امام خمینی منادی حفظ حرمت و مرتبت زن

امام خمینی منادی حفظ حرمت و مرتبت زن

 سید محمد شفیعی

 

‏دیدگاه حضرت امام خمینی را درباره زنان می توان در ضمن چند بخش مطرح کرد:‏

‏ ‏

بخش اول: جلوه های توجه به مقام زن

1ـ روز زن

‏انتخاب روز زن، نشان از توجه به اهمیّت و حرمت زن در نظام جمهوری اسلامی است ولی انتخاب چنین روزی در میلاد صدیقه طاهره، گواه بر عظمت ویژه روز زن در دیدگاه امام راحل می باشد. این انتخاب به نوبه خود، مشتی است بر دهان یاوه گویان که می گویند اسلام، حق زن را نادیده گرفته است.‏

‏فخر رازی در تفسیر کبیر در ذیل سوره فتح (اذا جاء نصرالله والفتح) می نویسد: در سال هشتم هجرت پیش از فتح مکه، ابوسفیان سراسیمه به مدینه آمد تا از راه گفتگو با رسول خدا(ص) زمینه فتح مکه را خنثی کند. پیامبر(ص) وی را به حضور نپذیرفت، دیدن سران صحابه هم در این باره سودی نبخشید. او به سراغ فاطمه(س) رفت، آن حضرت نیز پادرمیانی نکرد و آخر مأیوسانه به مکه بازگشت.‏1


حضورج. 66صفحه 101

‏پس از ارتحال خورشید نیز در راستای دفاع از تداوم خط نبوت و در جهت حمایت از امامت در عرصه سیاست، حضور فعال داشت که به قول ابن اثیر در کتاب النهایه ماده لمم: ابوبکر را استیضاح کرد (و خرجت فی لمّه من نسائها تتوطیء زیلها علی ابی بکر فعاتبته) با هیأتی از زنان بنی هاشم از خانه بیرون آمد در حالی که دامن لباس (چادر) او حتی پاههای او را پوشیده بود و در مسجد ابوبکر را استیضاح کرد.‏

‏فاطمه(س) الگوی عبادت و پارسایی و عفاف و حجاب است و وقتی پیامبر اکرم(ص) این سؤال را مطرح نمود: ایّ النساء خیر؟ بهترین زن کیست؟ و تنها او بود که پاسخ داد: بهترین زن کسی است که نه به نامحرمی بنگرد و نه نامحرمی او را ببیند (یعنی با دید نامشروع نگاهی صورت نگیرد) در هنگام ضرورت در بین جمعیت انبوه مسجد پیامبر(ص) خطبه می خواند و متجاوزین به حریم امامت را محاکمه می کند.‏

‏فاطمه ای که خود مراد همه و مقتدای دیگران است در زندگی شخصی خود در راستای تحقق میثاق الهی امور خانوادگی، فرمانبردار شوهر است، هنگامی که پیامبر اکرم(ص) پرسید: «ای النساء خیر؟» بهترین زن کیست؟ فاطمه(س) پاسخ فرمود: خیر النساء من تسرّ اذا نظر و تطیع اذا امر و لاتخالفه فی نفسها و مالها.‏2‏ بهترین زن کسی است که همسر او وقتی که به او بنگرد، خوشحال گردد و اگر از او چیزی بخواهد، اطاعت کند و از حیث جان و مال خود در برابر خواسته های او مضایقه ننماید.‏

‏*   *   *‏

‏زندگی فاطمه(س) حقیقت وجود زندگی یک زن را تفسیر می کند محدوده حجاب، یک زن را می توان از حجاب آن بزرگ، بدست آورد. حجاب او نه مانع حضور او در عرصه های ضروری زندگی و اجتماعی است و نه باعث انزوا و جدایی او از دیگران است. حجاب او تفسیری از هویت یک زن اسلامی است. ابعاد زندگی فاطمه(س) گواه مشروعیت حضور زن در جامعه با حفظ حجاب و رعایت چارچوب های مربوطه است. زندگی سیاسی، فاطمه(س) و دخالت در امور‏


حضورج. 66صفحه 102

‏اجتماعی که به ذکر گوشه ای از آن پرداختیم به نوبه خود حضور زن در جامعه را تفسیر می کند.‏

‏فاطمه(س) یگانه زنی است که شخصیتی همچون امام حسن عسکری(ع) درباره آن حضرت فرمودند: نحن حجة الله علی الخلق و [جدّنا] فاطمه حجة عَلَینا‏‏ما اسوه و حجت بر مردم هستیم ولی فاطمه(س) حجت و اسوه بر ما است. از این رهنمود به دست می آید که بانوی بزرگ اسلام، فاطمه(س) فقط الگوی زنان نیست بلکه الگوی همگان از جمله امامان معصوم است. بر این اساس در کلام منسوب به امام زمان(عج) آمده است «فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه»‏4‏ فا‏‏مدها‏

‏طمه(س) دختر پیامبر(ص) اسوه من است.‏

‏امام راحل(ع) در خطاب خود به زنان، در روز زن فرمود:‏

«فردا روز زن است، روز زنی است که عالم به او افتخار دارد. روز زنی است که دخترش در مقابل حکومتهای جبّار ایستاد و آن خطبه را خواند و آن حرفها را زد که همه می دانید.»5

«اگر روزی باید روز زن باشد، چه روزی والاتر و افتخار آمیزتر از روز ولادت با سعادت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیهاست، زنی که افتخار خاندان وحی [است] و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد.»6

«روز بزرگی است، یک زن در دنیا آمد که مقابل همه مردان است. یک زن به دنیا آمد که نمونه انسان است، یک زن به دنیا آمد که تمام هویّت انسانی در او جلوه گر است.»

«مبارک باد بر ملّت عظیم الشأن ایران بویژه زنان بزرگوار روز مبارک زن؛ روز شرافت 


حضورج. 66صفحه 103

عنصر تابناکی که زیربنای فضیلت های انسانی و ارزشهای والای خلیفة الله در جهان است.»

‏آن حضرت در بیان دیگر فرمودند:‏

«...و مبارک تر و پربهاتر انتخاب بسیار والای روز بیستم جمادی الثّانی است، روز پرافتخار ولادت زنی که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است.»7

«من عید سعید مولود معظم حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ را به همه شما خانم ها و زنهای تمام کشورهای اسلامی تبریک عرض می کنم و از خداوند تعالی مسألت دارم که همه زنهای محترمه را در راهی که خدای تبارک و تعالی مقرّر فرموده است. همان راه را بروند و به مقاصد عالیه اسلامی برسند. برای زنها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است.»8

‏همچنین آن حضرت در عظمت فاطمه(س) فرمودند: در روایات معراج، جبرئیل عرض می کند: «لو دنوت انمله لأحترقت»‏9‏. هرگاه کمی نزدیک تر می شدم، سوخته بودم. با این فرمایش که «ان لنا مع الله حالات لایسعه ملک مقرّب و لا نبی مرسل».‏10‏ ما با خدا حالاتی داریم که نه فرشته مقرّب آن را می تواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل. این، جزء اصول مذهب ما است که ائمه علیهم السلام چنین مقاماتی دارند قبل از آنکه موضوع حکومت در میان باشد. چنانکه به حسب روایات، این مقامات معنوی برای حضرت زهرا سلام الله علیها هم هست با اینکه آن حضرت نه حاکم است و نه قاضی و نه خلیفه. این مقامات سوای وظیفه حکومت است. لذا می گوییم حضرت زهرا علیها سلام قاضی و خلیفه نیست لازمه اش این نیست که مثل من و شما است یا بر ما برتری معنوی ندارد.‏

