احمد، سایه آفتاب

احمد، سایه آفتاب

 دکتر منوچهر اکبری

(استاد دانشگاه تهران)

 

‏برخی از تحلیلگران و سیاسیون از همان آغاز نهضت بر این تصور و شاید هم آرزو بودند که تمام ارکان و مسئولیت ها و پست ها را در اختیار جناح خود داشته باشند. نکته از این هم فراتر است اگر حتی خود در مسند مسئولیت و قدرت و اجرا در کشور قرار می گرفتند و در مسابقه، و یا رقابت با جناح رقیب او را حذف نمی کردند. خط بطلان نمی کشیدند. سابقه دار و مسأله دار نمی کردند. در عوض هر چه به جناح رقیب حمله و تهاجم می کردند، خودشان را اصیل و ذی حق و ماندنی نمی دانستند، جای شکرش باقی بود. زیرا به نوعی به اصل «نداولها بین النّاس» پای بند بودند. عجبا تصور برخی این است که همیشه برحقند و رقبا همیشه باطل و زدودنی! سرمنشأ اصلی این جدایی ها و اختلاف ها و نزاع ها و شعارها به آن برخوردهای غیرمنصفانه و مجر م نگری جناح بازی در سالهای اخیر بر می گردد. جناح ها معمولاً وقتی به قدرت می رسند دچار کوررنگی می شوند. یا تجاهل العارف می نمایند و برای دفاع از برنامه و اهداف و منویات خود به نقد غیر منصفانه گذشته می پردازند. رشد خود را در تخریب نیروهای قبلی می دانند. این نکته را فراموش می کنند که تمامی دولتهایی که پس از پیروزی انقلاب بر مسند قدرت یا قبول مسئولیت رسیده، قانونی بوده اند. با رأی ملت روی کار آمده اند، در زمان حضرت امام(ره) مورد تأیید و تنفیذ امام قرار گرفته اند، حتی دولت بنی صدر مخلوع مورد تأیید مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و در پیشگاه ملت سوگند ‏


حضورج. 71صفحه 4

‏یاد کرد. پس از ارتحال امام هم صلاحیت دولتها همگی از سوی حضرت آیت الله خامنه ای به شیوه امام، تنفیذ شده و از مجلس وقت تأیید گرفته اند. قبل از این هم که به رأی گیری بپردازند مراحل قانونی ثبت نام و تأیید شورای نگهبان و پس از آن هم، اصل انتخابات مورد تأیید شورای نگهبان واقع شده است. از مقام معظم رهبری بگیرید تا تمام کسانی که تریبون دارند، به سی سال انتخابات و دموکراسی اسلامی افتخار کرده ایم. ‏

‏احمدآقا نگاه منصفانه و عمیقی به جریانهای سیاسی داشتند از همان سالهایی که اوج اختلاف، در دل برخی از مردم و مسئولین خیزابی بود. ایشان حتی وجود اختلاف را در تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی شاهد بوده است. اما این اختلاف را از نوع «اختلاف اُمتی رحمه» می دانستند. معتقد بودند با همه اختلاف نظر و دیدگاهی که دو جناح شاخص سیاسی داشتند، اما در اهداف مشابه بودند. شاید برخی را طرح این مسأله که به ظاهر آتش زیر خاکستر است، خوش نیاید و نوعی دامن زدن به تفرقه بدانند، معتقدم ایکاش در این روزها تندروهای دو جناح سرعقل می آمدند و راه دوستی و مهربانی پیش می گرفتند و در موضع جانبداری سرسختانه از یک جناح نمی ایستادند و از زبان دو جناح حرف می زدند. در سالهای نخست پیروزی انقلاب که اختلاف در مرحله ای بین نیروهای خط امام و در آنسو جناح موسوم به جبهه ملی و نهضت آزادی (تا پایان دوران بنی صدر) در واقع دو طرف نزاع بگونه ای دیگر بود. آن اختلاف ها از انتخاب نام برای نظام شروع شد به قانون اساسی و حتی جایگاه و موضع ولایت فقیه هم کشیده شد. البته امام بقدری دقیق و عمیق و نکته سنج بود که با وجود شنیدن صدای آنان حتی معترضان به قانون اساسی که شکاف و انحراف را شروع کرده بودند، همه را ذیل چتر نظام جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش، تجمیع کردند. تجمیعی اقناعی نه آمرانه، دیدیم که با تدبیر خاص امام در انتخابات نوع نظام، بیش از 98% رأی مثبت دادند. این بماند که از آغاز همان درصد بسیار ناچیز ساز، مخالف خواندند و هر از گاهی که آتشی شعله ور می شد آنان بدان دامن می زدند. و از همان آغاز راهشان را با امت مسلمان و دلباخته نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت مدار ایران جدا کردند. در سکوتشان هم نوعی نارضایتی بود. اگر حرف نمی زدند یا حرکتی از خود‏


حضورج. 71صفحه 5

‏نشان نمی دادند نه از موضع توانمندی و قدرتِ خویشتن داری بود بلکه از جهت ضعف و ناتوانی و استیصال و درماندگی بود. برخی از آنان به جمع منافقین پیوستند و مرید خط دریوزگی شدند و برخی هم خارج نشین شدند و عمله ظلمه و استکبار، برخی هم در پی فرصت بودند که به توطئه بپردازند، اما در جمع، همه آنان عدد و رقمی نبودند که کوچکترین مشکلی در مسیر انقلاب و راه روشن نظام پیش آورند.‏

‏امام در آن روزگار، حتی در برابر افرادی که در برابر عنوان جمهوری اسلامی برای نظام، از حکومت اسلامی دم می زدند ایستاد و با وجودی که خود اولین کسی بود که مبانی و مانیفست و فلسفه تشکیل نظام اسلامی را با تألیف کتاب «حکومت اسلامی» مطرح و تدوین کرده بود، در جمهوری اسلامی ظرفیتی فراتر از حکومت اسلامی سراغ داشت. حتی افرادی را هم که تشکیل حکومت اسلامی را در زمان غیبت امام عصر (عج) کاری رضامندانه نمی دانستند، با خویش همراه ساخت. کسانی را هم که نگاهی التقاطی بر نوع نظام داشتند و به جمهوری دموکراتیک و عنوانی از اینگونه، عُلقه نشان می دادند و بعضاً هم معاند و مخالف نبودند، متقاعد کرد و قاطعانه دست رد بر سینه آنها زد. حداقل تا سالهای پس از رحلت امام، همانها هم فیلشان یاد هندوستان نکرد، در ‏


