فصل دوم: تلاشها و تبلیغات غرب برای از خود بیگانه کردن مسلمانان

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

     فصل دوم: تلاشها و تبلیغات غرب برای از خود بیگانه کردن مسلمانان

‏ ‏


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 45


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 46

استفاده های ناصحیح از مظاهر تمدن غرب

‏ ‏

‏ ‏

‏الآن این مظاهر تمدنی که در جاهای دیگر ـ در ممالک پیشرفته ـ از‏‎ ‎‏آنها استفاده های صحیح می شود، وقتی که آمده است در مملکت‏‎ ‎‏ما یا مملکتهای شبیه به مملکت ما، استفاده هایی که از اینها‏‎ ‎‏می شود استفاده های فاسد می شود؛ مثلاً سینما. ممکن است که‏‎ ‎‏کسی در سینما نمایشهایی که می دهد نمایشهای اخلاقی باشد،‏‎ ‎‏نمایشهای آموزنده باشد، که این را هیچ کس منع نکرده؛ و اما‏‎ ‎‏سینمایی که برای فساد اخلاق جوانهای ماست، و اگر چند روز‏‎ ‎‏جوانهای ما در این سینماهایی که در این عصرْ متعارَف بود و در‏‎ ‎‏زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت یک جوان برود در آنجا‏‎ ‎‏فاسد بیرون می آید، دیگر به درد نمی خورد... و اینها می خواهند‏‎ ‎‏همین بشود. یعنی تمام برنامه هایی که اینها درست کرده اند،‏‎ ‎‏برنامه های فرهنگی، برنامه های هنری، هرچه درست کرده اند‏‎ ‎‏استعماری است. می خواهند اینها جوانهای ما را یک جوانهایی بار‏‎ ‎‏بیاورند که به درد آنها بخورند، نه به درد مملکت خودشان‏‎ ‎‏بخورند؛ یا فاسد بشوند، یک عضو فاسدی بشوند. اگر یک مدتی‏‎ ‎‏این جوانها در این مراکز فسادی که اینها درست کرده اند و در‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 47

‏اختیار جوانها گذاشته اند... .‏

‏     آن قدری که مراکز فساد در تهران ـ الآن بیشتر از کتابخانه است،‏‎ ‎‏بیشتر از مراکزی است که برای تعلیم و تربیت است ـ برای این‏‎ ‎‏است که می خواهند این جوانها به طرق مختلفه... بیکاره و بیعار بار‏‎ ‎‏بیایند؛ دیگر در مقابل این استفاده جوهای خارجی نتوانند کاری‏‎ ‎‏[‏‏بکنند‏‏]‏‏؛ یعنی بی تفاوت باشند نسبت به آنها. این جوانهایی که‏‎ ‎‏تریاکی بار آمده اند، هروئینی بار آمده اند، شارب الخمر هستند،‏‎ ‎‏قمارباز شده اند ـ عرض بکنم ـ در مراکز فساد و فحشا رفتند، اینها‏‎ ‎‏دیگر همان عیاشیها را تمام مقاصد خودشان می دانند و عالم‏‎ ‎‏هرچه بشود، آنها بی تفاوتند نسبت به آنها. و آنها می خواهند که این‏‎ ‎‏نسل جوانی که ممکن است یک ثروت بزرگی برای یک مملکت‏‎ ‎‏باشد و این مملکت را جلو ببرد، این نسل جوان را کاری بکنند که‏‎ ‎‏به عقب برگردد، یعنی چیزی بشود بیفایده؛ یک امر بیفایده ای،‏‎ ‎‏یک ثروت بیفایده ای برای مملکت بشود. این یکی از کارهایشان‏‎ ‎‏است که می کنند.(55)‏

 1 / 10 / 57 

*  *  *

‏ ‏

تعلیمات انحرافی برای عقب راندن جوانان

‏ ‏

‏ ‏

‏شما بهتر می دانید که اینها به دانشگاههای ما، به دبیرستانهای ما،‏‎ ‎‏به دبستانهای ما چه خیانتها کردند. شماها می دانید که شماها را‏‎ ‎‏می خواستند عقب نگه دارند نگذارند که یک انسان اسلامی، یک‏‎ ‎‏انسان با قدرت، یک انسان با هدف بار بیایید. تعلیمات از اول‏‎ ‎‏تعلیمات اعوجاجی، انحرافی و برنامه های انحرافی بود.‏‎ ‎‏می خواستند جوانهای ما را به عقب برانند تا استفاده های خودشان‏‎ ‎‏را بکنند، تا ما در همه چیز محتاج باشیم، در علم محتاج باشیم و‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 48

‏در اقتصاد وابسته و محتاج باشیم.(56)‏

 17 / 12 / 57 

*  *  *

‏ ‏

با تبلیغات آنها به خودمان سوءظن پیدا کردیم

‏ ‏

‏ ‏

‏و یکی از مصیبتهای بزرگی که برای این ملت بار آوردند اینکه ملت‏‎ ‎‏را نسبت به خودشان هم بدبین کردند. این معنا که ما اگر یک‏‎ ‎‏مریض پیدا بکنیم در تهران، الآن هم می گویند که اینجا نمی شود،‏‎ ‎‏بروید به ـ مثلاً ـ انگلستان، بروید به پاریس! این یک مطلبی است‏‎ ‎‏که از دست آنها برای ما پیدا شده است. یعنی ما خودمان را باختیم‏‎ ‎‏در مقابل آنها. شما گمان می کنید که در آنجا اطبای آنها همچو‏‎ ‎‏هستند که اگر کسی برود آنجا چه خواهد شد! همین مریضهایی که‏‎ ‎‏در اینجا اگر یک دقتی بکنند معالجه می شوند، وقتی بروند آنجا‏‎ ‎‏معلوم نیست درست معالجه بشوند. اینطور نیست که اطبای آنها‏‎ ‎‏یک معجزه ای می کنند و اطبای ما اینطور نیستند. این یک مطلبی‏‎ ‎‏است که برای تبلیغاتی که اینها کردند، ما به خودمان هم حتی‏‎ ‎‏سوءظن پیدا کردیم؛ یعنی خودمان هم باختیم خودمان را. شما‏‎ ‎‏گمان نکنید که اینجا اطبایش ـ ایران اطبایش ـ کمتر از اطبای آنجا‏‎ ‎‏باشد. الآن بسیاری از اطبا که در امریکا هستند ایرانی هستند.‏‎ ‎‏گفتند شاید قریب پانصد تا یا بیشتر طبیب ایرانی هست که اگر‏‎ ‎‏طبیبهای ایرانی بیایند، اختلال پیدا می کند در امریکا! اینطور نیست‏‎ ‎‏که اینهایی که رفتند و تحصیل کردند و یا در همین جا تحصیل‏‎ ‎‏می کنند، اینها کمتر از آنها باشند. نخیر، اینها هم همان طور هستند.‏‎ ‎‏اینها هم مثل آنها یا بهتر از آنها هستند. ما در آنجا ـ فرانسه ـ هم که‏‎ ‎‏بودیم گاهی مثلاً گرفتاری پیدا می کردیم، اطبا را می دیدیم خیلی‏‎ ‎‏از آنها چیزی که فوق العاده باشد من که نفهمیدم! و اشخاصی هم‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 49

