چراغ راه و هشدار برای روحانیت

چراغ راه و هشدار برای روحانیت


‏در بخشی از همایش یاد شده میزگرد علمی با حضور حجج اسلام حمید پارسانیا، محمد سروش محلاتی و رضا مختاری با محوریت تحلیل منشور روحانیت برگزار شد. دکتر عبدالوهاب فراتی، اداره میزگرد مزبور را بر عهده داشت. در ادامه متن کامل این میزگرد را می خوانید: ‏

عبدالوهاب فراتی:‏ بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین و به نستعین، همانطور که مستحضر هستید فردا سوم اسفند، سالروز صدور پیام تاریخی حضرت امام رحمت الله علیه خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، ائمه جمعه و جماعات مشهور یا موسوم به منشور روحانیت است. اگرچه بیست و دو سال از صدور این منشور می گذرد اما همچنان به نظر می رسد که این منشور سخنان جدی و تازه ای برای روحانیت دارد و می تواند همواره چراغ راه روحانیت در عرصه های مختلف علمی، سیاسی و اجتماعی بشود. در واقع با توجه به محتوا و پیام این منشور است که رهبر معظم انقلاب در جایی در تحلیل این منشور می فرمایند که هدف را از پیام امام بگیرید. امام در این پیام پیشنهاد و طرح خاصی را ارائه نکردند اما اول تا آخر پیام سرشار از جهت ها، اعلام لازم و ‏


حضورج. 76صفحه 251

‏تابلوهای سر راه است که انسان را هدایت می کند. ‏

‏ طبیعتاً این منشور می تواند مسیر و آینده روحانیت بویژه چشم انداز روحانیت در دهه چهارم انقلاب را برای ما ترسیم بکند. من فکر می کنم اگر این منشور نیاز به تکمله ای داشته باشد یا مطالبی را که به آن نپرداخته، ما بتوانیم این مطالب گفته نشده را در سخنرانی مقام معظم رهبری که در مهرماه امسال به قم تشریف آوردند رصد کنیم و سخنرانی ایشان در جمع طلاب و روحانیون را منشور دوم روحانیت تحلیل کنیم. به خاطر اینکه وقت زیادی نداریم، من ابتدا در عرض چند دقیقه از اساتیدی که در این جلسه تشریف آوردند این سؤال را مطرح می کنم که اساساً شما از چه منظر و رهیافتی به این منشور نگاه می کنید یا بهتراست به این منشور نگاه کرد و چه نکته کانونی در این منشور برای شما برجستگی دارد که تحلیل از آن نقطه برای مجموعه روحانیت کلیدی تر است؟ ‏

 محمد سروش محلاتی:‏ بسم الله الرحمن الرحیم. به نظر من مجموعه این پیام اگر مرور بشود انسان به این نتیجه می رسد، بنده این جوری حدس می زنم، که دغدغه هایی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه نسبت به آینده روحانیت دارند و تلاش شده که در لابلای این پیام این دغدغه ها و نگرانی ها مطرح بشود. به تعبیر دیگر این پیام، یک سند آسیب شناسی برای روحانیت تلقی می شود. البته برای اینکه این آسیب شناسی صورت بگیرد مقدماتی را حضرت امام مطرح فرموده اند از قبیل خدمات روحانیت و سوابق روحانیت و جایگاه روحانیت، چون اگر ما توجه به جایگاه روحانیت و اصالت روحانیت نداشته باشیم بحث آسیب شناسی مورد پیدا نمی کند. برای اینکه نشان بدهیم که موضوع آسیب ها چقدر اهمیت دارد، باید جایگاه روحانیت تبیین بشود که ابتدا تبیین شده و بعد دغدغه هایی که نسبت به آینده روحانیت وجود دارد، حضرت امام مطرح فرمودند. حالا من نسبت به خصوص آسیب ها هم بعضی از نکات به نظرم می رسد که از نظر امام اولویت داشته، بعد عرض می کنم. ولی نگاه من به مجموعه پیام نگاه آسیب شناسی است.‏

عبدالوهاب فراتی:‏ پس از نگاه شما منشور روحانیت یک نگاه کاملاً آسیب شناسانه است. جناب آقای پارسانیا شما از چه منظر به این منشور می نگرید؟‏

 حمید پارسانیا:‏ بسم الله الرحمن الرحیم، قاعدتاً یک امامی که بخواهد راهی را، مسیری را‏


