فرهنگ و انحراف فرهنگی

فرهنگ و انحراف فرهنگی

‏ ‏

(مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین حشمتی، معاون فرهنگی مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی)

 

 

اشاره:

حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا حشمتی، معاون امور فرهنگی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی است. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مشهد گذراند و سپس به عنوان دانشجوی رشته آمار، وارد دانشگاه شیراز شد و در همان شهر تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرد و بخصوص از محضر شهید آیت الله دستغیب بهره مند شد. حشمتی پس از طی مقدمات برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم هجرت کرد. او در زمینه فعالیتهای فرهنگی و مدیریتی دارای سوابق و مسئولیتهای متعدد بوده است از جمله مسئولیت پشتیبانی جنگ سازمان تبلیغات، مسئول فعالیتهای فرهنگی در کردستان در دوران جنگ تحمیلی، معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات، مسئولیت ستاد کانونهای مساجد وزرات ارشاد و...

او همچنین دارای مقالات و کتابهای تحقیقی گوناگونی است از جمله کتاب تجدید حیات مساجد ایران، تحلیل آماری مساجد، راهنمای ساخت و ساز مسجد و..

مصاحبه حضور را با ایشان در پی می خوانید.

‏* * *‏

حضور: شما با توجه به دیدگاههای حضرت امام چه برداشتی از معنا و مفهوم فرهنگ دارید؟

حجت الاسلام و المسلمین حشمتی:‏ وقتی کلمات حضرت امام را در باره فرهنگ ملاحظه می کنیم یک بخش آن مربوط به اهمیت فرهنگ است. مانند زیربنا بودن فرهنگ یا اینکه فرمودند اگر فرهنگ درست بشود این مملکت درست می شود، یا اصلاح فرهنگ در رأس امور است،  یا‏


حضورج. 70صفحه 138

IMG_0315

‏ 

‏ ‏

‏اصلاح باید از فرهنگ شروع شود و غیره. چنین جملاتی بیانگر اهمیت فرهنگ از دیدگاه امام است. یک بخش دیگر سخنان ایشان مربوط به وابستگی فرهنگی است. امام می خواستند مردم استقلال فرهنگی داشته باشند یعنی به فرهنگ خودشان متکی باشند. کلاً امام دوست داشتند ملتهای شرق مستقل باشند. امام خمینی یک چهره ضد استبدادی، ضد استعماری و ضد استکباری بودند. به هرحال فرهنگ معمولاً مجموعه رفتارها، گرایشها، تفکرات و اعتقادات یک فرد را در بر می گیرد که این مجموعه وقتی در کنار هم قرار می گیرند فرهنگ آن جامعه را نشان می دهد. ‏

‏ ‏

حضور: امام خمینی در بعضی از سخنان خود در باره انحراف فرهنگی هشدار داده اند. آیا به نظر شما در شرایط امروز جامعه انحراف فرهنگی مشاهده می شود یا خیر و اگر چنین انحرافی رخ داده است در باره چگونگی آن توضیح بفرمایید.

حشمتی:‏ من فکر می کنم که ما باید ابتدا یک معیار داشته باشیم تا ببینیم از آن معیار، جامعه ‏


حضورج. 70صفحه 139

‏منحرف شده است یا خیر. یک معیار کلی در جوامع اسلامی اسلام است ولی به دلیل آنکه اسلام یک معیار کلی است، هر شخص یا جامعه اسلامی به صورت خاص خود به آن نگاه می کند. ولی ما معتقدیم اسلامی که امام معرفی می کرد یعنی اسلام ناب، برای ما الگو و معیار است. حالا اگر بخواهیم ببینیم جامعه از این معیار منحرف شده است یا خیر طبعاً باید دیدگاههای امام و سخنان ایشان را نسبت به اسلام و فرهنگ اسلامی بدانیم و بشناسیم. اتفاقاً مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام دیدگاههای امام را تحت عنوان" اسلام ناب" و یکی هم تحت عنوان "آئین انقلاب اسلامی" استخراج و منتشر کرده است. کتابهای دیگری هم در این زمینه وجود دارد. این کتابها نگرش راسخ امام را نسبت به اسلام بیان می کند. یکی از محورهای اندیشه حضرت امام- به عنوان مثال عرض می کنم- محور وحدت است. در نگاه امام اسلام اصلاً آمده است تا میان جوامع اسلامی ایجاد و حدت کند. حال اگر شما در جامعه تفرقه می بینید ما می گوییم این انحراف شروع شده است. یا مثلاً از دیدگاه امام اسلام آمده است تا مبانی اخلاقی را در مردم تقویت کند. حال اگر شما در جامعه بد اخلاقی را مشاهده می کنید ما قائل هستیم که از راه امام انحراف شروع شده است. به هر میزانی که جامعه را دقیق تر ملاحظه کنیم موارد انحراف را بیشتر و دقیق تر می توانیم ببینیم. مثال دیگر اینکه  در کسوت خود ما، در نگاه امام - ایشان بارها اشاره کردند و پیام مفصلی هم به عنوان "منشور روحانیت" دارند- روحانیون کسانی هستند که وظایف انبیا را انجام می دهند. انبیا آمده اند تا نسبت به مردم وظیفه" یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه" را انجام دهند. پس  روحانیون، هم باید به مردم کتاب تعلیم دهند و هم آنها را تزکیه و پاک کنند. در نگاه امام روحانی شخصیت مخصوصی است که زی خاص خود را دارد که همان زی طلبگی است. او بسیار متواضع است، حتی الامکان ساده زندگی می کند، حتی الامکان با مردم مدارا می کند. در حوزه علم و دانش خود، خوب مطالعه و بررسی کرده است، به مبانی اعتقادی خود ایمان دارد و حداقل در زمینه قرآن و حدیث خوب کار کرده است. ما، در هر حوزه که می خواهیم وارد شویم چون معیار ما اسلام از دریچه امام است لذا با این معیار انحرافات را بخوبی می توانیم شناسایی کنیم. مثلاً در نگاه امام حکومت در خدمت مردم است یعنی خادم مردم است، باید برای مردم‏