‏که رفتند باز با همان حالِ مرض برگشتند. اینجا جوابشان دادند‏‎ ‎‏رفتند آنجا، آنجا هم همین حال بوده است. این برای این است که‏‎ ‎‏اینها جدیت کردند در این سالهای طولانی که ما را تهی کنند از مغز‏‎ ‎‏خودمان. یعنی ما را همچو غربزده کنند که چیزهایی هم که پیش‏‎ ‎‏خودمان بهتر است به ‏‏[‏‏آن‏‎ ‎‏]‏‏سوءظن پیدا کنیم، و عقیده مان این‏‎ ‎‏باشد که نه اینطور خوب نیست؛ خوب است که آنطور باشد. حال‏‎ ‎‏آنکه مسئله اینطور نیست و همچو نیست که آنها در این مسائل‏‎ ‎‏عقلی یا در مسائل طبی خیلی جلو باشند. خوب، بله هستند اما نه‏‎ ‎‏اینطوری که ما توهّم می کنیم.(57)‏

 8 / 1 / 58 

*  *  *

‏ ‏

وابستگی روحی پیدا کردیم

‏ ‏

‏ ‏

‏هی تو گوشش نخوانند که فرنگ ـ نمی دانم ـ اروپا، امریکا. هی تو‏‎ ‎‏گوشها خواندند این را؛ همه چیز باید از آنجا باشد؛ همه چیز ما‏‎ ‎‏وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد؛ وقتی هم که‏‎ ‎‏آزادی می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم؛ ما باید غربی‏‎ ‎‏باشیم؛ یک آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد.‏‎ ‎‏این معنا به این زودی از توی مغزهایی که شستشو شده است،‏‎ ‎‏چهل ـ پنجاه سال، بیست ـ سی سال و به جای مغز ایرانی مغز‏‎ ‎‏اروپایی آمده است، به جای فکر ایرانی فکر غربی جانشین آن‏‎ ‎‏شده است ـ این ـ به این زودی نمی شود رفعش کرد. این محتاج به‏‎ ‎‏یک طول مدتی است که فرهنگ یک فرهنگ مستقل؛ نه یک‏‎ ‎‏فرهنگ استعماری که آنها برای ما دیکته کردند. آنها برای ما دیکته‏‎ ‎‏کردند. فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الآن عوض‏‎ ‎‏شده؛ غربی شده، وقتی هم حرف می زنیم حرفمان غربی است.‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 50

‏وقتی اسم خیابان می گذاریم اسم خیابانهای غرب را می گذاریم؛‏‎ ‎‏اسم اشخاص غربی را می گذاریم: خیابان «روزولت»! خیابان‏‎ ‎‏«کندی»! خیابان کذا. اینها غربزدگی است. در تمام اروپا بگردید‏‎ ‎‏یک خیابان «محمدرضا» پیدا نمی کنید؛ یک خیابان «نادر» پیدا‏‎ ‎‏نمی کنید. خیابانهایمان هم خیابان غربی است! تعارفهایمان هم با‏‎ ‎‏هم تعارف غربی است. آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت‏‎ ‎‏غربی است. همه چیز. ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم. این‏‎ ‎‏وابستگی روحی از همۀ چیزها برای ما بدتر است.(58)‏

 9 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

استقلال فکری را از ما گرفتند

‏ ‏

‏ ‏

‏تبلیغات کرده بودند که ما را از خودمان به خودمان بدبین کرده‏‎ ‎‏بودند. محتوای ما را بیرون کشیده بودند. ما یک آدمهایی بودیم که‏‎ ‎‏همه اش توجهمان به غرب بود. الآن هم که ملاحظه می کنید، الآن‏‎ ‎‏هم همین طور است. الآن هم که ما می گوییم اسلام، شما‏‎ ‎‏می گویید: «اسلام، اسلام» یک گروههایی هم دور هم نشسته اند و‏‎ ‎‏می گویند: دمکراتیک، دمکراتیک. چرا؟ برای اینکه اینها همچو‏‎ ‎‏غربی شده اند، همچو غربزده شده اند، نمی توانند تصور بکنند که‏‎ ‎‏یک کشور با برنامۀ اسلامی می تواند اداره بشود. اینها غفلت از این‏‎ ‎‏می کنند، یا خودشان را به غفلت می زنند، که هفتصد ـ هشتصد‏‎ ‎‏سال این اسلام بر همۀ ممالک حکومت کرد. حالا می گویند نه!‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی نه؛ جمهوری دمکراتیک! این برای این است که‏‎ ‎‏محتوا ندارند اینها. اینها را ‏‏[‏‏با‏‏]‏‏ تبلیغات همه جانبه ای که کردند‏‎ ‎‏همه را از آن باطنشان بیرون آورده اند؛ مغزهایشان را به اصطلاح‏‎ ‎‏شستند و به جای آن غرب را نشانده اند. استقلال فکری را از ما‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 51

‏گرفته اند، استقلال خودمان را، شخصیتمان را، از ما گرفته اند. ما‏‎ ‎‏استقلال شخصیت الآن نداریم. و باید فکر این باشیم که خودمان‏‎ ‎‏شخصیت پیدا بکنیم. توجه بکنیم به تاریخ اسلام که ببینیم اسلام‏‎ ‎‏در دنیا چه کرده و چه کارهایی اسلام کرده. که اینهایی که می گویند‏‎ ‎‏که از اسلام کاری نمی آید، یا می گویند که الآن دیگر مثلاً قدیمی‏‎ ‎‏شده است اینها، از بابت این است که نمی فهمند، اینها بسیارشان‏‎ ‎‏ملتفت نیستند اصلش. توجه نکردند. برای همین معنا که محتوا را‏‎ ‎‏غربیها کشیدند؛ و به جای آن تزریق غربیت کرده اند لهذا همه چیز‏‎ ‎‏را می گویند از آنجا بیاور.(59)‏