حضورج. 71صفحه 6

‏مواردی حتی می گفتند انقلاب از شعار اصلی یعنی «حکومت اسلامی» منحرف شده است اما در برابر اجماع کلی مسئولین و بخصوص صراحت بیان مقام رهبری و سایر مسئولین راه بجایی نمی بردند.‏

‏احمدآقا دستان پیدا و پنهان دستگاههای جاسوسی غرب بخصوص سیا و موساد را در ایجاد خط تفرقه بین فرزندان انقلاب نادیده نمی گیرد. علاوه بر آن، نبود یا ضعف تقوی را هم، در تشدید جدایی و تفرقه بسیار مهم می داند. ‏

«یکی از ترفند های مؤثر سازمان سیا، موساد و سایر دستگاههای جاسوسی غرب بدبین کردن فرزندان انقلاب نسبت به یکدیگر است. این بدبینی بدون عکس العمل نیست و بستگی به میزان تقوای افراد دارد. فرد اگر تقوا نداشته باشد از مسائل سیاسی فراتر می رود و حتی ناسزاگویی، تهمت، دروغ، افترا و تحقیر را به زندگی شخصی و خانوادگی دیگران می کشاند».

‏(مجموعه آثار یادگار امام، ص227)‏

‏عجیب اینکه گویا احمدآقا چنین روزهایی را پیش بینی کرده بود که از جانب دو جناح حرف می زد در جایی می فرماید:‏

«یقیناً امروز هر دو جریان سیاسی از اینگونه اعمال به دور هستند که در ذهن فرزندان انقلابی امام هرگز اینگونه مسائل غیر اخلاقی و غیر اسلامی خطور نمی کند. به دنبال هر واقعة سیاسی و غیر سیاسی که به نظام و انقلاب مربوط می شود این مسائل تلخ اخلاقی در سطح جامعه طرح می گردد. شک نکنید که اینگونه مسائل از طرف عمال سرویسهای جاسوسی و تبلغیاتی غرب طراحی می شود»

‏(مجموعه آثار یادگار امام، ص227)‏

‏جایی از موضع جناح موسوم به اصولگرای امروزی حرف می زند و جایی از جناح موسوم به اصلاح طلب امروزی هر دو را به برادری و دوستی و همدلی دعوت می کند. البته یک تفاوت آشکار را باید در تحلیل امروزی این دسته بندی در نظر داشت، این که امروز اصولگرایان به اصلاح طلبان می گویند شما در خط ولایت نیستید. حتی به آنان که حداقل در زمان امام بیش از پیش امروزی ها در خط امام بودند می گوید ضد ارزش و این همان بی تقوایی طرفین است که مثل خوره به جان امت واحده افتاده است. یقیناً بیگانگانِ فرصت طلب که می خواهند هیچکدام از این ‏


حضورج. 71صفحه 7

‏دو جناح سر به تنشان نباشد، از این نزاعهای لفظی هم بهره برداری می کنند. عجبا که برخی از مسئولین دیروز که در مصادر بالای اجرایی کشور بودند امروز معرکه گردان شبکه های بیگانه و دشمن شده اند و باز بر طبل میان تهی می کوبند و بر تحلیلهای بیمارگونه پای می فشارند.‏

«شایعات جدایی نظام از خط امام، شایعات نزدیکی نظام به غرب از یک طرف و شایعات جدایی فرزندان انقلاب و امام از خط ولایت به نفع کیست؟ ممکن است بعضی از موضعگیری ها، شایعات ساختة دستگاههای جاسوسی غرب را در جهت این دو تحلیل تقویت کند، ولی اگر افرادی از هر طیف و جریانی اینگونه عمل کردند گرفتار حکم کلی دستگاههای جاسوسی غرب برای بدبین کردن همه به همدیگر شده اند»

‏(مجموعه آثار یادگار امام، ص227)‏

‏درس عبرتی که باید ازگذشته تاریخی گرفت اینکه گویا سرمشقی که از طرف نیروهای خودی و بیگانه گرفته می شود، تکراری است. به دیگر زبان چرخه آسیب ها و آفت ها تا حدی کلیشه ای است. جای درنگ بسیار دارد که گویا نوعی اجبار و تحکم در برخی موضعگیری های سیاسی جناح ها به سنت تبدیل شده است. برخی از اصحاب تحقیق هم بعلت کثرت مطالعه از آثار و تحلیلهای التقاطی و یا حتی ترجمه ای در اثر مرور زمان ذهنشان با لایه ای از رسوب ناموافق و یا همخوان با راه روشن امام شکل گرفته است. شاید غرور علمی یا همان حجاب اکبر که امام عزیز همیشه به خطر و مضرات آن هشدار می دادند، اجازه نمی دهد بپذیرند که ممکن است آنها هم اشتباه کنند.‏

‏لازم است این امر را که گویا به یک اصل مقرون به ثابت، تبدیل شده است اندکی وابکاویم. امروز متأسفانه جناح تندروی اصولگرا به اصلاح طلبان برچسب یا تهمت وابستگی به غرب می زنند، آنها را خارج از خط ولایت می دانند. برخی را هم خارج از خط امام می دانند. از سویی ترفندها و توطئه ها و شایعات و فعالیت گسترده و پیچیده عوامل استکبار جهانی بخصوص در ساخت رسانه را نیز بدین امور اضافه کنید، شرایط را بگونه ای همراه می سازد که شائبه وابستگی یا همسویی با غرب را حتی برای تمام منتقدان دلسوز نظام، و آنان که از سر درد و خیرخواهی به نقد عملکرد ها می پردازند در اذهان فراهم می آورد.‏


