اخلاق اجتماعی امام خمینی(ره)

اخلاق اجتماعی امام خمینی(ره)

‏ ‏

□ دکتر طوبی کرمانی

سُبحانک یا مَن کُلّ ذرّةٍ فی الکون ناطقةٌ بحمدک الاسمی و کلُّ موجودٍ خاضعٌ لِتَصَرُّفِکَ. 

السلام علیک یا ابا عبدالله و عَلی الارواح الّتی حَلَّت بفنائک علیک منی سلاُم الله ابداً ما بقَیتُ و بَقِیَ اللیلُ و النهار و لاجَعَلَه اللهُ آخِرَ العَهدِ مِنّی لِزیارتکم. السلام علی الحسین و علی علیٰ بن الحسین و علیٰ اولاد الحسین و علیٰٰ اصحابِ الحسین. 

‏دگر بار در مجلسی به سوگ فرزند حسین بن علی، حسین زمان، امام عزیزمان گردآمده ایم؛ عزیزی که جان جانان بود و امید مستضعفان، به یاد عزیزی که قلم و بیان و حکم و فرمانش، شرق و غرب را لرزانید. گرد هم آمده ایم تا که بر یکدیگر تسلی گوییم ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 231
‏گرچه این غم ابدی است. ‏

از جام وصال، باده ای چند زدی

دل را به حضور لاله پیوند زدی

ای زنده جاوید، زمان گریان بود

آندم که به روی مرگ لبخند زدی

‏سؤال: چرا برخی از شخصیتها جاویدند؟ آیا فرا قومی و فرا ملیتی و فرا زمانی و مکانی بودنشان جز به ابعاد عالی اخلاق اجتماعی آنها قابل تفسیر است؟ ‏

‏در طول تاریخ، شخصیتها به دو گونه بوده‏‏‎اند: انسانهایی منحصر به یک زمان و مکان‏‏ و دوره خاص، و شخصیتهایی متعلق به همه زمانها، چهره هایی مربوط به همۀ انسانها و عصرها و نه تخته بند زمان و مکان. رمز این جاودانگی به قطع در دو بُعد بینشها و خواستگاههای آنها پاسخ یافتنی است. آنگاه که هستی را در جهان محدود ماده ندیدن و قومی و ملی نیندیشیدن و آنگاه که از ماورای زمان و مکان، اشراف به مسائل داشتن و سلامت و سعادت و فلاح همه انسانها را طالب بودن و همه را مستحق زیستن، یافتن. از زبان مردم سخن گفتن و مدافع و مجری حقوق آنها بودن و در یک کلام، دارای شخصیت ویژه فردی و اجتماعی بودن، شخصیت فرا ملیتی می سازد. ‏

‏مطالب در سه بخش عرضه می گردد: ‏

‏1 ـ عنایت خاص الهی به حضرت امام‏

‏2 ـ محوریت همه صفات و به بیان قرآن در حسن خلق‏

‏3 ـ امام از نظرگاه بزرگان و سیاستمداران‏

‏قبل از هر سخنی در خصوص موضوع یعنی اخلاق اجتماعی حضرت امام، دو واژه اجتماع و اخلاق را اجمالاً بررسی می کنیم و از این بررسی، هدفی را دنبال می نماییم. ‏

‏استاد شهید مطهری می فرماید: مجموعه ای از افراد انسانی که با نظامات و سنن و آداب و قوانین خاص به یکدیگر پیوند خورده و زندگی دسته جمعی دارند، اجتماع را تشکیل می دهند؛ اما استاد در توضیح این مطلب به نکته ای تأکید و اشاره دارند که بعداً در خصوص یکی از ابعاد اجتماعی حضرت امام بهره خواهم گرفت و آن عنصر نظم و انضباط و هماهنگی و وجود روح و وجدان جمعی میان اعضای جامعه، و ذاتی بودن این پدیده ها در مفهوم جامعه و اجتماع است به طوری که بدون این نظم و هماهنگی، بنیانهای وحدت فرو می پاشد و کلیت جامعه از بین می رود و از طرف دیگر جهت ایجاد همین محیطهای جمعی در تحت نظام و قوانین، نیاز به وجدانهای فردی است و اگر این وجدانهای فردی ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 232
‏نباشد هیچ چیز جمعی به وجود نمی آید و باید وجدانهای فردی تحت شرایط خاص (قانون = نظم) با هم تلفیق گردند تا حیات اجتماعی را سبب شوند. ‏‎[1]‎

‏گروه دیگری معتقدند: جامعه یعنی گروهی از مردم که برای رسیدن به هدف مخصوص تحت قواعد معین گرد هم جمع شده اند. امیل دورخیم جامعه شناس فرانسوی، نیروهای مسلط بر فرد و اجتماع را که به جامعه، وحدت و انسجام می بخشد، به دو وجدان «روانی» و «اخلاقی» تعبیر کرده و معتقد است وجدان روانی متشکل از مجموعه حالات عمل تفکر و احساس است که میراث مشترک یک جامعه معین را تشکیل می دهد که در طول تاریخ به وجود می آیند و نسل به نسل منتقل می شود و بیرون از افراد قرار دارد. ‏‎[2]‎

‏ژان ژاک روسو در کتاب «قراردادهای اجتماعی» برای انسان دو حالت در نظر گرفته است: ‏

‏1 ـ حالت طبیعی   2 ـ حالت مدنی‏

‏او می گوید: وقتی انسان از حالت طبیعی وارد حالت مدنی می شود، اجتماع، حاصل آمده و تغییرات مهمی در او رخ می دهد از جمله اینکه در رفتارش، عدالت جایگزین غریزه می گردد و اعمال او برخلاف سابق تابع قوانین اخلاقی می گردد و فقط در این زمان است که ندای وظیفه (وجدان) و حق جای هوس را می گیرد. ‏‎[3]‎

