اسلوب صواب در تثبیت و تحکیم عوامل, ارکان و اصول انقلاب از منظر آینده نگر امام انقلاب

‏بسم الله الرّحمن الرّحیم‏

اسلوب صواب در تثبیت و تحکیم عوامل، ارکان و اصول انقلاب

از منظر آینده نگر امام انقلاب

 محمّد ابراهیم مالمیر 

‏چهاردهم خرداد 68، روح مطمئن و آرام‏‎[1]‎‏ و بی همتایی از دار فانی دنیا به محفل باقی قرب حق تعالی شتافت و در حلقه بزم شاهد الست، از جام وصال، سرمست گردید و در حریم قدس لاله رخان‏‎[2]‎‏ پرورده به دست نشست که از تعجیل عروج آن، طوفانی از ماتم و عزا برخاست، چنانکه ثقل ذره ای از غبار آن، قامت محبّان را خم کرد و خُم خوناب دلها را شکست. ‏

‏سحابی تیره بر آسمان جانها برافراشت و سیلاب سرشک از ناودان مژه های بام دلها سرازیر نمود و بر ساحت دل، تخم عزای جاودانی کاشت که تا قیام تن و جان در عرصه کون و مکان، آب از سرشک دیده می خورد و حاصل غم به بار آورد و برگ سیه بر قامت تن و جان می پوشاند. ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 201
‏او که بود؟! راستی، آن سرخیل سالکان طریق  الی الله و سر حلقۀ مجلس ذکر «وحده لااله الاالله»، که خرقۀ آزادی و شرف از او مقام یافت که بود؟! راستی آن مقیم خمخانۀ معرفت توأم با محبت، که عرفان ناب عابدانه و عاشقانه، در عصر ماشینیسم امروز، درزی اهل سلوک؛ از او معنا یافته و در او تجلی کرده بود، که بود؟! دردا که عرفان از او معنا یافت و عرفان به او راه نیافت!‏

‏آن صدرنشین بزم اتصال و شهود، که جز معصومین – علیهم الصلوات و التحیات – کسی همال کمال او نبود را می شناسیم؛ اما نه خارج از تصورات ذهنی و عینی! چرا که شناخت سفلیان از علویان چیزی جز تصور نتواند بود!‏

‏تصویری از قامت استوار و پر صلابت حضرتش در چشم ما منعکس است و صورت ملکوتی روح نستوه و پر فتوح آن تک سوار دشت لا و سلاله پاک خورشید دار ولا، یعنی فرمانده عاشقان حسین، یادگار جنگ حُنین، روح خدا، پیر خمین، بر آیینه قلبمان منقوش و نام آن نایب بر حق حضرت بقیة الله(عج) و راهبر و شمع طریق امت حزب الله، یعنی روح الله، جاودان در گوش است؛ اما دریغ و درد! که او را آن چنانکه باید نشناختیم!‏

‏هر چند ارضیان را راه شناخت ملکوتیان و سماویان، مسدود است و صعب؛ اما این سنت ماست که پس از ارتحال عزیزی قیام به شناختن و شناساندن او می کنیم!‏

‏این کمترین، با اذعان و ایمان به اینکه فهم قول اوج نشینان قلۀ معنا، بر مقیمان دامنه و سرگشتگان بادیۀ قول و آوا، ناممکن و دشوار است و اینکه اهلْ باید که درک کند و نا  اهلی چون من شاید که ترک کند، بر سبیل جسارت و رسم هدیۀ ران ملخ به سلیمانان کرامت، در سالگرد عروج روح پرفتوح امام همام خویش، از معراج ناسوت و جبروت تا اوج ملکوت و لاهوت؛ با نهایت اجمال در بیان و استمداد از سیرت بیان و سنّت بنان آن امام عاشقان، سعی در تقریب اذهان مشتاقان به «اسلوب صواب در تثبیت و تحکیم ارکان انقلاب از منظر آینده نگر امام مرصوص بنیان انقلاب»، دارد. باشد که این سعی در حضرت پر رفعتش مقبول و ساعی در دعای خیر و پر برکتش مشمول گردد. ‏

‏جهت خوض در مقال و نیل به آمال، در این مضیق، مجال گزیر و گریز از مقدماتی بر ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 202
‏سبیل اجمال نیست در تبین عوامل تحوّل راستین در جامعۀ مؤمنین و ارکان رکین انقلاب متین و اصول بنیادین انقلاب اسلامی و دین مبین. ‏

‏ ‏

‏1- عوامل تحوّل راستین در جامعۀ مؤمنین: ‏

‏آنگونه که از بیان حی سبحان در لسان قویم تبیان و کلمات نوریۀ مأدبة الله یعنی قرآن مستفاد است، عوامل تحوّل در جامعۀ مؤمنین که از وظایف عمدۀ انبیا و رسل سلف عموماً و از وظایف مؤکد سیدالآنبیاء و الرسل، محمّد مصطفی(صلّی الله علیه و آله و سلم) بالاخص می باشد؛ عبارتند از آگاه کردن مردم به وحی: با تلاوت؛ تزکیۀ نفوس: با تربیت و تعلیم و تعلم کتاب با بیان حکمت. ‏

‏چنانکه در مورد انبیای سلف می فرماید: «‏رَبَّنٰا وَ ابْعَثْ فیهمْ رَسُولاً مِنهُم یَتْلوُا عَلَیْهمْ اٰیٰاتِکَ وَ یُعَلّمُهُمُ الْکِتٰابَ وَالْحِکْمَةَ وَ یُُزَکّیهمْ‏»‏‎[3]‎‏ و در مورد «مخصوص به جوامع الکلم»،‏‎[4]‎‏ حضرت نبی خاتم(صلّی الله علیه و آله و سلم) «‏لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمَنینَ اِذ بَعَثَ فیهْم رَسُولاً مِنْ اَنفُسِهِِم یَتْلُو عَلَیْهمْ اٰیٰاته وَ یُزَکّیِهمْ وَ یُعَلِّمَهُمُ الکِتٰابَ وَ الْحِکْمَةٍ‏».‏‎[5]‎‏ ‏

‏عصارۀ این وظایف، تحوّل و انقلاب «نقلی»، «قلبی» و «عقلی» است که طرق اصلی ابتناء و اقتنای معارف و علوم بایسته برای ملّت و جامعه ای شایسته اند. پس بی شک حصول و تحقق این وظایف عامل تحوّل در جامعه و عدم حصول و تحقق آن عامل رکود و ایستایی است و انقلاب اجتماعی میّسر نخواهد بود. ‏

‏این نکته قرآنی و این وظایف رحمانی را، ماه هدایت و شاه ولایت و تک سوار نهج البلاغت علی(ع) نیز چنین بیان می کند: «‏...فَبَعَث فیهمْ رُسُلَهُ وَ وٰاتَرَ اِلَیهِمْ اَنْبِیاءَهُ لِیَسْتَأدُوهُمْ میثٰاقَ فِطْرَتِةِ وَ یُذَکَّروُهُمْ مَنْسَیَّ نِعْمِتِه وَ یَحْتَجُّوَا عَلَیْهِمْ بِالَتَّبلیغٍ وَ یُثیروْالَهُمْ دَفٰائِِنَ الْعُقُولِ...‏»‏‎[6]‎‏ که با توجّه به جملۀ آخر خداوند، انبیا و رسل خود را فرستاده است تا با اثارۀ ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 203
‏دفینه ها و گنجینه های عقول متمکن در قلب، ‏‎[7]‎‏ و در نتیجه، اثارۀ دلها بعنوان مساکن عقول، ‏‎[8]‎‏ثوره یا انقلاب ایجاد کند. ‏

‏پس در سخن معجز بیان مفسر وحی نیز عامل ثوره یا انقلاب، علاوه بر تبلیغ وحی و تذکار تعلیمی نعم، تزکیه و اثاره یا انقلاب دل است. ‏

‏نتیجه آنکه کار انبیا ایجاد تحوّل و انقلاب(ثوره) در جامعه مؤمنین است و آن ممکن نیست مگر از طریق تحقق وظایف مذکور که مصادیق بارز «فرهنگ قرآنی»، «فرهنگ عرفانی» و «فرهنگ برهانی» است و در نظر وحدت، قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند.‏‎[9]‎‏ و نتیجۀ آخر آنکه هدف انبیا که انقلاب و تحوّل در فرهنگ جامعۀ مؤمنین است، متحقق خواهد شد. ‏

‏و اما کار انبیایی امام خمینی(قدس الله سره العزیز) در تحقق عوامل تحوّل و انقلاب، انجام وظایف ولایی خود بعنوان ولایت فقیه یعنی استمرار حرکت انبیاست: ‏

‏اوّلاً امام خود به این تحوّل مکرر تذکر داده و «تحوّل در فرهنگ» را اوّلین کار صواب در تثبیت و تحکیم انقلاب معرفی می کند و لذا تمام همت خود را به تحوّل فرهنگ قرآنی و برهانی و عرفانی جامعه اختصاص داد. معظمٌ له از همان آغاز پیروزی انقلاب فرمودند: «بزرگترین تحوّلی که باید بشود در فرهنگ باید بشود... برنامه های فرهنگی تحوّل لازم دارد. فرهنگ باید متحوّل بشود... فرهنگ را یک جوری بار بیاورید که برای ملّت شما مفید باشد و این نمی شود جز که ایمان باشد...».‏‎[10]‎

