همه چیز را فعل او می شمرد، دروغ نمی گوید. به همین ترتیب، همه رذایل اخلاقی به دلیل آن است که انسانها از خداوند غافلند و عارف کامل که در این راه سختیها را متحمل شده است از یاد خدا غافل نمی شود. ‏

‏با توجه به این نکته است که مشاهده می کنیم حضرت امام در کوران مبارزه و اوج اقتدار و در هنگام جنگ تحمیلی قدمی از آنچه به آن ایمان داشته اند، جدا نشده اند و در ادامۀ این مقاله نمونه ها و مطالبی را در مورد دو خصوصیت اخلاقی ایشان بیان خواهیم کرد. ‏

‏ ‏

الف ـ پرهیز از خودمحوری

‏حضرت امام در صحنه های گوناگون که انسانهای عادی خویش را محور و مرکز مسائل معرفی می کنند، از این کار پرهیز کرده اند. گاهی ملت را متوجه خداوند متعال کرده اند، و گاهی ملت مسلمان و مبارز را محور قرار داده اند و حتی در مواردی افراد دیگر را معرفی کرده اند. و نگارنده می کوشد به چند مورد از مواردی که حضرت امام، از خود محوری به شدت پرهیز کرده اند و این موارد در مسائل سیاسی انقلاب نقش داشته است، اشاره کند. و در این میان می کوشم تا هر چه بیشتر از وقایع عادی انقلاب بهره بگیرم تا این تحلیل مستند به خاطرات شخصی نباشد. ‏

‏برای مثال، تاریخ آغاز انقلاب اسلامی را متذکر می شوم. هر کسی می داند که آغاز انقلاب اسلامی ایران در پانزدهم خرداد ماه سال 1342 بوده است. و این تعلیمی است که امام بارها و بارها تکرار کرده تا در خاطر ما نقش بسته است. ‏

‏در عین اینکه آنچه اتفاق افتاده است، سخنرانی امام در سیزدهم خرداد ماه مصادف با عصر عاشورا در مدرسه فیضیه و در پی آن دستگیری امام در نیمه شب پانزده خرداد و تظاهرات ملت در آن روز بوده است. اگر امثال ما بخواهد از چنین واقعه ای که به خود او مستند است، نام ببرد حتماً عنوان «عصر عاشورا» را انتخاب می کند؛ زیرا از یک طرف حقیقت و منشأ واقعی انقلاب را بیان می کند و از سوی دیگر این عنوان یک پیام معنوی و انقلابی نیز دربردارد. ولی حضرت امام چنین کاری نکرده است و با صراحت تمام ملت و حرکت آن را محور قرار داده و ابتدای انقلاب را نیمۀ خرداد معرفی می کند و بر آن تأکید ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 281
‏دارد. ‏

‏ مثال دیگر آنکه می بینیم حضرت امام، مرحوم شهید مطهری را که شاگرد ایشان است و سرمایه های علمی و معنوی خود را از امام راحل دارد، به عنوان الگو و صاحب‏‏ ‏‏نظر و صاحب کتاب معرفی کرده است، در حالی که می دانیم کتب امام در اخلاق و علمیت بسیار غنی تر و مفید تر است. ولی حضرت امام از اینکه خود را به عنوان متفکری اسلامی، صاحب عالیترین نظرات در اخلاق، سیاست، تاریخ و علوم اسلامی معرفی کند، می پرهیزد، و برای مثال شهید مدرس را با تأکید فراوان به عنوان الگوی سیاسی معرفی می کند. ‏

‏لازم است تعداد دیگری از این موارد را برشمارم تا بر خواننده نکته ای که در نظر است، واضح شود. ‏

‏این اخلاق که از آن به «پرهیز از خودمحوری» تعبیر می کنیم، در صحنه های سیاسی تأثیرات مختلفی دارد. مثلاً: حضرت امام از پاریس برای علمای وقت در قم پیغام می دهند که انقلاب اسلامی در شرف پیروزی است، من از آقایان می خواهم که به گونه ای عمل نکنند که بعد از این مردم بگویند: فلانی انقلاب کرد؛ بلکه مردم باید این انقلاب را از روحانیت بداند. ‏

‏همین روحیه باعث می شد که حضرت امام، توطئه هایی که حکومت شاه بر علیه ایشان انجام می داد و آنچه امریکا بر علیه ایشان توطئه می کرد، همۀ آنها را بر علیه اسلام و انقلاب و روحانیت بداند، و آن را یک برخورد شخصی که فقط ایشان مورد هجوم باشد و مخالفت آنها با ایشان باشد، نمی دانست. ‏

‏همین روحیه باعث می شود که حضرت امام دستور می دهند عکسهای ایشان از سطح جامعه جمع شود، یا دیدارهای ایشان در صدر اخبار قرار نگیرد. ‏

