شیوه ها و تدابیر تربیتی مورد استفاده حضرت امام خمینی(ره)

‏بسمه تعالی‏

‏ ‏

شیوه ها و تدابیر تربیتی مورد استفادۀ حضرت امام خمینی(ره)

سخنرانی دکتر اکرمی

مقدمه: معنی و مفهوم تربیت

‏می دانیم یکی از نامهای قرنی که سالهای آخر آن را می گذرانیم «قرن علوم انسانی» است، زیرا در این قرن تلاشهای زیادی در زمینۀ علوم انسانی و از جمله علوم تربیتی انجام گرفته است.‏

‏در این مدت هر کتابی که دربارۀ دانش آموزش و پرورش به رشتۀ تحریر درآمده، سعی شده است کار را با تعریف و روشن کردن مفهوم تربیت آغاز نماید. به همین جهت به قول یکی از متخصصان فن که کتابی دربارۀ معنی و حدود علوم تربیتی نگاشته است صدها تعریف برای کلمه تربیت پیشنهاد شده است.‏1‏شاید علت آسان نبودن تعریف تربیت این است که به قول کانت برخلاف آنچه عامه مردم تصور می کنند، «تعلیم و تربیت بزرگترین و دشوارترین مسائل، مبتلا به انسان است».‏2

‏از نظر لغوی، تربیت به معنی نشو و نما و برتر نهادن، زیادکردن، برکشیدن، پروردن،‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 101
‏بزرگ داشتن و ارزنده ساختن است که به این ترتیب مفهوم تربیت مستلزم تصور چند چیز است:‏

‏الف: چیزی که موضوع تربیت و نشو و نما قرار گیرد؛‏

‏ب: استعدادی در آن چیز که مترصد ظهور و بروز باشد؛‏

‏ج: شرایطی که لازمۀ تحوّل مورد انتظار و ظهور استعدادها و ادامۀ دگرگونیهای مطلوب باشد؛‏

‏د: اصول شناخته شده ای که به اتکای آنها بتوان شرایط مساعدی برای رشد فراهم آورد.‏3

‏اما واژه ‏‎Education‎‏ در زبانهای اروپایی به دو معنی غذا دادن و پروردن است و امروزه به چهار معنی به کار می رود:‏

‏1- به معنی نهاد اجتماعی و نظام تربیتی، مانند نظام تربیتی قدیم در برابر نظام تربیتی جدید آموزش و پرورش اروپایی در برابر آموزش و پرورش امریکایی؛‏

‏2- به محصول عمل معینی اطلاق می شود، مثلا گفته می شود فلانی خوب یا بد تربیت شده است یا مردم قدیم از تربیت اخلاقی بهتری برخوردار بودند؛‏

‏3- به معنی فرایندی که به نحوی دو یا چند فرد را به یکدیگر پیوند داده و آنها را در ارتباط با یکدیگر و وضع مبادله و دگرگونیهای متقابل قرار می دهد؛‏

‏4- به معنی محتوا یا برنامه هایی که در نظام تربیتی مورد استفاده قرار می گیرد.‏4

‏از معنی لغوی که بگذریم در تعریف و مفهوم تربیت می توانیم اجمالاً از دو نوع تعریف یاد کنیم:‏

‏الف: تعریفهای کوتاه مانند اینکه بگوییم تربیت یعنی هدایت جریان رشد‏5‏ یا تعلیم، و تربیت عبارت است از تسهیل رشد هر چه کاملّتر استعدادهای هر شخص؛‏

‏ب: تعریفهای بلند و مفصل که در آنها به ابعاد گوناگون جریان تربیت توجّه شده است، مانند این تعریف که «امر تربیتی» عملی است که روی یک فرد یا گروهی از افراد اعمال می شود یا عملی است که فرد یا گروه یا گروه افراد آن را می پذیرند و حتی در‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 102
‏جستجوی آن هستند تا به تغییری آنچنان عمیق منتهی شود که نیروهای زنده جدیدی در افراد پدید آید و این افراد خود به صورت عناصر فعال این عمل که روی آنان اعمال می شود درآیند.‏6

‏تعریف مفصل دیگر این است که: «تعلیم و تربیت عبارت است از مجموعه اعمال یا تأثیرات عمدی و هدفدار یک انسان (مربی) بر انسان دیگر (متربی) بویژه عمل یا تأثیر فرد بالغ و مجرب بر کودک و نوجوان به منظور ایجاد صفات.(اخلاقی یا عملی) یا مهارتهای حرفه ای. به عبارت دیگر، تعلیم و تربیت عبارت است از: فراهم کردن زمینه ها و عوامل به فعلیت رساندن یا شکوفا ساختن استعدادهای شخص در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدفهای مطلوب و بر اساس برنامه ای سنجیده شده».‏7

‏ما از بیان بیشتر و آوردن تعریفهای گوناگون خودداری می کنیم و این مقدمه را با نقل این مطلب به پایان می بریم که: «اظهار  نظر قطعی درباره معنا و مفهوم تربیت و به تبع آن حصول اتفاق نظر کامل در این باره دشوار است. غرض از آنچه گفتیم و از این پس خواهیم گفت در درجۀ اوّل طرح مسأله و جلب نظر علاقه مندان به اهمیت این موضوع است».‏8

‏تعریف تربیت از دیدگاه امام خمینی(ره)‏

‏می دانیم که حضرت امام خمینی – سلام الله علیه – به صورت رسمی در باب تعریف و اصول و اهداف روشهای تربیتی بحثی نداشته اند؛ اما از مجموعه آثار مکتوب و بیانات آن بزرگوار می توان به استنباط نظر آن نمونۀ کامل یا فیلسوف بزرگ تربیتی پرداخت.‏

‏چند بیان از حضرت امام در معنا و مفهوم تربیت‏

‏«اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصارۀ همه موجودات و فشردۀ تمام عالم است. انبیا آمده اند برای اینکه این عصاره بالقوه را بالفعل[کنند] و انسان یک موجودی الهی بشود که این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در اوست و جلوه گاه نور مقدّس حق تعالی است»‏9.


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 103
‏«... غایت تربیت، حرکت در صراط مستقیم است و منتهی الیه این صراط مستقیم کمال مطلق است، الله است. دعوت شده است که ما تحت تربیت انبیا برویم و تحت تربیت بزرگان از اوّلیا واقع بشویم تا آنها ما را هدایت کنند به راه مستقیم.‏10

‏این تربیت است که یا همین فطرت را شکوفا می کنند و یا جلوی شکوفایی فطرت را می گیرند. این تربیت است که یک کشور را ممکن است به کمال مطلوب اسلام[برساند] و همین تربیتها یا تعلیمهای بدون تربیت ممکن است که اینها را در آن وقتی که مقدرات یک کشوری دست آنهاست و همه چیز کشور به دست آنهاست کشور را به تباهی بکشند...»‏11

‏بنابر آنچه گذشت تعریف حضرت امام خمینی(ره) از تربیت عبارت است از شکوفا کردن فطرت یا بالفعل کردن آنچه آدمی بالقوه دارای آن است. اکنون باید دید امام بزرگوار با این نظر و برداشت از تربیت از چه تدابیری در کار تربیتی استفاده نموده و با چه شیوه هایی به پرورش یاوران خود پرداخته است؟ می توان گفت به طور کلی آن مربی بزرگ از آموزشهای مستقیم و غیر مستقیم استفاده نموده است. آموزشهای مستقیم او شامل گفتارها و نوشتارها، و آموزشهای غیر مستقیم یا عملی وی همان رفتارها و عملکردهای تربیتی او است.‏

‏در بخش گفتار می توان از تدریس اخلاق و سخنرانیهای تربیتی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی امام یاد کرد.‏

‏در قسمت نوشتار باید به کتابها، نامه ها، اطلاعیه ها، تلگرافها، و پاسخ به استفتاها توجّه نمود.‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 104
‏و بالاخره در بخش رفتار لازم است از عملکردهای تربیتی او که شامل روش تدریس و شیوه برخورد اخلاقی و سیاسی او است، یاد نماییم.‏

‏شیوه های تربیتی امام خمینی(ره)‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 105
‏آموزشهای مستقیم‏

‏ ‏

‏1- تدریس اخلاق‏

‏گفته شد که یکی از شیوه های تربیتی امام در پرورش یارانش تدریس اخلاق بوده است. در باب این شیوه به ذکر خاطراتی از تربیت یافته های امام بزرگوار می پردازیم. مرحوم عباس ایرادی نجف آبادی می گوید:‏

‏«در سال 1317 یا 1318(هـ.ش) برای تحصیل از نجف آباد به قم رفتم. با وجود آنکه بعضی از درسها را خوانده بودم، دوستان راهنمایی کردند که در مدرسۀ فیضیۀ قم، آقایی هستند به نام – اگر درست به خاطر بیاورم – آقا روح الله یا حاج آقا روح الله که پنجشنبه ها و جمعه ها درس اخلاق می گویند.‏