‏«نظر ما به اقتصاد نیست مگر به طور آلت. نظر ما به فرهنگ اسلامی است... اما قضیه تربیت یک ملّت به این است که فرهنگ آن ملّت فرهنگی صحیح باشد. شما کوشش کنید که فرهنگ را از فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید... و همه اینها تحت رهبری اسلام ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 204
‏تحقق پیدا می کند...»‏‎[11]‎

‏«... ما فرهنگ غیر را کنار بگذاریم و فرهنگ خودمان را شروع بکنیم این خودش یک تحوّلی است؛ یک چیزی است که خدا این کار را انجام داده است.»‏‎[12]‎

‏«...بزرگترین تحوّلی که باید بشود بایستی در فرهنگ باشد... برنامه های فرهنگی تحوّل لازم دارد...»‏‎[13]‎

‏«... انقلاب فرهنگی هم همین جور است که یک انقلاب است که تحوّل است از یک حالی به حال دیگر... یک انقلاب شد به توسط مردم، یک انگیزۀ انقلاب بود و یک محتوای انقلاب... آنی که مقصود است این است که  انسان در کارهایش، چه در تشیکل حکومتش، چه در انقلاب فرهنگی اش، چه در انقلابات دیگرش نظرش این باشد که یک کار الهی کرده باشد، این پیش خدا ارزش دارد مثل انبیا، انبیا کارشان به واسطۀ این ارزش داشت...»‏‎[14]‎

‏پس با توجّه به فرایند الهامات و بیانات روحانی این استمرار دهنده حرکت  انبیا، تحوّل فرهنگ در رأس همۀ امور و بنیان و هدف اصلی ایشان است چنانکه کار انبیا و رسل سلف بود و اما تلاشهای این نبی نبوت عامه در تحوّل مصادیق ثلاثه فرهنگ و تحقق وظایف ثلاثۀ انبیا به قرار ذیل است: ‏

‏الف- تحوّل و انقلاب نقلی و فرهنگی قرآنی ‏

‏حضرت امام در همان طلیعه پیروزی انقلاب در نفی برداشتهای یک بعدی از قرآن، ضمن بیان دستجات مختلف مردم و برداشتهای یک بعدی آنها، مثل برداشتهای صرفاً معنوی یا صرفاً اجتماعی و سیاسی و حکومتی یا صرفاً فلسفی یا عرفانی و صوفیانه و تقسیم همه این دستجات به دو طایفه که یا به معنویات توجّه دارند یا به طبیعیات و امور ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 205
‏مادی، می فرماید: «این دو طایفه، اسلام را به تمام معنا نشناختند که اسلام چیست. اسلام نه دعوتش به خصوص معنویات است و نه دعوتش به خصوص مادیات است، هر دو را دارد یعنی اسلام و قرآن کریم آمده اند که انسان را به همه ابعادی که انسان دارد بسازند او را، تربیت کنند او را.»‏‎[15]‎

‏ایشان دربارۀ قرآن می فرماید: «قرآن آیات الهی است و انگیزه بعثت، آوردن این کتاب بزرگ است و تلاوت کردن این کتاب بزرگ و آیه عظیم الهی است... قرآن کریم یک سفره ای است که خدای تبارک و تعالی به وسیله پیغمبر اکرم در بین بشر گسترده است که تمام بشر از آن هر یک به مقدار استعداد خودش استفاده کنند. ‏

‏این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحی تا قیامت، کتابی است که تمام بشر: عامی، عالم، فیلسوف، عارف و فقیه همه از او استفاده می کنند... این سفرۀ همگانی است برای همه و همین طور که این طوایف از آن استفاده می کنند، مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، مسائل فرهنگی و مسائل ارتشی و غیر ارتشی همه در این کتاب مقدّس هست... و انگیزه بعثت، بسط این سفره در بین بشر از زمان نزول تا آخر [است]... پس انگیزه بعثت نزول وحی است و نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا بکنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است تا اینکه بعد از آنیکه مصفا شدند ارواح و اذهان آنها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند. انگیزه، تزکیه است برای فهم کتاب و حکمت...»‏‎[16]‎

‏امام قرآن را کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش در سیر الی الله معرفی می کند که برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریک دنیا و رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی و رساندن آنها را از حضیض نقص و ضعف و حیرانیت به اوج کمال و قوت انسانیت و از مجاورت شیطان به مرافقت ملکوتیین، بلکه شود وصول به مقام قرب و حصول مرتبه لقاءالله که اعظم مقاصد و مطالب ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 206
‏اهل  الله است؛ معرفی می کند و از دیگر مقاصد آن: دعوت به معرفت الله و بیان معارف الهیه از شئون ذاتیه و اسمائیه و صفاتیه و افعالیّه و نیز دعوت به تهذیب نفس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و خلاصه کیفیت سیر و سلوک الی الله و قصص انبیا و اوّلیا و حکما و کیفیت تربیت حق، آنها را و تربیت آنها، خلق را و بیان احوال کفار و جاحدین و مخالفین با حق و حقیقت و معاندین با انبیا و اوّلیا علیهم السلام و بیان کیفیت عواقب امور آنها و چگونگی بوار و هلاک آنها و بیان قوانین ظاهر شریعت و آداب و سنن الهیه و احوال معاد و براهین بر اثبات آن و کیفیت عذاب و عقاب و جزا و ثواب آن‏‎[17]‎‏ را ذکر می فرمایند. ‏

‏ایشان در عظمت قرآن می فرماید: «بدان ای عزیز که عظمت هر کلام و کتابی یا به عظمت متکلم و کاتب آن است و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن است و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است و یا به عظمت رسول و واسطۀ آن است و یا به عظمت مرسلٌ الیه و حامل آن است و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است و یا به عظمت شارح و مبیّن آن است و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیت آن است و بعض از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است، و بعضی عرضاً و بالواسطه، و بعضی کاشف از عظمت است؛ و جمیع این امور که ذکر شد در این صحیفه نورانیه به وجه اعلی و اوفی موجود بلکه از مختصات آن است، که کتاب دیگری را در آن یا اصلاً شرکت نیست و یا به جمیع مراتب نیست. اما عظمت متکلم آن و منشی و صاحب آن: پس آن عظیم مطلق است که جمیع عظمتهای متصوره در ملک و ملکوت و تمام قدرتهای نازل در غیب و شهادت، رشحه ای از تجلیات عظمت فعل آن ذات مقدّس است...‏

‏و اما عظمت آن به واسطۀ محتویات و مقاصد و مطالب آن: پس آن، عقد فصلی علی حدّه بلکه فصول و ابوابی و رساله و کتابی جداگانه لازم دارد...‏

‏و اما عظمت رسول وحی و واسطۀ ایصال: پس آن جبرئیل امین و روح اعظم است... و ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 207
‏اما عظمت مرسل الیه و متحمّل آن: پس آن، قلب تقیّ نقیّ احمدی احدی جمعی محمّدی(صلّی الله علیه و آله و سلم) است....‏

‏و اما حافظ و نگاهبان آن، ذات مقدّس حق، جل جلاله است...‏

‏و اما شارح و مبین آن، ذوات مطهّرۀ معصومین از رسول خدا تا حجت عصر – عجل الله فرجه – که مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی و اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفصیلند.‏

‏و اما وقت وحی، لیلة القدر است، که اعظم لیالی و (‏خیر من الف شهر‏) و نورانی ترین ازمنه و فی الحقیقه وقت وصول ولیّ مطلق و رسول ختمی – صلّی الله علیه و آله – است.‏‎[18]‎

‏با توجّه به این دیدگاه نسبت به قرآن و بیان وجوه جوامع الکلم بودن‏‎[19]‎‏آن، ضمن بر شماردن موانع فهم و مشکلات فهم باطن قرآن، ‏‎[20]‎‏ شرایطی را جهت فهم قرآن معرفی می کند و می فرماید: «اگر تزکیه نباشد، تعلیم کتاب و حکمت میسور نیست... کسانی که بخواهند قرآن را بفهمند و محتوای قرآنی را، نه صورت نازل کوچکش را، محتوای قرآن را بفهمند و طوری باشد که هر چه قرائت کنند بالا بروند‏‎[21]‎‏ و هرچه قرائت کنند به مبدأ نور و مبدأ اعلی نزدیک شوند الا اینکه حجابها برداشته بشود و «تو خود حجاب خودی» باید از میان برداری این حجاب را تا بتوانی این نور را آنطور که هست و انسان لایق است برای ادراک او، ادراک کند...»‏‎[22]‎

‏آن حضرت در بیانات مختلف، راههای استفاده از قرآن را بر می شمارد‏‎[23]‎‏و در مورد آداب قرائت قرآن می فرماید: «یکی از آداب قرائت قرآن حضور قلب است و دیگر از آداب ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 208
‏مهمۀ آن، تفکر است و مقصود از تفکر آن است که از آیات شریفه جستجوی مقصد و مقصود کند؛ و چون مقصد قرآن... هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات  است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است، باید انسان به تفکر در آیات شریفه...(بپردازد)‏‎[24]‎‏...و در مورد ترتیل در قرائت قرآن نیز بعنوان یکی از آداب قرائت نکاتی را بیان می دارند.‏‎[25]‎

