ویژگی ها، انگیزه ها و آثار نگاه گزینشی به دین از دیدگاه امام خمینی

ویژگی ها، انگیزه ها و آثار

نگـاه گزینشی به دیـن

از دیدگاه امام خمینی

‏□ مجتبی اعتمادی نیا‏

 

إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ

أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ الله وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (بقره / 159)

 

چکیده:

‏نگاه گزینشی و غیرمنظومه وار به آموزه های دینی و مذهبی، یکی از مهیب ترین آسیب هایی است که همه ادیان و مذاهب را همواره در طول تاریخ با اعوجاج هایی ویرانگر روبرو ساخته است. اهمیت و بایستگی نگاه منظومه وار به سنت دینی به حدی است که شاید عمده ترین دلیل اختلافات و نزاع های درون دینی و بعضاً برون‏‏ ‏‏دینی را باید در نگاههای گزینشی و ناتمام به آموزه های دینی جستجو نمود. از میان رفتن طراوت متون قدسی که متعاقب تفسیرها و تأویل های برساخته، گریبان گیر سنت دینی می شود، در عین حال که مقاصد، ایمانی، معرفتی و اخلاقی شریعت را در محاق فرو می برد، با ارائه تصویری از‏‏ ‏‏ شکل افتاده(‏‎deformed‎‏) از آموزه های دینی، بسترهای لازم را برای افراط و تفریط نظری و عملی و تقلیل گرایی در ساحت دین مهیا می سازد. ‏

‏نوشـتار حاضر که این موضوع را با نگاهی به آراء و اندیشه های امام خمینی(ره) بر می رسد، ضمن احـصای ویژگی ها و انگیزه های نگاه گزینشی به دین، پاره ای از مهمترین آثار مخرب آن را مطمح نظـر قرار می دهد.‏

‏ ‏


حضورج. 83صفحه 148
واژگان کلیدی‏: نگاه گزینشی ـ نگاه منظومه وار ـ تقلیل گرایی ـ سنت دینی‏


پیش خوان:

‏امام خمینی، بی شک در میان عالمان شیعی، در زمره معدود افرادی است‏(الف)‏ که در عین اشراف عمیق به شاخه های مختلف علوم اسلامی و بهره گیری از معارف آنها، با اتکا به نگاهی منظومه وار(‏‎systematic‎‏) در تفسیر متون اسلامی، دستاوردهای هیچ یک از شاخه های علوم اسلامی را مصون از نقد و بازنگری نمی دانست. ایشان در اغلب آثار خود، ضرورت پیراستن نظرگاه دینی از رویکردهای گزینشی(‏‎selective‎‏) که تحت تأثیر عوامل مختلف نظری و عملی، تصویری ناصواب از آموزه های دینی به دست می دهد را یادآور شده اند. التفات امام خمینی در باب نگاه منظومه وار به آموزه های دینی به حدی است که شاید بی اغراق بتوان پروژه فکری ایشان را ساماندهی نظرگاهی جامع در تفسیر سنت دینی‏(ب)‏ برشمرد. ایشان خود بارها تأکید و تصریح نموده اند که اسلام از آغاز تا کنون از آن رو که به همه ابعاد آن توجه نشده، مهجور و غریب بوده است‏‏(امام خمینی،1378، 3 :225)‏‏ و هر فرد یا مکتب بر حسب ادراک محدود و خاص خودش از منظومه تعالیم اسلامی، آموزه های دینی را به برداشت ناقص خود فرو کاسته است. امام خمینی این رویه را یک «فاجعه» لقب داده اند. ‏‏(امام خمینی،1378، 4: 7ـ6)‏

‏در این میان، نباید از نظر دور داشت که نگاه منظومه وار امام خمینی به سنت دینی در عین حال که به نوعی میراث صدرالمتألهین شیرازی در مواجهه با آموزه های وحیانی به شمار می رود و در پی ارائه نظامی سازوار(‏‎consistent‎‏) از متن مقدس است که بنا بر ادعا، ساحت عقل، شهود عرفانی و حجیت ظواهر متون دینی در آن هر یک به نوبه خود پاس داشته می شود، اما این وضعیت مانع از نقد نظام صدرایی در آثار ایشان نشده است و بنا به ضرورت، در مواردی نقص نظرگاه صدرایی در تفسیر منظومه وار متون دینی گوشزد شده است.‏(پ)

‏نگارنده در ادامه می کوشد تا با اشاره به برخی از مهمترین ویژگیهای نگاه گزینشی به دین، برجسته ترین انگیزه ها و عمده ترین آثار این نظرگاه را با نگاهی به آراء و اندیشه های امام خمینی ‏


حضورج. 83صفحه 149

‏در این  باره، محل بحث و بررسی قرار دهد.‏

الف) ویژگی های نگاه گزینشی به دین استناد محدود و موضعی(local) به سنت دینی

‏نگاههای گزینشی به دین‏(ت)‏، هنگامی که در پی تأسیس و تنسیق نظام اعتقادات خود هستند، بسته به نوع نظام اعتقادی، معمولاً حجم محدود و مشخصی از متون دینی را به کار می گیرند و بخشهای عمده ای از سنت دینی، به ویژه بخشهایی که به نظام اعتقادی آنان پهلو می زند، مغفول واقع می شود. بر این اساس، نوع استنادات و ارجاعات به  کار رفته در تبیین و دفاع از آموزه ها، در مورد اسلام، صرفاً محدود به آیات و روایاتی خاص و بخش های گزیده ای از سنت و سیره پیشوایان دینی است. این استنادات محدود که مبتنی بر مبانی نظری و عملی از پیش اتخاذ شده گزینش گران قوام یافته، معمولاً به نحوی در نظام اعتقادی جایگذاری می شوند که تصویری به ظاهر جامع از آموزه های دینی را القاء  کنند. امام خمینی بر آنند که افراد و یا گروههایی که مبتنی بر نظرگاهی محدود و بعضاً از پیش تعین شده به سراغ آموزه های دینی می روند، تا آنجا که بتوانند دست به تأویل آموزه ها می زنند و در مواردی که هیچگونه امکانی برای تأویل وجود ندارد، آنها را نادیده و «منسی» می انگارند.‏‏ (امام خمینی،1378، 3: 223)‏

‏ به این ترتیب، می توان گفت: صاحبان نگاههای گزینشی به سنت دینی بنا به تعبیر روشنگر و البته بی ادبانه حسن حنفی، روشنفکر معاصر مصری، مواجهه با متن مقدس و آموزه های دینی را همانند ورود به یک «سوپر مارکت» می انگارند که مختارانه می توانند نیازمندیها و علائق خود را در میان گزینه های موجود بیابند و آنها را گزینش نمایند.‏(ث)

          ابتلا به تمامیت خواهی نظری

‏فِرَق، مذاهب و مکاتبی که بر اساس نوعی نگاه گزینشی به دین قوام یافته اند، معمولاً خود را نماینده راست کـیشی (‏‎orthodoxy‎‏) می انگارند و سایر نگاهها، تفاسیر و مـکاتب را بی بهـره و یا کـم بهره در فهـمِ اصیل آمـوزه ها تصـور می کنند. نـگاههـای گزینشی معمولاً مبتنـی بر نـوعی‏