‏ ‏

فراز اول سخن

اما اخلاق چیست؟ 

‏خُلق عبارتند از ملکه نفس که مقضی برای صدور افعال است به سهولت بدون نیاز به فکر و تمرین و ملکه کیفیت نفسانی ‏بطئ الزّوال‏ است. با قید اخیر، «حال» از این تعریف خارج می شود چرا که حال، کیفیت نفسانی ‏سریع الزّوال‏ است. و سبب وجود خُلق، یا مزاج و طبیعت است و یا عادت و تمرین به اینکه فعلی را به روشی خاص انجام دهد و یا تکلف و سختی و صبر و مقاومت بر آن تا که ملکه اش شود و از شخص به سهولت صادر شود اگر چه مخالف مقتضای مزاج باشد. البته در امکان زوال و یا عدم زوال اخلاق، اختلاف کرده اند. ‏‎[4]‎‏ در این مقال به توضیح آرای مختلف نمی پردازم اما یکی از آرایی که به استناد حدیثی از رسول گرامی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بیان شده این است که تبدل خُلق ممتنع است و به بیانی «خُلق» نعمت و رحمت الهی و طبیعت انسان می باشد ‏(فبِما رحمةٍ‏ ‏

کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 233
مِن اللهَ لِنتَ لهم)‏ مایلم این رأی علمای اخلاق را با همان حدیث پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بیان نمایم و بگویم حضرت امام، این بندۀ پاک خدا از آغاز آفرینش، مورد عنایت و رحمت الهی بوده است و این ادعای بزرگی نیست چرا که انسانهای بزرگ الهی چنین رحمتی در خصوصشان از جانب خدا اعمال می شود و بهترین و عالیترین نمونه بارز آن بنا به فرمایش امام علی ـ علیه السلام ـ است که می فرماید حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از همان کودکی مورد توجه و مراقبت ملکی قرار داشتند. ‏‎[5]‎

‏اما حدیث: ‏

‏رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرمایند: ‏«النّاسُ معادُن کمعادنِ الذّهب والفضّه. اِذا سَمِعتُم اِنّ جَبَلاً زالَ عَن مکانِه فصّدِقوه و اذا سَمِعتُم برِجلٍ زالَ عَن خُلقِه فلا تُصَدِّقوه فانّه سیعودُ الی ما جُعِل علیه».‏ ‏‎[6]‎

‏البته این بدان معنا نیست که هیچ تلاش و زحمت فردی را نیازی نیست که قطعاً خطا است و این مسأله سبب کاهش قدر معصومین الهی حتی به درجه نازلتر از انسانهای معمولی خواهد انجامید که محال است بلکه امام از جمله بزرگانی بودند که خداوندگاری حضرت حق را حضوراً اذعان داشتند و در اثر عبودیت به ربوبیت دست یافتند و بر تصاحب و خداوندگاری  نفس خویش افزودند و اذن و اراده خدا را یقین داشته و اصحاب شب و حاملان قرآن و یاوران حق گشتند و دشمنان باطل. و در سایه همین مجاهدت و زحمت توانستند در عین سلم، متکبر؛ در عین سکون و طمأنینه، متحرک و ناآرام؛ در عین مهربانی، خشمگین و در عین گذشت، منتقم باشند و اندیشه شان صواب، قلبشان پاک و عملشان حقیقت و زبانشان صدق و قلمشان حبّ و قدمشان استواری گردد و امام واقعاً یکی از مصادیق بارز این مفاهیم بودند. ‏

‏ ‏

فراز دوم سخن

‏مطلع مطلب را این آیه از قرآن قرار می دهم که ‏«لقد کان لکم فی رسولِ اللهِ اُسوةٌ حسنةٌ لِمَن کان یَرجوا اللهَ والیومَ الاخِرِ و ذکراللهَ کثیراً» ‎[7]‎‏ اما با توجه به آیات قرآن و مجموعۀ صفات ممکن در یک فرد کمال یافته ای چون رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که «اسوۀ حسنه اش» سازد، یک ویژگی در قرآن در خصوص ایشان به تکرار محور معرفی می شود و آن حُسن خُلق است که ‏«اِنّک لََعَلی خُلُقٍ عظیم»‏ ‏‎[8]‎‏ و ‏«فبِما رحمةٍ مِن اللهِ لنَت لَهم 


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 234
ولو کُنتَ فظّاً غلیظَ القَلبِ لانفضّوا مِن حولِک، فاعف عَنهُم واستغفِرلَهم و شاوِرهُم فیِ الاَمْرِ فِاذا عَزَمْتَ فَتوکَّل علی اللهِ اِنّ الله یُحّب المتوکلّین»‏ ‏‎[9]‎

‏از آیه فوق چندین نکته قابل نتیجه است: ‏

‏1 ـ مهربانی و رأفت و حُسن خُلق محور همه صفات حسنه است یعنی اگر چه همه صفات شایسته و پسندیده عقل و دین چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی به نامها و نمودهای متفاوت می باشند اما عمده به همین محور واحد بر می گردند. ‏

‏2 ـ اگر فقط به صفات عنوان شده در آیۀ فوق در خصوص حضرت امام بپردازیم خود چندین مقاله می طلبد (رحمت و مهربانی، عفو و گذشت، طلب بخشایش برای خلق خدا، مشاوره در امور، عزم در مسائل و بالاخره توکل به خدا آن هم در اوج معنای آن) که بسیار صفات و اخلاق اجتماعی بارز برای ایشان می توان برشمرد و نشان کرد. از این رو توصیه می کنم که عده ای برای هر یک از این صفات به صورت سرفصلی، مصادیق فراوان از آثار ایشان و از آثار در خصوص ایشان و خاطراتی که نقل شده اند، استخراج و تدوین نمایند. ‏