‏پس از دو جلسه حضور در کلاس درس اخلاق، حالت کسی را پیدا کرده بودم که گویا گمشده ای را پیدا کرده است... در واقع در این درس آن عطش عرفانی سیراب می شد. این درس تأثیر زیادی در روحیه من داشت. چرا که آن میل به شب زنده داری یا داشتن حالتهای عرفانی در من زنده شده بود و احساس می کردم صاحب روحیۀ خوبی شده ام. البتّه این تأثیر فقط مخصوص طلبه ها نبود، بلکه در وجود دیگران از جمله بازاریهای قم که اغلب شرکت می کردند آشکار بود. گاهی من آشنایانی را که از مسافرت می آمدند و چه بسا محصل بودند به مناسبتی به جلسه درس امام(ره) می بردم، خیلی لذت می بردند.‏

‏مرحوم علامه مطهری هم به درس اخلاق خیلی علاقه مند بودند. در واقع تعداد زیاد شرکت کنندگان غیر روحانی اثر خاصی روی طلبه ها می گذاشت. حتی علمای اصفهان – آنهایی که توجّه بیشتری به تهذیب اخلاق طلبه ها داشتند – هم مدام در موعظه های خود می فرمودند که: «در درس حاج آقا روح  الله حاضر شوید».‏12

‏آقای محی الدّین حائری شیرازی می گوید:‏

‏«موعظه های ایشان هم با دیگران فرق داشت. به طور مثال در جلسه موعظه وقتی امام(ره) عادی هم صحبت می کردند، فضلا چنان اشک می ریختند که سینه شان از اشک‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 106
‏خیس می شد. در واقع مطالب عادی موعظه امام(ره) هم انسان را منقلب می کرد... آشنایی من هم با امام خمینی – قدس سره – از یکی از همین جلسه های اخلاقی شروع شد.»‏13

‏آقای جعفر سبحانی می گوید: «اوّلین درسی که پس از درگذشت مرحوم حائری از طرف طلبه ها و فضلا و شخصیّتهای فهمیده با استقبال روبرو شد درس اخلاق ایشان بود... بخشی از نتایج این درس، کتاب اربعین ایشان است که خلاصه بحثهای اخلاقی خود را نگاشته اند»‏14.

‏ ‏

‏2- سخنرانیها‏

‏حضرت امام خمینی(ره)، آنطور که جلد یکم از مجموعه «صحیفۀ امام» نشان می دهد، از سال 1341 تا آخرین روزهای حیات سراسر سازنده و تربیتی شان سخنرانیهای بسیاری داشته اند. این سخنرانیها اثرات تربیتی زیادی برای نفوس مستعد داشته که فقط به اندکی از آنها اشاره می کنیم.‏

‏در سخنرانی 12 / 2 /  42 که بنا بر نقل صحیفۀ امام در  سخنرانی عمومی ایشان است، مطلب را با این محتوای تربیتی آغاز می نمایند.‏

‏خداوندا زبان ما را از بیهوده گفتن و جدال و لغو و دروغ محفوظ بفرما. خداوندان قلوب ما را به نور اسلامی و روحانیت روشن بفرما. خداوندا گوش شنوا عنایت بفرما به سلاطین دول اسلام به رؤسای جمهور دول اسلامی به نمایندگان مجلسین دول اسلامی به نخست وزیران و وزرای دول اسلامی به رؤسای دانشگاههای دول اسلامی به کارفرمایان و کارمندان دول اسلامی ...‏

‏و این سال برای روحانیت از جهتی بسیار بد و از جهتی بسیار خوب بود. بد بود برای اینکه یک مملکتی که باید به دنیا معرفی بشود به اینکه مملکت صحیحی است هیأت حاکمۀ درستی دارد، دستگاه عدالت دارد، دادگستری دارد، محاکم قضایی دارد، اقتصادش خوب است زراعتش خوب است...، در جامعۀ بشر معرفی شد به مرکز فساد و مرکز هر چیزی که شما بخواهید اسمش را بگذارید ... این سال بد بود برای اینکه حمله به اسلام‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 107
‏زیاد شد حمله به قرآن زیاد شد مراکز علم را کوباندند... اما سال خوبی بود برای اینکه روحانیت ارزش خود را به دنیا اعلام کرد، فهماند آنکه صحبت می کند باز روحانی است. آنکه ایستادگی می کند در مقابل ظلم و جور، ظالم و جاهل، باز حوزه های علمیه است‏15.

‏در سخنرانی 11 / 9 / 41 این مطالب تربیتی وجود دارد:‏

‏هر چه موافق قرآن باشد با کمال تواضع گردن می نهیم. ترقی مملکت به دانشگاه است... شکست روحی نخورید که متصل به خداوند شکست نمی خورد. شکست مال کسی است که آمالش دنیا باشد. شکست مال بیچاره ها است... تو  هم یک موحدی، تو هم یک مسلمی، تو متصل به خداوندی، خدا شکست نمی خورد... ما می گوییم دولتها باید مردم را خوب اداره کنند که مردم بفهمند دولت خیرخواه ملّت است. ای دولتها فتح مملکت که چیزی نیست، فتح قلوب مهم است‏16‏.‏

‏سخنرانی پس از شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی:‏

‏«بنده قبلاً باید از عموم طبقات... تشکر کنم... اینطور قضایا مهم نیست، خیلی پیش می آید. برای همه مردم پیش می آید و خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد و به ظاهر و الطافی خفیه است. یک الطاف خفیه ای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم... چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل... در اینطور اموری که پیش می آید جزع و فزع می کنیم، صبر نمی کنیم... باید غفلت نکنیم از تکالیف الهیه. تمام تکالیف الهیه الطافی است الهی... چه تکالیف فردی که برای هر نفری هست برای تربیت  او برای تکمیل او... چه تکالیف اجتماعی ... و هم آن چیزهایی که مربوط به اجتماع است و امور سیاسی است و امور اجتماعی است و راجع به تنظیم و تربیت اجتماعی است...‏

‏من به تمام این جناحهایی که هستند و برای اسلام خدمت می کنند چه جناحهای روحانی ... و چه جناحهای دیگر از سیاسیون، از روشنفکران که برای اسلام خدمت می کنند من به همه اینها علاقه دارم و از همه اینها گلایه دارم... گلایه ارادتمندانه.‏

‏اما آن گروههای روشنفکر و دانشگاهی ... از آنها گلایه دارم برای اینکه می بینم در‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 108
‏نوشته هایشان راجع به فقها، راجع به فقه، راجع به علمای اسلام... و حرفهایی زده اند که مناسب نبوده است اینها غرض ندارند... اطلاعشان کم است... اینطور نیست که شما خیال کنید که ما اسلام را می خواهیم اما ملاّ نمی خواهیم ... اینها هستند که جانشان را می دهند... اسلام بی آخوند اصلاً نمی شود. پیغمبر هم آخوند بود. رأس همۀ علما پیغمبر است. حضرت جعفر صادق هم یکی از علمای اسلام است... از آقایان هم، علمای اعلام هم گله دارم... اینها هم از باب اینکه اذهان صافیه ای دارند تحت تأثیر یک تبلیغات سوئی که دستگاه راه می اندازد واقع می شوند... هرچند وقت یکدفعه یک مسأله ای درست می شود در  ایران تمام وعاظ محترم تمام علمای اعلام وقتشان را که باید صرف بکنند در یک مسائل سیاسی اسلام، در یک مسائل اجتماعی اسلام، صرف می کنند در اینکه زید کافر و عمر مرتد و آن وهابی است. این اشتباه است آقا جدا نکنید همه را از هم. بگویید اینکه وهابی است، این هم که بی دین است. این هم که نمی دانم چه؟ خوب چی می ماند برای ما؟ طرد نکنید. آقا، امروز یک دانه آدم را لازم داریم یک دانه هم برای ما غنیمت است».‏17

‏ ‏

‏3- کتابها‏

‏امام – رحمة الله علیه- آثار مکتوب زیادی از خود به یادگار گذارده اند‏18‏ که از عوامل مؤثر در تربیت یاوران ایشان است. نگاهی به این آثار نشان می دهد که مجموعاً آنها در رشته های فقه و اصول، فلسفه و عرفان، اخلاق و تربیت معنوی نگاشته شده اند. از جهت تاریخی بیشتر فرآورده های علمی امام در دوران جوانی، کتابهای تربیتی و اخلاقی و عرفانی است.‏

‏امام(ره) در سال 1318(هـ.ش) کتاب «سرالصلوة» را به رشتۀ تحریر در  آورده اند و کتاب یاد شده با این جملات تربیتی و عرفانی آغاز می شود:‏

‏«بدان که از برای انسان مقامات و مدارجی است که به اعتباری او را دارای دو مقام دانند: یکی مقام دنیا و شهادت و دیگر مقام آخرت و غیب که یکی ظل رحمن و دیگر[ی] ظل رحیم است. پس انسان کامل به حسب این دو مقام یعنی مقام شهادت و ظهور به‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 109
‏رحمانیت و مقام غیب و ظهور به رحیمیت تمام دائرۀ وجود است...»‏19.