‏و می فرماید: «و بالجمله، مطلوب در قرائت قرآن کریم آنست که در قلوب، صورت آن نقش بندد و اوامر و نواهی آن تأثیر کند و دعوات آن جایگزین شود و این مطلوب حاصل نشود مگر آنکه آداب قرائت ملحوظ شود...».‏‎[26]‎

‏و مطالبی گرانسنگ با توجّه به آیات و روایات در شئون و فضیلت تعلیم و تعلم قرآن بیان می کنند‏‎[27]‎‏ و فواید گرانباری در فضیلت تلاوت قرآن متذکر می شوند.‏‎[28]‎

‏و علاوه بر آن، در آداب باطنی تلاوت قرآن کریم نیز نکات ارزنده ای بیان می فرماید که بیان آنها اطالۀ کلام است و کتاب جداگانه ای را می طلبد.‏‎[29]‎

‏و بر همگان آشکار که علاوه بر این دیدگاههای نظری، سیرۀ عملی امام در تلاوت، تفسیر و انس با قرآن، نیاز به استشهاد و مأخذ ندارد و همه را سفارش به انس با قرآن و تحقیق و معرفی ابعاد مختلف آن می کردند‏‎[30]‎‏و این شمه ای بود از رسالت نبوی امام در تحوّل فرهنگی قرآنی؛ باشد که رهروان راستین طریقش، بل همه ملّت ایران، به این نکات توجّه خاص مبذول نمایند. چرا که تثبیت و تحوّل کمالی انقلاب در درجۀ اوّل مرهون اشاعه و تحقق دیدگاههای آن امام همام در خصوص قرآن مجید و فرهنگ نقلی است و از این ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 209
‏مقال به خوبی رمز و راز تحوّل و انقلاب و بقای آن معلوم می شود. ‏

‏ب- تحوّل و انقلاب قلبی و فرهنگ عرفانی ‏

‏حضرت امام راحل – قدس سرِِهُ – هم در بخش تخلق به اخلاق الهی و هم در مرحلۀ عمل، جامع بین دو فضیلت تعلیم و تزکیه بود. او بعد از اینکه در این سه مرحلۀ اعتقاد و  تخلق و عمل، بین این دو فضیلت جمع کرد؛ در مقام «رهبری» و گفتار و نوشتار و قیام و اقدام نیز بین این دو اصل جمع کرد. ‏

‏جامع بودن، غیر از مجمع بودن است، اگر کسی «جامع» بین تعلیم و تزکیه بود، همواره علم او در محیط زیستش سمت حکومت دارد و همواره عمل او از علم وی پیروی کرده و از فتوای علم مدد می گیرد. ‏

‏جامع تعلیم و تزکیه، کسی است که بتواند همواره برابر علم، فتوا داده و همیشه برابر فتوای علم، کار انجام دهد. ‏

‏تزکیه دو وجه مذموم و ممدوح دارد. تزکیه مذموم خودستایی است و تزکیه ممدوح خودستانی لذا در مورد اوّل گفته اند که ‏«تَزکْیةُ الْمَرْءِ نَفْسَهُ قَبیحةٌ»‏ خودستایی فرد، دارای قبح خودستایی و قبح کذب است. ‏

‏می فرماید «‏...فَلٰا تُزَکُّوا اَنْفُسَکُمْ...‏»‏‎[31]‎‏ و علی(صلّی الله علیه و آله و سلم) با اشاره به همین آیه می فرماید: اگر دستور دینی و نهی الهی نبود که از خودستایی بپرهیزید، ما بسیاری از فضایل خود را بازگو می کردیم: «‏...وَلَوْ لا انَهیَ اللهُ عَنْهُ مِنْ تَزْکِیَةِ الْمَرءْ نَفْسَهُ لَذَکَرَ ذٰاکِرٌ فَضٰائِلَ جَمَّةً‏».‏‎[32]‎‏ ‏

‏در مورد تزکیه ی ممدوح در قرآن آمده است که «‏قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکیّهٰا‏»‏‎[33]‎‏ و خداوند در بسیاری از موارد، تزکیه را قبل از تعلیم ذکر فرموده و اگر در بعضی از آیات قرآن کریم، تعلیم قبل از تزکیه ذکر شده سرّش این است که تعلیم مقدمۀ تزکیه است و تزکیه مقدم بر ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 210
‏تعلیم است. ‏

‏خداوند که می فرماید هدف اصیل انبیا(صلّی الله علیه و آله و سلم) تعلیم و تزکیه است؛ تزکیه مذموم را ذم کرده و می فرماید: «اَلَمْ تَرَاِلیَ الَّذینَ یُزَکُّون اَنْفُسَهُمْ»‏‎[34]‎‏ آیا نمی بینی عدّه ای خودستا هستند؟ و اما در تزکیۀ ممدوح می فرماید: «‏بَلِ الله یُزَکّی مَنْ یَشٰاء‏»‏‎[35]‎‏ حال که در این مجمل فهمیدیم که حضرت امام، هم مجمع تعلیم و تزکیه بود و هم بالاتر، جامع بین دو فضیلت تعلیم و تزکیۀ ممدوح بودند؛ قهراً پیام ایشان نیز این خواهد بود که ما تعلیم را با تزکیه هماهنگ کرده و انقلاب اسلامی را نیز با هماهنگی تعلیم و تزکیه بیمه کنیم تا ان شاءالله تنها شخص ما یا حوزه و دانشگاه ما مشمول «‏قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی‏»‏‎[36]‎‏نباشد، بلکه جامعۀ انسانی و اسلامی ما مشمول آن بوده و بر اساس «یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِمُهُمُ الِکتابَ وَ الحِکْمَهَ»‏‎[37]‎‏عمل کند. ‏

‏پس نتیجه می گیریم که در تحوّل و انقلاب قلبی و فرهنگ عرفانی، وظیفۀ نبوی نایب ولایت، حضرت امام قدس سِرّه – تحوّل و انقلاب از خودستانی به خودستایی و از تزکیه مذموم به تزکیه ممدوح است تا با جامعه ای مزکّی، ثبات انقلاب و نظام تضمین شده باشد و بر مبنای همین رسالت می فرماید: «حقیقتاً رأس همه خطاها، خطیئتها، همین خودخواهی ماست و تا این خودخواهیها در بشر هست، این جنگها و این فسادهاو این ظلمها و ستمگریها هست و انبیا اینکه دنبال این بودند که یک حکومت عدلی در دنیا متحقق کنند، برای این است که حکومت  عدل اگر باشد، حکومتی باشد با انگیزه الهی، با انگیزه اخلاق و ارزشهای معنوی انسانی، یک همچو حکومتی اگر تحقق پیدا بکند، جامعه را مهار می کند...».‏‎[38]‎

‏معظم له می فرماید: «مهمترین چیزی که برای کشور ما لازم است تعهد اسلامی و تهذیب اسلامی است که اگر این یک سنگر صحیح بشود و سنگر دانشگاه و فیضیه یک ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 211
‏سنگر اسلامی باشد دیگر سایر ملّت به این طرف یا آن طرف نخواهند گرایید و با صراط مستقیم، راه انسانیت و راه اسلامیت و راه استقلال و راه آزادی را طی می کنند..».‏‎[39]‎

‏«همه اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطه تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب؛ و اگر چنانچه تزکیه بشوند طغیان پیش نمی آید. کسی که تزکیه کرد خود را هیچ گاه خودش را مستغنی نمی داند «‏اِنَّ الأنْسٰانَ لَیَطْغٰی اَنْ رَاٰهُ اسْتَغْنٰی‏»‏‎[40]‎‏وقتی که خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل است و برای خودش عظمت قائل است، این خودبینی اسباب طغیان است... اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود؛ این اختلافات برداشته می شود».‏‎[41]‎

‏«اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمی خورد. «‏اَلْعِلْمُ هُوَ الْحِجٰابُ اْلاَکْبَرُ‏»‏‎[42]‎‏ هرچه انباشته تر بشود علم، حتی توحید که بالاترین علم است انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مهذّب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر می کند.»‏‎[43]‎

‏ایشان به اختصاص به لزوم تهذیب در فرهنگ، اعم از دانشگاه، آموزش و پرورش، حوزه های علمیه و جامعه تأکید می کنند و می فرمایند: ‏

‏«اگر بخواهید خدمتگزار اسلام باشید، خدمتگزار ملّت اسلامی باشید و اسیر در دست ابرقدرتها و آنها که پیوند با ابرقدرتها دارند نباشید، باید دانشگاه و فیضیه و همه آنها که مربوط به دانشگاه هستند و همه آنها که مربوط به فیضیه هستند در رأس برنامه های تحصیلی شان برنامۀ اخلاقی و برنامه های تهذیبی باشد... آنقدر که کشور ما از دانشگاه و فیضیه صدمه دیده است از جاهای دیگر ندیده است. باید هر دوی اینها مهذب ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 212
‏باشند...».‏‎[44]‎

