اخلاق سیاسی حضرت امام خمینی(ره)

اخلاق سیاسی حضرت امام خمینی(ره)

□ سخنرانی حجت الاسلام مجید انصاری، نماینده مجلس شورای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین «قد کانت لکم اُسوَة حَسَنَةَ فی ابراهیم و الذین مَعَهُ...» 

‏بسیار مایل بودم که در این جمع مبارک و مقدس در مورد موضوع سخنرانی؛ یعنی اخلاق سیاسی امام، مقاله ای را ارائه می کردم. اما مسافرت حج و بعد از آن مشغله سنگین در خصوص تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، مانع از این کار شد و نهایتاً چند روز قبل سرکار خانم مصطفوی دستور فرمودند که بنده دربارۀ اخلاق سیاسی حضرت امام سخنرانی کنم. طبعاً در این سه ـ چهار روز، فرصت محدود و توأم با کارهای فشرده بود. در ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 189
‏اوج انتخابات و بعد از انتخابات و کارهایی که در مجلس درگیر آن هستیم، ساماندهی کارهایی بود که باید برای پشتیبانی از دولت آینده انجام می دادیم. بنابراین مطالبی که عرض می کنم بیشتر فهرستهایی متکی بر حافظه خودم است و از این بابت معذرت می خواهم. در ابتدا نکته ای را باید عرض کنم و آن نکته این است که گرچه شناخت امام به عنوان الگوی تمام عیار از اسلام و حقایق مجسم اسلام و سیره عملی ایشان و دیدگاهها و نظریات آن بزرگوار در همه عرصه ها و میدانها چراغ راه بسیار روشن و شفافی است، اما اخلاق سیاسی به این جهت که در طول تاریخ اسلام از آنجایی که حکومت در دست علمای دین نبوده است و ائمه هدی ـ علیه السلام ـ غیر از چند سال کوتاه حکومت امیرالمؤمنان ـ علیه السلام ـ محروم شدند از این امکان بزرگ برای هدایت جامعه؛ و جامعه بشری محروم شد از حکومت آن بزرگواران؛ بنابراین در میدان اخلاق سیاسی، شاید نیاز به شناخت امام، که بعد از قرنها با فراموشی احکام سیاسی اسلام به میدان آمدند و در تئوریهای خودشان، دیدگاههای خودشان، اسلام ناب را، اسلام حکومت را، مطرح فرمودند و ده سال هم بعد از تحقق حکومت اسلامی آن دیدگاهها را در مرحله عمل و ظهور پیاده کردند، شناخت آن سیره ها ضروریتر باشد و خلأ موجود در منابع اسلامی در این موضوع و مجال باید با شناخت دیدگاههای امام گفتار امام و خصوصاً سیره عملی امام پر شود. ‏

‏نکته مقدماتی دوم آنکه ما انقلابمان، انقلاب اسلامی است و به نام دین، انقلاب کرده ایم. پس اخلاق کارگزاران نظام و سیاستمداران نظام و امت این نظام مستقیماً به عنوان اسلام جلوه گر خواهد شد. قضاوت کسانی که اسلام را نمی شناسند و از بیرون، اسلام را در میدان عمل، ارزیابی می کنند، نسبت به کردار و روش و منش سیاسی ما در حقیقت، قضاوت نسبت به اصلاح است. بنابراین لازم است که علاوه بر شناخت سیره های عملی و نظری امام در باب اخلاق سیاسی، همه مردم خصوصاً کسانی که به نوعی در حکومت مسئولیتی دارند؛ هر کس بالاتر، بیشتر نسبت به رعایت این موازین اخلاق سیاسی پای بند باشد. ‏

