فصل هفتم: زمینه های لازم خودباوری و خودکفایی

سیاست گذاریها و قوانین

‏ ‏

سیاست گذاریها و قوانین

‏ ‏

‏ ‏

لزوم توجه به مسائل اساسی کشور در برنامه‌ریزی

‏ ‏

‏ ‏

‏فرهنگ باید بازسازی بشود، تصفیه بشود. ادارات باید تصفیه‏‎ ‎‏بشوند. همۀ اینها باید بشود. کشاورزی باید تقویت بشود که ما‏‎ ‎‏محتاج نباشیم به اینکه از دشمنهای خودمان چیزی طلب کنیم.‏‎ ‎‏فرهنگ ما باید درست بشود. دانشگاه ما باید درست بشود که ما‏‎ ‎‏راجع به همۀ امور خودکفا بشویم. لکن آنها برنامه های دراز مدت‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 218

‏است که باید با طول مدت این انجام بگیرد.(294)‏

 18 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

استقبال از سیاست انزوا، عامل خودکفایی 

‏ ‏

‏ ‏

‏ما از این انزوا نمی ترسیم. ما استقبال می کنیم یک همچو انزوایی را‏‎ ‎‏که ما را وادار می کند که خودمان به فکر خودمان بیفتیم. وقتی این‏‎ ‎‏انزوا نباشد ما متّکل به غیریم. هر چی می خواهیم، دستمان پیش‏‎ ‎‏غیر دراز است، گندم هم می خواهیم از آنها بگیریم و ارزاقمان را از‏‎ ‎‏آنها بگیریم و صنایعمان را آنها برایمان بیایند درست بکنند؛ همه‏‎ ‎‏چیزمان دست آنها باشد. ملت تا اینطور باشد، نمی تواند خودش‏‎ ‎‏دارای یک چیزی باشد، در اقتصاد مستقل باشد، در جنگ مستقل‏‎ ‎‏باشد، در اجتماع مستقل باشد. وقتی شما منزوی باشید، می توانید‏‎ ‎‏این کارها را بکنید. شمای منزوی می توانید که فکر بکنید که باید‏‎ ‎‏کشاورزیمان را خودمان اداره کنیم، محتاج نشویم به دیگران؛ برای‏‎ ‎‏اینکه ما منزوی هستیم، دیگران نمی دهند به ما.‏

‏     وقتی یک ملتی احساس کرد که ارزاقش را دیگران نمی دهند به‏‎ ‎‏او، خودش به فکر می افتد که برای خودش درست کند. مادامی که‏‎ ‎‏در نظرش این است که نه، ما را می آورند برایمان، می دهند به ما،‏‎ ‎‏نمی تواند کار بکند. اینهایی که وقتی در اطرافشان ده تا پانزده تا‏‎ ‎‏نوکر هست، می افتند و تنبل می شوند و هیچ کار از آنها نمی آید،‏‎ ‎‏وقتی می بریشان حبس، خودش توی حبس کارهای خودش را‏‎ ‎‏می کند؛ برای اینکه منزوی شده. ملتی که منزوی بشود، می تواند‏‎ ‎‏ترقّی کند، مترقّی می شود. ملتی که منزوی نیست نمی تواند به‏‎ ‎‏ترقّی، راه خودش را برود. ملت غیر منزوی؛ یعنی، ملتی که‏‎ ‎‏اتّکالش به دیگران است، خوراکش را از دیگران می گیرد،‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 219

‏اتومبیلش هم از دیگران می گیرد، برقش هم از دیگران می گیرد.‏‎ ‎‏این ملت تا آخر باید اسیر باشد. تا منزوی نشوید نمی توانید‏‎ ‎‏مستقل بشوید. از انزوا ما چه ترسی داریم. ما آن روزی که منزوی‏‎ ‎‏نبودیم همۀ گرفتاریها را داشتیم. حالایی که منزوی هستیم مستقل‏‎ ‎‏هم هستیم. الآن هر کسی آقای خودش هست، هی زیر بار دیگری‏‎ ‎‏نیست. الآن می تواند یک سفارتخانه ای ـ هر سفارتخانه ای‏‎ ‎‏می خواهد باشد ـ می تواند که به حکومت ما، به دولت ما یک چیز‏‎ ‎‏را تحمیل کند؟ پس ما منزوی نیستیم.‏

‏     شما خیال می کنید منزوی هستیم. منزوی به آن معنایی که شما‏‎ ‎‏می خواهید نباشیم، این معنایش این است که ما وابسته باشیم و تا‏‎ ‎‏آخر، غلام حلقه به گوش باشیم.(295)‏

 12 / 8 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سیاست خارجی برپایه خودکفایی 