حضورج. 83صفحه 150

‏تمامیت خواهیِ نظری(‏‎theoretical totalitarianism‎‏) به جای دفاع از نظریه «تقرُّب به حقیقت»، از نظریه «تملُّک حقیقت» تبعیت می کنند و بر این اساس، عمدتاً خود را گروه برگزیده و فرقه ناجیه‏(ج)‏ قلمداد می کنند و نگاه خود را مصداق واقعی تفسیر و فهم سنت دینی به شمار می آورند.‏(چ)‏ امام خمینی در شرح حدیث بیست و چهارم از کتاب ‏‏شرح چهل حدیث‏‏، در ذیل روایتی که علم را ناظر به سه قسم «آیه محکمه»، «فریضه عادله» و «سنت قائمه» می داند، ضمن تطبیق این سه قسم با «علوم عقلیه و عقاید حقه»، «علم اخلاق» و «علم ظاهر و آداب قالبیه»، معرفت دینی را منظومه ای سه وجهی به  شمار آورده اند که تنها پاسداشت همه جانبه آن به نحو توأمان می تواند مقاصد علمی و عملی شارع را در تربیت انسان قرآنی برآورده سازد. پر واضح است که بر این اساس، غفلت از هر یک از این دانش های سه گانه، مانع از درک ساحتی از «مقامات روح» و «نشآت انسانیه» خواهد بود؛‏

‏« پس، بر طالب مسافرت آخرت و صراط مستقیم انسانیت لازم است که در هر یک از مراتب ثلاثه با کمال دقت و مواظبت توجه و مراقبت کرده و آنها را اصلاح کند و ارتیاض دهد، و هیچیک از کمالات علمی و عملی را صرف نظر ننماید. گمان نکند که کفایت می کند او را تهذیب خلق یا تحکیم عقاید یا موافقت ظاهر شریعت، چنانچه هر یک از این عقاید ثلاثه را بعضی از صاحبان علوم ثلاثه دارا هستند. ... و بعضی علمای اخلاق و تهذیب باطن منشأ تمام کمالات را تعدیل خلق و تهذیب قلب و اعمال قلبیه دانند، و دیگر حقایق عقلیه و احکام ظاهریه را به پشیزی محسوب ندارند بلکه خار طریق سلوک شمارند. و بعضی از علمای ظاهر علوم عقلیه و باطنیه و معارف ‏


حضورج. 83صفحه 151

‏الهیه را کفر و زندقه پندارند و با علما و محصلین آن عناد ورزند.‏

‏و این سه طایفه که دارای این عقاید باطله هستند هر سه از مقامات روح و نشآت انسانیه محجوب هستند، و درست تدبر در علوم انبیاء و اولیاء نکرده اند، و از این جهت بین آنها همیشه منافراتی بوده و هر یک به دیگری طعن ها زند و او را بر باطل داند، با آنکه تحدید در مراتب باطل است. و به یک معنی هر سه درست گویند در تکذیب دیگری، نه از باب آنکه علم یا عمل آنها باطل باشد مطلقاً، بلکه از باب آنکه تحدیدات آنها مراتب انسانیه را به این حدّ و علوم و کمالات را به همان رشته که خود دارا هستند مطلبی است بر خلاف واقع.» ‏‏(امام خمینی، 1383: 388)‏

          مواجهه ناهمسان با تمامیت انداموار سنت دینی

‏در پی ویژگی نخست، نظرگاه گزینشی به دین، اعتبار یکسانی برای ساحات مختلف دیانت و جنبه های گونه گون آموزه های دینی قائل نیست و در این میان، بسته به دغدغه های نظری و عملی خود، سنت دینی را به بخش های نامساویِ ناهمگون تقسیم می کند و بیشترین اعتبار را از آن ساحتی می داند که خود بدان تعلق خاطر بیشتری دارد. بر این اساس، آموزه های دینی، مبتنی بر سلایق فردی، گروهی و فرقه ای، به آموزه های روبنایی و زیربنایی و یا تعالیم درجه اول و دوم تقسیم می شوند و به این ترتیب، تصویر مُثله شده ای از تمامیتِ اندام وار(‏‎organic‎‏) سنت دینی به دست داده می شود. امام خمینی(ره) ضمن تأکید بر این نکته که اسلام «نسبت به یک جهت، دونِ جهت دیگری نیست»‏‏ (امام خمینی، 1378 ،4 :10) ‏‏در نقد نظرگاه برخی عرفا و حکما که اینچنین با سنت دینی مواجه یافته اند، تصریح می کنند که این رویکرد مبتنی بر اصلِ «نؤمن ببعضٍ و نکفر ببعضٍ» است که قرآن آن را مردود شمرده است؛‏

‏ « آنها [برخی عـرفا و حـکما] می گفتند که اصـلاً اسلام آمده است برای اینکه توحـید و سایر- مثلاً- مسائل عقـلی الهی را تعلیم بکند و سایر چیزها، همه مقـدمه آن است و اینها را باید رها کرد و خُذِ الْغایات باید شد. از این جهت اعتنا به فـقه- البته نه همه، بعضی شان- به فقـه و فقها و اعتنا به اخبار و اعتنا به ظواهـر قرآن [و] کثیـری از احکامی که در قرآن هست، اینها را کار نداشتـند؛ رد نمی کردند لکن مثل‏


حضورج. 83صفحه 152

‏رد کردن بود؛ همان کار نداشتن و بی طرف بودن و ... از آن طرف هم اصحاب اینها را تخطئه کردن و قشـری خواندن اینها. این معنایـش این بود که ما نُؤْمـِنُ بِبَعـْضٍ و بعضی اش را نه، ما کار نداریم یا قـبول نداریم.»‏‏ (امام خمینی، 1378 ،3: 222) ‏

‏ ‏

          نقض اصول تفسیر و تأویل متون دینی

‏افراد و یا گروههایی که با رویکردی گزینشی در پی تأسیس و تنسیق نظامی اعتقادی مبتنی بر آموزه های سنت دینی برمی  آیند، در موارد متعدد، ناگزیر از نقض اصول تفسیری در مواجهه با متون دینی اند. در اینگونه موارد، عمده ترین قانون شکنی ها در حوزه مراعات حجیت ظواهر نصوص دینی و لزوم ابتنای تفسیر و تأویل بر زمینه(‏‎context‎‏) اتفاق می افتد. نگاههای گزینش گر، در پی ایجاد سازگاری در نظام اعتقادات خود و تثبیت خاستگاه ادعایی خود در سنت دینی، در بسیاری از موارد، خود را ناگزیر از ‏‏تفسیرهای ناموجه، تأویل های نابایسته ‏‏و خروج از زمینه محتوایی متن دینی می بینند. نمونه های فراوانی از این ویژگی را به آسانی می توان در معتقدات مذاهب، فرق و مکاتب فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی ردیابی نمود. به عنوان نمونه، امام خمینی‏‎ ‎‏با آنکه احترام فوق العاده ای برای مشرب فلسفی و دقت نظرهای عرفانی ملاصدرا قائل است، در تفسیر ‏‏آیه «یسبح لله ما فی السموات و ما فی  الارض»(‏‏حدید / 1) ‏‏تأویل معنای تسبیح همه موجودات را به تسبیح تکوینی و غیرنطقی نابایسته می دانند و برآنند که منطوق لفظی این آیه بی آنکه نیازمند تأویل باشد، «صریح حق و لب لباب عرفان» است. ایشان تأویل های ارباب عقول در این  باره را ناشی از «احتجاب عقول» آنان و مصداق «تأویلات بعیدۀ ‏


