فصل دوم: تلاشها و تبلیغات غرب برای از خود بیگانه کردن مسلمانان
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 45
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 46
استفاده های ناصحیح از مظاهر تمدن غرب
الآن این مظاهر تمدنی که در جاهای دیگر ـ در ممالک پیشرفته ـ از آنها استفاده های صحیح می شود، وقتی که آمده است در مملکت ما یا مملکتهای شبیه به مملکت ما، استفاده هایی که از اینها می شود استفاده های فاسد می شود؛ مثلاً سینما. ممکن است که کسی در سینما نمایشهایی که می دهد نمایشهای اخلاقی باشد، نمایشهای آموزنده باشد، که این را هیچ کس منع نکرده؛ و اما سینمایی که برای فساد اخلاق جوانهای ماست، و اگر چند روز جوانهای ما در این سینماهایی که در این عصرْ متعارَف بود و در زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت یک جوان برود در آنجا فاسد بیرون می آید، دیگر به درد نمی خورد... و اینها می خواهند همین بشود. یعنی تمام برنامه هایی که اینها درست کرده اند، برنامه های فرهنگی، برنامه های هنری، هرچه درست کرده اند استعماری است. می خواهند اینها جوانهای ما را یک جوانهایی بار بیاورند که به درد آنها بخورند، نه به درد مملکت خودشان بخورند؛ یا فاسد بشوند، یک عضو فاسدی بشوند. اگر یک مدتی این جوانها در این مراکز فسادی که اینها درست کرده اند و در
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 47
اختیار جوانها گذاشته اند... .
آن قدری که مراکز فساد در تهران ـ الآن بیشتر از کتابخانه است، بیشتر از مراکزی است که برای تعلیم و تربیت است ـ برای این است که می خواهند این جوانها به طرق مختلفه... بیکاره و بیعار بار بیایند؛ دیگر در مقابل این استفاده جوهای خارجی نتوانند کاری [بکنند]؛ یعنی بی تفاوت باشند نسبت به آنها. این جوانهایی که تریاکی بار آمده اند، هروئینی بار آمده اند، شارب الخمر هستند، قمارباز شده اند ـ عرض بکنم ـ در مراکز فساد و فحشا رفتند، اینها دیگر همان عیاشیها را تمام مقاصد خودشان می دانند و عالم هرچه بشود، آنها بی تفاوتند نسبت به آنها. و آنها می خواهند که این نسل جوانی که ممکن است یک ثروت بزرگی برای یک مملکت باشد و این مملکت را جلو ببرد، این نسل جوان را کاری بکنند که به عقب برگردد، یعنی چیزی بشود بیفایده؛ یک امر بیفایده ای، یک ثروت بیفایده ای برای مملکت بشود. این یکی از کارهایشان است که می کنند.(55)
1 / 10 / 57
* * *
تعلیمات انحرافی برای عقب راندن جوانان
شما بهتر می دانید که اینها به دانشگاههای ما، به دبیرستانهای ما، به دبستانهای ما چه خیانتها کردند. شماها می دانید که شماها را می خواستند عقب نگه دارند نگذارند که یک انسان اسلامی، یک انسان با قدرت، یک انسان با هدف بار بیایید. تعلیمات از اول تعلیمات اعوجاجی، انحرافی و برنامه های انحرافی بود. می خواستند جوانهای ما را به عقب برانند تا استفاده های خودشان را بکنند، تا ما در همه چیز محتاج باشیم، در علم محتاج باشیم و
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 48
در اقتصاد وابسته و محتاج باشیم.(56)
17 / 12 / 57
* * *
با تبلیغات آنها به خودمان سوءظن پیدا کردیم
و یکی از مصیبتهای بزرگی که برای این ملت بار آوردند اینکه ملت را نسبت به خودشان هم بدبین کردند. این معنا که ما اگر یک مریض پیدا بکنیم در تهران، الآن هم می گویند که اینجا نمی شود، بروید به ـ مثلاً ـ انگلستان، بروید به پاریس! این یک مطلبی است که از دست آنها برای ما پیدا شده است. یعنی ما خودمان را باختیم در مقابل آنها. شما گمان می کنید که در آنجا اطبای آنها همچو هستند که اگر کسی برود آنجا چه خواهد شد! همین مریضهایی که در اینجا اگر یک دقتی بکنند معالجه می شوند، وقتی بروند آنجا معلوم نیست درست معالجه بشوند. اینطور نیست که اطبای آنها یک معجزه ای می کنند و اطبای ما اینطور نیستند. این یک مطلبی است که برای تبلیغاتی که اینها کردند، ما به خودمان هم حتی سوءظن پیدا کردیم؛ یعنی خودمان هم باختیم خودمان را. شما گمان نکنید که اینجا اطبایش ـ ایران اطبایش ـ کمتر از اطبای آنجا باشد. الآن بسیاری از اطبا که در امریکا هستند ایرانی هستند. گفتند شاید قریب پانصد تا یا بیشتر طبیب ایرانی هست که اگر طبیبهای ایرانی بیایند، اختلال پیدا می کند در امریکا! اینطور نیست که اینهایی که رفتند و تحصیل کردند و یا در همین جا تحصیل می کنند، اینها کمتر از آنها باشند. نخیر، اینها هم همان طور هستند. اینها هم مثل آنها یا بهتر از آنها هستند. ما در آنجا ـ فرانسه ـ هم که بودیم گاهی مثلاً گرفتاری پیدا می کردیم، اطبا را می دیدیم خیلی از آنها چیزی که فوق العاده باشد من که نفهمیدم! و اشخاصی هم
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 49
که رفتند باز با همان حالِ مرض برگشتند. اینجا جوابشان دادند رفتند آنجا، آنجا هم همین حال بوده است. این برای این است که اینها جدیت کردند در این سالهای طولانی که ما را تهی کنند از مغز خودمان. یعنی ما را همچو غربزده کنند که چیزهایی هم که پیش خودمان بهتر است به [آن ]سوءظن پیدا کنیم، و عقیده مان این باشد که نه اینطور خوب نیست؛ خوب است که آنطور باشد. حال آنکه مسئله اینطور نیست و همچو نیست که آنها در این مسائل عقلی یا در مسائل طبی خیلی جلو باشند. خوب، بله هستند اما نه اینطوری که ما توهّم می کنیم.(57)
8 / 1 / 58
* * *
وابستگی روحی پیدا کردیم
هی تو گوشش نخوانند که فرنگ ـ نمی دانم ـ اروپا، امریکا. هی تو گوشها خواندند این را؛ همه چیز باید از آنجا باشد؛ همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد؛ وقتی هم که آزادی می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم؛ ما باید غربی باشیم؛ یک آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد. این معنا به این زودی از توی مغزهایی که شستشو شده است، چهل ـ پنجاه سال، بیست ـ سی سال و به جای مغز ایرانی مغز اروپایی آمده است، به جای فکر ایرانی فکر غربی جانشین آن شده است ـ این ـ به این زودی نمی شود رفعش کرد. این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ یک فرهنگ مستقل؛ نه یک فرهنگ استعماری که آنها برای ما دیکته کردند. آنها برای ما دیکته کردند. فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الآن عوض شده؛ غربی شده، وقتی هم حرف می زنیم حرفمان غربی است.
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 50
وقتی اسم خیابان می گذاریم اسم خیابانهای غرب را می گذاریم؛ اسم اشخاص غربی را می گذاریم: خیابان «روزولت»! خیابان «کندی»! خیابان کذا. اینها غربزدگی است. در تمام اروپا بگردید یک خیابان «محمدرضا» پیدا نمی کنید؛ یک خیابان «نادر» پیدا نمی کنید. خیابانهایمان هم خیابان غربی است! تعارفهایمان هم با هم تعارف غربی است. آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است. همه چیز. ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم. این وابستگی روحی از همۀ چیزها برای ما بدتر است.(58)
9 / 3 / 58
* * *
استقلال فکری را از ما گرفتند
تبلیغات کرده بودند که ما را از خودمان به خودمان بدبین کرده بودند. محتوای ما را بیرون کشیده بودند. ما یک آدمهایی بودیم که همه اش توجهمان به غرب بود. الآن هم که ملاحظه می کنید، الآن هم همین طور است. الآن هم که ما می گوییم اسلام، شما می گویید: «اسلام، اسلام» یک گروههایی هم دور هم نشسته اند و می گویند: دمکراتیک، دمکراتیک. چرا؟ برای اینکه اینها همچو غربی شده اند، همچو غربزده شده اند، نمی توانند تصور بکنند که یک کشور با برنامۀ اسلامی می تواند اداره بشود. اینها غفلت از این می کنند، یا خودشان را به غفلت می زنند، که هفتصد ـ هشتصد سال این اسلام بر همۀ ممالک حکومت کرد. حالا می گویند نه! جمهوری اسلامی نه؛ جمهوری دمکراتیک! این برای این است که محتوا ندارند اینها. اینها را [با] تبلیغات همه جانبه ای که کردند همه را از آن باطنشان بیرون آورده اند؛ مغزهایشان را به اصطلاح شستند و به جای آن غرب را نشانده اند. استقلال فکری را از ما
