تبیین مبارزات حضرت امام

تبیین مبارزات حضرت امام

‏ ‏

‏«بسمه تعالی»‏

 آقای مهدی شریفیان

‏انقلاب مشروطیت ایران که به همت والای علمای اسلام‏‎[1]‎‏ و مشارکت توده های مردم محقق شد، گرچه به تمام اهداف خود که همانا، آزادی و استقلال بود، نرسید؛ اما جوانه های مبارزه با استبداد و استعمار را در قلب و روح این ملّت رشد داد و ذهن و زبان فقهای بزرگ اسلام را برای یک تحوّل اساسی در امر حکومت آماده کرد. ‏

‏انقلاب مشروطیت و نهضتهای موازی با آن‏‎[2]‎‏، به مردم فهماند که استعداد و استعمار ضربه پذیر است و افسانه شکست ناپذیری آن کاملاً خلاف واقع می باشد. روند رو به رشد حوزه های علمیه در سراسر ایران و بویژه در قم با اقدامات مؤثر آیت الله حائری نوید بخش بود و پایگاه علمیه تشیع را در  ایران مستحکمتر نمود. تحریکات رضا خان با تمامی ترفندهایش از غنای علمی حوزه ها و تشکل سیاسی آنها نکاست و ‏‏روزبه روز‏‏ حوزه ها به «لزوم کادر سازی» بیشتر واقف شدند. بی تردید اقدامات سیاسی شهید مدرس و مبارزات علمای شیعه در کشور عراق، علیه انگلستان در تعمیق و رشد این حرکت مؤثر بود.‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 65
‏روحانیت دریافته بود که نه ایدئولوژی چپ و وابسته به شوروی می تواند ایران را نجات دهد، و نه جریان روشنفکری متمایل غرب، پایان جنگ جهانی دوم نیز پیامدهای مثبتی برای جنبشهای آزادیبخش به همراه داشت؛ از یک طرف ثروتهای بادآورده بریتانیا در طول جنگ دوم جهانی به پایان رسیده بود و از جانب دیگر صف بندی قدرتهای پیروز جنگ مقابل یکدیگر فضای مناسبی برای تنفس جریانهای انقلابی ایجاد کرده بود.‏‎[3]‎‏ محمّدرضا که با توافق قدرتهای پیروز در جنگ به قدرت رسیده بود، پایه های قدرت استبدادی را محکم نکرده بود و فضای باز سیاسی مکان مناسبی برای رشد جریانهای اسلامی و غیر اسلامی گردید. در این میان حزب توده بیشترین استفاده را از فضای به وجود آمده کرد و متأسفانه با ترساندن مردم، آلوده کردن جوّ سیاسی جامعه، راه را برای استقرار حکومتی استبدادی فراهم نمود و شاه وانمود می کرد برای رهانیدن کشور از فرو غلطیدن مردم، کمونیست ناچار است اقتدار حوزه سلطنت را قویتر کند و عمال حزب توده نیز در تسریع این اقدام کاملاً به نفع شاه و حکومت جوان او تمام شد. امام در این سالها با توجّه به رهبری حوزه توسط آیت الله بروجردی با اینکه مسائل را با دید نقادانه خویش از نظر می گذرانید کمتر به شکل صریح و عریان موضع می گرفت، گرچه فعالیت فدائیان اسلام و جبهه ملی در این سالها با هماهنگی آیت الله کاشانی می رفت تا راه را برای رسیدن به ملی شدن نفت هموار کند؛ اما حوزه همچنان به آماده سازی و سیاست  انتظار روی آورده بود. ‏

‏کودتای بیست و هشتم مرداد و مشارکت امریکا و عوامل رژیم در سرکوب قیام ملی اسلامی، روحانیت را بیشتر به صحنه سیاسی کشور سوق داد و آنان را متقاعد ساخت که رژیم سازش ندارد و خواهان اقتدار سیاسی و ایجاد زمینه لازم سیاسی، اقتصادی برای امریکا و اسرائیل است. امام در این سالها با تأنی و حوصله به تدریج وارد حوزه های فعالیت سیاسی می شود. به یکباره تمام حوزه ها و مساجد و منابر صحنه افشاگری انقلابی علیه سیاستهای شاه و مداخلات امریکا و اسرائیل در امور ایران می شود. امام در پانزدهم خرداد سه جریان مؤثر در خرابیهای کشور را با حد و مرزی روشن به مردم می نمایاند: ‏