‏ ‏

2ـ کرامت وجودی زن

‏زن در نگرش اسلامی با مرد برابر است و این برابری در مسائل اصولی و امور اساسی است که در جلوه های مختلف مورد توجه می باشد از جمله:‏

‏الف ـ در عرصه کمالات و دستیابی به مقامات معنوی و انسانی (طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة).‏


حضورج. 66صفحه 104

‏ب ـ در عرصه بندگی و تعبد و مخاطب پروردگار متعال بودن.‏

‏ج ـ در عرصه تقرب و دستیابی به مقام قرب الهی.‏

‏د ـ در عرصه قدم نهادن به درجات سرای جاویدان. آری در برخی از مسائل احکام زن و مرد متفاوت است که بر اساس نوع آفرینش و جایگاه زن در نظام احسن می باشد، آری: احکام اسلام نسبت به انسانها چند دسته اند، دسته ای از احکام اسلامی به جنبه انسانیت بشر توجه دارند. در این مرحله خصوصیات وجودی انسان، موجب تفاوت در احکام نیست ولی دسته ای از احکام اسلام مربوط به انسان با توجه به خصوصیات فردی از جمله جنسیت آنها است. در این مرحله مرد حکمی دارد و زن حکمی دیگر، حتی انسان عالم حکمی دارد و انسان جاهل حکمی دیگر. انسان توانمند مالی، حکمی دارد و انسان فقیر، حکمی دیگر.‏

‏اسلام در برخی از موارد خصوصیات فردی را لحاظ نمی کند و در برخی موارد لحاظ می کند.‏

‏در مکتب امام خمینی که برخاسته از فرهنگ حیات بخش اسلام است، زن در اوج والایی قرار دارد. آن حضرت خاطرنشان می کرد: «اسلام می خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زنها را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود. آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده، خدا می داند به مرد خدمت نکرده. آنقدر که به زن خدمت کرده. شما نمی دانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده.»‏11‏ در زمانی که پیامبر اسلام آمد، زنها را هیچ حساب می کردند. اسلام زنها را قدرت داده است. آن حضرت می فرمود:‏

«ما می خواهیم زن به مقام والای انسانیت خودش باشد... زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد.»12

‏امام همواره هشدار می داد:‏

«اگر زنهای انسان ساز از ملت ها گرفته بشود، ملت ها به شکست و انحطاط  مبدل خواهند شد.»13


حضورج. 66صفحه 105

3ـ اثر برتر وجود زن

‏زن در جامعه، اثر وجودی ویژه ای دارد که از مرد ساخته نیست. تردیدی نیست که در نظام احسن آفرینش وجود زن همچون وجود مرد ضروری است. وجود هیچکدام زائد نیست و به عبارت دیگر، زن نیمی از پیکر جامعه است. آیا می توان او را دست کم گرفت. گرچه در مکاتب شرقی و غربی به بهانه حمایت از زن، زن را از حقوق واقعی او محروم کرده اند چنانکه در نظام جاهلی به نام مردسالاری حقوق زن را نادیده می انگاشتند. آری این نوع موضعگیری ها دلیل بر ضعیف معرفت نسبت به حقیقت وجودی زن است. انسان شناسی اسلامی می گوید زن نه تنها از حیث ضرورت وجود او در نظام احسن با مرد، مساوی است بلکه در برخی از عرصه ها کارهایی از زن ساخته است که از مرد کمتر ساخته است.‏

‏الف) زن مربی انسان و مبدأ سعادت است:‏

‏زن دارای یکی از خصال پروردگار متعال است، زن مربی است چنانکه مربی برتر عبارت است از پروردگار حکیم.‏

‏امام می فرمود:‏

«زن انسان است. آن هم یک انسان بزرگ، زن مربی جامعه است. از دامن زن انسانها پیدا می شوند... سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می کند. مبدأ همه سعادت ها از دامن زن بلند می شود. زن مبدأ همه سعادتها باید باشد.» 14

‏ب) زن، مادر است:‏

‏در میان کارها عمل مادر بودن و انسان پروری همتایی ندارد.‏

‏امام به جنبه مادر بودن زن و اهمیت آن توجه داده می فرمود:‏

«مادرها مبدأ خیراتند و اگر خدای نخواسته مادری باشد که بچه را بد تربیت کند مبدأ شرورند.15

‏ج) زن مایه ارتقاء روح است:‏

‏زن یکی از عوالم مؤثر اوج روح بشر است به قول حضرت امام:‏


حضورج. 66صفحه 106

‏ ‏

‏ ‏

«زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش ده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن مرد به معراج می رود دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است.»16

«زنها  مردان شجاع را در دامن خود بزرگ می کنند... اگر زنهای انسان ساز از ملت ها گرفته بشود، ملت ها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد، شکست خواهند خورد، منحط خواهند شد.»17

‏ ‏

4ـ پیشگیری از ملعبه واقع شدن زن

‏حفظ حرمت زن به گونه ای شایسته از هیچ مکتبی جز اسلام به ویژه تشیع ساخته نیست زیرا این مسأله فرع بر شناخت و آگاهی از ابعاد مختلف وجودی او است و این کار هم جز از وحی الهی و مکتب انبیا ساخته نیست. اسلام آخرین دین خدا است و اسلام است که حرمت زن را مورد حراست کامل دارد زیرا زن با توجه به ندای آسمانی «ولقد کرمنّا بنی آدم» همچون مرد، دارای شخصیت ویژه است و نباید بازیچه دست این و آن و مایه سرگرمی هوسبازان قرار گیرد.‏

‏امام می فرمود:‏

«مقام زن مقام والاست، عالی رتبه هستند. بانوان در اسلام بلندپایه هستند»18.

«ما می خواهیم زن به مقام والای انسانیت خودش باشد، نه ملعبه باشد، نه ملعبه در دست مردها باشد، در دست اراذل باشد.»19

«اسلام زن را مثل مرد در همه شئون ـ در همه شئون ـ همانطوری که مرد در همه شئون دخالت دارد، زن هم دخالت دارد، همانطوری که مرد باید از فساد اجتناب کند... زنها نباید ملعبه دست جوانهای هرزه بشوند، زنها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای ناخواسته بزک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زنها باید انسان باشند، زنها باید تقوا داشته باشند، زنها مقام کرامت دارند، زنها اختیار دارند، همانطوری که مردها اختیار دارند. خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است.»20

«اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد، اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیرة العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند، اسلام آنها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام آنها را با مردان مساوی کرد. عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد.»21


حضورج. 66صفحه 107

‏آری، عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیش از آن درجه ای است که بر مردان دارد و این مسأله به خاطر اهمیت نقش و تأثیر آنان در جامعه است لذا اسلام، تلاش دارد که نسبت به زنان، تعلیم و تربیت لازم بعمل آید تا اجتماع بشری، به نحو بایسته ای از آنان سودمند گردد.‏

‏بر این اساس در حدیثی از رسول خدا(ص) می خوانیم: اضربوا النساء علی تعلیم الخیر‏22‏ زنان را به فراگیری شایستگی ها (علوم و فنون و مهارت) وادار کنید.‏