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 51
گرفته اند، استقلال خودمان را، شخصیتمان را، از ما گرفته اند. ما استقلال شخصیت الآن نداریم. و باید فکر این باشیم که خودمان شخصیت پیدا بکنیم. توجه بکنیم به تاریخ اسلام که ببینیم اسلام در دنیا چه کرده و چه کارهایی اسلام کرده. که اینهایی که می گویند که از اسلام کاری نمی آید، یا می گویند که الآن دیگر مثلاً قدیمی شده است اینها، از بابت این است که نمی فهمند، اینها بسیارشان ملتفت نیستند اصلش. توجه نکردند. برای همین معنا که محتوا را غربیها کشیدند؛ و به جای آن تزریق غربیت کرده اند لهذا همه چیز را می گویند از آنجا بیاور.(59)
20 / 3 / 58
* * *
با تبلیغات، جوانان ما را دچار شکست روحی کردند
تبلیغات خارجی و دنبال آن هم تبلیغات داخلی، اسباب این شد که ملتهای ما را از اسلام جدا کردند و دولتهای ما را هم جدا کردند. و مع الأسف تبلیغات به طوری شد که جوانهای شرق تمام آمالشان را به تحقق معانی غربی خرج کردند؛ و تمام حیثیت ملی خودشان را، بعض از جوانهای ما، فدای غرب کردند. و این یک شکست روحی بود که برای ما از همۀ شکستهایی که داشتیم بالاتر بود.(60)
21 / 3 / 58
* * *
غربزده کردن دانشگاهها
آنقدر تبلیغات کردند از غرب، از جلو رفتن غرب، آنقدر تبلیغات کردند که جوانهای ما را از همان دانشگاه، غربی بار آوردند. از همان دانشگاه روی تعلیماتی که اساتید، بعضی از اساتیدی ـ را ـ
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 52
که اینها از خود آنها بودند، تبلیغات کردند، جوری که جوانهای ما جوانهایی شدند که به درد آنها می خورند؛ نه به درد کشور ما. مغزهای اینها را شستند. به جای مغزهای انسانی و ایرانی، غربی گذاشتند، به حیث [که ]اعتقاد بچه ها و جوانان ما این شد و حالا هم شاید خیلی شان این باشد که باید همه چیز ما غربی باشد. به طوری تبلیغات کردند که الآن هم همین طور است.
در عین حالی که طبیب داریم، یکی که مریض می شود می گویند اروپا باید ببریم! این برای این است که خودمان را از دست دادیم. استقلال فکری دیگر حالا نداریم. همه اش دنبال این هستیم که غرب چکاره است.(61)
21 / 3 / 58
* * *
با تبلیغات، جوانان ما را شستشوی مغزی دادند
آنچه که به نظر من مهم است این است که در زمان این پدر و پسر نالایق ـ بیشتر در ایران واقع شده است این است که ـ با تبلیغات دامنه دار هر طرفی اینها کاری کردند که ـ مهم این است که محتوای ما را از ما گرفتند و ما را همچو مؤمن به غرب کردند که حاضر نیستیم غیر از مطالب غرب چیزی را قبول بکنیم: جوانهای ما تقریباً خیلیهایشان اینطور شدند که از یک ایرانی متحول شدند به غربی. و این یک خطری است برای یک کشوری که اصلاً خودش را دیگر قبول نداشته باشد؛ ... اجنبی را قبول داشته باشد به جای خود. یک کس دیگر نشسته باشد و، با اصطلاح شما، مغزشویی شده. آنها را شستشوی مغزی دادند و آن ملیت خودشان را، اسلامیت خودشان را شسته اند به جای آن غرب را نشاندند. به حیثی که ما اگر چیزی هم خودمان داشته باشیم، باز دستمان را
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 53
دراز می کنیم پیش غرب.(62)
21 / 3 / 58
* * *
شخصیت را از ما گرفتند
اینقدر تبلیغات بر ضد خود شماها شده است که ماها را، باطنمان را متحول کردند به یک چیز دیگر، از آن شخصیتی که انسان باید داشته باشد. این قدر اینها تبلیغات کردند که شخصیت را از ما گرفتند که ما الآن هم تا صحبت می شود، انگلستان، امریکا [هنوز هم احساس ضعف می کنیم]! همۀ این خیابانهای ما را به اسم اینها گذاشته بودند. میدانها را به اسم اینها گذاشته بودند و هکذا همه چیز.(63)
8 / 4 / 58
* * *
با دسیسه علوم ما را عقب زدند
