جهاد و دفاع از دیدگاه میرزای قمی با مقایسه آرای فقهی امام خمینی

جهاد و دفاع از دیدگاه میرزای قمی

با مقایسه آرای فقهی امام خمینی

 سیّدحسن قریشی کرین

 

 

چکیده

‏جهاد یکی از بزرگترین فرایض دینی است که هنگام تجاوز بیگانه برنده ترین سلاح علیه متجاوز به حساب می آید. با تأسیس سلسله قاجار، روسیه بر اساس سیاست توسعه طلبی خود، تکیه بر وصیتنامه جعلی منسوب به پطر کبیر جهت دست یابی به آبهای گرم و آزاد دریای عمان و خلیج فارس، حملات گسترده ای را به ایران آغاز کرد و بخشی از زرخیزترین اراضی را از ایران جدا کرد. علمای عصر از جمله میرزای قمی بنا به وظیفه دینی خود و درخواست حاکمیت وقت علیه روسها اعلان جهاد داده و دفاع را بر همه واجب دانستند و کشته شدگان جنگ را شهید به حساب آوردند. در این مقاله ضمن بررسی چگونگی جنگ ایران و روسیه و شرایط سیاسی ـ اجتماعی عصر میرزای قمی و نقش او در بسیج مردم، به فتاوای جهادی او را در رابطه با ضرورت دفاع، کشته شدگان جنگ، غنایم، فرار در میدان نبرد، همکاری با دشمن و بغاه پرداخته شده و با فتاوای جهادی امام خمینی مورد مقایسه قرار گرفته است.‏


‏واژه های کلیدی: قاجار، جهاد، جنگ ایران و روس، میرزای قمی، امام خمینی‏


حضورج. 70صفحه 52
اشاره:

‏واژه جهاد از ریشه «جهد» به معنای سعی و تلاش همراه با تحمل مشقت و سختی برای نیل به هدف معین است (راغب: حرف ج) چون مجاهد برای رسیدن به هدف آنچه را که در توان دارد مبذول می دارد و در اصطلاح فقها عبارت از نهایت تلاش با بذل مال و جان در راه مبارزه با دشمن حق و متجاوزین در راه اعتلای کلمة الله بر وجه مخصوص ‏‏(للمعه الدمشقیه، ج 2: 379)‏‏ و از بین بردن آیین شرک و بت پرستی.‏

‏جهاد از دیدگاه الهی دارای اهمیت و جایگاه والایی است و در قرآن کریم آیات فراوانی در اهمیت جهاد وجود دارد ‏‏(بقره: 251 توبه: 41، 39، 38، 24)‏‏ و در این آیات علایق و وابستگی های انسان در مقابل علاقه به خدا و پیامبر و نبرد در راه او قرار داده است و لذا کسانی که از محبت خدا و رسولش و جهاد در راه او دست بردارد در گروه فاسقان خواهد بود. از دیدگاه معصومین جهاد دری از درهای بهشت است ‏‏(نهج البلاغه، خ 27)‏‏ و کمترین مزد مبارزان در راه خدا بهشت می باشد و خداوند جهاد را مایه عزت اسلام قرار داده است. ‏‏(خطبه حضرت زهرا‏(س)‏)‏‏ جهاد فواید فراوانی برای انسان و جامعه دارد، از آن جمله رخوت و خمودی را به تحرک و شجاعت تبدیل کرده و جوهره انسان را تقویت می نماید و روح انسان را در برابر مشکلات آبدیده می نماید و زمینه ظهور و بروز عنصر مقاومت و رشادت را فراهم آورده و سد مسیر تکامل جامعه را با دفع دشمن از بین می برد.‏

‏دفاع نیز لازمه طبیعی حیات هر موجودی است، به طوری که جهاد و دفاع مستمر در زندگی گیاهان حیوانات و انسانها به انحاء و درجات مختلف وجود دارد ولی ارزش و اهمیت آن در زندگی انسان علاوه بر غریزی بودن در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حیات وی جاری است.‏

‏ ‏

اقسام جهاد

‏فقها با استناد به آیات قرآن و احادیث، جهاد را دو قسم می دانند: ابتدایی و دفاعی. مقصودشان از «جهاد ابتدایی» آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفار و مشرکان به اسلام و دعوت بغات به فرمانبرداری از حاکم اسلامی جهاد کنند. البته وجوب چنین جهادی مشروط به ‏


حضورج. 70صفحه 53

‏شرایطی همچون بلوغ، توانایی جسمی و مالی، مرد بودن، اذن امام عادل و... است.‏

‏کفار و مشرکان نیز به دو گروه تقسیم می شوند که جهاد با هر کدام احکام خاصی دارد:‏

‏1. اهل کتاب مثل یهود و نصاری و آنان که ملحق به اهل کتاب اند مانند زرتشتی ها. مسلمانان موظف به جهاد با آنها هستند تا به اسلام دعوت کنند، اگر اسلام را نپذیرفتند موظف به پرداخت جزیه اند و اگر پرداخت جزیه را هم قبول نکردند، جهاد با آنان ادامه می یابد تا به قتل برسند یا به اسارت درآیند.‏

‏2. کفار و مشرکان دیگر مانند بت پرستان و ستاره پرستان و... که جهاد با آنان بر مسلمانان واجب است تا اسلام آورند یا کشته شوند.‏