حضورج. 83صفحه 153

‏بارده» می دانند که مخالفت تام با اخبار و آیات دارد؛‏

‏ «آیه شریفه اوّل دلالت کند بر تسبیح جمیع موجودات، حتی نباتات و جمادات. و تخصیص آن را به ذوی العقول از احتجاب عقول ارباب عقول است. و این آیه شریفه فرضاً قابل تأویل باشد، آیات شریفه دیگر قابل این تأویل نیست، مثل قوله تعالی: أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الله یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ مَنْ فِی الأرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوابُّ وَ کَثیرٌ مِنَ النّاسِ. چنانچه تأویل «تسبیح» را به تسبیح تکوینی یا فطری از تأویلات بعیده بارده ای است که اخبار و آیات شریفه از آن ابا دارد، با آنکه خلاف برهان متین دقیق حکمی و مشرب احلای عرفانی است. و عجب از حکیم بزرگ و دانشمند کبیر صدر المتألهین، قدّس سرّه، است که تسبیح را در این موجودات تسبیح نطقی نمی دانند، و نطق بعض جمادات، مثل سنگریزه را از قبیل انشاء نفس مقدس ولیّ اصوات و الفاظ را بر طبق احوال آنها می داند، و قول بعض اهل معرفت را، که همه موجودات را دارای حیات نطقی دانسته، مخالف با برهان و ملازم با تعطیل و دوام قسر شمرده اند، با آنکه اینکه فرمودند مخالف با اصول خود آن بزرگوار است. و ابداً این قول، که صریح حق و لبّ لباب عرفان است، مستلزم مفسده ای نیست.» ‏‏(امام خمینی،1383: 655ـ654)‏

‏گفتنی است امام خمینی‏‎ ‎‏تأویل صحیح و مطابق با نفس الامر را بالاصاله از آن رسول مکرم اسلام(ص) و اهل بیت(ع) می دانند که به مقام مشیت مطلقه و فنای مطلق واصل شده اند. بر این اساس، هرگونه تأویل متن دینی، در نسبتی که با تأویلات اهل بیت(ع) و اصول حاکم برآن دارد، کسب وجاهت خواهد نمود؛ ‏

‏« تأویل کتاب الهی که عبارت از برگرداندن صورت به معنی و قشر به لُبّ است، به طور کمال میسَّر نشود، مگر برای آنان که خود آنها منحرف و معوج نباشند، و جز نور حق- تعالی شأنه- در قلب آنها چیزی نباشد، و به مقام مشیّت مطلقه و فنای مطلق که مقام تأویل است، رسیده باشند. و آن نیست مگر [برای ] رسول مکرَّم و خلفای مقدَّس او- علیهم الصلاة و السلام- که آنها راسخان در علم و معرفتند.» ‏‏(امام خمینی، 1385ب: 312ـ311)‏


حضورج. 83صفحه 154

 

bardashte motafavet az din

 

 

          استناد به میراث دینی نامعتبر و مواد تاریخی شبهه ناک

‏نگاههای گزینشی به سنت دینی، از آن رو که مبتنی بر پیش فرض ها و پیش داشت های فرد یا گروهی خاص و یا مجموعه ای تلفیقی از آراء و اندیشه های گونه گون به سراغ سنت دینی می روند، در برخی موارد در نصوص معتبر سنت و تاریخ موثق قابل اعتنا، امکان کسب مشروعیت نمی یابند، ازاین رو به میراث دینی نامعتبر و بعضاً جعلی روی می آورند و در این مسیر، گاهی نیز خود را ناگزیر از ارجاع به رویدادهای شبهه ناک تاریخی و بعضاً بر ساخته های پاره ای متون ناموجه می یابند. در این  میان، نباید از نظر دور داشت که برخی از فرق و مکاتب در پی مواجهه با وضعیت پیش گفته، حتی به تدلیس و تغییر نصوص و بعضاً جعل و ایجاد میراث ساختگی مبادرت ورزیده اند تا بدین وسیله پایگاهی اختصاصی برای خود در سنت دینی فراهم آورند. یکی از برجسته ترین نمونه های چنین وضعیتی، روایاتی است که به صراحت، عقیده، مرام و یا رویکردِ فرقه، مکتب و یا مذهبی را تأیید می کند. اینگونه روایات که در صحت ‏


حضورج. 83صفحه 155

‏پاره ای از آنها تردیدهای جدی وجود دارد، عمدتاً توسط هواداران، به جهت کسب مشروعیت در سنت دینی جعل شده است. فرق و مکاتبی نظیر اشاعره، معتزله، غُلات و مُفوّضه هر یک در طول تاریخ با استناد به روایاتی که ظاهرا دالّ بر صدق برخی مدعیات آنان است، مواجهه خود با سنت دینی را مشروع نموده اند. به عنوان نمونه، غلات که یکی از بزرگترین جنایت های تاریخ تشیع را در جعل احادیثی به  نام اهل بیت(ع) و مطابق با اندیشه های انحرافی خود رقم زده اند، در برخی موارد اثری روایی از شاگردان اهل بیت(ع) را اخذ نموده و در آن روایاتی داخل می نمودند و یا آنکه عبارات معصوم(ع) را مطابق ذائقه خود تغییر می دادند و در پایان، برای آن اثر روایی مغشوش، وثاقت تراشیِ رجالی می نمودند. در پاره ای موارد نیز این افراد با فراهم آوردن مجموعه ای از روایات جعلی، آن را به نام یکی از شاگردان اهل بیت(ع) منتشر می نمودند. این آثار معمولاً با وساطت اطفال و یا سالمندان بی سواد به عنوان میراث بزرگان حدیث در بازارها به فروش می رسید. ‏‏(در این باره نک: معارف،1377: 297.)‏

          مواجهه غیر نقادانه با بخش های گزینش شده

‏نظرگاههایی که مبتنی بر نگاهی گزینشی به سنت دینی سامان دهی شده اند، هنگامی که بنا به علایق، پیش فرض ها و پیش داشت های گزینشگران، بخشی از آموزه ها را مد نظر قرار می دهند، معمولاً دیگر در این بخش گزینش شده دست به راستی آزمایی و پالایش نقادانه نمی زنند و پیروان و مقلدان این نوع نگاهها نیز تمامیت آن را از آن رو که با ذائقه آنان سازگار افتاده، تلقی به قبول می کنند و از مواجهه اجتهادی با آن اجتناب می ورزند. امام خمینی‏‎ ‎‏این رویه را که ریشه در «آرای فاسده و مسالک و مذاهب باطله» دارد، یکی از حجاب های بهره مندی از معارف قرآن می دانند که گاهی از سوء استعداد افراد و عمدتاً از تقلید کورکورانه نشأت می گیرد؛‏