علومی که در شرق بود، دسیسه ها اسباب این شد که عقب بزنند آنها را، و به جای او علوم غرب را بیاورند ـ دانشهایی که در شرق بود و اروپا از آن تقلید می کرد، دستهایی آمد و آنها را عقب زد و محتوا را از ما گرفت، الآن وضع ما وضعی شده است که خیال می کنیم که هرچه هست، در غرب است و ما هیچ چیز نداریم. محتوای خودمان را گرفتند. یعنی مغزهای ما را شستشو کردند؛ جایش یک مغز دیگری گذاشتند که از همان غرب ارتزاق می کند. و این یک مطلب مهمی است که باید بتدریج این مملکت از زیر آن بار بیرون برود. یکی هم از مسائل، همان مسئلۀ طب قدیم است. آنها همۀ این دردهایی که الآن هست با همین دواهای علفی معالجه می کردند و معالجه شان یک معالجات اساسی بود و اروپا از طب
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 54
بوعلی تا همین آخر استفاده می کردند. کتاب بوعلی تا همین آخر، شاید حالا هم مورد نظر آنها باشد، بروزش نمی دهند. من نه این است که ندانم اینها را، می دانم اشکالات زیاد است، لکن همه چیز این طور است، همۀ مسائل این طور است که به ما این طور فهماندند که خودتان هیچ چیز نیستید، و همه چیز آنها هستند و اینها می خواستند همچو ما را از صحنۀ انسانیت بیرون بکنند، بگویند ما اصلاً هیچ چیز نداریم.(64)
* * * 17 / 4 / 58
سلب اعتماد جوانان
تبلیغات دامنه داری برای ترقیاتی که در غرب هست، که جوانهای ما را غربزده کنند؛ اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند؛ اینها دیگر اتکال به خودشان نداشته باشند؛ هر صحبتی که می شود، صحبت از غرب پیش بیاید، خیابانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، میدانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، مراکز علم را با اسم آنها چه بکنند. جوری تربیت کنند این ملت را که خودش را ببازد و خودش را از دست بدهد؛ به جای آن یک آدم غربی بنشیند. یک آدم اسلامی شرقی که باید متکی به خودش باشد، متکی به مکتب خودش باشد، این را شستشو کنند، شستشوی مغزی به اصطلاح بکنند. و به جای یک آدم شرقی، یک آدم غربزده درست بکنند که هر چه صحبت بکند، از آنها باشد. گوینده شان بگوید ـ فوت شده است، خدا بیامرزدش ـ گوینده شان بگوید که ما همه چیزمان را به انگلیسی می سازیم! ما اگر بخواهیم به تمدن برسیم، همه چیزمان باید انگلیسی باشد.(65)
23 / 4 / 58
* * *
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 55
نیروی انسانی ما را عقب زدند
دیدیم که زندگی ما را به هم زدند، نیروی انسانی ما را عقب زدند. نیروی انسانی ما الآن کم داریم. برای چه؟ برای اینکه پنجاه سال ما را کشیدند به مراکز فحشا، جوانهای ما را کشیدند به مراکز فحشا؛ کشیدند به مراکزی که مغزهای آنها را تهی کردند. یک آدمی که در این نحو سینماهایی که پیش بود ـ حالا من نمی دانم وضعش چه جوری است، آن وقت سینماهایی که بود که همۀ آن دستگاه فساد بود ـ دیگر یک جوانی که می رفت در آنجا، پنج روز، ده روز می رفت، عادت می کرد به این، دیگر نمی توانست جدّی یک عملی بکند، این دیگر نمی توانست فکرش را متوجه بکند به اینکه نفت ما را دارند می برند و همه چیز ما را، دارند، حیثیت ما را دارند می برند و ما مشغول اینکه سینما را تماشا بکنیم یا نمی دانم ستارۀ سینما را! مجلاتمان این طور، سینماهایمان این طور، همه چیزمان این طور شده بود، و ما را اصلاً خودمان را از بین بردند و یک چیز دیگر جای ما نشاندند ـ مملکت ما متبدل شده بود به یک چیز دیگری.(66)
31 / 4 / 58
* * *
نمی گذارند ملت خودش را پیدا کند
نمی گذارند که این ملت به حال خودش باشد؛ خودش را پیدا بکند؛ بفهمد که خودش جزو عالم است؛ این طرف دنیا و این شرق هم جزو یک ممالک مترقی بوده است؛ و ما به این حال رساندیم آن را؛ و غربیها ما را به این حال رساندند. کتابهای شیخ الرئیس حالا هم شاید در دانشگاههای آن ها تدریس می شود؛ استفاده از آن می شود. ما آن چیزی که داشتیم کنار گذاشتیم؛ آن چیزی هم که آنها داشتند نتوانستیم پیدا بکنیم. یک «لیک موش» از
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 56
کار درآمدیم! یک چیزی که نه شرقی و نه غربی و نه اسلامی و نه اروپایی، هیچی نیست.