‏و مقصودشان از «جهاد دفاعی» آن است که مسلمانان پس از هجوم دشمن، به دفاع از اسلام و مسلمین یا سرزمین های اسلامی برخیزند و اگر کشور اسلامی مورد تهاجم قرار می گیرد مسلمانان باید در برابر دشمن از اسلام و از خودشان دفاع کنند. چنین جهادی مشروط به شرایط جهاد نوع اول نیست. نه مرد بودن شرط است و نه به اذن امام عادل نیاز دارد و نه شرایط دیگر. بین جهاد و دفاع تفاوتهایی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:‏

‏ـ جهاد به منظور دعوت به اسلام و توسعه قلمرو دین می باشد ولی دفاع برای حفظ کیان اسلام و حفظ مال، جان و عرض در صورت حمله یک کشور صورت می گیرد.‏

‏ـ جهاد با حضور امام یا نایب خاص او با اذن اوست ولی در دفاع حضور و اذن امام و حتی مجتهد لازم نیست.‏

‏ـ جهاد بر افراد بالغ، عاقل، سالم، مرد واجب است ولی دفاع بر همه چه زن چه مرد واجب است.‏

‏ ‏

مقدمه

‏یکی از مهمترین حوادث دوره قاجار که تأثیر عمیقی در روحیه مردم و دولتمردان قاجار گذاشت جنگ های ایران و روس می باشد که در پی این حادثه سرزمین های زرخیزی از ایران جدا‏


حضورج. 70صفحه 54

‏شد و شرایطی ظالمانه بر ایران تحمیل گردید و زمینه را برای سیطره بیگانگان بر ایران هموار ساخت. جنگ های ایران و روس که در دو دوره به مدت 13 سال طول کشید، در شرایطی آغاز شد که سه دولت استعماری فرانسه، انگلیس و روسیه ـ در حال رقابت با هم بودند و برای ضربه زدن به همدیگر گاهی دو رقیب با هم متحد می شدند و با رقیب دیگر به ستیز می پرداختند و ایران در این میان به علت نداشتن سیاست ثابت و مقتدر، بازیچه این سه استعمارگر قرار گرفت و صدمات جبران ناپذیری را متحمل شد.‏

‏فتحعلی شاه و ولیعهدش عباس میرزا وقتی وعده های پوچ فرانسه و انگلیس را دیدند برای مقابله با روسها به فکر اعلان جهاد علماء افتادند و علمای عصر از جمله میرزای قمی فتوای جهاد علیه روسها را صادر کردند. ولی در دوره اول عملاً این فتاوا نتوانست در بسیج مردم نقش اساسی داشته باشد. ولی در دوره دوم جنگهای ایران روس علما علاوه بر دادن فتوای جهاد، عملاً در جبهه ها حضور یافته، پیروزی های چشم گیری را کسب نمودند ولی اختلافات سیاسی و خانوادگی، عدم حمایت مالی از سپاه، خیانت برخی از سران کشوری و لشکری و عدم انسجام نیروهای جهادی زحمات آنها را بی نتیجه گذاشت.‏


حضورج. 70صفحه 55

‏برای بررسی آثار و اندیشه های علمای جهادی از جمله میرزای قمی باید پیش از هر چیز به شرایط اجتماعی، سیاسی، زمانی و مکانی آنها وقوف پیدا کرد و ابعاد فتاوای جهادی او را مورد بررسی قرار داد و به این سؤال که علما در برابر حملات روس چه عکس العملی داشتند و مهمترین فتاوای آنها در این نبرد چه بود پاسخ داده شود. به این منظور باید به بحث و بررسی چند مقوله پرداخت:‏

‏1ـ جهاد و انواع آن در فقه شیعه با توجه به نظرات فقهی میرزای قمی‏

‏2ـ ضرورت دفاع از کشور و سرنوشت کشته شدگان نبرد با دشمن‏

‏3ـ احکام مربوط به اسرا، غنائم، فراریان جنگ، توطئه گران داخلی و تأمین هزینه جنگ‏

‏4ـ نظرات امام خمینی با توجه به حمله عراق به ایران و دفاع هشت ساله ایران در مقایسه با نظرات میرزای قمی‏

‏در مقاله حاضر با استفاده از روش پژوهش تاریخی با محور قرار دادن منابع دست اول به ویژه تألیفات میرزای قمی به بررسی دیدگاه جهادی او پرداخته و به سؤالات و مسائل مورد بحث پاسخ داده می شود.‏

‏ ‏

میرزای قمی و شرایط عصر او

الف) زندگی و حیات علمی

‏میرزا ابوالقاسم بن حسن (محمدحسن) معروف به میرزای قمی در سال 1151 ه.ق در جاپَلَق‏1‏ لرستان به دنیا آمد. اصالتاً اهل شفت‏2‏ گیلان ولی بزرگ شده جاپلق است و به خاطر سکونتش در قم در میان توده مردم به میرزای قمی معروف شده است.‏

‏پدر میرزا، آخوند ملاحسن از اهالی شفت گیلان بود که به اصفهان سفر کرد و از ناحیه شاه سلطان حسین برای اجرای امر قضاوت و ترویج امور شرعی به جاپلق اعزام شد ‏‏(فیض، 1349: 1/313)‏‏ و با دختر استادش میرزا هدایت الله که در علم و فضیلت شهره بود ازدواج کرد که میرزا اولین حاصل این ازدواج می باشد. ‏‏(الامین: 2/411، مدرس: 6/68)‏