‏3 ـ سومین نکته اینکه اخلاق اجتماعی هم عمده به شخصیت فردی انسان بر می گردد و سخن گفتن از خُلق و خوی اجتماعی و بُعد اجتماعی شخصیت بدون بازگشت و عنایت به بعد فردی شخصیت، غیرمنطقی است. اگر چه کمتر بُعد خُلق فردی است که بازتاب و نمود اجتماعی نداشته باشد، انصافاً برای شناخت ابعاد مختلف زندگی حضرت امام از جمله اخلاق اجتماعی ایشان، باید سفری به تاریخ داشت و همه انسانهای شایسته و برگزیده تاریخ را وارسی کرد و آنگاه وجود ایشان را یکی از مصادیق بهترینها یافت. ‏‎[10]‎‏ به عنوان مثال اگرچه پاکیزگی و آراستگی، سادگی و بی آلایشی، تلاش و فعالیت و... جزء اخلاق فردی شمرده می شوند اما همه این امور هم با درصد نسبتی، بُعد اجتماعی پیدا می کنند چرا که این صفات در جذب افراد و تأثیر سخن بسیار مؤثر است که خود حضرت امام خودسازی را مقدمۀ اصلاح جامعه می دانند (هر اصلاحی نقطۀ اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند و شما دیدید که در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و این سلطنتهای اخیری که بسیاریتان همه اش را درک کردید... ). ‏

‏حضرت امام می فرمایند: «آن چیزی که بر همه ما لازم است ابتدا کردنِ به نفس خودمان است و قانع نشدن به اینکه همان ظاهر درست بشود، و از قلبمان شروع کنیم، [از]  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 235
‏مغزمان شروع کنیم... و دنبال آن مجاهده برای ساختن یک کشور.» ‏‎[11]‎

‏اما جهت ارائه برخی از ابعاد اخلاق اجتماعی ایشان ـ همان احوالات و ابعادی که به قول «وسیم دار» رئیس مرکز اسلامی بندر سوتهامپتون انگلیس، ایشان را الگوی تمام مسلمانان ساخت‏‎[12]‎‏ ـ یعنی احوالات اجتماعی ایشان، می‏‏‎ توان هم به آثار و گفتار و کردار‏‏ ایشان مراجعه نمود و هم به آثار و خاطراتی که در خصوص ایشان نوشته شده است از جمله کتابهای «پا به پای آفتاب»، «سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام»، «در جستجوی راه امام از کلام امام» در چندین جلد، «صحیفه امام» در چندین جلد، «آیین انقلاب اسلامی» و کتب بسیار زیاد دیگر، اگر چه همه ما تجربیات عینی از همه ابعاد اخلاق اجتماعی ایشان داریم. ‏

‏ ‏

فراز سوم سخن

‏در این مقاله مایلم ابتدا فرمایشی از امام هفتم موسی کاظم ـ علیه السلام ـ و نیز کلامی از مقام معظم رهبری و سپس علامه مجاهد امینی در خصوص حضرت امام داشته باشم که سخن بزرگان را از بزرگان باید شنید و سپس برخی از ابعاد را ذکر نموده و مشخصاً بیان یکی از سیاستمداران و یا فضلا و بزرگان دنیا را در ارتباط با هر یک از آن ابعاد ذکر نمود چرا که هر یک از سخنان، بُعد و یا ابعادی از اخلاق اجتماعی ایشان را معرفی می کند. ‏

‏امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ می فرمایند:‏ «رجلُ منِ اهلِ قُم یدعوا لناسَ الی الحّق، یجتمع معه قوم کزبر الحدید لا تزلهُم الّریاحُ العواصُف ولا یملّون منِ الحربِ و لا یجبنون، و علی الله یتوکّلون و العاقبة للمتقیّن».‏ ‏‎[13]‎

‏علامه مجاهد امینی می فرماید: ‏«الخمینی ذخیرة اللهِ للشیّعه»‏. ‏‎[14]‎

‏مقام معظم رهبری در سوگ ارتحال امام فرمودند: «او با عمری که روزها و ساعتها و لحظه هایش با مراقبه و محاسبه سپری می شد، صدها آیه قرآن را که در توصیف مخلصین و متقین و صالحین است، مجسم و عینی ساخت. او قرآن را نه فقط در محیط زندگی و جامعۀ اسلامی بلکه در نفس خود و زندگی خود تحقق بخشید.» و آن روح الله بود که با عصا و ید بیضای موسوی و بیان و فرقان مصطفوی به نجات مظلومان کمر بست و تخت فرعونهای زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت. او به انسانها کرامت و به مؤمنان عزت و به مسلمانان قوّت و شوکت و به مبارزان و مجاهدان فی سبیل الله ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 236
‏شهامت و شهادت داد. او بتها را شکست و باورهای شرک آلود را زدود و به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. او به ملتها نیز فهماند که قوی شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه سلطه گران انداختن ممکن است. ‏

‏اما اجمالی از ابعاد اخلاق اجتماعی ایشان:‏

الف ـ رأفت و حلم و عفو و گذشت

‏حجت الاسلام محمد سجادی اصفهانی: «امام حلم عجیبی دارند.... این خیلی مشکل است که انسان در مقام مرجعیت، یک حرفهای ناسزایی را در طول سنین تحمل بکند، و اصلاً بروز ندهد.... تا آن روزی که می خواستند از نجف بروند، به آقای رضوانی گفته بودند: اینها ما را خیلی اذیت کردند اما به رفقای من بگویید من که می روم، یک وقت اعصابشان متشنج می شود، عکس العملی نشان ندهند.» ‏‎[15]‎