حضورج. 71صفحه 8

‏این جدال و تقابل بحدی پیش می رود که در روزها یا حتی ماههایی همه چیز فراموش می شود و جناح معمولاً حاکم با توجه به امکانات وسیع، گسترده و متنوعی که از شبکةه رسانه ها اعم از صوتی و تصویری، مکتوب و اینترنتی، انواع بلندگوها و تریبون هایی که دارد و نیز پشتیبانی عظیم مالی تمام توان خود را برای تهاجم و تخریب و تضعیف و انزوا و حتی انهدام مسئولین دیروز کشور، یاران دیروز امام و فرزندان انقلاب بکار می برد، تهاجم از مرز لفظ و کلام و نوشته فراتر می رود. حتی به ترور سیاسی کشیده می شود. دشمن اصلی یعنی استکبار جهانی فراموش می شود و دستور فرمان حمله به سوی خودی ها و نیرو های با سابقه و باتجربه اجرایی دیروز کشور داده می شود، در این میان رقم مغلطه نیز بالا می گیرد حتی افراد در اثر قدرت دچار کوررنگی می شوند و حسن و قبح درهم می پیچید همه را تیره می بینند و حتی خدمات شایان توجه مدیریتی و اجرایی دیروز به اتهام و فساد و خیانت آلوده و مشوب می شود و این آشفته بازار را کسی نمی تواند مدیریت کند، یعنی لگام و عنان از دست می رود و مبالغه نیست اگر بگویم در اثر این افراط و تندروی ها حتی امنیت ملی به خطر می افتد.‏

‏باید به این واقعیت تاریخی تن دهیم که چهر ه های خدوم و دلسوز و پیروان اندیشه های امام ‏


حضورج. 71صفحه 9

‏در هر دو جناح وجود دارند این تحلیل و دقت نظر را سالها پیش یادگار امام یادآور شده اند:‏

«اینجانب بارها گفته ام که فرزندان انقلاب چهره های شناخته شده هر دو جریان سیاسی هستند که از اول انقلاب پیرو اندیشه های حضرت امام، و مرّوج دلسوز اسلام بوده اند و علیه رژیم شاه و دارو دسته اش قیام کرده اند و بعد در صحنه های مختلف انقلاب همراه امام بوده اند».

‏(مجموعه آثار یادگار امام، ص 226)‏

‏باید دوستان انقلاب از سخنان و تجارب یادگار امام درس عبرت بگیرند. مرحوم حاج احمد آقا در کانون انقلاب قرار داشت. از امام خاطرات و تجاربی داشت که اگر اجل امانش می داد و آنها را بازگو می کرد، امروز بعنوان چراغ راه تمام نیروهای انقلاب اعم از پیران نسل اولی تا نسل جوان و در راه، کارساز مفید و رهگشا بود. به این سخنان یادگار امام با اندکی درنگ و تأمل بنگریم تا درس عبرتی باشد برای فردای همگان:‏

«سیاستهای حاکم بر جهان استکباری هرگز با رشد فرهنگ اسلام در شئون مختلف و جوامع بشری سازگار نیست. اساس دشمنی های آنان با ما ریشه عقیدتی دارد. فرزندان ایران اسلامی باید از شعور بالای سیاسی و اعتقادی برخوردار باشند، علاوه بر شناخت مکتب اصیل اسلام از دشمن شناسی لازم نیز برخوردار باشند تا در برابر تحولات سیاسی و اجتماعی در سطح داخل و خارج کشور دچار سر درگمی نشوند. رشد سیاسی نوجوانان خواست امام است. زیرا تفکیک ناپذیری دیانت و سیاست ما به نقطه ای عالی از رشد و کمال انسانی منجر خواهد شد. در شرایط کنونی بر کسی پوشیده نیست که امریکا و متحدانش اساساً به تنها چیزی که نمی اندیشند دفاع از حقوق انسانی است».

‏(مجموعه آثار یادگار امام، ص 330)‏

‏برخی را تصور اینست که دشمن شخصی است با کد و شناسنامه و قیافه و هیکل معینی که مقابل ما ایستاده است و حکم و دستور حمله می دهد! عجبا که مؤمن از یک سوراخ بیش از یکبار گزیده شود! شگفتا از این که ما تصور کنیم دشمن از سر این کشور دست بر می دارد؟! آغاز فاجعه روزی است که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل و اقمارشان روزی با ما که بر مواضع اصولی ایستاده ایم کنار بیایند! گاهی وقتها که خدا افراد یا اشخاص یا جناحها و جریانهای سیاسی را بحال خود وا می گذارد کارها و مواضع و نتیجه اعمال و کردارشان از خود استکبار هم‏


حضورج. 71صفحه 10

ahmad saeyh khorshid2

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏شکننده تر و مخرب تر است. راستی اگر قرار بود امام مثل بخود واگذار شده ها عمل کند، امروز نه از تاک نشان می ماند و نه از تاک نشان. راستی یاران انقلاب، فرزندان انقلاب و امام از نیروهایی که سالها برای اهداف شوم استعماری شاه تربیت شده بودند، بدترند؟! مگر امام راحل در برابر برخی از خواسته های غلط جبهه های ملی و نهضت آزادی مبنی بر انحلال ارتش و قطع واردات نظامی تسلیم شد؟! اگر به رضای دل آنان عمل می کرد می بایست ارتش را کلاً منحل می کرد و حتی ابزار و تجهیزات جنگی و نظامی موجود را به دیگران می داد! با این توجیه بسیار کودکانه و ساده لوحانه اما شیطنت آمیز برخی از دولتمردان دولت موقت، که ما دیگر انقلاب کرده ایم به کسی هم کاری نداریم، قصد تعدی و تجاوز هم به هیچ خاک و سرزمین و قوم و کشوری نداریم. پس چه دلیل و ضرورتی دارد که این همه تجهیزات و امکانات نظامی داشته باشیم و این همه نیروی نظامی را در خدمت داشته باشیم؟! شگفتا از این تفکر و توجیه؟! شگفتا از آینده نگری، تیزبینی و بلند نظری امام راحل که نه بعنوان یک نظامی حرفه ای بلکه بعنوان یک فقیه و عالم دینی و عارف و مرجع و ‏


حضورج. 71صفحه 11

‏مجتهد نه تنها ارتش و سازمانهای نظامی و انتظامی را منحل نکرد بلکه مصداق عینی و کامل این شعر شد که:‏

‏ ‏

‏         مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست              از همین خاک جهان دگری ساختن است‏

