دهه فجر و یادآوری سه فرصت برای مسئولین

دهه فجر و یادآوری سه فرصت

برای مسئولین

‏□ ‏‏یاسر جهانی پور‏

‏ ‏

مقدمه 

‏با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان تنها امید رژیم پهلوی، به عنوان نخست وزیر معرفی شده و باقیمانده بود. این ایام که مصادف با اربعین امام حسین«علیه السلام» و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور شده و به دنبال گسترش قیام مردمی، عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت آمریکا، قصد مهار کردن انقلاب خروشان مردمی را داشت، می کوشید که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نموده و برای رسیدن به مقصود شومش، با اطلاع از بازگشت امام خمینی مخالفت خود را با این امر اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاههای کشور را اعلام نمود. در پی انتشار این دستور ننگین، مردم خشمگین، که پس از این همه سال دوری از مراد خود، اینک با اعلام امام، منتظر قدوم مبارک ایشان بوده و نهال نوپای انقلاب را به بار نشسته می دیدند، به خیابانها ریخته و بدون ترس از تانکها و مسلسل های ارتشِ بختیار که فرودگاه را تبدیل به پادگان نظامی کرده بودند، با تحصن و شعارهای کوبنده، دولت او را مخاطب قرار داده و بدین وسیله او را تهدید می کنند، تا از تصمیم خود صرف نظر کرده و فرودگاه را برای فرود هواپیمای امام باز کند. پس از این اعتراضات که در حقیقت، تیرِ آخر و مقصد نهایی مردم برای سرنگونی حکومت پهلوی بود، سرانجام این ابهت پوشالی مرغ طوفان شکست و حضرت امام پس از پانزده سال دوری از وطن، در میان استقبال پرشور مردم، قدم به خاک این سرزمین گذاشت، پانزده سالی که به خاطر خروشیدن بر استبداد و طاغوت و به خاطر بر زبان جاری کردن حقیقت، به عراق، ‏


حضورج. 83صفحه 69

‏ترکیه و فرانسه تبعید شد. پانزده سال شکنجه، قتل و غارت مردم توسط رژیم سفاک و منحوس پهلوی. ‏

‏بزرگترین آرمانی که امام خمینی به تبع اجداد طاهرین خود علی بن ابیطالب و حسین بن علی(علیهماالسلام) برای آن قیام فرمود، مبارزه با ظلم و ستم شاهنشاهی و برپایی عدالت بود. عدالتی از جنس عدالت علوی و آنچه باعث شد به این مقصود خود نائل شود، اخلاص و تصفیه دل برای خدا و آنچه انقلاب او را پایدار نمود، خدمت به ملت بود. پس انقلاب حضرت روح الله، امام خمینی، بر سه ضلع یک مثلث شروع و استوار ماند. مثلثی که یک ضلع آن عدالت محوری، ضلع دیگرش اخلاص و ضلع آخرش خدمت به ملت بود. ‏

‏اکنون از آن تاریخ بیش از سه دهه می گذرد. بسیاری در آن دوران و پس از آن در جنگ تحمیلی، شهید شده و بسیاری جانباز و بسیاری داغدار گشته اند. خون آنان ریخته شد و برای برخی از ما که اکنون در مسند قدرتیم، عزت و آبرو خریده شد. بلی، با خون و غیرت و شرافت خود برای ما عزت و آبرو خریدند. پس ما که آبرو و عزت خود را با بهایی گزاف که دیگران آن را پرداخته اند، به دست آورده ایم بیش از همه مسئولیم. کودکان آن دوران جوانانی رشید و جوانانشان پیر شده اند و کسانی نیز بعدها به دنیا آمده اند که خاطرات آن ایام را از زبان پدر یا پدربزرگ خود شنیده اند. دهه فجر که می آید به همراه خود فرصت هایی نیز می آورد. فرصت هایی برای همه خصوصاً کارگزاران این نظام. در این مقاله سه فرصت مذکور که انقلاب امام خمینی بر پایه آن ایجاد شده و تا به حال استوار مانده است را مورد بررسی قرار می دهیم. این سه فرصت عبارتند از عدالت جویی، اخلاص و خدمت به مردم. باشد که با مطالعه این نوشتار، از یاد رفته ها باز به یاد آورده شوند. ‏