‏ ‏

5ـ حقوق زن

‏یکی از شعارهای فریبنده، که در افق فکری اومانیسم خودنمایی بیشتری دارد مسأله حقوق زن و حمایت از آن است حمایت از زن اگر بطور جدّی و بدور از فریب کاری صورت گیرد، ارجمند است زیرا در مکتب دین به ویژه اسلام، جایگاه خاصی دارد ولی متأسفانه آنچه در مجامع بیرون از دین می گذرد چیزی دیگر است و باید گفت که: زن گرایی افراطی، باعث تضییع حقوق اساسی زن است. زن گرایان به بهانه احیای حقوق زن از هویت و ارزش زن کاستند. بدیهی است که زن گرایی هدایت نشده جز این، نتیجه ای ندارد. گرچه این تفکر (زن گرایی) عکس العمل طبیعی نادیده گرفته شدن زن و حقوق او، در تاریخ است. ولی چاره درد را نباید در فمینیسم جویا شد آری: در ادوار مختلف (جز در میان پیروان راستین انبیاء) به زن، ستم رفته است. البته تفکر زن گرایی ریشه در اومانیسم دارد و دارای سابقه تاریخی نیست.‏

‏اندیشه برابری زن و مرد به قرن هفدهم باز می گردد. حرکتی که از قرن هفدهم میلادی به نام حقوق فطری و طبیعی بشر آغاز شد و قرن هجدهم در فرانسه به ثمر نشست. قابل توجه است که بنیانگذاران حقوق بشر زنان را به دیده تحقیر می نگریستند چنانکه «مونتسکیو» نویسنده شهیر فرانسوی و از بنیانگذاران انقلاب کبیر فرانسه در کتاب روح القوانین (1748) زنان را موجوداتی با روح های کوچک و دارای ضعف دماغی، متکبر و خودخواه معرفی می کند. در اعلامیه حقوق بشر هم که در سال 1789 در فرانسه به تصویب رسید، از برابری حقوق زن و مرد سخنی به میان نیامده است و در حقیقت باید آن را اعلامیه حقوق مردان دانست.‏


حضورج. 66صفحه 108

‏نهضت زنان، در معنای دقیق آن، در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت و نام فرانسوی فمینیسم ‏(Feminism)‏ به خودگرفت. جنبش فمینیستی در واقع نوعی اعتراض به مردسالاری آشکار حاکم بر اعلامیه حقوق بشر فرانسه بود.‏23

‏دستیابی به حق رأی برای زنان انگلیس در سال 1918 یکی از جلوه های پیروزی فمینیسم بود و پس از آن فروکش کرد. برخی، دو دهه اول قرن بیستم را سالهای خیزش موج اول فمینیسم می نامند.‏

‏پس از جنگ جهانی دوم و در سال 1945، نظریه برابری زن و مرد طرفداران بسیاری یافت و سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 میلادی منتشر شد، تساوی حقوق زن و مرد به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید. با این حال، اعلامیه حقوق بشر که بر حقوق طبیعی و فطری تأکید می کرد، فاقد اعتبار حقوقی و ضمانت اجرایی بود. این امر موجب شد که از آن پس، معاهدات بین المللی که از اعتبار حقوقی بیشتری برخوردارند و به طور مشخص تر به مسائل زنان توجه دارند، در دستور کار سازمان ملل قرار گیرند. از جمله این معاهدات می توان به کنوانسیون «حقوق سیاسی زنان» (1952)، کنوانسیون «رضایت برای ازدواج» (1962) و کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» (1979) اشاره کرد. ‏


حضورج. 66صفحه 109
‏همچنین سازمان ملل سالهای 1976 تا 1985 را به عنوان دهه زنان نامگذاری کرد.‏

‏در دهه هفتاد یک زن فمینیست به جهت تیپ ظاهری خود، از جمله موهای کوتاه مردانه، کفش بدون پاشنه، کت و شلوار زمخت و چهره بدون آرایش، به راحتی از دیگران تشخیص داده می شد. در این دهه فمینیست ها با ردّ کلیّت ازدواج و تأکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، آرمانهای خود را مطرح می کردند. شعار «زنان بدون مردان و یا رفتارهای مردانه» مربوط به همین دوره است.‏

‏پس از آن حرکت های فمینیستی تند، رو به تعدیل گذاشت و آثار سوء افراط در حرکت های زن مدارانه، که بیش از همه دامان خود زنان را می گرفت، آشکار گردید. خشونت روز افزون در محیط خانواده و در محیط کار و عدم امنیت جنسی از دستاوردهای این دوره بود.‏

‏پس از آن، جهان غرب به نقش های سنتی و نهاد خانواده رویکردی دوباره داشته است. دانیل لژه و برنزان هارویو در بررسی اجتماع مشاهده کردند که نمادگرایی شکل قدیمی تر خانواده و نوعی آرمانگرایی چالش جو مجدداً بر صحنه ظاهر شده اند. مردم برای خود پدربزرگ و مادربزرگ ابداع کرده اند تا خانواده ها بتوانند سه نسل را در بربگیرند، وضعیتی که احتمالاً هیچگاه در گذشته وجود نداشته است. تقسیم سنتی نقش ها به سرعت باز می گردد و اقتدار پدرسالارانه نیرومندتر می شود.‏

‏سازمان ملل متحد هم سال 1994 را به عنوان سال خانواده اعلام کرد. و از آن پس زنان مدرن در دهه های اخیر سعی می کنند با ظاهری زنانه و رفتاری ظریف تمایز خود را از مردان به نمایش بگذارند.‏

‏*     *     *‏

‏حقوق زن، یکی از عناوین امیدزا است عنوان حقوق زن در برابر تضییع حقوق او در دوران جاهلیت و در جهان توحش و بیگانه از مکاتب انبیاء قرار دارد بر این اساس امیدبخش و احساس برانگیز است هر چند از هنگامی که این عنوان در سطح بین الملل مطرح شد یکی از ابزارهای دست استکبار جهانی از آب در آمده، وسیله ای برای بهره کشی نوین از زن گشته است ولی مطلب حائز اهمیت آن است که اسلام بدون جار و جنجالهای سیاسی و بدور از هرگونه ‏

‏ ‏


حضورج. 66صفحه 110

‏ظاهر فریبی‏‏ ها حقوق زن را احیاء کرده و بدان اهمیت ویژه داده است که متأسفانه عمداً یا غفلتاً مورد بی توجهی جهان غرب و نیز جهان شرق می باشد.‏

‏امام راحل در باب حقوق زن اینچنین رهنمود داده اند:‏

«طلاق در صورتی که... در ضمن عقد با مرد وقتی که می خواهند عقد کنند شرط بکنند و در ضمن عقد این شرط بشود»25

‏چه در اسلام اگر شرط ضمن عقد هم در کار نباشد در موارد لازم ولی فقیه حق دارد از حقوق زن دفاع کند و وی را طلاق دهد. لذا حضرت امام در اینجا از ولایت فقیه سخن به میان آورد:‏

«این ولایت فقیه را اینها مخالفت می کنند در صورتی که نمی دانند از شئون فقیه هست که چنانچه یک مردی با زن خودش رفتارش بد و ناسالم باشد او را اولاً نصیحت کند و ثانیاً تأدیب کند و اگر دید نمی شود اجرای طلاق کند. شما موافقت کنید با این ولایت فقیه. ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیه ای است که خدای تبارک و تعالی داده است. منجمله همین معنایی که شما سؤال کردید و طرح کردید که خوب، زنهایی که الآن شوهر دارند، چنانچه گرفتاریهایی داشته باشند چه باید بکنند؟ آنها رجوع می کنند. به آنجایی که فقیه هست، مجلسی که در آن فقیه هست، به دادگاهی که در آن فقیه هست و فقیه رسیدگی می کند. چنانچه صحیح باشد، شوهر را تأدیب می کند، شوهر را وادار می کند به اینکه درست عمل کند و چنانچه نکرد طلاق می دهد. ولایت دارد برای این امر، اگر دیدید... یک زندگی به فساد کشیده می شود طلاق می دهد و طلاق اگر چه در دست مرد است، می تواند لکن فقیه در جایی که مصلحت اسلام را دید، مصلحت مسلمین را دید و در جایی که دید نمی شود به غیر از این، طلاق بدهد. این ولایت فقیه هست. ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است.»26

