فصل پنجم: فرهنگ و از خود بیگانگی

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

     فصل پنجم: فرهنگ و از خود بیگانگی 

‏ ‏

‏ ‏


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 97

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 98

برنامه های فرهنگی رژیم شاه، تضعیف کننده جوانان 

‏ ‏

‏ ‏

‏شما مظاهر تمدن را وقتی که در ایران می آید همچو از صورت‏‎ ‎‏طبیعی خارجش می کنید، همچو از صورت طبیعی خارجش می کنید‏‎ ‎‏که چیز حلال را مبدل به حرام می کنید. این رادیو برای این بساطی‏‎ ‎‏است که حالا در ایران مرسوم است؟ این تلویزیون برای این بساطی‏‎ ‎‏است که اینها راه انداخته اند؟ در ممالک دیگر هم همین طور است؟‏‎ ‎‏ممالک متمدنه هم استفاده شان از این آلات جدید همین جور است‏‎ ‎‏که آقایان اینجا استفاده می کنند؟ تربیت بد در این مملکت است.‏‎ ‎‏فرهنگ ما یک فرهنگی نیست که بتواند این مملکت را اداره کند؛‏‎ ‎‏جوان نیرومند قوی که در مقابل استعمار بایستد، دستش را بلند کند،‏‎ ‎‏کشته بشود و نجات بدهد ملت را؛ این فرهنگ ما فرهنگی نیست که‏‎ ‎‏اینکاره باشد. اینها اعصاب مردم را با این بساطی که در اینجاها راه‏‎ ‎‏می اندازند و با این برنامه هایی که در رادیو و تلویزیون و اینها هست‏‎ ‎‏[‏‏ضعیف می کنند‏‏]‏‏ و اَضِفْ إلیٰ ذلک مطبوعات ما و روزنامه های ما و‏‎ ‎‏مجلات ما و کتابهایی که منتشر می شود، تمام اینها به دست استعمار‏‎ ‎‏است؛ استعمار است که روزنامه ها را اینطور مبتذل می کند تا فکر‏‎ ‎‏جوانهای ما را مسموم کند. استعمار است که برنامه های فرهنگی ما را‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 99

‏جوری تنظیم می کند که جوان نیرومند در این مملکت نباشد.‏‎ ‎‏استعمار است که برنامه های رادیو و تلویزیون را جوری تنظیم می کند‏‎ ‎‏که مردم اعصابشان ضعیف بشود؛ قوّت را از دست بدهند؛ نیرومندی‏‎ ‎‏را از دست بدهند. اینها استعمار است. ما با این مظاهر استعماری‏‎ ‎‏مخالفیم.(123)‏

*  *  *26 / 1 / 43

‏ ‏

فرهنگ استعماری ام الامراض است

‏ ‏

‏ ‏

‏آنچه می توان گفت ام الامراض است، رواج روزافزون فرهنگ‏‎ ‎‏اجنبی استعماری است که در سالهای بسی طولانی جوانان ما را با‏‎ ‎‏افکار مسموم پرورش داده و عمال داخلی استعمار بر آن دامن‏‎ ‎‏زده اند و از یک فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و کارفرمای‏‎ ‎‏استعمارزده حاصل نمی شود.(124)‏

28 / 2 / 50  

*  *  *

‏ ‏

فرهنگ استعماری، جوانان استعماری تحویل می دهد 

‏ ‏

‏ ‏

‏فرهنگْ مبدأ همۀ خوشبختیها و بدبختیهای ملت است. اگر‏‎ ‎‏فرهنگْ ناصالح شد، این جوانهایی که تربیت می شوند به این‏‎ ‎‏تربیتهای فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد می کنند. فرهنگ‏‎ ‎‏استعماری، جوان استعماری تحویل مملکت می دهد. فرهنگی که‏‎ ‎‏با نقشۀ دیگران درست می شود و اجانب برای ما نقشه کشی‏‎ ‎‏می کنند و با صورت فرهنگ می خواهند تحویل جامعۀ ما بدهند،‏‎ ‎‏این فرهنگْ فرهنگ استعماری و انگلی است. و این فرهنگ از‏‎ ‎‏همۀ چیزها، حتی از این اسلحۀ این قلدرها بدتر است.(125)‏