‏«ساده اندیشی است که ما گمان کنیم که باید همه اینها که تخصص دارند هر طوری می خواهند باشند، باید بیایند و ما از آنها استفاده کنیم... همین حزب بعثی را ملاحظه کنید... اینها همینها هستند که بسیاری شان متخصصند و بسیاری شان دانشگاه رفته و از دانشگاه بیرون آمده اند؛ لکن تربیت نداشتند، تزکیه نداشتند. اگر علم باشد و تزکیه نباشد، هم آن رژیم سابق پیش می آید و هم این رژیم صدام. اگر ما تزکیه نکنیم خودمان را و اگر چنانچه همراه با علم تزکیه نباشد، کشور ما هم کشیده می شود به همان طرفها...».‏‎[45]‎‏ ‏

‏«مدرسه های علمی و دینی و تمام مدارسی که در آن تحصیل می شود چه تحصیلات علوم دینی باشد یا تحصیلات دیگر باشد، در رأس برنامه هایشان در این جمهوری اسلامی باید این معنا باشد که مهذّب باشند قبل از اینکه عالم هستند، مهذّب باشند قبل از اینکه محصل هستند. در مدارس، همۀ مدارس سرتاسر کشور لازم است که اشخاصی که مهذّب هستند و علما و گویندگانی که راه حق را تا آن اندازه که قدرت داشتند پیموده اند؛ در این مدارس بروند و حوزۀ اخلاقی و حوزۀ تهذیب و حوزۀ معارف اسلامی تشکیل بدهند که در کنار تحصیلات علمی، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی باشد...».‏‎[46]‎

‏«باید آنهایی که به این کشور علاقه دارند، آنهایی که به این ملّت علاقه دارند، آنهایی که خودشان وابسته نیستند خدمتگزار ابرقدرتها نیستند، آنها همّت کنند به اینکه دانشگاه را یک مرکزی درست کنند که مرکز علم و تهذیب باشد...».‏‎[47]‎

‏«باید کوشش بشود در این حوزه های علمیه، چه حال و چه بعدّها کوشش بشود که طلاب را مهذّب کنند. در کنار علم فقه و فلسفه و امثال اینها، حوزه های اخلاقی، حوزه های تهذیب باشد و حوزه های سلوک  الی الله تعالی ... وقتی معمّم، ملاّ، مهذّب نباشد فسادش از همه کس بیشتر است در بعضی روایات هست که در جهنم، بعضیها، اهل ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 213
‏جهنم از تعفن بعضی روحانیین در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضی از اینها در عذاب است.»‏‎[48]‎

‏«تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید، شما نمی توانید دیگران را تهذیب کنید. آدمی که خودش آدم صحیحی نیست نمی تواند دیگران را تصحیح کند...».‏‎[49]‎

‏«البتّه همه، همه ملّت و همۀ انسانها باید مهذّب بشوند...».‏‎[50]‎

‏با توجّه به این سخنان گهربار درمی یابیم که امام – رحمة الله علیه- چقدر روی تهذیب و تزکیه تأکید دارند و چگونه رسالت خود را در تهذیب خود و دیگران و بویژه شاگردان خود انجام دادند و این رسالت نبوی و ولایی خود را جهت تثبیت نظام بجا آوردند. ‏

‏به گونه ای که وجود حضرت امام خود بهترین و بارزترین سمبل و گواه تأثیر تربیت و تهذیب در سیاست، اجتماع و حل مشکلات جوامع اسلامی است‏‎[51]‎‏و از دیدگاه ایشان عدم تهذیب زمامداران، عامل اصلی بروز ظلم، استبداد و دیکتاتوری‏‎[52]‎‏و ریشه اساسی وابستگی به اجانب‏‎[53]‎‏و زمینه بروز فساد و تباهی جامعه‏‎[54]‎‏و عامل عمده اختلاف و تشتت در جامعه‏‎[55]‎‏می باشد و تربیت صحیح و تهذیب و تزکیه را لازمۀ کسب استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی معرفی می کنند‏‎[56]‎‏و تربیت و تزکیه صحیح را عامل رسیدن به ترقی، آرامش و رفاه ملّت می دانند.‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 214
‏ج- تحوّل و انقلاب عقلی و فرهنگ برهانی‏

‏امام خمینی با باریک بینی و کیاست بی مانند خویش در رسالت نبوی خود جهت انجام وظایف ولایی و تحقق انقلاب عقلایی، توجّه خاصی به تعلیم و تربیت مدارس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاهها و حوزه های علوم دینی مبذول داشتند و در پی تحوّل بنیانی آنها از تعلیم و تعلم غربی و وابسته، به تعلیم و تعلم اسلامی و غیروابسته برآمدند تا در پرتو تعالیم چنین مراکزی، انقلاب اسلامی تثبیت، و آینده آن تضمین شود. ‏

‏ایشان ضمن بیان نقش خانواده در تربیت و آموزش‏‎[57]‎‏و نقش مادر در تربیت‏‎[58]‎‏ دامن مادر را مدرسه علمی و ایمانی معرفی کردند‏‎[59]‎‏ و معلّمی را شغل انبیا می دانند. ‏‎[60]‎

‏ایشان در بیان این حقیقت که انسان موضوع علم انبیا است می فرماید: «اگر برای هر علمی موضوعی است، علم همۀ انبیا هم موضوعش انسان است و اگر برای هر دولتی برنامه ای است، برنامه رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) را می شود گفت همان سوره ای که در اوّل وارد شده است، آن برنامه رسول خداست: «‏بِسْمِ الله الرَّحمٰن الرَّحیم، اِقْرَاء بِاسمِ رَبّکَ الَّذی خَلَقَ، خَلَقَ الأنْسٰانَ مِنْ عَلَقْ، اِقْرَاءْ وَ رَبّکَ الاَکْرَم اَلَّذی عَلَّمَ بِاْلقَلَمِ، عَلَّمَ الأِنسٰانَ مٰا لَمْ یَعْلَم‏».‏‎[61]‎

‏تمام بحث انبیا در انسان است، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان انسان است... تمام قرائتهایی که، تمام کلماتی که از اسم رب، جدا باشد شیطانی است... علم با اسم رب، قرائت با اسم رب، دیدن با اسم رب، شنیدن با اسم رب، گفتن با اسم رب، درس خواندن با اسم رب، همه چیز با اسم رب، عالم با اسم رب، شروع شده است».‏‎[62]‎

‏حضرت امام (روحی لتراب لمقدمه الفداه) با این اندیشه که دانشگاه مرکز سعادت و شقاوت یک ملّت است و مبدأ همۀ تحوّلات از دانشگاه چه دانشگاه علوم قدیم چه دانشگاه ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 215
‏علوم جدید است، ‏‎[63]‎‏لزوم تحوّل دانشگاه را به دانشگاه اسلامی توصیه می کند و می فرماید: «اگر دانشگاه درست نشود، مدرسه های ما درست نشود، امید اینکه یک جمهوری اسلامی ما پیدا کنیم نداریم. اگر این دو قشر تربیت شوند به طوری که اسلام می خواهد تربیت انسانی شدند، هم مملکت ما مصون می شود از تصرف شیاطین و روی چرخ خودش گردش می کند بدون وابستگی خارج و بدون خیانتهای داخلی و هم توفیقات حاصل می شود برای شما.»‏‎[64]‎

‏«از مسائل مهم که مقدمۀ اصلاحات است پاکسازی همۀ مراکز خصوصاً مراکز فرهنگی و علمی است. این مراکز باید از سرسپردگان به کلی تصفیه شوند زیرا تا این عناصر – که به طور خودکار در خدمت اجانب هستند – در سطح وسیع کشور خصوص مراکز علمی و تربیتی تصفیه نشوند، نخواهیم توانست از استقلال فکری و درونی نجات پیدا کنیم و در نتیجه نخواهیم توانست به هیچ یک از ابعاد انسانی خود و اسلامی خود مستقل باشیم.»‏‎[65]‎

‏«باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی...».‏‎[66]‎

‏«دانشگاه را باید تغییر و تبدیل بدهید، متحوّل بشود به یک دانشگاهی که برای خودتان باشد...».‏‎[67]‎

‏«مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملّت مسلمان می باشد اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثر اساسی نشده است... بر این اساس به ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 216
‏حضرت آقایان ... مسئولیت داده می شود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحبنظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد و دانشجویان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیلکرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند برای برنامه ریزی رشته های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها بر اساس فرهنگ اسلامی...‏‎[68]‎

‏امام خمینی(ره) نظر به اینکه دانشگاهها را در رأس امور می دانستند‏‎[69]‎‏و از اهم امورات، ‏‎[70]‎‏تأکید می کنند که دانشگاه را باید رو به خدا و معنویت برد‏‎[71]‎‏و صریحاً دستور می فرماید: «دانشگاهها را در مد نظر بگیرید که اسلامی بشود و اگر دانشگاهها اسلامی بشود مسائل ما در آتیه حل  است.»‏‎[72]‎