حضورج. 70صفحه 140

‏خدمت کند. مردم باید از حکومت حاکمان احساس امنیت و احساس رضایت کنند و یک وابستگی داشته باشند. همانطور که در زمان جنگ اینطور بود. مردم اعتقاد داشتند که دفاع از کشور، وظیفه شرعی آنهاست. چون این وظیفه فقط وظیفه دولت و ارتش و سپاه نبود. روابط ملت و مردم با حکومت در نگاه امام رابطه ای تعریف شده است. کما اینکه الگوی اولیه ما الگوی حکومت امیرالمؤمنین بود و خلافت ایشان در همان چند سال کوتاهی که ایشان حکومت کردند. اینها معیارهای ماست. وقتی ما می بینیم از این معیارها فاصله گرفته ایم می گوییم انحراف شروع شده است. به نظر من اخلاق فردی امروز جامعه دچار انحرافاتی شده است. امام بخشی از عمر خود را صرف مبارزه با خرافات کردند ولی امروز خرافه گرایی در جامعه ما زیاد شده است. امام تأکید زیادی بر قرآن داشتند. وصیتنامه ایشان با حدیث ثقلین شروع می شود. نظر امام این بود که مردم با قرآن خو بگیرند، فرهنگ قرآنی در جامعه حاکم باشد و موارد بسیار دیگر که می توان یک به یک شماره کرد و نشان داد که از دیدگاههای امام یعنی از اسلام ناب محمدی(ص) انحراف بوجود آمده است. اگر معیار را امام قرار دهیم انحرافات زیاد است. مثلاً اگر در جامعه بیماریی می بینیم که آبروی مردم توسط هر شخص یا هر رسانه براحتی ریخته می شود ما این را انحراف می دانیم. دقت کنیم که هم امام و هم سایر اندیشه مندان انحرافات اجتماعی را مهمتر از ‏


حضورج. 70صفحه 141

‏انحرافات فردی می دانند. شاید یک فرد بدرستی اخلاق اسلامی را رعایت نکند ولی آن ضررش به خودش می رسد ولی در حوزه اجتماعی عدم رعایت اخلاق اسلامی، جامعه را متضرر خواهد کرد.  ‏

‏احترام به مردم و رعایت حرمت های مردم واقعاً مهم است. کسی حق ندارد به حریم شخصی افراد وارد شود، نباید آبروی آنها درجایی ریخته شود و آنها نتوانند از خود دفاع کنند. آبروی مؤمن مثل کعبه می ماند، باید حفظ شود. خوب، نگاه امام اینهاست. ولی ما هر چه دقت می کنیم می بینیم آبروی مردم را بردن رواج یافته است. پس این انحراف است. از این نمونه و مصادیق متأسفانه زیاد است. این بر عهده متفکران و اندیشه مندان است که فکر و چاره ای بکنند. ‏

‏ ‏

حضور: همانطور که اشاره کردید حضرت امام دایره شمول مفهوم فرهنگ را بسیار وسیع می دیدند به نحوی که استقلال سیاسی، ارتباط حکومت با مردم، نقش نیروهای اجتماعی و بسیاری از مفاهیم دیگر را نیز جزیی از فرهنگ می دانستند. ولی این انحرافی که از اندیشه های امام بوجود آمده و هست و مشهود است آیا می تواند ریشه هایی داشته باشد، نقطه شروعی داشته باشد، در این زمینه چه نظری دارید؟ 

حشمتی:‏ طبعاً همینطور است. هر پدیده ای علل و عواملی دارد و می توان برای آن نقطه شروعی قائل شد. اگر معیار را اندیشه امام قرار بدهیم که همان اسلام ناب است، وقتی این اسلام بخواهد در جامعه مستقر شود طبیعتاً با آن مخالفتهایی خواهد شد. در صدر اسلام هم با حکومت امیرالمؤمنین مخالفتهای زیادی شد. انگیزه های زیادی هست برای مخالفت کردن با اندیشه حضرت امام. وقتی منافع اشخاص به خطر بیفتد سعی می کنند با اندیشه و راه امام مخالفت کنند. البته به اعتقاد خود من بعضی از مخالفتها ریشه در بد فهمیدن اسلام دارد. بعضی ها برداشت نادرستی از اسلام دارند. در زمان حیات خود حضرت امام هم دیدید که تفسیر سوره حمد ایشان به علت جوسازی های بعضی ها  ناتمام ماند. یا مثلاً در فیضیه وقتی ایشان تدریس می کردند با ایشان مخالفت می کردند. اینها به علت آن است که مخالفان بد می فهمند. هنوز هم انجمن حجتیه را در کشور داریم. آنها از امام زمان و از این پدیده مبارک بد فهمیدند و چون بد فهمیدند عملکرد آنها‏