 دی 1356 

*  *  *


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 100

‏ ‏

فرهنگمان به خود مردم مربوط نبوده است 

‏ ‏

‏ ‏

‏یک ملتی احتیاج به فرهنگ  دارد، ملت با فرهنگش زندگانی‏‎ ‎‏سیاسی می تواند بکند. ما فرهنگمان یک فرهنگی است که‏‎ ‎‏استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نیست، بلکه اداره اش باید به‏‎ ‎‏دست خارجیها بشود و به امر آنها تنظیم بشود برنامه هایش؛ و لهذا‏‎ ‎‏یک فرهنگ سالم تحویل نمی دهند؛ یک فرهنگیان سالم تحویل به‏‎ ‎‏ما نمی دهند. اساتید دانشگاه نمی توانند، نمی توانستند که به کار‏‎ ‎‏خودشان آنطور که باید ادامه دهند. دانشجوهای دانشگاهها‏‎ ‎‏نمی توانند به آنطوری که می خواهند به کارشان ادامه بدهند. همۀ‏‎ ‎‏دستگاهها باید دستگاه مداحی برای «آریامهر» باشد همه؛ همه‏‎ ‎‏باید یک کلامْ دستگاهی باشد که ادارۀ ظلم را تقویت کند.(126)‏

 2 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

اگر فرهنگ داشتیم بازی نمی خوردیم 

‏ ‏

‏ ‏

‏بالاترین ضرری که به این مملکت خورد این بود که نیروی‏‎ ‎‏انسانی اش رفت. حالا باید از سر این نیرو پیدا بشود. «خدمت» به‏‎ ‎‏وطن کرد! خدمت به وطن! زراعتش را بکلی از بین برد، فرهنگ را‏‎ ‎‏بکلی از بین برد و ساقط کرد. اگر ما فرهنگ داشتیم که این بازی‏‎ ‎‏سرمان در نمی آمد.(127)‏

 14 / 11 / 57 

*  *  *

‏ ‏

با فرهنگ استعماری، رشد انسانی حاصل نمی شود

 

 

‏ان شاءالله بعد از اینکه حکومت اسلامی استقرار پیدا کرد،‏‎ ‎‏نقیصه ها را همه با هم باید رفع بکنیم، که در رأس آنها فرهنگ‏‎ ‎‏است. فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است،‏‎ ‎‏اساس استقلال یک ملت است و لهذا آنها کوشش کرده اند که‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 101

‏فرهنگ ما را استعماری کنند. کوشش کردند که نگذارند انسان پیدا‏‎ ‎‏بشود. آنها از انسان می ترسند، از آدم می ترسند. آنها کوشش‏‎ ‎‏کردند در این سالهای طولانی، و خصوصاً در این پنجاه و چند‏‎ ‎‏سال، که رجال در ایران پیدا نشود. تحصیلات را به طوری قرار‏‎ ‎‏دادند که رشد تحصیلی و انسانی پیدا نشود. ما را همچو‏‎ ‎‏ترساندند، همچو با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از‏‎ ‎‏خودمان می ترسیدیم، به خودمان اعتماد نداشتیم.(128)‏

 29 / 1 / 58 

*  *  *

‏ ‏

عدم استقلال فکری و روحی

‏ ‏

‏ ‏

‏استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را، از دست ما گرفتند. این‏‎ ‎‏بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال نداشت. ما‏‎ ‎‏روحیۀ خودمان را از دست داده بودیم. هرچه می شد در ذهن همه‏‎ ‎‏این بود که باید از خارج این کارها درست بشود می خواستند‏‎ ‎‏اسفالت کنند یک خیابانی را، یا بین این شهر با آن شهر یک خطی‏‎ ‎‏بکشند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به نیروهای انسانی ما،‏‎ ‎‏محتوا را گرفتند. تا یکی مریض می شد، این باید انگلستان برود؛‏‎ ‎‏حالا هم باز تتمه اش هست. اطبا که گاهی می آیند اینجا، می گویند‏‎ ‎‏ما خودمان می توانیم معالجه کنیم اینهایی که می برند آنجا، ما هم‏‎ ‎‏می توانیم معالجه کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب‏‎ ‎‏اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند.(129)‏

 9 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

برنامه فرهنگ این بود که محتوا را از ما بگیرند

‏ ‏

‏ ‏

‏نمی توانستند بگویند که فرهنگ نباشد، می گفتند باشد؛ اما‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 102