1. دهه فجر و فرصت عدالت محوری و ظلم ستیزی

‏واژه عدالت، واژه نامأنوسی برای هیچ یک از ما نیست. عدالت از رسالت های اصلی تمام پیامبران الهی بوده و از آرمانهای مردم در طول حیاتشان است و انسانها همواره برای اجرای آن در طـول‏


حضورج. 83صفحه 70

‏تاریخ کوشیده اند. عدالت از جمله اموری است که خوبی آن به وسیله عقل قابل تشخیص بوده و آموختنی نیست. به همین جهت بر هر چیزی مقدم بوده و اجرای آن تابع شرط و مصلحت نیست و خود بالاترین مصلحت هاست ولذا دوست و دشمن و مؤمن و کافر نمی شناسد و همه را به یک چشم می نگرد. خداوند در قرآن می فرماید: ‏‏و لایجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی‏‏(مائده 8)‏‏ مبادا دشمنی با قومی شما را وادارد که از عدالت خارج شوید به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است.‏

‏عدالت، محوری ترین، استوارترین و بنیادی ترین مسأله سیاست و حکومت امام خمینی است. قیام او به نام و خاطر عدالت و عدل او، عدالت امام علی علیه السلام را تداعی می نمود. عدالت، همواره سرمشقی مهم در زندگی امام بوده و او در راه اجرای عدالت و گسترش قسط، تلخی ها و سختی های بسیاری را تحمل نمود.‏

‏تأکید بر این نکته، یعنی الگو گرفتن امام خمینی در عدالت از سیره معصومین خصوصاً امیرالمؤمنین(ع)، از آن روست که بگوییم حکومتی می تواند ادّعاکند از امام علی الگو گرفته که سردمداران آن، به عدالت بیش از هر چیز دیگر، اهمیّت دهند و برای گسترش عدل و قسط، از هیچ کوششی دریغ نورزند؛ نه فقط در بیان و کلام، بلکه در عمل، کردار و تعامل با مردم.‏

‏حکومتی می تواند مقتدای خود را علی علیه السلام معرّفی کند که، با مقدّم داشتن عدالت بر مصلحت و پای فشردن بر اجرای عدالت، علی رغم جوسازیها، از رسیدن به هدف اصلی و برتر خود دست نکشد و در این راه سختی ها را به جان بخرد. همان کاری که امام خمینی در دوران ‏


حضورج. 83صفحه 71

‏رهبری خود بر جامه اسلامی انقلابی ایران متحمل آن شد. تأکید ایشان بر عدم اجرای عدالت و ظلم شاه در دوران پهلوی خائن در سخنرانی ها و نامه هایشان کاملاً مشهود است. از آن جمله در سخنرانی خود در خرداد ماه 1357 در مسجد شیخ انصاری نجف فرمودند: ‏

‏«کدام یکی از قوانین اسلام در ایران و در محیط رژیم ایران جاری است؟ ظلم، که در آیات قرآن و در احکام اسلام آن قدر نسبت به آن صحبت شده است، راجع به ظالمین صحبت شده است، ایران و رژیم ایران عدالت پرورند؟ عدالت اجتماعی؟ عدالت اسلامی؟ خودشان را بازی می دهند یا ملت را می خواهند بازی بدهند؟ قرآن چه احترامی پیش شاه و دار و دسته شاه دارد؟ احترام قرآن همین است که از روی سالوسی طبعش کنند و به مردم بدهند برای اغفال؛ نظیر احترامی که معاویه کرد و قرآن را بالای نیزه کرد که بیایید با هم به قرآن عمل بکنیم. اینها به قرآن احترام قائل هستند؟ اینها به روحانیت احترام قائل هستند؟ اسلام چقدر از روحانیت تجلیل کرده و سفارش کرده؛ اینها به روحانیت، برای روحانیت، احترام قائل هستند؟ برای مراجع اسلام احترام قائل هستند؟ خوب، چند روز پیش ریختند منزل آقایان مراجع؛ در و پنجره ها را شکستند، آدم کشتند، عربده کشیدند. الآن هم در منزل بعضی از آقایان هستند کماندوها. گفته می شود که هستند و مراقبند و آنها را تحت نظر دارند. چه کرده اند آقایان که این طور مورد اهانت واقع شده اند؟‏