 20 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

با تبلیغات، جوانان ما را دچار شکست روحی کردند

‏ ‏

‏ ‏

‏تبلیغات خارجی و دنبال آن هم تبلیغات داخلی، اسباب این شد که‏‎ ‎‏ملتهای ما را از اسلام جدا کردند و دولتهای ما را هم جدا کردند. و‏‎ ‎‏مع الأسف تبلیغات به طوری شد که جوانهای شرق تمام آمالشان‏‎ ‎‏را به تحقق معانی غربی خرج کردند؛ و تمام حیثیت ملی خودشان‏‎ ‎‏را، بعض از جوانهای ما، فدای غرب کردند. و این یک شکست‏‎ ‎‏روحی بود که برای ما از همۀ شکستهایی که داشتیم بالاتر‏‎ ‎‏بود.(60)‏

 21 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

غربزده کردن دانشگاهها

‏ ‏

‏ ‏

‏آنقدر تبلیغات کردند از غرب، از جلو رفتن غرب، آنقدر تبلیغات‏‎ ‎‏کردند که جوانهای ما را از همان دانشگاه، غربی بار آوردند. از‏‎ ‎‏همان دانشگاه روی تعلیماتی که اساتید، بعضی از اساتیدی ـ را ـ‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 52

‏که اینها از خود آنها بودند، تبلیغات کردند، جوری که جوانهای ما‏‎ ‎‏جوانهایی شدند که به درد آنها می خورند؛ نه به درد کشور ما.‏‎ ‎‏مغزهای اینها را شستند. به جای مغزهای انسانی و ایرانی، غربی‏‎ ‎‏گذاشتند، به حیث ‏‏[‏‏که‏‎ ‎‏]‏‏اعتقاد بچه ها و جوانان ما این شد و حالا‏‎ ‎‏هم شاید خیلی شان این باشد که باید همه چیز ما غربی باشد. به‏‎ ‎‏طوری تبلیغات کردند که الآن هم همین طور است.‏

‏     در عین حالی که طبیب داریم، یکی که مریض می شود‏‎ ‎‏می گویند اروپا باید ببریم! این برای این است که خودمان را از‏‎ ‎‏دست دادیم. استقلال فکری دیگر حالا نداریم. همه اش دنبال این‏‎ ‎‏هستیم که غرب چکاره است.(61)‏

 21 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

با تبلیغات، جوانان ما را شستشوی مغزی دادند

‏ ‏

‏ ‏

‏آنچه که به نظر من مهم است این است که در زمان این پدر و پسر‏‎ ‎‏نالایق ـ بیشتر در ایران واقع شده است این است که ـ با تبلیغات‏‎ ‎‏دامنه دار هر طرفی اینها کاری کردند که ـ مهم این است که محتوای‏‎ ‎‏ما را از ما گرفتند و ما را همچو مؤمن به غرب کردند که حاضر‏‎ ‎‏نیستیم غیر از مطالب غرب چیزی را قبول بکنیم: جوانهای ما‏‎ ‎‏تقریباً خیلیهایشان اینطور شدند که از یک ایرانی متحول شدند به‏‎ ‎‏غربی. و این یک خطری است برای یک کشوری که اصلاً خودش‏‎ ‎‏را دیگر قبول نداشته باشد؛ ... اجنبی را قبول داشته باشد به جای‏‎ ‎‏خود. یک کس دیگر نشسته باشد و، با اصطلاح شما، مغزشویی‏‎ ‎‏شده. آنها را شستشوی مغزی دادند و آن ملیت خودشان را،‏‎ ‎‏اسلامیت خودشان را شسته اند به جای آن غرب را نشاندند. به‏‎ ‎‏حیثی که ما اگر چیزی هم خودمان داشته باشیم، باز دستمان را‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 53

‏دراز می کنیم پیش غرب.(62)‏

 21 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

شخصیت را از ما گرفتند

‏ ‏

‏ ‏

‏اینقدر تبلیغات بر ضد خود شماها شده است که ماها را، باطنمان‏‎ ‎‏را متحول کردند به یک چیز دیگر، از آن شخصیتی که انسان باید‏‎ ‎‏داشته باشد. این قدر اینها تبلیغات کردند که شخصیت را از ما‏‎ ‎‏گرفتند که ما الآن هم تا صحبت می شود، انگلستان، امریکا ‏‏[‏‏هنوز‏‎ ‎‏هم احساس ضعف می کنیم‏‏]‏‏! همۀ این خیابانهای ما را به اسم اینها‏‎ ‎‏گذاشته بودند. میدانها را به اسم اینها گذاشته بودند و هکذا‏‎ ‎‏همه چیز.(63)‏

 8 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

با دسیسه علوم ما را عقب زدند

‏ ‏

‏ ‏

‏علومی که در شرق بود، دسیسه ها اسباب این شد که عقب بزنند‏‎ ‎‏آنها را، و به جای او علوم غرب را بیاورند ـ دانشهایی که در شرق‏‎ ‎‏بود و اروپا از آن تقلید می کرد، دستهایی آمد و آنها را عقب زد و‏‎ ‎‏محتوا را از ما گرفت، الآن وضع ما وضعی شده است که خیال‏‎ ‎‏می کنیم که هرچه هست، در غرب است و ما هیچ چیز نداریم.‏‎ ‎‏محتوای خودمان را گرفتند. یعنی مغزهای ما را شستشو کردند؛‏‎ ‎‏جایش یک مغز دیگری گذاشتند که از همان غرب ارتزاق می کند.‏‎ ‎‏و این یک مطلب مهمی است که باید بتدریج این مملکت از زیر آن‏‎ ‎‏بار بیرون برود. یکی هم از مسائل، همان مسئلۀ طب قدیم است.‏‎ ‎‏آنها همۀ این دردهایی که الآن هست با همین دواهای علفی معالجه‏‎ ‎‏می کردند و معالجه شان یک معالجات اساسی بود و اروپا از طب‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 54

‏بوعلی تا همین آخر استفاده می کردند. کتاب بوعلی تا همین آخر،‏‎ ‎‏شاید حالا هم مورد نظر آنها باشد، بروزش نمی دهند. من نه این‏‎ ‎‏است که ندانم اینها را، می دانم اشکالات زیاد است، لکن همه چیز‏‎ ‎‏این طور است، همۀ مسائل این طور است که به ما این طور‏‎ ‎‏فهماندند که خودتان هیچ چیز نیستید، و همه چیز آنها هستند و‏‎ ‎‏اینها می خواستند همچو ما را از صحنۀ انسانیت بیرون بکنند،‏‎ ‎‏بگویند ما اصلاً هیچ چیز نداریم.(64)‏