‏برنامه ها جوری درست شد که به درد خود ملت نخورد. و بالاتر از‏‎ ‎‏این، این است که تبلیغات زیاد برای اینکه محتوای ما را از ما‏‎ ‎‏بگیرند؛ خودمان را به خودمان بدبین بکنند؛ دانشگاهی را از‏‎ ‎‏روحانی جدا کنند، بلکه دشمن کنند؛ روحانی را با دانشگاهی جدا‏‎ ‎‏بکنند، بلکه دشمن بکنند؛ بازاری را با کذا. همین طور اینها را‏‎ ‎‏محتوایشان را بگیرند و بدبین کنند.‏

‏     و بدتر از آن، این است که محتوای اشخاص را بگیرند که‏‎ ‎‏اطمینان به خودش هم نداشته باشد.(130)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

20 / 3 / 58 

*  *  *

با جدا کردن فرهنگ اسلامی، شرق خودش را باخت

‏ ‏

‏ ‏

‏نظر ما به فرهنگ اسلامی است که این فرهنگ اسلامی را از ما‏‎ ‎‏جدا کردند. و غرب در شرق آنطور نفوذ کرد که شرق خودش را‏‎ ‎‏باخت، و محتوای بسیاری از جوانهای ما را گرفت. اما ما گمان‏‎ ‎‏می کنیم که باید تمام ملتها و دولتها توجه خودشان را به این‏‎ ‎‏نقطه نظر منعطف کنند که این شکست روحی را از ملتها جدا کنند،‏‎ ‎‏و گمان نکنند جوانهای ما که هرچه هست، در غرب است، و‏‎ ‎‏خودشان چیزی ندارند.(131)‏

 21 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

چون فرهنگ از خودمان نبوده، مغزها وابسته شده

‏ ‏

‏ ‏

‏ما خودمان هم فرهنگی باید داشته باشیم؛ و فرهنگ ما فرهنگ‏‎ ‎‏غنی است، نمی توانند اینها ادراک کنند. و این برای این است که‏‎ ‎‏این قدر از بچۀ این قدری که توی جامعه آمده است، در ظرف این‏‎ ‎‏50 سال پنجاه و چند سالی که ما شاهدش بودیم، این بچۀ کوچک‏


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 103

‏تا آن آخر، تمام تعلیم و تربیتش، تعلیم و تربیت فرهنگ خارجی‏‎ ‎‏بوده. فرهنگ از خودمان نبوده، تعلیم و تربیت این بوده، وابستگی‏‎ ‎‏بوده. مغزهای این بچه های ما را از کوچکی وابسته تربیت‏‎ ‎‏کرده اند، تا رسیده اند به جوانها که حالا می بینید که همین جوانها‏‎ ‎‏نمی توانند تفکر کنند که ما خودمان آدمیم. می گویند حتماً باید یا‏‎ ‎‏وابسته به مثلاً فلان مملکت باشیم، یا وابسته به فلان‏‎ ‎‏مملکت.(132)‏

 28 / 6 / 58 

*  *  *

‏ ‏

بالاترین وابستگی، وابستگی افکار است

‏ ‏

‏ ‏

‏ما الآن در همه چیز به گمان همه یک نحو وابستگی داریم. که بالاتر‏‎ ‎‏از همه، وابستگی افکار است. افکار جوانهای ما، پیرمردهای ما،‏‎ ‎‏تحصیلکرده های ما، روشنفکرهای ما، بسیاری از این افکار؛‏‎ ‎‏وابسته به غرب است، وابسته به امریکاست. ولهذا حتی آنهایی که‏‎ ‎‏سوءنیت ندارند و خیال می کنند می خواهند خدمت بکنند به‏‎ ‎‏مملکت خودشان، از باب اینکه راه را درست نمی دانند و باورشان‏‎ ‎‏آمده است که ما باید همه چیز را از غرب بگیریم، این وابستگی را‏‎ ‎‏دارند. و این وابستگی سرمنشأ همۀ وابستگیهاست که ما داریم. اگر‏‎ ‎‏ما وابستگی فرهنگی را داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی‏‎ ‎‏هم هست؛ وابسته اجتماعی هم هست؛ سیاسی هم هست. همۀ‏‎ ‎‏اینها هست.(133)‏

 4 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

فرهنگ استعماری، وابستگی فکری می آورد

‏ ‏

‏ ‏

‏غرب همه چیز استعماری دارد. طب استعماری دارد. فرهنگ‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 104