‏اینها به قانون اساسی عمل می کنند؟ چنگیز به «یاسا» عمل می کرد و چنگیزیها و مغولها عمل می کردند. این چنگیز عصر ما، این مغولها به قانون اساسی احترام قائل هستند؟ عمل می کنند به قانون اساسی؟ انتخاباتشان روی موازین قانون است؟ وکلایشان شرایط قانونی دارد؟ مجلسشان یک مجلس روی موازین قانون است؟ کدام یک از کارهای اینها می شود گفت که یک بویی از قوانین دارد، چه قوانین شرعی و چه قوانین عرفی و اساسی؟ فرهنگ پیش اینها احترام دارد؟ و اگر فرهنگ پیش اینها احترام دارد، چرا این مدارس ایران تعطیل و نیمه تعطیل است؟ و چرا استادهای دانشگاه از درس گفتن کنار می زنند؟ برای اینکه محیط دانشگاه را دولت نمی گذارد آرام باشد. چه کردند این دانشجوها که باید محـروم باشند؟ چه احتــرامی اینـها برای‏


حضورج. 83صفحه 72

‏ فرهنگ قائل هستند؟ چه احترامی از برای ارتش قائل هستند؟ اینها که ارتش را به خیال خودشان از دار و دسته خودشان می دانند، چه احترامی برای ارتش قائل هستند؟ ارتشی که در تحت اسارت مستشارهای امریکا باشد؛ آنها را مصون کنند و اینها را تحت سیطره آنها قرار بدهند! این چه اهانتی است بر ارتش ایران؟ چه ذلتی است از برای ارتش ایران؟ از برای صاحب منصبها؟ چرا این صاحب منصبها این قدر به ذلت تن در می دهند؟ چه شده است که بیدار نمی شوند و کار این آدم را زار نمی کنند و این را نمی فرستندش به محلی که باید برود؟ اینها احترام برای چی قائل هستند؟ به چه قانونی اینها عمل می کنند؟ بیایند به قانون چنگیزی با ما عمل بکنند. یک عنوانی توی کار باشد، یک قانونی توی کار باشد. هرج و مرج! الآن ایران با هرج و مرج دارد می گذرد.» ‏‏(صحیفه امام ، ج3 ص405 و 406)‏

‏در این سخنانِ امام خمینی بر عدم اجرای عدالت اجتماعی از سوی شاه در قشر دانشجو و طلبه و استاد و ارتش اشاره شده است. نکته ای که هم اکنون و در زمان کنونی بسیار مورد غفلت بعضی مسئولان واقع شده است که ادعای برپایی عدالت علوی را در جامعه علوی دارند. در نتیجه این مقاله خواهیم دید عدالت کنونی در جامعه ما تا چه اندازه با موازین امیرالمؤمنین و امام خمینی انطباق  داشته و تا چه اندازه ای از آن منحرف شده است. ‏

2. دهه فجر و فرصت خدمت به مردم

‏تا مردم نخواهند حکومتی تغییر نخواهد کرد و انقلاب امام هم انقلابی مردمی بود؛ بدون کمک ‏


حضورج. 83صفحه 73

‏گرفتن از سرباز و ارتش و مأمور و سلاح. فقط با اتکال به نیروی الهی و همت و خواست مردم. بنابراین ایشان دائم خود را مدیون مردم و خادم آنها می نامید و به این نکته بارها اشاره کرده و در عمل هم خود را برتر از ایشان نمی دانست. این عبارات که «‏‏من خدمتگزار شما هستم. من می خواهم که شما عزیز باشید. من خدمتگزار ملت هستم. من می خواهم ملت اسلام سربلند باشد، مستقل باشد؛ نه مثل حالا که ما باید همه چیزمان از جای دیگر باشد.‏‏» ‏‏(صحیفه،ج6،ص52)‏‏ بارها و بارها به انحاء گوناگون از ایشان شنیده شد. اما خدمت به مردم چگونه ممکن است؟ جواب آن در دو کلمه خلاصه می شود و آن عدالت اجتماعی است. در این فصل به برخی از مهمترین سرفصل های عدالت اجتماعی به شکل خدمت به مردم اشاره می شود.‏