حضورج. 70صفحه 56

‏تولد میرزا در سال 1151 مصادف با پادشاهی نادر و فتح هند است. دوران حیات او مصادف است با حکومت نادر شاه (1148 ـ 1160هـ ) عادل شاه (1160ـ 1161 هـ ) ابراهیم (1161 هـ ) شاهرخ (1161 ـ 1210 هـ ) از سلسله افشاریه و کریم خان زند (1173 ـ 1193 هـ ) ابوالفتح خان (1193 هـ ) علی مرادخان (1193هـ ) محمدعلی خان (1193هـ ) صادق خان (1193ـ 1196هـ ) علی مرادخان (1196ـ 1199هـ ) جعفر خان (1199ـ 1202هـ ) صید مرادخان (1202 ـ 1203هـ ) لطفعلی خان (1203 ـ 1209 هـ ) از سلسله زندیه و آقا محمدخان (1210ـ 1211هـ ) و فتحعلی شاه (1212ـ 1250هـ ) از سلسله قاجار و از دور و نزدیک حوادث و بحران های اجتماعی ـ سیاسی این دوره را درک نموده است.‏

‏میرزای قمی زندگی علمی خویش را ابتدا نزد پدرش آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل به خوانسار مسافرت کرد و از محضر استادانی چون سید حسین خوانساری (متوفی 1191 هـ .ق)، فقه و اصول را فرا گرفت و در سال 1174 هـ .ق به عتبات رهسپار گردید و از دانش پرفیض آیت الله محمدباقر وحید بهبهانی (متوفی 1208 هـ .ق) بهره برد و پس از اقامتی طولانی به زادگاهش جاپلق بازگشت و به ترویج مسائل دین مشغول گردید، سپس به علت مشکلات به وجود آمده به اصفهان رفت و به تدریس فقه و اصول مشغول شد و از آنجا نیز مجبور شد به شیراز هجرت کند. دو سال و اندی از اقامت او در شیراز با حکومت کریم خان زند همزمان گردید که او توانست در این مدت از کمکهای مالی کریم خان زند بهره مند گردد (فیض: 313). سپس به کمک یکی از علمای شیراز به اصفهان بازگشت و از آنجا به نزدیک زادگاه خود روستای «بابو» آمد و پس از مدتی بنا به درخواست مردم قم، حسادت ملاهای محلی و نبود طالب علم و محصل، به قم هجرت نمود و تا آخر عمر در این شهر ماند. ‏‏(الامین: 2/412)‏‏ و به دلیل همین اقامت طولانی در شهر قم به «میرزای قمی» یا «محقق قمی» و «فاضل قمی» معروف گردید.‏

‏ ‏

ورود میرزا به قم

‏سال و چگونگی ورود میرزا به قم در منابع و یا در نوشته های خصوصی خود او نیز ذکر ‏


حضورج. 70صفحه 57

‏نشده است. اگر مدت اقامت او را در قم 40 سال بدانیم (مدرس: 6/71) که در سال 1231 هـ / 1816 م نیز رحلت کرد باید میرزا در سال 1192 ـ 1191 هـ در اوج درگیریهای آقا محمدخان با لطفعلی خان زند به قم آمده باشد. میرزای قمی در قم علاوه بر ریاست و مرجعیت شیعه، به تصنیف، تدریس، تبلیغ و ترویج دین پرداخت و مسجد جامع شهر را برای اقامه نماز جمعه و جماعت برگزید. او حوزه علمیه قم را رونق بخشید و عاقبت در سال 1231 هـ رحلت کرد و در شیخان قم مدفون گردید.‏

‏میرزای قمی در اکثر علوم اسلامی چون فقه، اصول، کلام، علم معنی و بیان استاد بود و تألیفات و تصنیفات ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت که اکثر این آثار را در دوران سکونتش در قم تألیف نموده است که مشهورترین آن قوانین الاصول می باشد که به خاطر شهرت این اثر او به صاحب القوانین مشهور است.‏3‏ اما آغاز فعالیت علمی و تألیفی وی به دوران جوانی و همان ایامی که در خوانسار مشغول تحصیل بود مربوط می شود که منظومه ای در علم بیان در سال 1173 ه.ق در 22 سالگی تصنیف کرد.‏

‏ ‏

جنگ ایران و روس و فتاوای جهاد علما

‏یکی از مهمترین حوادث دوره قاجار که تأثیر عمیقی در روحیه مردم و دولت مردان قاجار گذاشت جنگ های ایران و روس است که در پی این حادثه سرزمین های زرخیزی از ایران جدا شد و شرایطی ظالمانه بر ایران تحمیل شد که موجب سیطره بیگانگان بر ایران هموار گردد.‏

‏با قدرت یابی آقا محمدخان در ایران، هراکلیوس (آراکلی) با بروز ناامنی در ایران که پس از مرگ نادر و کریم خان، روی داده بود برای اینکه از حمایت یک دولت مقتدر بهره مند شود خود را تحت حمایت دولت روسیه درآورد و با انعقاد قراردادی با کاترین دوم در سال 1783 م 1197 هـ عملاً از تابعیت ایران بیرون آمد و پس از گودوویچ دو گردان روسی در گرجستان مستقر کرد و هراکلیوس در معیت سربازان روسی تا حوالی گنجه را تصرف کرد.‏