‏حضرت امام در ادامه سخنان فوق خاطرنشان فرمودند:‏

«اسلام زنها را در مقابل مردها قرار داده، نسبت با آنها تساوی دارند. البته یک احکام خاص به مرد است که مناسب با مرد است، یک احکام خاص به زن است، مناسب با زن است. این، نه این است که اسلام نسبت به زن و مرد فرقی گذاشته است. 27


حضورج. 66صفحه 111

 

6ـ حق تعیین سرنوشت

‏مسأله تعیین سرنوشت با مسأله قضا و قدر و مسأله جبر و اختیار و مسأله توحید افعالی ارتباط تنگاتنگ دارد در واقع برخی از مسائل کلامی و عقیدتی در جامعه و زندگی روزمره آدمی خود را بیشتر نشان می دهد و از آن جمله است حق تعیین سرنوشت و قابل ذکر است که هویت این مسأله یک مسأله کلامی است که اگر بگونه ای لازم حل و هضم نشود به شکل یک شبهه در ذهن آدمی جای خود را حفظ می کند لکن در جامعه شناسی و نیز روانشناسی و در برخی دیگر از علوم مسأله حق تعیین سرنوشت به حقوق اجتماعی اختصاص یافته است.‏

‏امام می فرمود:‏

«زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن، در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد، لکن در مرد هم مواردی است که چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست که به دلیل اینکه مفسده می آفریند، حرام است. اسلام خواسته است که زن و مرد حیثیت انسانی شان محفوظ باشد. اسلام خواسته است که زن ملعبه دست مرد نباشد. اینکه در خارج منعکس کرده اند که در اسلام با زنها با خشونت رفتار می شود، امر غیرصحیحی است و تبلیغات باطلی است که از مغرضین حاصل شده و الاّ مرد و زن  هردویشان در اسلام اختیارات دارند، اگر اختلافاتی هست، برای هر دو هست و آن مربوط به طبیعت آنان است.»28

‏امام همواره تأکید داشت که برخی از محدودیت های حیات بخش که اسلام برای زن منظور داشته است، محدودیت های تکامل آفرین است نه ظالمانه و غیر عقلایی؛ قوانین اسلام همه به صلاح زن و مرد است.‏29

‏همانطوری که حقوق مردها در اسلام مطرح است، حقوق زنها (مطرح است)، اسلام به زنها بیشتر عنایت کرده است تا به مردها.‏

‏امام در ادامه سخن فوق اشاره ای به برخی از محدودیت های حکیمانه اسلام در زندگی زن و مردم کرده می فرماید:‏

«البته در شرق برای مردها یک محدودیت هایی هست که آن محدودیت ها به صلاح خود مردها هست و آن محدودیت ها، یعنی در آنجاهایی که مفسده هست برای مرد، از قماربازی


حضورج. 66صفحه 112

جلوگیری می کند اسلام، از شرابخواری جلوگیری می کند اسلام، از هروئین جلوگیری می کند اسلام، برای اینکه مفسده دارند.

برای همه یک محدودیت هایی هست و محدودیت هایی شرعی و الهی، محدودیت هایی است که به صلاح خود جامعه است، نه این است که برای جامعه یک چیزی مثلاً نافع بوده است که محدودیت برایش ایجاد کرده اند.»30

«در قانون هم همه اقشار حقوقشان ملاحظه شده است و اقلیت های مذهبی، نسوان، دیگر اقشار ـ همه ـ  حقوقشان ملاحظه شده است و هیچ فرقی ما بین گروه و گروهی در اسلام نیست فقط به تقوا.»31

«زنهایی که می خواهند ازدواج کنند، از همان اول می توانند اختیاراتی برای خودشان قرار بدهند که نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت خودشان، می توانند از اول شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگی کرد با زن، اگر بدخلقی کرد با زن، وکیل باشند در طلاق. اسلام برای آنها حق قرار داده است، اسلام اگر محدودیتی برای مردان و زنان قائل شده است همه به صلاح خودتان بوده است. تمام قوانین اسلام، چه آنهایی که توسعه می دهد، چه آنهایی که تحدید می کند، همه بر صلاح خود شماست، برای خود شماست. همانطوری که حق طلاق را با مرد قرار داده است حق این را قرار داده است که شما در وقت ازدواج شرط کنید با او که اگر چه کردی یا چه کردی، من وکیل باشم در طلاق. و اگر این شرط را کرد دیگر نمی تواند او را معزول کند... اگر مردی با زن خودش بدرفتاری کرد، در حکومت اسلام او را منع می کنند، اگر قبول نکرد تعزیر می کنند، حد می زنند و [باز] اگر قبول نکرد مجتهد طلاق می دهد.»32

«خداوند همانطوری که قوانینی برای محدودیت مردها در حدود این که فساد بر آنها راه نیابد دارد، در زنها هم دارد، همه برای صلاح شماست، همه قوانین اسلامی برای صلاح جامعه است.» 33

‏امام در مصاحبه ای که سؤال شده بود مشخصاً حقوق زنان در جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ تکلیف مدارس مختلط چه می شود؟ مسأله تنظیم توالد و تناسل و سقط جنین چگونه خواهد شد؟ پاسخ فرمودند:‏

«از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله در بعضی از موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد. مسائلی که منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد آزاد است. سقط جنین از نظر اسلام حرام است.» 34


حضورج. 66صفحه 113

‏امام زن را در بسیاری از امور مهم مملکتی در ردیف مردان می داند، آن حضرت می فرمود: ‏

«امروز ما می بینیم که بانوان محترم ایران در سرتاسر کشور یک عضو مفید و یک جمعیت متعهد معتقد هستند که به کشور خودشان خدمت می کنند و پشتوانه هستند از برای این کشور، و من امیدوارم که تمام جهات اسلامی را در نظر بگیرند و با اسلحه ایمان و تعهد به اسلام این پیروزی را به پیش ببرند و پشتوانه این انقلاب باشند.35

‏امام همچنین خاطرنشان کردند:‏

«...به زن و مرد سفارش می کنم که هرکس به حد قانونی رسیده است، در این مجلس، در این انتخاب شرکت کند و افرادی که پیشنهاد می شود و انتخاب شده است یعنی پیشنهاد شده است، هر یک را که خواستند، به او رأی بدهند.»36

‏ ‏

‏امام به زنان فرمودند:‏

‏«...آنقدری که اسلام خدمت به شما کرد، به مردها آنقدر خدمت نکرد. اسلام، شما را حفظ کرد و شما متقابلاً اسلام را حفظ بکنید... همانطوری که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زنها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند... البته با حفظ آن چیزی که اسلام فرموده است، که بحمدالله امروز در ایران جاری است.»‏37

‏*     *     *‏

‏در منطقه سبع مساجد، در مدینه، منطقه ای که جنگ احزاب (جنگ خندق معروف) در آن واقع شده است. در کنار مسجد علی(ع)، مسجد فاطمه(س) بچشم می خورد و تاریخ نشان می دهد این مساجد، در اصل، جایگاه عبادت سنگرداران جنگ خندق بود.‏