حضورج. 70صفحه 142

‏نیز مخالف راه امام و اندیشه امام است. گو اینکه بعضی ها منافع شخصی اشان اقتضا می کند که با اندیشه و راه امام مخالفت کنند. مثلاً می گویند چه دلیلی دارد که روحانیت باید زی طلبگی داشته باشد. خیلی ها این قضیه را قبول نمی کنند. وقتی من طلبه نمی خواهم متواضع باشم، با مردم صمیمی تر باشم و وظیفه خودم را انجام بدهم می آیم به مبانی امام خرده می گیرم یا آنها را اصلاً قبول نمی کنم. ‏

‏بعضی از اشخاص هم در حوزه مجریان یعنی مجموعه دولت، قوه قضائیه، قوه مقننه هستند، اینها طبق برنامه سوم توسعه و برنامه چهارم و پنجم توسعه که الان در حال تدوین و تصویب نهایی است بنا بود و بناست که برابر یکی از بندهای آن قانون زنده و نمایان نگه داشتن آرمانها و اندیشه امام را در دستور کار قرار دهند. اینها قانوناً مسئولند. چگونه می توان آرمانها و اندیشه امام را زنده نگه داشت؟ این مجریان باید نگه دارند و حفظ کنند راه و اندیشه امام را. این کار برای مجریان نظام سخت است و چون سخت است آن را به حاشیه می برند و حتی گاهی قوانینی و تصمیمات اجرایی مطرح می شود که با این قوانین در تعارض هست. این مجموعه عوامل باعث شده است که اندیشه و راه امام روی زمین مانده یا به حاشیه کشانده شود. ‏

‏ ‏

حضور: خود حضرت امام در زمان حیات خودشان سه گروه را در داخل کشور معارض اسلام ناب معرفی کردند که اول از همه و بدتر از همه متحجرین هستند که حضرت امام در باره 


حضورج. 70صفحه 143

خطرآنها سخنان و هشدارهایی دارد که حتی در باره لیبرالها و منافقین نگفته است. در خارج از کشور هم آمریکا و انگلیس و سایر مستکبران و وابستگان آنها از نظر امام در مقابل اسلام ناب ایستاده اند. ولی فعلاً بحث گروهها و نیروهای داخلی است. حالا به نظر شما این گروهها - خصوصاً متحجران که به قول حضرت امام خون به دل ایشان کردند- آیا حالا در زمان ما قدرت گرفته اند یا نه و وضع اینگونه گرایشها و گروهها را چگونه می بینید؟ آیا همین ها نیستند که تجدید قوا کرده اند و در پی حذف راه و اندیشه امام هستند؟

حشمتی:‏ به نظر من با این رواج خرافاتی که در جامعه مشاهده می شود که ساخته و بافته دست متحجران است و با فعالیتهایی که در گوشه و کنار می شنویم از انجمنها و گروههای آنها این اشخاص نه تنها تجدید حیات کرده بلکه میدان دار هستند. الان دهها محفل و مجلس مربوط به چنین گروههایی برپا می شود که حتی بعضاً صدا و سیما هم آن را ترویج می کند که مبانی اسلامی و علمی درستی ندارد در حالی که ما، در تهران یا قم، مجالس علمی و اخلاقی مهمی داریم مانند درسهای آیت الله جوادی آملی. قدیمی های تهران نقل می کنند که در همین پایتخت در زمان شاه گاه تا چندین جلسه اخلاقی و تفسیری برگزار می شد. چرا الآن باید مسئولان فرهنگی کشور راه دیگری بروند. لذا خطر تحجر بسیار شدید و قوی به نظر می رسد. خطر لیبرالها و غرب زده ها نیز در حد خودشان مطرح است. طبعاً هر گروهی کار خودش را انجام می دهد. ولی مسأله اینجاست که متحجران در چهره دین و در پوشش اعتقادات مذهبی، تیشه به ریشه اندیشه های امام می زنند.‏

‏اما نکته ای که من باید در اینجا عرض کنم این است که اگر بناست با خرافه زدایی مبارزه کنیم این مبارزه سربازان خودش را می خواهد. ما حتی در دوره بعد از انقلاب هم به دلایل زیاد نتوانستیم نیروهایی را تربیت کنیم که در درجه اول جریانهای انحرافی را بشناسند و سپس با آنها به مقابله فرهنگی بپردازند. مثلاً در زمان سابق شهید مطهری می دید که تحریفاتی در بیان واقعه عاشورا دارد اتفاق می افتد. ایشان وارد این صحنه شد و مجموعه سخنان ایشان که سه جلد کتاب شد بخوبی مسأله را روشن کرد. به اعتقاد من یکی از کمبودهای ما این است که سربازان این جبهه فرهنگی را در اختیار نداریم یا اصلاً چنین نیروهایی را تربیت نکردیم. ‏