بله شرقی هستیم به معنای همان «شرقی استعماری». غربی هم هستیم به همان «غربی استعماری». از این باید بیرون برویم. مادامی که این مرض را ما داریم، این مرض نمی گذارد یک حال صحتی برای ما پیدا بشود. از این مرض باید بیرون بیاییم.(67)
* * * 28 / 6 / 58
زهر مهلک را دوا معرفی کرده بودند
در این پنجاه سال ما را از اینکه بفهمیم گرفتاریمان چیست اغفال کرده بودند. ما آن میکروبهای فاسد را و مُفسِد را برای خودمان درمان می دانستیم! ما آنهایی که ما را به تباهی می کشیدند برای خودمان معالج می دانستیم. ما را اینطور درست کرده بودند، با آن تبلیغات دامنه دارشان به ما اینطور حالی کرده بودند که شما باید هر چه که می خواهید، هر تمدنی که می خواهید، هر فرهنگی می خواهید، از غرب باید برای شما بیاید، خودتان ندارید.
[با] این افکار پوسیده ای که اینها تزریق کردند به وسیلۀ قلمهای فاسد و به وسیلۀ گفتارهای منحرف کننده، ما را همچو بار آوردند و جوانهای ما را همچو بار آوردند که آنکه زهر مُهلِک برای جامعۀ ما بود خیال کند دوای دردش است! الآن هم همین فاسدها، بعضی از همین فاسدها، در جامعۀ ما هستند، در همه جا هستند، در دانشگاه هم هست، در همه جای مملکت ما هست. و توقع این را نداشته باشید که یک درد پنجاه و چند ساله به چند روز و چند ساعت و چند وقت و چند ماه و چند سال معالجه بشود.(68)
7 / 8 / 58
* * *
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 57
عقب زدن و هیچ جلوه دادن ما
این را باید به خودمان اثبات کنیم که ما هم آدمیم. که ما هم هستیم در دنیا. که شرق هم یک جایی است. همه اش غرب نیست. شرق هم یک جایی است که خزائنش بیشتر از همه جا و متفکرینش بیشتر از همه جا بوده است. تا آن وقتی که ما را اسیر کردند، طب از شرق رفته به غرب، تمدن از شرق رفته به غرب، لکن مع الأسف قضایا چه شده است، و دسته بندیها چه جور بوده، و تبلیغات چه بوده است که ما را به عقب زدند، به طوری که ما دیگر خودمان را هیچ می دانیم.(69)
14 / 10 / 58
* * *
تبلیغات غرب برای مرعوب کردن ملتها
اینها به واسطۀ تبلیغاتشان ایجاد خوف کرده بودند که با همین خوف، کارهای خودشان را انجام می دادند. بیشتر مردم به واسطۀ این خوف کنار[ه] می گرفتند و بی تفاوت می شدند و می ترسیدند. آنها هم با اینکه قدرتشان به آن بزرگی نبود که یک ملت را از بین ببرند، استفاده می کردند، لکن ملت ایران این مطلب را شکست در هم و این رژیم را از بین برد.
نسبت به قدرتهای بزرگ هم همین طور است قضیه و همین طور بود قضیه که ارعابش بیشتر از واقعیتش بود. اگر یک مطلبی فرض کنید در یک دولت کوچکی واقع می شد برخلاف میل شوروی ـ مثلاً ـ یا برخلاف میل امریکا، کافی بود که امریکا یا شوروی یک تشر بزنند. با همان یک تشر، مسئله ختم می شد. یا مثلاً، در آن وقتی که انگلستان قدرتش زیادتر بود از دیگران، یک کشتی را بیاورند در این آبهای نزدیک ایران، یک کشتی را که آوردند اینجا، دیگر نه مجلسش می توانست حرفی بزند و نه دولتش و هر چه
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 58
آنها می خواستند تحمیل می کردند. این مطلب هم در ایران شکسته شد.(70)
12 / 8 / 59
* * *
بالاترین صدمه ها صدمه شخصیتی است
ما آن صدمه ای که از قدرتهای بزرگ خوردیم، باید بگوییم که بالاترین صدمه صدمۀ شخصیت بوده. آنها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند، و به جای شخصیت ایرانی ـ اسلامی، یک شخصیت وابستۀ اروپایی، شرقی، غربی به جایش بگذارند؛ یعنی تربیت فاسدی که در رژیم سابق بود و بتدریج داشت قوت می گرفت، این بود که از همان کودکستان شروع کنند به این برنامه اطفال ما را از همان جا زمینۀ تبدیلشان به یک موجود وابسته فراهم کنند، تا برود به مرتبۀ بالا مثل دبیرستان؛ و بعد هم بالاتر از او. در طول این مدتها که ایران مبتلا به این بوده است این بیماری در او پیدا شده است که ما نمی توانیم کار بکنیم. ما همه چیز را باید از خارج بیاوریم، و یا استمداد کنیم از آنها. (71)
26 / 11 / 59
* * *
وانمود می کردند که از ما هیچ کاری بر نمی آید
اینها می خواستند که [در] این مملکت یک موجودات فلج بار بیاورند. تبلیغات دامنه دار و اعمال بسیار کوبنده بود که به ما حالی کنند که شماها نمی توانید! شماها نمی آید ازتان هیچ کاری. از آن طرف هم از آنجا هر چیزی بیاورند و متخصصین از خارج وارد کنند، و هر چیزی که احتیاج دارند راجع به هر امری از خارج بیاورند. وقتی که یک ملتی دید که خارج همه چیزش را دارد اداره
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 59
می کند و دیگر احتیاجی ندارد، این به فکر نمی افتد که خودش احتیاجش را رفع کند.(72)