‏ ‏

‏دیدیم که امام از ارتش طاغوتی، ارتشی توحیدی و انقلابی و ولایی ساخت، آنان را با دم مسیحایی در خط اسلام و قرآن و برای دفاع از کیان نظام و اسلام و کشور بخط کرد. آنان هم از این تحول درونی که در راستای فطرت پاک نهفته در وجودشان بود تا مرز شهادت و ایثارِ جان، استقبال کردند. ارتشی که برای اهداف و مأموریتهای استکباری و در جهت حفظ منافع امریکا تشکیل یافته بود. دقیقاً در چرخشی یکصد و هشتاد درجه ای با تمام وجود، راست قامت و دلاور و رشید سرافراز در برابر استکبار و عوامل سرسپرده آن ایستاد. به تلقی دیگر چونان حُر عمل کرد. به حکم ارادتی که به امام داشت از صف کفر و باطل به فرماندهی صف توحید و اسلام و حق درآمد. این را یادآور شدم تا زنگ و رنگ فراموشی را از گوش و دلمان دور کنیم. آیا واقعاً نیروهای انقلاب و فرزندان معنوی امام از آنان بدترند؟ باید به سمت و جهتی حرکت کنیم که دوباره مثل روزهای آفتابی حضور امام همگان بر خوان برادری و یکدلی کنار هم بنشینیم. برای برداشتن گامهای بلند و نیل به اهداف مقدس امام و شهیدان بنیانی مرصوص تشکیل دهیم باید سرود وحدت سر دهیم و به سوی فردایی روشن و عزتمند و افتخار آفرین استوار و نستوه گام برداریم. گفته حضرت حجت الاسلام سید احمد خمینی، در جریان برخوردار از نظریات و آرای مشابه و حتی فاقد اختلاف اصولی با یکدیگرند.‏

«... چنین نپنداریم که دو جریان با یکدیگر اختلاف اصولی دارند، اینطور نیست، اینجانب در مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا شورای عالی امنیت ملی شاهد هستم و اکثر قریب به اتفاق آراء و نظریات هر دو جریان را شبیه به هم می بینم».

‏(مجموعه آثار یادگار امام، ص226)‏

‏معتقدم معدود افرادی که دیروز یا شهامت اظهار نظر نداشتند یا موقعیت و شرایط را به نفع و همسو با خود نمی دیدند در شرایطی قرار گرفته که ناخواسته آب به آسیاب دشمن می ریزند.‏

‏سؤال اساسی که از محتوای بیانات واقعاً هدایتگر و ارزشمند و راهگشای یادگار امام- در ‏


حضورج. 71صفحه 12

‏ملاقات با شورای مرکزی خانه کارگر، شورای اسلامی کار و کارگران کارخانجات تهران کرج، در تاریخ 5 اردیبهشت ماه 1371- بر می آید این است که چرا بخود نمی آییم؟ چرا اینقدر بر طبل تفرقه می کوبیم؟ چرا معتقدیم یک جناح هر قدر هم قدرتمند باشد می تواند کشور را بخوبی اداره کند؟ چرا یک نگاهی و تک بعدی و خودنگر شده ایم؟ یعنی امام عزیز که آنقدر تجربه داشت و سرد و گرم روزگار را چشیده بود، اشتباه کرد که با تفکیک تشکیل روحانیت با روحانیون مبارز موافقت کرد؟! اشتباه کرد که دیدگاههای متفاوت اما مشترک در اصول و مبانی را با آغوش باز می پذیرفت؟ اشتباه کرد که جناحهای سیاسی را مادام که با انقلاب و نهضت و قانون اساسی همسو و بدان معتقد و پایبند بودند، می پذیرفت و حتی پر و بال می داد؟! چرا امام حکم نکرد که همه باید تمام فعالیتهای سیاسی و حزبی و جناحی را تعطیل کنند و همه یک جور ببیند و یک جور حرف بزنند و تک رنگ باشند. واقعاً این امر شدنی بود و امام عزیز از کنار آن بسادگی می گذشت؟ و مگر مقام معظم رهبری به صراحت و بارها اختلاف سلیقه و نقد درون خانوادگی و درون نظامی را اعلام نکرده اند؟‏

‏اینکه احمد آقا پس از امام به جناح خاصی وابستگی سازمانی پیدا نکرد چه بسا این روزهای خاکستری و غبارآلود را پیش بینی می کرد که نمی توانست بسادگی در یک سو قرار گیرد و چشم از دیگر سو حتی پس از فرو نشستن غبارها بپوشد. مگر نه اینکه در تمام مسائل و سطوح مملکتی و در موضوعهای گوناگون از کوچک تا بزرگ دو نگاه مشهود بود. هرگز امام و پس از آن هم یادگارشان صورت مسأله را به نفع جناح و گروهی خاص پاک نکردند. امام همیشه از آغاز نهضت تا پایان عمر بر «وحدت» که باید آن را اصلی ترین و استراتژی ترین شیوه های مدیریت نظام دانست تأکید می ورزیدند. یعنی اینکه افرادی با سوابق و مواضع و تلقی ها و برداشت و قرائت ها و شیوه های مدیریتی متفاوت وجود دارند، و ما باید آنها را با همان ویژگیها در جهت اهداف و پیشبرد انقلاب و تقویت اسلام همراه و همسو کنیم نه اینکه همه را کاملاً یکسان کنیم. تجربه نشان داده است حتی امروز هم در درون دو جناح شاخص نگاهها، برداشت ها، تلقی ها و تفسیرها از امور ‏


