امام و اخلاق در عصر حاضر

امام و اخلاق در عصر حاضر

□ انسیه خادم شیرازی

اخلاق سیاسی

‏در فرهنگ سیاسی اسلام، امامت به آن نوع سیاست و رهبری گفته می شود که بر اساس ایدئولوژی الهی و متکی بر وحی، براساس موازین و ارزشهای اسلامی، کلیۀ روابط انسانی را در بر می گیرد و بنیادها، نهادها، روابط اجتماعی، آرا و عقاید، فرهنگ، اخلاق، بینشها، سنتها، خواسته ها و به طور کلی ارزشها، همه و همه در راه تعالی و رشد فرد و جامعه هدایت می شوند و انسان سازی و ایجاد امت واحد به جای کشورداری و انسان پروری و مردم داری در نظر قرار می گیرد. ‏

‏این نوع رهبری و سیاستمداری خواه ناخواه سعادت به مفهوم والای آن و رفاه و بهتر ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 221
‏زیستن به معنای دنیای آن را نیز به دنبال خواهد داشت. ولی هرگز به عنوان یک هدف اصیل مطرح نمی باشد. در طرح کلی امامت در اسلام سه نوع رهبری و امامت پیش بینی شده است که به صورت طولی و به ترتیب عبارت است از: ‏

‏امامت انبیا و امامت اوصیا و ائمه معصومین ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ و امامت فقها. ‏

‏در سلسله مراتب امامت، فقیه در زمان غیبت امام معصوم ـ علیه السلام ـ عهده دار مسئولیت امامت می گردد و همان اختیاراتی را که امام معصوم ـ علیه السلام ـ در رابطه با ابلاغ رسالت و نگهبانی از دین و اجرای احکام الهی و ادارۀ حکومت و رهبری جامعه داشت، فقیه جامع الشرایط نیز از آن اختیارات برخوردار است. ‏

‏به این ترتیب باید گفت که امر حکومت، بنا به مقتضای وجود و دلایل عقلی، از واجبات می باشد. «امام خمینی» ابتدا بر همین دلیل عقلی برای وجوب حکومت اشاره دارند: «بدون تشکیل حکومت و بدون دستگاه اجرا و اداره که همۀ جریانات و فعالیتهای افراد را از طریق اجرای احکام تحت نظام عادلانه درآورد هرج و مرج بوجود می آید و فساد اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی پدید می آید. پس برای اینکه هرج و مرج و عنان گسیختگی پیش نیاید و جامعه دچار فساد نشود چاره ای نیست جز تشکیل حکومت و انتظام بخشیدن به همۀ اموری که در کشور جریان می یابد.» ‏

‏ما در اینجا بر آن نیستیم که راجع به آنچه رهبری انقلاب انجام داده صحبت کنیم، بلکه راجع به آنچه که بود و ویژگیها و اوصاف ایشان صحبت می نماییم. حضرت امام خمینی یک انسان ایده آل، با همۀ صفات و ویژگیهای حسنه بود. ترکیبی از تواناییهای خدادادۀ روحی، سیاسی، فکری و اخلاقی، این شخصیت استثنائی را در موقعیتی قرار داد که توانسته بودند، چنین نقش عظیمی را در ایران امروز به عهده بگیرند. ایشان نمونه و آیینۀ تمام نمای مفهوم کامل خودشناسی و بازگشت به خود به شمار می رفتند. و در حقیقت تبلور سنتی علمای شیعه بودند و این امر نه تنها به خاطر نفوذ و قدرت فوق تصور کامل و جامع و وسیع در امور سیاسی و اجتماعی ایشان است، بلکه همچنین با توجه به بعد علمی خالص شمّی ایشان هم بوده است. یکی از ویژگیهای جالب توجه دربارۀ ایشان این است که نقش رهبری ایشان از نظر سیاسی در انقلاب، که در تاریخ سابقه ندارد، موقعیتهای برجستۀ ایشان را به عنوان یک استناد ممتاز از یک فیسلوف و یک عارف تحت الشعاع قرار ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 222
‏داده است. علی رغم دیدگاه اغلب روشنفکران مسلمان که معتقدند، فکر و مغز یک فیلسوف و عارف از واقعیات جامعه دور می گردد و کلاً از قبول هر نوع نقش سیاسی و اجتماعی خود را کنار می کشد و مسائل صرفاً ذهنی، ارتباط عینی با مسائل موجود و مسلمانان و جهان اسلام ندارند، زندگی حضرت امام دلیل واضحی بر ارتباط مسائل فوق بوده و نشانگر این واقعیت است که برنامۀ او صرفاً یک حرکت سیاسی و استراتژیکی نبود، بلکه در عین حال یک دیدگاه درست الهی بوده است. از نظر عرفانی، می توان گفت که در حقیقت خصوصیات اخلاقی و روحی امام بود که از او یک انسان والا با مجموعه ای از خصوصیات بارز یک مسلمان ایده آل می ساخت. امام، یکی از رهبران انقلابی نادرالوجودی است که با ساده ترین شیوه و بودن هیچ گونه تجمل و تشریفات زندگانی کرده است. ‏