‏آن بزرگوار در سال 1321(هـ.ش) کتاب «آداب الصلوة» را نگاشته اند و دلیل نگارش کتاب دوم را که از جهت محتوا همانند کتاب  اوّل است، اینطور ذکر می کنند: «پیش از این رساله ای فراهم آوردم که به قدر میسور از اسرار الصلوة در آن گنجانیدم و چون آن را با حال عامه تناسبی نیست در نظر گرفتم که سطری از آداب قلبیه این معراج روحانی را در سلک تحریر درآورم شاید برادران ایمانی را از آن تذکری، و قلب قاسی خود را تأثری حاصل آید».‏20

‏سراسر این دو کتاب، بیان مقامات روحی اوّلیای عظام الهی و راه و رسم رسیدن به این مقامات از طریق نماز است. مباحثی در این دو کتاب مربوط به حضور قلب، علاج هرزه گردی خیال و طریقه تربیت آن قوه و قوه واهمه و رام نمودن آن هر  دو است. مسلم است که شاگردان و یاران امام با خواندن این کتابها تحوّلات روحی و معنوی پیدا کرده اند. در فصل یازدهم کتاب آداب الصلوة می فرماید: «بدان که هر یک از قوای ظاهره و باطنه نفس قابل تربیت و تعلیم است با ارتیاض مخصوص».‏21

‏از کتابهای دیگر امام خمینی که امروزه هم بسیار خوانده می شود و اثر تربیتی و سازنده دارد کتاب «چهل حدیث» است. این کتاب با بحث از مقام اوّل نفس شروع می شود، بدن آدمی را محل تابیدن اشعه و انوار غیبیۀ نفس دانسته و گوش و چشم و زبان و شکم و فرج و دست و پا را لشکر بدن شمرده و  اینها را تحت تصرف نفس دانسته است. بعد فرموده اند «وهمْ سلطان قوای ظاهره و باطنه نفس است. حالا اگر وهم بر آدمی حکومت کند آدمی تحت سلطنت شیطان واقع می شود و اگر وهم تحت تصرف عقل و شرع درآید مملکت وجود آدمی رحمانی و عقلانی می شود و شیطان و جنودش از میدان وجود آدمی دامن درمی کشند.» بعد بحث «تفکر» را که اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی است پیش می کشد و سپس به «عزم» می پردازند و اضافه می نمایند بعضی استادان ایشان عزم را جوهرۀ انسانیت و میزان امتیاز انسان می دانند...‏22‏ بعد مباحث ریا، عجب، کبر، حسد، غضب، عصبیت و سایر بحثهای اخلاقی – تربیتی و روش برخورد با آنها را شرح‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 110
‏می دهد.‏

‏ ‏

‏4- نامه ها‏

‏نامه های امام – رحمة الله علیه – هم بار تربیتی دارند. قدیمترین نامه ای که از امام خمینی(ره) در صحیفۀ امام آمده است، مربوط به یازدهم جمادی الاول سال هزار و سیصد و شصت و سه هجری قمری است که با این آیه شروع می شود:‏

‏«قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی»‏23‏ ...بگو من شما را یک اندرز و موعظه می کنم و آن این است که فقط به خاطر خدا دو به دو و تک تک قیام کنید. مفاد این نامه این است که قیام برای خدا تنها راه اصلاح جهان است و همه پیامبران از این راه به مقصود رسیدند. بعد خودخواهی و ترک قیام برای خدا را عامل همۀ تیره روزیهای مسلمین و سلطۀ اجانب بر آنها دانسته است؛ و بالاخره علما و افراد میهن دوست را به استفاده از فرصت به دست آمده پس از دورۀ رضاخانی فراخوانده است.‏

‏در این نامه توجّه به تربیت سیاسی(قیام)، تربیت شخصیّت و خود کنترلی  (ترک خودخواهی) مشهود است.‏

‏در نامه ای به هویدای معدوم که در سال هزار و سیصد و چهل و شش نوشته اند او را به بیداری وجدان، شرافت ملی دعوت کرده و مفاسد اصلاحات ظاهری آن روزگار و خیانت به ملّت را بیان می کنند که فقط به ذکر دو سه نکتۀ آن می پردازم.‏

‏«...چطور وجدان خود را راضی می کنید برای حکومت زودگذر اینقدر چاپلوسی از اجانب کرده ذخایر ملّت را به رایگان یا به مقداری ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم و ستم به زیردستان، یعنی ملّت بدبخت می کنید، چرا راضی می شوید حکومت خود، ملّت خود و مملکت اسلام را عقب افتاده به دنیا معرفی کنید!... آقای هویدا من وظیفه دارم شماها را نصیحت کنم... فرهنگ را فدای هوس نکنید...»‏24‏.‏

‏در نامه ای به شهید مطهری(ره) توجّه امام خمینی به نسل جدید و جوانها را ملاحظه نمایید.‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 111
‏«اشخاصی را که اسم برده اید این مشکل را حل نمی کنند، اگر به مشکل به واسطه دخالت بعضی از آنها که طبقه جوان از امثال آنها ناراحت هستند اضافه نکنند... می توانید اشخاصی را پیدا کنید که ولو به نحو نوبت، تمام ایام حوزه را اشغال کنند و بتدریج در روحیۀ جوانها مؤثر شوند. من در نامه ای که اخیراً در جواب اتحادیه انجمنهای اسلامی در اروپا نوشته ام به طور تفصیل مسائل اصلیه را توضیح داده، و راه را نشان داده، و مفاسد این عقیدۀ مفاسد را که علوم دینیه بلکه فرهنگ جدید نیز بی فایده است تذکر داده ام...»‏25‏.‏

‏ ‏

‏5- اعلامیه ها‏

‏ملاحظه و بررسی اعلامیه های امام خمینی هم نشان می دهد که آنها هم اثر پرورشی بر یاران ایشان داشته اند. یکی از اعلامیه های امام(ره) که در بیستم مهرماه 57 به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای تهران منتشر شده است دارای این آثار تربیتی است:‏

‏1- توصیه به صبر و نشان ندادن ضعف و سستی؛‏

‏2- ریختن خون جوانان در همان راه که خون پیامبران و امامان ریخته شده است؛‏

‏3- محکم کردن صفوف و حفظ وحدت کلمه و ایجاد پیوند با ارتشیها؛‏

‏4- توصیه به مصمم کردن اراده ها؛‏

‏5- یگانه بودن رهبر با مردم و شرمنده بودن ایشان از مردم؛‏

‏اکنون بعضی جملات اعلامیه را که حاوی مطالب بالاست عیناً می آوریم:‏

‏«... خواهران و برادران عزیز صبور باشید و سستی و ضعف از خود نشان ندهید، راه شما، راه خدا و راه اوّلیای خداست. خون شما در راهی می ریزد که خون پیامبران و امامان و اصحاب صلاحیتدار آنان ریخته شده، شما به آنان می پیوندید و این نه تنها غم ندارد که شادی آور است. صفوف خود را محکم کنید اراده ها را مصمم و وحدت کلمه را حفظ نمایید، و با همه جناحهای مسلمان خصوصاً ارتشیها ائتلاف کنید و سلام گرم مرا به آنان برسانید... در نهضت اسلامی و خدمت به مردم مسلمان، مکان یا رنج در مکان مطرح نیست؛ آنچه مطرح است تکلیف است، صدای وجدان است. من هر چه بکنم و بر سر من‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 112
‏هر چه بیایید در مقابل شمایی که خون در راه آزادی و اسلام داده اید خجلم...»‏26.

‏ ‏

‏6- فتواها‏

‏بعضی از استفتاها و پاسخهایی که بعنوان فتوا از امام – رحمة الله علیه – نقل شده است و در میان مردم انتشار پیدا کرده است نیز وسیله ای برای تربیت محسوب شود. اینک به ذکر نمونه ای از این فتواها می پردازیم.‏

‏محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی خمینی، دام جهاده‏

‏بعد عرض التحیه و السلام‏

‏با توجّه به فتاوی حضرت آیت الله در رسالۀ شریفه توضیح المسائل در ابواب جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و با توجّه به بیانات آن حضرت در موارد عدیده راجع به وظیفه شرعی و عرفی همگان از محضر مبارک استفتا می شود که آیا می توان از وجوه شرعیه برای کمک به مخارج خانواده زندانیان سیاسی استفاده کرد یا خیر؟ و در صورت اجازه وجوه شرعیه مذکور در کدام صنف از اصناف قرار خواهند داشت و حدود  این اجازه تا چه میزان است؟‏

والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏اشخاصی که به حسب وظیفه شرعیه الهیه و برای حفظ اسلام و احکام مقدّسۀ آن و صیانت کشورهای اسلامی از سلطه اجانب – خذلهم الله تعالی – قیام امر به معروف و نهی از منکر با شرایط مقرره آن نموده اند؛ و برای آنها در  این انجام وظیفه گرفتاری از قبیل حبس یا قتل پیش آمده است و خانواده آنها محتاج به کمک و سرپرستی هستند، مؤمنین از هر طبقه موظفند که با کمال حفظ احترام آنها به کمک و پشتیبانی آنها قیام کنند و حاضر نشوند به خانواده برادران غیرتمند خود سخت بگذرد؛ و مجازند تا ثلث از سهم مبارک امام – علیه السلام – را در این مورد صرف کنند.‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 113
‏از خداوند تعالی قطع ایادی اجانب و عمال خائن آنها را خواستار است و توفیق مؤمنین را در خدمت به اسلام و مسلمین مسألت می نماید. انه ولی النعم.‏