حضورج. 71صفحه 13

‏و شیوه مدیریت کاملاً یکسان و یک رویه نیست و اتفاقاً اینگونه اختلافها می تواند مصداق «اختلاف امتی رحمة» باشد. اصلاً با اصل فطری ناهمخوان است که همه افراد و موجودات و سلایق و نگاهها و برداشت ها کاملاً یکی باشد. مبالغه نیست اگر بگویم این توقع امری محال است. هنر اولیاء و انبیاء الهی هم این بود که نیروها را در جهت اهداف خود و مأموریتی که داشتند بسیج می کردند. واقعاً همه نیروها و اشخاص و جریانها و افرادی که گرد رسول مکرم اسلام جمع شده بودند از هر جهت یکدل بودند؟ اگر واقعاً وحدت باطنی و ظاهری بود چرا جان جان عالم، نبی نُبی، واسطه ملک و ملکوت، عصاره همه خوبی ها و واسطه خلقت آنقدر خون دل می خورد؟! اگر ریگ های بیابان بطحاء و بیت الله الحرام و عرفات و منا و حجاز و مکه زبان حال رنجها و غمهای پیامبر عظیم الشأن اسلام بودند و فقط از ناملایمات و جفای رفته بر آن حضرت حرف می زدند رنجنامه ای بیش از یک دایرةالمعارف عظیم در اختیار داشتیم. و مگر اولیای خدا و بخصوص ائمه هدی (سلام الله علیهم) از دست دوست کم شکوه و گلایه داشتند و شرایط شان مصداق این مصرع لطیف و شاعرانه نبود که «سعدی از دست دوستان فریاد» یا «که با من هر چه کرد آن آشنا کرد» و هر دو جناح هر وقت در مسند اجراء و مسئولیت قرار گرفتند دلتنگی و شکوه و بث و شکوایشان مصداق این بیت دردمندانه شیخ اجل سعدی بود که:‏

‏ ‏

‏           از دشمنان برند شکایت به دوستان              چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم‏

‏ ‏

‏واقعاً یاران امامان هیچ اختلاف و تفاوتی نداشتند؟ فقط اولیاء و انبیاء الهی را می توان از همه ابعاد یکی دانست؟ امام می فرمود اگر انبیاء الهی را یک جا گرد آوریم اختلاف و نزاعی بین شان نیست. ‏‏(نقل به مضمون،صحیفه امام،ج 12،ص 214)‏

‏این بدان معنا نیست که آنها اختلاف سلیقه ای نداشتند بلکه در جهت اهداف الهی حرف و هدفشان یکی بود. واقعاً شیوه مأموریتی که برای حضرت امام حسین(ع) رقم خورده بود با مأموریت و رسالتی که برای امام حسن(ع) تعریف شده بود یکی بود؟ خیر. اما هر دو در جهت پاسداری از دین خدا و تقویت اسلام و حفظ قرآن و استمرار دین خدا مأمور بودند.‏

‏یادگار امام شایعه علیه نیروهای انقلاب بخصوص یاران امام را در هر دوره یکی از نکات‏‎ ‎


حضورج. 71صفحه 14

‏مهم و آسیب زننده می داند. شیوه ای که قبل از پیروزی انقلاب تاکنون قوی و ضعیف در مسائل گوناگون و پیرامون افراد حتی زندگی خصوصی آنان مطرح بوده است. امروز که نسبت به زمان حیات مرحوم حاج احمدآقا امکان شایعه پراکنی و شرایط و حتی فرصتهای شایعه بسیار مناسب تر و ابزار و تجهیزات گسترش شایعه بسیار گسترده و متنوع شده است، آن روز چیزی بنام اینترنت و فرصت الکترونیکی نبود. امروز غیر از دنیای واقعی که افراد در آن زندگی می کنند، دنیای بسیار وسیع و ناپیدا کران مجازی هم در اختیار افراد است.‏

‏سرعت انتقال شایعه ها، امکان بزرگ نمایی و تحریف و قلب حقایق را بدان اضافه کنید تا روشن شود که چگونه می توان در یک لحظه با یک شایعه اذهان را آشفته یا پریشان کرد.‏

‏در جریان حرکتهای پس از انتخابات دیدیم که سایت های شناخته و ناشناخته چه اخباری را به گوش مردم می رساندند، آمارهایی را جابجا می کردند که هنوز هم که آبها از آسیاب افتاده است حتی پس از فرو نشستن غبارها نمی توان همه را در خوان وحدت یکدل دید. مثلاً در یک درگیری، در یک راهپیمایی آرام، تا صدها نفر کشته گزارش می کردند. تصویرهایی را دست کاری می کردند و افرادی را زخمی و مجروح و مصدوم و مفقود اعلام می کردند که کلاه از ‏


حضورج. 71صفحه 15

‏سر عقل می پرید. معتقدم مثل امروز حتی بسیاری از آنان که نگاهی به گذشته دارند و نظری به آینده، لازم است بار دیگر به آرای امام و یادگار امام برگردند. لازم است بیانات، نوشته ها، یادداشت ها و حتی احکامی را که امام برای افراد صادر می کرد بازخوانی کنند. روی تک تک کلمات، تعابیر و واژه هایی که در معرفی افراد و تحلیل شخصیت آنها بکار برده اند اندکی تأمل و اندیشه کنند. در آرای یادگار امام برخی عبارت ها فرا زمانی یا خارج از مناسبت ها و مخاطبان است. به دیگر زبان، باید گفت برخی سخنان، تعابیر، جملات و عبارت ها دارای شأن نزول خاص هستند. چه بسا نتوان آن سخنان را خارج از شأن نزول به آینده تسری داد. اما بسیاری از سخنان ایشان را باید برای همیشه، در همه زمانها و در هر شرایطی سرمشق و نقشه راه دانست. از آن جمله اند.‏

«همه بدانند که آنها (آمریکا و دستگاههای جاسوسی غرب) به چیزی غیر از نابودی اسلام راضی نیستند، آنها یک قدم به نفع ما بر نمی دارند الا اینکه از تمامی آرمانهای اسلامی مان دست برداریم».

‏(مجموعه یادگار امام، ص 229)‏

‏«این سخن صریح امام است، روزی که غرب از ما تعریف کند آن روز روزی است که ما باید در خودمان شک کنیم و خدا آن روز را نیاورد». ‏‏(همان، ص 229)‏

«اینجانب بارها گفته ام که فرزندان انقلاب چهره های شناخته شده هر دو جهان سیاسی هستند که از اول انقلاب پیرو اندیشه های حضرت امام و مروّج و دلسوز اسلام بوده اند و علیه رژیم شاه و دارو دسته اش قیام کرده اند و بعد از صحنه های مختلف انقلاب همراه امام بوده اند».