حضورج. 76صفحه 252

‏ نشان بدهد و ناظر به یک مجموعه فعال در صحنه باشد بخش قابل توجه او نگاه به آسیب ها است. اما همان طور که اشاره شد آسیب وقتی معنا پیدا می کند که هدف و آرمان و آنچه که در پیش روی برای روحانیت، امام رضوان الله تعالی علیه می بینند، روشن باشد. فکر می کنم که آنچه که در این پیام مهم است تأکید بر موقعیت و جایگاهی است که روحانیت به برکت انقلاب اسلامی ایران پیدا کرده است و نقش شایسته و بایسته ای است که باید داشته باشد که در حاشیه آن فاصله وضعیت موجود با وضعیت مطلوب دیده می شود. آن چیزی که رخ داد این است که روحانیت به عنوان یک مجموعه تاریخی که در مقام دفاع از دین ساحت ها و ابعاد مختلفی را داشت همانطورکه [من قسمت اخیر صحبت های آقای مهریزی رسیدم اشاراتی خوبی را می خواندند و نقل می کردند] که بخشهای مختلف فعالیت روحانیت را شامل می شود از تبلیغ و تحقیق در ابواب مختلف فقهی و همه این ها شؤونی است که برای روحانیت است، کامل ترین مسأله روحانیت علم و اجتهاد به آن است یعنی سیر کار ناظر به مسأله اجتهاد و شؤونی است که برای اجتهاد وجود دارد. إفتاء و مرجعیت بخشی از شأن روحانیت است. همان طور که قضا و ولایت و رهبری هم شؤون این مسأله است. به لحاظ تاریخی، آن بخشی از مسئولیتی که روحانیت آن را می توانست داشته باشد و بالفعل و فعال بود به فعلیت رساند در سده های اخیر مسأله إفتاء بود که مرجعیت از دل آن شکل می گرفت. تلاشهای علمی روحانیون بود که موقعیت روحانیت را از یک محدث و حدیث گفتن به مسأله اجتهاد و فتوا، این را به واقعیت بخشید به لحاظ تاریخی. آنچه که در انقلاب اسلامی ایران رخ داد نقش جدیدی بود که به لحاظ دینی بر عهده نهاد علمی تشیع و مسأله اجتهاد بود. دغدغه های امام در مسائلی که امام پرداختند به این مسأله و آسیب هایی هم که به تبعش مطرح می شود ناظر به این حضور مبارک و ارزشمند است. اگر دغدغه های ما در پنجاه سال قبل حفظ نهاد مرجعیت بود و اینکه شأن شایسته خود را به آن مقدار که در زمان حضرت آیت الله بروجردی به دست آورده بود این حفظ بشود و آسیب شناسی آن مقطع که از ناحیه فضلای زمان آگاه آن زمان مطرح شد مثل شهید بهشتی، شهید مطهری، علامه طباطبائی و دیگران بحث مرجعیت و روحانیت را در کانون نظرشان قرار دادند و آسیب ها را متوجه این بعد کردند که در ‏


حضورج. 76صفحه 253

‏معرض آسیب بود قاعدتاً با قرارگرفتن اجتهاد در کانون مدیریت اجتماعی و دهها و صدها مسأله دیگری که ناظر به این مسأله بود هر امری که این موقعیت تازه به دست آمده و تحصیل شده را در معرض آسیب قرار بدهد در کانون آسیب شناسی قرار می گیرد اگر با این دید نگاه بکنیم که این کانون آسیب در مدار چه مسأله ای است من این را فکر می کنم در کانون قرار گرفته و اگر قرار باشد آسیب شناسی دراین مدار شکل بگیرد عناوین دیگری متناسب با آن را باید پیدا بکنیم. ‏

عبدالوهاب فراتی:‏ جناب آقای مختاری شما هم منظر بحثتان را بیان بفرمایید. ‏

رضا مختاری:‏ ضمن تأیید فرمایش دوستان به نظر می آید دو محور اصلی که مد نظر امام بوده در این منشور بشود تبیین کرد چون یک بخش عمده ای از منشور هم مربوط به نظام است و به لحاظ اینکه مؤسس نظام روحانیت است به منشور روحانیت نام گرفت. در محور اصلی امام در این منشور تأکید می کنند بر حفظ نظام و علاوه بر حفظ نظام، حفظ آبروی نظام. چون اگر دقت کرده باشید یک فقره از فقره های این منشور دفاع از عملکرد ده ساله نظام در دوره حضرت امام است، یعنی علاوه بر حفظ نظام حفظ آبروی نظام و دفاع از آبروی نظام و یکی هم حفظ روحانیت، تبیین جایگاه روحانیت و تبیین و حفظ آبروی روحانیت، یعنی صرف حفظ روحانیت در صحنه کافی نیست برای حفظ آبروی روحانیت آسیب شناسی کردند و مطالبی را فرمودند و آفاتی را در هر دو جهت بیان فرمودند یعنی قبل از اینکه به آسیب شناسی برسیم می توانیم بگوییم این دو محور محور اصلی است حفظ نظام و حفظ روحانیت، حفظ آبروی نظام و حفظ آبرو و جایگاه روحانیت. ‏

عبدالوهاب فراتی:‏ از منظر اساتید در این جلسه سه مفهوم کانونی در این منشور وجود دارد جناب آقای سروش فرمودند که آسیب شناسی مهمترین بحث این منشور است، جناب آقای پارسانیا فرمودند موقعیت جدیدی که روحانیت در سال های پس از پیروزی انقلاب کسب کرده نقطه عزیمت بحث است و تقریباً جناب آقای مختاری دو موضوع یعنی حفظ نظام و حفظ روحانیت را مسائل مهم در این منشور قلمداد کردند. جناب آقای سروش اگر از همان منظری که انتخاب کردید بحث را پیش ببریم به نظر شما آسیب هایی که حضرت امام در این منشور بیان ‏


حضورج. 76صفحه 254

‏فرمودند اولاً چگونه آسیب ها و خطراتی است آیا امروزه باز تولید می شود یا نمی شود و از طرف دیگر عوامل و عناصر دیگری به این آسیب ها اضافه شدند یا کم شدند؟ تحلیل جامع خودتان را در این مسأله بیان بفرمایید. ‏

