درآمدی بر اخلاق اجتماعی در سیره نظری و عملی حضرت امام(س)

درآمدی بر اخلاق اجتماعی در سیرۀ نظری و عملی حضرت امام(س)

□ فرامرز احد قراملکی

چکیده

‏انسان را از مناسبات پیچیدۀ اجتماعی گریزی نیست. فضایل فردی انسانها در زندگی اجتماعی فعلیت می یابد. بر مبنای اصل ذو مراتب بودن فضایل و رذایل در دیدگاه حضرت امام خمینی، می توان اخلاق فردی و اجتماعی را دو طرف یک حقیقت ذومراتب دانست که همبستگی متقابل دارند. سادگی روان و ساده زیستی در مناسبات اجتماعی به عنوان مثال، در تعامل دو جانبه هستند. همان گونه که دروغ به خود و نفاق درونی با دروغ به دیگران و نفاق بیرونی چنین است. اصل تقدم «سازندگیهای روحی بر همۀ سازندگیها» و تقدم خودسازی بر اصلاح اجتماعی مهمترین اصل در نظام اخلاق اجتماعی در سیرۀ  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 197
‏نظری و عملی امام خمینی است. ‏

‏ ‏

1 ـ اخلاق اجتماعی و اهمیت آن نزد امام خمینی

‏بحث از اهمیت اخلاق اجتماعی در سیرۀ نظری و عملی حضرت امام خمینی مسبوق به دو بحث مقدمه ای است: ‏

‏یک ـ ابعاد گریزناپذیر حیات اجتماعی بشر و ارتباط آن با اخلاق نظری و اخلاق عملی. ‏

‏دو ـ جامع نگری در اهداف تربیتی امام خمینی‏

‏ ‏

1 ـ 1) حیات اجتماعی و اخلاق

‏انسان موجودی اجتماعی است و در زندگی خود از مناسبات و روابط اجتماعی گزیری و گریزی ندارد. نه تنها محیط و جامعه شرط تداوم حیات بشر و کمال و بقای نوع انسان است، بلکه ابعاد و شخصیت آدمی نیز در مناسبات اجتماعی به فعلیت و خود شکوفایی می رسد. رشد و تکامل هر انسانی در گروی سهمی است که در رشد و  تکامل دیگران بر عهده می گیرد و شکوفایی هر کسی متناسب با نقش اجتماعی معینی است که در ایفای آن توفیق می یابد. زندگی اجتماعی به منزله واقعیت گریزناپذیر بر زندگی فردی انسان سایه افکنده و آن را دستخوش تحول می نماید. ‏

‏زندگی اجتماعی انسان در سده های اخیر تحول اساسی یافته است. پیچیدگی وصف ناپذیر مناسبات اجتماعی در عصر حاضر سیطرۀ جامعه را بیش از پیش بر روش افراد نشان می دهد. روابط پیچیدۀ اجتماعی با نهادها و سازمانهای گوناگون آن فردیت افراد را دچار تحول و دگرگونی می نماید. همان گونه که نیروهای قاهر تمدن جدید بر عقل اعجاب آور است، سیطرۀ بایدها و نبایدهای نوینی بر دستگاه روانی او نیز شگفت انگیز است. ‏

‏حیات اجتماعی در شکلهای مختلف آن، خانواده، گروههای اجتماعی، نهادها، سازمانها، دولتشهر و... منشأ پیدایش و تکامل علوم و دانشهای گوناگونی شده است. علم اخلاق نیز در این میان بی نصیب نمانده است. تأثیر زندگی اجتماعی در تکامل دانش اخلاق، رشد و تکامل اخلاق اجتماعی در همۀ سطوح و شاخه‏‏‎های آن است از جمله:‏‏  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 198
‏اخلاق خانواده، اخلاق سازمانی، اخلاق سیاست، اخلاق صنفی، مانند: اخلاق تجارت، اخلاق پزشکی، اخلاق ورزش، اخلاق مطبوعات و.... ‏

‏زندگی اجتماعی از جهت دیگری نیز در علم اخلاق اهمیت دارد همان گونه که دانشمندان علم اخلاق تحقیق کرده اند، بسیاری از فضایل اخلاقی جز در مناسبات اجتماعی به فضیلت نمی  رسند. بدون نقش اجتماعی نمی توان در خصوص فضایل افراد داوری کرد. ایفای نقش اجتماعی و در جامعه زیستن سنگ محک ادعای متخلق بودن افراد است. به تعبیر ارسطو در کتاب اخلاق نیکو ما خوس «فضیلت فرد را باید با توجه به فضیلت اجتماعی مشخص کرد. هر خانواده جزئی از دولتشهر است و روابط زن و شوهر و فرزندان جزئی از زندگی خانوادگی است و فضیلت هر جزئی را باید با توجه به فضیلت کل، باز شناخت.» ‏‎[1]‎

‏تأکید ارسطو بر هویت اجتماعی اخلاق به اندازه ای است که از نظر وی غالب اوصاف اخلاقی جز در زندگی اجتماعی معنا پیدا نمی کند، به گونه ای که انسان خارج از اجتماع نمی تواند این صفات را داشته باشد. انسان کاملاً خوشبخت از نظر وی محتاج دوستانی است که شاهد خیرخواهی و نیکوکاری او باشند. ‏‎[2]‎

