فصل پنجم: فرهنگ و از خود بیگانگی
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 97
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 98
برنامه های فرهنگی رژیم شاه، تضعیف کننده جوانان
شما مظاهر تمدن را وقتی که در ایران می آید همچو از صورت طبیعی خارجش می کنید، همچو از صورت طبیعی خارجش می کنید که چیز حلال را مبدل به حرام می کنید. این رادیو برای این بساطی است که حالا در ایران مرسوم است؟ این تلویزیون برای این بساطی است که اینها راه انداخته اند؟ در ممالک دیگر هم همین طور است؟ ممالک متمدنه هم استفاده شان از این آلات جدید همین جور است که آقایان اینجا استفاده می کنند؟ تربیت بد در این مملکت است. فرهنگ ما یک فرهنگی نیست که بتواند این مملکت را اداره کند؛ جوان نیرومند قوی که در مقابل استعمار بایستد، دستش را بلند کند، کشته بشود و نجات بدهد ملت را؛ این فرهنگ ما فرهنگی نیست که اینکاره باشد. اینها اعصاب مردم را با این بساطی که در اینجاها راه می اندازند و با این برنامه هایی که در رادیو و تلویزیون و اینها هست [ضعیف می کنند] و اَضِفْ إلیٰ ذلک مطبوعات ما و روزنامه های ما و مجلات ما و کتابهایی که منتشر می شود، تمام اینها به دست استعمار است؛ استعمار است که روزنامه ها را اینطور مبتذل می کند تا فکر جوانهای ما را مسموم کند. استعمار است که برنامه های فرهنگی ما را
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 99
جوری تنظیم می کند که جوان نیرومند در این مملکت نباشد. استعمار است که برنامه های رادیو و تلویزیون را جوری تنظیم می کند که مردم اعصابشان ضعیف بشود؛ قوّت را از دست بدهند؛ نیرومندی را از دست بدهند. اینها استعمار است. ما با این مظاهر استعماری مخالفیم.(123)
* * *26 / 1 / 43
فرهنگ استعماری ام الامراض است
آنچه می توان گفت ام الامراض است، رواج روزافزون فرهنگ اجنبی استعماری است که در سالهای بسی طولانی جوانان ما را با افکار مسموم پرورش داده و عمال داخلی استعمار بر آن دامن زده اند و از یک فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و کارفرمای استعمارزده حاصل نمی شود.(124)
28 / 2 / 50
* * *
فرهنگ استعماری، جوانان استعماری تحویل می دهد
فرهنگْ مبدأ همۀ خوشبختیها و بدبختیهای ملت است. اگر فرهنگْ ناصالح شد، این جوانهایی که تربیت می شوند به این تربیتهای فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد می کنند. فرهنگ استعماری، جوان استعماری تحویل مملکت می دهد. فرهنگی که با نقشۀ دیگران درست می شود و اجانب برای ما نقشه کشی می کنند و با صورت فرهنگ می خواهند تحویل جامعۀ ما بدهند، این فرهنگْ فرهنگ استعماری و انگلی است. و این فرهنگ از همۀ چیزها، حتی از این اسلحۀ این قلدرها بدتر است.(125)
دی 1356
* * *
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 100
فرهنگمان به خود مردم مربوط نبوده است
یک ملتی احتیاج به فرهنگ دارد، ملت با فرهنگش زندگانی سیاسی می تواند بکند. ما فرهنگمان یک فرهنگی است که استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نیست، بلکه اداره اش باید به دست خارجیها بشود و به امر آنها تنظیم بشود برنامه هایش؛ و لهذا یک فرهنگ سالم تحویل نمی دهند؛ یک فرهنگیان سالم تحویل به ما نمی دهند. اساتید دانشگاه نمی توانند، نمی توانستند که به کار خودشان آنطور که باید ادامه دهند. دانشجوهای دانشگاهها نمی توانند به آنطوری که می خواهند به کارشان ادامه بدهند. همۀ دستگاهها باید دستگاه مداحی برای «آریامهر» باشد همه؛ همه باید یک کلامْ دستگاهی باشد که ادارۀ ظلم را تقویت کند.(126)
2 / 8 / 57
* * *
اگر فرهنگ داشتیم بازی نمی خوردیم
بالاترین ضرری که به این مملکت خورد این بود که نیروی انسانی اش رفت. حالا باید از سر این نیرو پیدا بشود. «خدمت» به وطن کرد! خدمت به وطن! زراعتش را بکلی از بین برد، فرهنگ را بکلی از بین برد و ساقط کرد. اگر ما فرهنگ داشتیم که این بازی سرمان در نمی آمد.(127)
14 / 11 / 57
* * *
با فرهنگ استعماری، رشد انسانی حاصل نمی شود
ان شاءالله بعد از اینکه حکومت اسلامی استقرار پیدا کرد، نقیصه ها را همه با هم باید رفع بکنیم، که در رأس آنها فرهنگ است. فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است، اساس استقلال یک ملت است و لهذا آنها کوشش کرده اند که
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 101
فرهنگ ما را استعماری کنند. کوشش کردند که نگذارند انسان پیدا بشود. آنها از انسان می ترسند، از آدم می ترسند. آنها کوشش کردند در این سالهای طولانی، و خصوصاً در این پنجاه و چند سال، که رجال در ایران پیدا نشود. تحصیلات را به طوری قرار دادند که رشد تحصیلی و انسانی پیدا نشود. ما را همچو ترساندند، همچو با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان می ترسیدیم، به خودمان اعتماد نداشتیم.(128)
29 / 1 / 58
* * *
عدم استقلال فکری و روحی
استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را، از دست ما گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال نداشت. ما روحیۀ خودمان را از دست داده بودیم. هرچه می شد در ذهن همه این بود که باید از خارج این کارها درست بشود می خواستند اسفالت کنند یک خیابانی را، یا بین این شهر با آن شهر یک خطی بکشند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به نیروهای انسانی ما، محتوا را گرفتند. تا یکی مریض می شد، این باید انگلستان برود؛ حالا هم باز تتمه اش هست. اطبا که گاهی می آیند اینجا، می گویند ما خودمان می توانیم معالجه کنیم اینهایی که می برند آنجا، ما هم می توانیم معالجه کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند.(129)
9 / 3 / 58
* * *
برنامه فرهنگ این بود که محتوا را از ما بگیرند
نمی توانستند بگویند که فرهنگ نباشد، می گفتند باشد؛ اما
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 102
برنامه ها جوری درست شد که به درد خود ملت نخورد. و بالاتر از این، این است که تبلیغات زیاد برای اینکه محتوای ما را از ما بگیرند؛ خودمان را به خودمان بدبین بکنند؛ دانشگاهی را از روحانی جدا کنند، بلکه دشمن کنند؛ روحانی را با دانشگاهی جدا بکنند، بلکه دشمن بکنند؛ بازاری را با کذا. همین طور اینها را محتوایشان را بگیرند و بدبین کنند.
و بدتر از آن، این است که محتوای اشخاص را بگیرند که اطمینان به خودش هم نداشته باشد.(130)
20 / 3 / 58
* * *
با جدا کردن فرهنگ اسلامی، شرق خودش را باخت
نظر ما به فرهنگ اسلامی است که این فرهنگ اسلامی را از ما جدا کردند. و غرب در شرق آنطور نفوذ کرد که شرق خودش را باخت، و محتوای بسیاری از جوانهای ما را گرفت. اما ما گمان می کنیم که باید تمام ملتها و دولتها توجه خودشان را به این نقطه نظر منعطف کنند که این شکست روحی را از ملتها جدا کنند، و گمان نکنند جوانهای ما که هرچه هست، در غرب است، و خودشان چیزی ندارند.(131)
21 / 3 / 58
* * *
چون فرهنگ از خودمان نبوده، مغزها وابسته شده
ما خودمان هم فرهنگی باید داشته باشیم؛ و فرهنگ ما فرهنگ غنی است، نمی توانند اینها ادراک کنند. و این برای این است که این قدر از بچۀ این قدری که توی جامعه آمده است، در ظرف این 50 سال پنجاه و چند سالی که ما شاهدش بودیم، این بچۀ کوچک
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 103
تا آن آخر، تمام تعلیم و تربیتش، تعلیم و تربیت فرهنگ خارجی بوده. فرهنگ از خودمان نبوده، تعلیم و تربیت این بوده، وابستگی بوده. مغزهای این بچه های ما را از کوچکی وابسته تربیت کرده اند، تا رسیده اند به جوانها که حالا می بینید که همین جوانها نمی توانند تفکر کنند که ما خودمان آدمیم. می گویند حتماً باید یا وابسته به مثلاً فلان مملکت باشیم، یا وابسته به فلان مملکت.(132)
28 / 6 / 58
* * *
بالاترین وابستگی، وابستگی افکار است
ما الآن در همه چیز به گمان همه یک نحو وابستگی داریم. که بالاتر از همه، وابستگی افکار است. افکار جوانهای ما، پیرمردهای ما، تحصیلکرده های ما، روشنفکرهای ما، بسیاری از این افکار؛ وابسته به غرب است، وابسته به امریکاست. ولهذا حتی آنهایی که سوءنیت ندارند و خیال می کنند می خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان، از باب اینکه راه را درست نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را از غرب بگیریم، این وابستگی را دارند. و این وابستگی سرمنشأ همۀ وابستگیهاست که ما داریم. اگر ما وابستگی فرهنگی را داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست؛ وابسته اجتماعی هم هست؛ سیاسی هم هست. همۀ اینها هست.(133)
4 / 8 / 58
* * *
فرهنگ استعماری، وابستگی فکری می آورد
غرب همه چیز استعماری دارد. طب استعماری دارد. فرهنگ
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 104
استعماری دارد. همه چیز استعماری دارد، صادر می کند برای کشورهایی که عقب افتاده اند به اصطلاح آنها، آن چیزی که مناسب با آنجاست، به طوری که وابستگی داشته باشد. آنها می خواهند ما وابسته باشیم، و چیزهایی که به ما می دهند چیزهایی است که وابستگی می آورد. استقلال نمی خواهند ما داشته باشیم. استقلال فرهنگی نمی خواهند داشته باشیم. استقلال فکری نمی خواهند داشته باشیم. عُمالی که آنها تربیت کرده اند در پیش خودشان و صادر کردند برای ما، آنها هم کمک کردند به آنها، و طرز فکر جامعه ما را به طوری عوض کردند که اگر یک مطلبی غربی نباشد جامعۀ ما نمی پذیرد این را.(134)
12 / 10 / 58
* * *
مصیبت بزرگ مسلمین، فرهنگ خودباخته است
این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همۀ ممالک اسلامی، مهمش این سلطۀ فرهنگی بوده است. در آن مراکز تربیت می شدند بچه های ما به تربیتهایی که وقتی که از دانشگاهها بیرون می آمدند طرفدار غرب یا طرفدار شرق بودند. همین جوانهایی که شما ملاحظه می کنید که الآن یا برای چین یا برای شوروی یا برای امریکا در ممالک مختلف فعالیت می کنند، و الآن در ایران خصوصاً [فعالیت ]می کنند، اینها بسیارشان از همین دانشگاهها بیرون آمده اند، یعنی با این تربیت بیرون آمده اند که خودتان چیزی نیستید! عمال آنها، چه آنهایی که قلمفرسایی می کردند و غربزده بودند، و چه آنهایی که در مدارس ما مشغول تربیت بودند، اینها همه این معنا را متفق الکلمه بودند که ما خودمان ازمان چیزی نمی آید! ما باید دنبالۀ غرب باشیم، یا دنبالۀ