‏استعماری دارد. همه چیز استعماری دارد، صادر می کند برای‏‎ ‎‏کشورهایی که عقب افتاده اند به اصطلاح آنها، آن چیزی که مناسب‏‎ ‎‏با آنجاست، به طوری که وابستگی داشته باشد. آنها می خواهند ما‏‎ ‎‏وابسته باشیم، و چیزهایی که به ما می دهند چیزهایی است که‏‎ ‎‏وابستگی می آورد. استقلال نمی خواهند ما داشته باشیم. استقلال‏‎ ‎‏فرهنگی نمی خواهند داشته باشیم. استقلال فکری نمی خواهند‏‎ ‎‏داشته باشیم. عُمالی که آنها تربیت کرده اند در پیش خودشان و‏‎ ‎‏صادر کردند برای ما، آنها هم کمک کردند به آنها، و طرز فکر‏‎ ‎‏جامعه ما را به طوری عوض کردند که اگر یک مطلبی غربی نباشد‏‎ ‎‏جامعۀ ما نمی پذیرد این را.(134)‏

 12 / 10 / 58 

*  *  *

‏ ‏

مصیبت بزرگ مسلمین، فرهنگ خودباخته است 

‏ ‏

‏ ‏

‏این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همۀ ممالک‏‎ ‎‏اسلامی، مهمش این سلطۀ فرهنگی بوده است. در آن مراکز‏‎ ‎‏تربیت می شدند بچه های ما به تربیتهایی که وقتی که از دانشگاهها‏‎ ‎‏بیرون می آمدند طرفدار غرب یا طرفدار شرق بودند. همین‏‎ ‎‏جوانهایی که شما ملاحظه می کنید که الآن یا برای چین یا برای‏‎ ‎‏شوروی یا برای امریکا در ممالک مختلف فعالیت می کنند، و الآن‏‎ ‎‏در ایران خصوصاً ‏‏[‏‏فعالیت‏‎ ‎‏]‏‏می کنند، اینها بسیارشان از همین‏‎ ‎‏دانشگاهها بیرون آمده اند، یعنی با این تربیت بیرون آمده اند که‏‎ ‎‏خودتان چیزی نیستید! عمال آنها، چه آنهایی که قلمفرسایی‏‎ ‎‏می کردند و غربزده بودند، و چه آنهایی که در مدارس ما مشغول‏‎ ‎‏تربیت بودند، اینها همه این معنا را متفق الکلمه بودند که ما‏‎ ‎‏خودمان ازمان چیزی نمی آید! ما باید دنبالۀ غرب باشیم، یا دنبالۀ‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 105

‏شرق باشیم. مصیبت بزرگ برای مسلمین همین فرهنگی است که‏‎ ‎‏در بین مسلمین رواج پیدا کرده، و جوانهای ما را می کشاند یا به آن‏‎ ‎‏طرف یا به آن طرف. در ایران اکثراً طرف امریکا هستند، با صورت‏‎ ‎‏اینکه ما کمونیست هستیم!(135)‏

 30 / 2 / 59 

*  *  *

‏ ‏

دانشگاه زمینه ساز خودباختگی 

‏ ‏

‏ ‏

‏این دانشگاه و تربیت دانشگاهی است که جوانهای ما را یا طرف‏‎ ‎‏غرب می کشد یا طرف شرق می کشد و آنها را از خودشان تهی‏‎ ‎‏می کند و وجهۀ آنها را متوجه به غرب و شرق ‏‏[‏‏می‏‏]‏‏کند تا اینکه یا‏‎ ‎‏شرق غلبه کند و تمام جهات ایران را و شرق را و تمام بلاد مسلمین‏‎ ‎‏را از بین ببرد یا غرب غلبه کند و همۀ فرهنگ و چیزهای دیگری را‏‎ ‎‏از ما بگیرند و به جای آن، یک مغز شرقی یا یک مغز غربی‏‎ ‎‏بنشانند و ملت ما را به تباهی بکشند.‏

‏     لکن بحمدالله ، ملت ما بیدار شده است و ملت ما اجازه این‏‎ ‎‏اموری که به نفع شرق است یا به نفع غرب است نمی دهد. و ملت‏‎ ‎‏ما توجه پیدا کرده است به اینکه از دانشگاه است که می تواند یک‏‎ ‎‏کشوری کشور مستقل باشد؛ و از دانشگاه است که می تواند یک‏‎ ‎‏کشوری کشور وابسته باشد.(136)‏