‏(همان، ص226)‏

‏اینکه برخی از صاحبنظران معتقدند تاریخ و تجربه گذشتگان عبرت است برای آیندگان، سخن بسیار عمیق و ارزشمندی است. یادگار امام با تحلیل منطقی و با بصیرت بسیار بالا در جهت حفظ همه نیروهای نظام سخن رانده است. مدعی نیستم که ایشان با پیشگویی از جریانها و مسائل و معضلات سال 88 یا قبل و بعد از آن خبر داده است که اصولاً این کار را نوعی خرافه گرایی و جفا در حق ایشان و افراد دیگر می دانم. نکته بسیار مهم، تکرار تاریخ است. ما در شرایطی قرار ‏


حضورج. 71صفحه 16

‏گرفته ایم که مجموعه عوامل، بررسی و تحلیل آنها، ما را در موقعیت حدوداً هفده سال پیش قرار داده است. یقیناً یک فرد خاص مسبب این شرایط نیست، یک جریانِ تنها هم، نمی تواند علت العلل شرایط فعلی باشد. اگر بپذیریم که همه در پیروزی و توفیق و بلوغ و بالندگی سهیمند و همه هم در شکست، ضعف، نابسامانی دخیل، الا اینکه سهم هر یک باید روشن شود. در عین حال که منکر توطئه و شیطنت آمریکا و سایر اقمار و اصحاب او نیستیم. ‏

‏فراتر از این معتقدم مادام که در خط امام و ادامه دهنده راه او باشیم، آمریکا با ما کنار نمی آید. البته قهر آمریکا برای ملت ما یک نعمت است. از دیگر سو معتقدم نباید هر نابسامانی یا سوء مدیریت یا بی تدبیری را از جانب خود، به حساب آمریکا بگذاریم. اینکه ملت ما از یک زندگی مناسب و در خورشان و جایگاه واقعی بهره مند نشده، چه بسا از کم تجربه بودن است. در پی آن نباشیم که هر روز مقصری را معرفی کنیم بلکه در صدد برآییم توانها را همسو و مضاعف کنیم. آستانه تحمل خویش را بالا ببریم تا این راه طولانی و پرپیچ و خم را آسان تر بپیماییم. ‏

‏از طرف دیگر پناه بردن به دامن آمریکا و استکبار جهانی را هم راه نجات و فلاح نمی دانم. با همین تحلیل بود که امام عزیز از خطر حمله نظامی یا حصر اقتصادی و تحریم ها احساس خطر نمی کرد. بلکه از تفرقه، از بهم خوردن وحدت در اشکال و صور و سطوح گوناگون بیش از حمله نظامی یا تحریم خوف داشت، البته امام حصر اقتصادی، تحریم یا حمله نظامی را کلاً خالی از ضرر نمی داند، بلکه خطر را در اختلاف داخلی می داند، یادگار امام چنین تحلیل می کند:‏

«امام بارها فرمودند که انقلاب ما را آمریکا و مجموعه دنیای استکباری نمی تواند با تهدید یا تهاجم نظامی نابود کند، جنگ تحمیلی عراق علیه انقلاب اسلامی ایران این مسأله را ثابت کرد. حصر اقتصادی کاری از پیش نبرد، آنچه ضربه جدی و سرنوشت است، اختلاف داخلی است».

‏(مجموعه آثار یادگار امام، ص225)‏

‏یادگار خبیر امام که از نفس مسیحایی حضرت روح الله سراچه جانش معطر و عبیرآگین بود علاوه بر خطر اختلاف داخلی، از حیله های دیگر غرب نیز بعنوان یک شیوه مؤثر در ایجاد اختلاف داخلی یاد می کند. به علاوه شایعه های باطل و بخصوص ترویج فرهنگ غرب را نیز مانعی ‏


حضورج. 71صفحه 17

‏در مسیر حرکت انقلاب می داند. اما نسبت به ریشه دار و عمیق شدن اختلافها و گذر از مرز سلیقه هشدار می دهد. از نظر ایشان اگر اختلافها از مرز سلیقه و برخورد افکار و آرای گوناگون گذر کرد به اختلاف حق و باطل منجر می شود که در آن صورت دیگر «اختلاف امتی رحمه» نیست. ‏

«اختلاف داخلی فراتر از سلیقه ها بیشتر از حب نفس است. اگر انسان خود را تطهیر کند و در چهارچوب شرع حرکت کند و آراسته به اخلاق اسلامی شود به هیچوجه اختلاف پیدا نمی کند. چون با توکل بر خدا راه حق شناخته می شود و دیگر دعوایی نیست. ولی اگر پای حب نفس پیش آمد انسان همه چیز را از خودش و برای خودش می داند و می خواهد در اینجا وسوسه، بدبینی، حسادت، رقابت نادرست چهرة کریه خود را به معرض نمایش درمی آورد و انسان برای رسیدن به هدفش ممکن است از وسایل نامقدس هم استفاده کند».

‏(همان، ص 226)‏

‏اگر سالی را که آن عزیز این هشدارها را داشته با روزگار خودمان مقایسه کنیم، بخصوص سال 1388 معتقدم هنوز هم اختلافها در مرز تضارب آرا و اختلاف سلیقه در مدیریت کشور است. اگرچه برخی از تندروها سعی دارند، این اختلاف سلیقه را از درون خانواده انقلاب بیرون ببرند یکی از دو جناح را در جایگاه حق و دیگری را باطل قرار دهند و تصورشان این است که با ادامه این مرزبندی به انقلاب اسلامی و امام و شهدا و ارزشها و کشور خدمت می کنند. اگر بتوانند در شرایط فعلی کار را یکسویه کنند و به تلقی افراطی خود اشداء علی الکفار باشند، اما از این راه هرگز به سر منزل مقصود نخواهیم رسید. زیرا هر خانواده در درون خود از دو جناح هوادارانی دارد، کم نیستند افرادی که در تریبون و بلندگوها برساز مخالف می کوبند و از خانواده و اقوامشان کسانی با آنان همراه نیستند. از فضای سنگینی که بر جامعه ایران سایه افکنده است باید با تدبیر و دور اندیشی و بصیرت و خرد ورزی به سوی دوستی و مهربانی و برادری و وحدت حرکت کرد. شاید نتوان با یک بخشنامه و دستور و اعلامیه همه کدورت ها و رسوب ها و زنگارهای اختلاف را در شرایط ندانم کاری و افراط و تفریط بزودی زدود، اما می توان سمت و سوی نگاه را به دوستی و برادری تغییر داد. می توان از چهره های عبوس و خشن، چروکهای کینه و انتقام را پاک کرد. می توان با صدها نقطه اشتراک، سرود ترنم وحدت و یکدلی را سر داد.‏