‏« یکی دیگر از حجب، حجاب آراء فاسده و مسالک و مذاهب باطله است؛ که این گاهی از سوء استعداد خود شخص است و اغلب از تبعیّت و تقلید پیدا شود. و این از حجبی است که مخصوصاً از معارف قرآن ما را محجوب نموده. مثلاً، اگر اعتقاد فاسدی به مجرّد استماع از پدر و مادر یا بعض از جهله از اهـل منبر در دل ما راسـخ ‏


حضورج. 83صفحه 156

‏شده باشد، این عقیده حاجب شود ما بین ما و آیات شریفه الهیّه؛ و اگر هزاران آیه و روایت وارد شود که مخالف آن باشد، یا از ظاهرش مصروف کنیم و یا به آن به نظر فهم نظر نکنیم.» ‏‏(امام خمینی، 1378: 197ـ196)‏

ب) انگیزه ها و سائق ها

‏اینکه افراد یا گروههایی که با نگاهی گزینشی به سراغ سنت دینی رفته و نظام باورهای خود را مبتنی بر چنین نگاهی سامان داده اند، از چه انگیزه ها (‏‎motivations‎‏) و سائق های (‏‎impulses‎‏) روان شناختی و جامعه شناختی برخوردار بوده اند، موضوعی است که به  طور مستقل می توان آن را در نوشتاری مجزا محل بحث و بررسی قرار داد اما اینک به نحو اجمال می توان عمده ترین این انگیزه ها وسائق ها را در موارد زیر احصا نمود:‏

انگیزه های آگاهانه

          یک: کسب مشروعیت برای پیش داشت ها و دانش های برون دینی

‏در بسیاری موارد، افراد و یا گروهها در حالی که از پیش واجد مفروضات و دانشهای برون دینی اند، به جهت کسب مشروعیت در اجتماع دینداران و یا اقناع عواطف و گرایش های دینی خود، دست به گزینشِ تأویل گرایانه سنت دینی می زنند تا محملی مشروع برای نظام باورهای خود تعبیه نمایند و از این رهگذر به دغدغه های معرفتی، روانشناختی و اجتماعی خود و یا گروه متبوع، پاسخی شایسته دهند.‏


حضورج. 83صفحه 157

          دو: حب نفس

‏این انگیزه که واجد مصادیق متعدد و گونه گون است و به دو شکل آگاهانه و نا آگاهانه رخ می نماید، در بسیاری از موارد موجب می شود تا فرد یا اعضای گروه از آن رو که اهلیّتی علمی، فضیلتی اخلاقی و یا احوالی معنوی در خود می یابند، نظام باورها و پیش داشت های خود را مقدس و موهبتی از سوی خداوند تلقی می کنند و بر این اساس، خود را لایق گزینش از سوی او می پندارند و ازاین رو، به نوعی دست به پرستش نظام باورهای خود می زنند و برای توجیه آنها بر اساس سنت دینی، ‏‏آگاهانه‏‏ گزینش سنت را وجهه همت خود قرار می دهند تا با کنار گذاردن بخشهایی از سنت دینی که به نظام باورهای آنان خدشه وارد می آورد، معتقدات خود را مفسرِ واقعی سنت به شمار آورند. به عنوان نمونه، امام خمینی‏‎ ‎‏در نقد نگاه غزالی در دنیایی شمردن علم فقه، آن را ناشی از نوعی حب نفس و تعلق خاطر به علم اخلاق که غزالی اهلیّتی در آن برای خود سراغ یافته، می دانند؛ ‏

‏« [غزالی] علم فقه را از علوم دنیایی و فقها را از علمای دنیا دانسته، با اینکه این علم از اعزّ علوم آخرت است. و این ناشی است از حبّ نفس و حبّ به آن چیزی که به خیال خودش اهل اوست، یعنی علم اخلاق به معنای متعارف رسمی، از این جهت از سایر علوم، حتی علوم عقلیه، تکذیب کرده است.» ‏‏(امام خمینی، 1383: 395)‏

          سه: هم آوایی با اقتضائات زمانه

‏این انگیزه که عمدتاً در دوره های اخیر رخ نموده، موجب می شود تا فرد و یا گروه، از آن رو که پاره ای نظریات متداول علمی، فلسفی، اجتماعی، فرهنگی، و یا سیاسی را معارض با سنت دینی می یابد، و از سوی دیگر، به هر دلیلی خود را نیازمند اتکا به سنت دینی می داند، آگاهانه تصمیم می گیرد تا بخش هایی از سنت دینی را نادیده بی انگارد یا آنها را صرفاً واجد مشروعیت در دوران گذشته قلمداد کند و یا آنکه دست به تأویل غیر ضابطه مند آنها بزند. هر یک از سه راهکار پیش گفته که نوعی مواجه گزینشی با سنت دینی به شمار می رود، موجب می شود تا فرد یا گروه در عین حال که جانب اقتضائات نظری و عمـلی زمانه خود را می گیرد، بر حسـب ظاهر ‏


حضورج. 83صفحه 158

‏اتکای خود به سنت دینی را نیز مراعات نماید. امام خمینی‏‎ ‎‏مواجهه برخی افراد و یا گروههایی که به ویژه در دوران معاصر می کوشند تا مجموعه تعالیم اسلامی را به امور طبیعیِ متعارف برای انسان مدرن ارجاع دهند و از هر گونه برداشت ماوراء الطبیعی، فلسفی و عرفانی استنکاف می ورزند، نمونه ای از هم آوایی با اقتضائات زمانه می دانند که تصویری ناتمام و محدود از منظومه آموزه های اسلامی به نمایش می گذارد. ‏‏(امام خمینی، 1378: 4: 7 و نیز همان، 11: 217)‏

سائق های ناآگاهانه

          یک. جهل مرکب

‏با آنکه به تعبیر امام خمینی‏‎ ‎‏عرصه تفسیر قرآن به جهت خطر در افتادن در ورطه تفسیر به رأی، به هیچ رو عرصه ای فراخ و همگانی نیست ‏‏(امام خمینی، 1384: 94-93)‏‏ اما، گاهی فرد یا گروهی خاص به دلیل عدم احاطه به منظومه آموزه های دینی و آشنایی موضعی و محدود با آن، همراه با عدم آگاهی از این نقض و عدم احاطه، مواجهه محدود خود با سنت دینی را نا آگاهانه، مواجهه با تمامیت آن می پندارد و بر اساس این جهل مرکب، دریافت های ناقص خود از تمامیت آموزه های دینی را نا آگاهانه تفسیر واقعی و جامع آن به شمار می آورد. نگاههای گزینشی به دین که بر اساس چنین انگیزه های نا آگاهانه ای قوام می یابد، معمولاً مستظهر به دفاع متعصبانه و جانبداری شدید و ایمانی معتقدان به آن است و تا آن هنگام که جهل مرکب مدافعان این نوع نگاهها به جهل بسیط بدل نشود، امکان تنبه و اقناع آنان فراهم نخواهد آمد.‏