محمد سروش محلاتی:‏ من وقتی این پیام را می خوانم می بینم حضرت امام چند بار در فواصل مختلف در بندهای مختلف، بحثی را مطرح فرمودند تحت عنوان نفوذ، نفوذ در روحانیت، نفوذ در جایگاه حوزه های علمیه و هشدار به روحانیون که خطر نفوذ را جدی بگیرید به نظر من این برای ورود به پیام حضرت امام کلیدی است. البته نکات توی این پیام خیلی زیاد است ولی حالا این هم یک زاویه ای برای ورود است به خصوص که در غیر این پیام هم جاهایی که حضرت امام در بحث روحانیت، حوزه و مرجعیت وارد شدند مسأله نفوذ را مطرح کردند به عنوان نمونه در وصیتنامه شان با عنایت مسأله نفوذ مطرح شده، در پیامی که در هنگام تأسیس مجلس خبرگان رهبری دارند بحث نفوذ را مطرح کردند، در ملاقاتی که با شورای مدیریت دارند بحث نفوذ را مطرح کردند، در مهمترین مواردی که حضرت امام درباره حوزه و روحانیت اظهار نظر کردند حضرت امام انگشت روی مسأله نفوذ گذاشتند حالا تلقی حضرت امام از این مسأله نفوذ چیست و نفوذی را کی می دانند و مقصودشان از نفوذ، نفوذ فیزیکی است یعنی دشمن افرادی را انتخاب می کند و می فرستد در حوزه یا نفوذ یک جریانات فکری و اجتماعی است که حوزه را تسخیر می کنند و به دست می گیرند یا اعم از اینها هست؟ و بعد راه مقابله با این خطر را حضرت امام چه می دانند بالآخره؟ هم خطر را ابتدائاً از منظر حضرت امام تقریر می کنم و می خوانم و هم بعد آن وقت شکل برخورد با این خطر را. اما در خود این پیام چند مورد مسأله نفوذ مطرح شده یک مورد که مورد اول هست این است که فرموده اند استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها مأیوس شد دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد راههای نفوذ تقویت گردید. امام ابتدا دو راه را در عرض هم مطرح کردند تهدید و ارعاب و نفوذ، بعد یک ترتیب زمانی بین اینها قرار دادند که ابتدا تهدید و ارعاب بود او جواب نداد به نفوذ روی آوردند که اگر بخواهیم ‏


حضورج. 76صفحه 255

‏این را از نظر مقطع زمانی با تاریخ خودمان انطباق بدهیم قاعدتاً آن تهدید و ارعاب فشارهای دوره رضاخانی هست انطباق برآن دوره بیشتر پیدا می کند و بعد آن راه دوم که راه نفوذ باشد مال اقداماتی است که در زمان پهلوی دوم بیشتر اتفاق افتاده که دیگر روحانیت به حسب ظاهر خب مشکلی نداشته و امام معتقد هستند که راه دوم مؤثر واقع شد راه اول تأثیر چندانی نداشت ولی راه دوم مؤثر واقع شد. حالا این نفوذ واقعاً چیست؟ که با این اشارات می شود فهمید که بر چه زمانی هم انطباق پیدا می کند. ظاهراً ازفرمایشات حضرت امام این طور می شود استفاده کرد که امام درباره نفوذ دو شکل از نفوذ را مورد نظر قرار می دهند یک نفوذ فیزیکی که جریانات مخالف روحانیت افرادی را انتخاب می کنند و می فرستند و اینجا مشغول به تحصیل می شوند و در آینده به یک جایگاهی می رسند این را حضرت امام فرمودند به صراحت، در دیدار با شورای مدیریت در 5 / 11 / 65 مرحوم آیت الله فاضل و بزرگان دیگری که آن موقع در شورا بودند امام به آنها فرمودندکه: ‏

‏"و اگر- خدای نخواسته- در حوزه علمیه فسادی به وجود آید- ولو در دراز مدت- در سرتاسر ایران آن فساد پیدا می شود و آنها که همیشه در فکر بوده اند که در حوزه علمیه نفوذ کنند، به همین خاطر است. نفوذ آنها، نفوذ ظاهری نیست که معلوم باشد فلان آقا نفوذی است. چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت بکند، مع ذلک، در موقع مناسب کارش را انجام دهد. اینها از مشکلات حوزه است. "‏‏( صحیفه امام، ج 20، ص190)‏

‏اصل صحبت حضرت امام با شورای مدیریت خیلی کوتاه است یعنی یک صفحه صحیفه امام هم نمی شود که عمده اش روی همین است که برای نفوذ باید یک فکری کرد و از مشکلات روحانیت. در همان زمانها تقریباً حضرت امام وصیت نامه خودشان را که می نوشتند به همین مسأله پرداختند در وصیتنامه است که در این زمان مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند و یکی از راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روشهای انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن حالا با تعبیراتی که حضرت ‏


حضورج. 76صفحه 256

‏امام عنایت دارند و این واژه ها را انتخاب می کنند: "خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی بر علوم اسلامی و جا زدن خود را در بین توده ها و قشرهای مردم پاکدل و علاقه مند نمودن آنان را به خویش و ضربه مهلک زدن به حوزه های اسلامی و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می باشد. " ‏‏(صحیفه امام، ج 21، ص: 425)‏

‏این خطری است که امام به صورت جدی می بینند هم بزرگ می شمارند و هم اینکه در وصیت نامه خودشان که حالا برای عموم مردم است یک همچنین مسائلی را بازگو می کنند که شخص، عادتاً انگیزه ای برای اینکه این نوع از مسائل داخلی روحانیت را به این شکل شفاف برملا کند و می داند که در آینده این ها به گوش همه مردم می رسد و تکرار خواهد شد که خطر بسیار بزرگ، این است که شیادانی می آیند به مقامات عالی برسند و همه چیز را بدست بگیرند بعد می فرمایند لازم است که در این مورد اقدام بشود و ایشان این طور نظرشان این بوده: "و از همه لازمتر حوزه های علمیه است که تنظیم و تصفیه آن با مدرسین محترم و افاضل سابقه دار است با تأیید مراجع وقت . " ‏‏(صحیفه امام، ج 21، ص 425)‏