‏و نکته سوم اینکه امام یک شخصیت جامعی بودند که تفکیک این شخصیت جامع، به عنوان همان تجسم دین جامع و کامل اسلام به موضوعات جدا از یکدیگر دشوار است. اخلاق سیاسی چیزی جدای از اخلاق اجتماعی نیست؛ جدای از اخلاق فردی نیست؛ نگاه امام هم به کل شریعت و احکام دین نگاهی کاملاً تلفیق شده و توأمان با سیاست و ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 190
‏دین، هر دو است. من در این فراز یکی دو جمله از فرموده های خود امام را قرائت می کنم، شما ببینید نگاه امام حتی به اخلاق، نگاه سیاسی است و امام هرگز به اخلاق و عبادت، انتزاعی نگاه نمی کردند، می شود گفت که بدون استثنا دعوتهای خدا حتی در آن چیزهایی که وظایف مشخص افراد هست، بین خود و خدا از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار است و در جای دیگر می فرمایند: «اسلام احکام اخلاقی اش هم سیاسی است. همین حکمی که در قرآن هست که مؤمنین برادر هستند، این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی است، یک حکم سیاسی است. بنابراین وقتی که امام اندیشه تفکیک ناپذیری دین از سیاست را مطرح فرمودند، این اندیشه در همۀ اسلام و در همه وجوه آن جاری است. بر این اساس من چند محور را به عنوان محورهای مورد توجه در اخلاق سیاسی امام گوشزد می کنم و از خداوند می خواهم همه دست اندرکاران، به این کرامات اخلاقی مزین بشوند و سیاست ما عین دیانت ما باشد و دیانت ما عین سیاست ما. ‏

‏متأسفانه سیاست را در دنیای معاصر به گونه ای معنا کرده اند و سیاستمداران جهان به گونه ای رفتار کرده اند که سیاست با تزویر، با عدم صداقت، با قدرت طلبی، با فریب و مکر، واژه مترادفی در ذهنها تفسیر می شود و امام بزرگوار به این حیله و به این تحریف در جای، جای کلماتشان اشاره داشتند. آنجا که بحث جدایی دین از سیاست را محکوم می‎کنند و تحلیل می فرمایند، اشاره به این برداشت غلط از سیاست کرده و می فرمایند: در گذشته این گونه بوده است که سعی کرده اند به علمای دین بگویند که این امور سیاسی به آنان اختصاص دارد؛ در یک جا یادم هست که امام تعبیر خاصی که معمولاً در اینجاها به کار می بردند سیاسیها آن را هم به باد مسخره می گرفتند و مطرح می کردند و می گفتند، این امور مال ما و قرآن و عبادت و مسجد مال شما، که امام می فرمایند: بله، سیاست بدان معنای قبیح کلمه در اسلام نیست و سیاست ناب اسلامی جدا از دیانت نمی باشد. خلاصه تأکید من بر این است که ما باید اخلاق سیاسی مان به گونه ای باشد که به محکومیت چهره دین نینجامد و به گونه ای حرکت نکنیم که اگر گفتیم دیانت ما عین سیاست ماست بعد اینجور استنتاج بشود که پس فاتحه دین فرد مدعی هم خوانده شده است. خواه سیاست غیر صادقانه ای که احیاناً وجود داشته باشد. ‏

‏اولین مسأله ای که در اخلاق سیاسی امام به چشم می خورد، خدا محوری و رعایت ضوابط شرع در امور سیاسی است، به تعبیر دیگر، امام، حکومت و سیاست و ابزار قدرت ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 191
‏را یک هدف نمی دیدند و به حکومت به عنوان ابزاری در جهت تحقق احکام الهی و اجرای احکام الهی نگاه می کردند. بنابراین دقیقاً بر روی موازین شرع حرکت می کردند و همواره دولتمردان را به رعایت مسائل شرعی در حرکت سیاسی فرامی خواندند و اگر جایی بین رعایت احکام دین و رعایت به ظاهر مسائل سیاسی منافاتی بود امام بی تردید، رعایت شرع را انجام می دادند. هر ضایعه ظاهری هم که داشت امام تحمل می کردند و می پذیرفتند. و اصولاً حرکت امام در میدان سیاست بر اساس قصد قربت و دستیابی به جلب رضایت خداوند متعال بود. بنابراین در میدان سیاست از دیدگاه امام، هیچ خلاف شرعی پذیرفته نیست، هیچ ضایع شدن حقی پذیرفته نیست، به بهانه دست یافتن به سیاست، به بهانه تأمین مسائل سیاسی، امام هرگز اجازه نمی‎ دادند که کمترین اصل یا فرعی از مسائل اسلامی زیر پا گذاشته شود. من وقتی مسئول سازمان زندانهای کشور بودم، خدمت حضرت امام مشرف می شدم در خصوص رهنمودهایی که در این مقوله داشتم، روزی گزارشی را از وضع زندانها و پاره ای از مشکلات، خدمت ایشان عرض کردم، امام بعداً به مسئولان ذی ربط فرموده بودند که: ‏