‏در حکومت ایده آل ارسطویی، مناصب بر اساس فضیلت معین می شود و افتخارات و مزایای اجتماعی متناسب با میزان دخالت افراد در امور اجتماعی است. پس خصوصیاتی که ارسطو برای انسان خوب ذکر می کند، خصوصیات یک شهروند خوب در حکومت ایده آل ارسطویی است. ‏‎[3]‎

‏ ‏

2 ـ 1) جایگاه اخلاق اجتماعی در سیرۀ نظری و عملی حضرت امام خمینی

‏حضرت امام پیام خویش را تبلیغ پیام انبیا می دانست و راه خود را پیروی از رسالت پیامبران می خواند. در بحث از جهت گیری دعوت انبیا دانشمندان آرای گوناگونی دارند. آرای مختلف در این خصوص را به سه تصویر عمدۀ دنیاگرایانه، عقبی گرایانه و جامع گرایانه می توان ارجاع داد. حضرت امام در تفسیر جهت گیری دعوت انبیا تصویر جامع نگرانه دارند. از نظر کسانی که دیدگاه جامع نگرانه در تفسیر دعوت انبیا دارند، همۀ ابعاد حیات آدمی مورد خطاب پیامبران است. به تعبیر علامه طباطبایی پیامبر کسی است که صلاح معاش و معاد مردم را از جهت اصول دین و فروع آن تبیین می کند، آن گونه که ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 199
‏عنایت الهی در خصوص هدایت مردم به سوی سعادتشان اقتضا می کند. ‏‎[4]‎

‏امام خمینی در تحلیل هدف بعثت نظریه ای جامع دارند. ایشان از طرفی به نقش انبیا در اصلاح زندگی و نیروی بشر، بویژه از حیث مناسبات اجتماعی تأکید دارند: ‏

‏ «قرآن کریم و سنت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند، در سایر چیزها ندارند، بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، عبادی  ـ  سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده. پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ تشکیل حکومت داد. مثل سایر حکومتهای جهان، لکن با انگیزۀ بسط عدالت اجتماعی و خلفای اول اسلامی، حکومتهای وسیع داشته اند و حکومت علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ نیز با همان انگیزه به طور وسیعتر و گسترده تر از واضحات تاریخ است.» ‏‎[5]‎

‏از طرف دیگر، حضرت امام خمینی دعوت به سعادت اخروی افراد و تقرب انسانها به خدا را که کمال نفوس به آن است، به تعالیم انبیا مورد تأکید قرار می دهند: «آنچه انبیا برای او مبعوث شده بودند، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است.» ‏‎[6]‎

‏به تعبیر برخی از مفسران «نقش پیامبران و رسالت آنها عبارت است از: دعوت خلق از اشتغال به خلق، روی آوردن به جانب حضرت حق ـ سبحانه و تعالی ـ و دعوت مردم از روی آوردن به دنیا به اقبال به آخرت است و این بدون تردید مقصود اولی و هدف اساسی آنها است و لکن از آنجا که مخاطبین انبیا یعنی مردم، در این دنیا زندگی می کنند و زندگی دنیوی لوازم و آثار گریزناپذیری دارد، از جمله: قرار گرفتن در مناسبات پیچیدۀ اجتماعی؛ به همین جهت انبیا در باب مناسبات اجتماعی نیز سخن گفته اند.» ‏‎[7]‎

‏یکی از اساسی ترین محورهای دعوت انبیا تربیت اخلاقی است. پیامبران موظف به تربیت اخلاقی انسانها در شرایط خاص زندگی اجتماعی آنها شده اند. بنابراین، توجه به بُعد اجتماعی اخلاق از ارکان تربیت اخلاقی انبیا است. مؤلف فاضل کتاب سیرۀ نبوی‏‎[8]‎‏ اصول اخلاق اجتماعی در تعالیم پیامبر گرامی اسلام را به تصویر کشیده است. ‏

‏امام خمینی احیاگر رسالت انبیا است و برنامۀ تربیتی او، تداوم برنامۀ تربیتی پیامبران آسمانی است. دعوت تربیتی امام خمینی مانند: تعالیم انبیا بر همۀ ابعاد حیات انسانی ناظر است. حضرت امام به دلیل نقش اصلاحگری و جایگاه رهبری امت، دیدگاههای خود را غالباً به صورت مدون و به عنوان متون کلاسیک نیاورده اند، بلکه تعالیم ایشان اغلب به ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 200
‏زبانی بسیار ساده و روشن و متناسب با اقتضای اوضاع اجتماعی ارائه شده است. ‏

‏تدوین آرای ایشان در اخلاق اجتماعی، یکی از مهمترین وظایف عالمان اخلاق است. اخلاق اجتماعی در دیدگاه حضرت امام، نظام روشن، دقیق و استوار بر مبانی قرآنی و برهانی دارد. کسانی که در آرای ایشان پژوهش می کنند، تردیدی در روشمندی مباحث حضرت امام ندارند. ‏