‏راه را هم امام نشان دادند برای اینکه یک همچنین نفوذی اتفاق نیفتد مدرسین محترم و افاضل سابقه دار با تأیید مراجع وقت. این قیودی که حضرت امام گذاشتند چند نکته از آن استفاده می شود این که مطرح کردن مدرسین به جای نهادهای بیرون حوزه، امام می توانستند بفرمایند برای اینکه نفوذ اتفاق نیفتد نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی بیایند حوزه را تحت پوشش قرار بدهند و جلوی این خطر را بگیرند این یک راه است که الان هم این برای بعضی ها مطرح است. این را احاله به نهادهای بیرون حوزه ندادند در درون حوزه این کار باید توسط خود حوزه، خود علماء انجام بگیرد و دوم مدرسین و بعد اضافه کردن نظارت مراجع را در اینجا در نظر گرفتند. هیچ نهاد بیرون حوزوی را در اینجا حضرت امام دخیل قرار ندادند. امر حوزه توسط خود حوزه باید اصلاح بشود و اگر بنا باشد غیرحوزه...، حوزه را امام خودشان فرمودند که کی ها هستند دیگر احتیاجی به تطبیق و توضیح ندارد؛ فرمودند مدرسین محترم با تأیید مراجع وقت، آن راهی ‏


حضورج. 76صفحه 257

‏که فعلاً در این جهت حضرت امام مطرح فرمودند این یک نکته که اینجا مطرح است. نکته دیگری که در فرمایشات حضرت امام مطرح هست مسأله ای است که در همان پیام به مجلس خبرگان رهبری در هنگام تأسیس مطرح کردند که یک قسمتی از آن توصیه ای به رهبر محترم آتیه یا شورای رهبری است با این تعبیری که حضرت امام دارند: "و باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوخته اند، و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما، با چهره های صددرصد اسلامی و انقلابی، ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند، و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند، و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله، الله، در انتخاب اصحاب خود. "‏‏(صحیفه امام، ج 18، ص: 7)‏

‏باز امام خطری را که احساس می کنند برای نظام خطر از راه نفوذ است آن هم چهره های صددرصد اسلامی. این خطر این قدر از نظر امام مهم است که در همان آخرین تنفیذی که برای ریاست جمهوری داشتند مجدداً این بحث را مطرح کردند که مجال نیست عبارتی را که در این زمینه حضرت امام در آن پیام تنفیذ دارند برای شما بخوانم حالا امام چه کسی را نفوذی می داند؟ بعضی از مواقع امام مصداقاً مشخص فرموده اند، انگشت گذاشته اند مصادیق است. برخی از موارد هم یک ضوابطی برای نفوذ و نفوذی ها، یک مشخصه هائی را روشن فرمودند. آنجا که انگشت گذاشته اند به صورت مصداقی هشدار دادند مثلاً از همان نامه های آخر عمر حضرت امام هست که به شورای نگهبان نوشتند. تعبیر امام این است به فقهای شورای نگهبان: حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کرده اند. ‏‏(صحیفه امام، ج21، ص613، چاپ1389)‏‏ خب این قصه، قصه نفوذ است دیگر. خود حضرت امام این افراد را انتخاب کردند بارها هم فرموده اند که این ها مورد اعتماد من هستند، درست، اما خطر وجود دارد یا خطر وجود ندارد؟ اینکه خطر اتفاق افتاده یا نیفتاده این مطرح نیست، آنکه مطرح است این است که حضرت امام توجه به خطر دارند می دهند ولو اینکه ما بگوییم چنین خطری اتفاق نیفتاده ولی زمینه این خطر را امام دیدند که فرمودند جمع کنید حواستان را که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجیته ای ها همه چیزتان را نابود کردند. توی این پیام هم مسأله متحجرین هست، مسأله ‏


حضورج. 76صفحه 258

‏مقدس نماها هست، طرفداران جدائی دین از سیاست و خیلی ها مطرح هستند ولی همه اینها را حضرت امام به عنوان نفوذی تلقی می کنند مجموعه روحانیت وقتی مطرح می شود، مجموعه حوزه وقتی مطرح می شود اینها را نفوذ تلقی می کنند. واقعاً مسأله نفوذی که حضرت امام مطرح می کنند با این شدت و حدت علاج دارد یا علاج ندارد؟ نفوذ علاجی دارد یا ندارد؟ یک مسأله این است که تا وقتی که تصمیم گیری و تشخیص، إحاله به افراد داده بشود و پای فرد باشد قهراً نفوذ دادن افراد برای نزدیک شدن بر یک فرد و تأثیرگذاری بر فرد و حتی یک فرد را کاملاً در قبضه گرفتن و تحت اختیار درآوردن ظاهراً هیچ علاجی نداشته باشد این اتفاق می افتد آنچه که می تواند راه نفوذ را بگیرد این است که ما تفکرمان را از تصمیم گیری فردی به تصمیم گیری در یک نهاد که این اختیار و این تشخیص توسط افراد مختلف و گردش این افراد و این اطلاعات تا وقتی که در جامعه به صورت کامل ما نتوانیم گردش اطلاعات و اخبار را به خصوص در روحانیت تضمین بکنیم ظاهراً علاجی برای مسأله نفوذ ما نداشته باشیم این اشاره ای است از آنچه که بنده در این زمینه به نظرم می رسد. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. "‏

عبدالوهاب فراتی:‏ به هر حال آقای پاسانیا زاویه خیلی خوبی را در تحلیل منشور باز کردند اگر نظر خاصی نسبت به فرمایشات آقای سروش ندارید می خواهید بحث خودتان را مطرح کنید. ‏