‏الف: جریان اوّل، مورد خطاب قرار دادن مستقیم شاه و بیان کردن فجایع و عملکردهای ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 66
‏غلط شاه توسط حضرت امام. شاه در تمامی مبارزات قبل از 15 خرداد با زرنگی خاصی خود را بر کنار از حوادث سیاسی مخرب نشان داده بود. بسیاری از روشنفکران حتی بعضی از روحانیون تصور می کردند که شاه فردی دلسوز و مفید به حال کشور است؛ اما نخست وزیران، نمایندگان مجلس، و استانداران و سایر عوامل اجرایی هستند که منویات ملوکانه را انجام نداده، و با رشوه خواری و سوء مدیریّت کشور را به بیگانگان فروخته اند. امام با تیزبینی و صراحتی کم نظیر، دقیقاً شاه را مسبب تمامی معایب و مشکلات کشور معرفی می کنند و او را صحنه گردان اصلی تمامی حوادث تلخ و ناگوار قلمداد می نماید. امام ضمن حملات سخت و کوبنده، خودرأیی و استبداد و ارتباط با بیگانگان شاه را مورد انتقاد قرار داده، و چهره به ظاهر معصوم شاه را افشا می کند. این اقدام بجا و درست حضرت امام، ضربات جدی بر پیکر رژیم وارد می کند و شاه را در انظار مردم خوار و خفیف می گرداند. ‏

‏ب: جریان دومی که حضرت امام در 15 خرداد آن را افشا نمودند، بیان فجایع اسرائیل و همکاری و مشارکت رژیم شاه در تسلیح و سرکوبی فلسطینیان بود؛ شاه در این ایام یارغار اسرائیل شده بود و سفارت اسرائیل در تهران به شکل نه چندان پنهان فعالیت می کرد. بازارهای ایران به روی صنایع و مواد غذایی اسرائیل باز شده بود و مستشاران اسرائیلی در ارتش رخنه کرده بودند. بی تردید همکاری سیاسی، نظامی شاه با اسرائیل باعث سرافکندگی مردم ایران در مجامع جهانی بویژه در بین کشورهای عربی اسلامی شده بود. امام با تیزبینی خاصی انگشت بر عصب اسرائیل در ایران می گذارد و با سخنان شفاف و صریحی ارتباط پنهان شاه با اسرائیل را به وضوح برملا می سازد؛ این حرکت پخته و سنجیده حضرت امام از یک طرف باعث اعتبار مردم ایران در کشورهای عربی می شود و از جانب دیگر بر خشم و غضب شاه می افزاید و اسرائیل از همین ایام، کینه حضرت امام را به دل می گیرد و تا امروز نیز این حقد و کینه هر روز در حال افزایش بوده، و هست. ‏

‏ج: جریان سومی که امام علیه آن موضعگیری شجاعانه ای کرد، نشان دادن چهره واقعی امریکا در ایران و حوزه حساس خلیج فارس بود. امام با نشان دادن مداخلات امریکا در  ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 67
‏کودتای 28 مرداد و غارت منابع نفتی و تقویت و تجهیز شاه، ضربۀ قابل ملاحظه ای بر سیاستهای پنهان امریکا در ایران وارد کرد. امام(ره) صریحاً فرمود: «رئیس جمهور امریکا بداند امروز منفورترین فرد در نزد ملّت ایران است.» بیان این سخنان در آن موقع که امریکا مهد ترقی و تمدن جهانی تصور می شد، از اعتبار جهانی امریکا کاست و راه را برای سردرگمی امریکا و ویتنام هموار کرد. از جانب دیگر، امام «جوّ روشنفکری» جامعه را می شناختند و به طور دقیق با آن آشنا بودند. شاید هیچ یک از علمای اسلام در ایجاد پیوند بین روحانیت و دانشگاهیان به اندازۀ امام موّفقیت کسب نکرده باشد؛ ایشان درک صحیحی از دانشگاهها و مراکز روشنفکری ایران داشتند و با اینکه می دانستند امریکا و اسرائیل سرمایه گذاری فراوانی برای انحراف فکری روشنفکران کرده اند؛ با این حال تشخیص داده بودند که همین قشر می تواند در پیوند با علما و حوزه های علمیه، برعکس خواسته های؛ در 15 خرداد چنین برداشتی از «جو روشنفکری» نتیجه بخشید و دیدیم که دانشگاهها به ندای امام خمینی لبیک گفتند و برای همیشه بعنوان کانونهای مبارزه علیه رژیم باقی ماندند. بی تردید تمامی جریانهای مسلحانه و غیرمسلحانه، مستقیم و غیر مستقیم ملهم از 15 خرداد بود، و حتی جناحهای چپ به 15 خرداد به دیده احترام می نگریستند.‏