‏ایشان جهت ثبات انقلاب و استقلال و حفظ آن می فرماید: «ما روحانیون، دانشگاهیها، اگر واقعاً علاقه دارند به اینکه کشور محفوظ بماند، خصوصاً دانشگاهیها، اساتید دانشگاه اگر واقعاً علاقه مندند که این کشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق باید مواظب باشند...».‏‎[73]‎

‏آن حضرت در مورد مدارس می فرماید: «باید توجّه کنید که دورۀ مدارس مهمتر از دانشگاه است، چرا که رشد عقلی بچه ها در این دوره شکل می گیرد. باید سعی کنیم تا کسانی که فرزندان ما را فاسد بار می آورند، به مدارس و دانشگاهها وارد نشوند و در این امر مسامحه نباید کرد...».‏‎[74]‎

‏ایشان به همه اقشاری که در کار تعلیم و تعلم هستند توصیه هایی می کنند از جمله به ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 217
‏طلاب علوم دینی‏‎[75]‎‏و دانشجویان، ‏‎[76]‎‏معلّمان‏‎[77]‎‏ و علما‏‎[78]‎‏ و دولت و ارگانهای دولتی‏‎[79]‎‏ و خصوصی. باشد که مسألۀ تعلیم و تعلم که عامل تحوّل عمده ای در جامعه است به نحو احسن متحقق شود و نیز وظیفۀ الهی و رسالت نبوتی ولایتی خویش را به انجام رسانده باشد. و بحق که تحلیل مبانی و اصول تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی(ره) و مفاهیم اساسی آن در ابعاد روانشناختی و جامعه شناختی و عرفانی و فلسفی، جایگاه مراکز علمی از دیدگاه امام و جایگاه معلّم و مربی و استاد و اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه آن امام همام نیاز به سالها تحقیق و تدقیق و بحث و گفتگو دارد و در این مقال نمی گنجد.‏‎[80]‎

‏2- ارکان رکین انقلاب متین اسلامی ‏

‏برای تثبیت و تحکیم ارکان انقلاب لازم است آنها را کاملاً بشناسیم و در این خصوص لازم به ذکر است که هر انقلابی عموماً و انقلاب اسلامی خصوصاً دارای ارکانی است که مهمترین آنها عبارتند از: ‏

‏الف: محور و مقصد انقلاب؛ ‏

‏ب: رهبر انقلاب؛ ‏

‏ج: انقلابیون وفادار؛ ‏

‏د: میدان انقلاب؛‏

‏در لسان شرع؛ انقلاب: ثوره است؛ و رهبر انقلاب: مثیر، و انقلابی: الثائر، و میدان انقلاب: مستثار است، و انقلاب خواهی: استثاره که پیشتر اشارتی رفت و اهل تحقیق مصادیق آنها را در کتب روایی مطالعه کرده یا می کنند.‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 218
‏الف- محور و مقصد انقلاب ‏

‏در انقلاب اسلامی محور و مقصد اصلی: خداوند و معرفت به او و بسط توحید و دعوت به نور است. ‏

‏خداوند دو مطلب را صریحاً به پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) اعلام کرد: اوّل، اگر خدا و مردم در صحنه باشند، نظام اسلامی را کفایت می کند و نیازی به چیز دیگر نیست: «‏یٰا اَیُهَا النَّبیٌ حَسْبَکَ الله وَ مَن اِتَّبَعَکَ منَ الْمُؤمِنینَ‏».‏‎[81]‎‏ دوم، اساس توحید بر آن است که چیزی هرگز همتای حضور خدا و نصرت الهی نیست، بلکه مردم نیز سربازان الهی اند، و زمام آنها به دست خداوند است. هرگاه صلاحیت یاری دین را تحصیل کرده اند و از غرور و نیرنگ دنیا آزاد شده اند، خداوند آنها را توفیق خاص عطا می کند تا مدافعان واقعی اسلام بوده و رهبر مسلمین را یاری کنند: «‏هُوَ الَّذی اَیَّدَکَ بِنَصْرِه وَ بِالْمُؤمِنینَ‏»‏‎[82]‎‏ یعنی خداوند تو را از دو راه کمک کرد: یکی امداد غیبی؛ و دیگری هدایت مردم به سوی تو و دعوت مؤمنان به یاری تو. یعنی اگر مردم در صحنه آمده اند و حضور آنها مؤثر بوده است، بر اساس توحید، طبق امداد الهی بوده است. پس مردم هرگز همتای خدا نیستند، بلکه در تحت هدایت الهی، توفیق یاری دین را در شرایط خاص فراهم می نمایند.‏

‏در  اینکه محور و مقصد اصلی انقلاب اسلامی خداوند و توحید است حضرت امام می فرماید: «آنچه که انبیا برای آن مبعوث شده بودند و تمام کارهای دیگر مقدمۀ آن است، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است... و دنبال این بودند که همۀ تهذیبها، تعلیمها و هم کوششها در  این باشد که مردم را از این ظلمتکده هایی که همه عالم ظلمت است، نجات بدهند و به نور برسانند. غیر از حق تعالی نور نیست...».‏‎[83]‎

‏در جای دیگر می فرماید: «با تجلی حق تعالی همۀ عالم وجود پیدا کرده است و آن تجلی و نور، اصل حقیقت وجود است یعنی اسم الله است: «‏اللهُ نُورُ السَّمٰوٰاتِ وَ الاْرضِ‏» ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 219
‏نور سماوات و ارض خداست؛ یعنی جلوۀ خداست، یعنی نور... تمام چیزهایی که در عالم واقع می شود از همان جلوه است و چون همۀ امور، همه چیزها از اوست و به او برمی گردد، هیچ موجودی از خودش چیزی ندارد. خودی در کار نیست...».‏‎[84]‎

‏به اعتقاد حضرت امام «تمام مقاصد انبیا برگشتش به یک کلمه است و آن معرفت الله است...».‏‎[85]‎‏ ‏

‏«... انبیا آمدند که مردم را از ظلمات به نور  دعوت کنند.».‏‎[86]‎

‏پس محور و مقصد انقلاب انبیا و استمرار آن در حرکت اولیا و ولایت فقیه، دعوت به خدا و توحید و نور و معرفت الله است و هر انقلابی که چنین محور و مقصدی داشته باشد، مؤیّد به خداوند و منصور از جانب اوست و از ‏ثبات و دوام همیشگی‏ برخوردار خواهد بود. ‏

‏محور در تمام پیروزیها و موّفقیتها خداست؛ حضرت امام همواره این نکته را متذکر بودند که «ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند، امکان نداشت یک جمعیّت سی و شش میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی، ... کار مثبتی نمی توانستند انجام دهند... بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همۀ  انقلابها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزۀ انقلاب و قیام؛ و تردید نیست که این یک تحفۀ الهی و هدیۀ غیبی بوده که از جانب خداوند منّان بر این ملّت مظلوم غارتزده عنایت شده است.»‏‎[87]‎

‏«ما به قدرت طبیعی بر این مشاکل و بر این مصیبتهایی که وارد شده است فائق نیامده ایم برای اینکه قدرت ما به حسب طبیعت یک قدرت بسیار ناچیزی بود... ملّت ما که در این نهضت پیروز شد این فقط برای اتکال به خدا بود...».‏‎[88]‎


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 220
‏ب- رهبر انقلاب‏

‏در تمام انقلابات دینی، ذوات مقدّسۀ انبیا خود عهده دار رهبری انقلاب می شدند چرا که مقام جامعیت مظاهر اسما را داشته اند و تنها آنها بودند که بعنوان مظهر تام اسم «ولیّ» خدا، قدرت خروج از ظلمت به سوی نور مؤمنین را در همه ابعاد داشته اند. مضاف بر این آنکه به قول حضرت امام «اسلام نه دعوتش به خصوص معنویات است و نه دعوتش به خصوص مادیات است، هر دو را دارد یعنی اسلام و قرآن کریم آمده اند که انسان را به همه ابعادی که انسان دارد بسازند.»‏‎[89]‎‏ و این میسر نیست الاّ از طریق انسان کامل هر عصر و دور که آنها انبیا و رسل و اوّلیای بحق آنها بوده اند. ‏

‏پس نظر به اینکه در اسلام هدایت جامعه در همه شئون‏‎[90]‎‏مطرح است و اسلام دین سیاست است‏‎[91]‎‏و دین از سیاست تفکیک  ناپذیر‏‎[92]‎‏است؛ لذا عبادات اسلامی نیز سیاسی‏‎[93]‎‏ و اخلاق اسلامی نیز سیاسی‏‎[94]‎‏ است. لزوم حکومت برای اجرای قانون همواره در اسلام مطرح است؛‏‎[95]‎‏بویژه که سنت پیامبر تشکیل حکومت بود؛‏‎[96]‎‏و ماهیت قوانین اسلام لزوم تشکیل حکومت‏‎[97]‎‏ را ایجاب می کند و اصولاً دفاع از اسلام مستلزم حکومت است‏‎[98]‎‏و تشکیل حکومت؛ اهدافی چون تأمین وحدت مسلمین‏‎[99]‎‏و نجات‏‎[100]‎‏مظلومین دارد و بی توجّهی به لزوم حکومت مفاسد عدیده ای دارد‏‎[101]‎‏که گریبانگیر امت اسلامی ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 221
‏خواهد شد. ‏