‏بنابراین، حضور زن در صحنه اجتماعی، سیاسی در محدوده مجوزهای اسلامی، مورد نکوهش رسول خدا(ص) نبوده است و فقط از حضور غیرمجاز یعنی از حضوری که تحریکات و تمایلات نفسانی دیگران را در پی دارد، نهی به عمل آمده است.‏

‏پس از احداث مسجد النبی(ص)، گاهی مردان در داخل به امامت پیامبر(ص) و زنان در خارج آن به امامت یکی از صحابه، نماز جماعت را بپا می نمودند.‏

‏عبدالله بن عمر نقل می کند که رسول خدا(ص) فرمود: لاتمنعوا نسائکم المساجد و بیوتهن‏

حضورج. 66صفحه 114


martabat‏ ‏‎ ‎

خیر لهن.‏38‏ گاهی همگان، پشت سر آن حضرت‏39‏ نماز برپا می داشتند پیامبر اکرم زنی را به عنوان پیشنماز زنان در یکی از مساجد مدینه معرفی کرده بود و زنان مدینه به او اقتدا می کردند.‏

‏و نیز (عبدالله عمر) می گوید: رسول خدا(ص) در باب [ولا یبدین زیتهن الا لبعولتهن فرمود: لاخلخال: ولا شنف و لا قرط و لاقلاده الا ما ظهر منها قال: الثیاب‏40‏] فرمود: زنان زینت خود را جز برای  شوهرشان، آشکار نسازند مراد از زینت عبارت است از: خلخال، دستبند، گوشواره گردن بند و... آشکار نسازند مگر آنچه که در عرف زندگی مؤمنات، بطور معمولی آشکار می باشد. (الا ماظهر منها) که از آن جمله است لباس رویین.‏

‏ابوموسی اشعری می گوید: رسول خدا می فرمود: ایّما امرئه استعطرت فمرت علی قوم لیجدوا ریحها فهی زائیه.‏41


حضورج. 66صفحه 115
‏هر زنی، به منظور جلب نظر نامحرمان، خود را معطر سازد و قدم از خانه بیرون نهد تا دیگران را جلب کند، او اهل فحشا محسوب می شود.‏

‏دقت در احادیث فوق، بیانگر این حقیقت است که حضور مخرّب، ممنوع است نه حضور سازنده و هدفمند.‏

‏در روزگاری که پدر، از داشتن دختر ناخشنود می نمود (اذا بشّر احدهم ضل وجهه مسّوداً و هو کظیم)، رسول خدا(ص) می فرمود:‏

‏البنات حسنات.‏42‏ دختران در خانه پدران، حسنه الهی اند و در جامعه ای که برای زنان چندان ارج و بهایی قائل نبودند پیامبر اکرم(ص) می فرمود: زن، بوی خوش و نماز، در مکتب من محبوب اند.‏43‏ پیامبر اکرم(ص) در سفرها حتی برخی از جنگها بعضی از زنان را که توانایی کاری در راستای خدمت به پیشرفت عملیات جهاد را داشته اند، به همراه خویش داشته است مگر در جنگ اُحُد، نُسَیبه در برابر دیدگان پیامبر(ص) شمشیر به دست نگرفت و مقاتله نکرد مگر آن حضرت در حق او نفرمود: لمقام نسیبه بنت کعب افضل من مقام فلان و فلان.‏44‏ خواهند گفت او در واحد سقائی و نیز در واحد امداد رسانی پزشکی همکاری می کرد و در یک وضعیت اضطراری شمشیر بدست گرفته بود. می گوییم: حضور سازنده ای در جبهه داشت یا خیر؟ حضور زنان اهل بیت در قیام تاریخ ساز کربلا را چه توجیهی می فرمایید بنابراین از کنار محکمات گذشتن و از مفاد آنها نگفتن و به متشابهات دست یازیدن و برداشت های خود را بر آنها تحمیل کردن، عمل منصفانه ای نیست.‏

‏امام در پاسخ کسی که از نظامی گری زنان و به لباس پاسدار رسمی درآمدن زنان سؤال کرده بود، فرمود:‏

«پاسدار شدن خواهران هم با مراعات وظایف شرعیه مانع ندارد، ولی شما مراعات رضایت پدرتان را بکنید.»45

«زنان همانطور که قبلاً گفتم، می توانند در ارتش باشند. آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام می داند، فساد است، چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد فرقی نمی کند.»46

«اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم باید عمل بشود، از آن جمله قضیه اینکه 


حضورج. 66صفحه 116

ترتیب نظامی بودن، یاد گرفتن انواع نظامی بودن را برای آنهایی که ممکن است، اینطور نیست که واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم چه جور دفاع کنیم، باید بدانیم چه جور دفاع می کنیم. البته در آن محیطی که شما تعلیم نظامی می بینید باید محیط... صحیح باشد، محیط اسلامی باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامی محفوظ.»47

‏ ‏

7ـ توجه به نقش زن در تکامل جامعه

‏ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد: ... پس از فتح جنگ جمل، امام امیرالمؤمنین(ع) در حق عایشه، اکرام کرد با آن که او در حق وی چه ها کرده بود ولی امام(ع) پس از ظفر بر او، او را راهی مدینه کرد و البته تحت الحفظ بیست تن از زنان قبیله عبدالقیس. امام دستور داده بود تا زنان عمامه مردان بر سر نهند (لباس رزم آن روز بپوشید) و شمشیرها حمایل کنند او در بین راه، از امیرالمؤمنین گلایه کرد که وی را همراه نامحرمان به سوی مدینه گسیل داشت. آنان وقتی به مدینه رسیدند لباس مردانه رزم را از تن خود بیرون آوردند‏48‏ و به او گفتند ما زن هستیم از این عمل، بدست می آید که زنان در صورت لزوم می توانند نظامی باشند.‏

‏*     *     *‏

‏در موارد مختلف، در این نوشتار اشاره شد که زن نقش برجسته و تعیین کننده ای در ساختار جوامع بشری در عرصه تربیت آدمی دارد که در مواردی او منحصر به فرد است.‏

‏سردمداران رهبری جامعه گاهی آن نقش ها را نادیده می گیرند. و گاهی بیشت از حد لازم و بایسته بدان می پردازند که موجب بروز برخی از ضایعات می شود. امام خمینی با الهام از منطق حیات بخش اسلام بگونه ای بایسته نقش زن را مورد توجه حکیمانه خویش قرار داد. زن در مکتب تربیتی امام خمینی جداً مورد توجه قرار گرفته است.‏

‏امام همواره به عناوین مختلف خاطرنشان می فرمودند که:‏

اگر از دامن مادر این تربیت خوب شروع شد و مادر بچه را خوب تربیت کرد و به دبستان تحویل داد، دبستان هم خوب تربیت کرد و به دبیرستان تحویل داد آنجا هم همینطور، با دانشگاه یا مدارس علمی دیگر، آنها هم خوب تربیت کردند یک وقت در یک برهه از زمان می بینید که 


حضورج. 66صفحه 117

جوانها همه خوب از کار درمی آیند؛ و یک مملکت را به خوبی می کشند. 49

«نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است برای اینکه بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت می کنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است و از خدمت همه کس بالاتر است و این امری است که انبیاء می خواستند می خواستند که بانوان قشری باشند که آنها تربیت کنند جامعه را و شیرزنان و شیرمردانی به جامعه تقدیم کنند.» 50