الف. براندازی فقر و توجه به فقرا و کوخ نشینان

‏فقر نماد اصلی بی عدالتی در جامعه است و می تواند ستون خیمه خانواده و شخصیت افراد را فرو بریزد و در یک کلام کرامت انسانی را تماماً نابود کند. با وجود فقر مادی در جامعه، نه تنها ملت پیشرفتی در هیچ زمینه ای نخواهد داشت بلکه می تواند جزو کشورهای عقب مانده دنیا باشد. وظیفه دولت اسلامی آن است که با بهره گیری از تعالیم عالی اسلام و در پرتو عنایت به سیره و رفتار معصومین، مشکل فقر را در جامعه اسلامی ریشه کن کرده و یا حداقل در پایین ترین حد خود نگه دارد. نه اینکه خدای ناخواسته کاری کند که فقر و کمبود درآمد در جامعه رو به رشد رود. این حداقل کاری است که می توان به وسیله آن به مردم خدمت نمود. مردمی که برای این انقلاب جان و  مال خود را پیشکش نموده و از هیچکدام دریغ نورزیدند. اگر فقر در جامعه ای شدت گیرد، نه تنها کرامت انسانی از بین می رود بلکه انسان ممکن است دین و دنیای خود را نیز تباه کند. به جرأت می توان گفت، معضل فقر و بی پولی اساسی ترین و مهمترین عامل براندازی جامعه و انسان و کرامت انسانی و سنگ بنای تمام معضلات جامعه است. از فقر مفاسد بسیاری زاییده می شود که از همه این موارد می توان به فساد و فحشا، اعتیاد، شورش و... اشاره کرد. در انقلاب ما که با هزینه گزافی بدست آمده، ممکن است سبـب شود آنانی که برای آن زحمت کشیدند از کار خـود پشیمان یا کودکانی که در آن زمـان بـوده و یا ‏


حضورج. 83صفحه 74

‏بعد از انقلاب متولد شده اند به انقلاب و  اهداف و آرمانهای آن بدبین شوند. بنیانگذار انقلاب، توجه بسیاری به کوخ نشینان و مستمندان داشته و  پیوسته سفارش آنها را به صاحب منصبان می نمودند. مراعات حال فقیران و رفع گرفتاری آنان از مواردی بود که امام بیش از همه بر آن تأکید داشتند. ‏‏«توصیه ها و جهت گیری مواضع اقتصادی امام خمینی عموماً بر پایه اجرای عدالت و اولویت دادن به حقوق محرومین و مستضعفین جامعه بود. او خدمت به محرومین را بالاترین عبادت می نامید و آنان را ولی نعمت خود و جامعه می دانست. بیشترین سفارش امام خمینی به کارگزاران نظام اسلامی، سفارش رسیدگی به مستمندان و پرهیز از خوی کاخ نشینی‏‏ بود. او معتقد بود که دولت و کارگزاران و مدیران، خادمین ملتند و خادم، حق ندارد امکاناتی برتر از عامه مردم بخواهد. امام می فرمود: یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد. آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم.» ‏‏(حدیث بیداری، ص194و 195)‏

ب. رفع تبعیض در همه موارد و برابر سازی فرصت ها

‏در فرهنگ اسلامی بر مساوات و عدم تبعیض میان افراد تأکید شده است. یکی از نشانه های بی عدالتی، عدم دستیابی افراد به سرمایه و امکانات، در شرایط یکسان است. به عنوان مثال کسانی بسیار راحت به فرصت هایی دست می یابند که دیگران نه تنها امکان رسیدن به آنها را ‏


حضورج. 83صفحه 75

‏ندارند که حتی فکر آن را نیز نمی کنند. یکی از راههای ریشه کنی این بلیّه خانمان سوز اجتماعی و از طرفی یکسان سازی فرصتها برای همه اقشار جامعه، باور حاکمان به نبود برتری و تقدم برخی از مردم بر برخی دیگر است. ریشه بسیاری از نابرابری ها از اندیشه و طرز تفکر اشتباه زمامداران نشأت می گیرد. تقسیم مردم به خودی و غیر خودی یا به خاص و عام، توانا و ناتوان، عالم و جاهل و به طور کلی هر صفت و خصیصه دیگری که سبب و علت یک تبعیض اجتماعی و نابرابری فرصتها در جامعه شود. در اندیشه دینی، انسانها هیچیک بر دیگری برتری ندارند. هر چند در آیات و روایات، تقوا ملاک برتری نزد ذات الهی است؛ اما هیچگاه این ملاک سبب نشده است که در دنیا متقین را بر غیر ایشان برتری دهند بلکه آن برتری تنها نزد خداوند بوده و تا روز قیامت و حسابرسی اعمال محفوظ خواهد ماند.‏