‏آقا محمدخان با شنیدن تابعیت هراکلیوس به او پیشنهاد کرد که ایروان، قراباغ، شکی و‏


حضورج. 70صفحه 58

‏آذربایجان را ضمیمه حکومت خود کند و در عوض تابعیت روس را ترک و خراج گزار ایران شود ولی پیشنهاد او رد شد، ‏‏(ملکم: 2/152)‏‏ آقا محمدخان با مشاهده چنین وضع متوجه قفقاز شد و چندین بار پیشنهاد خود را مطرح کرد ولی هراکلیوس تابعیت روس را ترجیح داد. شاه قاجار ایروان و شوشی را مجبور به تسلیم کرد. هراکلیوس به تفلیس عقب نشینی کرد و آقا محمدخان به سوی تلفیس پیش راند و شهر را بدون مقاومت تصرف کرد و مدت 9 روز در آنجا دست به قتل و کشتار زد و این امر تأثیر بسیار منفی در روحیه مردم گذاشت.‏

‏روسها هنگام لشکرکشی آقا محمدخان سپاه خود را عقب کشاندند و فقط به ابراز تأسف اکتفا کردند و با آمدن آقا محمدخان به تهران جهت تاجگذاری، کاترین دوم به ایران لشکر کشید و تا مغان پیش رفت. شاه قاجار با شنیدن این خبر آماده لشکرکشی شد که در همین زمان کاترین مرد و پسرش پل دستور عقب نشینی سپاه را داد و حتی گرجستان را تخلیه نمود. ‏‏(هدایت: 9/388)‏‏ با این وجود خان قاجار به طرف قفقاز حرکت نمود و پس از تصرف شوشی در همانجا توسط سه تن از مستخدمینش به قتل رسید ‏‏(مفتون دنبلی: 25)‏‏ و اردوی شاهی پراکنده گشت.‏

‏در آغاز پادشاهی فتحعلی شاه، پل اول برخلاف مادرش با ایران، سیاست صلح و دوستی در پیش گرفت، در همین زمان هراکلیوس درگذشت (1213 هـ 1798 م) و پسرش موسوم به گیورگی یا ژرژ دوازدهم یا گرگین خان جانشین او شد. او سعی در رفع اختلاف با ایران را داشت ‏


حضورج. 70صفحه 59

‏و به همین منظور به فتحعلی شاه نامه ای نوشت و خود را از چاکران دولت علیه ایران شمرد ‏‏(هدایت: 9/328)‏‏ ولی فتحعلی شاه به او دستور داد که پسر ارشد خود را به عنوان گروگان به تهران بفرستد. گرگین زیر بار نرفت و به روسیه متمایل شد و دولت روسیه هم قول همکاری داد. چون گرگین خان فردی ولخرج بود از دولت روسیه وام گزافی گرفت که در صورت عدم پرداخت به موقع، تفلیس به روسیه واگذار شود ‏‏(نوایی: 2/31)‏‏ و نیز در همین زمان روسیه ده هزار سرباز در گرجستان مستقر کرد که این امر با مخالفت دیگر فرزندان هراکلیوس مواجه شد و الکساندر از فرزندان هراکلیوس به ایران متواری شد و از شاه ایران درخواست کمک کرد. فتحعلی شاه به علت گرفتاریهای داخلی به او توجهی نکرد و الکساندر به شمال ارس رفت و با جمع کردن طرفدارانی از بین عشایر با روسها به نبرد پرداخت ولی توسط ژنرالهای روسی سرکوب شد و به ایران متواری گردید. ‏‏(همان: 32)‏‏ پس از مدتی فرمانده روسی خواهان استرداد او و دیگر اسرایی شد که آقا محمدخان آورده بود ولی این درخواست با بی اعتنایی فتحعلی شاه روبرو شد در این زمان پل اول به شاه ایران پیشنهاد کرد از هر گونه ادعایی نسبت به گرجستان چشم بپوشد که این پیشنهاد رد شد. با درگذشت ژرژ دوازدهم (1800 م/ 1215 هـ ق) پسرش داود (داوید) به جای او مدعی سلطنت شد و پس از 21 روز پل اول با صدور فرمانی الحاق گرجستان را به روسیه اعلام نمود ‏‏(بینا: 1/90)‏‏ و بدین ترتیب جنگ های طولانی ایران و روس آغاز شد.‏

‏ ‏

دوره اول جنگ های ایران و روس

‏با مرگ پل اول و قدرت یابی پسرش الکساندر، بر الحاق گرجستان مجدداً تأکید شد ‏‏(نفیسی: 1/ ص 24)‏‏ و از طرف روسیه، تسی تسیانف ‏Tisitsianoff‏ به حکومت گرجستان منصوب شد. او به بهانه این که گنجه در زمان هراکلیوس، مالیات خود را به گرجستان می پرداخت، گنجه را مورد تهاجم قرار داد (1803 م/ 1218 هـ) ‏‏(بینا: 1/92)‏‏ و پس از درگیری با مردم و قتل حاکم آنجا بنام جوادخان قاجار و پسرش مردم مسلمان از قتل عام کرد و حتی نام شهر را به الیزابت پل یا الیزابتا تغییر دادند.‏