‏متأسفانه از آنجا که توده های وسیع مردم که پشتوانه عظیم انقلاب اسلامی هستند در آن موقع به عمق فاجعه پی نبرده بودند و رژیم نیز با تمهیدات لازم و به موقع مانع از گسترش دامنۀ انقلاب در بین مردم شد؛ اما تجربه 15 خرداد به روحانیت و روشنفکران و توده های مردم بدرستی فهماند که شاه و امریکا ضربه پذیر هستند؛ و با کمی تلاش و صبوری می توان کاخ آمال ابرقدرتها را ویران نمود. امام در تبعید نیز با بهانه های مختلف در تنویر افکار عمومی ایران نقش داشت و جریانهای سالم و اسلامی در داخل ایران را تقویت می نمود. اصلاحات ارضی مورد نظر رژیم جز خرابی روستاها ثمری در پی نداشت، کارخانجات مونتاژ بر حاشیه نشینان شهری افزود. درآمدهای کلان نفتی صرف عیاشیهای رژیم می شد؛ امام در چنین حال و هوایی صبورانه انقلاب را به پیش می برد و منتظر فرصت بود، یک فرصت طلایی و با شکوه. ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 68
‏شاه پا را از حوزه خلیج فارس فراتر گذاشته بود و دامنه سلطه جویی او در سایه حمایتهای امریکا به اقیانوس هند کشیده شده بود. جریانی آرام آرام و به دور از هرگونه خودنمایی سیاسی، چونان موجی توفنده بر پایه های بزک شده رژیم سر می کوفت؛ و قطره های امت اسلامی می رفت تا به اقیانوسی سهمگین بدل گردد که کشتیبانی چون امام داشت. راستی چه اتفاقی افتاده، چگونه موجهای بلند و شکوهمند انقلاب اسلامی، استبداد و استعمار را فرو خورد، مگر چه زمینه ای فراهم شده بود آنچه مسلم است، چند عامل نقش اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است: ‏

‏الف: قرار گرفتن رهبری عالم، شجاع و تیزبین در رأس حرکت توفنده مردم ایران بی تردید در پیروزی سریع انقلاب اسلامی نقش بسزایی ایفا کرد. رهبر دینی، هدایت «وجدانهای مذهبی» امتی میلیونی را به عهده گرفت و پیوند دینی، اساس این اعتماد متقابل گردید. انقلاب با مرجعی حرکت کرد که امت از او «تقلید» می کرد. تقلیدی بی چون و چرا براستی پیوندی چنین مستحکم و استوار بین رهبری انقلاب و توده های میلیونی مردم مسلمان تجربه ای بود که تنها در ایران به وقوع پیوست. بی تردید «ولایت فقیه» در تئوری انقلاب اسلامی ادامه منطقی این پیوند بوده، و هست. ‏