*  *  * 17 / 4 / 58 

‏ ‏

سلب اعتماد جوانان

‏ ‏

‏ ‏

‏تبلیغات دامنه داری برای ترقیاتی که در غرب هست، که جوانهای‏‎ ‎‏ما را غربزده کنند؛ اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند؛ اینها‏‎ ‎‏دیگر اتکال به خودشان نداشته باشند؛ هر صحبتی که می شود،‏‎ ‎‏صحبت از غرب پیش بیاید، خیابانها را به اسم آنها اسم گذاری‏‎ ‎‏کنند، میدانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، مراکز علم را با اسم‏‎ ‎‏آنها چه بکنند. جوری تربیت کنند این ملت را که خودش را ببازد و‏‎ ‎‏خودش را از دست بدهد؛ به جای آن یک آدم غربی بنشیند. یک‏‎ ‎‏آدم اسلامی شرقی که باید متکی به خودش باشد، متکی به مکتب‏‎ ‎‏خودش باشد، این را شستشو کنند، شستشوی مغزی به اصطلاح‏‎ ‎‏بکنند. و به جای یک آدم شرقی، یک آدم غربزده درست بکنند که‏‎ ‎‏هر چه صحبت بکند، از آنها باشد. گوینده شان بگوید ـ فوت شده‏‎ ‎‏است، خدا بیامرزدش ـ گوینده شان بگوید که ما همه چیزمان را به‏‎ ‎‏انگلیسی می سازیم! ما اگر بخواهیم به تمدن برسیم، همه چیزمان‏‎ ‎‏باید انگلیسی باشد.(65)‏

 23 / 4 / 58 

*  *  *


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 55

نیروی انسانی ما را عقب زدند 

‏ ‏

‏ ‏

‏دیدیم که زندگی ما را به هم زدند، نیروی انسانی ما را عقب زدند.‏‎ ‎‏نیروی انسانی ما الآن کم داریم. برای چه؟ برای اینکه پنجاه سال ما‏‎ ‎‏را کشیدند به مراکز فحشا، جوانهای ما را کشیدند به مراکز فحشا؛‏‎ ‎‏کشیدند به مراکزی که مغزهای آنها را تهی کردند. یک آدمی که در‏‎ ‎‏این نحو سینماهایی که پیش بود ـ حالا من نمی دانم وضعش چه‏‎ ‎‏جوری است، آن وقت سینماهایی که بود که همۀ آن دستگاه فساد‏‎ ‎‏بود ـ دیگر یک جوانی که می رفت در آنجا، پنج روز، ده روز‏‎ ‎‏می رفت، عادت می کرد به این، دیگر نمی توانست جدّی یک‏‎ ‎‏عملی بکند، این دیگر نمی توانست فکرش را متوجه بکند به اینکه‏‎ ‎‏نفت ما را دارند می برند و همه چیز ما را، دارند، حیثیت ما را دارند‏‎ ‎‏می برند و ما مشغول اینکه سینما را تماشا بکنیم یا نمی دانم ستارۀ‏‎ ‎‏سینما را! مجلاتمان این طور، سینماهایمان این طور، همه چیزمان‏‎ ‎‏این طور شده بود، و ما را اصلاً خودمان را از بین بردند و یک چیز‏‎ ‎‏دیگر جای ما نشاندند ـ مملکت ما متبدل شده بود به یک چیز‏‎ ‎‏دیگری.(66)‏

 31 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

نمی گذارند ملت خودش را پیدا کند 

‏ ‏

‏ ‏

‏نمی گذارند که این ملت به حال خودش باشد؛ خودش را پیدا‏‎ ‎‏بکند؛ بفهمد که خودش جزو عالم است؛ این طرف دنیا و این‏‎ ‎‏شرق هم جزو یک ممالک مترقی بوده است؛ و ما به این حال‏‎ ‎‏رساندیم آن را؛ و غربیها ما را به این حال رساندند. کتابهای شیخ‏‎ ‎‏الرئیس حالا هم شاید در دانشگاههای آن ها تدریس می شود؛‏‎ ‎‏استفاده از آن می شود. ما آن چیزی که داشتیم کنار گذاشتیم؛ آن‏‎ ‎‏چیزی هم که آنها داشتند نتوانستیم پیدا بکنیم. یک «لیک موش» از‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 56

‏کار درآمدیم! یک چیزی که نه شرقی و نه غربی و نه اسلامی و نه‏‎ ‎‏اروپایی، هیچی نیست.‏

‏     ‏‏بله شرقی هستیم به معنای همان «شرقی استعماری». غربی هم‏‎ ‎‏هستیم به همان «غربی استعماری». از این باید بیرون برویم. مادامی‏‎ ‎‏که این مرض را ما داریم، این مرض نمی گذارد یک حال صحتی‏‎ ‎‏برای ما پیدا بشود. از این مرض باید بیرون بیاییم.(67)‏

*  *  * 28 / 6 / 58 

‏ ‏

زهر مهلک را دوا معرفی کرده بودند

‏ ‏

‏ ‏

‏در این پنجاه سال ما را از اینکه بفهمیم گرفتاریمان چیست اغفال‏‎ ‎‏کرده بودند. ما آن میکروبهای فاسد را و مُفسِد را برای خودمان‏‎ ‎‏درمان می دانستیم! ما آنهایی که ما را به تباهی می کشیدند برای‏‎ ‎‏خودمان معالج می دانستیم. ما را اینطور درست کرده بودند، با آن‏‎ ‎‏تبلیغات دامنه دارشان به ما اینطور حالی کرده بودند که شما باید‏‎ ‎‏هر چه که می خواهید، هر تمدنی که می خواهید، هر فرهنگی‏‎ ‎‏می خواهید، از غرب باید برای شما بیاید، خودتان ندارید.‏

‏     ‏‏[‏‏با‏‏]‏‏ این افکار پوسیده ای که اینها تزریق کردند به وسیلۀ قلمهای‏‎ ‎‏فاسد و به وسیلۀ گفتارهای منحرف کننده، ما را همچو بار آوردند‏‎ ‎‏و جوانهای ما را همچو بار آوردند که آنکه زهر مُهلِک برای جامعۀ‏‎ ‎‏ما بود خیال کند دوای دردش است! الآن هم همین فاسدها، بعضی‏‎ ‎‏از همین فاسدها، در جامعۀ ما هستند، در همه جا هستند، در‏‎ ‎‏دانشگاه هم هست، در همه جای مملکت ما هست. و توقع این را‏‎ ‎‏نداشته باشید که یک درد پنجاه و چند ساله به چند روز و چند‏‎ ‎‏ساعت و چند وقت و چند ماه و چند سال معالجه بشود.(68)‏