‏و در مورد ماهیت حکومت جمهوری  اسلامی می فرماید: «ماهیت حکومت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکا به آرای عمومی ملّت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام می باشد.»‏‎[102]‎‏ ‏

‏«حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم و امام علی – علیه السلام – الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملّت می باشد و نیز شکل حکومت با مراجعه به آرای ملّت تعیین خواهد گردید.»‏‎[103]‎

‏«ما تابع آرای ملّت هستیم. ملّت ما هر طوری رای داد ما هم از آنها تبعیت می کنیم. ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده اس  که ما به ملّتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم.»‏‎[104]‎

‏ایشان شرایط رهبری را ناشی از طبیعت طرز حکومت  اسلامی می دانند و می فرمایند پس از شرایط عامه، مثل عقل و تدبیر، دو شرط اساسی وجود دارد که عبارتند از: ‏

‏1- علم به قانون؛ ‏

‏2- عدالت.‏‎[105]‎

‏ایشان اجتهاد مصطلح را برای رهبری جامعه اسلامی کافی نمی دانند‏‎[106]‎‏و معتقدند که برای رهبری شرط مرجعیت لازم نیست.‏‎[107]‎

‏در مورد اختیارات رهبری می فرماید: «همان اختیارات و ولایتی که حضرت رسول و دیگر ائمه – صلوات الله علیهم – در تدارک و بسیج سپاه، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند خداوند همان اختیارات را برای حکومت ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 222
‏فعلی قرار داده است...».‏‎[108]‎

‏نتیجه می گیریم که در مقولۀ رهبری در عصر غیبت کاری که امام امت – قدس سره – انجام داد در طیّ این قرون بی سابقه بود. قرآن کریم بر عنصر «ابتکار» تکیه می کند. چنانکه اگر مواد فکری وجود داشت و یک نفر بیش از دیگران و پیش از آنها قیام کرد و رهبری فکری و فرهنگی امت را به عهده گرفت، دیگران همتای او نیستند. ‏

‏چنانکه از آیه دو سورۀ حشر بر می آید خداوند روی پیروزی اوّل و ابتکار در ظفر تکیه می کند و می فرماید: «‏هُوَ الِّذی اَخْرَجَ الَّذینَ کَفَروُا مِنْ اَهْلِ الْکِتٰابِ مِنْ دِیٰارِهْم لاَوَّلَ الْحَشرِ مٰا ظَنَنْتُمْ اَنْ یَخْرُجُوا وَ ظَنّوا اِنَّهُم مٰا نَعِتُهُم حُصُونُهُم مِنَ اللهَ...‏»‏‎[109]‎‏ یعنی تنها قدرت حجاز، یهودیان زردار و زورمند بودند. نه شما از نظر اندیشه فکر می کردید که آنها رفتنی هستند و نه کاخهای محکم آنها اجازه می داد که آنها فکر کنند که متواری می شوند، ولی قدرت غیبی حق، برای نخستین بار همه مقتدران باطل گرای شبه جزیرة العرب را از سرزمین اسلامی به دور انداخت و آنها را متواری کرد. ‏

‏در طی این چهارده قرن، ما مظلوم بودیم و برای ما مظلومیت رقم زده شده بود و باور می کردیم که باید ستم پذیر باشیم، ولی این سلیل رسول خدا، حضرت امام خمینی(ره) برای اوّلین بار کاری را که نه دوستان فکر می کردند و نه دشمنان می اندیشیدند، انجام داد. لذا اگر بعداً رهبری بیاید و این راه را ادامه دهد و بیگانگان را در کشورهای دیگر متواری کند، او بعنوان «امت» امام خمینی(ره) خواهد بود. ‏

‏نتیجه اینکه صدها رهبران ثوره و انقلاب، خواه در خاور دور و نزدیک، خواه در خاورمیانه، خواه در باختر دور و نزدیک، به عرصه هستی عرضه شوند؛ امام رحیل ما امام همۀ آنهاست؛ لذا بر همه فرض است سنت او را که سنت ائمه هدی – سلام الله علیهم  اجمعین – و سنت رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم – و انبیا و رسل سلف است، تبعیت کنند و بر نهج او سلوک کرده و جهت استحکام رهبری خود و تثبیت آن و بالطبع ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 223
‏تثبیت نظام حکومتی خود به رهنمودهای ایشان عمل نمایند. ‏

‏ج- انقلابیون وفادار (ثائرون) ‏

‏ما در بیانات نورانی سخنگوی وحی، حضرت علی – علیه السلام – در توصیف پارسایان می خوانیم که می فرماید: هنگامی که شب فرا رسید، مردان با تقوا سرگرم تلاوت وحی هستند: «‏اَمَّّا الّیْلُ فَصٰافُونَ اَقْدٰامَهُِمْ تَالینَ لأِجْزٰءِ الْقُراٰنِ: تُرَ تّلِوُنَهُ تَرْتیلاً وَ یَسْتَثیروُنَ دَوٰاءَ دٰائِهِمْ‏».‏‎[110]‎

‏مردان با تقوا هنگام شب با تلاوت آیات، استثاره می کنند؛ یعنی به فکر ثوره و انقلاب قلب و پاسخگویی به ندا و صلاح رهبران انقلاب هستند آنها به این فکر نیستند که فقط قرآن بخوانند، یا قرآن را فهمیده و به دیگران بفهمانند، آنها تنها به فکر تهذیب نفس نیستند، بلکه به فکر استثاره (تلاوت آیات، تعلیم کتاب و حکمت و تهذیب دل) هستند. ‏

‏پس مردان  انقلابی به فکر درمان مرض هستند اعم از درد و مرض سیاسی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و... که همه این امراض در لسان قرآن و مفسران حقیقی آن یعنی ائمه طاهرین – سلام الله علیهم – و امام امت(ره) مذکور است. ‏

‏امام خمینی – قدس سره – به توجّه به نقش رکنی مردم و ملّت می فرماید: «اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد. اگر یک ملّت پشتیبان یک رژیمی باشند، آن رژیم از بین نخواهد رفت.»‏‎[111]‎

‏لذا تأکید داشتند که «.. کار بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما راضی است، ملّت از شما راضی است، قدرت در دست شما باقی می ماند و مردم هم پشتیبان شما هستند.»‏‎[112]‎

‏امام می فرماید: «جامعه فردا جامعه ای ارزیاب و منتقد خواهد بود که در آن تمامی مردم ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 224
‏در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست.»‏‎[113]‎

‏«اگر مستقیم باشیم و ملّت را دعوت به استقامت کنیم، از این غربزدگی که در طول تاریخ و خصوصاً در این پنجاه و چند سال ما را به آن طرف کشیدند.[رها می شویم].»‏‎[114]‎

‏امام، تحوّل امت را کار اسلام و قوت ایمان می دانند‏‎[115]‎‏و شهادت طلبی ملّت‏‎[116]‎‏ و آرزوی آن را رمز پیشبرد آن می دانند.‏‎[117]‎‏ ‏

‏ایشان در میان عوامل پیروزی انقلاب بعد از خدا و توکل، اسلام خواهی و ساده زیستی مردم خوب این مرز و بوم را معرفی می کند‏‎[118]‎‏ و تحوّل نفوس و نفی اشرافیت‏‎[119]‎‏ و وحدت اقشار ملّت اعم از روحانی و دانشگاهی‏‎[120]‎‏ و دولت و ملّت‏‎[121]‎‏ و مجلس و ملّت‏‎[122]‎‏ و ...؛‏‎[123]‎‏ اعتماد به نفس و نفی خودباختگی را معرفی می کند که این رموز پیروزی می توانند رموز بقا و ثبات نیز باشند. ‏

‏حقا که امام راحل امام خوبی بود، مردم ایران  اسلامی نیز امّت خوبی بوده و هستند اگر حضرت امام «قدس سره» به مصداق «‏الّذینَ قٰالوُا رَبُّنَا اللهُ ثُمَ اسْتَقٰامُوا تَتَنزّلُ عَلَیْهِمْ المَلائکةَ اَلاّ تَخٰافُوا و لا تَحْزَنُوا وَابْشَروُا بِالجَنَّةِ الّتی کُنْتُم تُوعَدُون‏»‏‎[124]‎‏ تا آخرین لحظه ندای «ربنا الله» را سرداد و تا آخرین نفس، عملاً پایداری خود را ثابت نمود، مردم نیز تا آخرین ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 225
‏لحظه صدای «‏ربنا الله»‏ را مترنم بودند، پس باید تا آخر استقامت کنند «‏فَاسْتَقیمُوا‏»‏‎[125]‎‏ او گفت خدا و تا آخر ایستاد، امت ایران اسلامی نیز گفتند خدا، پس باید تا آخر بایستند. ‏

‏کمتر کسی تعاریف و تمجیدها و سفارشهای امام راحل را در مورد ملّت عزیز ایران نشنیده است؛ امید که سفارشات آن امام همام و آن نبی ولی را معمول دارند. ‏