‏ب: اسلامی بودن انقلاب، بی گمان آنچه سرویسهای جاسوسی امریکا را حیران کرده بود، عدم شناخت کافی از ایدئولوژی انقلاب بود. آنان تصور می کردند هر حرکت انقلابی باید لزوماً چپ و طبیعتاً وابسته به شوروی باید باشد. «سیا» پذیرفته بود که انقلاب علم می خواهد و علم انقلابات قرن بیستم «مارکسیست» است. آنان تصور می کردند، هر جا حرکتی علیه منافع امریکا و اروپا به وقوع بپیوندد، بی تردید دست شوروی در کار است و حال آنکه انقلاب اسلامی شیوه ای نو در انداخته بود و سلوکی متفاوت و حتی متضاد با جریانهای چپ داشت. امریکاییان حتی علی رغم گذشت بیست سال از پیروزی انقلاب اسلامی کماکان از پی بردن به «بافت مذهبی» سیاستهای ایران غافلند و این همان نقطه آسیب پذیر امریکا در برخورد با انقلاب اسلامی مردم ایران است. بی تردید همین ابهام و عدم درک نقطه قوت انقلاب مایه رسوایی طرحهای امریکا شده است. ایدئولوژی اسلامی  ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 69
‏برای اوّلین بار به عنوان یک ایدئولوژی عصیانگر علیه منافع ابرقدرتها در ایران به پیروزی رسید و این البتّه تجربۀ گرانقدری است که امریکا نمی خواهد به هیچ قیمتی در دسترس کشورهای مسلمان قرار گیرد. ‏

‏ج: تکیه بر مردم و مشارکت آنان، به گمان من  امام یکی از اومانیستهای بزرگ قرن بیستم است، البتّه انسان گرا با دیدگاههای اسلامی. مردم را باور داشتن و به آنها اعتماد کردن از شاخصهای فکری حضرت امام است. مردم در چشم و دل امام جایگاه ویژه ای داشتند و افکار عمومی در نزد او بزرگترین قدرت بشری ارزیابی می شد. ‏

‏امام خوب تشخیص داده بود که ضعف 15 خرداد، عدم مشارکت وسیع مردم بود و این بار با زمینه سازیهای خردمندانه، توانست تمامی آحاد ملّت را از شهری گرفته تا روستایی، از بزرگ گرفته تا کوچک و از زن گرفته تا مرد در بستری مناسب از فعالیتهای سیاسی وارد کند. خروش یکپارچه و میلیونی مردم در روزهای تاسوعا و عاشورای 57 دلیلی روشن بر این واقعیت است. ‏

‏امام به مردم عشق می ورزید و آنان را بحق، ولی نعمتان انقلاب می دانست و مشارکت آنان در برپایی حکومت اسلامی را پشتوانه ای محکم برای اجرای دستورات نورانی اسلامی به حساب می آورد. ‏

‏د: سرباز زدن از ورود به مباحث اختلافی علما، و سازش با فقهای مطرح در حوزه های علمیه و متقاعد کردن آنان به حضور گسترده در صحنه های سیاسی یکی دیگر از افتخارات ارزشمند امام است. او می دانست که مردم به اسلام و فقهای اسلام عشق می ورزند و این دو لازم و ملزوم هم هستند. علما در دید امام «حصن حصین» اسلام و بازوی توانمند دفاع از حریم «دین» به شمار می آمدند. بی هیچ شکی، یکپارچه کردن روحانیت در مخالفت با شاه و امریکا و دائمی کردن حضور آنان در عرصه های سیاست و تثبیت «ولایت فقیه» در جامعۀ اسلامی از ابتکارات ماندگار اوست. ‏

‏ذ: ایجاد خودباوری در طبقۀ روشنفکر که بعد از 15 خرداد دچار آسیبهای جدی شده بود، روشنفکران با شکستهای پیاپی جناحهای روشنفکری از شاه، به دو دسته تقسیم شده ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 70
‏بودند: دسته اوّل، انقلاب توده ها را فراموش کرده، و به جدار حکومت ستمشاهی چسبیده بودند و ملّتمسانه می گفتند: «وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید»‏‎[4]‎‏ این قشر متأسفانه در بقای حکومت ستمشاهی انرژی فراوانی گذاشت و در بسیاری از معادلات سیاسی به نفع رژیم عمل کرد. دسته دوم، روشنفکرانی دل مرده بودند که دست و دلشان به کار نمی آمد «دنبال اسکندری بودند و حتی به نادرشاهی دل خوش کرده بودند.» اما پیروزی و شکست آنان را وادار کرده بود که بگویند: دیدی گردآمد و سوار نیامد.‏‎[5]‎‏ بی گمان زدودن گرد ناامیدی از چهره جوانان و روشنفکران با سرپنجه امام ممکن شد و او چونان پیری فرزانه، با ایمانی که از عمق قلبش ساطع بود، جادوی نترسیدن از مرگ را در کام جوانان فرو چکاند. آری، انرژی سالم جوان آزاد شد و خدا می داند امام با این موج تا کجا راند. ‏