حضورج. 83صفحه 159

          دو. علائق روانشناختی ناشی از سنخ روانی و مزاج فردی

‏افراد معمولاً بنا به سنخ روانی(‏‎psychological types‎‏) و مزاج جسمانی که به آن تعلق دارند، از گرایشها و علائق و عواطف خاصی برخوردارند که گاهی از آن با عنوان سائق های موروثی اولیه(‏‎inherited primary impulses‎‏) یاد می شود. این گرایشها چنانچه با تأملات عقلانی و اجتهادات نظری، پالوده و جرح و تعدیل نگردد، ممکن است نگاه خاصی را در مواجهه با سنت دینی به فرد تحمیل نماید که او را سرانجام به نحوی ناخودآگاه به گزینش سنت دینی وادارد تا از این طریق به سائق های روان شناختی خود که ناشی از سنخ روانی و مزاج جسمانی اوست، واکنشی ارضا کننده نشان دهد. ‏

‏امروزه بررسی و تشخیص این وضعیت با وجود اختلاف نظرهایی که درباره آن وجود دارد به یکی از جذاب ترین بخشهای روانشناسی دین بدل شده است. ‏‏(در این باره نک: وولف،1386 : 121-112) ‏

‏امام خمینی اگرچه از منظر روانشناختی و مبتنی بر نظریه سنخ روانی و مزاج فردی این موضوع را محل تأمل قرار نداده اند، اما تصریح نموده اند که اشتغال و تعلق خاطر آدمی به علم و معرفتی خاص، وجهه قلب و تمام توجهات او را محدود به آن حوزه خواهد نمود که متعاقب آن، سایر ابعاد سنت دینی از منظر وی پنهان خواهد ماند و فرد ناخودآگاه به نوعی تقلیل گرایی در مواجهه با آموزه های دینی مبتلا خواهد شد؛‏

‏« وقتی که انسان اشتغال به یک علمی پیدا کرد و منحصر شد به آن و تمام توجهش انحصار به آن پیدا کرد، اصلاً قلب همچو می شود که همه اش عرفان می شود؛ دیگر کار به این ندارد که دنیا هم یک چیزی است و تربیت های دنیایی یک چیزی است، و عبادات هم یک مطلبی است و عرض می کنم که ادعیه هم یک مطلبی است، و اینها هم یک مطلبی. اینها برگشتش به همان معناست و در دلش غیر از این معنا نیست؛ و لهذا آن چیزهایی که بر خلاف اوست اصلاً ادراک نمی کند، همه اینها را بر می گرداند به آن مطلبی که در پیش خودش مسلّم است.» ‏‏(امام خمینی، 1378، 3: 224)‏


حضورج. 83صفحه 160

ج) آثار

‏نگاههای گزینشی به سنت دینی همواره در طول تاریخ منشأ پاره ای از انحرافات تمدنی و دلیل اصلی بروز بسیاری از جنگ های عقیدتی بوده است. از این رو، احصای مهمترین آثار مخرب این نوع نگاهها می تواند ما را در کشف نقاط آسیب پذیر سنت دینی و اتخاذ راهکارهای مناسب جهت ترمیم آسیب های گذشته یاری رساند. گفتنی است عناوینی که در ادامه آنها را مرور خواهیم نمود، بنا به استقرایی ناقص، مهمترین این آثار را مد نظر قرار می دهد و بر این اساس، امکان افزودن عناوینی دیگر بر این فهرست همچنان وجود خواهد داشت.‏

          ارائه تصویری کاریکاتوری از سنت دینی و لغزش به سوی افراط و تفریط

‏نگاه گزینشی به سنت دینی ناگزیر به برجسته سای ساحاتی از آموزه های دینی منجر خواهد شد و عموماً این وضعیت به قیمت بی توجهی و یا کم توجهی به ساحات دیگری از آموزه ها تمام خواهد شد که به این ترتیب، شمایی کاریکاتوری(‏‎caricatural‎‏) از سنت دینی به نمایش گذارده می شود. در این میان، عمده ترین شکل های بروز و ظهور این وضعیت، گرایش به نوعی قشری گرایی و یا روی آوردن به اشکال مختلف عرفان و باطنی گرایی است. در هر دو وضعیت پیش گفته که مصادیق فراوانی از آن در تاریخ تمدن اسلامی به چشم می خورد، بخشی از آموزه های دینی در عین حال که ارتباط منطقی خود را با تمامیت سنت دینی از دست می دهد، به عنوان آینه تمام نمای سنت به دینداران معرفی می شود که در نهایت، به نوعی کج اندیشی و افراط و تفریط عملی و نظری منجر خواهد شد. امام خمینی همواره ضمن تحذیر از در افتادن در ‏


حضورج. 83صفحه 161

‏چنین ورطه ای، آن را مانعی جدی در سیر إلی الله به شمار آورده اند؛ ‏

‏« شخص سالک و طالب حق باید خود را از افراط و تفریط بعضی از جهله اهل تصـوّف و بعضی غفله أهل ظاهر مبرّا کند تا سیر إلی الله برای او ممکن شود، چه که بعضی از آن طایفه را عقیده بر آنست که علم و عمل ظاهری قالبی حشو است و برای جهّال و عوام است؛ و امّا کسانی که اهل سرّ و حقیقتند و اصحاب قلوبند و ارباب سابقه حسنی هستند احتیاج به این اعمال ندارند. و اعمال قالبیّه برای حصول حقایق قلبـیّه و وصول به مقصد است؛ و چون سالک به مقصد خود رسید، پرداختن به مقدّمات تبعید است و اشتغال به کثرات حجاب است. و طایفه دوم در مقابل این دسته قیام نمودند و در جانب تفریط افتادند و انکار کلّیّه مقامات معنویّه و اسرار الهـیّه را نمودند و جز محض ظاهر و صورت و قشر، دیگر امور را بکلّی منکر شدند و به تخیّلات و اوهام نسبت دادند. و بین این دو طایـفه لازال کشمکش و مجادله و مخاصمه بوده و هر یک دیگری را بر خلاف شریعت می دانستند. و حق آن است که هر دو طایـفه قدری از حدّ تجاوز نمودند و افـراط و تفریط کردند.» ‏‏(امام خمینی، 1378:79)‏

          ابتلا به نوعی تکبر نظری و بازدارنده

‏صاحبان نگاههای گزینشی به دین، معمولاً از  آن  رو که مبتلا به نوعی تمامیت خواهی نظری می شوند و منظومه سنت دینی را به نگاه گزینشی خود فرو می کاهند، به لحاظ اخلاقی در دام نوعی تکبر بازدارنده گرفتار می آیند که مانع از توجه آنان به منظومه جامع سنت دینی می شود. امام خمینی همواره به این اثر مخربِ نگاههای گزینشی به سنت دینی هشدار داده اند و در جای جای آثار خود، تکبر ناشی از نگاههای تقلیل گرایانه(‏‎reductional‎‏) به آموزه های دینی را تهدیدکننده ایمان، اخلاق و معرفت دینی قلمداد کرده اند. ایشان در شرح حدیث چهارم از کتاب ‏‏شرح چهل حدیث‏‏، با اشاره به اثرات نامطلوب معرفتی، اخلاقی و ایمانی این تکبر بازدارنده در میان علما، حکما، عرفا، مدعیان تهذیب باطل و تصوف، فقها و اهل عبادت، علم و دیانت حقیقی را مبرّای از اینگونه رذایل اخلاقی و معرفتی دانسته اند. ‏