‏حجت الاسلام عبدالعلی قرهی: «در گله ای به ایشان از کسی که به من بدی کرده بود، فرمودند: یک نفر آمد اندرون خانه و هر چه رسید به من گفت و من تا اینجا بود برایش پول می فرستادم.» ‏‎[16]‎

ب ـ احیای خلق خدا و اندیشه به دیگران

‏شهید دکتر مفتح: «دوستان خدمت امام در نجف رسیدند و توصیه کردند که قدری برای استراحت به کوفه بروند، ایشان فرمودند: من چگونه بروم در حالتی که ملت ما در زندانها و تبعیدها گرفتارند.» ‏‎[17]‎

‏ابوهشام (سید حسین موسوی) عضو شورای رهبری حزب الله در خصوص احیای مردم گفت: «دوستان و دشمنان اعتقاد دارند که امام عظمت اسلام راستین محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را پس از 1400 سال تجدید کرد و به مسلمانان حیات، اتکا به نفس و عزت جاودانه داد.» ‏‎[18]‎

‏حجت الاسلام محمد مؤمن می گوید: «امام در نجف فرمودند که از طرف چند نفر آخوند درباری مورد اذیت واقع می شوم چرا که می گویند من آمده ام بساط آقایان را به هم بریزم و دکانشان را تخته کنم، بلکه من آمده ام که اینها را آقا کنم.» ‏‎[19]‎‏ ‏«... و مَن اَحْیاها فَکانَما اَحیا الناسَ جمیلاً...».‏ ‏‎[20]‎

‏هفته نامه پونتیکی چاپ یونان: امام طی اقامت در پاریس، جهت همدردی با مردم ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 237
‏ایران که با کمبود سوخت مواجه بودند، از استفادۀ وسایل گرم کننده در اتاق خویش امتناع می کردند. ‏‎[21]‎

پ ـ دین را از سیاست جدا ندیدن و توأمان رهبر سیاسی و معنوی بودن

‏پاپ ژان پل دوم درباره رحلت امام خاطر نشان کرد که: «باید دربارۀ رهبر سیاسی و مذهبی ایران و آنچه که او در کشورش و در بخش وسیعی از جهان انجام داده با احترامی عظیم و تفکری عمیق اظهار نظر نمود.» ‏‎[22]‎

‏خود امام خمینی نیز می فرماید: «می شود گفت که بی استثنا دعوتهای خدا، حتی در آن چیزهایی که وظایف شخصی افراد است، روابط شخصی افراد است بین خود و خدا، از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار است.» ‏‎[23]‎

‏امام خمینی: «اگر شما بتوانید مفهوم مذهب را در فرهنگ اسلامی ما درک و دریافت کنید، به روشنی خواهید دید که هیچ گونه تناقضی بین رهبری مذهبی و سیاسی نیست، بلکه همچنان که مبارزه سیاسی بخشی از وظایف و واجبات دینی و مذهبی است، رهبری و هدایت کردن مبارزات سیاسی، گوشه ای از وظایف و مسئولیتهای یک رهبر دینی است. ‏‎[24]‎

ت ـ عشق به حق و شهامت و شجاعت در ابراز حق

تو را آنروز عاشق آفریدند   هوادار حقایق آفریدند

همیشه در دلت داغی نهان بود  تو را مثل شقایق آفریدند

‏مولانا عبدالستار نیازی، دبیر کل جمعیت علمای پاکستان: «امام خمینی مدافع حقیقی ناموس رسالت بود. امام در این دفاع سرشار از شجاعت و غیرت اسلامی بود و با دفاع از اسلام و رسالت در تاریخ جاودانه خواهد ماند.» ‏‎[25]‎

ث ـ باور داشتن نیروی مردمی

‏الوحده الاسلامیه: «اکثر انقلابهای جهان بر نیروی نظامی و حزبی متکی است در حالی که امام به دور از استفاده از نیروی نظامی و با ایجاد آگاهی در تمام اقشار مردم مسلمان، امکانات بالقوه آنان را بروز داد.» ‏‎[26]‎

‏ «خمینی که آخرین روزهای عمرش را می گذراند تمام امیدش به شما مردم سلحشور ایران است... شما مردمی که با تمام وجود، بر سر غرب و شرق جهانخوار شوریدید. شما عزیزانم به امید خدا پیروزید...». ‏‎[27]‎

‏ «شما در این مدتی که انقلاب کردید و قیام کردید خودتان، باورتان آمد و به دولتهای  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 238
‏مستضعف و ملتهای مستضعف هم باوراندید که می شود در مقابل امریکای جهانخوار و شوروی جهانخوار ایستادگی کرد...». ‏‎[28]‎

ج ـ اهمیت دادن به وحدت اسلامی

‏اینگوار کارلسون نخست وزیر سوئد طی مصاحبه رادیویی گفت: «آیت الله خمینی رهبر میلیونها تن مسلمان بود. وی، آنان را متحد ساخت و رژیم دیکتاتوری شاه را سرنگون کرد گرچه برخی از افکار وی برای ما عجیب بود». ‏‎[29]‎

‏امام خمینی: «... و همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهبی که باشند، تحقق پیدا کند که خدای ناخواسته اگر سستی پیدا شود این دو قطب مستکبر شرق و غرب همه را به هلاکت خواهند رساند». ‏‎[30]‎

‏حجت الاسلام رحیمیان: «روحانی برجسته یکی از شهرهایی که هم اهل تسنن و هم شیعه می زیستند نامه ای به حضور امام ارسال و تقاضای تأسیس حوزۀ علمیه نمود و در این نامه تذکر داده شده بود که اهل تسنن حوزه دارند؛ به امید اینکه اشاره به این نکته، امام را تحریض به تأسیس نماید. امام که متوجه نکته شده بودند با لحنی قاطع فرمودند: «نباید حالت مقابله با آنها باشد و این دلیل کافی نیست که چون آنها دارند پس ما هم داشته باشیم، نخیر». ‏‎[31]‎