‏ «اگر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به دست دشمنان ما ساقط شود، بهتر از آن است که ما به گونه ای رفتار کنیم که اسلام لکه دار شود، ما باید نگهدار اصل اسلام و اصل شریعت باشیم، نه به بهانه حفظ نظام، شریعت و احکام دین را نادیده بگیریم و احیاناً زیر پا بگذاریم.» بنابراین تأکید می فرمودند نسبت به رعایت شدید احکام اسلام در زندانها و رعایت حال زندانیان، حتی زندانیانی که تیر بر روی جمهوری اسلامی کشیده بودند و قصد براندازی داشتند. ‏

‏موضوع دوم که در اخلاق سیاسی امام به وضوح مشهود است، بحث مردم سالاری است. امام بعد از توجه به خداوند، مردم را به عنوان یک رکن در همه برنامه های سیاسی قبول داشتند و به مردم ایمان کامل داشتند. ایمان امام به مردم آن هم نه به نخبگان مردم، به توده مردم، یک امری است که از آغاز نهضت امام در سال 42 کاملاً مشهود است تکیه امام به مردم و حقوق مردم و دفاع از حقوق مردم، تا پیروزی انقلاب و تا پایان عمر پر برکت حضرت امام بود. بنابراین، شما می بینید در رعایت حقوق سیاسی مردم، از هیچ امری فروگذار نکردند. در میدان اعطای شخصیت و حق رأی و آزادی به مردم، امام در سال 58 به تنهایی ملتی که قرنها تحقیر شده بود و هنوز تمرین دموکراسی را نداشتند، ملتی که قرنها  ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 192
‏رأی آنها، رأی کل ملت، به اندازۀ خواسته سفیر انگلیس یا امریکا ارزش نداشت و در حقیقت ملت ایران صفرهایی بی ارزش بودند در قبل از پیروزی انقلاب که مفهوم عددی را تشکیل نمی دادند، در محاسبات بین المللی، امام با قامت رسای خودشان، الفی شدند که به این صفرها، ارزش مضاعف و فزایندۀ تصاعدی دادند و در سال 57 ـ 58 یک مرتبه امام مردم را به کنار صندوقهای رأی فرا خواندند. اصل نظام را، انتخاب خبرگان را، تصویب قانون اساسی را، انتخاب رئیس جمهور و انتخاب نمایندگان مجلس را و حتی حقی که در قانون اساسی برای تأیید صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری در اولین دوره به امام واگذار شده بود، امام در اطلاعیه ای این حق خودشان را به مردم تنفیذ نموده و فرمودند: «این حق را به خود ملت واگذار می کنم تا خود ملت تصمیم بگیرند.» اولین تجربه انتخاب رئیس جمهوری را امام سعی کردند که با تکیه بر رأی مردم استوار بشود تا برای مردم تجربه ای باشد. بنابراین امام در این موضوع، مردم سالاری، صداقت با مردم را به عنوان یک اصل در تمام سیاستهای دوران رهبری خودشان قبل و بعد از پیروزی مورد توجه و نظر داشتند. هیچ گاه امام حرف ناگفتنی با مردم نداشتند. و هیچ گاه امام مسائل را از مردم کتمان نمی کردند. البته اسرار جنگ و امثال اینها بحث دیگری است؛ اما امام با مردم صادقانه حرکت کردند؛ صادقانه وارد میدان شدند، صادقانه رهبری کردند. هر کجا که لازم بود باز صادقانه با خود مردم سخن گفتند. مخاطب امام مردم بودند. ‏