28 شهر رمضان المبارک 1391

روح الله الموسوی الخمینی

‏همان طور که ملاحظه می شود در پاسخ به این استفتا، امام – سلام الله علیه – اوّلاً، مبارزه و امر به معروف و نهی از منکر را به این نحو، وظیفه شرعیه الهیه قلمداد می کند.‏

‏ثانیاً، توجّه به شرایط مقرره آن می دهند‏

‏ثالثاً، به حفظ احترام و کرامت خانواده های مبارز هشدار می دهند.‏

‏رابعاً، مبارزان را مردمی غیرتمند خطاب می کنند و دیگران را به طور ضمنی به این وظیفه تشویق می نمایند.‏

‏خامساً، ایادی داخلی استعمار را عمال خائن آنها دانسته، و آنها را رسوا می نمایند.‏

‏ ‏

‏آموزشهای غیر مستقیم‏

‏و اما آموزشهای غیر مستقیم امام خمینی – نورالله مضجعه – پیش از بیان این نوع آموزشها اشاره به یک اصل تربیتی اسلامی را با مختصر توضیحی لازم می دانم.‏

‏علی – علیه السلام – در نهج البلاغه شریف فرموده اند:‏

‏من نصب نفسه اماماً للناس فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه و معلّم نفسه و مؤدبها احق بالاجلال من معلّم الناس و مؤدبهم‏27

‏یعنی هر که خود را پیشوای مردم قرار دهد، باید قبل از آموزش دیگران آموزش خویش را آغاز کند و تأدیب او بیش از آنکه به گفتار باشد باید به کردار و رفتار باشد و معلّم و مؤدب خود بودن به بزرگداشت شایسته تر است تا معلّم و مؤدب دیگران بودن».‏

‏این اصل تقدم معلّم و مؤدب خود بودن بر معلّم و مؤدب دیگران بودن که امروزه در مباحث تربیتی و برنامۀ درسی بویژه در زمینۀ اخلاقی با عنوان برنامۀ درسی پنهان(*) مورد‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 114
‏بحث و بررسی دانشمندان قرار گرفته است، همواره مورد توجّه امام خمینی(ره) بوده است. البتّه آن بزرگوار هرگز در صدد کسب مقام امامت و رهبری و مرجعیت تقلید نبوده است.‏

‏آموزشهای غیر مستقیم امام(ره) ابعادی دارد که در حد توان سعی می شود به بعضی از آنها اشاره شود:‏

‏ ‏

‏1- درس ترک دنیا‏

‏آقای امینی نقل می کند:‏

‏من  علاقه داشتم حضرت امام(ره) جلسه استفتا داشته باشند که لازمه مرجعیت است. روزی خدمتشان رسیدم و گفتم شما می دانید که در میان شاگردان مرحوم آیت الله بروجردی تعدادی از افراد فاضل و ممتاز هستند که حاضر نیستند بعد از ایشان در درسهای دیگر شرکت کنند. در صورتی که اگر این افراد مدتی به بحث و تحقیقات فقهی اشتغال داشته باشند آیندۀ درخشانی خواهند داشت. آیا شما حاضر نیستید به این افراد کمک کنید؟ فرمودند حاضرم چه کنم؟ گفتم آنان را دعوت می کنیم که هر هفته چند جلسه در خدمت شما باشند. شما هم مسائل فقهی دشواری را که در طول جلسه های درسی با آنها روبه رو می شوید، در حضور آقایان مطرح می سازید تا مورد بحث قرار بگیرد. به این ترتیب هم آنها پرورش می یابند و هم شما از نظر آنان استفاده می کنید. بعد اضافه می کنند حضرت امام که در طول صحبت من به زمین نگاه می کردند، سر برداشته و گفتند: «آقای امینی من از شما انتظار داشتم که بگویی پیر شده ای و مرگ تو نزدیک شده، به فکر آخرت خود باش و بقیه عمرت را به غفلت و بطالت صرف نکن؛ اما تو در عوض به من پیشنهاد جلسه استفتا می دهی. آخر من که مرجع تقلید نیستم که جلسه استفتا لازم داشته باشم، من همین الآن هم اگر کسی مسأله ای بپرسد و استفتایی بپرسد، جواب می دهم، مقلدان من آنقدر زیاد نیستند که من خودم نتوانم جواب دهم؛ احتیاجی هم به جلسه استفتا ندارم شما مرا به دنیا دعوت می کنید؟‏28

‏آقای قرهی گفته اند:‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 115
‏آقایان افغانی که در نجف بودند ‏‎7‎‏  حسینیه ای داشتند که مراسمشان را در آن برگزار می کردند، علاقه مند بودند که عکس امام را در حسینیه نصب کنند و مکرر به من مراجعه می کردند، من خدمت امام رفتم و مطلب را گفتم، امام فرمودند «نمی دهم» تا اینکه دوباره یکی از آنها آمد و تقاضای عکس حضرت امام را کرد. من دوباره خدمت امام رفتم و مسأله را گفتم: امام به تندی جواب دادند. دوباره من اصرار کردم که آقا! اینها نظری ندارند امام فرمودند: «من خودم مردم را می گویم که دنبال دنیا نروند. این دنیاست نمی دهم».‏29

‏2- درس دوری از ریاست و امتیاز طلبی‏

‏آقای سید محمّد حسن مرتضوی لنگرودی هم، حال امام(ره) را در دوری از مرجعیت پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی اینچنین بیان کرده اند:‏

‏در ابتدا از اینکه بعنوان مرجع مطرح شوند اجتناب داشتند. همه می دانیم که حضرت استاد از افراد مؤثر در آوردن آیت الله العظمی بروجردی به قم بودند؛ و بعد هم برای حمایت از ایشان خیلی تلاش کردند... بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی، اوایل ایشان در چند مجلس فاتحه شرکت کردند؛ و کمتر در باقی مجالس آن مرحوم شرکت کردند به طوری  که مورد اعتراض قرار گرفته، فرمودند دوست ندارم که احساس شود قصد مطرح شدن دارم».‏30

‏آقای قرهی می گویند: آیت الله حکیم در کاظمین فوت کردند هنوز جنازه را به نجف نیاورده بودند. امام خادمی داشتند به نام مشهدی حسین او آمد به من گفت: آقا می فرمایند بیا اوّل صبح بود که من به اندرون رفتم، امام به دالآن منزل تشریف آوردند و فرمودند: «به رفقای من بگویید صحبتی نکنند» بعد اضافه می کنند خدا گواه است که با فرمایش امام یک نفر هم تبلیغ نکرد.‏

‏آن بزرگوار نه تنها به دنبال ریاست و مرجعیت نرفته که از هر نوع امتیاز و برتری جویی هم دوری می کردند.‏

‏آقای قرهی در این مورد گفته اند:‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 116
‏اوایل تشریف آوردن امام به نجف، یک بار قبل از اینکه اهل بیت بیایند در همان اندرونی که دور اتاق فرش بود، بنده روی فرش یک پتو انداختم که حضرت امام روی آن بنشینند. فرمودند: جمع کنید امتیاز نباشد.‏31

‏3- درس برابری و همسانی با مردم‏

‏آقای سعید اشراقی نقل نموده اند:‏

‏بعد از آزادی امام از زندان و حصر (زندانی در پادگان قصر و عشرت آباد حصر در قیطریه) سرهنگ مولوی یک روز به قصد تطمیع امام به قم آمده بود، اظهار لطفها و تملقهای زیادی نمود؛ و بعد وقتی دید تطمیع اثر ندارد تهدید کرد که ما نمی خواهیم قضیه 15 خرداد دوباره پیش بیاید... امام از این جمله برآشفته شد و فرمود:‏

‏«چه خبر است که اینقدر با من متملقانه حرف می زنید؟ حرفهای نابجا می گویید... من که در زندان بودم، گفتم کدام یک از پسران من شهید شده اند؟ گفتند هیچ کس، وقتی این را شنیدم گفتم چرا؟ مگر خون پسران من از خون سایرین رنگینتر است؟»‏32

‏آقای عمید زنجانی در یکی از خاطراتی که بیان کرده است گفته است:‏

‏امام در نجف به حداقل خوراک و استراحت اکتفا می کردند... در بیت امام مدتی دعوا بر سر آوردن کولر بود. حاج شیخ نصرالله می گفت آقا، کولر که چیزی نیست، این را فقرای نجف هم دارند، کولر در نجف با گرمای 48 درجه ای مثل لباس می ماند. به ایشان اصرار شد که تابستان نجف خیلی گرم است به جاهای معتدلتر سفر کنید همان طور که در ایران این کار را می کردید، امام در پاسخ می فرمودند:‏

‏«این صحیح نیست که من اینجا خوش بگذرانم و مسلمانها در زندانها و در زیر شکنجه باشند»‏34‏.‏