حضورج. 70صفحه 144

‏به هر حال جریان تحجر،اندیشه های خود را در لفاف دین و گرایش دینی پیش می برد. این جریان لایه های زیرین جامعه را پوشش می دهد و با انواع حیله ها اهداف خود را پی می گیرد. مثلاً یکی از اهدافی که اینها انجام دادند و خیلی هم مؤثر بوده و لازم است من اینجا به آن اشاره کنم این است که نشاط مطالعه کردن و مباحث علمی را از جامعه گرفته اند. جامعه را سعی کردند از عقل و تعقل و فهمیدن که مبنای اندیشه امام است دور کنند. وقتی جامعه از مطالعه و تعقل و فکر کردن تهی شود جای آن را چه چیزی پر می کند؟ میدان دار چه کسانی می شوند؟ جای آن را عده ای پر می کنند که با مداحی و غیر مستند حرف زدن و خواب دیدن و حتی با طلسم و جادو و جنبل جامعه را می خواهند اداره کنند. با ارتباطات غیر عقلی و نظایر اینها می خواهند جامعه را اداره کنند. در حالی که مسایل جامعه و معیشت مردم قوانین خودش را دارد، منطق خودش را دارد. باید این مسائل بررسی و برنامه ریزی شود تا به هدف مطلوب برسیم. ما برای ساده کردن کارها و حفظ پست ها و مقام ها و  اینکه هر راه حل درست و یا نادرستی که گذاشتیم کسی حرفی نزند می گوییم نه اینها نیازی نیست و مثلاً با یک خواب بخواهیم سر و ته قضیه را هم بیاوریم. ‏

‏در هرحال مخالفت های خارج از نظام، مخالفتهای استکبار جهانی همانطور که شما اشاره ‏


حضورج. 70صفحه 145

‏کردید تأثیر خودش را دارد و آنها بیکار ننشسته اند ولی ما، هم باید نیرو تربیت می کردیم نکردیم، هم باید برنامه ها را خوب تنظیم می کردیم نکردیم و هم مخالفان ما روشهای کاملاً مغالطه آمیز خودشان را استفاده کردند و حالا آنها میدان دار معرفی اسلام شده اند. این است که اندیشه امام خیلی مطرح نیست.‏

‏ ‏

حضور: البته به نظر می رسد اسم امام هست. ادعای پیروی از راه امام و اندیشه امام هم می شود. ولی علاوه بر اینکه عمل امام نیست، آنچه می بینیم، در نشریات، در صدا و سیما و در جاهای دیگر معمولاً یک نوع برداشت گزینشی از سخنان امام مطرح و تبلیغ می شود که موافق اهداف خاصی باشد و ابداً به شرایط زمانی و مکانی سخن امام و سایر سخنانی که خوشایند بعضی ها نیست هیچ توجهی نمی شود. مثلاً آنجاهایی که مردم نسبت به دولت وظایفی دارند خیلی بزرگنمایی و تبلیغ می شود ولی آنجاهایی که مسئولین نسبت به مردم متعهدند و وظیفه دارد یا اصلاً بیان نمی شود و یا در یک جملات کلی و گذرا چیزهایی گفته می شود مثل اینکه دولت، خدمتگزار است و حامی مستضعفان است و نظایر اینها. شاید یکی از روشهای کوبیدن اندیشه امام برداشت گزینشی از سخنان ایشان باشد.

حشمتی:‏ درست است. چون نمی توانند رو راست به مردم بگویند ما اندیشه حضرت امام را قبول نداریم لذا مجبورند آن قسمت از سخنان امام را که به نفع خودشان است استفاده کنند و قسمتهای دیگر را رها کنند. خوب این طبع کار آنان است ولی ما باید مراقبت کنیم. متفکران جامعه باید مراقب باشند. اگر ما عقب نشستیم و نقدی نکردیم و صحبتی نکردیم آنها میدان دار هستند و در آینده هم خواهند بود. ‏

‏ ‏

حضور: یک پرسشی هم داشتم در باره فعالیتهای فرهنگی مؤسسه. شما به عنوان معاونت فرهنگی مؤسسه به طور کلی در باره برنامه های فرهنگی مؤسسه در گذشته و حال و برنامه های آینده توضیحی بفرمایید. 

حشمتی:‏ در حوزه معاونت فرهنگی مؤسسه، هدف، ترویج اندیشه های حضرت امام و معرفی آن به جامعه است. در همه مؤسسات پژوهشی و فرهنگی روشهایی معمول است که بر اساس آن‏


حضورج. 70صفحه 146

‏آثار مکتوب خود را که محققان و اندیشه مندان تدوین می کنند به چاپ می رسانند. ما هم وظیفه داریم آثار خود حضرت امام و آثاری که در رابطه با آنها تألیف و تدوین می شود، چاپ و به جامعه عرضه کنیم، از جمله به محافل دانشگاهی و بویژه کتابخانه ها. تقریباً تمامی کتابخانه های مهم داخل کشور و حتی بعضی از کتابخانه های خارج کشور را پوشش می دهیم واز این طریق به معرفی کتابهای امام یا کتابهایی که در حوزه اندیشه امام نوشته شده است می پردازیم. این از وظایف ماست. از کارهای دیگری که ما انجام داده ایم در مورد مکانهای منتسب به حضرت امام هست، مانند جماران، بیت امام در قم، بیت امام در خمین، اینها مکانهایی است که ما سعی می کنیم با هماهنگی سایر دستگاهها زائرینی که به سمت این مکانها می آیند- و هرساله تعداد زیادی از زائرین از داخل و خارج کشور به این مکانها می آیند- ما اینها را تبدیل کنیم به عرصه معرفی امام و اندیشه های امام. برای اکثر زائرینی که می آیند یک معرفی اجمالی از زندگی و سیره امام بیان می شود و گاهی با اهدای سی دی کتاب یا اهدای کتاب سعی می شود با آنان رابطه برقرار شود. ‏