‏اخلاق اجتماعی در آثار حضرت امام از اولین آثار آن حضرت تا آخرین پیام و کلام نورانی ایشان، جایگاه خاص دارد و تأکید ایشان در تبیین اصول اخلاق اجتماعی در همۀ آثار ایشان بوضوح قابل رؤیت است. ‏

‏سیرۀ عملی حضرت امام خمینی در اخلاق اجتماعی از جهات گوناگونی دارای اهمیت است: ‏

‏اولاً ـ حضرت امام فقیه و اسلام شناسی است که در قریب به یک قرن زندگی فعال، تعلیم اخلاق و تهذیب نفوس در حوزه علمیه از مهمترین نقشهای اجتماعی ایشان است. اما نه مانند برخی از معلمان اخلاق که استکمال نفوس را در عزلت از خلق و دوری از جامعه می جویند، بلکه به عنوان عارفی که قرب به حق را در خدمت به خلق و معاشرت با مردم جستجو می کند. سیرۀ عملی معلم اخلاق در عصر حاضر که به مصداق روایت امام صادق ـ علیه السلام ـ «کونوا فی الناس ولاتکونوا مع الناس»، در میان است؛ ولی تنهاست، در جمع بین تزکیه نفس و سلامت ارتباط اجتماعی، اسوۀ هدایتگر است. بویژه برای کسانی که ایفای نقش اجتماعی را که امروزه گریزناپذیر است، در ناسازگاری با پایداری در خلوص و تقوای فردی می پندارند، تدبیر در زندگی اجتماعی حضرت امام رهگشا و رافع حجابهای ظلمانی اوست. ‏

‏ثانیاً ـ سیرۀ عملی حضرت امام در تبیین اخلاق اجتماعی در بُعد مدیریتی و بویژه در عرصۀ سیاست بین المللی آن حایز اهمیت است. امام راحل با نفس زکیۀ خود، نفوس گنگ و خوابدیده را بیدار ساخت و با برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، عزت و عظمت تربیت اسلامی را در عرصه های مدیریتی، سیاسی و اقتصادی نشان داد. سیرۀ عملی آن حضرت در رهبریت امت و ادارۀ نظام جامعه و بویژه در مواجهۀ با بحرانهای اجتماعی و بین المللی، ساختار نظام اخلاق اسلامی در عرصه های اجتماعی را تبیین می کند. صلابت توأم با شفقت بر خلق و رفق و مدارا، ساده زیستی توأم با عزت نفس، حفظ  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 201
‏حریم کبریایی حرمت مؤمن توأم با قاطعیت، رعایت عدالت در همۀ زمینه ها و مناسبات، اهتمام وصف ناپذیری برای مستضعفان، تأکید بر اخوت بین المللی در جهان اسلام، شرح صدر اعجاب انگیز توأم با انضباط و مسئولیت خواهی و پای بندی به عهد و پیمان و صدها فضایل اخلاقی در سیرۀ عملی آن حضرت در عرصه رهبری امت مسلمان الگویی از اخلاق اسلامی در تمامی ساحتهای اجتماعی را عرضه می کند و حجت خدا را بر مسلمانان بویژه بر کسانی که از نقش اجتماعی فراتری برخوردار هستند، اتمام می نماید. بدون تردید بر مبنای روش زندگی آن حضرت و شیوه های رفتاری در مواجهۀ با معضلات و مسائل عام اجتماعی می توان خطوط اساسی و اصول اخلاق اجتماعی اسلام را تصویب کرد. ‏

‏ثالثاً ـ سازگاری و هماهنگی اعجاب انگیز بین ارشاد و تعالیم نظری حضرت امام در خصوص اخلاق اجتماعی در همۀ آثار ایشان با سیرۀ عملی و روش زندگی اجتماعی ایشان، بدون تردید، حادثه ای کم نظیر در تاریخ فرهنگ بشری است. او با پیروی از سیره نبوی و سنت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ هر آنچه را به مردم تعلیم می داد، به دقت در رفتارهای خود عینیت بخشیده بود. توجه به این هماهنگی خارق العاده در ترغیب به تخلق عملی نقش بسزایی دارد. به آسانی می توان مردم را به شرح صدر دعوت کرد؛ اما برخورداری از سعۀ صدر در همۀ مراتب آن و در همۀ شرایط بحرانی جز از معصومین  ـ علیهم السلام ـ انتظار نمی رود؛ و لکن امام کسی است که به گواهی همۀ کسانی که با وی معاشرت و یا ارتباطی داشته اند، خود اولین متعلم تعالیم اخلاقی خود بوده است. ‏

‏حاصل سخن اینکه: ‏

‏1. شرایط خاص اجتماعی و بین المللی که حضرت امام در آن شرایط رهبریت امت انقلابی را بر عهده داشتند. ‏

‏2. ابعاد گوناگون شخصیت خود ساخته و خودشکوفای آن حضرت در عرصه های گوناگون اجتماعی. ‏

‏3. تعالیم اخلاقی آن حضرت در خطابهای گوناگون در قریب به یک قرن زندگی پر برکت. ‏

‏4. تخلق عملی امام بویژه به ارزشهای اجتماعی اسلام. ‏

‏زمینه هایی را در تاریخ اسلام به وجود آورده است که پژوهشگران می توانند با  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 202
‏برخورداری از سیرۀ نظری و عملی حضرت امام، تصویری روشن از اصول ارزشهای اجتماعی اسلام و خطوط عمدۀ اخلاق حاکم بر مناسبات اجتماعی را به جهان معاصر ارائه کنند. ‏