‏د- میدان انقلاب ‏

‏تا کنون دانستیم مادامی که مردم جمعاً متحوّل نشدند و تفکر انقلابی در جان آنها جلوه نکرد و عامۀ مردم صلای رهبران ثوره را پاسخ مثبت نداده اند، انقلاب به ثمر نمی رسد، و زمانی مردم همگی با هم به ندای رهبر انقلاب پاسخ می دهند که یک محور گردهمایی، آنها را به خود جذب کند. آن مدار گردهمایی را «میدان انقلاب» می گویند و در فرهنگ عرب، میدان انقلاب را مستثار می نامند. ‏

‏حضرت علی«علیه السلام» میدان انقلاب و مستثار را اهل بیت عصمت و طهارت  علیهم السلام» می داند. آن حضرت به مردم می فرماید: «‏فَبٰادِروُا الْعلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْویحِ نَبْتِهِ وَ مِن قَبْلِ اَنْ تُشْغَلُوا بِاَنْفُسِکُمْ عَنْ مُسْتَثٰارِ الْعِلمِ مِنْ عِنْدِ اَهْلِهِ...‏»‏‎[126]‎‏ یعنی ای مردم! قبل از اینکه خزانی فرا رسد و نهال علم پژمرده شود، و قبل از آن که به نفسهای خود مشغول شوید به میدان انقلاب بشتابید، به مستثار سری بزنید که آن مستثار، علی و اولاًد علی«علیه السلام» است. ‏

‏نتیجه آنکه مستثار یا میدان انقلاب، مکتب اهل بیت عصمت و طهارت«علیهم السلام» است. سرّ پیروزی امام امت این بود که هم آن حضرت وارث تام حضرت علی«علیه السلام»بود و همه را حول محور اهل بیت و مکتب آنها دعوت می کرد و هم مردم گرانقدر ایران اسلامی وارثان اصحاب حسین بن علی«علیه السلام» بودند که هیچ ناکث و مارق و قاسطی در بین حواریین حضرتش نبود. ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 226
‏اگر سالار شهیدان حسین بن علی «علیه السلام» اصحابی همانند مردم ما می داشت حتماً حکومت نحس امویان و مروانیان به دستِ نیستی سپرده می شد، ولی با جمعیّت کم ممکن نبود صحنۀ انقلاب را پر کند. مردم فداکار ایران اسلامی تاکنون گفتند خدا، و پایدار و مستقیم بودند و از این به بعد نیز ان شاءالله وفادراتر خواهند بود و با روح مطهّر حضرت امام خمینی(ره) پیمان می بندند که همچنان در صحنۀ ثوره و میدان انقلاب باقی و برقرار باشند. ‏

‏امام راحل در تبیین میدان انقلاب و مستثار ثوره می فرماید: «ما مفتخریم و ملّت عزیز سرتا پا متعهد به اسلام و قرآن، مفتخر است که پیرو مذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و بعنوان بزرگترین نسخۀ نجات دهندۀ بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند، نجات دهد. و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب این بنده رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیهاست. ‏

‏ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است. ‏

‏ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان «‏علیهم الاف التحیات و السلام‏» که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند. ‏

‏ما مفتخریم که ادعیه حیات  بخش که او را قرآن صاعد می خوانند، از ائمه معصومین ما است... مناجات شعبانیه، دعای عرفات حسین بن علی«علیه السلام» و صحیفه سجادیه این زبور آل محمّد و صحیفۀ فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ماست. ما مفتخریم که باقر العلوم که بالاترین شخصیّت تاریخ است... از ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 227
‏ماست. ‏

‏و ما مفتخریم که مذهب ما جعفری است که فقه ما که دریای بی پایان است یکی از آثار اوست؛ و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین علیهم صلوات الله و متعهد به پیروی آنانیم. ‏

‏ما مفتخریم که ائمه معصومین ما «صلوات الله و سلامه علیهم» در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است در حبس و تبعید بوده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند...»‏‎[127]‎‏ امید که همواره این میدان طوافگاه انقلابیون و مردم خوب ایران اسلامی باشد. که طواف در این میدان و حضور در آن، عاملی مهم در تثبیت ارکان انقلاب خواهد بود. ‏

‏3- اصول بنیادین انقلاب اسلامی و دین مبین‏

‏اصول بنیادین انقلاب اسلامی را می توان سه اصل متین «دین و سیاست»، «دین و حکومت» و «دین و ولایت» دانست یعنی بنیادی ترین اصول اندیشه و آرا سیاسی امام  خمینی(ره) را سه اصل «تفکیک ناپذیری دین از سیاست»، «وجوب تلاش برای تشکی حکومت اسلامی»، و «اصل ولایت فقیه بعنوان تنها وجه مشروعیت حکومت در عصر غیبت»، تشکیل می دهند و نهضت امام در تمامی اجزاء و ادوار خویش بر این سه اصل استوار بوده  است و رمز تداوم و تثبیت و حفظ آن نیز پایبندی به این سه اصل بنیادین  است.‏‎[128]‎

‏بر پیروان آگاه امام خمینی(ره) و آنانکه حقانیت راه و گفتار او را باور دارند و آنان که با امام و انقلاب پیمان وفاداری بسته اند و آنانکه سالها در رکابش برای تحقق آرمانهای مقدّس او فداکاری کرده اند و آنان که به پزهای روشنفکر نمایان واقعی نمی نهند و به عضویت در حزب خدا افتخار می کنند و آنانکه ادعای میراث و طلب از انقلاب ندارند ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 228
‏لازم است که در این برهه نیز همچون گذشته به پاسداری از حرمت اصول انقلاب برخیزند. ‏

‏هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر میدان برای تردید افکنی و تجدید نظر طلبی نسبت به اصول انقلاب باز شود، زمینۀ انحرافاتی که به استحالۀ تدریجی انقلاب منتهی خواهد شد، فراهم نیاید.‏

‏وقتی امروز قباحت تردید نسبت به اصول مقدّسی که احیای آنها به احیاء اسلام و نهضت جهانی اسلام منتهی گردید ریخته شود و به نام تنویر افکار و تضارب آرای و شعارهایی فیربنده از این دست، باب تجدید نظر در اصول بنیادین انقلاب مفتوح گردد؛ فردا اصل انقلاب و دین و موجودیت آن مورد تردید قرار خواهد گرفت. ‏

‏اگر امروز در کارآیی دین و حوزۀ دخالت آن تردید شود، فردا اصل آن انکار می شود. اگر امروز دین مقوله ای مربوط به پهنۀ آخرت و منحصر به امور فردی و عبادی و معنوی معرفی شد، فردا وجود آن پهنه و نیاز بدان نیز انکار می شود. اگر امروز اصالت انسان در عرصۀ طبیعت و حق و توانایی او بر تصمیم گیری در کلیه شئون اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خویش و بی نیازی از وحی و احکام الهی در این شئون ترویج شد، فردا اثری از دین و دین باوری در هیچ زمینه ای باقی نخواهد ماند. ‏

‏اگر امروز ضرورت حضور دین و اندیشۀ دینی در عرصه حکومت مورد تردید قرار گرفت، فردا حقانیت نظام منبعث از دین مورد انکار واقع می شود. اگر امروز نص آرای بنیانگذار انقلاب و نظام اسلامی و مواد قانون اساسی دربارۀ اختیارات و حیطۀ حاکمیت ولی فقیه مورد شک و سؤال جلوه داده شد، فردا اصل و اساس آن انکار خواهد شد؛ و البتّه با کمال دردمندی باید گفت که زمزمۀ وقوع این اگرها به گوش می رسد. ‏

‏از آنجایی که ما در مباحث ارکان انقلاب به طور اختصاص به تبیین اصول بنیادین انقلاب نیز پرداختیم لذا با امید به تذکار اهل دل و تصمیم دلسوزان انقلاب در تحقق این اسالیب صواب در تثبیت و تحکیم ارکان انقلاب دامن سخن فرا می چینیم. آری این بود کوششی بی توش از قاصری بیهوش در تسهیل حمل ثقل مفاهیم جاری از چشمۀ ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 229
‏خود جوش طبع آن مشمول ثقلین؛ که در دیدۀ دل اهل خوض، در کنار آن چشمه و حوض، ساغر از ساقی ولا، علی مرتضی «علیه السلام» می گیرد و در محفل آن راضی به رضا و منزل یاران با صفا، در محضر شهود واحد لایموت، در عالم فوق ملکوت، یعنی جبروت، نشسته و از کثرت به وحدت پیوسته است. چرا که آن «حوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا...»‏‎[129]‎‏با امید اغماض از تقصیرات حتمی و سرتا پا شمول از جانب ارباب اندیشه و عقول. ‏

‏«اللهم اعطه فی نفسه ما تقربه عینه و تسربه نفسه و ارفع درجته فی اعلی علیین و جعلنی من اوّلیائه و الممتثلین لاوامره، ابداً ما ابقیتنی برحمتک یا ارحم الراحمین والسلام علی عبادالله المخلصین المکرمین»‏