‏ ‏

‏ ‏

‏و سفارتخانه ها امیدوارم که حالا که مال خودتان شده است و یک‏‎ ‎‏حاکمی بر سرتان نیست که فشار بیاورد که چه بکنید و باید‏‎ ‎‏خودتان عمل بکنید، سفارتخانه ها باید سفارتخانه هایی باشند که‏‎ ‎‏در صراط مستقیم انسانیت سیر بکنند. صراط مستقیم انسانیت هم‏‎ ‎‏این نیست که ما نماز بخوانیم، باید آن را هم بخوانیم، اما‏‎ ‎‏سفارتخانه باید از تحت سلطۀ غیر بیرون بیاید، تصرفاتی کسی بر‏‎ ‎‏او نداشته باشد، الاّ خود دولت، الاّ خود وزارت خارجه. یک راه‏‎ ‎‏باشد، نه اینکه بکشندش از این طرف و از آن طرف؛ چنانچه پیشتر‏‎ ‎‏خوب، آنطور بود که یا این طرف می کشیدند و می بردندش یا آن‏‎ ‎‏طرف می کشیدند و می بردندش. گرفتاریهای ما همین بود که‏‎ ‎‏وابستگی طوری شده بود که بازکردن این وابستگی و برداشتن این‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 220
‏قید از گردنها کار بسیار مشکلی بود. لکن بحمدالله ، تاکنون ملت ما‏‎ ‎‏و دولت ما موفق شده است و امروز هم باید همین طور باشد؛‏‎ ‎‏یعنی، در هر قدمی که برمی دارید، باید فکر این باشید که آیا این‏‎ ‎‏قدمی که ما برمی داریم روبه وابستگی است؛ شیاطین ما را دارند‏‎ ‎‏وابسته می کنند یا نه روی آزادی است و ما خودمان می خواهیم این‏‎ ‎‏کار را بکنیم؟‏

‏     ‏‏سفارتخانه ها هر کاری  می کنند باید این را قبلاً توجه بکنند که ما‏‎ ‎‏داریم این کاری را که می کنیم، آیا این کار، ما را یک قدری به وابستگی‏‎ ‎‏دارد نزدیک می کند یا ما را به رهایی و آزادی دارد نزدیک می کند؟ و‏‎ ‎‏همین طور سایر جاها. ما اگر به فکر این باشیم که خودمان کارهای‏‎ ‎‏خودمان را انجام بدهیم، کشور مال خودمان است، زراعتش را‏‎ ‎‏خودمان باید انجام بدهیم، فرض کن اداراتش را خودمان اداره بکنیم،‏‎ ‎‏کارگری را خودمان باید انجام بدهیم، وقتی این احساس در انسان‏‎ ‎‏قوی شد، دنبال این احساس می رود انسان. پیدا کردن راه مشکل‏‎ ‎‏است، لکن بعد از پیدا کردن، پیمودنش آسان است. یک کسی که در‏‎ ‎‏بیابان گم شده است، این هی از این راه می زند، از آن راه می زند و‏‎ ‎‏شاید تا ده سال هم اینطور وقتی برود، نمی تواند برسد به مقصد. اما‏‎ ‎‏وقتی افتاد در راهی که این دیگر راه، راهی که می رسد انسان به‏‎ ‎‏جایی، آن دیگر رفتنش نزدیک است. یک کسی در بیابان است، یک‏‎ ‎‏قدری از این طرف می رود می بیند نشد یک وقت از آن طرف می رود‏‎ ‎‏می بیند نشد، تا اینکه بر می خورد به راه اسفالت. وقتی برخورد به راه‏‎ ‎‏اسفالت، راه را پیدا کرده است، می رود و می رسد به مقصد. ‏

‏     ‏‏الآن ما هم اینطور هستیم که بحمدالله ، راه را پیدا کرده ایم و این‏‎ ‎‏از بزرگترین چیزهایی هست که برای ما موفقیت آمیز بوده است و‏‎ ‎‏حاصل شده است و رفتنش  آسان است، لکن همت می خواهد.‏

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 221

‏باید همه همت کنید، دست به هم بدهید و تمام مردم با دولت، با‏‎ ‎‏ملت، با هم بجوشند و کوشش کنند به اینکه ما خودمان‏‎ ‎‏می خواهیم کارهای خودمان را انجام بدهیم و می خواهیم خودمان‏‎ ‎‏با کفایت خودمان خودکفا باشیم. نه گندم را از خارج بیاوریم، نه‏‎ ‎‏ـ فرض کنید که ـ چیزهای خوردنی بیاوریم و نه چیزهایی که‏‎ ‎‏احتیاج داریم؛ نه پوشاک بیاوریم، نه خوراک بیاوریم، نه چیزهای‏‎ ‎‏دیگر که احتیاج داریم در جنگ و در سایر جاها.(296)‏

*  *  * 4 / 10 / 61 

‎ ‎

کتابخودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 222