حضورج. 83صفحه 162

‏ایشان در توصیف کیفیت بروز و ظهور این قسم از تکبر در میان مدعیان ارشاد و تصوف و برخی فقها و محدثان می نویسند:‏

‏« و در مدعی های ارشاد و تصوف و تهذیب باطن گاهی شخصی پیدا می شود که به تکبر با مردم رفتار کند، و بدبین به علما و فقها و تابعین آنها گردد، و به حکما و علما طعن ها زند و غیر خود و سرسپردگان به خود را اهل هلاک داند، و چون دستش از علوم تهی است علوم را خار طریق خواند و اهل آن را شیطان راه سالک شمارد، با آنکه آنچه در مقام دعوی مقام خود گوید اقتضای خلاف اینها نماید، و هادی خلایق و مرشد گمراهان باید خود از مهلکات و موبقات مبرّا باشد، و از دنیا گذشته و محو جمال حق شده، باید به بندگان خدا تکبر نکند و بدبین به آنها نباشد.‏

‏و در فقها و علمای فقه و حدیث و طلاب آن نیز گاهی کسی پیدا شود که مردم دیگر را حقیر شمارد و به آنها تکبر فروشی کند و خود را مستحق همه طور اکرام و اعظام داند، و لازم داند که همه مردم اطاعت امر او کنند و هر چه گوید چون و چرا نکنند، خود را «لا یسأل عمّا یفعل و هم یسألون» انگارد، و جز خود و چند نفر معدودی مثل خود را اهل بهشت نداند، و اسم هر طایفه ای از هر علمی در میان آید، به آن طعن زند و جز علم خود را، که از آن نیز بهره کافی ندارد، سایر علوم را ندیده و نسنجیده طرد کند و اسباب هلاک داند، و علما و سایر علوم را از روی جهل و نادانی طرد کند و چنین ارائه دهد که دیانتش موجب شده که اینها را تحقیر و توهین کند، با آنکه علم و دیانت مبرا از این اطوار و اخلاق اند.» ‏‏(امام خمینی، 1383: 83)‏


حضورج. 83صفحه 163

          برهم زدن انسجام آموزه های دینی از منظری برون دینی

‏تصویری که نگاههای گزینشی از سنت دینی فراهم می آورند، در بسیاری از موارد از منظر برون دینی گرفتار ناسازگاری درونی است. این نوع نگاهها معمولاً از آن رو که ارتباطات منطقی و اندام وارِ اجزای سنت را در ساحات عملی و نظری درهم می شکنند، به هم نهادی(‏‎synthesis‎‏) غیرمنسجم و نامعقول از سنت دینی دست می یابند که در برابر نقدهای برون دینی شکننده خواهد بود. این وضعیت به ویژه هنگامی که نگاهی گزینشی به  عنوان نماینده یک سنت دینی خاص معرفی می شود، ممکن است هزینه های معرفتی گزافی بر دوش آن سنت دینی نهد که چه بسا در نهایت به تضعیف باورهای دینداران و احیاناً رویگردانی کسانی منجر شود که لزوم انسجام آموزه های دینی نقشی سرنوشت ساز در حیات معقول آنان ایفا می کند. ‏

‏به زعم نگارنده، یکی از برجسته ترین نمونه های تاریخی این وضعیت را باید در آغاز شکل گیری مسیحیت جستجو نمود. در آن دوران، در حالی که میان برخی از حواریون به رهبری پطرُس(شمعون پسر یونا) و برخی دیگر به سرپرستی پولس(عالمی یهودی و مخالف مسیحیت که در پی مکاشفه ای به مسیح ایمان آورد) بر سر سرشت حقیقی مسیح و نیز نحوه مواجهه با آموزه های شریعت یهود اختلافی سرنوشت ساز پدید آمد، در نهایت تلقی پولسی از مسیح و آموزه هایش که از منظر مقرب ترین حواری مسیح، پطرس، تلقی ای نادرست و غیر مشروع شمرده می شد، غلبه یافت. ‏

‏مخالفان تلقی پولس که به تعبیر برخی از مسیحیت پِژوهان باید وی را مؤسس ثانی مسیحیت لقب داد، بر آن بودند که وی با حذف بخشی از آموزه های مسیح و تفسیری ناصواب از بخش دیگری از تعالیم و شخصیت وی، پیروان او را در جاده ای نادرست به پیش خواهد برد. انتقاد منتقدان غیرمسیحی و پاره ای متفکران مسیحی به اصلی ترین آموزه های مسیحیتِ پولسی نظیر، گناه اولیه، تثلیث و فدیه که از سرشتی خرد گریز و بعضاً خرد ستیز برخوردارند، نمونه تصویری نامنسجم و غیر معقول از سنتی است که در پی نگاهی گزینشی و تحریف شده به آموزه های بنیانگذار آن سامان دهی شده است.‏(ح)


حضورج. 83صفحه 164

‏گفتنی است امروزه بررسی های فیلسوفان دین که سنجش معقولیت و انسجام آموزه های دینی، اصلی ترین حوزه پژوهش آنان است، بیش از پیش ضرورت ارائه تصویری منظومه وار و منسجم از سنت دینی را (که در نتیجه اجتناب از نگاههای گزینشی حاصل می آید) به عالمان دینی گوشزد می کند.‏

          اخلال در تحقق غایات تعالیم دینی

‏امام خمینی همواره با اشاره به جامعیت انسان ساز قرآن، آموزه های سنت اسلامی را از آن رو که ناظر به تربیت همه ساحات وجودی انسان است، جامع تمام جهات مادی و معنوی و غیبی و ظاهری دانسته اند. ‏‏(امام خمینی، 1378، 3: 230)‏‏ بر اساس این تلقی، یکی از مخرب ترین آثار نگاههای گزینشی به سنت، عدم تحقق غایت آموزه های دینی خواهد بود. نظرگاههای غیرمنظومه وار از آن رو که از توان اثر گذاری منسجم، جامع و هماهنگ تعالیم دینی بر ساحات مختلف حیات بشری می کاهند، با ایجاد رکود در مسیر پیشرفت معنوی دینداران، آنان را به نوعی عقب ماندگی معرفتی، اخلاقی و ایمانی مبتلا می کنند. این وضعیت به نوبه خود طراوت انسان ساز سنت دینی و انعطاف پذیری نظری آن را به پژمردگی، جمود، تعصب و تحجّر بدل می کند و فرآیند وصول به حیات طیبه قرآنی را متوقف می سازد. توقف این فرآیند، سبب ساز ظهور دیندارانی است که به جای رشدی متوازن در همه ساحات وجودی انسان، به نحوی نامتوازن صرفاً در برخی ساحات به توفیقاتی دست یافته و تکامل آنان در سایر ابعاد عقیم گذارده شده است. امام خمینی برآنند که بروز چنین وضعیتی که ادوار متمادی، فرهنگ و تمدن اسلامی را دستخوش افول نموده، با از میان بردن معنویت سنت دینی، به نادیده انگاشتن پاره ای ضروریات سنت می انجامد؛‏


