راهت بسان خانۀ خورسید روشن است

راهت بسان خانۀ خورسید روشن است

 

125361810802

شد آسمانِ دیده عزادار آفتاب

چشم شفق گریست ز کشتار آفتاب

 

دیشب ستاره گفت که بردند روی دست

قومی به ناله پیکر سردار آفتاب

 

امشب میان سلسله دود و ا شک و آه

بنگر عزای زهره به معمار آفتاب

 

خیل ملک زعرش به تشییعش آمدند

روزی که خُفت دیدۀ بیدار آفتاب

 

آشفته کرد خاطر مجموع لاله را

مرگ بهار و نرگس بیمار آفتاب

 

بازآ و گرم کن دل گلهای باغ را

سرد است بی حضور تو بازار آفتاب

 

با اینکه چشم خسته به عشاق بسته ای

پیداست در پیام تو آثار آفتاب

 

راهت بسان خانه خورشید روشن است

کور است آن که می کند انکار آفتاب

 

رفتی ولی چراغ خیالت امیر را

یکروز می کشد پی دیدار آفتاب

 

امیر عاملی

‎ ‎

حضورج. 76صفحه 202