چ ـ مصداق بارز از برای «اشداء علی الکفار و رُحماء بینهم» 

‏این ویژگی نیز در ایشان شاخص بوده است که در عین سختگیری و استواری در دفاع از حریم الهی و حق و اجرای عدالت و تحقق احکام خدا، هرگز در موارد دیگر سختگیر نبودند. در حالیکه در برابر بیگانگان شخصیتی مستقل و غیر منعطف داشتند. سروان بلیز کمپائوره رئیس جمهور بورکینافاسو: «امام خمینی که یک مرد معتقد به اصول بوده است با مقاومت و مبارزۀ سرسختانۀ خود علیه امپریالیسم و سلطه جویی تحت هر شکلی، در عصر ما تأثیر داشته است». ‏‎[32]‎

‏روزنامه اردو زبان راهنمای دکان: «مهمترین کار معظم له، دفن فرهنگ غربی در ایران و احیای فرهنگ اصیل اسلامی در این کشور بود.» ‏‎[33]‎

ح ـ توکل محض به خدا داشتن

‏از عالیترین ابعاد وجودی امام که بر همه فکر و قول و عمل ایشان سایه افکنده بود، توکل محض ایشان به خدا بود. روزنامه داگلبلات چاپ نروژ نوشت: «آیت الله خمینی ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 239
‏شخصی بود استوار و در سختیها به آرامی تصمیم می گرفت. سخن وی قانون بود و قانون وی قرآن و توکل به خدا. قرآنی که آیت الله هر روز در وقت معین آن را تلاوت می نمود. وی رهبر بلامنازع جمهوری اسلامی ایران بود و مطمئن بود، خدا همیشه با اوست.» ‏‎[34]‎‏ ‏ان الله یحب المتوکلین.‏ روزنامه بنگالی زبان داینیک دش، چاپ داکا نوشت: «شرکت حدود 10 میلیون نفر، تقریباً یک پنجم جمعیت ایران، در مراسم تشییع جنازه امام خمینی ثابت کرد ایشان رهبر عظیم الشأن محبوبی بوده است. ایدئولوژی و سیرت امام خمینی عالی و بی نظیر بود. او از طرف هیچ یک از قدرتهای خارجی حمایت نمی شد و نیروهای معنوی، نظامی، اقتصادی و سیاسی ایران تحت رهبری ایشان اداره می شدند.» ‏‎[35]‎

‏حجت الاسلام احسان بخش: «وقتی که پیش امام می رویم، سبک می شویم، تو گویی همان وجودش، این صورتش و کلماتش مانند آبی است که بر روی آتشها ریخته می شود، انسان وقتی با غم و غصه و درد و رنج، آن دیدگاه وسیع امام را در اسلام یا توحید یا در ‏فناء فی الله‏ می بیند می فهمد که در کنار یک اقیانوس بیکران قرار گرفته است. شما حساب کنید توکل امام را که الان با عراق جنگ داریم این (انسان) اگر متکی نباشد و تکیه گاه نداشته باشد آن شب که می گویند حمله کردند و خواستند کودتا بکنند یا آن شب که عراق حمله کرد، تمام مردم به زیرزمینها پناه بردند، امام نرفت ‏«مَنْ خاف الله یخاف بهم کُلشی وَ مَنْ لَمْ یَخْفِ اللهَ یَخافُ عن کل شی».‏ آن کس که متکی به خداست و تکیه گاهش خداست و خوف خدا در دل دارد از هیچ قدرتی نمی ترسد...». ‏‎[36]‎

خ ـ بینش و عمل مبتنی بر خواست و ارادۀ الهی داشتن و از این رو بر فطرت مردم دست نهادن، حرف مردم را زدن و مردمی بودن و در نتیجه رمز توفیق در میان و جمع مسلمین را یافتن 

‏السفیر چاپ لبنان در تفسیری نوشت: «حضور بی نظیر و تشییع با عظمت جنازۀ امام خمینی نشانگر تقدیر و تجلیل یک امت از قهرمان و رهبر تاریخی خود بود که تأثیر عمیق به جای مانده از امام را در وجدان ملت نشان می دهد.» ‏‎[37]‎

‏تایمز لندن: «خمینی مردی بود که توده ها را با کلام خود مسحور می کرد، وی به زبان مردم عادی سخن می گفت و به طرفداران فقیر و محروم خود اعتماد به نفس می بخشید؛ این احساس آنان را قادر ساخت تا هر که را در راهشان ایستاد با مشت از میان ببرند. وی به مردم نشان داد که حتی می توان در برابر قدرتهایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید. ‏‎[38]‎


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 240
الوحدة الاسلامیه‏ نوشت: «با مرگ رهبران انقلاب ساز جهان، این انقلابها نیز به پایان می رسند در حالی که انقلاب اسلامی امام خمینی با غبارزدایی جهل از قلوب و تحریک جوانهای بیدار و مسلمان سراسر جهان، آنان را به اصالت خویش بازگرداند.» ‏‎[39]‎

‏کیشور لعل رئیس جبهه حقوق اساسی بشر و عضو سابق پارلمان هند و یک هندویی الاصل: «در تاریخ یکصد ساله اخیر هیچ رهبری با نفوذ آیت الله خمینی که بتواند مردمش را عاشقانه مرید خود سازد، وجود نداشته است.» ‏‎[40]‎

د ـ حق شناسی و قدردانی

‏این صفت در ایشان به حد کمال به منصه ظهور رسیده بود. این کلام ایشان در خصوص بسیجیان مخلص که «من دست و بازوی بسیجیان را می بوسم» و یا ادای کلمات فراوان در ارتباط با خانواده های شهدا و نیز مردم ایران از همه اقشار، نشان از روحیۀ بالای حق شناسی و قدردانی ایشان دارد. انسانی با همه خضوع و کُرنش در برابر انسانهای خوب مجاهد در راه حق ولی متکبر در برابر بیگانگان. ‏