‏ ‏

بخش دوم: حجاب

‏حجاب از مقوله هایی است که با فطرت انسان آشناست و اختصاص به زن ندارد و فقط در باب محدوده و کیفیت آن است که در این باره زن از مرد متمایز می باشد. البته درباره حجاب زن در دیدگاه اسلام آنچه نظر اسلام را تأمین می کند پوشش معقول مورد نظر قرآن است که ممکن است با توجه به آداب و رسوم هر ملتی کیفیت و شکل مخصوص به خود را دارا باشد. نکته قابل ذکر در باب حجاب اسلامی آن است که فلسفه حجاب و نیز محدوده حجاب بگونه ای لازم برای جامعه تبیین نگشت وگرنه کدام زن شرافتمندانه و اصالت طلبی است که بدان روی خوش نشان ندهد. اگر این کار صورت پذیرد جامعه زنان از هر نژاد و فرهنگ و کتبی بدان روی خواهند آورد.‏

‏امام صادق(ع) در ذیل آیه: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم» فرمود: منظور از آیات حجاب (در قرآن) بویژه آنجا که کلمه «فروج» بکار رفته است نهی از فحشا (زنا) است، جز آیه فوق که درصدد بیان تحریم نگاه کردن به آلت تناسلی است که حتی خواهر نمی تواند (نباید) به خواهر خود نگاه کند و برادر نیز نمی تواند به برادر خود بنگرد.‏

‏امام باقر(ع) در ذیل آیه: «ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» فرمود منظور از آنچه که بطور متعارف آشکار است، عبارت است از: پیراهن، سرمه چشم، انگشتر دست، رنگ حنای کف دست و همچنین دستبند. امام(ع) در ادامه این کلام فرمود: زینت زن، برای سه گروه است [و بر این‏


حضورج. 66صفحه 118

‏اساس می توان گفت زینت، بر سه گونه است] که عبارتند از: 1ـ زینت، برای مردم، 2ـ زینت برای محارم و فامیل، 3ـ زینت برای همسر (شوهر). زینت نوع اول همانهایی هستند که در بالا ذکر شد و زینت نوع دوم عبارت است از: گردنبند، دستبند، خلخال، و... و زینت نوع سوم عبارت است از: سراسر بدن [در این حدیث آمده است] رعایت حجاب در برابر مردان پیر از کار افتاده و کودکان غیرممیز ضرورتی ندارد. البته دستور رعایت حجاب اکمل هنگامی صادر شده است که زنان، به نماز جماعت پیامبر اکرم(ص) از جمله نماز مغرب و عشا شرکت می جستند. برخی از جوانان، سر راه آنان می نشستند و گاهی مزاحمت ایجاد می نمودند. در پی این مسأله، آیه: «یا ایها النّبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهنّ...» نازل شد یکی از مصادیق جلباب، همان پارچه ای است که زنان روی لباسهای خود قرار می دهند که به نظر ما یکی از معادل  فارسی آن «چادر» است.‏51

‏تردیدی نیست، لباسی که سراسر بدن را فراگیرد و از این راه حجاب اکمل صورت پذیرد، مطلوب و مورد نظر شارع مقدس اسلام است ولی با کمتر از آن نیز می توان مقصود شارع را برآورده ساخت بر این اساس، چرا زنان اسلامی، پارچه ای را بر سر می نهند و بدان لقب [در فارسی ‏


حضورج. 66صفحه 119

‏چادر] خاص می دهند؟ در پاسخ به چنین دیدگاهی باید گفت آنچه مورد نظر اصلی اسلام است، پیشگیری از ایجاد انگیزش حیوانی (شهوانی) در جامعه است بر این اساس، اگر لباس معمولی هم این خصیصه را دارا باشد، محبوب اسلام است. کلمه جلباب که جمع آن جلابیب است و در قرآن نیز در باب حجاب زنان به چشم می خورد، در همین راستا است. ابن اثیر در النهایه جلباب را «ازار» می داند و ابن منظور در لسان العرب تصریح می کند که «ازار» پارچه ای است که سراسر بدن را می پوشاند.‏52

‏در پرسشی از امام آمده است: برخی از رسوم اسلامی مانند حجاب اجباری، رها شده است، آیا در جمهوری اسلامی از نو اجبار خواهد شد؟‏

‏امام پاسخ دادند:‏

«حجاب به معنای متداول میان ما که اسمش حجاب اسلامی است با آزادی مخالفتی ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد. و ما آنان را دعوت می کنیم که به حجاب اسلامی رو آورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده اند و به اسلام پناهنده شده اند.»53

‏امام می فرمود:‏

«در اسلام زن باید حجاب داشته باشد ولی لازم نیست که چادر باشد بلکه زن می تواند هر لباسی را که حجابش را بوجود آورد اختیار کند.»54 «در وزارتخانه های اسلامی نباید زنهای لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند؛ اما کار بکنند لکن با حجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند.»55

‏اوریانا فالاچی (خبرنگار معروف فرانسوی) طی مصاحبه ای از حضرت امام پرسید: این چادر، آیا صحیح است که این زنها خود را در زیر چادر مخفی کنند؟ این زنها در انقلاب شرکت کردند، کشته دادند، زندان رفتند، مبارزه کردند. این چادر هم یک رسم از قدیم مانده است، حالا دیگر دنیا هم عوض شده، حالا این صحیح است که مثلاً اینها خودشان را مخفی کنند؟‏

‏امام جواب دادند:‏

«اولاً اینکه این یک اختیاری است برای آنها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقی دارید که اختیار را از دستشان بگیرید؟ ما اعلام می کنیم به زنها که هر کس


حضورج. 66صفحه 120

 چادر می خواهد یا هر کس پوشش اسلامی، بیاید بیرون، از سی و پنج میلیون جمعیت ما سی و سه میلیونش بیرون می آید. شما چه حقی دارید که جلو اینها را بگیرید؟ این چه دیکتاتوری است که شما نسبت به زنها دارید؟ و ثانیاً اینکه ما یک پوشش خاصی را نمی گوییم، برای حدود زنهایی که به سن و سال شما56 رسیده اند هیچ چیزی نیست، ما زنهای جوانی که وقتی ایشان آرایش می کنند و می آیند یک فوج را دنبال خودشان می کشند، اینها را داریم جلوشان را می گیریم، شما هم دلتان نسوزد.»57

‏امام خمینی در جای دیگری می فرماید:‏

«البته باید توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ آن ارزشهای شماست. هر چه را که خدا دستور فرموده است ـ چه برای زن و چه برای مرد ـ برای این است که آن ارزشهای واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه های شیطانی یا دستهای فاسد استعمار و عمال استعمار پایمال می شدند اینها، این ارزشها زنده بشود.»58

‏ ‏

بخش سوم: آزادی زن

t6

در سال فتح مکه، حارث بن هشام به ام هانی بنت ابوطالب پناهنده شد و او، وی را امان داد امیرالمؤمنین(ع) به خانه وی خانه وی داخل شده خواست هشام را به قتل برساند. ام هانی شمشیر او را گرفت و رها نمی کرد پیامبر(ص) وارد شد و خندید و چون ام هانی را غضبناک دید فرمود: لا‏‎ ‎


حضورج. 66صفحه 121
‏تغضبی علیّا فان الله یغضب لغضبه و سپس فرمود به هر کس که تو امان بدهی ما را قبول است و سپس خندید فرمود: اگر ابوطالب یک جهان فرزند داشت همه در شجاعت، بی نظیر بودند.‏

‏ابن اثیر در النهایه ذیل ماده لمم درباره استیضاح ابوبکر توسط فاطمه زهرا(س) می نویسد:‏

‏و خرجت فی لمّه من نسائها یتوطیء زیلها علی ابی بکر فعاتبته. با هیأتی از زنان بنی هاشم در حجاب اکمل به مجلس ابوبکر وارد شد و او را استیضاح کرد.‏