‏س: پرهیز از تکیه بر تشکیلاتی تعریف شده، نظیر احزاب و سازمانهای هدایتگر انقلاب. البتّه این به معنی نداشتن تشکیلات و دوری از سازماندهی منطقی نیروهای انقلاب نبود. بلکه امام بدرستی می دانست که ایجاد حزب با مشخصات علمی آن، پتانسیل انقلابی مردم را هدر می دهد و در نهایت کارساز نیست و همین عدم تشکیلات تعریف شده، باعث سرگردانی ساواک و نیروهای امنیتی گردید و عملاً تشک ل مردمی با پیچیدگی خاص خود، عوامل رژیم را از کشف و خنثی کردن اقدام انقلابی مردم ناامید کرد. ‏

‏ش: ارتش که شاه تمامی امید خود را به آن بسته بود، با روانشناسی دقیقی که حضرت امام(ره) از این مجموعه داشت، در مدت کوتاهی از دست رژیم خارج شد. امام مؤکداً توصیه می فرمود که: از درگیری با ارتش پرهیز شود و سعی کنید با آنان رابطۀ عاطفی برقرار کنید. این درک هوشمندانه امام از ارتش بسیار جالب است، امام می دانست که بافت ارتش مذهبی و سنتی است و بجز عدّه قلیلی از امرای ارتش، بدنه ارتش، به اسلام عشق می ورزد و از تحقیرهای مستشاران امریکایی به تنگ آمده است. ‏

‏هایزر در خاطرات خود نقل می کند، که آمار و ارقام نشان داد که ارتش شاه هیچ گونه آمادگی برای کودتا به نفع شاه و علیه مردم ندارد و فرار ارتشیان و سربازان دلیلی بر این ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 71
‏واقعیت است.» حتی امام بعد از انقلاب علی رغم فضای عمومی که علیه ارتش ایجاد شده بود و شعار انحلال ارتش گوش فلک را کر کرده بود، محکم ایستاد و از بقای ارتش حمایت کرد و انصافاً بقای ارتش و ایجاد سپاه پاسداران و ارتش بیست میلیونی دو تدبیر کارساز امام بود که کشور را از توطئۀ «تجزیه» نجات بخشید. براستی اگر ارتش منحل شده بود و سپاه و بسیج به همت امام تشکیل نشده بود، امروز ما چه وضعیتی داشتیم؛ فقط خدا می داند. ‏

‏شاخصهای یاد شده در بالا بدرستی نشان می دهد که امام با درک درست از اوضاع داخلی و خارجی جهان به راحتی توانست راه ده ساله را در مدت کوتاهی بپیماید؛ و با کمترین خسارت مادی و انسانی در میان ناباوری جهانی، انقلاب را به پیروزی برساند. امام در آغاز انقلاب نیز دست به آزمایشهای دیگری زد که تمامی آنها در بوته عمل درستی خود را به اثبات رسانیدند. امام از همان روزهای اوّل انقلاب بر چند محور به شکل همزمان تأکید داشتند که به طور شگفت آوری با تدبیرهای پیامبر اسلام(ص) مشابهت دارد: ‏