‏آقای امام جمارانی می گوید:‏

‏در ایام جنگ مواقع خیلی خاص و خطرناکی پیش می آمد. گاهی اطراف بیت حضرت امام به مورد حملات موشکی قرار می گرفت؛ و در تمام این احوال ایشان هیچ گونه‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 117
‏عکس العملی حاکی از ناراحتی و نگرانی از خودشان نمی دادند. یک شب خیلی حساس بود و حوالی آنجا مورد حمله قرار گرفته بود. به ایشان گفته شد که حداقل به آن قسمتی که پناهگاه ساخته اید بیاید فرمودند: «من از اینجا تکان نخواهم خورد» گفتند چرا؟ فرمودند:‏

‏«هیچ فرقی بین من و آن پاسداری که الآن سر کوچه در پست خود نگهبانی می دهد نیست. او یک جان دارد و من هم یک جان. اگر او جانش محترم است جان من هم محترم است و اگر جان من محترم است جان او نیز محترم است» و قسم خوردند که «والله بین از بین رفتن خودم و آن پاسدار سرکوچه هیچ تفاوتی قائل نیست».‏34

‏آقای فردوسی پور می گویند:‏

‏چون خبر ورود امام(ره) به پاریس در همه جا منتشر شده بود، برادران و خواهران دانشجو و غیر دانشجو از سراسر اروپا به قصد زیارت ایشان رهسپار پاریس شده بودند، بعد چون امام(ره) از وضع منزلی که تهیّه شده بود ناراضی بودند و آپارتمان اجاره شده را ترک نموده بودند، اکثر افراد از غیبت امام ناراحت شده، و با نگرانی می پرسیدند ایشان کجا هستند، ما از راه دور آمده ایم ایشان را زیارت کنیم؛ آیا امام هم مانند رهبران مسیحی اند و نمی خواهند با مردم روبه رو شوند؟ چرا ایشان را از ما مخفی می کنید؟ بعضی هم می گفتند شنیده ایم کمیته ای با نام کمیته تصمیم گیری تشکیل شده، و امام مجری تصمیمات این کمیته اند. ما موافق نیستیم که بنی صدر و قطب زاده و دکتر یزدی و ... اطراف امام باشند و برای ایشان تصمیم بگیرند، من هر  چه توضیح می دادم که اینطور نیست و اشتباه می کنید؛ اما آنها نمی پذیرفتند، بالاخره با این شرط راضی شدند که فردا در همان محل امام را زیارت کنند. آقای فردوسی پور بعد از گرفتن منزلی در نوفل لوشاتو خبر می دهد و اضافه می کند حضرت امام هم از خلوت بودن منطقه تعریف کرده، و ماندن در آنجا را خوب دانسته اند و به علت قولی که آقای فردوسی پور به دانشجویان داده بودند می فرمایند: چون قول داده ای فردا می روم؛ ولی دیگر تکرار نشود.‏

‏بعد که به آن محل تشریف می برند دانشجویان بشدت ابراز احساسات می کنند و خود را در آغوش امام می اندازند. سپس امام به این نحو افاضه فیض می فرمایند.‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 118
‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏«چنانکه بعضیها گفتند مثل اینکه بعضی از آقایان آمده بودند اینجا و من نبودم و مثل اینکه قدری مؤاخذه و محاکمه می کردند که کسی در این امر دخالت داشته، در این معنا، اینطور نبوده است. مزاج من اوّلاً، اقتضای اینکه بنشینم و اینجا باشم ندارد؛ این است که دیروز تصمیم گرفتم استراحت کنم، امروز که شنیدم آقایان اینجا تشریف می آورند از این جهت آمدم که خدمت آقایان برسم. من عادت به تشریفات ندارم که مثلاً بین من و کسی واسطه باشد، ارتباط باشد، این خلاف ادب اسلام است. من در اختیار همه آقایان هستم به مقداری که قدرت داشته باشم ... من معذرت می خواهم که نمی توانم(هر روز) بیایم (امام پیری خود را علت این امر ذکر می کند) بعد اضافه می کنند اوّلاً، این را عرض کنم که من از اوّلی که داخل در این باغ شدم اجازه دخالت به کسی ندادم؛ به نزدیکان خودم هم اجازه دخالت هیچ وقت نمی دادم. خودم مستقل بودم در کارهایم...»‏35

‏4- آموزش نظم‏

‏آقای رسولی محلاتی می گوید:‏

‏نظم دقیق در زندگی از ویژگیهای حضرت امام(ره) است... ایشان حتی برای مطالعه و قرائت قرآن و کارهای مستحب و حتی زیارتها و دعاهایی که در وقت خاصی هم وارد نشده بود وقت خاصی را تنظیم کرده بودند و هر کاری را بر طبق همان زمانبندی و تنظیم خاص انجام می دادند. مشهور است که بعضی طلبه های نجف اشرف ساعتهای خود را با رفت و آمد ایشان به جلسه درس و تشرف آن مرحوم به حرم مطهر امیرالمؤمنین – علیه السلام – تنظیم می کردند...»‏36

‏مرحوم آیت الله شاه آبادی(استاد اخلاق امام) درباره نظم و حضور امام در جلسات درس گفته بود: «روح الله، واقعاً روح الله است، نشد یک روز ببینم که ایشان بعد از بسم الله در درس حاضر باشد...»‏37


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 119
‏5- خطرپذیری‏

‏آقای مصطفی کفاش زاده می گوید: آن روز که قرار بود فردایش از پاریس به تهران حرکت کنیم، امام فرمودند همه افرادی که در آنجا کار می کردند به محل سکونت ایشان بیایند. حدود بیست نفر بودیم که بعد از نماز جمعه خدمت امام رفتیم. ایشان نصیحتی و دعایی کردند و بعد اظهار قدردانی فرمودند و سپس فرمودند: شما با این هواپیما همراه من نباشید. چون احساس خطر می کنم و شما بگذارید این خطر تنها برای من باشد»‏38.

‏خانم دباغ گفته اند:‏

‏نامه هایی که به پاریس می آمد از لحاظ امنیتی من اوّل باز می کردم و بعد برای مطالعه به خدمت ایشان (امام) می بردم؛ یک بار که در آشپزخانه مشغول باز کردن نامه ها بودم حضرت امام آمدند و گفتند: «من راضی نیستم».‏

‏فکر کردم که ایشان نگران اینند که مبادا من نامه ها را بخوانم. گفتم: به جدتان قسم نامه ها را نمی خوانم؛ فقط از جهت امنیتی باز می کنم. امام گفتند:‏

‏«می دانم، من هم همین را می گویم، اگر خطری هست چرا برای من نباشد و برای شما باشد؟»‏

‏گفتم اماما! مردم ایران منتظر شما هستند. گفتند: «بالاخره هشت تا بچه هم در ایران منتظر شما هستند». گفتم نگران نباشید؛ آموزش دیده ام و خطری ندارد. گفتند: «خوب، یک ساعتی بیایید به من هم یاد بدهید که چگونه این نامه ها را باز کنم تا اگر خطری داشته باشد رفع گردد»‏39.

‏6- ساده زیستی‏

‏آقای بنی فضل گفته اند:‏

‏وضع ساده منزل حضرت امام در قم، حاکی از قناعت ایشان بود و معروف است که آجرهای پله های حیاط ایشان ساییده بود، بنّا می گوید تعدادی آجر تهیّه شود تا آن آجرهای‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 120
‏ساییده شده را عوض کنند. حضرت امام می فرمایند:‏

‏«همان آجرهای ساییده شده را پشت رو کنید و کار بگذارید»‏40.

‏آقای قرهی می گوید:‏

‏در نجف در بیرونی منزل حضرت امام به اندازه کافی قالی نبود. می خواستم اجازه بگیرم که جهت فرش کردن بیرونی منزل چیزی بخرم، عرض کردم اجازه بدهید یک فرش برای اینجا تهیّه بشود، فرمودند آن طرف هست. عرض کردم آنجا گلیم است با اینجا جور در نمی آید، فرمودند: مگر منزل صدراعظم است؟ عرض کردم فوق صدراعظم است؛ منزل نایب امام زمان است. فرمودند:‏

‏«امام زمان خودش هم معلوم نیست در منزلش چی افتاده است».‏

‏آقای قرهی اضافه می کنند:‏

‏در نجف کولرهای دستی درست می کنند که از هوای زیرزمین استفاده کنند و ما دلمان می خواست این را برای آقا درست کنیم؛ آقا اجازه نمی دادند. یک روز آقای فرقانی پنکه خودشان را از منزل آوردند. البتّه یک جعبه هم لازم بود که یک طرف آن به اندازه دایره پنکه بریده شود و پنکه داخل آن قرار گیرد و روی دهانه هواکش گذاشته شود. صندوقی هم آنجا بود که برای حمل کتاب از آن  استفاده می شد آقا فرمود: «همین را بیاورید توی اطاق». عرض کردیم این صندوق کوتاه است. فرمودند چیزی زیرش بگذارید.‏

‏ما تصمیم گرفتیم نجاری بیاوریم و یک جعبه به اندازه ای که پنکه داخلش بچرخد و گیر نکند درست کنیم، رفتیم نجار را دیدیم و او فیبرها را آورد آنجا، آقا فرمودند: «اینها چیست».‏