حمید پارسانیا:‏ عرض کنم که نکاتی را که بیان فرمودند در مورد اینکه آسیب ها و مسأله نفوذ در منشور هم مورد توجه هست و شاخص هایی هم که ذکر کردند و اینکه ما چگونه نفوذ را تشخیص بدهیم برخی از موارد قابل توجه است اما من فکر می کنم که ما می توانیم شاخص های دیگری را هم باز در همین راستا دنبال بکنیم همانطور که مسأله آسیب بدون نظر به آن مسأله اصلی که ناظر به آن در شرایط و مقاطع مختلف تاریخی می تواند وجود داشته باشد و نظر به آن آسیب ها درست شناخته نمی شود 1- اهم و مهم هم نمی شود 2- در منشور باید آن مسائل نگاه بشود و همان مسائل می تواند شاخص های نفوذ هم باشد. جناب آقای مختاری اشاره ای کردند به محورهایی که وجود دارد یکی بحث اصل نظام و جهت هایی است که نظام اسلامی دارد و موقعیت تاریخی است که تشیع و روحانیت در این مقطع پیدا کرد. نفوذی نمی آید ابتدا بگوید که ‏


حضورج. 76صفحه 259

‏من نفوذی هستم و اصلاً نفوذی چه بسا خودش هم نداند که نفوذی است یعنی ساختن و پرداختن یک چهره نفوذی گاهی با زمینه هایی که در یک فرد دیده می شود در یک توری قرار می گیرد و پیش می آید. کار روحانیت و کار علمی او و تمرکز افراد در حوزه های خاصی که مستقر در آن می شوند اقتضایش این است که انسان وقتی وجودش را به یک حوزه ای داد غفلت از حوزه های دیگر هم به طور طبیعی وجود می آید و کسی که از یک زاویه ای بخواهد وارد شود می تواند مجاری اطلاعات را نسبت به یک حوزه ای کنترل بکند و این چیزی است که ما در محیط خودمان فراوان می بینیم، به هر حال منظورم این است که جایی که نفوذ اثر می گذارد ممکن است ناخودآگاه در حوزه فرد باشد، یکی از جاهایی که امام مصداقاً هم دست گذاشتند راجع به بیوت و برخی از حتی مراجع و حوزه هایی که وجود داشت امام دست گذاشتند روی مسأله، اما از کجا معلوم می شود عملکردی که این بیت دارد این مجموعه پیدا می کند یعنی این شاخصی می تواند بشود که نفوذ به خاطر آن است که جهت گیری اصلی روحانیت را نسبت به آن هدفی که بایسته و شایسته است گاه به سوی یک هدف دیگری هم که لازم است برای مورد غفلت قرار دادن آن هدف کانونی که وجود دارد، این جهت گیری منحرف بشود و انجام بشود مثلاً در همین منشور می فرماید:" مگر همانها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفی کردند؟"‏‏(صحیفه امام، ج 21، ص287)‏

‏یعنی این ظرفیت وجود دارد کسی که تا این حد می آید یک زمینه ها و ظرفیت های شایسته ای باید در او باشد که بیاید و این مسأله انجام بشود. وقتی که، من عرض کردم آن دیدگاهی که راجع به حضورتاریخی روحانیت و تشیع مطرح کردم و بخش هایی از ظرفیت آرمانی تشیع که همراه با فرهنگ سازی و تجربیات تاریخی به طور مستمر فرصت بروز و ظهور پیدا می کند و در انقلاب اسلامی به یکی از نقاط اوج خود می رسد تشکیل نظام اسلامی است هر مجموعه ای که این مسأله را و وحدتی که باید در قالب این مجموعه باشد، هر مجموعه ای که نسبت به این مسأله و سمت و سویی که باید نظام اسلامی داشته باشد غفلت بورزد چه بداند و چه نداند در معرض نفوذقرار گرفته و دو چیز این آسیب را وارد می کند؛ یکی نفوذ است یکی تحجر ‏


حضورج. 76صفحه 260

‏است عادات تحجر هم زمینه های مختلفی می تواند در آن وجود داشته باشد یکی از مهمترین زمینه ها عادات تاریخی است یعنی الزاماً نباید مسائل شخصی و اخلاقی و اینها فقط باشد وقتی که از یک مقطع تاریخی به یک مقطع دیگری داریم می آییم مقطعی که روحانیت در تعامل با زندگی خصوصی مردم هست و فرصت حضور در عرصه زندگی اجتماعی و مسئولیت پرداختن و پاسخ گفتن به حوزه های وسیع معرفتی را که در عرصه های یک نظام اجتماعی و فرهنگی و تمدنی هست برعهده ندارد وقتی که دارد یک اقتداری را در هم ریخته، مسئولیت پاسخگویی به این مجموعه دارد، وقتی که مناسبات و روابط روحانیت با مردم در حد مرجعیت و إفتاء است که این فتوا در حوزه زندگی خصوصی، و مدیریت متناسب با آن به صورت یک عادات تاریخی درآمده است در عبور از این مسأله، بخشی از آن این عادات مانع می شود؛ البته خود عبور تنش های خودش را دارد و آسیب های جدی را در پیش رو دارد یعنی این ظرفیت تاریخی چگونه باید حفظ بشود این یک، یعنی در این عبور این ظرفیت های تاریخی از بین نرود، از طرف دیگر توی قالب ها و چهارچوب های این ظرفیت ها نخواهیم بمانیم نکته مهمی است که مجموعه روحانیت را هیچ مجموعه ای بیرون از فضای روحانیت شایستگی درمان مسائلش را و پرداختن به او را ندارند و تا درون آن جوشش و خلاقیت نباشد این ممکن نیست یعنی هم شأن و قد و قواره و هم جایگاه این نهاد علمی فقط از مجموعه ای که در درون این نهاد علمی هستند می تواند شکل بگیرد و بوجود بیاید اما آفت؛ وقتی که این مجموعه را از درون در قالب عادت های خودش بخواهد بماند یعنی ما سیستم آموزشی مان، سیستم تعلیممان، تعلممان، باب ها و مسائلی را که می خواهیم به آن بپردازیم ناظر به شرایط جدید و عرصه های مورد نیازی که حدود چهارصد میلیون شیعه امروز به آن مواجه هستند نه فقط در حوزه مسائل شخصی و درون خانوادگی خودشان، این حوزه ها، باید آگاهی را با یک نظام مدیریتی متناسب با آن سازمان پیدا بکند، ما نمی توانیم به عادت های تاریخی خودمان مدیریت امروز تشیع را برای مسائل جهانی امروز و مسائل داخلی خود کشورمان داشته باشیم باید از این عبور بشود متناسب با این مسائل. حالا اموری که با نظر به این اهداف بتواند یک انحرافی را ایجاد بکند ما احتمالاً می توانیم جای پای نفوذ را ‏