‏به همین دلیل امیرالمؤمنین(ع) پس از رسیدن به خلافت بر بالای منبر فرمود: آگاه باشید هر یک از مهاجرین و انصار که احساس می کند به دلیل همنشینی با پیامبر، فضیلتی بر دیگران دارد، بداند که این فضیلتی الهی است و ثواب و پاداش آن در جهانی دیگر، هر کس دعوت خدا و رسولش را اجابت نموده... شایستگی حقوق اسلام را دارد و همه شما بندگان خدایید و بیت المال نیز مال خداست که در میان شما به صورت برابر تقسیم می شود و هیچکس فرقی با دیگری ندارد. برای آنانکه پرهیزکارند، در روز آخرت بهترین پاداش هاست و خداوند دنیا را پاداش آنها قرار نداده است... اکنون مالی در پیش ماست که باید تقسیم شود فردا که شد همه بیایند چه عرب چه عجم، چه آن کسانی که تاکنون تقسیمی می گرفته اند و چه آنانکه محروم بوده اند. ‏‏(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج7 ص37)‏

‏امام خمینی در یکی از سخنرانی های خود فرمودند: ‏

‏« شما این را بدانید که اسلام برای یک قشر نیست، اسلام برای یک طایفه نیست؛ اسلام برای همه است، اسلام برای بشر است، برای انسان است، برای همه است. خیال نکنید که یک تبعیضی در اسلام باشد؛ در اسلام تبعیض نیست. خیال نکنید که کسانی که در مرکز هستند یا علمایی که در مراکز علمی هستند تبعیض قائل باشند. ‏


حضورج. 83صفحه 76

 

1daheh fajr

 

‏این حرفها نیست در کار. ما همه هستیم و با هم هستیم و برادر هستیم. و این نهضت همچو ... توفیق داد که الآن شما برادرها با ما برادرها همه با هم نشسته ایم، همه با هم تفاهماتمان را می گوییم. لکن شما فکر این را نکنید که ما در فکر شما نیستیم و نشسته ایم خودمان داریم یک کاری می کنیم برای خودمان نه برای شما؛ ابداً این ‏

‏مطلبْ طرح نیست؛ این مطلب در جمهوری اسلامی- این مسائل- طرح نیست اصلاً. لکن اوضاع، اوضاع اغتشاش و درهم و برهمی است که باید با مهلت انجام بگیرد.» ‏‏(صحیفه امام، ج 7، ص78 و 79)‏

ج. تقسیم قدرت و حذف دیکتاتوری 

‏یکی از مواردی که سبب بی عدالت در جامعه می شود آن است که برای قدرتمند هیچ قانونی نبوده و یا شخص قدرتمند متعهد به هیچ روش و چهارچوبی نباشد. در اینگونه موارد، شخص مستبد که از قدرت بالایی برخوردار است اگر نظارتی بر او نباشد، می تواند عزت و احترام و ‏


حضورج. 83صفحه 77

‏آبروی جمع بسیاری از مردم را از بین ببرد. در اندیشه دینی قدرت تا زمانی مشروعیت دارد که عدالت را در جامعه اجرا کند و تلاش کند تا عدل و داد در جامعه فراگیر شود. علی(ع) خطاب به یکی از کارگزارانش فرمود: ‏‏و انّ عملک لیس لک بطعمه ولکنّه فی عنقک امانه و انت مسترعی لمن فوقک لیس لک ان تفتات فی رعیه‏‏(نهج البلاغه نامه41)‏‏ فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نیست، بلکه بر گردنت امانتی است، آن که تو را به آن کار گمارده، نگهبانی امانت را به گردنت گذارده است. درباره رعیت حق نداری استبداد به خرج دهی.‏