‏در دوره رضاخان ایشان کتاب کشف الاسرار را در انتقاد از دیکتاتوری پهلوی نوشته اند. در این کتاب با شجاعت هرچه تمامتر رژیم رضاخان را مورد انتقاد قرار داده و مسأله تسلیم پذیری در مقابل قدرتهای خارجی مورد حمله قرار گرفته است. ‏

‏نوع برخورد حضرت امام، با رژیم رویه ای کاملاً غیرسازشکارانه و شیوه ای رادیکال بود که این رویه نه تنها از نظر رژیم پهلوی غیرقابل بخشایش بود، بلکه خوشایند بسیاری از رجال حوزۀ علمیۀ قم هم نبود. زیرا حوزه علی رغم همۀ قدرتش در آغاز امر برای حفظ موجودیت خود تلاش می کرد. در ایام مرجعیت حضرت آیت الله العظمی بروجردی، حضرت امام از نزدیکان و مشاوران ایشان به حساب می آمد و تا زمان حیات آیت الله بروجردی، حضرت امام، به عنوان یک چهرۀ سیاسی مذهبی شناخته شده بود. پس از رحلت آیات عظام، بروجردی و کاشانی، شاه می خواست با استفاده از خلأ موجود، اقداماتی مغایر با موازین شرعی و مذهبی انجام دهد. در این مرحله حساس، حضرت امام، با حضور در صحنه و مخالفت با قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، مبارزه ای بی امان را با رژیم آغاز کرد و زمانی که از اندرز و نصیحت نتیجه نگرفتند، با حملۀ مستقیم و انتقادات بی واسطه از رژیم شاه، سنت تقیّه را شکست و فتوای تاریخی خود را در اینکه تقیّه حرام است و اظهار حقایق واجب ‏«ولو بلغ ما بلغ»‏ صادر کردند. از این زمان حضرت امام، چهرۀ بارز رهبری سیاسی خود را آشکار نموده و با برخوردهای خاص که همانا قاطعیت و عدم سازش با رژیم بود، راه خود را از سایرین جدا نموده و به سرعت افکار عامۀ مردم را که تشنۀ چنین ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 223
‏رهبری بودند، به خود جلب کرد. مسیر حوادث بعدی نشان داده که در صحنۀ تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران با ظهور امام به عنوان رهبر، صفحۀ جدیدی نه تنها در تاریخ ایران، بلکه روحانیت مبارز شیعه مفتوح گردید. ‏

‏اگر یک قرن به عقب برگردیم به روشنی می توان سیر تکاملی حرکت روحانیت مبارز را با یک هدف، ولی با شیوه های متفاوت و آن هم تحت تأثیر اوضاع و احوال زمان خود مشاهده کرد. هدف همۀ آنها اجرای احکام شریعت اسلامی، برقراری حکومت عدل الهی و کوتاه کردن دست بیگانگان و استعمارگران بوده است. سید جمال الدین اسد آبادی برای رسیدن به این هدف تلاش خود را در نصیحت، هدایت و تشویق حکام کشورهای اسلامی در ایجاد وحدت جهان اسلام قرار داده بود و بیهوده تلاش می کرد که شاهان ایران و امپراتوران عثمانی و فرعونهای مصر را نصیحت نموده و آنها را وادار کند که در مقابل سیل بنیان کن فرهنگ و تمدن غربی مجدانه به دژ مستحکم فرهنگ و تمدن اسلام پناه برند. ‏