2 ـ تمایز اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی

1 ـ 2) طرح مسأله

‏یکی از مسائل مهم در مبانی نظری اخلاق اجتماعی، تمایز اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی است. ‏

‏اولاً ـ آیا اساساً می توان از اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی به منزلۀ دو نظام ارزشی متمایز و منفک سخن گفت؟ آیا می‏‏‎ توان رذایل ‏‏و فضایل اخلاقی را به دو قسم مجزا تقسیم بندی کرد، به گونه ای که هر رذیلت و فضیلتی را بتوان انحصاراً در یکی از دو قسم اخلاق فردی و اجتماعی جای داد؟ آیا اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی غیر قابل جمع هستند و اینکه هیچ گونه انفصال و جدایی بین این دو نظام اخلاقی وجود ندارد؟ ‏

‏ثانیاً ـ اگر بتوان اخلاق فردی و اجتماعی را متمایز دانست، در این صورت تمایز این دو، تمایز اعتباری ـ به حسب تعریف و مفهوم ـ است و یا تمایز حقیقی و به حسب مصداق واقع است؟ به عبارت دیگر، آیا تنها برحسب اعتبارات و لحاظهای گوناگون ذهنی اخلاق فردی و اجتماعی از همدیگر متمایز می گردد و یا اینکه تمایز حقیقی بین آنچه اخلاق فردی است و آنچه اخلاق اجتماعی است وجود دارد؟ ‏

‏ثالثاً ـ در صورت متمایز دانستن اخلاق فردی و اجتماعی ملاک تمایز در چیست؟ یعنی با چه میزانی می توان در مقام تعیین مصداق، فضایل و رذایل فردی را از فضایل و رذایل اجتماعی تمییز داد؟ بر اساس چه شرایطی رفتار خاصی، هویت فردی دارد و رفتاری دیگر هویت اجتماعی؟ ‏

‏ ‏

2 ـ 2) دیدگاهها

‏تصویر غالب در پاسخ به مسأله تمایز اخلاق فردی و اجتماعی در این است که در واقع این دو نظام اخلاقی متمایز هستند. برخی از فضایل و رذایل در طبقۀ اخلاق فردی قرار دارند و برخی دیگر در طبقۀ اخلاق اجتماعی. به عنوان مثال، مؤلف دانشمند سیرۀ ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 203
‏نبوی (منطق عملی) ساختار کتاب خود را بر اساس همین تصویر شکل داده است. وی دفتر نخست کتاب را به بحث از اخلاق فردی (سیرۀ فردی) اختصاص داده است و دفتر دوم به سیرۀ اجتماعی و دفتر سوم به سیرۀ مدیریتی اختصاص یافته است و دفترهای چهارگانۀ هر یک به ترتیب در سیرۀ خانوادگی، سیرۀ سیاسی، سیرۀ نظامی و سیرۀ اقتصادی، نگارش خواهند یافت. البته مفهوم اخلاق اجتماعی را ما در معنایی اعم به کار می بریم و ساحتهای مختلف خانواده، سیاست، امور نظامی، اقتصاد و مدیریت را ساحت اجتماعی می خوانیم. ‏

‏در دفتر دوم سیرۀ نظری که سیرۀ اجتماعی خوانده شده، مباحث زیر مورد بحث قرار گرفته است: اصل عدم مداهنه، اصل عدم استرحام، اصل عدم انظام، اصل عدالت اجتماعی، اصل شورا، اصل اهتمام برای مستضعفان، اصل مقابله با مستکبران، اصل مساوات، اصل اخوت، اصل تعاون، تکامل و مواسات. ‏

‏در زبان عرف نیز غالباً اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی متمایز انگاشته می شود. اخلاص و تقوی را غالباً به اخلاق فردی متعلق می دانند و ساده زیستی و رفق و مدارا را از اخلاق اجتماعی می خوانند. ‏

‏دانشمندان در خصوص تمایز اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی آرای گوناگونی دارند. برخی از اهم آرا عبارتند از: ‏

‏یک ـ فضایل و رذایل متعلق به افعال جوانحی و حالات روانی و روحی، اخلاق فردی هستند و فضایل و رذایل مربوط به رفتارهای جوارحی و اعمال ظاهری، اخلاق اجتماعی اند. بخل و حسد به حالات باطنی شخص مربوط است، در حالی که ظلم به مردم و رفق و مدارا به افعال ظاهری متعلق است. ‏