 7 / 8 / 58 

*  *  *


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 57

‏ ‏

عقب زدن و هیچ جلوه دادن ما

‏ ‏

‏ ‏

‏این را باید به خودمان اثبات کنیم که ما هم آدمیم. که ما هم هستیم‏‎ ‎‏در دنیا. که شرق هم یک جایی است. همه اش غرب نیست. شرق‏‎ ‎‏هم یک جایی است که خزائنش بیشتر از همه جا و متفکرینش‏‎ ‎‏بیشتر از همه جا بوده است. تا آن وقتی که ما را اسیر کردند، طب از‏‎ ‎‏شرق رفته به غرب، تمدن از شرق رفته به غرب، لکن مع الأسف‏‎ ‎‏قضایا چه شده است، و دسته بندیها چه جور بوده، و تبلیغات چه‏‎ ‎‏بوده است که ما را به عقب زدند، به طوری که ما دیگر خودمان را‏‎ ‎‏هیچ می دانیم.(69)‏

 14 / 10 / 58 

*  *  *

‏ ‏

تبلیغات غرب برای مرعوب کردن ملتها

‏ ‏

‏ ‏

‏اینها به واسطۀ تبلیغاتشان ایجاد خوف کرده بودند که با همین‏‎ ‎‏خوف، کارهای خودشان را انجام می دادند. بیشتر مردم به واسطۀ‏‎ ‎‏این خوف کنار‏‏[‏‏ه‏‏]‏‏ می گرفتند و بی تفاوت می شدند و می ترسیدند.‏‎ ‎‏آنها هم با اینکه قدرتشان به آن بزرگی نبود که یک ملت را از بین‏‎ ‎‏ببرند، استفاده می کردند، لکن ملت ایران این مطلب را شکست در‏‎ ‎‏هم و این رژیم را از بین برد.‏

‏     نسبت به قدرتهای بزرگ هم همین طور است قضیه و همین طور‏‎ ‎‏بود قضیه که ارعابش بیشتر از واقعیتش بود. اگر یک مطلبی فرض‏‎ ‎‏کنید در یک دولت کوچکی واقع می شد برخلاف میل شوروی ـ‏‎ ‎‏مثلاً ـ یا برخلاف میل امریکا، کافی بود که امریکا یا شوروی یک‏‎ ‎‏تشر بزنند. با همان یک تشر، مسئله ختم می شد. یا مثلاً، در آن‏‎ ‎‏وقتی که انگلستان قدرتش زیادتر بود از دیگران، یک کشتی را‏‎ ‎‏بیاورند در این آبهای نزدیک ایران، یک کشتی را که آوردند اینجا،‏‎ ‎‏دیگر نه مجلسش می توانست حرفی بزند و نه دولتش و هر چه‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 58

‏آنها می خواستند تحمیل می کردند. این مطلب هم در ایران‏‎ ‎‏شکسته شد.(70)‏

 12 / 8 / 59 

*  *  *

‏ ‏

بالاترین صدمه ها صدمه شخصیتی است

‏ ‏

‏ ‏

‏ما آن صدمه ای که از قدرتهای بزرگ خوردیم، باید بگوییم که‏‎ ‎‏بالاترین صدمه صدمۀ شخصیت بوده. آنها کوشش کردند که‏‎ ‎‏شخصیت ما را از ما بگیرند، و به جای شخصیت ایرانی ـ اسلامی،‏‎ ‎‏یک شخصیت وابستۀ اروپایی، شرقی، غربی به جایش بگذارند؛‏‎ ‎‏یعنی تربیت فاسدی که در رژیم سابق بود و بتدریج داشت قوت‏‎ ‎‏می گرفت، این بود که از همان کودکستان شروع کنند به این برنامه‏‎ ‎‏اطفال ما را از همان جا زمینۀ تبدیلشان به یک موجود وابسته‏‎ ‎‏فراهم کنند، تا برود به مرتبۀ بالا مثل دبیرستان؛ و بعد هم بالاتر از‏‎ ‎‏او. در طول این مدتها که ایران مبتلا به این بوده است این بیماری‏‎ ‎‏در او پیدا شده است که ما نمی توانیم کار بکنیم. ما همه چیز را باید‏‎ ‎‏از خارج بیاوریم، و یا استمداد کنیم از آنها. (71)‏

 26 / 11 / 59 

*  *  *

‏ ‏

وانمود می کردند که از ما هیچ کاری بر نمی آید

‏ ‏

‏ ‏

‏اینها می خواستند که ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ این مملکت یک موجودات فلج بار‏‎ ‎‏بیاورند. تبلیغات دامنه دار و اعمال بسیار کوبنده بود که به ما حالی‏‎ ‎‏کنند که شماها نمی توانید! شماها نمی آید ازتان هیچ کاری. از آن‏‎ ‎‏طرف هم از آنجا هر چیزی بیاورند و متخصصین از خارج وارد‏‎ ‎‏کنند، و هر چیزی که احتیاج دارند راجع به هر امری از خارج‏‎ ‎‏بیاورند. وقتی که یک ملتی دید که خارج همه چیزش را دارد اداره‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 59

‏می کند و دیگر احتیاجی ندارد، این به فکر نمی افتد که خودش‏‎ ‎‏احتیاجش را رفع کند.(72)‏

 26 / 11 / 59 

*  *  *

‏ ‏

تبلیغات این بود که مغز ایرانی لایق نیست

‏ ‏

‏ ‏

‏درد این است که کشور ما را در این سنین زیادی که خارجیها پا باز‏‎ ‎‏کردند به آن و خصوصاً، در این پنجاه سال دورۀ سیاه پهلوی، آن‏‎ ‎‏طور تبلیغات کرده بودند و کردند که آنها می خواهند در ذهن ملت‏‎ ‎‏ما و جوانهای ما متمرکز کنند که ایران، اسلام، از عهدۀ اینکه یک‏‎ ‎‏علمی را، یک تخصصی را، یک صنعتی را ایجاد کند عاجز است؛‏‎ ‎‏ما حتماً، باید دستمان را در همه چیزها به طرف شرق و کمونیست‏‎ ‎‏دراز کنیم یا دستمان را به طرف امریکا و ممالک غربی‏‎ ‎‏سرمایه داری. آن طور تبلیغات کرده اند که می گویند باید ما در تمام‏‎ ‎‏چیزها از سر تا به پا غربی بشویم یا شرقی باشیم. من در ترکیه که‏‎ ‎‏بودم، مجسمه آتاتورک را که در بعضی میدانها گذاشته بودند دیدم‏‎ ‎‏که دستش را بلند کرده بود، گفتند که این دست را طرف غرب بلند‏‎ ‎‏کرده و می خواهد بگوید که ما باید هر چه داریم از غرب بیاید. در‏‎ ‎‏سایر ممالک اسلامی هم تبلیغات را طوری کرده بودند که ما در هر‏‎ ‎‏امری باید مستشار از غرب یا از شرق بیاوریم و اصلاً، مغز ایرانی‏‎ ‎‏لایق این نیست که یک کار مثبتی بتواند انجام بدهد، حتی‏‎ ‎‏کشاورزی هم نمی تواند. این یک برنامه ای بوده است که ریخته‏‎ ‎‏شده بوده است و تبلیغاتی که در دنبال این برنامه به وسیع شده بود‏‎ ‎‏باور آورده بود ملت ما را، بسیاری از افراد ما را، به اینکه ما هیچی‏‎ ‎‏نداریم و نمی توانیم هم داشته باشیم؛ ما باید حتماً، برویم یا به‏‎ ‎‏طرف غرب و در بلوک غربی واقع بشویم تا آنها به ما ترحم کنند و‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 60