‏ همین روحیه باعث می شود که ایشان بسیار زیاد به شوراها و تصمیم‏‏ ‏‏گیریهای مشورتی تکیه کند. از ابتدای انقلاب، شورای انقلاب را تشکیل داده اند و بعد از انقلاب نیز یکی از شوراهای بسیار مهم، شورای مصلحت نظام است. همه به یاد داریم که آقای هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجلس وقت، در حسینیۀ جماران اختلاف‏‏ ‏‏نظرهای مجلس و شورای نگهبان را مطرح فرموده و از امام خواستند که ایشان شخصاً به این مشکلات پاسخ دهند و همه مطیع فرمان امام باشند. ولی حضرت امام بدون هیچ گونه پاسخی از کنار ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 282
‏درخواست ایشان گذشتند و سپس مجمع تشخیص مصلحت نظام را تشکیل دادند، در حالیکه ایشان خود شاید در همه آن مسائلی که مورد اختلاف بود، نظر داشتند. ‏

‏یکی دیگر از شوراهایی که امام تشکیل دادند و عهده دار مسائل جدی در نظام جمهوری اسلامی بوده است، شورایی متشکل از : ریاست جمهوری وقت (رهبر معظم انقلاب) و آقایان هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، میرحسین موسوی و مرحوم حاج سید احمد آقا بود که بالاترین مسئولیتهای کشور را بر عهده داشتند. این شورا تقریباً در تمام مسائل انقلاب تبادل نظر کرده و تصمیم‏‏ ‏‏گیری می کرده است، یعنی همان کاری که رهبری نظام می بایست انجام دهد، توسط این شورا انجام می شد و تمام این تدابیر برای توجه به این نکته بود که نظام جمهوری اسلامی متکی به حضرت امام نباشد، و امام فقط به عنوان هدایت‏‏ ‏‏کننده و حل کنندۀ نهایی مشکلات در امور دخالت داشتند. ‏

‏اگر جمهوری اسلامی ایران پس از رحلت آن عزیز به راه خود ادامه داد، فقط به دلیل تدبیر فوق العاده امام بود که رهبری و ریاست جمهوری و قانون اساسی و اتکای به نفس نظام را تأمین کردند. ‏

‏نمونه های بسیاری در این زمینه می توان ارئه کرد که من در این نوشتار کوتاه از ذکر و شرح آنها خودداری می کنم. ‏

‏ ‏

ب ـ اشداء علی الکفار، رحماء بینهم

‏یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی حضرت امام که در تدبیر سیاسی و تصمیم‏‏ ‏‏گیریهای ایشان نقش مؤثری داشته است، همین اخلاق است. اینکه انسان بتواند با دوستان مهربان و با دشمنان در ستیر باشد از مشکلاتی است که همواره جامعه اسلامی را به خطر می اندازد. ‏

‏لازم است، قبل از آنکه دربارۀ آثار این خصیصۀ اخلاقی در عالم سیاست توضیح دهم، کمی به شرح همین آیه و تذکر یک کج‏‏ ‏‏اندیشی بپردازم. ‏

‏آنچه از این آیه بدست می‏‏‎‏‏ آید آن است که دوستان و دشمنان را از هم بازشناسیم و سپس با دوستان مهربان باشیم و در برابر دشمنان شدید باشیم. ولی آیا این شدت عمل در برابر دشمنان صحیح است؟ آیا نباید با اخلاق پسندیده دشمنان را به سوی خود جلب کنیم؟ این سؤالی است که عده ای را به اشتباه می اندازد. ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 283
‏در آیه ای از قرآن کریم چنین آمده است: ‏«ولو کنت فظّاً غلیظ القلب لا نغضّوا من حولک»‏ اگر ای پیامبر سختگیر و بداخلاق باشی، حتماً مسلمانان از دور تو پراکنده می شوند. این آیه به ضمیمۀ سؤال سابق، این مسأله را تقویت می کند که برای جلب قلوب کفار باید با آنها خوشرفتار بود. و به همین دلیل چه بسا گروهی با دشمنان بسیار مهربانتر از دوستان می باشند. در حالی که این برداشت از آیه قرآن کریم یک برداشت، غلط است و آنچه می توان از این آیه استفاده کرد آن است که ای پیامبر اگر تو با مسلمانان بداخلاق باشی، آنها از اسلام فاصله می گیرند؛ نه آنکه اگر تو با کفار خوش اخلاق باشی، آنها به اسلام گرایش پیدا می کنند، بلکه دربارۀ خوش رفتاری با کفار قرآن کریم می فرماید: ‏«لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم»‏، هرگز یهودیان و مسیحیان از تو راضی نمی شوند؛ مگر آنکه تو از آیین آنها پیروی کنی؛ یعنی گمان نکن که آنها از تو راضی شوند، بلکه رضایت آنها از تو، به این است که از دین خود دست بشویی و به آیین آنها بگروی. ‏

‏با توجه به این سه آیه معلوم می  شود که یک مسلمان باید در برابر دوستان مهربان و با دشمنان در ستیز باشد. دقیقاً حضرت امام نیز در وصیتنامه خویش به همین دو نکته اشاره کرده است. و عدّه ای آن را غلط فهمیده اند. امام وقتی می خواهد دربارۀ انتخابات و انتصابات توضیح دهد، می فرماید که: «ملت ایران باید دربارۀ کاندیداها به دقت بررسی کنند که در هنگام انقلاب و قبل از آن چگونه بوده است و به وضعیت کنونی افراد اکتفا نکنند. و در عین حال در آخر وصیتنامه می فرمایند که اگر من از کسی تمجید و تعریف کرده ام مربوط به زمانی بوده است که خود را وفادار به اسلام معرفی کرده اند و ملاک در شناخت افراد وضعیت کنونی آنهاست.» ‏