‏امام خمینی: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و تودۀ میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیهما می باشند...»، «می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبرو می شوند... و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می باشیم.» ‏‎[41]‎‏ «توده محروم ملت ولی نعمت ما هستند»، «باید اساس را مردم و فکر مردم قرار داد و باید به فکر مردم بود نه دولت.» ‏‎[42]‎

ذ ـ تواضع و فروتنی

‏حجت الاسلام مرتضی تهرانی: «هر کس توفیق معاشرت با این بزرگوار را پیدا می کند، هر چه بیشتر موفق به تماس با ایشان و درک حضورشان بشود، ارادتش بیشتر می شود. ایشان با همه مقامات علمی شان... برای طلب رضای خدا و مطلع ساختن مرحوم آیت الله العظمی حکیم نسبت به آنچه که آن زمان در ایران می گذشت، آن چنان تواضع می نماید که به ایشان می گوید: من یکی از پیروان شما، من یکی از افرادی که اوامر شما را اطاعت می کنم، شما امر کنید ما اطاعت می کنیم. شما دستور بدهید ما عمل می کنیم...». ‏‎[43]‎


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 241
‏آیت الله حسین مظاهری عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: «اینجانب شنیده بودم که رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تواضع خاصی داشتند و ریاست و جاه و مقام نتوانست اثری در آن تواضع بگذارد. این حالت را بخوبی می توان در معظم له مشاهده کرد. تواضعی که الآن از توجهات ایشان به دیگران، از طرز برخوردها، از طرز گفتارها، از طرز گوش دادنها به حرفها دیده می شود، همان توجه و طرز برخورد و طرز گفتار و طرز توجه به حرفهاست که قبل از انقلاب، قبل از رسیدن به مرجعیت، قبل از رسیدن به مقام داشتند.» ‏‎[44]‎

ر ـ احترام نهادن به دیگران و حقوق آنان 

‏ارج و بها دادن به همه اقشار ملت هر یک به قدر شأنشان حتی اطفال، تا چه رسد به علما و دانشجویان و زنان و کارگران و شخصیت دادن به آنها و حفظ حرمتشان از ویژگیهای مهم ایشان بود. حتی احترام و حقوق متقابل را نسبت به بیگانگان و ملل دیگر رعایت می کردند و دفاع از حقوق اقلیتهای مذهبی در باور ایشان جایگاه خاصی داشت. ‏

‏امام خمینی: «... ما هم تابع اسلامیم، ما هم دلسوزیم برای بشر، ما با هر کس که با ما به طور انسانی رفتار کند ما با او دوستیم.» ‏‎[45]‎‏ و نیز در دیدار با سفیر شوروی می‏‏‎ فرمایند: ‏

‏ «ما هم مایلیم با شما روابط حسنه و روابط اقتصادی و سیاسی داشته باشیم و این موکول است به احترام متقابل رعایت شود.» ‏‎[46]‎

‏احترام و افتخار متقابل در برخورد امام و بانوان از زیباترین مصادیق این بُعد اخلاق اجتماعی ایشان است: اینکه «زن مبدأ همه سعادتهاست»، اینکه «از دامن زن است که مرد به معراج می رود.» اینکه، در دومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که مصلحت چنین دیده شده بود که از کاندیدا شدن زنان جلوگیری شود، امام با قاطعیت فرموده بودند: «با کاندیدا شدن خانمها مخالفت نکنند که اگر مخالفت کردند من عکس العمل نشان خواهم داد و اجازه نخواهم داد که زنان را از شرکت در انتخابات و یا رفتن به مجلس بازدارید». ‏‎[47]‎

‏امام خمینی: «بله تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی می توانند به کلیۀ فرایض مذهب خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنان به بهترین وجه حفاظت کند.» ‏‎[48]‎

‏هم ایشان در خصوص کارگران و خطاب به آنها می‏‏‎فرمایند: اول شخص اسلام و‏‏ ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 242
‏شارع و مسبب اسلام، رفتارش با کارگر آن بود که عرض کردم که کف دست کارگر را با تواضع بوسید یعنی نشان کارگری را بوسید و برای کارگران افتخار ایجاد کرد... کارگر آن روز ارزش داشت و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ محل ارزش را بوسید... و دوم شخص اسلام علی بن ابیطالب ـ سلام الله علیه ـ ایشان خودش یک کارگر بوده و قنات حفر می کرده و آب بیرون می آورده لکن برای خودش نه. ‏‎[49]‎

‏اما در خصوص دانشگاهیان «همه می دانیم که سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام بعد از توده های مردم در دست طبقه تحصیلکرده است و هدف بزرگ استعمار نو، به دست گرفتن مراکز این قشر است.» ‏‎[50]‎

ز ـ دوراندیشی و ژرف نگری و نه تعلق به دنیا و دنیاطلبی از ویژگیهای ایشان بود که به هیچ قیمت حاضر نبودند اصول اسلام را فدای هیچ چیز نمایند. 