‏حاجتهایی که ما داریم آنها برآورده کنند و یا باید به طرف شرق‏‎ ‎‏کمونیست برویم تا آنها این عمل را انجام بدهند. و الآن هم‏‎ ‎‏مغزهایی هست، که خود را مغز متفکر می دانند، باز باورشان‏‎ ‎‏نشده است که خود ما هم می توانیم آدم باشیم.(73)‏

 4 / 3 / 60 

*  *  *

‏ ‏

هجوم به ادب و فرهنگ کشور

‏ ‏

‏ ‏

‏تردیدی نیست که جهانخواران برای به دست آوردن مقاصد شوم‏‎ ‎‏خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به‏‎ ‎‏فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارد. زیرا با تربیت غربی یا‏‎ ‎‏شرقی معلم و استاد است که دبستانها و دبیرستانها محلهایی‏‎ ‎‏می شوند مجهز برای تربیت غربی یا شرقی جوانهایی که‏‎ ‎‏دولتمردان و دست اندر کاران آتیۀ کشورهایند. و با این گونه تربیت‏‎ ‎‏است که جوانان با گرایش به یکی از دو قطب قدرت، راه را برای‏‎ ‎‏مستکبرین جهان در به دام کشیدن کشورهای مستضعف به‏‎ ‎‏صورتی شایسته و بدون زحمت و دستیازی به سلاح های نظامی‏‎ ‎‏زنگزده باز می نمایند. برای آنان چه راهی بهتر از آنکه با دست‏‎ ‎‏قشری از بومی های هر کشور، ملتها را بی سر و صدا بلکه باشوق و‏‎ ‎‏رغبت به سوی مقاصد آنان کشیده تا دسترنج ملتها و ذخایر‏‎ ‎‏کشورها را با عرض ارادت و ادب و قبول منت از اربابان تقدیم آنان‏‎ ‎‏نمایند. ضربه های مهلکی که بر کشور مظلوم ما در این پنجاه سال‏‎ ‎‏اخیر از دانشگاهها و اساتید منحرفی که با تربیت غربی بر مراکز‏‎ ‎‏علم و تربیت حکمفرما بودند وارد آمد از سر نیزۀ رضاخان و‏‎ ‎‏پسرش وارد نشد. البته اساتید و معلمان متعهدی بودند، لکن زمام‏‎ ‎‏امور در دست آنان نبود. ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 61

‏شدیم، لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها‏‎ ‎‏نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطۀ ابر قدرتها هستند و‏‎ ‎‏سر سپردگانی می باشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی شوند، و‏‎ ‎‏هم اکنون با تمام ورشکستگیها دست از توطئه علیه جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و شکستن این سدّ عظیم الهی برنمی دارند.(74)‏

 7 / 10 / 60 

*  *  *

‏ ‏

با تبلیغات آنها باور کرده بودیم که هیچ نیستیم

‏ ‏

‏ ‏

‏این نکته را من سابق هم گفته بودم که تبلیغات دامنه دار مخالفین با‏‎ ‎‏بشر، مخالفین با اصلاح بشر، اینها کوشش کرده بودند که در همۀ‏‎ ‎‏جاهایی که می خواهند تحت سلطۀ خودشان درآورند، طوری‏‎ ‎‏کنند که باور بیاورند به اهالی آنجا که ما خودمان هیچ نیستیم و هر‏‎ ‎‏چه هست ما باید از آن طرفهای مرز، از امریکا، از روسیه بیاوریم.‏‎ ‎‏و یکی از علل عقب ماندگی این کشورها همین بود که اصلاً، افکار‏‎ ‎‏خودشان را نمی گذاشتند که اینها به راه بیندازند و تبلیغات طوری‏‎ ‎‏شده بود که می ترسیدند اصلاً وارد یک عملی بشوند. و خداوند‏‎ ‎‏تبارک و تعالی به ما منت گذاشت که این جمهوری اسلامی را موفق‏‎ ‎‏شدید شما جوانان اینجا متحقق کنید و موفق شدید که از این باور‏‎ ‎‏غلطی که در بین کشور ما معروف شده بود، این باور غلط را‏‎ ‎‏بشکنید. شما مگر چه چیزتان از سایر بشر کمتر است، بشر همه‏‎ ‎‏جا یک جنس است و یک نوع است و یکی است و اینجا اگر بهتر‏‎ ‎‏نباشد از آنها بدتر نیست، لکن نگذاشتند که این بهترها و این‏‎ ‎‏مغزهای متفکر به کار بیفتند.(75)‏

 17 / 12 / 60 

*  *  *


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 62

‏ ‏

می خواستند به ما حالی کنند که هیچ کاری از ما ساخته نیست

‏ ‏

‏ ‏

‏به طوری تبلیغات شده بود که همه چیز ما را می خواستند وابسته‏‎ ‎‏کنند به غیر، و به ما حالی کنند که شما هیچ کاری ازتان‏‎ ‎‏نمی آید.(76)‏

 22 / 3 / 61 

*  *  *

‏ ‏

زحمت کشیدند تا این کشور را از خودش تهی کنند

‏ ‏

‏ ‏

‏سالهای طولانی زحمت کشیده اند، یک قشر از روشنفکر با قلم، با‏‎ ‎‏تبلیغ، با تعلیم، زحمت کشیده اند، یک قشر مطبوعاتی و‏‎ ‎‏رسانه های گروهی با همۀ قدرت زحمت کشیده اند که این کشور را‏‎ ‎‏از خودش تهی کنند؛ یعنی، اعتقادش را اینطور کنند، مغزشان را‏‎ ‎‏شستشو کنند و اینها را معتقد کنند به اینکه شما هیچ نیستید، باید‏‎ ‎‏تحت لوای یا شرق یا غرب ‏‏[‏‏زندگی کنید‏‎ ‎‏]‏‏غرب می گفت تحت‏‎ ‎‏لوای غرب، شرق می گفت تحت لوای شرق باید زندگی کنید، و الاّ‏‎ ‎‏هیچ کاری از شماها ساخته نیست. (77)‏