‏1- نقل است که پیامبر اسلام(ص) در بدو ورود به مدینه «قانون  اساسی» مشخصی برای اداره مدینة النبی نوشت و در این «قانون» وظیفه تمامی اقشار را مکتوب کردند، حتی یهودیان و سایر اقلیتهای مذهبی نیز حد و مرز کارشان مشخص شد. ما در ابتدای پیروزی انقلاب شاهد بودیم که امام بی تأمل دستور انتخاب خبرگان را صادر کرد و راه برای تدوین قانون اساسی هموار گردید. بعضی مدعی بودند که کدام کشور بعد از انقلاب قانون اساسی نوشته، مگر می شود در این آشفته بازار، قانون اساسی نوشت، اما امام می دانست وجود قانون  اساسی، انقلاب را بیمه می کند و حد و حدود کارگزاران را مشخص می نماید و انصافاً وجود همین قانون اساسی بود که منافقین را رسوا و بنی صدرها را از صحنه فراری داد. اگر قانون  اساسی و نهادهای انقلاب اسلامی نبودند، مگر می شد بنی صدر را از اریکه قدرت به زیر کشید، و کشور را در کمال امنیت به دست دیگری سپرد. کلا و حاشا.‏

‏2- توصیه اکید جهت تقویت ارتش و ایجاد نهاد سپاه پاسداران و بسیج مستضعفین. پیامبر(ص) به محض ورود به مدینه، زمینی را در خارج از شهر در نظر گرفتند و روزها  ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 72
‏جوانان مدینه در آنجا مشق نظامی می کردند. حتی نقل می کنند که روزی پیامبر(ص) به آن زمین رسیدند کفشهای خود را بیرون آوردند و پابرهنه زمین را طی کردند، بعضی جوانان حاضر در زمین که مشغول تمرین نظامی بودند، با دیدن این صحنه کنجکاور شدند و از پیامبر(ص) پرسیدند: «چرا به اینجا که رسیدید کفشهایتان را کندید؟» حضرت پاسخ داد، جایی که رزمندگان اسلام برای دفاع از کیان اسلام مشق نظامی می کنند، آنجا قطعه ای از بهشت است. بلی، امام با درک درست از اوضاع سیاسی و اطلاع از توطئه های بزرگ و کوچک استکبار جهانی در کردستان، گنبد، اهواز و ... می دانست که داشتن قوای مسلح، انقلاب را از هر خطری بیمه خواهد کرد و  دیدیم که چگونه این نیروها، دشمن بعثی را شکستند، و توطئۀ دشمنان انقلاب اسلامی را نقش بر آب کردند. ‏

‏3- امام می فرمودند: «مسجد، سنگر اسلام است.» همان سفارش پیامبر(ص)، مگر پیامبر اسلام اوّلین کار بزرگ او در مدینه، ساختن و تجهیز مسجد نبود؟ امام می کوشید، جایگاه مساجد را به همان شکوه و عظمت صدر اسلام برساند، هم محل علم و هم محل بسیج سپاه. ‏

‏4- تشکیل نهادهای مورد نیاز انقلاب، حضرت امام متناسب با نیاز واقعی انقلاب اسلامی اقدام به راه اندازی نهادهای انقلاب اسلامی نمود. تلفیق جالب نو و کهنه. امام بی آنکه دست به ترکیب سازمانها و وزارتخانه های سنتی بزند و یا مأموریت آنها را تقلیل دهد، نهادهای پرتحرک و انقلابی را با ابتکاری فوق العاده و متناسب با شرایط خطیر انقلاب راه اندازی و هدایت نمود. نهادهای انقلاب نقش بسیار ارزنده ای در حفظ انقلاب داشته، و دارند. جا دارد در خصوص مدیریّت منحصر به فرد نهادها، تحقیقهای ارزنده ای انجام شود، بی گمان تجارب گرانسنگ نهادها می تواند در حوزۀ مدیریّتی کلان کشور، بسیاری از معضلات کشور را حل و فصل نماید.‏

‏5- پویاتر کردن فقه زنده و پر تحرک تشیع و وارد کردن ساختارهای عمده ای، نظیر اقتصاد، قضا و حکومت در تئوریهای فقهی معاصر، آنچه مسلم است فقهای بزرگ اسلام بیشتر در حوزه فقه فردی وارد شده، و به علت اینکه حکومت در اختیار آنان  ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 73
‏نبود، کمتر در شقوق دیگر فقه تأمل و ممارست داشته اند. امروزه فقه اسلامی با ورود در حوزه های تخصصی دنیای پیچیده کنونی می رود تا فربه تر و غنی تر از گذشته چراغی باشد فرا راه آینده. ‏