‏از این چند گزارش که در منابع معتبر اهل سنت هم به چشم می خورد و مورد قبول ما نیز می باشد، به دست می آید:‏

‏الف: زنان شایسته در مهمترین کارهای سیاسی اجتماعی کشور حق رأی دارند.‏

‏ب: پیامبر(ص) به دیدگاه زنان توجه می نمود و اگر آنان به کسی امان می دادند مورد قبول پیامبر(ص) بود.‏

‏*     *     *‏

‏آزادی از مقوله های روح بخشی است که فطرت آدمی با آن آشنایی داشته و خواهان آن است. این گوهر گرانبها مورد توجه ویژه اسلام است. واژه آزادی در روزگار ما به ویژه در جامعه شناسی بیشتر در برابر واژه بردگی قرار دارد و الغاء بردگی در جهان ما بیشتر به اشتهار عنوان آزادی، دامن زده است گرچه تنها دین اسلام است که آزادی به معنای ضدبردگی را به گونه ای شایسته مورد توجه قرار داده و آن را پاس داشته است لکن مبلغان آزادی بگونه ای حرفه ای وارد عمل شده اند تا آزادی را از دستاوردهای حرکت خود معرفی کنند و همچنین از آزادی در راستای تأمین آمال و اغراض خود بهره برداری کنند. البته منطق اسلام درباره آزادی به گونه ای همه فهم و فراگیر اگر برای جوامع بشری تبیین گردد کسی نیست که اعتراف نکند که منادی واقعی آزادی، فقط اسلام است. اسلام بیش از دیگران حدود و ثغور راستین آن را خاطرنشان ساخته است تا در جهت تأمین سعادت بشر مورد استفاده قرار گیرد، نه در جهت تخریب آن و آنچه دیگران از آن دم می زنند جز تخریب، پیامدی ندارد. بر این اساس، امام خاطرنشان می کرد:‏

«روحانیت با ترقی مخالف نیست؛ با ترقی محمد رضایی  مخالف است. با این تمدن، «دروازه


حضورج. 66صفحه 122

 

تمدن» مخالف است. این «دروازه تمدنی» که همه چیز ما را به باد داد... آزادی سر جای خودش، اما بی بند و باری؟ آزادی یعنی هر که دلش می خواهد هر کاری بکند!!»60

‏امام همواره به گونه ای اکید اینچنین رهنمود می دادند که:‏

«آن مقدار از آزادی که برای مملکت ما در این زمانها بود، این آزادیهای تباهی آور بود. آزادند که شرب خمر کنند! آزادند قمار کنند! آزادند لب دریا زن و مرد با هم بریزند به جان هم! آزادند در این مراکز فساد بروند. اینها آزادند... من از آن تعبیر می کنم به «آزادی وارداتی»، «آزادی استعماری»، اینها نقشه بوده است».61

‏یا می فرمایند:‏

«در زمان این رژیم که فریاد می کردند که «آزاد زنان و آزاد مردان» چه فعالیتی زنها داشتند؟ فعالیتی که ما از زنها می دیدیم این بود که چندتایشان جمع بشوند، با آن وضع فضیح، بروند سر قبر رضاخان، آنجا تشکر کنند از اینکه ما را آزاد کردید، چه جور آزاد کرد؟ چه کرد؟ فکر این نیستند که چه آزادی اینها به آنها اعطا کردند، و تا چه اندازه اینها می خواستند زنها یا مردها آزاد باشند. بله، آنها یک آزادی را می خواستند ـ حالا هم این اشخاصی که قلم دستشان است و بر ضد اسلام و بر ضد روحانیت چیز می نویسند همین آزادی را می خواهند ـ و آن آزادی است که دیکته شده است از غرب برای به فساد کشیدن جوانهای ما.»62

‏امام در رهنمودهای خود به این نکته عطف نظر داشتند که:‏

«ما دو قسم آزادی داریم که یک قسم مفیدش در غیر زمان این دو جنایتکار بود، و در زمان اینها این قسم از آزادی بکلی ممنوع بود. و آن آزادی آنها می خواستند که زنها آزاد باشند که هر 


حضورج. 66صفحه 123

جوری بزک بکنند و بیایند توی خیابانها و با جوانها خدای نخواسته چه بکنند! آن را آزادی قرار داده بودند. و حالا هم الآن آنهایی که می خواهند اسلام نباشد، دلشان برای این آزادی می سوزد.»63

‏ ‏

آزادی طاغوتی

‏یکی از عناوینی که بیش از سایر عناوین مورد بهره برداری استکبار جهانی و اذناب او در عرصه های دیگری باشد واژه آزادی است. استکبار جهان و اشخاص در خدمت آن همواره دین را دشمن آزادی معرفی می کنند تا خود بهتر جامعه را تحت یوغ خود درآورند و در این باره همیشه آزادی مخرب و زندگی برانداز را ترویج می نمایند و در گذشته نیز همچون امروز عمل می شد امام امت خاطرنشان می کرد:‏

«آنها آزادی را در یک جبهه نگه داشته بودند، و فریاد هم می زدند: «آزاد زنان و آزاد مردان»! همین ها مقصودشان بود که اینها آزادند هر کاری می خواهند بکنند؛ به هر مرکز فحشایی می خواهند بروند. اختناق در یک جبهه دیگر بود؛ برای قلم هایی که اگر می خواست کسی یک کلمه راجع به مصالح مملکت بنویسد، راجع به مصالح اسلام بنویسد، اینها آزاد نبود و اختناق بود.»64

‏همچنین می فرمایند:‏

«تمام مراکز فحشا را اینها درش را باز کردند و با بوق و کرنا، ترویج کردند و کمک کردند که این جوانهای ما بروند در این مراکز فحشا و فلج بشوند. همانجا دفن بشود جوانی شان. جوانی این جوانهای ما را از آنها گرفتند. فلجشان کردند. این خواهرهای محترمی که در دام اینها افتادند و در دام ترویج های آنها افتادند و در دام تبلیغات آنها افتادند، از آن وظیفه انسانیشان سلب شدند. و ملعبه دست جنایتکاران شدند... یک تأسف همیشگی هست که این محترمات را اینها چه کردند به اسم آزادی.»65

‏ ‏

جمع بندی و نتیجه گیری

‏زن در دیدگاه اسلام با مرد از حیث حقیقت انسانی و سیر تکاملی تفاوتی ندارد، بر این اساس در عرصه های اساسی هر دو، دوش به دوش هم پیش می روند از جمله:‏

‏1ـ در عرصه کمال و سیر تکاملی علمی‏

‏2ـ در عرصه جزا و دستیابی به پاداش الهی‏


حضورج. 66صفحه 124

‏ ‏

‏3ـ در عرصه جنت و دست یابی به مقامات اخروی‏

‏4ـ در عرصه تقرب و دستیابی به مقامات معنوی‏

‏تردیدی نیست که در عرصه های فوق زن و مرد در نگرش اسلامی مساوی اند و تنها در برخی از عرصه های فرعی زندگی است که هر کدام با توجه به جایگاه آنان در نظام احسن زندگی اقتصادی و غیره از حیث احکام اسلامی تفاوتهایی بر اساس عدالت الهی دارند که با فلسفه آفرینش هر کدام هماهنگی کامل دارد. بنابراین:‏

‏الف) زن، انسانی است والا که به عنوان یک مادر، مرّبی انسانها و پرورش دهنده افراد بشری است.‏

‏ب) زن در خانواده به عنوان یک همسر، انسانی است آسمانی که زمین را در هاله ای از مهر و عطوفت خویش قابلیت ویژه ای در جهت بهتر زیستن می بخشد و خانواده را درجهت تعالی و تکامل سوق می دهد.‏