‏عرض کردم: فیبر. من توی سرداب پیش نجار بودم، جناب حاج احمد آقا هم تشریف داشتند، مشهدی حسین هم بود؛ یک وقت آقا مرا صدا زدند؛ من از سرداب دویدم بالا خدمتشان رسیدم، سلام کردم و ایشان با لحن شدیدی که بی سابقه بود فرمودند:‏

‏«تو، مصطفی و احمد ... شما همه دست به یکی کنید که مرا جهنمی کنید».‏

‏من آنقدر ترسیدم که حد نداشت به خاطر دو تا فیبر که قیمتی هم نداشت...»‏41


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 121
‏7- درس محبت و زیارت اهل بیت(ع)‏

‏آقای امینی می گوید:‏

‏به یاد دارم یکی از عالمان و مدرسان قم قصد زیارت عتبات را داشت. امام به دیدن وی رفتند و من هم در خدمتشان بودم. حضرت امام به او فرمودند: «شما برای زیارت به عتبات می روید و حوزه علمیه نجف جای مباحثات طلبگی است؛ کسانی که به دیدن شما می آیند ممکن است بحثهای علمی را شروع کنند؛ مواظب باش بحثهای طلبگی، شما را از زیارت باز ندارد و سفر شما با دید و بازدید به اتمام نرسد؛ شما هدف دیگری دارید»‏42‏.‏

‏8- درس فروتنی و برخورد با مخالف‏

‏آقای مجتبی عراقی می گوید:‏

‏یکی از ائمه جماعات قم در مورد مسائل سیاسی یا احیاناً فلسفی با امام مخالف بود؛ اما حضرت امام گاه و بیگاه به نماز ایشان می رفتند و به او اقتدا می کردند و می فرمودند:‏

‏«فلانی سلیقه اش با من جور در نمی آید. اگر او اشتباه کرده باشد، من که در کارم اشتباه نکرده ام؛ چرا نباید در نماز او شرکت کنم»؟‏43

‏آقای مسیح مهاجری می گوید:‏

‏در روزهایی که شریعتمداری مدتی در خانه خودش بازداشت شد و بالاخره مصاحبه ای کرد و به خیانت خود اعتراف نمود؛ در روزنامه جمهوری اسلامی مطالبی علیه او و کودتایی که آن زمان مطرح بود و خیانتهایی که او و دار و دسته اش کرده بودند، چاپ می شد. یک شب که می خواستیم مطالبی در روزنامه چاپ کنیم، مصاحبه ای از شریعتمداری در تلویزیون پخش شد؛ که وی در آن مصاحبه از امام خواسته بود که به مطبوعات و رسانه های گروهی دستور دهند علیه او دیگر مطلبی منتشر نکنند. بعد از تمام شدن مصاحبه تلفن زنگ زد. دیدم سید احمدآقا، یعنی حاج سید احمد خمینی – رحمة الله علیه پشت خط هستند و گفتند: حضرت امام فرمودند به شما بگویم از این لحظه به بعد علیه آقای شریعتمداری چیزی در روزنامه چاپ نکنید. سؤال کردیم در مورد مطالبی که برای روز بعد‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 122
‏آماده کرده ایم چه کنیم؟ پس از سؤال از امام چند دقیقه بعد تماس گرفتند و گفتند: «از امام پرسیدم و حضرت امام فرمودند: نخیر، همین را هم از روزنامه بیرون بیاورید و چاپ نکنید»‏44‏.‏

‏9- تعهد شدید و ممانعت از هر نوع عمل خلاف دین‏

‏آقای فاضل لنکرانی می گوید که: مرحوم آقای اشراقی – داماد حضرت امام – تعریف کرده اند که تازه با خانواده امام وصلت کرده بودم، تابستان بود و حضرت امام برای ییلاق به همدان رفته بودند و در آن زمان روابط ایشان در ظاهر با آیت الله بروجردی خوب نبود. من فکر کردم در این موقعیت بد نیست  انتقادی از آیت الله بروجردی بکنم تا شروع به صحبت کردن درباره ایشان کردم، امام قیافه شان را درهم کشیدند و سرشان را پایین انداختند، بعد سرشان را بلند کردند و فرمودند:‏

‏«آقای اشراقی من به کسی اجازه نمی دهم به زعیم مسلمین اهانت کند، هر کس و در هر مقامی باشد»‏45‏.‏

‏10- درس  اسراف نکردن و توجّه به نکات خرد و کوچک‏

‏آقای قرهی می گوید:‏

‏ایامی که حضرت امام در کربلا تشریف داشتند، من گاهی با ایشان کار داشتم و چون وضع اندرونی در کربلا طوری بود که من نمی توانستم داخل شوم؛ گاهی مطالبم را روی کاغذی می نوشتم و می دادم. یک بار که امام به بیرونی تشریف آوردند تا به حرم برویم، در بین راه فرمودند:‏

‏«آقا شیخ، چرا احتیاط نمی کنی»؟‏

‏گفتم: مگر چه اتفاقی افتاده؟ فرمودند:‏

‏«چرا برای یک مطلب چند خطی اینهمه کاغذ اسراف می کنید؟ این را می توانید در یک کاغذ کوچک یا باطله بنویسید»‏46.


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 123
‏آقای جمی می گوید:‏

‏یک وقتی پس از ملاقات من با حضرت امام در جماران یکی از مسئولان مملکتی برای انجام کاری خدمت امام می رسد. پدرش را هم همراه خود می برد و جلوتر از پدر وارد اطاق امام می شود. وی پس از بازگشت از خدمت امام به آقای جمی می گوید:‏

‏وقتی می خواستم به حضور امام برسم من جلو افتاده بودم و پدرم به دنبال من می آمد. پس از تشریف، پدرم را به امام معرفی کردم. امام نگاهی کردند و فرمودند:‏

‏«این آقا پدر شما هستند؟پس، چطور جلوتر از وی راه افتاده  اید و وارد شدید» ‏47.

‏11- درس انسانیت و عاطفه‏

‏آقای محتشمی می گوید:‏

‏از جمله برنامه هایی که امام در نوفل لوشاتو انجام دادند و تأثیر بسزایی داشت، پیام امام به مسیحیان در شب تولد مسیح(ع) بود. بعلاوه امام دستور دادند هدایایی که از ایران آمده بود (گز، آجیل و شیرینی) را بین اهالی منطقه مذکور تقسیم کنیم. در کنار هر هدیه یک شاخه گل هم قرار داده شد. این کار برای مردم آنجا بسیار جالب بود. تأثیر این رفتار امام به حدی بود که نمایندگان اهالی محل از امام، وقت ملاقات خواستند و وقتی ده – پانزده نفر از آنها به دیدن امام آمدند و  امام احوال آنها را پرسید، از مترجم سؤال کرد آیا نیاز و کار خاصی دارند؟ گفتند نه، فقط آمده ایم امام را از نزدیک ببینیم و شاخه های گلی را نیز بعنوان هدیه آورده ایم.‏

‏امام هم شاخه های گل را یک به یک از دست آنان گرفتند و در میان تنگی که کنارشان بود قرار دادند.‏

‏نتیجه این رفتار امام، این بود که وقتی یکی از عوامل سفارت شاهنشاهی خود را به دیوانگی زده، و بی جهت به صورت همسایه امام سیلی زده بود که مسأله ای به وجود آورد، و به پلیس فرانسه گفته شد او را بگیرد، عامل سفارت است و آنها گفتند تا کسی از او شکایت نکند، نمی توانیم دستگیرش کنیم، و  از آن مرد که در مقابل زنش سیلی خورده بود‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 124
‏خواستیم شکایت کند، گفت: نه، من شکایت نمی کنم و هنگامی که پرسیده شد چرا شکایت نمی کنی؟‏

‏پاسخ داد: من می دانم این مسأله را سفارت درست کرده که روزنامه ها بنویسند به واسطه سکونت امام در فرانسه به یک فرانسوی توهین شده تا امام را از فرانسه اخراج کنند. به این دلیل من شکایت نخواهم کرد.‏

‏12- درس انتقاد، ابتکار و خلاقیت‏

‏آقای سید عباس خاتم یزدی می گوید:‏

‏امام همواره طلبه ها را تشویق می کردند که هنگام درس سؤال و بحث و انتقاد کنند؛ همواره می فرمودند:‏

‏«هر سخنی گفته می شود به نظر تنقید بنگرید، هر چه صاحب سخن هم بزرگ باشد انسان نباید فوراً حرف او را بپذیرد بلکه باید با دقت بررسی کند».‏

‏آقای خزعلی می گوید برای ایجاد شجاعت در شاگردان می فرمودند:‏

‏«حرف مرا که می شنوید تعبدی نپذیرید؛ فکر بکنید استدلال بکنید».‏

‏و گاهی مثال لطیفی از مرحوم آیت الله حائری نقل می کردند که فرموده است: «وقتی بحث مرا نوشتید، پایین ورقه یک اظهار نظری بکنید ولو یک فحش که من بدانم شما اظهار نظر کرده اید»!‏