‏از کارهای مهم حوزه فرهنگی مؤسسه در سالگردهای حضرت امام و حاج احمد آقاست. با توجه به خیل عظیم مردمی که خصوصاً به حرم حضرت امام می آیند مؤسسه با توجه به میزان ‏


حضورج. 70صفحه 147

‏توان خود سعی می کند نسبت به تبلیغ و معرفی بهتر حضرت امام کار کند. ‏

‏یکی دیگر از فعالیتهای ما، همکاری با صدا و سیما و تهیه برنامه هایی است که به معرفی زندگی و آثار و اندیشه های امام می پردازد؛ یا با تهیه فیلم هایی که مؤسسه دارد و سایر فعالیتهای هنری که از طرق گوناگون حتی از طریق مترو و سایر رسانه هایی که در دسترس هست انجام می شود به صورتهای گوناگون زندگی و اندیشه امام را معرفی می کنیم. ‏

‏یکی دیگر از کارهای ما ایجاد نمایشگاهها یا شرکت در نمایشگاههای مختلف است مانند نمایشگاه کتاب یا نمایشگاه آثار هنری و فرهنگی بخصوص در مواردی که نمایشگاه، مربوط به حضرت امام باشد.‏

‏یک کار نسبتاً دائمی سالانه هم داریم که با همکاری حوزه های علمیه و دانشگاهها بر پایه جشنواره هایی با موضوع امام خمینی برگزار می شود که کار بزرگی است، ملی است. ما با نهادهای مختلف - تفاهم نامه هایی هم با آنها امضا کرده ایم- کلاً به معرفی اندیشه های امام در حوزه های فرهنگی و هنری می پردازیم. با حوزه ها از طریق مدیریت همکاری مدیریت حوزه و مرکز خدمات برای طلاب، کار را انجام می دهیم. در دانشگاهها نیز از طریق جهاد دانشگاهی و دانشگاه آزاد و وزارت علوم معمولاً به شکل یکپارچه و سالانه برنامه ها انجام می شود. غیر از اینها یک همایشها و کارگاههایی برای امام شناسی داریم که سعی می کنیم در این همایشهای یک یا دو روزه  با همکاری دانشگاهها و مراکز علمی، دانشجویان و اساتید با اندیشه های امام به صورت کارگاهی آشنا شوند. در این همایشها سخنرانی، ارائه مقاله و پرسش و پاسخ انجام می شود. ‏

‏این تقریباً چکیده وظایف و فعالیتهای ما، در زمینه زندگی و اندیشه امام است.‏

‏ ‏

حضور: در جریان این فعالیتها یعنی ترویج اندیشه های حضرت امام چه مشکلات محوری وجود دارد؟

حشمتی:‏ یکی از اتفاقات خوبی که در برنامه چهارم توسعه افتاد گنجاندن ماده 108 بود که تمام دستگاهها خصوصاً دستگاههای فرهنگی را مکلف می کرد تا برای ترویج اندیشه های‏


حضورج. 70صفحه 148

‏بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باید تلاش کنند و دستگاههای مختلف موظف شدند تا سه درصد از اعتبارات فرهنگی خود را به این مهم اختصاص دهند. توجه کنید که اگر مثلاً وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات، صدا و سیما و سایرین با توجه به اعتبارات خوبی که دارند اگر واقعاً سه درصد اعتبارات خود را به این کار اختصاص دهند و با همکاری مؤسسه و کارشناسان مؤسسه بتوانند طرحهای مناسبی را برای حضرت امام تهیه کنند چه تحول بزرگی صورت خواهد گرفت. یکی از موانع ما این است که این ماده قانونی با آنکه چهار سال است که ازتصویب آن می گذرد ولی بسیار اندک به آن عمل شده است. شاید یک درصد آنهم اجرایی نشده. این قانون بسیار جامع و خوب بود و آئیننامه آن نیز بسیار دقیق تنظیم شد. متأسفانه بهانه های مختلفی از ناحیه دستگاههای اجرایی مطرح شد. با اینکه همه دوست دارند در این حوزه کار شود ولی چون دستگاههای اجرایی مشکلات خودشان را دارند سعی می کنند آن بودجه هایی که برای ترویج اندیشه امام تخصیص یافته به سوی مسائل اجرایی خودشان بکشانند و عملاً مؤسسه نتوانسته از محل این اعتبارات قانونی بهره برداری مناسبی بکند. ‏

‏عین این ماده در برنامه پنجم تکرار شده و سه درصد اعتبارات مزبور حتی در این برنامه برجسته تر مطرح شده که برای امسال و سالهای آتی است. امیدواریم تمهیداتی اندیشه شود تا واقعاً این مصوبات قانونی صورت اجرایی به خود بگیرد. به هرحال حضرت امام متعلق به همه مردم و مجریان و انقلابیون و همه قواست. حضرت امام که متعلق به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام نیست. ‏


حضورج. 70صفحه 149

‏اینجا یک مرجعی است که از اندیشه های امام حراست کند و مراقبت کند که اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تحریف نشود، بهره برداری غلط نشود. چون اعتبارات مزبور هزینه نشده است از مؤسسه با امکانات و توان فعلی نمی شود انتظار داشت که کارهایی صد در صد درخور اندیشه امام انجام دهد. ‏