‏روحانیت صدر مشروطیت که از شاهان بریده بودند به دو دسته تقسیم شده، دسته ای همچون مرحوم آیت الله بهبهانی و آیت الله طباطبایی در صدد محدود کردن قدرت پادشاهان خودکامه و کسب و تضمین برقراری نظام دموکراتیک و یا دادن حق «وتو» به مجتهدان بودند. بدین امید که از وضع و اجرای قوانین خلاف شرع و اسلام جلوگیری گردد؛ ولی در همان حال میدان را به لیبرالها و غربزده ها سپرده و خود کناره گرفتند. دستۀ دیگر، چون مرحوم شیخ فضل الله نوری که از حاکمیت لیبرالیسم وحشت داشته و نگران بود، تلاش می کرد تا حکومت شرع اسلام برقرار شده و عاقبت نیز بر سر آن هم جان خود را فدا کرد. ‏

‏مرحوم آیت الله کاشانی راه را در همراهی و مساعدت با لیبرالها برای کسب آزادی و کوتاه کردن دست بیگانگان دیده، به این امید که با نظارت و تلاش خود متعاقباً در ایجاد حکومت با قوانین اسلامی موفق گردد؛ ولی غافل از آنکه لیبرالها دیگر فرصتی به او و فدائیان اسلام نخواهند داد که به خواستۀ خود برسند و از روحانیت صرفاً به عنوان نردبانی برای رسیدن به رهبری مردم و قبضه کردن قدرت بهره خواهند برد. حضرت امام، که تاریخ پر از تجربۀ روحانیت مبارز را پشت سر گذاشته بودند، در این زمان خود رأساً رهبری را به دست گرفته و اجازه ندادند که دیگران از جمله لیبرالها در رهبری و بهره برداری از ثمرۀ  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 224
‏مبارزات مردم شریک شوند. ‏

‏ ‏

موضعگیری حضرت امام در مواجهه با جریانات و بحرانهای سیاسی

‏1 ـ یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسۀ فیضیۀ قم  در 2 / 1 / 1342: ‏

‏ «من اکنون قلب خود را برای سر نیزه های مأمورین شما حاضر کردم؛ ولی برای قبول زورگوییها و خضوع در مقابل جباریهای شما حاضر نخواهم بود. من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبی بیان خواهم کرد.» ‏

‏2 ـ شهادت حاج سید مصطفی خمینی: ‏

‏ «اینطور قضایا مهم نیست خیلی، پیش می آید، برای همۀ مردم پیش می آید و خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد به ظاهر و الطاف خفیه. یک الطاف خفیه ای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم.» ‏

‏3 ـ مخالفت دولت فرانسه از فعالیت سیاسی ایشان: ‏

‏ «ما فکر می کردیم که اینجا مثل عراق نیست من هر کجا بروم حرفم را می زنم. من از فرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر می کنم تا به دنیا اعلام کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشته اند تا مردم جهان صدای ما مظلومان را نشنوند. ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند.» ‏

‏4 ـ هنگام مراجعت از پاریس به ایران و اظهار نگرانی دوستان و برخورد معظم له: ‏

‏ «من ملت ایران را به ادامۀ نهضت دعوت می کنم و دعوت می کنم تا این قلدرها را سرجای خودشان بنشانند، لکن آرامش را از دست ندهند من از همۀ ملت ایران تشکر می کنم و در اولین فرصت پیش مردم، به ایران خواهم رفت تا با آنها کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم که به ملت برگردانم.» ‏

‏5 ـ بعد از مراجعت به ایران و سخنرانی در بهشت زهرا خطاب به دولت بختیار خائن: ‏

‏ «دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است و اگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم. من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم.» ‏