‏آقای  عمید زنجانی هم گفته است:‏

‏یک بار امام در درس فرمودند که:‏

‏«اینجا که مجلس روضه خوانی نیست که همه سکوت کرده اید و گوش می دهید؛ اینجا درس است؛ خاصیت درس این است که یکی اشکال، کند ایراد بگیرد، اظهار نظر کند».‏

‏جاذبه علمی امام و اثر تربیتی آن‏

‏اکثر شاگردان امام در کنار جاذبه اخلاقی آن بزرگوار جاذبه علمی او را ستوده اند و با‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 125
‏این ستایش اثر پنهان تربیتی آن جاذبه را بیان نموده اند.‏

‏آقای سید جلال الدین آشتیانی گوید:‏

‏این بنده حقیر، قدری بعد از شهریور بیست خورشیدی که برای تحصیل به قم مشرف شدم، حضرت امام – سقی الله تربته – را در مدرس زیر کتابخانه مدرسه فیضیه در حالی که مشغول تدریس بودند، زیارت کردم؛ و تمام مطالبی را که آن روز تقریباً در یک ساعت افاضه فرمودند به حافظه سپردم. عباراتی که ایشان با زبان روشن و بیان محکم تقریر می فرمودند، از جاذبه ای حیرت آور برخوردار بود و در بیان و تقریر و تحریر و عبارت نمی گنجد... الحق در مستمع صاحب ذوق یک نوع اهتزاز روحانی و طرب قدسی و ملکوتی ایجاد می کرد. زبان موعظۀ امام دومی نداشت یا ما ندیدیم... متجاوز از بیست سال در شرح «منظومه» و «اسفار» تدریس کردند و یگانه مشعل فروزان علم توحید و معرفت ربوبی و استاد یگانه در علم عرفان ... محسوب می شدند.‏

‏آقای احسان بخش می گوید:‏

‏با وجود آنکه ما حرفهای مرحوم نائینی را خوانده، و در افکارش مطالعه کرده  بودیم، وقتی امام مطالبی را از مرحوم نائینی بحث می کردند یا اصلی از اصول را که او بدانها اعتقاد داشت در تحقیقات علمی خود مورد بررسی قرار می دادند، می فهمیدیم که دریایی است».‏52

‏آقای امامی کاشانی می گوید:‏

‏آن وقت که ما در قم بودیم و هنوز توفیق تشرف به درس ایشان را پیدا نکرده بودیم،شهید بزرگوار آیت الله مطهری و آیت الله منتظری... خیلی از دقت نظر ایشان می گفتند. وقتی خودمان در جلسه درس ایشان شرکت کردیم، دقت نظرشان را مشاهده کردیم. امام حرف همۀ بزرگان را نقل و تقریر می کردند و یک یک را با دلایل متقن رد می کردند و قسمتی را که درست بود تکمیل می کردند... بعدّها من به یاد ندارم در جایی بر اساس مبانی درس ایشان با شخصیّتهای بزرگوار بحث کرده باشم و آنها ما را مغلوب کرده باشند...»‏53

‏آقای فاضل لنکرانی می فرماید:‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 126
‏مهمترین ویژگی درس اصول حضرت امام در این بود که با مباحث به صورت اساسی و بنیانی برخورد می کردند؛ و در واقع ریشه و اساس مسائل را بررسی می کردند. به این صورت که آیا مسأله ای که امروز رواج دارد، ریشه اساسی و مبنای صحیحی دارد یا از اساس قابل مناقشه است، به این ترتیب در خیلی از موارد در اساس و مبنای مسائل با دیگر عالمان برجسته مخالفت می کردند»‏54‏.‏

‏آقای سید جعفر کریمی می گوید:‏

‏برنامۀ امام در تحقیقات علمی هم بسیار عجیب و بهت انگیز است. من در این مدت سی و خرده ای سال که در حوزۀ قم و نجف زیاد خدمت استادان و مدرسان رسیده ام و کتب مؤلفان را هم تا حدودی که توفیق مساعد بوده، و مجال داشته ام مطالعه و نگاه کرده ام... پس از بررسی دیده ام هر یک از محققان در نظرات علمی یک بعد را گرفته اند... اما حضرت امام وقتی وارد مسائل علمی و تحقیقی می شدند، تمام ابعاد قضایا را با دقت کافی و وافی بررسی می کردند...»‏55

‏آقای سید محمّدحسن مرتضوی لنگرودی گفته اند:‏

‏وقتی پس از درس مسجد سلماسی امام، به حضرت آقای جوادی آملی گفتم باید به ایشان گفت محقق و به مرحوم آیت الله محقق داماد گفت مدقق... کسی که بتواند به خوبی از عهده نقد و بررسی [آرا] بزرگان بویژه محقق نائینی برآید و نظریه ای ارائه کند، انصافاً محقق توانایی است...»‏56

‏جاذبه اخلاقی امام و تأثیر تربیتی آن‏

‏از عوامل بسیار مؤثری که امام در تربیت یاوران و دوستان و ارادتمندان خود به کار گرفته اند اعمال اخلاقی و تعبدی بوده است. در این مورد هم اکثر نزدیکان ایشان خاطراتی ذکر کرده اند که به بعضی از آنها اشاره می شود:‏

‏مرحوم آقای بهاء الدینی فرموده اند:‏

‏هیچ چیز به اندازه عمل انسان در ساختن دیگران مؤثر نیست. رفتار و حرکات انسان‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 127
‏وارسته، خود تبلیغ وارستگی است. کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم اینکه تمام روحانیت نسبت به حضرت امام توجّه داشتند و ایشان را بعنوان الگو پذیرفتند، به خاطر دعاوی امام نبود، بلکه بخاطر عمل ایشان بود... ایشان از ابتدای امر متعبد بود... همه می گفتند ما چنان مرد حکیمی که تا این اندازه نسبت به مسائل ائمه(ع) و اوضاع امور متعبد باشد، سراغ نداریم...‏57

‏آقای محسن قدیری می گوید:‏

‏در نجف طلبه ها از اینکه امام، امامت جماعت مدرسه مرحوم آقای بروجردی را پذیرفته بودند، شور و شوق عجیبی داشتند. با این علاقه، کسی از اهل حل و عقد به امام عرض کرده بود: نماز جماعت شما، برای بعضی از طلبه ها اسباب زحمت است؛ و امام دیگر نماز تشریف نیاوردند. عدّه ای گمان کردند چون ماه مبارک رمضان است ممکن است امام حال آمدن به مدرسه را نداشته باشند؛ ولی پس از تحقیق معلوم شد ماجرای [نیامدن] از چه قرار است. سرانجام طلبه ها متعهد شدند جانماز خود را طوری و جایی بیندازند که مقابل حجره هیچ طلبه ای نباشد و مانع رفت و آمد طلبه ها به حجره هایشان نشود. بعد امام قبول کردند. و فرمودند:‏

‏«من عادت به اینکه نماز جماعت بروم ندارم، قم هم که بودم در منزل نماز جماعت می خواندم و حاضر نیستم حتی برای یک نفر مزاحمت داشته باشم».‏

‏آقای عمید زنجانی می گوید:‏

‏«وقتی درس حضرت امام به مسجد سلماسی منتقل شد، حضرت امام در آغاز روی زمین می نشستند. کم کم جمعیّت زیاد شد، به طوری که طلبه ها روی پله های مسجد می نشستند. و گاهی در بیرون مسجد هم می ایستادند. از حضرت امام خواهش شد روی منبر دو پله ای تشریف ببرند. قبول فرمودند؛ اما در روز اوّلی که بر منبر قرار گرفتند فرمودند:‏

‏«یک – دو پله بالا نشستن برای آدم شخصیّت نمی آورد؛ و نباید موجب کبریایی انسان بشود».‏59

‏خانم فریده مصطفوی – دختر امام – می گوید:‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 128
‏یاد دارم که کوچک بودم. روزی پیرمردی برای باغچه منزل خاک آورده بود امام متوجّه شدند که پیرمرد ناهار نخورده، بشقابی از سفره برداشتند اوّل خودشان چند قاشق از غذایشان را در بشقاب ریختند و بعد به ما گفتند بیایید هر کدام چند قاشق از غذای خودتان را در این بشقاب بریزید تا غذای یک نفر بشود... در عالم بچگی آنقدر از این کار خوشم آمد که نهایت نداشت»‏60‏.‏

‏آقای فردوسی پور می گوید:‏

‏بعد از استقرار در پاریس، نوشتن اطلاعیه ای به من واگذار شد، زیرا از اوّل همراه امام بودم و کاملاً  در جریان امور قرار داشتم. من پذیرفتم و اطلاعیه را نوشتم؛ اما دربارۀ امضای اطلاعیه، اختلاف نظر وجود داشت. متن اطلاعیه را همراه با امضاهای پیشنهادی (رئیس دفتر امام، کمیته تصمیم گیری، دفتر مخصوص...) احمد آقا خدمت امام برد.  ایشان پس از بیان مطالبی درباره متن و انجام برخی اصلاحات فرمودند:‏

‏«من یک آخوندم؛ یک طلبه هم کارهایم را انجام می‏‏‎‏‏ دهد، نه کمیته به دنبالم بچسبانید، نه دفتر مخصوص و نه چیز دیگر».‏61