‏برای مشخص شدن موضوع عرض می کنم که امام، رهبر کبیر انقلاب اسلامی است و بزرگ این انقلاب است. آثار هنری در باره او باید آثار فاخری باشد. آثار فاخر در مورد یک شخصیت بزرگ در زمینه های گوناگون مانند سینما، موسیقی، رمان و غیره، همه اینها نیاز به سرمایه گذاریهای مناسب دارد. یکی از موانع ما کمبود اعتبار است. اساساً شاید اعتنای لازم در دستگاههای فرهنگی نسبت به این موضوع نمی شود و در مجموعه مجلس شورای اسلامی این کار روی زمین مانده است. در دنیا کارهای فاخر می تواند معرف شخصیت حضرت امام باشد وگرنه نقاشیهای چند نفر آماتور نمی تواند امام را به دنیا معرفی کند. بعضی از اندیشه های امام آنقدر والا هست که می تواند تابلوی نقاشی شود ولی فقط یک هنرمند بزرگ می تواند از عهده این کار برآید. من و شما که نمی توانیم چنین آثاری بوجود آوریم. ‏

‏مانع دوم که به نظر من بسیار اساسی است اینکه ما نیروهایی را که بتوانند اندیشه امام را بخوبی معرفی و ترویج کنند نتوانسته ایم تربیت کنیم. منظور از ما یعنی نظام جمهوری اسلامی. نظام باید برای وصول به این هدف هزینه کند. الآن جوانان ما، در دانشگاهها که حدود دو ملیون نفر هستند نیازمند افرادی هستند که بتوانند شخصیت امام را برای آنها معرفی کنند. گاهی اوقات ما، در صدا و سیما و در نشریات و جاهای دیگر واقعاً می مانیم که چه شخصی را معرفی کنیم که بتواند از عهده عرضه صحیح اندیشه امام بر بیاید. با اینکه مردم راغب هستند و نهادها دعوت می کنند ولی در بسیاری ازسمینارها ما دچار کمبود متفکرینی هستیم که ویژه این کار تربیت کرده باشیم. نیروی انسانی معرف حضرت امام بخوبی تربیت نشده است که این یکی از گرفتاریهای مهم ماست. ‏

‏از معضلات دیگر اینکه خیلی از دستگاهها ونهادها به صرف اینکه مؤسسه تنظیم و نشر آثار ‏


حضورج. 70صفحه 150

‏حضرت امام تأسیس شده است تمام مسائل حضرت امام را از حوزه های خود کنار گذاشته و به این مؤسسه ارجاع می دهند حال آنکه تبلیغ و معرفی امام فقط وظیفه این مؤسسه نیست بلکه وظیفه ای همگانی است. ‏

‏یکی از موانع دیگر اینکه ما امام را از روشهای عادی تبلیغی و فرهنگی  معرفی می کنیم. در هیچ جای دنیا معمول نیست که یک شخصیت اندیشه مند یا یک عارف بزرگ را صرفاً با این روشها مثلاً از طریق بیل بورد یا تیزر معرفی کنند. من نمی گویم از این ابزارها استفاده نکنیم ولی اگر اکتفا کنیم که این لوازم می تواند امام را معرفی و ترویج کند درست نیست. لذا پیشنهاد ما این است که برای تبیین و تدوین و معرفی اندیشه های حضرت امام باید یک پژوهشهای ملی انجام شود و به کتابهای درسی تبدیل شود. تا این اندیشه ها تبدیل به کتابهای درسی نشود و حتی برای تدریس در کشورهای دیگر ترجمه نشود این اندیشه ها پایدار نمی ماند. ‏

‏ما کار را خیلی ساده گرفته ایم. فکر کرده ایم که اندیشه امام مثل اندیشه یک فرد عادی است و همان جور با آن برخورد می کنیم. ما شاید هنوز باور نکرده ایم که حضرت امام بزرگترین عارف، بزرگترین مفسر، بزرگترین اندیشه مند در حوزه اسلامی است، شخصیت انقلابی عظیمی که نظام ستمشاهی را واژگون ساخت و نظامی الهی را جایگزین آن ساخت و بعد هم آن را بخوبی اداره کرد و نهادهایش را مستقر ساخت. چون این باور را نداریم لذا سعی کردیم که بسیار ساده به موضوع نگاه کنیم. اینکه من می گویم،شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد خطابم هست نه اشخاص عادی. وقتی شورا یا وزارت علوم به حضرت امام و ترویج اندیشه های او می رسد فکر می کند که همین راههای عادی برای این کار میسر است. هیچوقت فکر نکردند کرسی های امام شناسی باید تشکیل شود. این خیلی بد است که عرفانهای هندی و سرخ پوستی در کشور بیشتر شناسانده شود تا عرفان حضرت امام. آیا این ظلم به امام نیست؟‏

‏ ‏

حضور: اینها که فرمودید بعضی از مشکلات اجرایی است که یک طرف آن هم مؤسسه است ولی همان طور که خودتان هم اشاره کردید مسایل مهمتری هم مطرح است و آن قدرت گیری 


حضورج. 70صفحه 151

فضای تحجرو متحجران و سایر مخالفان راه امام در جامعه و مسأله مهم دیگر عمل نکردن به اندیشه های امام است. مثلاً اگر اندیشه امام خوب است وخوب هم تبلیغ شود ولی به آن عمل نشود، خوب، نسل جوان، جوان امروز که دل پاک و نیات صادقانه ای دارد به این نتیجه می رسد که این حرفها چیزهای خوبی  است برای گفتن و نه چیزهای خوبی برای عمل کردن. مثلاً اگر در جامعه ای که بناست طبق دیدگاههای امام، یعنی طبق اسلام- آن طور که حضرت امام معرفی کردند- اداره شود ولی در این جامعه فرضاً عدالت قضایی نباشد، عدالت اقتصادی نباشد، یعنی شعارش باشد ولی عملش نباشد آن وقت چه خواهد شد؟