الاحقر العباد عندباب الجواد

دکتر محمّد ابراهیم مالمیر


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 230
‏در رثای شه عشق‏

روزی که شه عشق، از این دار فنا رفت 

      از کالبد کون و مکان، روح خدا رفت 

آن روز که بر سیل سیه زورق خورشید 

      آرام و پر امید به دریای بقا رفت 

شـام سـیه مـاتـم و غـم تا به قیـامت 

      بر خانه دل آمد و زو نور و ضیا رفت 

رندان سرکوی ولا غمگن و ماتند 

      سردستۀ رندان چه شد آن پیر کجا رفت 

ای خاک به فرق من و تو کز گذر ما

      شد فصل گل لاله و آن باد صبا رفت 

در بزم شهود رخ معشوق دو عالم 

      آن شاهد عاشق به میان شهدا رفت 

راحت چه نشینیم که از وادی توحید 

      آن یکه سوارِ کهرِِ  تکروِِ «لا» رفت 

دل زنده ز انفاس مسیحا دم او بود 

      دل مرد پس از رفتنش آن روح چرا رفت

ای خاک صدف گشته ای اندر یم هستی 

      دُردانه ما در دلت از کار سما رفت 

اما تو چه دانی که ز پنهان شدن دُر 

      بر دُرج دل کوچک ما خاک عزا رفت 

دکتر محمّد ابراهیم مالمیر 

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 231

  • - «...با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.(وصیت نامه سیاسی الهی امام«ره»)
  • - نبودی در حریم قدس گلرویان میخانه که از هر روزنی آیم گلی گیرد لجامم را                          (سبوی عشق؛ ص 21- دیوان امام؛ ص 40)
  • - بقر / 129.
  • - بعثت بجوامع الکلم ...» میزان الحکمه؛ ری شهری؛ ج8، ص 448.
  • - آل عمران / 164.
  • - نهج البلاغه؛ محمّد عبده؛ ج1، ص 26.
  • - «العقل مسکنه القلب» بحار الانوار؛ ج 1، ص 98.
  • - «مثل العقل فی القلب کمثل سراج فی وسط البیت» بحار الانوار؛ ج 78، ص 7. آیة الله؛ البلاغة قلبٌ عَقُولٌ وَ لِسٰانٌ قائِلٌ. غَرر الحکم؛ ج 1، ص 7- شرح غرر الحکم؛ ج 1، ص 386.
  • - ر.ک: کتابی به همین نام از استاد حسن زاده آملی؛ انتشارات قیام، 1374.
  • - بیانات امام خمینی(ره) در مدرسۀ فیضیه، 23 / 6 / 58.
  • - بیانات  امام خمینی(ره) در جمع عشایر استان آذربایجان شرقی و...؛ 28 / 6 / 58.
  • - همان.
  • - بیانات امام خمینی(ره) در جمع عشایر، دبیران، انجمن اسلامی آذربایجان شرقی، 4 / 8 / 58.
  • - بیانات امام خمینی(ره) در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19 / 9 / 64.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 4، ص 183-185.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 14، ص 386-388.
  • - آداب الصلوة؛ امام خمینی(ره)؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره)، ص 184-191.
  • - همان جا.
  • - همان؛ ص 309-310.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 18، ص 260-263.
  • - اشاره است به حدیث رسول اکرم(ص) که می فرماید: «ثم یقال له اقرأ وارقْ»، اصول کافی؛ ج 2، ص 604- بحارالانوار؛ ج 7، ص 293.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 14 ص 387-390.
  • - آداب الصلوة؛ ص 191-205.
  • - همان جا.
  • - قرآن با معرفت الله؛ مجموعه بیانات امام خمینی(ره) پیرامون قرآن؛ گردآورنده و تألیف و ناشر، مساجد امام حسن مجتبی علیه السلام و سیدالشهداء علیه السلام، چاپ دوم، 1370، ص 66-67.
  • - همان؛ ص 62-66.
  • - همان؛ ص 57-60.
  • - همان؛ ص 67-66.
  • - همان؛ ص 71-89.
  • - همان؛ ص 93-94.
  • - نجم / 32.
  • - نهج البلاغه؛ عبده، ج 2، ص 32- بحارالانوار؛ ج 33، ص 58.
  • - شمس / 9.
  • - نسا / 49.
  • - همان.
  • - اعلی / 14.
  • - ال عمران / 77 و 164.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 16، ص 162-164.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 14، ص 168-170.
  • - علق / 6.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 14، ص 390-392.
  • - آداب الصلاة؛ ص 11 و 93.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 13، ص 416-421.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 14، ص 168-170.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 13، ص 509-512.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 14، ص 168-170.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 13، ص 416-421.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 13، ص 416-421.
  • - رجوع کنید: مأخذ پاورقی شماره 3، صفحۀ پیشین.
  • - همان.
  • - رک: نقش تربیت در سیاست، اجتماع و حل مسائل جوامع اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره) مصطفی کواکبیان؛ مجموعه مقالات کنگره برای اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اوّل، 1374، ص 309-329.
  • - همان و ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 9، ص 134-135، ص 13-14، 134-135؛290-292.
  • - مأخذ پاورقی 4 و ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 21، ص 656-657؛ ج 14، ص 3-5؛ ج 6، ص 33-34.
  • - مأخذ پاورقی 4 و ر.ک:صحیغه امام ، ج 14، ص 38-39؛ ج 9، ص 134-137؛ ج 6 ص 534-534؛ ج 14، صص 33-36.
  • - مأخذ پاورقی 4 و ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 17، ص 531-532؛ ج 14 ص 207-209؛ ج 21، ص 178-180.
  • - مأخذ پاورقی 4 و ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 17، ص 433-435؛ ج 9، ص 2-4؛ ج 4 ص 87-88 و 214-216؛ ج 17، ص 529-528، ج 9، ص 134-135؛ ج 7 ص 471-473؛ ج 14، ص 2-3؛ ج 9 ص 88-90.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 15، صص 244-247.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 7، ص 283-284.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 9، ص 135-137.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 9، ص 290-292.
  • - علق / 1-5.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 8، ص 324-325.
  • - دیدگاههای فرهنگی امام خمینی(ره)؛ مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ دوم، بهار 1374، ص 151.
  • - همان؛ ص 180.
  • - همان جا.
  • - همان؛ ص 183.
  • - همان؛ ص 185.
  • - همان؛ ص 186.
  • - همان؛ ص 193.
  • - همان؛ ص 195.
  • - همان؛ ص 203.
  • - همان؛ ص 203.
  • - همان؛ ص 202.
  • - همان؛ ص 199.
  • - همان؛ ص 218.
  • - همان؛ ص 219-220.
  • - همان؛ ص 209-226.
  • - همان.
  • - همان؛ ص 228، 271، 335.
  • - رک: مقالات ارزنده ای که در مجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(ره) آمده است.
  • - انفال / 64.
  • - انفال / 62.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 19، ص 284-285.
  • - تفسیر سوره حمد؛ دفتر انتشارات اسلامی، ص 26-27.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 20، ص 16-17.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 8، ص 61-63.
  • - وصیتنامه سیاسی الهی امام(ره) صحیفه نور؛ ج 21، 175-176.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 6، ص 502-503.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 4، ص 184-185.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 5، ص 388-390.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 9، ص 300-303.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 5، ص 388-389.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 18، ص 422-424.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 13، ص 130-131.
  • - ولایت فقیه؛ ص 26-34.
  • - همان جا.
  • - همان جا.
  • - همان؛ ص 36-38.
  • - همان؛ ص 42-45.
  • - همان.
  • - همان؛ ص 50-51.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 4، ص 443-445.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 4، ص 334-335.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 10، ص 181.
  • - ولایتر فقیه؛ ص 58-61.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 21، ص 177-178.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 21،ص 371.
  • - ولایت فقیه؛ ص 92-93.
  • - حشر / آیه 2.
  • - نهج البلاغه؛ عبده؛ ج 1، ص 421.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 8، ص 371-373.
  • - ر.ک:صحیغه امام ج7؛ ص 511-512.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 4، ص 359-360.
  • - دیدگاههای فرهنگی امام خمینی(ره) ص 41.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 6، ص 330-332.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 9، ص 38-39.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 6، ص 502-504.
  • - ر.ک: آیین انقلاب اسلامی؛ گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ دوم، 1374، ص 169 به بعد.
  • - همان و ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 18، ص 471-472.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج14، ص 153-172 و تبیان؛ دفتر پانزدهم، وحدت از دیدگاه امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ اوّل، 1376 ص 266 به بعد.
  • - تبیان؛ دفتر پانزدهم، پیشین، ص 316.
  • - همان؛ ص 324.
  • - همان؛ ص 155-329.
  • -  فصلت / 30.
  • - فصلت / 6.
  • - نهج البلاغه؛ عبده، ج 1، ص 219.
  • - ر.ک:صحیغه امام ؛ ج 21، ص 396-397، وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی(ره).
  • - جهت اطلاع بیشتر ر.ک: سه اصل بنیادین انقلاب اسلامی؛ حمید انصاری؛ فصلنامه حضور، ش 12، ص 9-25.
  • - صحیفه انقلاب؛ وصیتنامه سیاسی الهی امام خمینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، 1368، ص 1.