حضورج. 70صفحه 60

‏با تصرف گنجه، میرزا شفیع مازندرانی نامه ای به فرمانده روسها، مبنی بر تخلیه مناطق اشغالی نوشت که با بی توجهی فرمانده روسها مواجه شد ‏‏(سپهر: 1/7)‏‏ و سپس فتحعلی شاه عباس میرزا را در رأس سپاهی به سوی آذربایجان فرستاد و خود نیز به این منطقه حرکت نمود و در سلطانیه فرود آمد. ‏‏(مفتون دنبلی: 96)‏

‏عباس میرزا در صفر 1219 هـ از تبریز به حوالی ایروان لشکر کشید و با سپاه روس درگیر شد و مدت سه روز در اچمیازین با روسها نبردی دلاورانه نمود، ولی در قرخ بلاغ در حال استراحت بود که مورد حمله روسها قرار گرفت و ایروان توسط روسها محاصره شد که این محاصره یک سال طول کشید.‏

‏عباس میرزا پس از جمع آوری سپاه، روسها را تا حدی عقب راند و پس از مدتی شهر گنجه را تصرف کرد. مقارن این لشکرکشی 12 فروند کشتی روسی به انزلی و رشت حمله کردند که با مقاومت مردم گیلان مواجه و پس از دادن هزار کشته به باکو عقب نشستند ‏‏(همان: 158 ـ 160)‏‏ و قلعه باکو را تصرف نمودند. از طرف دیگر سیسانف به منظور اجتناب از طولانی شدن محاصره باکو با حسین علی خان حاکم ایروانی باکو به مذاکره پرداخت ولی در جریان این مذاکره پسرعموی حسین علی خان ژنرال روسی را به قتل رساند و سر او را به تهران فرستاد. در همین زمان بود که میرزا محمد سبزواری از اخباریون معروف قاجار با ورد و دعا شاه را به طرف خود جلب کرد و قول قتل سیسانف را داده بود.‏

‏پس از قتل سیسانف فرماندهی سپاه به گودوویچ واگذار شد. او شهرهای باکو، دربند و شکی را تصرف کرد و در این زمان چون روسها درگیر جبهه اروپا بودند گودوویچ نماینده ای به نام استپانف جهت ترک مخاصمه به تهران نزد فتحعلی شاه فرستاد و چون شاه قاجار پشت گرم به کمک فرانسه بود شرط مذاکره را تخلیه تمامی نواحی اشغالی عنوان کرد که مورد پذیرش روسها قرار نگرفت ولی در این زمان بین روس و فرانسه قرار داد تیلسیت منعقد شد و روسها نیروی بیشتری به جبهه قفقاز اعزام نمودند و در جبهه غرب (بوخارست) با عثمانی صلح کردند و با نیروی افزون تری دست به حمله عمومی زدند و در جبهه اصلاندوز عباس میرزا را سخت شکست ‏


حضورج. 70صفحه 61

‏دادند و تا نزدیکی رود ارس پیش آمدند و در این زمان سرگور اوزلی ایران را مجبور به پیمان صلح با روسیه کرد و در قریه گلستان قراباغ بین دو کشور معاهده صلح در 29 شوال 1228 هـ /12 اکتبر 1813 م برقرار شد.‏

‏تلفات ایران در این دوره نزدیک 150 هزار کشته و با احتساب تعداد افرادی که از کار افتادند به 200 هزار نفر رسید و کشته های دشمن نیز در همین حدود بود ‏‏(قوزانلو: 13)‏

‏ ‏

نقش علما در دوره اول جنگهای ایران و روس

‏با شروع جنگ های ایران و روس فتحعلی شاه و عباس میرزا ولیعهد به دنبال کسب مشروعیت و بسیج توده مردم از علما کمک خواستند و به دنبال اخذ فتاوای جهاد از آنان بودند و حتی عباس میرزا بیش از شاه علاقمند به اخذ فتاوا از علما و تبدیل ماهیت جنگ با روسها از نبردی نظامی به جنگی اعتقادی و میهنی بود و نیز می خواست علاوه بر کسب مشروعیت به تحکیم پایگاه دینی خود در نبرد با روس بپردازد و در برابر رقبا از جمله برادرانش از پایگاه قوی برخوردار شود.‏

‏علاوه بر آن علما در آغاز عهد قاجار به ویژه در نزد فتحعلی شاه جایگاه رفیعی داشتند. وقتی که فرانسویان طی قرارداد تیلسیت به ایران پشت کردند، ایران به انگلیس روی آورد. در این زمان عده ای معتقد بودند ایران برای جلوگیری تجاوزات روس نباید به انگلیس دل خوش کند بلکه در این باب از علما باید کمک گرفت و جنگ ملی را تبدیل به جنگ مذهبی نمود و از آنها تقاضا شود علیه روسها اعلام جهاد کنند و مردم را علیه روسها بشورانند ‏‏(آبادیان: 78)‏‏ و این در حالی بود که سپاه ایران در موضع قدرت بود و شاه از تهران به چمن اوجان حرکت کرده و در بهار 1224/ 1809 م در آنجا مستقر گردیده بود.‏