حشمتی:‏ کاملاً درست است. اگر بخواهید اندیشه ای را از بین ببرید یا باید خوب معرفی نکنید- که آن بخشی که من صحبت کردم در باره خوب معرفی نکردن بود- یا اینکه بخواهید از اساس ریشه کن کنید باید آن را معرفی کنید ولی بد عمل کنید. این چیزی که شما می گویید در حوزه اجرایی و قانون گذاری و قضایی پیش می آید.  اگر عمل در کار نباشد شما صدها بار بگویید آن نظامی که امام می خواست طراحی کند اساسش بر عدالت بود، احترام به مردم اساسی بود، حفظ آبرو و حیثیت و حقوق مردم اساسی بود و ترویج تفکر و تعقل در آن اصل بود، چه اثری خواهد داشت وقتی بسیاری از کارگزاران نظام  با این مفاهیم اصلی اندیشه امام مخالفت می کنند. در صورت ادامه چنین وضعی این اندیشه دیگر برای همیشه تعطیل خواهد شد. آیا واقعاً ریشه تحجر این قدر قوی است که چنین مسایلی را دامن می زند؟ آیا ما اندیشه امام را باور نکرده ایم یا یاران امام به حاشیه رانده شده اند؟ در واقع  آنهایی که باید این اندیشه ها را اجرا می کردند اصلاً در صحنه نیستند که بتوانند کاری کنند و کسان دیگری بر سر کارها آمده اند که با اندیشه امام ناآشنا هستند. ما باید در پی این پرسش بزرگ باشیم که منشأ این درست عمل نشدن به اندیشه ها و آرمانهای امام کجاست. البته این مسأله می تواند ریشه های مختلف و متعددی داشته باشد. وقتی شما شخصیت های مبارز همراه امام را که دغدغه اصلی راه و آرمان امام را دارند در صحنه نمی بینید چنین مسائلی پیش خواهد آمد. مثلاً شما باید سراغ شیخ حسن صانعی را از مسئولین بگیرید. ایشان کجاست؟ ایشان که طی سالهای مبارزه، بیت امام را در قم حفظ کرد و نام امام را نگه داشت الآن کجاست؟ شخصیتهای بزرگ انقلاب اسلامی کجا هستند؟ آقای دعایی که‏


حضورج. 70صفحه 152

‏در تمام صحنه های عراق حضور داشت الآن کجاست؟ ایشان و امثال ایشان چرا در صحنه حفظ و حراست از اندیشه های امام حضور ندارند؟ البته خود آنها تلاشهایی می کنند ولی می خواهم بگویم وقتی اینگونه اشخاص در صحنه نباشند یا اسباب حضور آنها فراهم نشود، طبعاً متحجران میدان دار می شوند. اینها همه حاکی از نقاط ضعف ماست.‏

‏ ‏

حضور: با توجه به آنچه رسانه ها خصوصاً روزنامه ها منعکس می کنند بعضی از نویسنده ها نوعی رجعت به بعضی از عناصر نظام شاهنشاهی را متذکر می شوند؛ درست مانند قوم موسی که خداوند آنها را نجات داد و آنها پس از آزادی از چنگ فرعون خواهان پاره ای از لذایذ و عناصر نظام فرعونی شدند، یعنی آن نوع زندگی را می پسندیدند. در عین حال بعضی از نویسنده ها معتقدند نسل جوان ما اینطور نیست. نسل جوان تا آنقدری که شناخته به اندیشه های امام علاقه و اعتقاد دارد و باید اندیشه های امام به آنان بهتر شناسانده شود. نظر شما در این زمینه چیست؟

حشمتی:‏ بله، وقتی فرهنگ امام به حاشیه برود و فرعی شود و در بطن جامعه دیده نشود یک چیز دیگری باید جایگزین آن شود. به هر حال جامعه در خلأ فکری که زندگی نمی کند. شما اگر بخواهید ببینید فرهنگ جامعه ما به چه سمت و سویی می رود کافی است بعضی از برنامه های صدا و سیما را ملاحظه کنید. یا مثلاً فیلم اخراجی ها در ایران جزو پرفروش ترین فیلمها در می آید چون در آن یک سری لوده بازی و مسخره بازی و این جور قضایا مطرح می شود. در سریالهای ‏


حضورج. 70صفحه 153

‏صدا و سیما نیز این جور چیزها بروز پیدا می کند تا مورد توجه قرار گیرد. ولی اگر چند کلمه حسابی بخواهد زده شود یا برنامه اصلاً شکل نمی گیرد یا پخش نمی شود یا کسی از آن استقبال نمی کند. ‏