حضورج. 83صفحه 165

‏« بسیاری از زمانها بر ما گذشت که یک طایفه ای فیلسوف و همان- عرض می کنم که- عارف و صوفی و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند، اینها گرفتند آن معنویات را، هر کسی به اندازه ادراک خودش، و تخطئه کردند قشریون [را]. تمام ما عدای خودشان را قشری حساب کردند و تخطئه کردند بلکه وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه می کنیم که، تمام آیات را، اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی و جهات فلسفی و جهات معنوی، و به کلی غفلت کردند از حیات دنیاوی و جهاتی که در اینجا به آن احتیاج هست و تربیت هایی که در اینجا باید بشود؛ از این غفلت کردند. به حَسَب اختلاف مشربشان رفتند دنبال همان معانی بالاتر از ادراکِ- مثلاً- عامه مردم. و علاوه بر اینکه آن معانی را- مثلاً- تحصیل کردند، ما عدای خودشان را تخطئه کردند. و در همین اوان و همان عصر، یک دسته دیگری که اشتغال داشتند به امور فقهی و به امور تعبدی، اینها هم تخطئه کردند آنها را: یا حکم الحاد کردند، یا حکم تکفیر کردند، یا هر چه کردند، آنها را تخطئه کردند. و این هر دواش خلاف واقع بوده. اینها محصور کردند اسلام را به احکام فرعیه؛ و آنها هم محصور کرده بودند اسلام را به احکام معنـویه، به امور معنویه و به مافوق الطبیعه. آنها- به خیال خودشان- ما فوق الطبیعه همه جهات هست؛ اینها هم- به خیـال خودشان- احکام طبیـعت و فقـه اسلامی و اینهاست و دیگران همه اش بی جهت است.» ‏‏(امام خمینی، 1378، 3: 221)‏

نتیجه:

‏چنانکه گذشت، مواجهه گزینش گرایانه با سنت دینی را باید به عنوان آفتی ویرانگر که اهداف اخلاقی و تربیتی و مقاصد معرفتی سنت را به محاق می برد، بسیار جدی گرفت. امروزه مبتنی بر تاریخ موثق برجای مانده از تمدن های دین بنیادِ گذشته، به جرأت می توان مواجهات گزینشی با سنت دینی را عمده دلیل افول تراز معرفتی، اخلاقی و حتی سیاسی اینگونه تمدن ها به شمار آورد. سنت های دینی گذشته به  ویژه اسلام، هرگاه در سطحی کلان از سیاست نامصرح و پیش فرض ناگفتةه «‏‏نُؤمنُ بِبَعضٍ و نَکفُرُ بِبَعض‏‏»‏‏(نساء / 50)‏‏ دست شسته و با نگاهی منظومه وار به ‏


حضورج. 83صفحه 166

‏سنت دینی، آن را در تحقق غایات تربیتی اش مدد رسانده اند، بر اوج شکوه و اقتدار معنوی تکیه زده اند و هرگاه سنت در سطحی کلان به یکی از ساحات آن فرو کاسته شده، عقب ماندگی معرفتی، اخلاقی و ایمانیِ توأم با جدال و مخاصمه های درون دینی با خود به همراه داشته است که در پی آن، فقیه و متکلم و محدِّث و فیلسوف و عارف، خصمانه رو در روی یکدیگر نشسته اند. ما امروز چنانچه عبرت های تمدن دینْ بنیاد گذشته خود را نیک دریافته باشیم، به جد باید انگارة «علم جامع دینی»‏(خ)‏ را محل تأمل قرار دهیم و با اجتناب از نظرگاههای تقلیل گرایانه، حق وجودی، معرفتی و تربیتی همه ساحات حیات بشری را آنچنان که سنت اصیل دینی پاس داشته، پاس بداریم.‏

‏با تحقق این آرمان که به زعم نگارنده، مقصد پروژه نظری و عملی امام خمینی به شمار می رود، دانش های برون دینی و درون دینی بی هیچ مخاصمه، تعدی و تمامیت خواهی، به وظایف معرفتی خود عمل خواهند نمود و علم، هنر، فقه، کلام، تفسیر، فلسفه و عرفان هر یک در تعامل ضابطه مند با یکدیگر، به شکل گیری انسان جامعِ- و نه کامل‏(د)‏- قرآنی مدد خواهند رساند.‏

پی نوشت ها:

‏الف- علامه طباطبایی را نیز باید در زمره یکی از برجسته ترین عالمان شیعی به شمار آورد که پروژه فکری خود را بر اساس ارائه تصویری منظومه وار از آموزه های دینی بنا نهاد. مهمترین بخش این پروژه که در روش تفسیری ایشان در المیزان فی تفسیر القرآن تبلور یافته، با نگاهی جامع به تمامیت سنت دینی (قرآن و عترت) می کوشد هر بخش از آن را با کمک و راهنمایی بخش های دیگر تبیین و تفسیر نماید. علامه خود در مقدمه محققانه این اثر، ضمن اشاره به تفاوت «تفسیر» و «تطبیق»، عمده تلاشهای گذشتگان اعم از طبقه نخست مفسران از صحابه و تابعین، متکلمان، محدثان، فیلسوفان مشائی و اشراقی، صوفیه و عالمان اخباری را نمونه هایی از تطبیق در قرآن (و به تعبیر نگارنده، نگاهی گزینشی همراه با پیش فرض ها و پیش داشت های برون دینی به متن مقدس) تلقی می نمایند. ‏‏(طباطبایی، 1417ق: 1، 14ـ4) ‏‏در این میان اگر چه شیوه ‏


حضورج. 83صفحه 167

‏مواجهه علامه با تمامیت سنت دینی نیز از نقض و ابرام ها و پاره ای نقدها در امان نمانده (به عنوان نمونه نک: علی پور، 1389 : 120ـ119، 143ـ142 /  گفتگو با استاد مصطفی ملکیان) اما همچنان می توان ایشان را در ارتباط با ضرورت نگاه منظومه وار به سنت دینی، یکی از دغدغه مندترین عالمان مسلمان در طول تاریخ تمدن اسلامی به شمار آورد.‏

‏ب- مرادم از سنت دینی، مجموعه اعتقادات وجودشناختی و معرفت شناختی، اصول اخلاقی و مناسک و شعائری است که متون درجه اول دین (در مورد اسلام، قرآن و سنت و یا قرآن و عترت) صراحتاً به آن تفوّه نموده اند. بر اساس این تعریف، تفاسیر الهی دانان از این مجموعه و مشی تاریخی دینداران بر اساس تلقی های خاص خود از آن، خارج از محدوده سنت دینی قرار خواهد گرفت.‏