‏میرزا بزرگ فراهانی (میرزا عیسی) پدر قائم مقام فراهانی برای بدست آوردن نظرات علما مبنی بر جهاد علیه روسها با روحانیون بزرگ ارتباط برقرار نمود. او ابتدا حاج ملا باقر سلماسی و صدر الدین تبریزی را به عتبات فرستاد تا موضوع حملات روسها به ایران را به اطلاع شیخ محمد ‏


حضورج. 70صفحه 62

jahadvadefae2

جعفر نجفی و سید محمد اصفهانی برسانند. وقتی علمای نجف از حمله روسها مطلع شدند نمایندگانی به قم، کاشان، یزد، اصفهان، شیراز و دیگر شهرها فرستادند و حکم جهاد دادند. ملا احمد نراقی، میرمحمدحسین سلطان العلماء امام جمعه اصفهان، ملا علی اکبر اصفهانی، آقا سید علی طباطبایی، میرزا ابوالقاسم قمی و... احکامی مشابه صادر کردند. میرزای بزرگ این احکام را جمع آوری کرد و تحت عنوان رساله جهادیه منتشر نمود. این رساله ها در سراسر کشور پخش شد و شور عجیبی به راه انداخت. ‏‏(آبادیان: 98 مفتون دنبلی: 154 سپهر: 1/181)‏‏ صدور فتوای علما شش سال پس از شروع جنگ دوره اول ایران و روس در حالی صورت گرفت که دولت های انگلیس و فرانسه در ایران به دنبال منافع خود بودند و کشور ما را نردبان رسیدن به منافع خود قرار داده بودند، ولی گرچه این رساله جهادیه مدتها پیش از امضای قرارداد گلستان تنظیم و تدوین یافت ولی تأثیر چندانی در جنگ دوره اول ایران و روس نداشت.‏

‏علمایی که به صدور فتوا مبادرت کردند عبارتند از:‏

‏1. شیخ جعفر نجفی مشهور به کاشف الغطاء، 2. میرزا ابوالقاسم قمی مشهور به محقق قمی، 3. آقا سید علی طباطبایی مشهور به صاحب ریاض، 4. سید محمد بن سید علی طباطبایی مشهور به مجاهد، 5. شیخ محمدحسن قزوینی، 6. حاج میر محمدحسین خاتون آبادی اصفهانی، 7. ملاعلی ‏


حضورج. 70صفحه 63

‏اکبر اصفهانی، 8 . آقا هاشم کعبی، 9. ملا محمدرضا همدانی، 10. آخوند ملا احمد نراقی‏

‏ ‏

نگاهی به فتاوای جهاد علما

‏یکی از وظایف فقها در عصر غیبت به عهده گرفتن امر جهاد در بعد دفاعی آن است. وقتی دولتمردان قاجار در برخورد با روسها خود را درمانده دیدند، ناگزیر شدند به علما متوسل شوند تا به کمک آنها مردم را به صحنه های نبرد بکشانند، علما نیز با عنایت به بنیانهای فقه امامیه به درخواست آنها جواب مثبت دادند و فتاوای جهادیه را صادر کردند.‏

‏دو تن از علمای مشهور آغاز دوره قاجار، میرزای قمی و کاشف الغطاء هستند که در قلمرو آراء سیاسی شیعه در عصر غیبت و هم در باب حیطه روابط با حکام و هم در زمینه توسعه ادبیات جهادی، اجتهادات نسبتاً روشنی ارائه کرده اند. میرزای قمی که از مجتهدان عصر بود و در زمینه فقه، اصول، اخلاق و فلسفه آثار ارزشمندی به یادگار گذاشته در جنگ ایران و روس در مقابل کفر برای حفظ بیضه اسلام، از شاه حمایت نمود. او درباره جهاد دفاعی اذن امام را شرط نمی داند و مردم را به دفاع از کشور در برابر حملات بیگانه تشویق می نمود ‏‏(قمی: 1/89)‏‏ و اعتقاد داشت کشته های میادین جنگ با روسها مجاهد فی سبیل الله به شمار می روند و شهید قلمداد می گردند ‏‏(همان: 87)‏‏ فتحعلی شاه به علت نفوذ میرزای قمی از او می خواست به اعلان جهاد اقدام نماید که با پاسخ مثبت میرزا مواجه می شد.‏

‏شیخ جعفر کاشف الغطاء از فقهای نام آور این عصر به علت تسلط در فقه، اصول و حدیث به شیخ اکبر و شیخ المجتهدین معروف است ‏‏(مدرسی، 5/24)‏‏ در کشف الغطاء خود فتحعلی شاه را می ستاید و او را دارای شمشیری کشنده و نیزه ای فروزنده در دل کافران می داند ‏‏(کاشف الغطاء: 2ـ 3)‏‏ ولی حکومت او را یک حکومت اصیل اسلامی نمی داند و در باب جهاد علیه روسها مسئولیت جهاد را متوجه شاه می کند و به فتحعلی شاه اجازه می دهد اجازه رهبری جهاد با اهل کفر و طغیان را در دست بگیرد و سپس بر مسلمین واجب می داند که بر فرمان شاه در امر جهاد سر نهند و سرپیچی از او را سرپیچی از خدا و سزاوار خشم او می داند ‏‏(همان: 394)‏‏ و برای اینکه شاه از این ‏