‏در این زمینه ها مردم مقصر نیستند. فرهنگ جامعه ما همواره از دو قشر تأثیر گرفته است: یکی قشر روحانی و حوزوی و دیگری قشر نخبگان و دانشگاهیان. مثلاً مرحوم مدرس که آنقدر تأثیرگذار بود و مردم به او علاقه داشتند یا امام خمینی که مردم شیفته او شدند. امام معجزه ای را برای همیشه تاریخ ثبت کرد که این همه جوان به خاطر اندیشه و راه او از مال و جان و همه چیز دست شستند و راهی دفاع از کشور شدند. این کار کمی نبود، یک ایجاد فرهنگ بود که نیاز به بررسی زیادی دارد. در پی حرکت مشتاقانه و صادقانه جوانان به صحنه های نبرد چنین فرهنگی آمد تا توی خانه ها و بازار و همه جا. این فرهنگ مبارزه خالصانه که با ترویج معارف اسلامی از ناحیه روحانیون بوجود می آید، با بی توجهی به دنیا، با کناره گیری از پست ها و بی اعتنا بودن به زخارف دنیا، چنان آثاری دارد. حال وقتی روحانیون خودشان از بعضی از تریبونها می آیند و بعضی از سخنان خلاف این فرهنگ را می زنند دیگر جوان امروز چه انگیزه ای دارد؟ روحانی که در نماز جمعه می آید مردم را به خلاف وحدت و به زد و خورد و سرکوب دعوت می کند این جوان چه تقصیری دارد؟ یک زمانی امام جمعه مردم را به تقوا دعوت می کرد، به رفتن به جبهه، به کمک به مردم دعوت می کرد و خودش هم یک الگو بود.‏

‏به هر حال، مردم ما هم از حوزوی ها تأثیر می گیرند و هم از قشر روشنفکر. روشنفکر جامعه یا نخبگان مانند نویسنده ها، هنرمندان، استادان، اگر اینها نیز آدرس اشتباهی بدهند مردم اشتباه می روند. به نظر من اگر امروز مشاهده می کنیم که بعضاً به فرهنگی برگشته ایم که اسلامی نیست یا فرهنگ امام نیست باید گفت این دو قشر به وظایف خود خوب عمل نکرده اند. حالا چرا اینها به این وضع دچار شده اند بحث دیگری است که مفصل است. به نظر من اگر این دو قشر اصلاح نشوند همان است که امام خمینی فرمود که اگر عالم فاسد شد عالم فاسد می شود. البته همین الآن هم علمای بزرگی داریم که اهل تقوا و اهل عمل صالحند ولی عموماً در انزوا هستند، در اقلیت‏


حضورج. 70صفحه 154

‏هستند، گوشه گیرند. الان دوره، دروه چاپلوسی و تملق و ریا کاری و این جور چیزها شده است و اگر این کارها را نکنی شما را می اندازند توی حاشیه. البته گفتم الآن فضلای بزرگی داریم که در قم و شهرهای دیگر هستند ولی میدان دار نیستند. ‏

‏از آن طرف هم هنرمندان و نویسندگان متعهد زیادند ولی اکثر تریبونهای آنها بسته است، جایی ندارند صحبت کنند، ممنوع التصویر می شوند و لذا در صحنه حاضر نیستند و چون حضور ندارند چکار کنند؟ اینجا واقعاً مردم تقصیر ندارند. مردم که نمی توانند بدون راهنما عمل کنند. اینها آفات مهمی است که تا آن را بر طرف نکنیم مشکل ترویج اندیشه امام حل نخواهد شد. در اینجا بر می گردیم به همان تربیت نیروهای مناسب این اندیشه. این فرهنگ و اندیشه، هم باید نیروهای خود را حفظ می کرد و هم نیروهای جدیدی تربیت می کرد که چنین نشد.‏

‏ ‏

حضور: علاوه بر آنچه گفتید چه راههای دیگری برای جلوگیری از ایجاد انحراف در اندیشه و فرهنگ امام به نظر شما می رسد؟ 

حشمتی:‏ من یکی دو تا توصیه دارم. به نظر من تمام افرادی که دلشان برای اندیشه امام می سوزد و به آرمانها و اندیشه های او اعتقاد دارند بایستی با دقت وضعیت فرهنگی جامعه را رصد ‏


حضورج. 70صفحه 155

‏کنند. یعنی از کنار این قضایایی که دارد اتفاق می افتد بسادگی رد نشوند و نقاط انحراف را پیدا کنند و راههای مقابله با آن را بررسی و اجرایی کنند. پیشنهاد دیگر من این است که دور هم جمع شوند و درباره ناهنجاریهای اجتماعی بحث کنند و راه حل ارائه دهند. دیگر اینکه باید دوستان امام بدانند که چون سخن و شعار و اندیشه امام برحق بوده است ممکن است غباری بگیرد و ابری جلوی این اندیشه های تابناک را بگیرد ولی دائمی نخواهد بود. آنچه می تواند نظام اسلامی را اداره کند و جهان را به سوی تعالی راهنمایی کند همین اندیشه های امام هست. شما در عصر کنونی نمی توانید با اندیشه های متحجرانه در دنیا پیشرفت کنید. نیروهای طالبانی در افغانستان، در پاکستان و خیلی جاها بوده اند ولی نمی توانند داعیه اداره جهان را داشته باشند. آنچه نیاز همه مردم جهان است اندیشه های متعالی امام خمینی است. ما باید امیدوار باشیم، نیروهای لازم را تربیت کنیم و خوب کار کنیم تا ان شاء الله از بحرانهای کنونی به سلامت بگذریم. هر فرهنگ و اندیشه ای پیروان و حافظان خود را می خواهد که با قول و فعل خود می توانند آن اندیشه را زنده نگاه دارند. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 70صفحه 156