‏6- در  دسترس قرار دادن تجربه و آرمانهای انقلاب برای استفاده تمام مسلمانان جهان. این تئوری که به  نام صدور انقلاب ملقب شده است؛ به معنی مداخله در امور دیگران نیست، بلکه به معنی قانونمند کردن و در اختیار قرار دادن تجربه انقلاب اسلامی برای نجات تمام مسلمانان جهان است. تجربه انقلاب اسلامی بی گمان از مرزهای ایران فراتر رفته، و خود را به تمام جهانیان و بویژه مردم مسلمان کشورهای اسلامی شناسانده است. بی هیچ شکی امریکا از هیچ چیز انقلاب، بیشتر از همین فرا مرز شدن انقلاب اسلامی بیمناک نیست. بی تردید از دست رفتن بازارهای ایران، و نفوذ سیاسی امریکا در ایران می تواند دلیل دشمنی امریکا با انقلاب اسلامی باشد؛ اما مهمتر از همۀ اینها، جهانی شدن تفکر انقلاب اسلامی ایران، چیزی است که همواره امریکا را نگران و بلکه متوحش کرده است. امریکا از همان روزهای اوّل پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی که دید نمی تواند این موج توفنده را مهار کند در صدد اضمحلال آن برآمد و برای ناامید کردن سایر کشورهای اسلامی از اقبال به آرمانهای انقلاب اسلامی، توطئه های رنگارنگی را تدارک دیده که مهمترین آنها به قرار زیر است: ‏

‏الف: محاصره فیزیکی ایران از طریق همسایگان. ‏

‏ب: محاصره اقتصادی با توجّه به تک محصولی بودن صدور نفت ایران. ‏

‏ج: ایجاد ناآرامی و تشدید بحران در مناطق مرزی ایران بویژه کردستان. ‏

‏د: جنگ تحمیلی عراق، علیه ایران. ‏

‏ذ: تهاجم فرهنگی وسیع برای حساسیت زدایی از نسل جوان. ‏

‏آنچه از محورهای فوق امروزه نقطه امید امریکاست بی تردید همان تهاجم فرهنگی است که استکبار جهانی سرمایه گذاری کلانی در این زمینه کرده است و باید نیروهای مسلمان و انقلابی با چشمی باز و گوشی شنوا مواظب ضربه های دشمن باشند، بی گمان اعتقاد مردم ‏


کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 74
‏مسلمان ایران به ولایت فقیه و التزام عملی آنان به احکام نورانی اسلام و هوشیاری در مقابل ترفند دشمنان، این حربه دشمن را نیز کُند خواهد نمود و شکوفایی و اقتدار نظام مقدّس جمهوری اسلامی ایران را بر بام بلند دنیا فریاد خواهد زد. به امید آن روز. ‏

الحمدلله اوّلاً و آخراً

مهدی شریفیان، عضو هیأت علمی دانشگاه ابوعلی سینا همدان

و ریاست دانشگاه پیام نور

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏پاورقیها:‏

کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 75

‎ ‎

کتابمجموعه مقالات نهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)صفحه 76

  • - علمای بزرگ دوره مشروطه که نقش بسزایی در پیروزی آن داشتند، عبارتند از: طباطبایی، بهبهانی، شیخ فضل الله نوری(در ایران)، حاجی مازندرانی، یزدی و آخوند خراسانی(در نجف).
  • - نهضتهای موازی با مشروطه عبارتند از: نهضت میرزا کوچک خان در گیلان، نهضت محمّد تقی خان پسیان در خراسان و نهضت موسی خیابانی در تبریز.
  • - این دوران را «دوران جنگ سرد» می  گویند، در یک طرف شوروی و اقمار آن و در طرف دیگر امریکا و اروپا، و با حذف اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی مارکسیسم، جنگ سرد پایان پذیرفت و نظم نوین امریکایی مطرح شد. گرچه این تئوری هرگز در عمل پیاده نشد.
  • - مصراعی از یک بیت معروف حافظ.
  • - قطعاتی از شعر بلند اخوان که بحق او را «شاعر شکست» لقب دادند.