حضورج. 76صفحه 261

‏نسبت به آن بدهیم یک بخشی عامل بیرونی است یک بخش هم عرض کردم خود تحجر درونی است که نسبت به این مسأله است، امام در همین منشور روحانیت بارها به مسائل سمت و سوی نظام می پردازند بحث لیبرالیزم و روحانیونی که و مجموعه هایی که بخواهند توجه به روحانیت را به ضرورت حضور در عرصه ی حاکمیت مورد خدشه قرار بدهند، آمدن توی عرصه حاکمیت ما آسیب های فراوانی را با آن مواجه خواهیم شد یقیناً اینگونه است ما مسائلی که یک تاریخ با آن مواجه بوده آسیب داریم مسائلی که بار اول وارد می شویم آسیب نداریم؟ اما پرداختن به این آسیب ها به قیمت بی توجهی به اصل مسأله بزرگترین آسیبی است که دارد وارد می شود، اگر جریانهای بیرون از روحانیت نظر به این دارند که این گامی را که تشیع به برکت حضور روحانیت در عرصه زندگی اجتماعی برداشته این را به عقب برانند و حضور روحانیت را در یک واتیکان و در یک مجموعه بسته ای توی زندگی خصوصی و در حد مدیریت و رهبری بیتی محدود بکنند که آنها این را می خواهند ما برای دیدن آسیب هایی که در عرصه ای فراتر از حوزه مسائل خصوصی وارد شده برگردیم به آن فضای تاریخی خودمان؟ فرصت هایی که تشیع به لحاظ نظام معرفتی و درونی خودش برای پرداختن به این آسیبی ها در همان عرصه دارد اگر روحانیت در عرصه رهبری جامعه و ولایت و حکم آمده است ما باید دهها نشست های علمی و خارج فقه داشته باشیم تا این حوزه از احکام را بررسی بکند، فرهنگ متناسب با این را بیاورد و کار بکند و چگونگی تحکیم این موقعیت به دست آمده را متناسب با خودش بگیرد من یکی از مسائلی را که فکر می کنم مخاطب این پیام امام است غفلتی است که در این مشکلات از این مسأله می کنیم، برای پیدا کردن راهکارهای که در مسیری که انقلاب ایجاد کرده است گریزی به دوران کودکی خودمان بزنیم و این از درون هم تحجر که در درون است هم نفوذی که به درون است و هم هجومی که از بیرون است همه دارند این کمک را می کنند تا ما نسبت به موقعیت جدیدی که باید تشیع و روحانیت و نهاد علمی تشیع داشته باشد از آن غافل باشیم. ‏

رضا مختاری:‏ در باب نفوذ که فرمودند یک اشاره ای از تجربه تاریخی این دو سه قرن اخیر در این باب شاید بشود استفاده کرد و ببینید در شیعه مسأله بهائیت و میرزا محمدعلی باب به نوعی ‏


حضورج. 76صفحه 262

‏از درون حوزه شیعی رشد کرد و جوشید و پیدا شد و در اهل سنت هم وهابیت، محمدبن عبدالوهاب از درون حوزه اهل سنت آمد. میرزا محمدعلی باب هم به نوعی به اصطلاح از مجموعه روحانیت شیعه به اینجا منتهی شد شاید از تجربه تاریخی این دو تا مذهب که ساخته انگلیسی ها هم است بتوانیم برای این موضوع استفاده هایی بکنیم. آفاتی که حضرت امام در این منشور فرمودند زیاد است حالا بعضی با تأکید بیشتر، بعضی با پرداختن کمتر از جمله اختلاف شدید روحانیت، تقدس مآبی و تحجرگرایی، القای جدایی دین از سیاست و تجمل گرایی. این ها به نوعی از آفات روحانیت شمرده شده و آفات نظام که سبب سقوط روحانیت و جایگاه روحانیت از دید مردم می شود یک تعبیر زیبایی دارند آیت الله مظاهری، نمی دانم دیگران هم گفتند یا اول ایشان به کاربردند، ایشان مکرر تأکید می کردند حکومت بر دلها، روحانیت حکومت بر دلها باید داشته باشد تا بتواند موفق بشود ‏‏(صحیفه امام، ج7، ص512) ‏‏هر کاری که روحانیت را از دید مردم می اندازد و این حکومت بر دلها را متزلزل می کند این اسباب نگرانی امام بود و بارها هشدار می دادند حالا در باب ساده زیستی چون راجع به حوزه است و مسأله منشور روحانیت، یک حادثه تاریخی و یک درخواستی که شورای مدیریت زمان مرحوم آیت الله فاضل رحمت الله علیه از امام داشتند برای اینکه معلوم بشود دیدگاه خاص امام در باب تجمل و نه اینکه تجمل گرایی در حوزه فردی، بلکه در حوزه تشکیلات روحانیت هم نظر امام معلوم بشود این حادثه تاریخی و فرمایش امام را از جلد بیستم صحیفه امام مختصراً خدمتتان می خوانم. تاریخ 13 خرداد 66، 6 شوال 1407، شورای مدیریت چنانکه از این منشور بدست می آید از امام تقاضای مساعدت کرده بودند و این ماجرا را مرحوم آقا سید احمدآقا رحمت الله علیه گزارش دادند خدمت امام و بعد جواب امام. ببینید نظر امام و دیدگاه امام در این باره چیست؟ مختصر می خوانم برای اینکه وقت زیاد گرفته نشود همه جملات را قرائت نمی کنم، مرحوم سید احمدآقا خدمت امام نوشتند که زمانی که شورای مدیریت حوزه علمیه قم خدمت حضرتعالی رسیده بودند تقاضای کمک برای پیشبرد امور مربوط به حوزه را کرده بودند حضرتعالی فرموده بودید مسأله را به احمد بگویید تا او دنبال کند قرار بر این شد که شورا در نامه ای به حضرتعالی مقدار احتیاجشان را بنویسند، آنان پس از بررسی‏