‏دو ـ اخلاق اجتماعی معلول هویت اجتماعی انسان است. برمبنای این نظریه انسانها وقتی که به صورت انفرادی زندگی می کنند، خلق و خوی خاصی دارند و هنگامی که به صورت جمعی و در قالب توده های به هم پیوسته در می آیند، خلق و خوی دیگری پیدا می کنند. بنابراین، اخلاق فردی به رفتار فردی انسانها متعلق است و اخلاق اجتماعی به رفتارهای انسانهایی که به صورت توده درآمده اند متعلق است. تمایز اخلاق اجتماعی از خلق و خوی فردی را بر مبنای این دیدگاه در جملات کارل گوستاو یونگ (1961 ـ 1875) مؤسس روانشناسی تحلیلی می توان مشاهده کرد: ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 204
‏ «مادام که در وضع عادی به سر می بریم این نیروها هیچ وقت یا تقریباً هیچ وقت در روابط شخصی ما ظاهر نمی شوند. اما برعکس به محض اینکه عده ای نفوس به هم می پیوندند و گروهی را تشکیل دهند در آن صورت نیروی انسان مجتمع عنان گسیخته بروز می کند. گویی حیوانات درنده یا شیاطین در اعماق وجود هر فرد پنهان و در انتظار آن هستند که فرد به توده یا جمعی بپیوندد. انسان در میان توده، ندانسته به یک سطح اخلاقی و فکری پست تنزل می کند، یعنی به آن سطحی که همیشه در زیر وجدان خود آگاه وجود دارد و به محض آنکه با تشکیل یک گروه تحریک و تأیید شود، خود را ظاهر خواهد ساخت.» ‏‎[9]‎

‏طرفداران این دیدگاه در تفسیر هویت اجتماعی انسان آرای گوناگون دارند. یونگ هویت اجتماعی رفتار آدمی را بر اساس ضمیر ناخودآگاه جمعی (نژادی و نوعی) تفسیر می کند. آنچه مورد قبول همۀ طرفداران این دیدگاه است، این است که انسان علی رغم شخصیت فردی و هویت شخصی وقتی زندگی اجتماعی را شروع می کند، هویت دیگری پیدا می کند، به گونه‏‏‎ ای که همۀ رفتارهای او را رنگ می ‏‏‎بخشد. بنابراین، زندگی انسان در جامعه انسانی با زندگی وی (مثلاً) در طبیعت متفاوت است. زیرا اولی هویت فردی را تحت الشعاع قرار می دهد. انسانی که به لحاظ اخلاق فردی صاحب فضایل است، ممکن است در هویت اجتماعی خاصی دارای رذایل بشود و برعکس. انسانهایی که به صورت فردی ترسو و انعطاف پذیر هستند، در صورت جمعی بی باک، شجاع و قاطع می گردند. ‏

‏سه ـ اخلاق اجتماعی مقوّم فرهنگ سازمانی است. سازمانهای اجتماعی مانند انسانها هویت فرهنگی دارند. اخلاق اجتماعی یکی از مهمترین عناصر سازندۀ فرهنگ سازمانی است. بر اساس این نظریه آن دسته از رفتارهای فرد که نقشی در فرهنگ سازمانی ندارد، اخلاق فردی است و آنچه به نظام فرهنگ سازمانی مربوط است، اخلاق اجتماعی است. بنابراین، حسادت، به عنوان مثال، در صورتی که از فرد فراتر رفته و فرهنگ سازمانی را رنگ ندهد، اخلاق فردی است و إلا اخلاق اجتماعی است. ‏

‏چهار ـ اخلاق اجتماعی به روابط مشترک انسانها با یکدیگر مربوط است. بر مبنای این نظریه، رفتار آدمی بر دو قسم قابل تقسیم است: قسمی که از فرد فراتر نرفته و نقشی در روابط مشترک با همنوعان ندارد. رفتاری صادر شده از فرد که آثارش تنها به خود فرد بر می گردد، اخلاق فردی است و رفتاری که چون از فرد صادر می شود، آثارش از وی می گذرد و  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 205
‏منافع و حقوق دیگران را تحت تأثیر خود قرار می‏‏‎دهد، رفتار اجتماعی است. ارسطو از ‏‏این جهت فضایل عقلانی را صرفاً فضایل فردی می داند؛ ولی ملکات اخلاقی را چون در نقش اجتماعی فضیلت می یابد، اخلاق انسانی در مفهوم اجتماعی آن می داند. ‏‎[10]‎

‏بر این مبنا خلوص، ارزش فردی دارد و انسان دوستی، ارزش اجتماعی. عُجب به اخلاق فردی متعلق است و نفاق به اخلاق اجتماعی. در دیدگاه سوم، ملاک اجتماعی بودن اخلاق، صرف داشتن آثار اجتماعی نیست، بلکه آثار اجتماعی باید در وضعیتی از حیث کمیت و کیفیت قرار بگیرد که مقوّم فرهنگ سازمانی گردد. در حالی که در دیدگاه چهارم صرف مؤثر بودن در ارتباط مشترک بین انسانها در اجتماعی بودن اخلاق کافی است. ‏

‏ ‏

3 ـ 2) در پرتو کلام امام خمینی

‏آنچه در مباحث اخلاقی حضرت امام، به طور سیستماتیک مورد تأکید قرار گرفته است، ذومراتب بودن فضایل و رذایل اخلاقی است. مشکک بودن فضیلت و رذیلت، اصل مهم در نظام اخلاق اسلامی است که به وسیلۀ آن بسیاری از ابهامهای نظری را می‏‏‎ توان حل‏‏ کرد. امام راحل، در مبحث نفاق و دورویی می فرماید: ‏