26 / 11 / 59
* * *
تبلیغات این بود که مغز ایرانی لایق نیست
درد این است که کشور ما را در این سنین زیادی که خارجیها پا باز کردند به آن و خصوصاً، در این پنجاه سال دورۀ سیاه پهلوی، آن طور تبلیغات کرده بودند و کردند که آنها می خواهند در ذهن ملت ما و جوانهای ما متمرکز کنند که ایران، اسلام، از عهدۀ اینکه یک علمی را، یک تخصصی را، یک صنعتی را ایجاد کند عاجز است؛ ما حتماً، باید دستمان را در همه چیزها به طرف شرق و کمونیست دراز کنیم یا دستمان را به طرف امریکا و ممالک غربی سرمایه داری. آن طور تبلیغات کرده اند که می گویند باید ما در تمام چیزها از سر تا به پا غربی بشویم یا شرقی باشیم. من در ترکیه که بودم، مجسمه آتاتورک را که در بعضی میدانها گذاشته بودند دیدم که دستش را بلند کرده بود، گفتند که این دست را طرف غرب بلند کرده و می خواهد بگوید که ما باید هر چه داریم از غرب بیاید. در سایر ممالک اسلامی هم تبلیغات را طوری کرده بودند که ما در هر امری باید مستشار از غرب یا از شرق بیاوریم و اصلاً، مغز ایرانی لایق این نیست که یک کار مثبتی بتواند انجام بدهد، حتی کشاورزی هم نمی تواند. این یک برنامه ای بوده است که ریخته شده بوده است و تبلیغاتی که در دنبال این برنامه به وسیع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسیاری از افراد ما را، به اینکه ما هیچی نداریم و نمی توانیم هم داشته باشیم؛ ما باید حتماً، برویم یا به طرف غرب و در بلوک غربی واقع بشویم تا آنها به ما ترحم کنند و
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 60
حاجتهایی که ما داریم آنها برآورده کنند و یا باید به طرف شرق کمونیست برویم تا آنها این عمل را انجام بدهند. و الآن هم مغزهایی هست، که خود را مغز متفکر می دانند، باز باورشان نشده است که خود ما هم می توانیم آدم باشیم.(73)
4 / 3 / 60
* * *
هجوم به ادب و فرهنگ کشور
تردیدی نیست که جهانخواران برای به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارد. زیرا با تربیت غربی یا شرقی معلم و استاد است که دبستانها و دبیرستانها محلهایی می شوند مجهز برای تربیت غربی یا شرقی جوانهایی که دولتمردان و دست اندر کاران آتیۀ کشورهایند. و با این گونه تربیت است که جوانان با گرایش به یکی از دو قطب قدرت، راه را برای مستکبرین جهان در به دام کشیدن کشورهای مستضعف به صورتی شایسته و بدون زحمت و دستیازی به سلاح های نظامی زنگزده باز می نمایند. برای آنان چه راهی بهتر از آنکه با دست قشری از بومی های هر کشور، ملتها را بی سر و صدا بلکه باشوق و رغبت به سوی مقاصد آنان کشیده تا دسترنج ملتها و ذخایر کشورها را با عرض ارادت و ادب و قبول منت از اربابان تقدیم آنان نمایند. ضربه های مهلکی که بر کشور مظلوم ما در این پنجاه سال اخیر از دانشگاهها و اساتید منحرفی که با تربیت غربی بر مراکز علم و تربیت حکمفرما بودند وارد آمد از سر نیزۀ رضاخان و پسرش وارد نشد. البته اساتید و معلمان متعهدی بودند، لکن زمام امور در دست آنان نبود. ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 61
شدیم، لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطۀ ابر قدرتها هستند و سر سپردگانی می باشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی شوند، و هم اکنون با تمام ورشکستگیها دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سدّ عظیم الهی برنمی دارند.(74)
7 / 10 / 60
* * *
با تبلیغات آنها باور کرده بودیم که هیچ نیستیم
این نکته را من سابق هم گفته بودم که تبلیغات دامنه دار مخالفین با بشر، مخالفین با اصلاح بشر، اینها کوشش کرده بودند که در همۀ جاهایی که می خواهند تحت سلطۀ خودشان درآورند، طوری کنند که باور بیاورند به اهالی آنجا که ما خودمان هیچ نیستیم و هر چه هست ما باید از آن طرفهای مرز، از امریکا، از روسیه بیاوریم. و یکی از علل عقب ماندگی این کشورها همین بود که اصلاً، افکار خودشان را نمی گذاشتند که اینها به راه بیندازند و تبلیغات طوری شده بود که می ترسیدند اصلاً وارد یک عملی بشوند. و خداوند تبارک و تعالی به ما منت گذاشت که این جمهوری اسلامی را موفق شدید شما جوانان اینجا متحقق کنید و موفق شدید که از این باور غلطی که در بین کشور ما معروف شده بود، این باور غلط را بشکنید. شما مگر چه چیزتان از سایر بشر کمتر است، بشر همه جا یک جنس است و یک نوع است و یکی است و اینجا اگر بهتر نباشد از آنها بدتر نیست، لکن نگذاشتند که این بهترها و این مغزهای متفکر به کار بیفتند.(75)
17 / 12 / 60
* * *
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 62