‏اوایل که امام به تهران تشریف آورده و در مدرسه رفاه بودند، منافقان آن روز ادعایی داشتند و از امام درخواست وقت خصوصی کرده بودند و فکر می کردند حق ویژه ای به عنوان نخبگان جامعه باید برای آنها منظور بشود؛ اما امام فرمودند: «شما هم مثل مردم هستید؛ اگر مثل مردم هستید، با مردم بیایید» و این دید را امام نسبت به توده مردم داشتند. جلوه هایی از صداقت امام با مردم را شما در طول این مدت دیده‎اید که مشخص ترین آن جلوه ها، مسأله پذیرش قطعنامه مربوط به جنگ بود. ممکن است که خیلی از شما مسائل پشت پردۀ قبل از قطعنامه را ندانید و الان هم فرصت نیست که من بازگو بکنم؛ اما ریسک پذیرش این خطر بقدری بالا بود که برخی از حواریون و هواداران امام به امام پیشنهاد دادند که بگذارید این ریسک را ما انجام بدهیم و تبعات سوء این تصمیم متوجه ما بشود و چهره مقدس شما مقدس بماند. امام بعد از یک روز تأمل و اندیشه فرمودند: «اگر قرار است تصمیمی گرفته شود، خود من تصمیم می گیرم» و صادقانه آمدند با مردم مطرح کردند و ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 193
‏فرمودند: «من جام زهر را می نوشم» و قطعنامه را پذیرفت. مردم که در کلام امام و حرکت امام، هیچ گونه شائبه ای جز صداقت و یکرنگی با مردم و با خودشان نمی دیدند، طبعاً تأثیر این پذیرش به مراتب بیش از تأثیر فرمانهای جنگ بود و موارد بسیار زیادی در زمینه قاطعیت و صراحت امام موجود است. بحث سعه صدر مسأله دیگری از اخلاق سیاسی امام است. امام حقیقتاًً دریا دل بود و سعۀ صدر یکی از عوامل توفیق رهبری است. عوامل توفیق ریاست است. امام در زمینه سعۀ صدر مثال زدنی هستند و نمونه هایی از این سعه صدر را شما می بینید. در موضوع انتخابات ریاست جمهوری اول که بعد از سالها و بعد از مدتها خواسته واقعی شان بر مردم مشهود می شود، یا در قضیه قائم مقامی، که امام نامه ای را در پاسخ به آقای منتظری نوشتند، در آن نامه مشخص شد که امام فرمودند: «من از اول با این عمل مخالف بودم؛ اما وقتی خبرگان انتخاب کردند نخواستم در کار خبرگان دخالتی کرده باشم.» این خیلی جای تفسیر دارد که سعۀ صدر امام به گونه ای باشد، در یک امری که مستقیماً مربوط به خود ایشان می شود و بعد از تحقق، کمترین جلوه ای از مخالفت نباشد، بلکه همه اش در مورد تقویت و موافقت باشد، تا این موضوع به مشکلی برای نظام تبدیل نشود. سعه صدر در تحمل انتقادات همانطوری که آیت الله توسلی هم فرمودند، تحمل فحش و ناسزاگویی دیگران از ویژگیهای اخلاقی و سیاسی امام بود، مسأله قانون گرایی یکی از موضوعات مهمی است که امام بدان پای بند بودند و برای خودشان حق ویژه ای قائل نبودند و در برابر قانون و قانونمداری خاضع و خاشع بودند. وقتی که نمایندگان مجلس در دوره سوم نامه ای را در باب برخی از اقدامات فراتر از قانون در دوران جنگ خدمت امام نوشتند؛ امام با صراحت مکتوب فرمودند که: «همه ما باید پای بند به قانون باشیم و اقدامات دوران جنگ به دلیل ضرورتها بوده است.» و آن حرکت را تأیید فرمودند. یا اولین کس از مسئولین نظام که بعد از مسئولیت، لیست دارایی خودشان را طبق قانون اساسی در یک صفحه کاغذ می نویسند و تحویل شهید مظلوم دکتر بهشتی به عنوان رئیس دیوان عالی کشور می دهند، امام هستند و هیچ احساسی نمی کنند که اجرای قانون نسبت به او احیاناً بی ادبی تلقی بشود و یا ایشان برای خودشان در برابر دیگر آحاد جامعه حق ویژه ای در برابر قانون قائل باشند. برخورد پدرانه امام با همه جریانات سیاسی درون نظام یکی دیگر از اخلاق حسنه سیاسی امام بود که این اخلاق موجب شد که هر روز دامنه فراگیری رهبری امام گسترش پیدا کند و همه جریانات خودی درون نظام احساس می کنند ‏