حضورج. 70صفحه 64

‏حمایت و تأییدها سوء استفاده نکند مسأله عدم مشروعیت بالذات حکومت فتحعلی شاه را به روشنی مورد تأکید قرار می دهد ‏‏(همان)‏‏ و وجوب اطاعت از سلطان را به حکم مقدمه واجب، نظیر تهیه سلاح و نیروی جنگی برای دفاع اسلام می داند وگرنه اطاعت سلطان بدون وجود آن اغرض واجب نیست. ‏‏(همان)‏

‏ملا احمد نراقی از جمله رهبران مذهبی بود که علیه روسها فتوای جهاد داد و حتی در جنگ های دوم با کفن شرکت کرد ‏‏(حائری: 333)‏‏ در دادن مشروعیت به شاهان قاجار تلاش نمود ‏‏(همان: 335)‏‏ و همراه تعدادی از علماء برای تشویق مردم به جنگ و جهاد، به مناطق مختلف آذربایجان رفته، برای مردم به ایراد خطابه و سخن پرداختند و پس از او، سید جعفر کشفی راه او را ادامه داد و به نحوی حکومت پادشاهان را مشروعیت بخشید. ‏‏(همان: 349)‏

‏ ‏

دوره دوم جنگ های ایران و روس

‏دوره دوّم جنگهای ایران و روسیه به علت مشخص نبودن مرزها در عهدنامه گلستان که عمداً از طرف روسها بدان اشاره نشده بود، توسعه طلبی های تزار روسیه نیکلای اول که به تزار آهنین مشهور بود، عقده حقارت شاه از شکست دوره اول و از دست رفتن منافع هیأت حاکمه، اعتراضات برخی از مجتهدان که تاب تحمل پیروزی و سیطره یک کشور کافر را بر ایرانیان نداشتند ‏‏(پیتر آوری، 1/97)‏‏ و رفتار غیرانسانی روسها در مناطق اشغالی که موجب متواری شدن عده ای از اهالی قفقاز و عشایر و مردم آذربایجان و حتی اهالی مسیحی قفقاز به ایران شده بود و از ایران می خواستند که قلمرو اشغالی را مسترد نمایند و در این راه کمک بی دریغ به ایران خواهند کرد، ‏‏(نصر: 200)‏‏ سرانجام آغاز شد.‏

‏ ‏

نقش علما در دوره دوم جنگ های ایران و روس

‏در فاصله دو جنگ ایران و روس یکی از روحانیون محلی به نام قاضی ملا محمد با شعار وحدت شیعه و سنی از درون مرزهای اشغالی علیه روسها قیام کرد و مدت 12 سال (از 1236 تا ‏


حضورج. 70صفحه 65

‏1248) قیام او ادامه یافت و سرانجام در این راه کشته شد. ‏‏(آبادیان: 110)‏‏ روسها پس از تسلط بر نواحی متصرفه در عهدنامه گلستان به آزار و اذیت مردم نواحی پرداخته و محصولات کشاورزان را مصادره می کردند و مردم را در فقر و تنگدستی نگه می داشتند و به شعائر دین اهانت می ورزیدند.‏

‏مردم ایالات قره باغ، شروان و گنجه پیکی را به عتبات فرستادند و در نزد سید محمد اصفهانی معروف به مجاهد و دیگر علما از تعدیات روسها در حق مسلمانان شکوه کردند. سید محمد مجاهد ابتدا دولت ایران را در جریان امر گذاشت. وقتی علمای نجف دولت ایران را موافق با بازپس گیری نواحی اشغالی دیدند تعدادی را برای جهاد با روسیه به سوی ایران فرستادند که با استقبال بی نظیر مردم مواجه شدند و در شوال 1241 هـ در تهران جمع شدند و در ذی القعده در چمن سلطانیه اجتماع کردند ‏‏(سپهر: 1/357)‏‏ ـ در این زمان بود که پرنس منچیکف به تهران آمده بود ـ از افرادی که در چمن سلطانیه حضور داشتند سید محمد مجاهد، ملا احمد نراقی، ملا عبدالوهاب قزوینی، ملا محمد نراقی و دیگر علما بودند (همان: 365) نراقی و همراهانش، کفن پوشان در سلطانیه حضور داشتند. ‏‏(مهدوی، 1: 90 ـ 91)‏

‏وقتی علما در اردوگاه سلطانیه گرد آمدند بار دیگر با صدور بیانیه ای اعلام کردند که جهاد با روسها، بر شاه و همه مسلمانان واجب است ‏‏(هدایت، 9: 642)‏‏ پس از صدور بیانیه همه درباریان و مردم از آن استقبال کردند. البته افرادی از درباریان از جمله معتمد الدوله معروف به نشاط که منشی بود و میرزا ابوالحسن خان شیرازی وزیر امور خارجه مخالف جهاد بودند. ‏‏(نراقی: 17)‏

‏وقتی که ایران در جنگ شکست خورد عده ای تقصیر را به گردن علما از جمله سید محمد مجاهد افکندند و قصد کشتن او را کردند که شاه مانع قتل وی شد و با اتفاق او به سه فرسنگی مراغه رفتند. بعد از این ماجرا سید محمد در رجب 1242 هنگامی که از آذربایجان به قزوین رسیده بود در اثر شدت اندوه درگذشت. ‏‏(آبادیان: 125)‏