می خواستند به ما حالی کنند که هیچ کاری از ما ساخته نیست
به طوری تبلیغات شده بود که همه چیز ما را می خواستند وابسته کنند به غیر، و به ما حالی کنند که شما هیچ کاری ازتان نمی آید.(76)
22 / 3 / 61
* * *
زحمت کشیدند تا این کشور را از خودش تهی کنند
سالهای طولانی زحمت کشیده اند، یک قشر از روشنفکر با قلم، با تبلیغ، با تعلیم، زحمت کشیده اند، یک قشر مطبوعاتی و رسانه های گروهی با همۀ قدرت زحمت کشیده اند که این کشور را از خودش تهی کنند؛ یعنی، اعتقادش را اینطور کنند، مغزشان را شستشو کنند و اینها را معتقد کنند به اینکه شما هیچ نیستید، باید تحت لوای یا شرق یا غرب [زندگی کنید ]غرب می گفت تحت لوای غرب، شرق می گفت تحت لوای شرق باید زندگی کنید، و الاّ هیچ کاری از شماها ساخته نیست. (77)
22 / 3 / 61
* * *
ما را نژادپرست معرفی می کنند
از جمله مسائلی که به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازۀ هیچ گونه فعالیت برای خروج از قید و بند استعمارگران را نمی دهد و آنان را به حال رکود و عقب افتادگی نگاه می دارد، تبلیغات همه جانبه ای است که غربزدگان و شرقزدگان، یا به امر ابرقدرتها، یا با کوتاه نظری خود، در سراسر کشورهای اسلامی و استضعافی به راه انداخته اند و می اندازند. و آن است که علم و تمدن و پیشرفت مختص به دو جناح امپریالیزم و کمونیسم است؛ و آنان، خصوصاً غربیها و اخیراً امریکاییها، نژاد برتر هستند، و دیگران نژادپست و
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 63
ناقص هستند؛ و ترقی آنان در اثر والا نژادی آنان است؛ و عقب افتادگی اینان در اثر نقص نژادی است! و به تعبیر دیگر، آنان انسانهای تکامل یافته هستند؛ و اینان در حال تکامل، که پس از میلیون ها سال به تکامل نسبی می رسند. پس، کوشش برای پیشرفت بیفایده است. و آزادگان یا باید وابسته به سرمایه داری غرب باشند، و یا کمونیسم شرق. و به بیان دیگر، ما از خود هیچ نداریم، و باید همه چیز را از ابرقدرتهای غرب یا شرق بگیریم: علم را، تمدن را، قانون را، و پیشرفت را! و شما امروزِ سیاه ما را می بینید که در اثر این تفکر که بر ما تحمیل کرده اند هرچیز، اگرچه ممتاز باشد و از خودی باشد، به همین جرم مشتری اش کم است؛ و همین را اگر اسم غربی به آن بگذارند، مشتری زیاد پیدا می کند. پارچۀ ایران حتماً باید در حاشیه اش حروف خارجی و لاتین داشته باشد تا مشتری پیدا کند! و مرضهایی که در خود کشور به نحو شایسته معالجه می شود باید به خارج سفر کرد تا معالجه شود. و این باور در حالی است که بعض دانشمندان و نویسندگان غیر مسلمان با شواهد زنده ثابت نموده اند که تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در این امور پیشقدم بوده اند.(78)
12 / 6 / 62
* * *
بزرگ جلوه دادن قدرتها
از جمله چیزهایی که مانع دفاع مسلمین از کشورهایشان است، تبلیغات دامنه دار برای هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهای خارجی است. در سابق از انگلیس، به دست به اصطلاح روشنفکران و تحصیلکردگان غربزده، یک غول ساخته شده بود و به دولت های بی اطلاع و ملتهای دربند تحمیل کرده بودند که اگر به یک فراش
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 64
سفارتخانۀ انگلیس یک حرف درشت زده شود، ایران به باد فنا می رود! و پرچم سفارت بر سر خانۀ هر مجرمی که افراشته می شد از مجازات مصون می گشت. و اشارۀ سفیر انگلیس به دولت یا صدر اعظم، کافی بود برای اجرای اوامر و اطاعت بی چون و چرای او. و امروز از این دو قدرت، خصوصاً امریکا، در بلاد مسلمین همان غول را بسیار بزرگتر و شاخدارتر ساخته اند؛ و گمان می کنند اگر به یکی از این دو قطب گفته شود بالای چشمت ابروست، کشور از بین می رود! و با خیالهای خام و مقایسۀ عصر حاضر با عصرهای گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به این نحو شایعه ها، مسلمین را از دفاع بحق خود مأیوس نمودند. و جرم این خود باختگان ملی نما کمتر از مجرم اصلی نیست.(79)
22 / 6 / 62
* * *
با تبلیغات ما را ترسانده اند
تبلیغات سوء مبلغین خارجی در طول این صدها سال به اندازه ای بوده است که به همۀ ماها باورانده اند که در مقابل این قدرتها نمی شود مقابله کرد، ما را ترسانده اند از اینها، با تبلیغات ترساندند. وقتی که یک قضیه ای پیدا می شد، کافی بود که یک نفر از خارجیها که در اینجا مأموریت داشت بیاید بگوید این نباید بشود، تمام می شد دیگر.(80)
22 / 11 / 64
* * *
می خواهند هویت دینی ما را لکه دار کنند
نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 65