‏ «بدان که از برای نفاق و دورویی، مثل سایر اوصاف و ملکات خبیثه و یا شریفه درجات و مراتبی است در جانب شدت و ضعف» ‏‎[11]‎

‏مراد از ذومراتب بودن، این است که «دروغگویی» به عنوان مثال شدت و ضعف دارد و دروغگویان از حیث شدت و ضعف دروغگویی درجات مختلفی دارند، گاهی دروغگویی چندان بی رنگ است که با صداقت در  می آمیزد و گاهی چندان پیچیده و شدید است که فرد رهایی از آن را متصور نیست. ‏

‏بر اساس ذومراتب دانستن فضایل و رذایل، تفکیک دقیق اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی از بین می رود و به صورت ذو مرتبه ای از یک فضیلت و یا رذیلت متصور می شود. اگر در آنچه غالباً اخلاق فردی نامیده می‏‏‎شود، تأمل شود، مرا‏‏تب ظریفی وجود دارد که در آن مرتبه به اخلاق اجتماعی مربوط است و همچنین است در خصوص آنچه غالباً اخلاق اجتماعی تلقی می شود. به عنوان مثال: ‏

‏حرمت به مؤمن و سعی در تأمین سلامت دیگران بدون تردید در طبقۀ اخلاق اجتماعی قرار دارد. پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرموده است: ‏«المسلم‏ ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 206
من سلم المسلمون من لسانه و یده»‏ ‏‎[12]‎‏ مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از زبان و دست وی در سلامت باشند. همچنین است رفق و مدارا که غالباً آن را از فضایل اجتماعی می دانیم. فضیلتی که پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ خود را مأمور به آن می داند، همان گونه که ما انسانها به انجام واجبات مأمور شده ایم: ‏«أمرنی ربّی بمداراة الناس کما أمرنی بأداء الفرائض».‏ ‏‎[13]‎

‏اما آیا فضایل چون حرمت به مؤمن و مدارا با مردم تنها دارای بعد اجتماعی است و به روابط و مناسبات مشترک بین انسانها منحصر است؟ اگر حرمت به مؤمن و مدارا با مردم را امری دارای درجات مختلف بدانیم، در این صورت خواهیم دید که بیّن ترین مرتبۀ حرمت به مؤمن و روشنترین درجۀ مدارا با مردم همان است که به مناسبات اجتماعی مربوط است؛ ولکن اگر به مرتبه ای ظریفتر نایل کنیم به مرتبه ای که فرد خود را نیز مؤمنی واجب الحرمة می یابد و خود را از مردمانی می بیند که باید با آنها مدارا کند، بلکه اولین مؤمن و نخستین فردی که حرمت آن را باید نگه دارد، شخصیت فردی خود وی است در می یابد که ظریفترین مرتبه این فضیلت اجتماعی، بعد فردی دارد و این بعد فردی زیربناترین بُعد است. زیرا کسی که حرمت خویش نگه نمی دارد از حفظ حرمت دیگران عاجز است. کسی که با خود مدارا نمی کند، چگونه می تواند با دیگران مدارا داشته باشد. ‏

‏ذومراتب بودن رذایل روشنتر است. رذیلت دروغگویی، به عنوان مثال، در مرتبه بیّن و آشکار آن به صورت تحریف حقیقت برای دیگران است که در مناسبات اجتماعی بروز می کند؛ ولکن مرتبۀ پنهان و ظریف آن، تحریف حقیقت خویشتن است برای خود که در تصویر انسان از خود راه می یابد. ‏

‏دروغگویی تحریف حقیقت است و تحریف هویت خویشتن. و داشتن تصویر نادرست از خود، یکی از خطرناکترین مصادیق تحریف حقیقت است. دروغ به دیگران مناسبات اجتماعی را تباه می کند و دروغ به خود، شخصیت فرد را از میان بر می‏‏‎دارد. ‏‎[14]‎‏ و این دو قسم دروغگویی در همبستگی متقابل و تعامل دو جانبه هستند. انسان گرفتار به «دروغ از خود» از دروغ به دیگران نجات نمی یابد و کسی که به دیگران لاف دروغ می زند از دروغ به خود در امان نیست. همچنین است مسأله نفاق. دورویی مراتب مختلف دارد. بارزترین درجۀ آن نفاق شخص با خویشتن خویش است. نفاق با خویشتن به تحریف شخصیت خویشتن می انجامد. حضرت امام می فرمایند: «شاید انسان تا آخر عمر مبتلای  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 207
‏به این رذیله [نقاق] باشد و خود را صحیح و سالم و پاک و پاکیزه پندارد.» ‏‎[15]‎

دروغ به دیگراندروغ به خودنفاق با خویشتننفاق‌ در مناسبات اجتماعی

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

تعامل نفاق و دروغ درونی با نفاق و دروغ بیرونی

‏ ‏

‏در جانب فضایل نیز چنین است. ساده زیستی، به عنوان مثال، مراتبی دارد. مرتبۀ آشکار آن معیشت ساده و زندگی عاری از تجمل است و مرتبۀ ژرفتر آن، سادگی ذهن و روان است. رفتار ساده با خود و دیگران نمودی از اندیشه و انگارۀ ساده است. انسان سالم در تحلیل روانشناسان رفتار سالم دارد. سادگی روان و ساده زیستی در زندگی اجتماعی همبستگی متقابل دارند. هر چه فرد از روان ساده برخوردار باشد، در زندگی از سادگی برخوردار خواهد بود و هر چه فرد در محیطی عاری از تجملات تربیت شود، از سادگی روان بهره مند خواهد بود. انسانی که نسبت به احساسات و رفتار خود گشودگی دارد و خود را با تجملات کاذب پنهان نمی کند، در مناسبات اجتماعی نیز از ساده زیستی برخوردار است. ‏‎[16]‎