حضورج. 76صفحه 263

‏ نامه برای حضرتعالی نوشتند که در صورت عدم پرداخت پول از طرف شخص جنابعالی از بنیاد مستضعفان به آنها کمک گردد نامه مذکور خدمتتان تقدیم شد حضرتعالی فرمودید چنین کاری را انجام نمی دهیم و از طرف شما چیزی به بنیاد گفته نشود هر چه پول و ساختمان زیاد گردد درس و معنویت کم می شود و چند بار دیگر هم تقاضای برادرانمان را عنوان نمودم باز فرمودید [اینجا حالا جالب است مربوط به سال است66] من خیال می کردم آقایان پنجاه هزار تومان احتیاج دارند خدمتتان عرض کردم اگر چنین بود خودشان می پرداختند برای آقایان شورا مسأله حل نشده است و عقیده شان این است که تو (احمد) نخواسته ای نظر مبارک حضرت امام را که با این مسأله موافق بوده است به مسئولین حوزه ابلاغ کنی و یا شما یاد امام نیاوردید که حضرت امام در این قضیه پول مورد احتیاج شورا را بپردازند به حضرت امام عرض کن که اگر مسأله ای را به شما محول می کنند بعد موافقت کنند که موجب این گونه حرف ها نشود. 12 / 3 / 66 احمد خمینی ‏

‏امام در جواب این طور فرمودند: «بسمه تعالی. نظر من همان است که قبلاً کراراً گفته ام: من با این تشریفات مخالفم، و برای حوزه علمیه مضر می دانم. اساس اسلام و تحصیل است که با این نحو زیاده روی ها منافی است. و من از بعض آقایان تعجب می کنم که تو را زیر سؤال بردند. من باید عرض کنم به آقایان که تا این تاریخ هیچ موردی، حتی این مورد، نبوده است که احمد برخلاف گفته یا نوشته من بدون اطلاع من تصرفی بکند. بلی، بعضی اوقات در سخنرانی های اینجانب احمد و دیگران، حتی اشخاصی از رادیو و تلویزیون، نظراتی می دهند که مورد قبول می شود. از خداوند تعالی توفیق همگان را خواستارم. و به احمد نصیحت می کنم که جدیت در جلب رضای خداوند حاضر ناظر نماید، و از طعن و لعن دیگران نهراسد. 13 خرداد 66 » ‏‏(صحیفه امام، ج 20، ص 278)‏

‏این نظر مبارک امام راجع به تشکیلات در حوزه و اینکه چه مقدار، یعنی به حداقل ضرورت از به اصطلاح امکانات اینجوری باید استفاده کند تا اینکه جایگاه روحانیت در حوزه لطمه نبیند. یک مورد دیگری هم هست امام برای اینکه حفظ بشود جایگاه روحانیت، عزت روحانیت و سبب سقوط از دیدگاه مردم نشود در تاریخ احتمالاً خرداد 67 نامه خصوصی نوشتند به بعضی از فقهای شورای نگهبان و فرمودند که حفظ جایگاه شورای نگهبان به این است که در منابر، در سخنرانیها، ‏


حضورج. 76صفحه 264

‏در اینها این حرفهایی که بعضی ها گفته اند گفته نشود. بعضی از جملاتشان را می خوانم فرمودند که: «با سلام و آرزوی موفقیت برای شما و تمامی آنان که قلبشان برای پیروزی اسلام می تپد فرمودند: گاهی دیده می شود که بعضی از آقایان محترم در مسائلی وارد می شوند که موجب وهن شورای نگهبان است. فقهای محترم باید توجه داشته باشند که نباید در مسائلی که مورد درگیری هست وارد شوند از باب مثال در شأن شورا و حتی خود آقای... نیست که به افراد مختلف تندی کند، این که دیگر روشن است که روی منبر و یا هر کجا حرام است به مسلمانی نسبت کمونیستی داد. بر فرض که ایشان بگوید که من نسبت ندادم ولی این را که معترفند که گفته اند: می گویند فلانی کمونیست است. آیا این توهین و گناه بزرگ از شخصی که عضو این نهاد محترم است آن هم به مسلمانی که نماینده مردم است شرعاً چه صورتی دارد؟ مادامی که شما اینگونه عمل می کنید باز هم توقع دارید جوانان انقلابی احترام شما را بگیرند... » ‏‏[آدرسش هم ضمیمه صحیفه امام است آن جلد ضمیمه صفحه 579 یا جلد آخر که ضمیمه در جلد آخر هم چاپ شده است]‏

‏که حالا ادامه دارد نامه، نمونه هایی است از اینکه امام در صدد بودند که جایگاه روحانیت، آبروی روحانیت در ذهن مردم باقی بماند و روحانیت آن حکومت بر دل ها را از دست ندهد. امیدواریم خداوند متعال به همه ما توفیق بدهد که به آرمان ها امام به نحو احسن انشاءالله جامه عمل بپوشیم. با عرض معذرت از تصدیع. ‏