‏6 ـ اعلام حکومت نظامی بختیار و احتمال کودتای نظامی 21 / 11 / 57: ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 225
‏ «اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند». و به همین صورت کودتای طراحی شده امریکا را با شکست مواجه ساختند. ‏

‏7 ـ اشغال لانۀ جاسوسی امریکا و مخالفت ملی گراها: ‏

‏ «اینها خیال نکنند که همین طور نشستیم گوش می کنیم که هر غلطی اینها می خواهند بکنند نخیر، اینطور نیست مسأله، مسأله باز انقلاب است، یک انقلاب زیادتر از انقلاب اول خواهد شد. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول و در برابر شایعات مبنی بر تهاجم امریکا فرمودند: «جوانها مطمئن باشند که امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، مگر امریکا می تواند مقابل همۀ دنیا بایستد و دخالت نظامی بکند؟ غلط می کند دخالت نظامی بکند، نترسید، نترسانید.» ‏

‏8 ـ اعلام قطع روابط با ایران توسط امریکا: ‏

‏ «ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم؛ اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است همین قطع رابطه است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است. ملت رزمندۀ ایران، این طلیعۀ پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها کرده است؛ اگر جشن بگیرد حق دارد.» ‏

‏9 ـ هنگام تجاوز عراق به خاک ایران در تاریخ 31 / 3 / 59: ‏

‏ «این یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده، رفته است سرجایش.... و من اگر چنانچه خدای نخواسته دامنه پیدا کرد این کارهای صدام حسین و اربابهای صدام حسین، تکلیف ملت ایران را تعیین خواهم کرد.» ‏

‏10 ـ ترور حزب الله و انفجار محل حزب جمهوری اسلامی توسط منافقان: ‏

‏ «ملتی که جوانهای او در جبهه ها نماز شب می خواند و جهاد فی سبیل الله می کند و این جهاد را برای خودش فخر می داند و زندگی ننگین فرصت طلبی و راحت طلبی را به کنار زده است و پیشروی می کند، با کشتن من و امثال من کنار می رود این ملت؟ اشتباه دارید شماها، ما مثل حسین در جنگ وارد شدیم و مثل حسین باید به شهادت برسیم.» ‏

‏11 ـ هنگام پذیرش قطعنامه 598: ‏

‏علی رغم پیام و بیان حضرت امام، چندی قبل از پذیرش قطعنامه، به عنوان ادامۀ جنگ  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 226
‏تا آخر، با شجاعت بی نظیری قطعنامه را پذیرفته و نشان دادند برای مصلحت اسلام از همه چیز خود گذشته اند: «خدا می داند که اگر نبود انگیزه هایی که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود؛ اما چاره نیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.» ‏

‏12 ـ در ارتباط با نفوذ منافقان و لیبرالها در بیت آیت الله منتظری و استعفای ایشان از قائم مقام رهبری ـ نامه 8 / 1 / 68: ‏

‏ «طلاب عزیز، ائمۀ محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها و رادیو و تلویزیون باید برای مردم، این قضیۀ ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم.» ‏

‏در نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی: ‏

‏ «همینقدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیه ها و پیغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد؛ ولی متأسفانه موفق نشد. از طرفی وظیفۀ شرعی اقتضا می کرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد، لذا با دلی پرخون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم. ‏ان شاء الله‏ خواهران و برادران در آینده تا اندازه ای روشن خواهند شد. سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخی بردار نیست و در صورت تخطی، هرکس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد.» ‏

‏13 ـ فتوای تاریخی حضرت امام در مورد حکم اعدام سلمان رشدی مرتد ـ 25 / 11 / 67: ‏

بسمه تعالی، انا الله و انا الیه راجعون

‏ «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانی ـ که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است ـ همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله. ضمناًَ اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد، ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 227
‏اعمالش برسد.» ‏

‏پس از شایع شدن توبه سلمان رشدی، دفتر حضرت امام ضمن اطلاعیه ای اعلام کرد  ـ 29 / 11 / 67 : ‏