د. حفظ عزت و آبروی مسلمانان

‏یکی از نشانه های برپایی عدالت اجتماعی در یک جامعه، عزت بخشی به مردم است. در جامعه ناعادلانه شهروندان به ویژه نیازمندان، با اندک نیاز مالی و یا اداری گرفتار برخوردهایی می شوند که شکننده عزت آنها بوده و گاه مجبور هستند در برآوردن حاجات خود کرامت خود را زیر پا گذارند. همچنین در چنین جامعه ای ممکن است شخصی به واسطه گناه و اشتباهی کوچک چنان در مظنه اتهام قرار گیرد که دیگر آبرویی برای او باقی نماند. اینها همه هشداری است برای مسئولان تا بدانند در پیشگاه خداوند ظلمی بدتر از ریختن آبروی مسلمان نیست.‏‎*‎‏ و بدتر از آن ظلم به کسی است که یاوری جز خداوند نداشته باشد؛ چنانکه  ابوحمزه ثمالی گوید: «امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که مرگ علی بن الحسین علیه السلام فرارسید مرا به سینه خود چسبانید و سپس فرمود: فرزندم! تو را سفارش می کنم به چیزی که پدرم هنگام مرگش مرا به آن سفارش کرد و او را نیز پدرش به این منوال سفارش کرده بود که: ای فرزندم! بر حذر باش از ستم کردن به کسی که یاوری جز خدا ندارد.»‏‏(جهاد النفس، ترجمه علی صحت، ص324)‏‏ ‏

‏امام خمینی در نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس حفظ آبروی مسلمانان را یک وظیفه مهم برای ایشان بر می شمرند و می فرمایند: ‏

‏« نمایندگان محترم و خواهران و برادران گرامی، مسأله بسیار مهم است. آبرو و حیثیت یک مسلمان یا یک انسان در کار است. چه بسا با یک انحراف شما یک انسان ‏


حضورج. 83صفحه 78

‏آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف یک مؤمن خدشه دار گردد. اگر انحرافی دیدید، نخست بدون سر و صدا دنبال تحقیق روید. پس از آنکه مسلماً معلوم شد، قبل از کشیده شدن به مجلس با طرف به گفتگو بنشینید، و مسأله را حتی الامکان با خود او حل کنید. اگر در این مرحله توفیق حاصل نشد، در کمیسیون مربوط او را بخواهید، و با کمک دوستان فیصله دهید. و اگر فیصله نشد و شخص مذکور می خواهد بر خلاف مصالح اسلام و کشور و ملت عمل کند و در انحراف پافشاری نماید، حفظ مصلحت عمومی و اسلام مقدّم است بر حفظ مصلحت شخص، هر کس باشد؛ در این صورت تقاضا کنید و با استدلال و منطق، بدون کوچکترین اهانت، مطلب را عرضه کنید. و مهلت دهید تا در محیطی آرام و بی تشنج از خود دفاع کند. در این موقع مجلس به هر چه تکلیف قانونی و شرعی دارد عمل کند، بی کوچکترین توهین. و ما همه باید بدانیم که مجرمی که بالاترین جرم را دارد و به سوی چوبه دار می رود، جز اجرای حد شرعی احدی حق آزار او را لفظاً و عملاً ندارد؛ و مرتکب، خود ظالم است و مستحق کیفر.» ‏‏(صحیفه امام، ج 18، ص466و467)‏

3. دهه فجر و فرصت اخلاص

‏حضرت حسین بن علی علیه السلام در دعای عرفه می گوید: ‏‏و انت الذی ازلت الاغیار عن قلوب احبائک حتی لم یحبوا سواک، و لم یلجأوا الی غیرک‏‏ . تو همان کسی هستی که غیر خود را از قلوب دوستانت رانده ای تا آنجا که جز تو کسی را دوست ندارند و به کسی به جز تو پناهنده نمی شوند. و این نهایت مرتبه اخلاص است که امام شهیدان خداوند را با آن می خواند.‏

‏امام خمینی شخصیت عارفانه ای داشت که حرکات و سکنات و حتی خواب و خوراکش برای رضای خداوند و در جهت جلب الطاف بی شمار ذات مقدس او بود. داستانهای گوناگونی از اخلاص در عمل و رفتار امام نقل شده است که بسیاری از آنها را می توان در سایت های مختلف یا کتب مخصوص درباره امام پیدا کرد و لذا ما از تکرار آنها خودداری می کنیم؛ فقط توجه خوانندگان محترم را به ذکر یک کلام از حضرت امام جلب می نماییم که فرمود: ‏