‏پ- به عنوان نمونه امام خمینی(ره) در شرح حدیث بیست و چهارم از کتاب شرح چهل حدیث، در باب اقسام علم، ضمن نقد نظر ملاصدرا در باب دنیایی شمردن علم فقه که به تبعیت از غزالی ابراز شده است، آن را از «اعزّ علوم آخرت» به شمار آورده اند. ‏‏(امام خمینی،1383: 396ـ395)‏‏ و یا در همین اثر در شرح حدیث بیست و ششم، ضمن تعریض به تلقی ملاصدرا از مفهوم «جنت» و «نار» در کتاب شرح اصول کافی که به نوعی وجود عینی آنها را انکار می کند، آن را «مخالف برهان حکما» و «خلاف اخبار انبیاء و کتب سماویه و ضرورت جمیع ادیان» دانسته اند. ‏‏(همان:414ـ413)‏‏ در این  باره همچنین نک: امام خمینی، 1383: 416، 655ـ654 و نیز امام خمینی،1385 الف، 3 : 585 و همچنین امام خمینی، 1385ب: 231.‏

‏ت- نباید از نظر دور داشت که نگاههای گزینشی در مواجهه با هر پدیده ای  امکان وقوع دارد، اما به نظر می رسد آثار مخرب آن در حوزه دین که متکفل ساماندهی و معنا بخشی همه جانبه به زندگی فردی و اجتماعی دینداران است، به مراتب بیشتر از سایر حوزه ها است.‏

‏ث- حسن حنفی، در سال 2006 در کنفرانسی با عنوان «آزادی اندیشه در مصر» قرآن را به یک سوپرمارکت تشبیه نمود و خشم و انزجار عام و خاص را برانگیخت که در نهایت، منجر به ‏


حضورج. 83صفحه 168

‏صدور حکم تکفیر وی از سوی برخی عالمان دینی شد. در این  باره نک:‏

‎http: // today.almasryalyoum.com / article2.aspx?ArticleID=28744‎

‏ج- پیروان فرق و مذاهب اسلامی با استناد به روایتی از پیامبر اکرم(ص) که عمدتاً در منابع اصل سنت (مثلاً نوادر الاصول ترمذی، الجامع الاحکام القرآن قرطبی، مجمع الزوائد هیثمی، سنن دارمی و ابو داوود، المسند ابن حنبل، المستدرک حاکم و السنن ترمذی و...) مذکور است و خبر از افتراق امت اسلام به 72 و یا 73 فرقه می دهد، بحث ها و مجادلات فراوانی در انداخته اند. بر اساس متن این روایت، در میان فرق اسلامی تنها یکی از آنها اهل نجات خواهد بود. اهل سنت، شیعیان امامیه، شیعیان زیدی و معتزله و نیز بسیاری دیگر از فرق، مذاهب و مکاتب اسلامی همواره در طول تاریخ، خود را مصداق فرقه ناجیه قلمداد کرده اند و بر اساس آن، به مخاصمه با گروههای رقیب پرداخته اند. ‏

‏در این باره نک: صابری، 1382 و نیز صابری، 1389: 40ـ 34.‏

‏چ- به عنوان نمونه، ابن سینا که خود به عنوان برجسته ترین نماینده فلسفه مشاء شناخته می شود، ظاهراً در اواخر عمر و در حین تنسیق مبانی «حکمت مشرقی» در مقدمه کتاب منطق المشرقیین، متوغلان در فلسفه مشاء را از آن رو که متکبرانه می پندارند خداوند تنها آنان را مشمول هدایت و رحمت خود قرار داده و دیگران را از این فیض محروم نموده، به باد انتقاد می گیرد.‏‏(ابن سینا، 1405ق: 2)‏‏ نمونه های فراوان دیگری از این دست به سادگی در تاریخ تفکر سنتی قابل پیگیری است. ‏

‏ح- برای آشنایی بیشتر با تلقی و تفسیر پولس از زندگی و آموزه های مسیح و اختلاف آن با تلقی گروهی دیگر از حواریون به رهبری پطرس نک: عهد جدید، رساله به گالاتیان، باب2 و نیز گِریدی، 1384: 40-50.‏

‏خ- این انگاره را نباید با بحث اسلامی سازی علوم که نگارنده برخی قرائت های آن را به هیچ رو موجّه نمی یابد، اشتباه گرفت.‏


حضورج. 83صفحه 169

‏د- به دلایلی که پیشتر در نوشته ای به آنها پرداخته ام، به کارگیری اصطلاح «انسان کامل» را با التفات به ادبیات قرآن و سنت، چندان شایسته نمی دانم. در این  باره نک: اعتمادی نیا، 1386.‏

منابع:

‏- ‏‏عهد جدید؛ بر اساس کتاب مقدس اورشلیم‏‏ (1387). ترجمه پیروز سیار. تهران: نشر نی. چاپ اول.‏

‏- ابن سینا. حسین بن عبدالله. (1405 ق)‏‏. ‏‏منطق المشرقیین. قم: مکتبه آیت الله المرعشی. چاپ دوم.‏

‏- اعتمادی نیا. مجتبی.(1386). متن یک حرکت بی سرانجام در خداوند. فروغ وحدت. شماره 8.‏

‏ـ امام خمینی. روح الله. (1378). ‏‏آداب الصلوة‏‏. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). چاپ هفتم.‏

‏ـ ـــــــــــــــــــ. .(1384). ‏‏تفسیر سوره حمد‏‏. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). چاپ نهم.‏

‏ـ ـــــــــــــــــــ . (1385الف). ‏‏تقریرات فلسفه‏‏. به تقریر سید عبد الغنی اردبیلی . تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). چاپ دوم، جلد سوم.‏

‏ـ ـــــــــــــــــــ . (1385ب). ‏‏شرح حدیث جنود عقل و جهل‏‏. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). چاپ نهم.‏

‏ـ ـــــــــــــــــــ . (1383). ‏‏شرح چهل حدیث‏‏. تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). چاپ بیست و نهم.‏

‏ـ ـــــــــــــــــــ . (1378). ‏‏صحیفه امام‏‏. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). چاپ اول‏

‏- صابری. حسین.(1389). ‏‏تاریخ فرق اسلامی‏‏. تهران: سمت. چاپ ششم.‏

‏- صابری. حسین.(1382). حدیث فرقه ناجیه. ‏‏مشکوة‏. شماره 79.‏

‏- طباطبایی. سید محمد حسین.(1417ق). ‏‏المیزان فی تفسیر القرآن‏‏. قم:‏‏ ‏‏دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. چاپ پنجم. جلد اول. ‏

‏- علی پور. ابراهیم.(1389). ‏‏درآمدی بر چیستی فلسفه اسلامی؛ گفتگو با جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه‏‏. قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. چاپ اول. ‏

‏- گریدی. جوان.اُ.(1384). ‏‏مسیحیت و بدعت ها‏‏. ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی. قم، طه. چاپ دوم.‏

‏- معارف. مجید.(1377). ‏‏تاریخ عمومی حدیث‏‏. تهران: کویر. چاپ اول.‏

‏- ‏‏وولف‏‏.‏‏ دیوید. ام‏‏.‏‏ (1386)‏‏.‏‏ ‏‏روانشناسی دین‏‏، ترجمه محمد دهقانی، تهران‏‏:‏‏ رشد.‏‏ ‏‏چاپ اول‏‏.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 83صفحه 170