حضورج. 71صفحه 18

‏می توان بر خوان نعمت انقلاب همه را فرا خواند، می توان حرفهای نامهربانی را حذف کرد. می توان به استقبال بهار وحدت حرکت کرد. می توان از خدا شرح صدر آرزو کرد، تا تحمل یکدیگر را داشته باشیم. باید به نسل حاضر برخی موارد را متذکر شد. این که هیچ حرف و شعار و سخن و کلامی نباید به شکستن حرمت ها، اصول و مبانی نظام منجر گردد. علاوه بر این، تصورم این است که جامعه ما در گودال ضعف اخلاقی سقوط کرده است. بر اخلاق و مبانی اخلاقی باید تأکید ویژه شود. سیاست زدگی افراطی ما را در سراشیبی سقوط اخلاق انداخته است. برداشتن مرزهای اخلاق و انصاف برخی را به انجام هر عملی مجاز می کند.‏

‏ ‏

‏          جای آن است که خون موج زند در دل لعل              زین تغابن که خزف می شکند بازارش‏

‏ ‏

‏«دیوان حافظ»‏

‏مرحوم حاج احمدآقا در سایه امام بود و از نفس مسیحایی امام فیض می برد، و همیشه بر اصول اخلاقی بین هر دو جناح تأکید ویژه داشت. می دانست که اختلاف آفت شکننده است. البته به تنوع سلیقه اعتقاد داشت اما فراتر از آن را عامل شکست و حب نفس می دانست. واقعاً بی توجهی به اصول اخلاقی یا ضعف بنیانهای اخلاقی در این سالها یا غلبه سیاست بر اخلاق با این توجیه که انقلاب پیروز شده است و جهت و سمت و سو و مأموریت های رسانه ها اعم از صوتی- تصویری و مکتوب، اسلامی است، کلاسهای اخلاقی کم شد و تصور این است که نسل حاضر ‏


حضورج. 71صفحه 19

‏صرفاً با برخی تبلیغات گذرا و روزمره متخلق می شوند. این غفلت و غلط پنداری یا خوش باوری در برخی زمینه های دیگر از جمله تربیت نسل های نو و جوان هم برای بسیاری موجب دردسر شده است. به امید اینکه مدارس و دبیرستان ها و مراکز آموزشی همگی اسلامی است، از نظارت و پیگیری وضع حال فکری و روحی و بخصوص تکالیف دینی غافل شده ایم، تا به خود بیاییم، نسلی رها شده، عنان گسیخته بار آمده و برای خود و خانواده و کشور مصایبی را در پی خواهد داشت.‏

‏باید از آمیختن همه چیز با سیاست، آن هم متأسفانه از نوع افراطی آن، اکیداً جلوگیری کرد. اینکه کلاس و درس و مجالس عزا و شادی و ورزش و دعا و کوی و برزن را به سیاست آن هم از نوع افراطی و تا حدی غیر مطهر آن بیالاییم به نفع هیچکس نیست. وقتی مراسم عزاداری امام حسین را فرصتی برای حمله و توهین به فرزندان انقلاب و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب «فرزندان یک خانواده یا اعضای یک خانواده» می دانیم. اینکه بجای حمله به استکبار جهانی، مسئولین دیروز کشور را با آمریکایی ها و دشمنان انقلاب یکجا جمع می کنیم، اینکه برخی از مسئولین نظام را با وجودی که در مسئولیت های مهم قرار دارند و فقط با این افراط ها و تفریط ها مخالفند با عمر عاص و معاویه و شخصیت های منفی صدر اسلام مقایسه و همسنگ بدانیم و به حساب خودمان مجلس عزای امام حسین را رونق بدهیم، کاری پسندیده نیست. اینکه هر کس با ما اندک اختلاف سلیقه ای داشت بلافاصله باید محکوم شود، خسران عظیمی است در حق انقلاب و مردم، جفایی است که شاید هرگز جبران نشود. شاید این حرفها بکام برخی خوش نیاید که حتی از سر دلسوزی بر این قلم جاری می شود، اما خدا می داند، مؤلفه مشترکی که از سوی دو جریان به واقع مظلوم واقع می شود اسلام عزیز است. اگر جریانی از اسلام چهره ای خشن، افراطی، رادیکال، بی ترحم و بی گذشت ترسیم کند و جریانی هم از اسلام چهره ای رنگ باخته، خنثی، بی خاصیت و لیبرال محض نشان دهد، هر دو در حق اسلام جفا کرده اند. بر این مراقبت و حساسیت اندکی تأکید می شود، زیرا انقلاب اسلامی به ایران منحصر و محدود نمی شود. یادمان نرفته است که در تمام لحظه های شکوهمند انقلاب اسلامی بخصوص پیروزی ها و کامیابی ها ما مسلمانان انقلابی و حتی بسیاری از آزادیخواهان جهان با ما همراهند و نیز در صحنه های ضعف و خدای ناکرده یأس و ‏


حضورج. 71صفحه 20

‏شکست مجموعه انقلاب اسلامی، آنان نیز پریشان و مغموم و متحیر می شوند. این سخن روشن از آن یادگار خبیر امام روانشاد حاج احمدآقا است:‏

«شکی نیست که انقلاب اسلامی مردم ایران متعلق به همه مسلمانان جهان است و سرنوشت سایر ملتهای اسلامی برای ما از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است. ایران اسلامی خود را در مصایب و مقدرات سایر مسلمانان سهیم می داند و بر همه ما واجب است از نظر مادی و معنوی به یاری مسلمانان تحت ستم ... بشتابیم».