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 194
‏نسبت به امام، فرزندان یک خانواده، تحت امر یک پدر هستند و حقیقتاً هم که امام پدرانه هدایت می کردند، تعدیل می کردند، توازن برقرار می کردند و هیچ گاه، هیچ جریان سیاسی درون نظام از اشخاص برجسته سیاسی، یا گروههای برجسته درون نظام احساس نزدیکتر به امام نداشتند. همه احساس می کردند از حمایت یکسان برخوردارند و این توازن توسط حضرت امام تا آخر ادامه پیدا می کند و جنبه های نظری این قضیه را امام در پاسخ نامۀ اخوی بنده تحت عنوان «منشور برادری» که بعدها منتشر شد، تبیین می کنند و فلسفه این یکسان نگری را در آنجا ذکر می کنند. مسأله تواضع و ساده زیستی امام در برابر مردم و عدالتخواهی امام از جمله اخلاق سیاسی امام بود که حقیقتاً مسأله مهمی است که همه سیاستمداران ما بدان نیازمندند. امام همواره در تمام وجود خودش، خود را خدمتگزار مردم احساس می کردند و بارها تأکید می فرمودند: «مرا خدمتگزار خطاب کنید، بهتر از آن است که مرا رهبر خطاب بکنید.» امام در برابر حق عظیم مردم خصوصاً خانواده های شهدا و صاحبان سرمایه گذاری در این نهضت، در برابر آن کودک سیزده ساله احساس کوچکی می کردند. امام حقیقتاً احساس کوچکی می کردند. امام بزرگ بودند؛ اما احساس درونی این رهبر و حالات درونی و اخلاقی این سیاستمدار به گونه ای بود که برای خود هیچ حقی مازاد بر یک شهروند عادی قائل نبودند. ‏

‏من عرضم را تمام می کنم با تأکید بر این نکته که من ده محور را به عنوان محورهای اخلاقی ـ سیاسی امام یادداشت کرده بودم که برای هر کدام هم شواهد نظری از سخنان امام و شواهدی عملی از سیره امام نوشته بودم که خوب به دلیل ضیق وقت بنده همین جا عرضم را خاتمه می دهم، در نهایت جمع بندی عرضم این است که امام، مظهر یک حاکم تمام نمای مسلمان و جلوه ای از امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در کرسی حکومت و زمامداری و عدالت بودند و امروز هم که ما وارث حکومت امام هستیم و در آستانه ارتحال جانگداز آن حضرت، و ملت ایران در آستانه یک تحول جدید و یک نقطه عطف تازه، به تعبیر مقام معظم رهبری، حیات معنوی جدید و حیاط طیبه با انتخاب رئیس جمهور جدید، امیدواریم که با اینگونه سمینارها و ترویج اخلاق سیاسی امام، دولتمردان ما بیشتر به ارزشهای فراموش شده برگردند و به توصیه های امام راحل در خصوص اخلاق سیاسی عنایت کنند، که عملکردها به پای اسلام نوشته می شود. ‏

والسلام


کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 195

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 196