‏مفسر رادیو کلن گفت: «بدون تردید نام آیت الله در تاریخ جهان در ردیف نام کسانی ثبت خواهد شد که واقعیت سیاسی قرن بیستم را تغییر دادند. اگر کسی او را یک فرد متعصب بداند و نه ژرف نگر که قادر به جذب توده های عوام و بی اطلاع در یک کشور شرقی بوده است، دربارۀ وی قضاوتی سطحی نموده است. خمینی پیرو اصول دین اسلام و یک مبارز مذهبی بود که حاضر به مصالحه و معامله دنیایی نبود بلکه معتقد بود ارزشهای اخلاقی و اجتماعی اسلام راستین و اصیل باید در اجتماع مستقر شود و در این راه یک مسلمان بنیادگرا بود.» ‏‎[51]‎

‏او به دنیا بی اعتنا بود و در تعلق دنیا قرار داشت و بالعکس دنیا در اختیار او بود. تلاش می کرد اما تلاش در این جهان به عنوان یک هدف نبود. ‏

‏امام خمینی: «اسلام دینی نیست که برای یک طرف قضیه فکر کرده باشد اسلام در همه ابعاد قضایا حکم دارد. تمام قضایای مربوط به دنیا، مربوط به سیاست، مربوط به اجتماع، مربوط به اقتصاد، تمام ابعاد قضایای مربوط به آن طرف قضیه که اهل دنیا از آن بی اطلاعند.» ‏‎[52]‎

ژ ـ تطابق شیوه های عملی ایشان با گفتارهای لسانی شان

‏چه زیبا حضرت امام محتوای حقیقی این کلام الهی را که ‏«لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتعلمون»‏ را رعایت می کردند. شنیده ایم که ایشان اطلاعیه ای در خصوص رزمندگان نوشته بودند و وقتی به دست حجت الاسلام حاج احمد آقا جهت اعلام ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 243
‏در رادیو دادند دوباره و به سرعت خواستند و کلامی را در آن اصلاح کردند چرا که در متن اول نوشته بودند: «من همیشه و همۀ روز به فکر شما هستم و همیشه به شما دعا می کنم.» بعد فکر کرده بودند آیا چنین است که نوشته اند؟ ‏

س ـ همیشه واقع بینانه می اندیشیدند و به دنبال خواسته های فرضی و ذهنی نبودند بلکه حقیقتی واقع شدنی را دنبال می نمودند. 

‏راجیو گاندی نخست وزیر هند گفت: «تحت رهبری آن معظم له، ایران به «حقایق واقع شدنی» احترام، حریت و استقلال دست یافت.» ‏‎[53]‎

‏ایندی پندنت: «کمتر دیده شده است که تغییر مسیر تاریخ به عهدۀ یک مرد، آن هم دست تنها گذاشته شود و این مأموریتی بود که به عهدۀ آیت الله خمینی گذاشته شد.» به گزارش گاردین: «نقش آیت الله خمینی در انقلاب عظیمی که در ایران رخ داد بی اندازه مرکزی و مهم بود، آیت الله سنگ بنای اصلی این انقلاب بود.» ‏‎[54]‎

ش ـ نحوه و روش تدریس ایشان می تواند الگوی صحیح آموزشی و تربیتی در این خصوص باشد. 

‏آداب و سنت ایشان وادار نمودن و برانگیختن طلاب به مباحثه و گفتگو و مطالعه و نیز استخراج مطالب علمی دقیق بود... و به این معنا هم مقید بودند که هر اشکالی شود، گوش بدهند و جواب دهند ولو اینکه اشکال، اشکال خیلی واردی نباشد و تقریباً این سنت و نکته دقیق برخلاف آن فکر و نظریه ای بود که بعضی از اساتید نجف داشتند... در مسجد اعظم قم، درس ایشان واقعاً یک محشر و معرکه ای بود از سؤال و جواب و اشکال، آن هم اشکال فضلای معظم قم که خودشان هر کدام استاد یک حلقۀ بزرگ درسی بودند که در پای درس ایشان اشکال می کردند. ‏‎[55]‎

‏حجت الاسلام خاتم یزدی عضو حوزۀ استفتای امام: «امام همواره طلاب را تشویق می کردند که هنگام درس، سؤال بگیرند، بحث کنند، انتقاد کنند. یکی از اشخاصی که هنگام درس زیاد صحبت می کرد و گاهی امام را ناراحت می کرد، خود من بودم و امام واقعاً به حرفها گوش می دادند و همیشه ترویج و تشویق می کردند که باید انتقاد کنید. مرحوم حاج آقا مصطفی هم زیاد بحث می کردند و هیچ وقت نمی شد که امام ناراحت شوند بلکه اگر طلاب صحبت نمی کردند، امام نگران می شدند و همواره می فرمودند: «هر سخنی گفته می شود به نظر تنقید بنگرید. هرچه صاحب سخن هم بزرگ باشد انسان نباید فوراً ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 244
‏حرف او را بپذیرد بلکه باید با دقت بررسی کند. گاهی بعضی از دوستان اشکالاتی را می نوشتند و تقدیم امام می کردند، امام علاوه بر اینکه خوشحال می شدند، برای تشویق آنان، انعام هم به آنها می دادند.» ‏‎[56]‎

ص ـ عمل به وظیفه نمودن و اخلاص در عمل داشتن و در راه حق خستگی احساس نکردن، از ویژگیهای بارز اخلاق اجتماعی ایشان بود که نزد همگانی که با ایشان از دور و نزدیک آشنا بودند، عیان بود. 

‏هرالد تریبون: «آیت الله خمینی انقلابی خستگی ناپذیری بود که تا آخرین لحظه حیات به آرزوی خود برای پی ریزی یک جامعه اسلامی و حکومت اسلامی در ایران وفادار ماند. آیت الله در آنچه برای سرزمین باستانی اش می خواست لحظه ای درنگ نکرد، وی خود را مأموری می‏‏‎ دانست که می باید ایران را از آنچه فساد و انحطاط غربی می دید، پاک‏‏ کند و خلوص اسلامی را به ملت بازگرداند.» ‏‎[57]‎‏ خلوص کلمه ای که کلید گشایش در رحمت الهی است اما آخرین سخن در این مقام آنکه اولاً: ابعاد اخلاقی ـ اجتماعی ایشان در این چند مورد هرگز خلاصه نمی شود، ثانیاً: همۀ ابعاد اخلاقی در وجود ایشان، در کنار هم و به اندازه هم تقویت شده بود. ثالثاً: همۀ ابعاد اخلاق اجتماعی ایشان با یک ویژگی، نمود حقیقی می یافت و آن شاخصۀ نظم و انضباط و وقت شناسی ایشان و برنامه ریزی صحیح این بزرگوار بود. این کلام تداعی این فرمایش بزرگ مولا علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ را می کند که در کنار ویژگی شامل و مهم و خاص تقوی، از مجموعه صفات، توصیه به نظم می گردد که ‏«اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم»‏ با آرزوی تداوم اندیشه و عمل این انسان بزرگ و با آرزوی توفیق و سلامتی برای مقام معظم رهبری، برای اظهار وفاداری مجدد به خط ولایت عرض می کنیم: ‏