‏(مجموعه آثار یادگار امام، ص331)‏

‏با بررسی و مرور «مجموعه آثار یادگار امام» اگر قرار باشد کلیدی ترین درونمایه ها و پیام بیانات و پیامهای ایشان را دسته بندی کنیم می توان، موارد زیر را مدخلها یا سرفصلهای اصلی دانست:‏

‏ادامه خط امام با همان قرائت و برداشت و تلقی امام.‏

‏اطاعت محض از مواضع رهبری.‏

‏تأکید بر اصول و رعایت خطوط قرمز نهضت.‏

‏پایبند بودن بر اصول اخلاقی و اسلامی در همه سطوح.‏

‏تقویت روحیه استکبار ستیزی و دفاع از ارزشهای اخلاقی.‏

‏رشد معقولِ انسانی و الهی جامعه.‏

‏رفع مشکلات و نارسایی های معنوی و مادی بطور توأمان.‏

‏جلوگیری از تکرار ملال آور مسائل دینی و اعتقادی بصورت کلیشه ای.‏

‏رعایت تناسب بین نیاز جامعه و ارزشها و هنجارهای اجتماعی مردم.‏

‏بکارگیری شیوه های جذاب و گیرا در امر تبلیغات.‏

‏جلوگیری از خشونت و شلاق برای اصلاح جامعه. ‏

‏رعایت صراحت و صداقت با مردم در مسائل فرهنگی.‏

‏حرف دل مردم را زدن در عین حال با کلام صمیمانه با مردم سخن گفتن.‏

‏انطباق عمل و گفتار بخصوص برای کسانی که به هدایت جامعه می پردازند.‏


حضورج. 71صفحه 21

‏اجرای قوانین اسلام ناب محمدی و مبارزه با قدرتهای زورگو و عدم تجاوز و تعدی به مظلومان.‏

‏دفاع از ملت فلسطین، لبنان و افعانستان و مسلمانان مظلوم جهان بعنوان یک اصل خدشه ناپذیر در «سیاست خارجی ایران».‏

‏طرح آراء و دیدگاههای گوناگون در جامعه لازمه پیشرفت و تعالی آن جامعه است.‏

‏جلوگیری از راههای انحرافی رسانه های جمعی مطبوعات و صدا و سیما به منظور ایجاد اعتماد مردم.‏

‏بهره گیری دستگاههای فرهنگی و آموزشی از دریای بیکران اخلاق و عرفان اسلامی بمنظور هدایت نوجوانان و جوانان به سوی جامعه فاضله و اسوه اسلامی.‏

‏هوشیاری و رعایت وحدت همیشگی بین اقشار مختلف جامعه و پرهیز شدید از اختلافات داخلی به منظور مقابله با تهدیدات، توطئه ها، شیطنت ها و اختلاف افکنی های آمریکا و عوامل اسرائیل و استکبار جهانی.‏

‏آنچه آورده شد مشتی نمونه خراوار بود. جای آن خبیر بصیر خالی است. یقیناً امروز و در شرایط اندکی خاکستری و غبارآلود فعلی با تبیین راه و خط و اندیشه ها و حتی طرح خاطراتی از امام در آنچه در سالهای سخت دفاع مقدس داشت می توانست دلها را آرام کند.‏

‏باشد که بیان گوشه ای از رنجهایی که امام عزیز و یادگار خبیرشان برای این انقلاب الهی و معنوی تحمل کرد، باد غرور را از سر برخی خارج کند. تدابیر خارق العاده و مدیریت استراتژیک و کلانی که از امام سراغ داشت امروز گره گشای مشکلات فراوان بود. با بیان شفاف و آشکار مواضع امام و قرائت صریح و بی پیرایه آرای امام، هم از رسوب لایه های بیشتر خرافه پرستی و تحریف و برداشتهای غیر واقع از امام و انقلاب و اسلام جلوگیری می کرد و هم لایه هایی از رسوب های ذهنی برخی از تندروها را می زدود. اگر بود بوی امام به مشام جانمان می رسید. اگر بود با نسیم عطر یاد امام ما را به همسایگی اولیای خدا فرا می خواند. اگر بود ما را مستقیماً برخوان پر نعمت اندیشه های امام فرا می خواند. اگر بود از رشد بی رویه برخی کسانی که در زمان امام سر ‏


حضورج. 71صفحه 22

‏دوستی و هم سویی با امام را نداشتند جلوگیری می کرد. اگر بود از جدایی بین یاران امام و انقلاب جلوگیری می کرد. اگر بود یقیناً برای رهبر فرزانه انقلاب هارونی بود که مخلصانه موسی را در پیشبرد امور یاری می کرد. اگر بود در حد خویش ممیزی بود برای آنان که واقعاً امام را از سردرد و عمق جان دوست داشتند نه آنان که از امام استفاده تبلیغاتی و موردی می کنند و اگر بود میزانی بود برای با امام بودن و بر امام بودن. اگر بود بسیاری از در راه افتادگان را تا رسیدن به منزل مقصود مدد می فرمود، یقیناً آن هُدهُد سیمرغ شناس همه مرغان شیدا را تا منزل خورشید و خانه سیمرغ و مقام عنقای مقرب، از خطر و تزلزل و خوف و ترس برحذر می داشت. اگر بود از غربت بیت امام، اندکی کاسته می شد. اگر بود یقیناً با سعه صدری که داشت راه امام روشن تر و شفاف تر از حال بود. اگر بود طی طریق، سهل تر و ساده تر بود، اگر بود از سقوط اصول اخلاقی جلوگیری می کرد. اگر بود مانع گذر هر دو جریان از خطوط قرمزی می شد که امام ترسیم کرده بود. مهرش بر دلهایمان باقی باد، یادش بخیر، صلوات و درود خدا نثار روحش باد.‏

‏ ‏

‏ ‏

حاشیه:

‏تعبیر شاعرانه و متناقض نمای «‏‎Paradoxcical‎‏» «احمد سایه آفتاب» برای عنوان مقاله، وام گرفته از مقدمه ای است که در سال 1374 از سوی یادگارِ یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی، برای مجموعه آثار حاج احمد آقا قلمی شده است.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

منابع و مآخذ:

‏1. دیوان حافظ، تصحیح محمد قزینی، قاسم غنی، کتابخانه زوار. بی تا.‏

‏2. کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی. بی تا.‏

‏3. صحیفه امام، دوره 22 جلدی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره)، ناشر مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ اول، 1378.‏

‏4. مجموعه آثار یادگار امام دوره 2 جلدی، (حاج سید احمد خمینی)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ناشر: مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، 1385.‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 71صفحه 23