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 105
شرق باشیم. مصیبت بزرگ برای مسلمین همین فرهنگی است که در بین مسلمین رواج پیدا کرده، و جوانهای ما را می کشاند یا به آن طرف یا به آن طرف. در ایران اکثراً طرف امریکا هستند، با صورت اینکه ما کمونیست هستیم!(135)
30 / 2 / 59
* * *
دانشگاه زمینه ساز خودباختگی
این دانشگاه و تربیت دانشگاهی است که جوانهای ما را یا طرف غرب می کشد یا طرف شرق می کشد و آنها را از خودشان تهی می کند و وجهۀ آنها را متوجه به غرب و شرق [می]کند تا اینکه یا شرق غلبه کند و تمام جهات ایران را و شرق را و تمام بلاد مسلمین را از بین ببرد یا غرب غلبه کند و همۀ فرهنگ و چیزهای دیگری را از ما بگیرند و به جای آن، یک مغز شرقی یا یک مغز غربی بنشانند و ملت ما را به تباهی بکشند.
لکن بحمدالله ، ملت ما بیدار شده است و ملت ما اجازه این اموری که به نفع شرق است یا به نفع غرب است نمی دهد. و ملت ما توجه پیدا کرده است به اینکه از دانشگاه است که می تواند یک کشوری کشور مستقل باشد؛ و از دانشگاه است که می تواند یک کشوری کشور وابسته باشد.(136)
23 / 3 / 60
* * *
فرهنگ، اساس هویت و موجودیت جامعه
بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 106
انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بُعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد، و ساده اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکانپذیر است. بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیرسلطه است. اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصاً غربیها و اخیراً امریکا و شوروی قرار گرفت. و زبانها و قلمهای غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزدۀ دانشگاهها در طول مدت تأسیس دانشگاهها و خصوصاً دهه های اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بین ارباب قلم و زبان و اساتید، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند که برخلاف آن مسیر بودند و می باشند، لکن مع الأسف در اقلیت چشمگیر بودند.(137)
31 / 6 / 60
* * *
ضربه مهلک دانشگاه وابسته
از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز مسئلۀ مراکز تعلیم و تربیت از کودکستانها تا دانشگاهها است که به واسطۀ اهمیت
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 107
فوق العاده اش تکرار نموده و با اشاره می گذرم. باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربۀ مهلک زده است قسمت عمده اش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنامه های اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی رفت و هرگز قراردادهای خانه خراب کن بر ملت محروم غارتزده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمی شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمی شد و هرگز دودمان پهلوی و وابسته های به آن اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پارکها و ویلاها بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهای خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی و هرزگی خود و بستگان خود نمایند. اگر مجلس و دولت و قوۀ قضاییه و سایر ارگانها از دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه برانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می کند، از دانشگاهها به مراکز قوای سه گانه راه می یافت، امروز ما غیر امروز، و میهن ما غیر این میهن، و محرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکده ها که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها اگر اسلامی ـ انسانی ـ ملی بود، می توانست صدها و
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 108
هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غم انگیز و اسفبار است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانی اداره می شد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم و تربیت می دیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشۀ دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه می کردند، و بر وفق دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل می کردند.
اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده. و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همۀ اعصار، که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود.
و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.(138)
15 / 3 / 68
* * *
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 109
کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 110