ساده زیستی اجتماعیسادگی روان

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

همبستگی سادگی روان و ساده زیستی اجتماعی

3 ـ خودسازی شرط اخلاق اجتماعی

‏انسان بدون شناخت درست از خویشتن و بدون خودسازی و تخلق به فضایل نفسانی نمی تواند نقش سازنده ای در مناسبات اجتماعی داشته باشد. انسان حریص به دنیا در هر سطحی از نقش اجتماعی که قرار بگیرد، منشأ فساد خود و دیگران می گردد. ‏

‏انسان گرفتار به خودخواهی و عجب در ارتباط با دیگران منشأ تعارض، ناسازگاری، و موجب به هدر رفتن استعدادها و توان نیروی انسانی می گردد. انسان مبتلا به بیماری حسد وقتی در جایگاه مدیریتی قرار می گیرد، دانش و مهارت وی ابزار اشباع تشنگی حسادت ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 208
‏وی می شود و فن آوری و توانایی او صرف تخریب رقبا و باروری تخم عداوت در مناسبات اداری می گردد. آری به تعبیر حضرت امام، اگر عالِمی فاسد شود، عالَمی فاسد [و تباه] می گردد. ‏

‏انسان که همت وی از آرزوها و آرمانهای این جهانی فراتر نمی رود و بر زمین دوخته است. چگونه می تواند مدعی اصلاح یک سازمان و مجموعه در راستای اهداف الهی و اخلاق آسمانی باشد؟ به تعبیر حکیم سنایی: ‏

ای به دعوی بَر شده بر آسمان هفتمین

وز ره معنی بمانده تا به حلق اندر زمین

آنکه را همت ز اجزای زمین برنگذرد

چون سخن گوید ز کل آسمان هفتمین؟ 

‏کسانی که دغدغۀ اصلاح جامعه را دارند و با تقبّل مسئولیت سنگین مدیریتی در مقام هدایت جمعی از انسانها هستند، بدون تردید ابتدا باید از خویشتن آغاز کنند. انسانی که از دیوهای نفس آزاد نیست، نمی‏‏‎ تواند منجی دیگران باشد. فضایل اجتماعی آنگاه قوام‏‏ می یابد که افراد به فضایل نفسانی آراسته گردند. ‏

‏حضرت امام خمینی در سیرۀ نظری و عملی خویش بر این اصل (تقدم اصلاح نفس بر اصلاح دیگران) تأکید فراوان دارند. «شروع از خودتان» پیام پرمعنایی است که امت مسلمان، آن را از امام شنیده و در امام دیده است. پیام و کلام حضرت امام در خصوص اصل تقدم خودسازی بر اصلاح جامعه و به تعبیراتی «سازندگی روحی مقدم بر همۀ سازندگیهاست» صریح و رسا است و در اینجا به برخی از آنها جان و دل می سپاریم: ‏

‏■‏‏ ما تا اصلاح نکنیم خودمان را، نمی‏‏‎توانیم کشور خودمان را اصلاح کنیم. ‏

‏■‏‏ هر کسی از خودش باید شروع کند، و عقاید و اخلاق و اعمالش را تطبیق با اسلام بدهد. و بعد از اینکه خودش را اصلاح کرد، آن وقت دنبال این باشد که دیگران را اصلاح کند. ‏

‏■‏‏ اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلی باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند، از خودتان باید شروع کنید. ‏

‏■‏‏ شما خودتان را درست کنید، کشورتان درست می شود. ‏

‏■‏‏ آن چیزی که بر همۀ ما لازم است، ابتدا کردن به نفس خودمان است، و قانع نشدن ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 209
‏به اینکه همان ظاهر درست بشود؛ و از قلبمان شروع کنیم، [از] مغزمان شروع کنیم، و هر روز دنبال این باشیم که روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. ‏

‏■‏‏ از بالاترین و والاترین حوزه هایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله [است] ـ رزقنا الله و ایّاکم ـ که جهاد اکبر می باشد. ‏

‏■‏‏ علم و تهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند. ‏

‏■‏‏ این فراموشی از خود مقدمه برای کمال انسان است. ‏

‏■‏‏ قبل از اینکه نامۀ اعمال ما برای پیشگاه خدا، و قبل از اینکه آن، برای پیشگاه امام زمان ـ سلام الله علیه ـ برسد، خودمان باید نظر کنیم. ‏

‏■‏‏ کاری بکنید که وقتی از اینجا بار را بستید، در حضور خدای ـ تبارک و تعالی ـ با روسفیدی باشید. ‏

‏■‏‏ همه مکلفیم که تزکیه بشویم، تا بتوانیم از نور الهی و نور قرآن استفاده کنیم. ‏