 23 / 3 / 60 

*  *  *

‏ ‏

فرهنگ، اساس هویت و موجودیت جامعه

 

‏ ‏

‏بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه‏‎ ‎‏دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر‏‎ ‎‏جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 106

‏انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بُعدهای اقتصادی، سیاسی،‏‎ ‎‏صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی‏‎ ‎‏است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف‏‎ ‎‏باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا‏‎ ‎‏می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در‏‎ ‎‏تمام ابعاد از دست می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از‏‎ ‎‏استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد، و ساده اندیشی است که گمان‏‎ ‎‏شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها‏‎ ‎‏امکانپذیر است. بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی‏‎ ‎‏استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ‏‎ ‎‏جوامع زیرسلطه است. اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم‏‎ ‎‏کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد‏‎ ‎‏تاخت و تاز استعمارگران خصوصاً غربیها و اخیراً امریکا و‏‎ ‎‏شوروی قرار گرفت. و زبانها و قلمهای غربزدگان و شرقزدگان‏‎ ‎‏آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزدۀ دانشگاهها در طول‏‎ ‎‏مدت تأسیس دانشگاهها و خصوصاً دهه های اخیر این خدمت‏‎ ‎‏بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بین ارباب قلم‏‎ ‎‏و زبان و اساتید، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند که‏‎ ‎‏برخلاف آن مسیر بودند و می باشند، لکن مع الأسف در اقلیت‏‎ ‎‏چشمگیر بودند.(137)‏

 31 / 6 / 60 

*  *  *

 

ضربه مهلک دانشگاه وابسته

‏ ‏

‏ ‏

‏از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز مسئلۀ مراکز تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت از کودکستانها تا دانشگاهها است که به واسطۀ اهمیت‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 107

‏فوق العاده اش تکرار نموده و با اشاره می گذرم. باید ملت غارت‏‎ ‎‏شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربۀ مهلک‏‎ ‎‏زده است قسمت عمده اش از دانشگاهها بوده است. اگر‏‎ ‎‏دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنامه های اسلامی و‏‎ ‎‏ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و‏‎ ‎‏نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم‏‎ ‎‏انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی رفت و هرگز‏‎ ‎‏قراردادهای خانه خراب کن بر ملت محروم غارتزده تحمیل‏‎ ‎‏نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمی شد و‏‎ ‎‏هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب‏‎ ‎‏قدرتهای شیطانی ریخته نمی شد و هرگز دودمان پهلوی و‏‎ ‎‏وابسته های به آن اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند و در‏‎ ‎‏خارج و داخل پارکها و ویلاها بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و‏‎ ‎‏بانکهای خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی‏‎ ‎‏و هرزگی خود و بستگان خود نمایند. اگر مجلس و دولت و قوۀ‏‎ ‎‏قضاییه و سایر ارگانها از دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه‏‎ ‎‏می گرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه برانداز نبود. و اگر‏‎ ‎‏شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش،‏‎ ‎‏نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می کند، از دانشگاهها به‏‎ ‎‏مراکز قوای سه گانه راه می یافت، امروز ما غیر امروز، و میهن ما‏‎ ‎‏غیر این میهن، و محرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و‏‎ ‎‏ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکده ها که هر یک برای‏‎ ‎‏تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این‏‎ ‎‏ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و‏‎ ‎‏دانشگاهها اگر اسلامی ـ انسانی ـ ملی بود، می توانست صدها و‏


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 108

‏هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غم انگیز و اسفبار‏‎ ‎‏است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانی اداره می شد و‏‎ ‎‏عزیزان ما به دست کسانی تعلیم و تربیت می دیدند که جز اقلیت‏‎ ‎‏مظلوم محرومی همه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشۀ‏‎ ‎‏دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز و‏‎ ‎‏مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به‏‎ ‎‏کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه می کردند، و بر‏‎ ‎‏وفق دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل می کردند.‏

‏     اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج‏‎ ‎‏شده. و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همۀ اعصار،‏‎ ‎‏که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به‏‎ ‎‏غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش‏‎ ‎‏نیاید و اختیار از دست نرود. ‏

‏     و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و‏‎ ‎‏دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام‏‎ ‎‏نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون‏‎ ‎‏باشد.(138)‏

 15 / 3 / 68 

*  *  *


کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 109

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 110