‏ج) زن، در جامعه به عنوان یک شهروند، نیمی از پیکر جامعه است و بدون حضور او تکامل مورد نظر آفرینش، تحقق نخواهد یافت.‏

‏د) زن در برابر خدا، عبدی است خاشع، خاضع و تجسم بندگی راستین است.‏

‏ ‏


حضورج. 66صفحه 125

‏ ‏

پی نوشتها:

‏1. ر.ک: فخر رازی، تفسیر بکیر، ج 32، ص 153، ...فالتجاء الی فاطمه(س) فلم ینفعه.‏

‏2. ر.ک: نوری، مستدرک الوسایل، ج 2، ص 275، چاپ دارالکتب العلمیه.‏

‏3. ر.ک: بحرانی، عوالم، بخش فاطمه زهرا(س).‏

‏4. همان، ص 6.‏

‏5. صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ج 7، ص 340.‏

‏6. همان، ج 12، ص 274.‏

‏7. صحیفه امام، ج 16، ص 192.‏

‏8. صحیفه امام، ج 20، ص 4.‏

‏9. بحارالانوار، ج 18؛ ص 382 «تاریخ النبی، باب اثبات المعراج»؛ حدیث 85.‏

‏10. الاربعین، علامه مجلسی، ص 177؛ شرح حدیث 15.‏

‏11. صحیفه امام، ج 4، ص 427.‏

‏12. همان، ج 6، ص 300.‏

‏13. همان، همان.‏

‏14. همان، ج 7، ص 339.‏

‏15. همان، ج 9، ص 136.‏

‏16. همان، ج 7، ص 341.‏

‏17. همان، ج 6، ص 300.‏

‏18. همان، همان.‏

‏19. همان، همان.‏

‏20. همان، ص 300 ـ 301.‏

‏21. همان، ص 299 ـ 300.‏

‏22. ر.ک: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 103، ص 249.‏

‏23. ر.ک: جان استوارت میل، کنیزک کردن زنان، ترجمه خسروبیگی، چاپ اول، سال 77.‏

‏24. مارتین سگالن، جامعه شناسی تاریخی خانواده، ترجمه حمید الیاسی، نشر مرکز، چاپ دوم، 1375، ص 335.‏

‏25. صحیفه امام، ج 10، ص 407.‏

‏26. همان.‏

‏27. همان، ج 5، ص 216ـ 217.‏

‏28. همان، ج 5، ص 189.‏

‏29. همان، ج 6، ص 301.‏


حضورج. 66صفحه 126

‏ ‏

‏30. همان، ج 6، ص 437.‏

‏31. همان، ص 462.‏

‏32. همان، ص 302 ـ 301.‏

‏33. همان، ص 301.‏

‏34. همان، ج 4، ص 364.‏

‏35. همان، ج 14، ص 355.‏

‏36. همان، ج 17، ص 113.‏

‏37. همان، ج 18، ص 403 ـ 404.‏

‏38. حاکم، مستدرک، ج 2، ص 327 و 431 و 430 ـ بیروت ـ دارالکتب العلمیه.‏

‏39. ...ان النساء کن یخرجن الی المسجد و یصلین خلف رسول الله (بحارالانوار، ج 101، ص 33)‏

‏40. حاکم، مستدرک، ج 2، ص 327 و 431 و 430 ـ بیروت ـ دارالکتب العلمیه.‏

‏41. همان.‏

‏42. صدوق، ثواب الاعمال، ص 448، رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 251.‏

‏43. انس می گوید رسول خدا(ص) فرمود: حبّب الی النساء و الطیب و جعلت قره عینی الصلوه حاکم، مستدرک، ج 2، ص 175.‏

‏44. ر.ک: المغازی، ج 1، ص 269، مکتب الاعلام الاسلامی.‏

‏45. ر.ک: استفتائات، ج 1، ص 503.‏

‏46. صحیفه امام، ج 5، ص 293.‏

‏47. همان، ج 20، ص 7.‏

‏48. ر.ک: ابن ابی الحدید، ج 1، ص 23، شرح نهج البلاغه... فلمّا وصلت المدینه القی النساء عمائمهنّ و فلن لها ـ انما نحن نسوه.‏

‏49. ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 137.‏

‏50. همان، ج 14، ص 197.‏

‏51. «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم» فلانه حدثنی أبی عن محمد بن أبی عمیر، عن أبی بصیر، عن أبی عبدالله علیه السلام قال: کلّ آیه فی ذکر الفروج فهو من الزنا الا هذه الآیه، فانها من النظر فلا یحل لرجل مؤمن أن ینظر الی فرج أخته و لا یحل للمرأه أن ینظر الی فرج أخیها.‏

‏عن أبی جعفر علیه السلام فی قوله: «و لا یبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها» فهی الثیاب و الکحل و الخاتم و خضاب الکفّ و السّوار، و الزّینه ثلاث: زینه للناس و زینه للمحرم و زینه للزّوج، فأما زینه الناس فقد ذکرنا و أما زینه المحرّم القلاده فمیا فوقها و الدّ ملج و مادونه و الخلخال و ما أسفل و أما زینه الزوج فالجسد کلّه «أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء» «ولا یضربن بأرجلهنّ لیعلم ما یخفین من زینتهنّ» یقول: و لا تضرب احدی رجلیها بالاخری لنقرع الخلخال بالخلخال. (د ـ ر.ک: بحار الانوار، ج 101، ص 33)‏

‏انّ النساء کنّ یخرجن الی المسجد و یصلّین خلف رسول الله صلی الله علیه و آله فاذا کان باللّیل و خرجن الی صلاه المغرب و العشاء و الغداه یقعد الشاب لهنّ فی طریقهنّ فیؤذونهنّ و یتعرّضون لهنّ فأنزل الله: «یا أیها النّبیّ قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیما».‏

‏سمعت الصادق علیه السلام عمّا تظهر المرأه من زینتها فقال: الوجه و الکفین. (د ـ ر.ک) بحارالأنوار، ج 10، ص 33)‏


حضورج. 66صفحه 127

‏ ‏

‏52. النهایة، ج 1، ص 282 و لسان العرب، ج 1، ص 273.‏

‏ابن اثیر در النهایه ذیل ماده جلب می نویسد:‏

‏...و الجلباب الازار، و لرداء و قیل الملحفه و قیل هو کالمقنعه تغطی...‏

‏ابن منظور در لسان العرب در باب جلباب، می نویسد: الجلباب، الازار لم یرد به ازار الحِقو و لکنه اراد ازاراً یشتمل به فیجلّل جمیع الجسد.‏

‏53. صحیفه امام، ج 5، ص 541.‏

‏54. همان، همان، ص 294.‏

‏55. همان، ج 6، ص 329.‏

‏56. در احادیث آمده است که: زنان فرتوت و کهنسال مو سفید، اگر موی سرشان، پیدا شود مورد مؤاخذه نخواهند بود.‏

‏57. صحیفه امام، ج 10، ص 103 ـ 104.‏

‏58. همان، ج 19، ص 185.‏

‏59. ر.ک: زمخشری، ربیع الابرار، ج 1، ص 869 چاپ منشورات الشریف الرضی.‏

‏60. صحیفه امام، ج 10، ص 7.‏

‏61. همان، همان، ص 38.‏

‏62. همان، همان، ص 184.‏

‏63. همان، همان، ص 188.‏

‏64. همان، همان، ص 358.‏

‏65. همان، ج 11، ص 248 ـ 249.‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 66صفحه 128