‏و آخرین خاطره که بیانگر جاذبه اخلاقی امام است از آقای امام جمارانی است که معلوم می کند در اوج قدرت و پیروزی (که غیر از مردان خدا، هرگز به فکر توجّه به این ریزه کارهای اخلاقی نیستند) امام چگونه با عمل اخلاقی خویش اثر تربیتی بر دیگران می گذارند. ایشان نقل می کنند که یکی از اصحاب امام بیان کرده اند که:‏

‏وقتی نگاهم به محوطه ای افتاد که پرواز انقلاب در آن نشسته بود و می بایست امام پیاده شوند، یکمرتبه دیدم که افسرها به طرف هواپیما حمله آوردند و من یقین پیدا کردم که امام دستگیر می شوند. برادر بزرگ امام وارد هواپیما شدند، فهمیدم که وضع آنچنان نیست که ما خیال می کردیم؛ وضع، وضع دیگری بود. بعد امام بر حسب روحیه ای که نسبت به برادر بزرگشان داشتند، فرمودند آقای پسندیده جلو بیفتد، چون هیچ گاه امام از ایشان سبقت نمی گرفتند. آقای پسندیده هم نمی خواستند جلوتر از امام راه بیفتند. امام فرمودند:‏

‏«پس، شما جلوتر از ما از هواپیما بروید بیرون؛ و الاّ من جلوتر از شما نخواهم‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 129
‏رفت».‏62

‏خلاصه اینکه امام – رحمة الله علیه – با انواع اعمال عبادی، اخلاقی، انسانی در زمان حیات شریفشان و با بیان آنها از زبان یارانشان (اکنون که سالهاست عروج کرده، و از خاک به افلاک رفته اند) در تربیت اسلامی و انسانی کردن رفتار مردم مؤثر بوده، و هستند و خواهند بود. فقط جان آماده می خواهد که با مطالعه انواع آثار آن بزرگوار، خود را بسازد.‏

‏بنده در پایان گفتار، عرض می کنم لازم است وزارتخانه های آموزش و پرورش، فرهنگ و آموزش عالی از راههای گوناگون، دانش آموزان و دانشجویان را به خواندن کتابهایی مانند «پا به پای آفتاب» یا سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی تشویق نمایند؛ و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم با تکثیر این کتابها با قیمت ارزان همه را در مطالعه این کتابهای انسان ساز یاری نمایند.‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 130
‏مآخذ‏

‏1- معنی و حدود علوم تربیتی  گاستون میالاره  ترجمه علی محمّد کاردان                صفحه 15‏

‏2- تعلیم و تربیت کانت ‏ ‏ترجمه غلامحسین شکوهی                                   صفحه7‏

‏3- تعلیم و تربیت و مراحل آن   غلامحسین شکوهی ‏   ‏             صفحه 2‏

‏4- و 6- معنی و حدود علوم تربیتی ‏     ‏                  صفحات 8-10، 29‏

‏5- تعلیم و تربیت اسلامی      علی شریعتمداری ‏   ‏                     صفحه 24-25‏

‏7- فلسفه تعلیم و تربیت (جلد اوّل) دفتر همکاری حوزه و دانشگاه ‏ ‏              صفحه 366‏

‏8- مبانی و اصول آموزش و پرورش غلامحسین شکوهی ‏  ‏                     صفحه 25‏

‏9- ر.ک:صحیغه امام‏ ‏                ‏ ‏                 جلد 14‏ ‏                            صفحه 153-154‏

‏10- همان مأخذ‏

‏11- ر.ک:صحیغه امام‏    ‏          جلد 5‏ ‏                         صفحه 178‏

‏* برای جلوگیری از درازی سخن و با عرض پوزش از علما و دانشمندان، از ذکر القابی چون آیت الله و حجت الاسلام و المسلمین در ابتدای نام اشخاص خودداری می شود.‏

‏12- پا به پای آفتاب ‏ ‏امیررضا ستوده ‏ ‏جلد 2‏  ‏                 ‏ ‏        صفحه 289‏

‏13- پا به پای آفتاب ‏ ‏امیررضا ستوده ‏ ‏جلد 2‏   ‏                 صفحه 289‏

‏14- پا به پای آفتاب ‏ ‏امیررضا ستوده ‏ ‏جلد 3‏   ‏                 صفحه 203‏

‏15- ر.ک:صحیغه امام‏    ‏       جلد 1‏ ‏                          صفحات 206-215‏

‏16- ر.ک:صحیغه امام‏    ‏       جلد 1‏ ‏                          صفحات 113-121‏

‏17- ر.ک:صحیغه امام‏    ‏       جلد 3‏  ‏               صفحات 192-193‏

‏18- مجله حضور شماره 5 و 6 مقاله کتابشناسی امام خمینی(س)‏

‏19- سرالصلوة ‏       ‏              صفحات 3-4‏

‏20- آداب الصلوة ‏       ‏              صفحه 3‏

‏21- آداب  الصلوة ‏      ‏                 ‏      ‏صفحه 43‏

‏22- چهل حدیث ‏       ‏              صفحات 6-8‏

‏23- سوره سبا آیه 46‏

‏24- ر.ک:صحیغه امام‏    ‏      جلد 2‏   ‏     صفحات 123-127‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 131
‏25- همان مأخذ ‏       ‏     صفحه 143‏

‏26- ر.ک:صحیغه امام‏    ‏        جلد 3‏ ‏          ‏ ‏   ‏   صفحات 512-513‏

‏27- نهج البلاغه ‏   ‏ترجمه سیدجعفر شهیدی‏ ‏                 صفحه 371‏

‏28- پا به پای آفتاب ‏  ‏         ‏ ‏جلد 2‏ ‏                 ‏  ‏                صفحه 272‏

‏29- همان مأخذ‏  ‏         ‏  ‏جلد 2‏  ‏                          صفحه 104‏

‏30- همان مأخذ‏    ‏       جلد 4‏   ‏      صفحه 140‏

‏31- همان مأخذ‏    ‏       جلد 2‏ ‏                      ‏     صفحه 108‏

‏32- همان مأخذ‏    ‏       جلد 2‏  ‏                 صفحه 236‏

‏33- همان مأخذ‏    ‏       جلد 4‏ ‏                 ‏         ‏صفحه 47‏

‏34- همان مأخذ‏   ‏               جلد 2‏ ‏                             صفحه 253‏

‏35- همان مأخذ‏  ‏                       جلد 2                                      صفحات 78-80‏

‏36- همان مأخذ‏    ‏      جلد 2‏  ‏                  صفحه 170‏

‏37- همان مأخذ‏   ‏              جلد 2‏  ‏                 ‏  صفحه 312‏

‏38- همان مأخذ‏    ‏      جلد 2‏   ‏        صفحات 128-129‏

‏39- همان مأخذ‏   ‏              جلد 1‏ ‏             ‏ ‏          صفحات 315-316‏

‏40- همان مأخذ‏    ‏      جلد 2‏   ‏        صفحه 313‏

‏41- همان مأخذ‏    ‏      جلد 1‏   ‏        صفحات 108-109‏

‏42- همان مأخذ‏   ‏              جلد 2‏ ‏                 ‏            صفحه 274‏

‏43- همان مأخذ‏    ‏      جلد 4‏   ‏         صفحه 12‏

‏44- همان مأخذ‏    ‏      جلد 4‏   ‏         صفحه 237-238‏

‏45- همان مأخذ‏    ‏     جلد 4‏   ‏         صفحه 57‏

‏46- همان مأخذ‏    ‏     جلد 2‏   ‏         صفحه 112‏

‏47- همان مأخذ‏    ‏     جلد 3‏  ‏                    صفحه 15‏

‏48- همان مأخذ‏    ‏     جلد 2‏   ‏          صفحات148-149‏

‏49- همان مأخذ‏    ‏     جلد 3‏   ‏          صفحه 35‏

‏50- همان مأخذ‏    ‏     جلد 4‏   ‏          صفحه 28‏

‏51- همان مأخذ‏    ‏     جلد 2‏   ‏          صفحات 204-205‏

‏52- همان مأخذ‏    ‏     جلد 2‏ ‏                    ‏           صفحه 213‏

‏53- همان مأخذ‏    ‏     جلد 2‏   ‏          صفحه 265‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 132
‏54- همان مأخذ‏    ‏     جلد 4‏   ‏    صفحه 67‏

‏55- همان مأخذ‏    ‏     جلد 4‏   ‏             صفحه 121‏

‏56- همان مأخذ‏    ‏     جلد 4‏   ‏             صفحه 137‏

‏57- همان مأخذ‏    ‏     جلد 2‏   ‏             صفحه 317‏

‏58- همان مأخذ‏    ‏     جلد 4‏   ‏             صفحه 98‏

‏59- همان مأخذ‏    ‏    جلد 4‏  ‏                        صفحه 26‏

‏60- همان مأخذ‏    ‏    جلد 1‏   ‏              صفحه 101-102‏

‏61- همان مأخذ                             جلد 2‏  ‏                                        صفحه 77‏

‏62- همان مأخذ ‏    ‏   جلد 2‏   ‏              صفحه 44‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 133

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 134