‏حضرت امام خمینی فرمودند: این موضوع صددرصد تکذیب می گردد، سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامی همّ خود را به کار گیرد، تا او را به درک واصل گرداند. حضرت امام اضافه کردند: اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است، آنچه را که در قبال این عمل می خواهد، به عنوان جایزه و یا مزد عمل او بپردازند. ‏

‏ ‏

خصوصیات خط و جهت گیری حضرت امام

الف ـ از دید حضرت آیت الله خامنه ای ـ 14 / 3 / 71: 

‏من خصوصیات چیزی که ما به آن می گوییم خط و جهت گیری امام که مشخصۀ حرکت نظام جمهوری اسلامی در طول ده سال حیات پر برکت امام بوده است را، به طور خلاصه عرض می کنم: ‏

‏اول: ایستادگی در برابر تحمل و نفوذ قدرتهای خارجی و سازش نکردن با این قدرتها. ‏

‏دوم: اهتمام به تعهد و عمل فردی و ایستادگی در برابر سلطۀ شیطان نفس و وسوسه های شیطانی. ‏

‏سوم: اهمیت دادن به توانایی ملتها و اصل دانستن آنها. ‏

‏چهارم: اصرار بر وحدت مسلمین و مبارزه با تفرقه افکنی استکبار. ‏

‏پنجم: اصرار بر ایجاد روابط سالم و دوستانه با دولتها؛ مگر استثناهایی از قبیل: امریکا، رژیم صهیونیستی. ‏

‏ششم: اصرار بر شکستن حصار تحجر و التقاط و التزام به اسلام ناب. ‏

‏هفتم: محور دانستن نجات محرومین و تأمین عدالت اجتماعی. ‏

‏هشتم: توجه ویژه به مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و رژیم غاصب صهیونیستی. ‏

‏نهم: حفظ وحدت ملی و ایجاد یکپارچگی در میان ملت ایران و اصرار بر مقابله و مبارزه با هر شعار تفرقه افکنانه. ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 228
‏دهم: حفظ مردمی بودن حکومت و ایجاد و حفظ ارتباط با مردم. ‏

‏یازدهم: اصرار بر سازندگی کشور و ارائۀ یک نمونۀ عملی به جهان. ‏

‏ ‏

ب ـ از دید آیت الله شهید استاد مطهری: 

‏من که قریب دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل کرده ام، باز وقتی که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایی از روحیۀ او درک کردم که نه فقط بر حیرت من، بلکه بر باور من نیز اضافه کرد. وقتی برگشتم، دوستانم پرسیدند: چه دیدی؟ ‏

‏گفتم: چهار تا «آمن» دیدم. ‏

آمن بهدفه:‏ به هدفش ایمان دارد. دنیا اگر جمع بشود، نمی توانند او را از هدفش منصرف کنند. ‏

آمن بسبیله:‏ به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد، امکان ندارد بتوان او را از این راه منصرف کرد. شبیه همان ایمانی که پیغمبر به هدفش و راهش داشت. ‏

‏آمن بقوله: در میان همۀ رفقا و دوستانی که سراغ دارم احدی مثل ایشان به روحیۀ مردم ایران ایمان ندارد. به ایشان نصیحت می کنند که آقا کمی یواشتر، مردم دارند سرد می شوند، مردم دارند از پا در می آیند، می گوید نه مردم اینجور نیستند که شما می گویید، من مردم را بهتر می شناسم و ما همگی می بینیم که روز به روز صحت بحث ایشان بیشتر آشکار می شود. ‏

‏و بالاخره بالاتر از همه: ‏

آمن بربه:‏ در یک جلسۀ خصوصی ایشان به من می گفت: فلانی این ما نیستیم که چنین می کنیم من دست خدا را بوضوح حس می کنم. آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می کند و در راه خدا قدم بر می دارد، خدا هم به مصداق ‏«ان تنصروالله ینصرکم»‏ بر نصرت او اضافه می کند. یا آنچنان که در داستان اصحاب کهف مطرح می شود اینچنین هدایت و تأییدی را من به وضوح در این مرد می بینم. او برای خدا قیام کرده و خدای متعال هم قلبی قوی به او عنایت کرده است که اصلاً تزلزل و ترس در آن راه ندارد. ‏

والسلام


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 229

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 230