عبدالوهاب فراتی:‏ جناب آقای سروش عطف به فرمایشات قبلی نکته پایانی ندارید؟ ‏

محمد سروش محلاتی:‏ اگر دوستان بخواهند در این زمینه بحث نفوذ را دنبال کنند قهراً این سؤال برایشان مطرح می شود که چرا امام ذهنشان متوجه این نکته شده یعنی مسأله نفوذ را همه جا پیوسته تحلیل کردند، آیا امام یک نگاه امنیتی به مسائل داشتند که همه چیز را با رنگ تیره و تاریک می دیدند، کسانی که در فضاهای امنیتی هستند معمولاً این ها چنین تلقی پیدا می کنند یعنی همیشه خطر نفوذ را احساس می کنند، این است یا نه دچار توهم توطئه بودند امام؟ این ها نیست به نظر من. من فکر می کنم که همانطور که حضرت امام در همان پیام فرمودند ابتدا دشمن از طریق تهدید و ارعاب وارد شد که اشاره به زمان رضاخان است و چون جواب نداد از راه ‏


حضورج. 76صفحه 265

‏نفوذ وارد شد و تأثیر گذاشت و کار خودش را کرد امام در این دوره نخواستند تصریح کنند توجه پیدا کردند به دوران مرحوم آیت الله بروجردی که همه ما می دانیم که حضرت امام اعتقاد زیادی به آیت الله بروجردی داشتند و سعی و تلاش زیادی هم برای حفظ موقعیت ایشان کردند و برای تثبیت مرجعیت ایشان در صف مقدم بودند به قول مرحوم آیت الله داماد رحمة الله علیه، پدرم از ایشان نقل می کردند که ایشان فرموده بودند که اگر همه ماها یک مطلبی را به مرحوم آقای بروجردی بگوییم و حاج آقا روح الله یک چیز دیگری بگویند، آقای بروجردی همان سخن امام، حاج آقا روح الله را قبول می کنند. امام توی این جایگاه بودند این قدر نزدیک بودند ولی بعدها دیدند همه چیز تغییر پیدا کرد و معکوس شد و آن ایده ای که امام داشتند آنگونه تحقق پیدا نکرد. خود حضرت امام این مسأله را باز نکردند، یعنی من اطلاعی ندارم در جایی این را مطرح فرموده باشند، ولی تقریباً شاگردان حضرت امام بالاتفاق این مطلب را روشن کردند و توضیح دادند که آن آرمانها و ایده هایی که امام نسبت به آقای بروجردی و مرجعیت آقای بروجردی داشتند، بر باد رفت به خاطر مسأله نفوذ و کسانی که آمدند و نزدیک شدند آرام آرام و جلوی آن اهداف حضرت امام نسبت به بیت آقای بروجردی را گرفتند. امام در یک تجربه تاریخی به این نتیجه رسید که مشکل ما از نفوذ هست این مبتنی بر آن تحلیل های بیرونی و نگاههای امنیتی و این حرف ها نیست و بعد در همین پیام روحانیت توضیح دادند که این مسأله نفوذ چه جوری اتفاق می افتد و راه علاجش چیست که خودش جال تحلیل جداگانه ای دارد. ‏

حمید پارسانیا:‏ عرض کنم که نمی دانم که صحبت آقای سروش ناظر به بحث بنده بود یا نه، اما من زمینه را می خواهم مطرح بکنم. اگر من گفتم که توجه به نظام اسلامی و ضرورت حضور روحانیت در عرصه مدیریت اجتماعی در کانون مسأله باید قرار بگیرد این با مسائل امنیتی و مسائل جزئی هیچ ربطی ندارد این یک مسأله جدی ای است که مخصوصاً روحانیت و دوستانی که، فضلایی که شأن آن ها هست به این مسأله بپردازند من فکر می کنم در کانون مسائل نظری و تئوریک شان پرداختن به آن مسأله و پیداکردن راهکارهای مشکلات عظیمی که یقیناً ما با آنها مواجه هستیم در مرکز تأملات باید باشد. من حالا بالاخره این سه دهه ای که در قم بودم یا حضور ‏


حضورج. 76صفحه 266

‏داشتم در قم و قبل از آنکه به تبلیغ مشغول بودیم هیچ وقت ارتباطم با محیط های دانشجویی و فضای دانشجویی قطع نبوده و همیشه یک روزی را آمد و شد داشتم آن چنان نیست که جریانهای معرفتی که خارج از حوزه علمیه قم هست نشناسم و حساسیت های آنها را، سمت وسوهای آنها را و آنهایی که اصلاً اصل حاکمیت دین را دارند زیر سؤال می برند و سمت و سوی متوجه این است نبینم اما واقعاً وقتی می بینم که توی این جریانها عملکرد ما، نوشته های ما را در تایپ های دانشگاه من می بینم که می پردازیم به آسیب هایی که حق هم هست اما توجه نمی کنیم که زمینه کار را و... که عرض من این بود که ما وقتی مواجه می شویم راهکار را در مسأله و آن هدف اصلی ای که روحانیت دارد جستجو می کند باید شناسایی بکنیم و ببینیم، می بینم که عملکرد ما را دارند به مجموعه ای می برند که دقیقاً هدف قرار دادند اصل حاکمیت دین را گاه واقعاً اشک در چشم من می نشیند نه اینکه دغدغه هایی که داریم درست نیست اما کار سخت تر این است که این دغدغه ها را در راستای هدف اصلی که امام توجه داشت ببینیم و به گذشته تاریخی خودمان بازنگردیم. ‏

‎ ‎

حضورج. 76صفحه 267