 22 / 3 / 61 

*  *  *

‏ ‏

ما را نژادپرست معرفی می کنند

‏ ‏

‏ ‏

‏از جمله مسائلی که به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازۀ هیچ‏‎ ‎‏گونه فعالیت برای خروج از قید و بند استعمارگران را نمی دهد و‏‎ ‎‏آنان را به حال رکود و عقب افتادگی نگاه می دارد، تبلیغات همه‏‎ ‎‏جانبه ای است که غربزدگان و شرقزدگان، یا به امر ابرقدرتها، یا با‏‎ ‎‏کوتاه نظری خود، در سراسر کشورهای اسلامی و استضعافی به‏‎ ‎‏راه انداخته اند و می اندازند. و آن است که علم و تمدن و پیشرفت‏‎ ‎‏مختص به دو جناح امپریالیزم و کمونیسم است؛ و آنان، خصوصاً‏‎ ‎‏غربیها و اخیراً امریکاییها، نژاد برتر هستند، و دیگران نژادپست و‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 63

‏ناقص هستند؛ و ترقی آنان در اثر والا نژادی آنان است؛ و‏‎ ‎‏عقب افتادگی اینان در اثر نقص نژادی است! و به تعبیر دیگر، آنان‏‎ ‎‏انسانهای تکامل یافته هستند؛ و اینان در حال تکامل، که پس از‏‎ ‎‏میلیون ها سال به تکامل نسبی می رسند. پس، کوشش برای‏‎ ‎‏پیشرفت بیفایده است. و آزادگان یا باید وابسته به سرمایه داری‏‎ ‎‏غرب باشند، و یا کمونیسم شرق. و به بیان دیگر، ما از خود هیچ‏‎ ‎‏نداریم، و باید همه چیز را از ابرقدرتهای غرب یا شرق بگیریم:‏‎ ‎‏علم را، تمدن را، قانون را، و پیشرفت را! و شما امروزِ سیاه ما را‏‎ ‎‏می بینید که در اثر این تفکر که بر ما تحمیل کرده اند هرچیز، اگرچه‏‎ ‎‏ممتاز باشد و از خودی باشد، به همین جرم مشتری اش کم است؛‏‎ ‎‏و همین را اگر اسم غربی به آن بگذارند، مشتری زیاد پیدا می کند.‏‎ ‎‏پارچۀ ایران حتماً باید در حاشیه اش حروف خارجی و لاتین‏‎ ‎‏داشته باشد تا مشتری پیدا کند! و مرضهایی که در خود کشور به‏‎ ‎‏نحو شایسته معالجه می شود باید به خارج سفر کرد تا معالجه‏‎ ‎‏شود. و این باور در حالی است که بعض دانشمندان و نویسندگان‏‎ ‎‏غیر مسلمان با شواهد زنده ثابت نموده اند که تمدن و علم از اسلام‏‎ ‎‏به اروپا رفته و مسلمانان در این امور پیشقدم بوده اند.(78)‏

 12 / 6 / 62 

*  *  *

‏ ‏

بزرگ جلوه دادن قدرتها 

‏ ‏

‏ ‏

‏از جمله چیزهایی که مانع دفاع مسلمین از کشورهایشان است،‏‎ ‎‏تبلیغات دامنه دار برای هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهای خارجی‏‎ ‎‏است. در سابق از انگلیس، به دست به اصطلاح روشنفکران و‏‎ ‎‏تحصیلکردگان غربزده، یک غول ساخته شده بود و به دولت های‏‎ ‎‏بی اطلاع و ملتهای دربند تحمیل کرده بودند که اگر به یک فراش‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 64

‏سفارتخانۀ انگلیس یک حرف درشت زده شود، ایران به باد فنا‏‎ ‎‏می رود! و پرچم سفارت بر سر خانۀ هر مجرمی که افراشته می شد‏‎ ‎‏از مجازات مصون می گشت. و اشارۀ سفیر انگلیس به دولت یا‏‎ ‎‏صدر اعظم، کافی بود برای اجرای اوامر و اطاعت بی چون و‏‎ ‎‏چرای او. و امروز از این دو قدرت، خصوصاً امریکا، در بلاد‏‎ ‎‏مسلمین همان غول را بسیار بزرگتر و شاخدارتر ساخته اند؛ و گمان‏‎ ‎‏می کنند اگر به یکی از این دو قطب گفته شود بالای چشمت‏‎ ‎‏ابروست، کشور از بین می رود! و با خیالهای خام و مقایسۀ عصر‏‎ ‎‏حاضر با عصرهای گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به این‏‎ ‎‏نحو شایعه ها، مسلمین را از دفاع بحق خود مأیوس نمودند. و جرم‏‎ ‎‏این خود باختگان ملی نما کمتر از مجرم اصلی نیست.(79)‏

22 / 6 / 62  

*  *  *

‏ ‏

با تبلیغات ما را ترسانده اند 

‏ ‏

‏ ‏

‏تبلیغات سوء مبلغین خارجی در طول این صدها سال به اندازه ای‏‎ ‎‏بوده است که به همۀ ماها باورانده اند که در مقابل این قدرتها‏‎ ‎‏نمی شود مقابله کرد، ما را ترسانده اند از اینها، با تبلیغات‏‎ ‎‏ترساندند. وقتی که یک قضیه ای پیدا می شد، کافی بود که یک نفر‏‎ ‎‏از خارجیها که در اینجا مأموریت داشت بیاید بگوید این نباید‏‎ ‎‏بشود، تمام می شد دیگر.(80)‏

22 / 11 / 64 

*  *  *

‏ ‏

می خواهند هویت دینی ما را لکه دار کنند

‏ ‏

‏ ‏

‏نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس‏‎ ‎‏سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 65