حضورج. 83صفحه 79

‏«‏‏قُل انَّما اعِظُکمْ بِواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا لله مَثْنی و فُرادی‏‏ ؛ خدای تبارک و تعالی در این آیه می فرماید که یک موعظه، فقط من یک موعظه به شما می کنم- یک موعظه ای که واعظش خداست و آورنده موعظه پیغمبر اکرم است و می فرماید فقط یک موعظه است، این موعظه باید اهمیتش خیلی زیاد باشد که با این تعبیر می فرماید. آن موعظه این است که ‏‏«ان تقوموا لله مثنی و فرادی»‏‏؛ اینکه قیام کنید برای خدا، برای اقامه حق قیام کنید. لازم نیست که اول یک اجتماعاتی باشد، «ثُمّ» انسان بعد از اجتماعات قیامی کند. یکی یکی هم این تکلیف هست- «مثنی و فرادی»- «فُرادی » هم هست، دوتا دوتا هم هست؛ این دیگر اقل جمعش است. یعنی تنهایی تکلیف به قیامِ لله هست، و «اجتماعی» هم که اقلش دوتاست. از دوتا شروع می شود به بالا؛ هر چه بالا رفت. میزان این است که انسان تشخیص بدهد که «لله» هست این قیام. برای خدا هست آن قیام. دیگر اگر لله شد و برای خدا شد، از اینکه تنها هستیم، از اینکه جمعیتمان کم است، دیگر وحشتی نیست. قیام اگر لله هست، برای خداست، قیام لله هیچ خسران ندارد، هیچ ضرر توی آن نیست.‏

‏قیامهای برای دنیا دو رو دارد: یک رویش ضرر است؛ یک رویش نفع است... گاهی انسان ضرر می برد از این تجارت، گاهی نفع می برد. و هر کاری که انسان برای دنیا بکند، خدا در کار نباشد و همان جهت دنیوی باشد، اینها صددرصد نفع نیست؛ گاهی نفع است، نفع مادی دارد؛ گاهی ضرر مادی است. اما اگر چنانچه قیام برای خدا باشد، انسان کاری را برای خدا بکند، این هیچ توی آن ضرر نیست. ممکن است که انسان تخیل بکند که ما رفتیم به جنگ با کفار- مثلاً- و کشتیم، کشته شدیم؛ خیال بکند که این ضرر است؛ لکن این ضرر نیست، کشته ها پیش خدا زنده اند. اجرهایی که آنجا هست ربطی به این عالَم ندارد. اینکه برای خداست، همیشه نفع دارد؛ همیشه از خسارت محفوظ است. ‏‏(صحیفه امام، ج 5، ص34و35)‏

‏ در کلام امام یک نکته قابل تأمل و توجه است. و آن اینکه قیام برای خدا، تجارتی است که ضرر و خسران ندارد، حـتی اگر کشته شویم یا بکشیم و به عـبارت بهتر و کلـی تر، هر عمـلی که برای خدا باشد، ضرر ندارد و هـمه اش نفع است. این مطـلبی است که هیچـگاه نبایـد آن را ‏


حضورج. 83صفحه 80

‏فراموش کنیم و از خاطر ببریم؛ زیرا شیطان دائم در کمین انسان است، تا همین مطلب را از خاطر او ببرد و اگر زمانی نیت ما برای دنیا باشد، یا خدا را از زندگی خود فراموش کنیم، همان موقع است که راه نفوذ شیطان را  به قلب خود گشوده ایم و دل را که باید منزل خدا باشد، به غیر اهلش یعنی شیطان واگذاشته ایم و  پس از آن در خسران ابدی گرفتار خواهیم شد، خسرانی که شاید راهی برای جبران آن نباشد.‏

‎*‎‏ امام خمینی در کتاب شرح چهل حدیث ص 308 می فرمایند: ‏

‏«جناب رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در ضمن خطبه ای... ذکر «ربا» را کردند و او را بزرگ شمردند و فرمود[ند] «یک درهم از آن از سی و شش زنا بزرگتر است، و از ربا بالاتر آبروی مسلمان است.»‏

منابع:

‏نهج البلاغه ‏

‏صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) 1379 ش‏

‏جهاد النفس شیخ حر عاملی ترجمه علی صحت انتشارات ناس 1364 ش ‏

‏شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی‏

‏حدیث بیداری، حمید انصاری، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، 1373ش‏

‏شرح چهل حدیث، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) 1378ش‏

Picture 12

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 83صفحه 81