و جهانخواران تا کیْ و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویتها و ارزشهای معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و امریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبیِ مان را لکه دار نمایند. بعضی مغرضین ما را به اِعمال سیاست نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می دهند؛ و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه می گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادی شان افتاده است! که چه خوب است [به] این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند!
آری، اگر ملت ایران از همۀ اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف؛ آنها ولیّ و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها؛ نه یک ایران با هویت ایرانی ـ اسلامی؛ بلکه ایرانی که شناسنامه اش را امریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابۀ سیاست امریکا یا شوروی را بکشد و امروز همۀ مصیبت و عزای امریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت الحمایگی آنان خارج شده
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 66
است، که دیگران را هم به خروج از سلطۀ جباران دعوت می کند.(81)
29 / 4 / 67
* * *
از بین بردن هویت اسلامی، خواست اجانب است
من باز می گویم همۀ مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان ـ به خیال خام خودشان ـ بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه ای آرامتان نمی گذارند.(82)
2 / 1 / 68
* * *
وابستگی به ابرقدرتها را از فرائض دانسته اند
از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! و قصۀ این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است.
و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیدۀ زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 67
را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانی شان ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزدۀ بی فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأیوس نموده و می نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده و می دهند. فی المثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژۀ فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسندۀ آن را دانشمند و روشنفکر به حساب می آورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژۀ غربی و شرقی اسم گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژه های بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتاده اند. خیابانها، کوچه ها، مغازه ها، شرکتها، داروخانه ها، کتابخانه ها، پارچه ها، و دیگر متاعها، هرچند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند. فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودی، کهنه پرستی و عقب
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 68
افتادگی است. در هر مرض و کسالتی ولو جزئی و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود را محکوم و مأیوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنه پرستی و عقب ماندگی است. بی اعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانه های روشنفکری و تمدن، و در مقابل، تعهد به این امور نشانۀ عقب ماندگی و کهنه پرستی است.(83)
15 / 3 / 68
* * *
نقشه غرب برای انحراف
در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه، زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی بی سر و صدا، هر چه هست به جیب آنان می ریزد.(84)
15 / 3 / 68
* * *
رسانه ها عامل اشاعۀ بدگمانی به فرهنگ خودی
رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئأترها از ابزارهای مؤثر تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 69
سال اخیر بویژه نیمۀ دوم آن، چه نقشه های بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها برای درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملی و تزئینی از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند، به طوری که افتخار بزرگِ فرنگی مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمهای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشتر مردم غیرممکن، و برای همردیفان نیز مشکل می نمود! فیلمهای تلویزیون از فرآورده های غرب یا شرق بود که طبقۀ جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشی [سوق می داد].(85)
15 / 3 / 68
* * *
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 70