‏و جهانخواران تا کیْ و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی‏‎ ‎‏استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از‏‎ ‎‏همۀ هویتها و ارزشهای معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ‏‎ ‎‏قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر‏‎ ‎‏اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم‏‎ ‎‏صهیونیستها و امریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت‏‎ ‎‏دینی و شرافت مکتبیِ مان را لکه دار نمایند. بعضی مغرضین ما را‏‎ ‎‏به اِعمال سیاست نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و‏‎ ‎‏مورد شماتت قرار می دهند؛ و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای‏‎ ‎‏کودکانه می گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از‏‎ ‎‏چشم غرب و شرق و ایادی شان افتاده است! که چه خوب است‏‎ ‎‏[‏‏به‏‏]‏‏ این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان،‏‎ ‎‏و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و‏‎ ‎‏اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند! ‏

‏     آری، اگر ملت ایران از همۀ اصول و موازین اسلامی و انقلابی‏‎ ‎‏خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمۀ معصومین ـ‏‎ ‎‏علیهم السلام ـ را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن‏‎ ‎‏است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و‏‎ ‎‏بی فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا‏‎ ‎‏باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف؛ آنها ولیّ و قیّم‏‎ ‎‏باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها؛ نه یک ایران با هویت‏‎ ‎‏ایرانی ـ اسلامی؛ بلکه ایرانی که شناسنامه اش را امریکا و شوروی‏‎ ‎‏صادر کند؛ ایرانی که ارابۀ سیاست امریکا یا شوروی را بکشد و‏‎ ‎‏امروز همۀ مصیبت و عزای امریکا و شوروی شرق و غرب در این‏‎ ‎‏است که نه تنها ملت ایران از تحت الحمایگی آنان خارج شده‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 66

‏است، که دیگران را هم به خروج از سلطۀ جباران دعوت‏‎ ‎‏می کند.(81)‏

 29 / 4 / 67 

*  *  *

‏ ‏

از بین بردن هویت اسلامی، خواست اجانب است 

‏ ‏

‏ ‏

‏من باز می گویم همۀ مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که‏‎ ‎‏غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان ـ به خیال خام‏‎ ‎‏خودشان ـ بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با‏‎ ‎‏متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه‏‎ ‎‏با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام‏‎ ‎‏نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه ای آرامتان نمی گذارند.(82)‏

 2 / 1 / 68 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وابستگی به ابرقدرتها را از فرائض دانسته اند 

‏ ‏

‏ ‏

‏از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور‏‎ ‎‏عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه‏‎ ‎‏نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده‏‎ ‎‏نمودن آنان است به طوریکه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به‏‎ ‎‏هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و‏‎ ‎‏فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و‏‎ ‎‏وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی‏‎ ‎‏نمودند! و قصۀ این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن‏‎ ‎‏خورده و اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است.‏

‏     و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیدۀ زیر سلطه را در همه‏‎ ‎‏چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 67
‏را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانی شان ترسانده اند که‏‎ ‎‏جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را‏‎ ‎‏تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست‏‎ ‎‏آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی‏‎ ‎‏و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و‏‎ ‎‏دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم‏‎ ‎‏بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و‏‎ ‎‏گویندگان غرب و شرقزدۀ بی فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره‏‎ ‎‏گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأیوس نموده و‏‎ ‎‏می نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد‏‎ ‎‏با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را‏‎ ‎‏به خورد ملتها داده و می دهند. فی المثل، اگر در کتاب یا نوشته یا‏‎ ‎‏گفتاری چند واژۀ فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با‏‎ ‎‏اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسندۀ آن را دانشمند و روشنفکر به‏‎ ‎‏حساب می آورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژۀ‏‎ ‎‏غربی و شرقی اسم گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر‏‎ ‎‏تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژه های بومی خودی به کار‏‎ ‎‏رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی‏‎ ‎‏داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب‏‎ ‎‏افتاده اند. خیابانها، کوچه ها، مغازه ها، شرکتها، داروخانه ها،‏‎ ‎‏کتابخانه ها، پارچه ها، و دیگر متاعها، هرچند در داخل تهیه شده‏‎ ‎‏باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند.‏‎ ‎‏فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در‏‎ ‎‏معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و‏‎ ‎‏پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودی، کهنه پرستی و عقب‏
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 68

‏افتادگی است. در هر مرض و کسالتی ولو جزئی و قابل علاج در‏‎ ‎‏داخل، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود را‏‎ ‎‏محکوم و مأیوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و‏‎ ‎‏مسکو افتخاری پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه‏‎ ‎‏کهنه پرستی و عقب ماندگی است. بی اعتنایی به آنچه مربوط به‏‎ ‎‏مذهب و معنویات است از نشانه های روشنفکری و تمدن، و در‏‎ ‎‏مقابل، تعهد به این امور نشانۀ عقب ماندگی و کهنه پرستی‏‎ ‎‏است.(83)‏

15 / 3 / 68  

*  *  *

‏ ‏

نقشه غرب برای انحراف

‏ ‏

‏ ‏

‏در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و‏‎ ‎‏ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و‏‎ ‎‏دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت‏‎ ‎‏دهند تا به دست آنها هرچه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را‏‎ ‎‏به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و‏‎ ‎‏منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه‏‎ ‎‏است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت‏‎ ‎‏سلطه، زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی‏‎ ‎‏بی سر و صدا، هر چه هست به جیب آنان می ریزد.(84)‏

15 / 3 / 68  

*  *  *

‏ ‏

رسانه ها عامل اشاعۀ بدگمانی به فرهنگ خودی

‏ ‏

‏ ‏

‏رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئأترها از ابزارهای مؤثر‏‎ ‎‏تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 69

‏سال اخیر بویژه نیمۀ دوم آن، چه نقشه های بزرگی از این ابزار، چه‏‎ ‎‏در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ‏‎ ‎‏استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها برای درست کردن‏‎ ‎‏بازار کالاها خصوصاً تجملی و تزئینی از هر قماش، از تقلید در‏‎ ‎‏ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی‏‎ ‎‏و پوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند، به طوری که افتخار بزرگِ‏‎ ‎‏فرنگی مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و‏‎ ‎‏فرم آن بویژه در خانمهای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب‏‎ ‎‏معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی در گفتار و‏‎ ‎‏نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشتر مردم غیرممکن، و‏‎ ‎‏برای همردیفان نیز مشکل می نمود! فیلمهای تلویزیون از‏‎ ‎‏فرآورده های غرب یا شرق بود که طبقۀ جوان زن و مرد را از مسیر‏‎ ‎‏عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی‏‎ ‎‏بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه‏‎ ‎‏چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشی‏‎ ‎‏[‏‏سوق می داد‏‏]‏‏.(85)‏

15 / 3 / 68  

*  *  *

‎ ‎

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 70