یک عمر غم و غصه ما قوت تو بود

بار همه، بر پیکر فرتوت تو بود

ای کاش میان اشک و خون می دیدی

دریایی سیاهی به زیر تابوت تو بود


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 245
پی نوشتها: 

‏ ‏

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 246

  • . مطهری، مرتضی؛ جامعه و تاریخ، انتشارات صدرا، ص 11.
  • . دورخیم، امیل؛ کنش اجتماعی؛ گی روشه، ترجمه هما زنجانی؛ انتشارات دانشگاه مشهد؛ ص 25.
  • . روسو، ژان ژاک؛ قراردادهای اجتماعی؛ ترجمه منوچهر کیا؛ انتشارات دریا؛ 1348، ص 28.
  • . نراقی، محمد مهدی؛ جامع السعادة؛ چاپ بیروت؛ جلد اول؛ ص 55.
  • . امام علی علیه السلام، نهج البلاغه.
  • . نراقی، محمد مهدی؛ جامع السعادة؛ چاپ بیروت؛ جلد اول؛ ص 55.
  • . سوره احزاب، آیه 21.
  • . سوره قلم، آیه 4.
  • . سوره آل عمران؛ آیه 159.
  • . هفته نامه اردو زبان هجوم، چاپ هند در مقاله ای با عنوان پیام زندگانی حضرت امام عظمت دین و برتری اسلام می نویسد: نمی توان در چند صفحه به شخصیت و زندگی ارزشمند این عالم ربانی پرداخت ولی به مرور تاریخ و دلایل موجود با اعتماد کامل می توان گفت: امام خمینی به اسلامی که طی چندین قرن گذشته منجمد شده بود، روح تازه ای بخشید و با ایمان و تلاشهای بی دریغ خود غرور غرب را پایمال کرد و ابرقدرتهای شرق و غرب را به ذلت و خواری کشاند و نشان داد که اسلام دارای بزرگترین قدرت است. به نقل از مجله شاهد بانوان، تیرماه 1368؛ ص 56.
  • . ر.ک: صحیفه امام ؛ جلد 15، ص 491- 492.
  • . شاهد بانوان، تیرماه 1368، ص 59.
  • . جمعی از فضلا؛ سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی؛ جلد 2؛ ص 3؛ انتشارات پیام آزادی؛ فروردین 62.
  • . همان.
  • . سرگذشتهای ویژه، جلد6؛ ص 83 و 140.
  • . سرگذشتهای ویژه، جلد6؛ ص 83 و 140.
  • . جمهوری اسلامی؛ تیرماه 1368؛ ص 48.
  • . شاهد بانوان، ص 59.
  • . سرگذشتهای ویژه؛ جلد 5؛ ص 180.
  • . سوره مائده؛ آیه 32.
  • . شاهد بانوان؛ ص 59.
  • . همان؛ ص 55.
  • . ر.ک: صحیفه امام ؛ جلد 18، ص 421- 422.
  • . ر.ک: صحیفه امام ؛ جلد 5، ص 388- 389.
  • . شاهد بانوان، ص 59، سرگذشتهای ویژه، جلد 6، ص 98 و 128.
  • . شاهد بانوان، ص 57.
  • . ر.ک: صحیفه امام ؛ جلد 13؛ ص 543- 544.
  • . ر.ک: همان، جلد 14؛ ص 307- 308.
  • . شاهد بانوان؛ ص 55.
  • . ر.ک: صحیفه امام ؛ جلد 13؛ ص 40- 41.
  • . سرگذشتهای ویژه؛ جلد 5؛ ص 63.
  • . شاهد بانوان، ص 58.
  • . همان، ص 56.
  • . همان، ص 54.
  • . همان، ص 56.
  • . سرگذشتهای ویژه؛ جلد 3؛ ص 56.
  • . شاهد بانوان، ص 55.
  • . همان، ص 54.
  • . همان، ص 57.
  • . همان، ص 59.
  • . ر.ک: صحیفه امام ، جلد 21، ص 409- 412.
  • . ر.ک: صحیفه امام ؛ جلد 16؛ ص 25.
  • . سرگذشتهای ویژه؛ ص 41 و 42.
  • . سرگذشتهای ویژه؛ ص 168 و 167.
  • . ر.ک: صحیفه امام ؛ جلد 11؛ ص 13- 15.
  • . ر.ک: صحیفه امام ؛ جلد 8؛ ص 113- 114.
  • . شاهد بانوان، ص 63.
  • . ر.ک: صحیفه امام ؛ جلد 21؛ ص  580.
  • . کتاب آیین انقلاب اسلامی؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ص 300.
  • . همان، ص 243 ـ 242.
  • . شاهد بانوان؛ ص 57.
  • . آیین انقلاب اسلامی، ص 118.
  • . شاهد بانوان؛ ص 59.
  • . همان، ص 56.
  • . سرگذشتهای ویژه؛ ص 19 ـ 20.
  • . سرگذشتهای ویژه؛ ص 149.
  • . شاهد بانوان؛ ص 56.