‏بنگرید که حضرت امام همین دو دستور قرآن کریم را تذکر داده است که انسانی که متعهد باشد و در جمع مسلمانان باشد، ممکن است از جمع آنها خارج شود و به دشمن بپیوندد؛ ولی اگر کسی زمانی در میان دشمنان بود، هرگز باور نکنید که دست از راه خود برداشته است و به اسلام گرویده است و در امور مهم به او اعتماد نکنید. ‏

‏با این مقدمه بنگریم که امام چه کسانی را دشمن داشته است؟ آیا آنها که امام را نمی پذیرفته اند، دشمن بوده اند و امام در این زمینه خود را محور قرار داده است؟ یا دشمنی با اسلام و انقلاب محور برخورد امام بوده است؟ ‏

‏آیا هر کسی به هر بهانه ای از دایره رحمت خارج شده و به جمع شدت می پیوندد یا  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 284
‏آنکه باید ملاک خاصی داشته باشد؟ و همچنین تأثیر چنین اخلاقی در تصمیم‏‏ ‏‏گیریهای سیاسی چگونه است؟ ‏

‏آنچه به نظر نگارنده می رسد، دایرۀ رحمت امام بسیار گسترده تر از آن است که ظاهراً مشاهده می شود. امام متدینانی که حتی ایشان را قبول نداشتند، مورد رحمت قرار داده است. مرحوم حاج احمد آقا می فرمود که: امام مخفیانه به کسانی کمک مالی می کند که بسیاری از آنها را ضدانقلاب می دانند. ملاک حضرت امام مخالفت با شخص خودش نبود، بلکه تا جایی که امکان داشت در جهت هدایت افراد و توجیه رفتار ایشان کوشش می کرد، تا آنکه خود ایشان از دایرۀ رحمت امام خارج می شدند. همین رفتار دربارۀ منافقان صادق است. همین رفتار دربارۀ انجمن حجتیه و لیبرالها صدق کرد. چنین رفتاری حتی دربارۀ قائم مقام رهبری رخ داد، زیرا امام فرمودند که اعلامیه های اخیر ایشان کوششی بوده است برای تنبه قائم مقام رهبری. ‏

‏دربارۀ یکی از علمایی که رحلت فرموده  بود، وقتی از امام سؤال شد که ایشان ظاهراً با انقلاب موافق نبودند، حضرت امام صریحاً فرمودند: «از دیانت زیاد ایشان بوده است، زیرا گمان می کردند که اکنون که انقلاب شده است، باید همه چیز به سرعت درست شود، و چون درست نمی شود ایشان ناراحت بودند.» حضرت امام همانطور که با غیر دوستان به شدت رفتار می کردند، با دوستان مهربان بوده و میان ایشان دوستی برقرار می کردند و این نکته را همواره متذکر بودند که کسانی که انقلاب و اصول آن را قبول دارند در یک جبهه قرار دارند و باید دست به دست هم داده، در برابر دشمنان بایستند. ‏

‏این اخلاق ‏(رحماء بینهم)‏ آموزش وحدت میان دوستان انقلاب است. آنها که در اصول انقلاب مشترک هستند و منافع انقلاب را بر منافع حزب خود مقدم می دانند، در چنین جایگاهی قرار دارند. و ایشان سعی کردند در طول مدت انقلاب این افراد و گروهها را حفظ و در صحنه های سیاسی حاضر نگه دارند. ایشان به افکار مختلف اجازه رشد داده و از کجیها و انحرافها جلوگیری می کردند و همۀ اینها رحمت بود. اهمیت این خصلت اخلاقی وقتی روشن می شود که تأکید امام بر حفظ وحدت را به آن ضمیمه کنیم. وحدت احزاب، وحدت ملت انقلابی، وحدت روحانی و دانشجو، وحدت طلاب جوان و جامعه مدرسین، وحدت قوای مسلح، وحدت مسئولان نظام همه ریشه در این دستور اخلاقی دارد. ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 285
‏در خاتمۀ این مقاله کوتاه باید متذکر شوم که بسیاری از خصایص اخلاقی حضرت امام در مسائل سیاسی و تحلیل تصمیمات سیاسی ایشان نقش دارد که من فقط به دو مورد آن اشاره کردم. امید است خداوند توفیق دهد تا دربارۀ دیگر ویژگیهای اخلاقی امام راحل ـ ‏اعلی الله مقامه‏ ـ با قلمی ساده بنگارم و مباحثی را همچون صبر، وفای به عهد، پرهیز از غیبت، شجاعت، توکل، تکبر در مقابل متکبران و...، با دقت و توضیح بیشتری در اختیار علاقه مندان به افکار امام، قرار دهم. ‏

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 286