‏■‏‏ باید خودتان را بسازید تا بتوانید قیام کنید. خود ساختن به اینکه تبعیت از احکام خدا کنید. ‏

‏■‏‏ اگر ما خودمان را اصلاح کنیم، قهراً آن مقصدی که ما داریم در دنیا هم صدور پیدا می کند. ‏

‏■‏‏ سازندگیهای روحی مقدم بر همۀ سازندگیهاست؛ جهاد سازندگی از خود افراد باید شروع بشود. ‏

‏■‏‏ بسازید! باید بسازیم خودمان را، جدیت کنید که این جهاد سازندگی را از خودتان شروع کنید. وقتی از خودتان شروع کردید، هرکاری بکنید، این کاری است الهی. ‏

‏■‏‏ باید انقلاب باطنی بکنیم، باید نفوسمان هم منقلب بشود، اگر تا حالا در تحت سلطۀ شیطان و طاغوت بوده است، متحول بشویم. ‏

‏■‏‏ در نفسی که مهذب نشده، علم حجاب ظلمانی است. ‏

‏■‏‏ تکلیف الهی است که اگر در دلمان هم، بعضی مان از بعضی مان خوشش نمی آید، در مقام عمل، در مقام ذکر، در مقام تبلیغ، بر خلاف نفس خودش عمل بکند. ‏

‏■‏‏ اگر علم «بلاتهذیب» باشد، ضررش از جهل بدتر است. ‏

‏■‏‏ آن وقتی کلام تأثیر دارد که از قلب مهذب و پاک بیرون بیاید. ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 210
‏■‏‏ این «من» را اگر انسان زیر پا گذاشت و «او» شد، اصلاح می کند همه چیز را. ‏

‏■‏‏ گاهی علم توحید انسان را به جهنم می فرستد؛ گاهی علم عرفان انسان را به جهنم می رساند؛ گاهی علم فقه انسان را به جهنم می فرستد؛ گاهی علم اخلاق انسان را به جهنم می فرستد؛ با علم درست نمی شود، تزکیه می خواهد. ‏

‏■‏‏ علم توحید هم اگر برای غیر خدا باشد، از حُجُب ظلمانی است. ‏

‏■‏‏ خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند. که خود را می بازد، خود را گم می کند. ‏

‏■‏‏ آن کس که اتکا به خدا دارد منصور است. ‏

‏■‏‏ دستت از این عالم ـ که مزرعۀ آخرت است ـ اگر کوتاه شد، دیگر کار گذشته است و اصلاح مفاسد نفس را نتوانی کرد. ‏

‏■‏‏ من خوف این را دارم که آنها برای خاطر ما و شنیدن حرف ما به بهشت بروند، و ما برای خاطر اینکه خودمان مهذب نبودیم به جهنم. ‏

‏■‏‏ عید واقعی آن وقتی است که انسان رضای خدا را به دست بیاورد، درون خود را اصلاح کند. ‏

‏■‏‏ ‏‏تا ساخته نشود یک ملت و یک جامعه، نمی تواند به آن مقاصد عالیه ای که دارد برسد.‏‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 211
پی نوشتها:

کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 212

  • . 1260b.
  • . 1169b 2 - 20 (اخلاق نیکوماخوس).
  • . ر. ک: تطبیق اخلاق ارسطویی و اخلاق در قرآن، ذوالحسنی، فرزانه؛ زیر نظر دکتر احمد بهشتی و دکتر فرامرز احد قراملکی، دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران 1375، ص 134، 137.
  • . تفصیل بحث در این خصوص مراجعه شود به: مبانی کلامی جهت گیری دعوت انبیا، احد قراملکی، فرامرز؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی، تهران، زیرچاپ؛ و المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت  1393، ج 2، ص 29.
  • . وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی حضرت امام خمینی، بند ب.
  • . ر.ک: صحیفۀ امام، ج 19. ص 284- 285.
  • . المطالب العالیه، فخررازی، ج 8، ص 151، نقل با اندک تصرف.
  • . سیره نبوی، دلشاد تهرانی، مصطفی؛ ج 2 (سیرۀ اجتماعی)، تهران 1372، ص 577، ج 3 (سیره مدیریتی)، تهران، 1373، 656ص.
  • . روانشناسی و دین، یونگ؛ ترجمۀ روحانی، خداداد؛ انتشارات امیرکبیر، تهران، 1370، ص 23، 24.
  • . 1178a٫ 1 - 1168b1
  • . چهل حدیث، خمینی، روح الله، ص 156.
  • . اصول کافی، کلینی؛ ج 2، کتاب الایمان و الکفر، باب المؤمن و علاماته، ج 12.
  • . همان مأخذ، ص167؛ و نیز شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 1، ص 540.
  • . تحریف حقیقت، احد قراملکی، فرامرز؛ معرفت مدیران (43)، اداره کل امور مدیران بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ص 2.
  • . چهل حدیث، خمینی، روح الله، ص 158.
  • . اسوۀ ساده زیستی، احد قراملکی، فرامرز؛ معرفت مدیران (46، 47)، ادارۀ کل امور مدیران بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی ایران، ص 17.