حضورج. 70صفحه 66

انواع جهاد از دیدگاه میرزای قمی

‏مبنای تقسیم بندی میرزای قمی در جهاد بر اساس مرگ یا شهادت می باشد. او از این دیدگاه جهاد را به چند دسته تقسیم می کند:‏

‏الف) جهادی که در آن جنگ و نبرد وجود ندارد و پای مرگ در میان نیست و «همه آنها معانی مجازیه است و اطلاق جنگ و جهاد بر آنها مجاز است» ‏‏(قمی: 1/375) ‏‏مانند مبارزه با نفس و خوب همسرداری کردن. او می نویسد: «اما اطلاق لفظ جهاد و استعمال آن در مطالب شرعیه اعم از این که به عنوان حقیقت باشد یا مجاز، پس آن بسیار است. بعضی از آن باب است که پای موت در میان نیست اصلاً، مثل احیای سنت نبویه که مهجور شده باشد و مثل مجادله با نفس و حسن تعبّل و خوش رفتاری زن با شوهر» ‏‏(همان: 374)‏

‏ب) جهادی که پای مرگ در میان است و خود بر دو نوع است.‏

‏اول) مرگی که بر اثر جنگ و جدال نباشد «مثل این که فرموده اند که هر کس در غربت بمیرد شهید مرده است یا کسی که غرق شود یا خانه بر سر او خراب شود یا به آزار شکم بمیرد، یا زنی که در نفاس بمیرد» ‏‏(همان)‏

‏دوم) مرگی که بر اثر جنگ و جدال باشد و خود بر سه قسم است.‏

جهاد ابتدایی:‏ «جهادی است که پیغمبر و یا امام(ع) مردم را امر کنند که با کفار جنگ کنند و در زمان حضور و به اذن او یا اذن نایب خاص او که تعیین کرده باشد برای جهاد، خواه محض از برای دعوت به اسلام باشد یا از برای دفع کفار... خواه این جهاد با مشرکین باشد یا با اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و مجوس» ‏‏(همان)‏

جهاد با بُغاة و اهل بغی:‏ «مراد از اهل بغی جماعتی هستند از مسلمین که بر امام زمان خروج کنند مثل جنگ هایی که معاویه و طلحه و زبیر و اهل نهروان با امیرالمؤمنین(ع) کردند. اذن امام در این شرط است» ‏‏(همان: 375)‏

جهاد دفاعی:‏ گرچه میرزای قمی نامی از جهاد دفاعی نمی برد ولی دفاع در برابر دشمن در عصر غیبت هنگام هجوم همان جهاد دفاعی است. او می نویسد:‏


حضورج. 70صفحه 67

‏«نوع دوم جهاد آن است که در زمان غیبت امام، کفّار هجوم کنند بر اهل اسلام و مقصود آنها یا تلف کردن اسلام باشد که می خواهند دین اسلام از میان برخیزد، یا این که بر سر جمعی از مسلمانان می روند به قصد قتل و نهب و غارت... و در این جهاد، حضور و اذن امام شرط نیست» ‏‏(همان)‏

‏او دفاع از مال، جان و عرض را نوعی جهاد می داند و معتقد است «در دفاع چه هنگام حمله کفار به یک کشور و چه حمله دزد به خانه یا کاروانی، اذن امام و مجتهد جامع الشرایط شرط نمی باشد ولی باید احکام دفاع را یاد گرفت» ‏‏(همان: 376 و 382)‏

‏ ‏

دفاع و ضرورت آن از دیدگاه میرزایی قمی

‏میرزای قمی دفاع را از ضروریات بشری می داند. عصر او مصادف با حمله روسیه به ایران بود. او دفاع از کشور در برابر روسها را واجب و لازم می شمرد و در پاسخ به سؤالی که دفع طایفه منحوس روسیه شرعاً واجب و لازم است یا نه؟ می فرماید:‏

‏«هرگاه منظور ایشان تغییر شرایع و احکام اسلام یا اذیّت به نفوس و اعراض مسلمانان و نهب و غارت اموال ایشان است، بلی واجب است لیکن الاقرب فالااقرب. و در هر طبقه از قرب هرگاه جمعیتی که هست به بعض آنها کفایت در دفاع حاصل شود، بر هر یک از طوایف آنها واجب کفایی است، هرگاه جماعتی که نزدیک به آنها هستند، کفایت نمی کنند، بر آنهایی که نزدیکترند به آنها واجب است امداد به عنوان وجوب کفایی، و اگر کفایت حاصل نشود الّا به اجتماع جمیع بر همه واجب می شود که امداد کنند و متعیّن می شود.» ‏‏(همان: 374)‏

‏میرزای قمی دفاع را به دو دسته دفاع عمومی و دفاع خصوصی تقسیم می نماید. دفاع عمومی زمانی است که کفار [دشمن] به کشور اسلامی به قصد از میان بردن دین اسلام یا تغییر احکام آن و قتل و نهب و غارت حمله می کنند و دفاع در صورت نیاز بر همه اعم از زن و مرد واجب است و «وجوب مدافعه بر عبد و مرأه (بنده و زن) هرگاه به آنها به هم رسد ‏‏(همان: 381)‏‏ دفاع خصوصی، دفاع از جان و عرض و مال در مقابل دزد و قطاع الطریق و غیره است که بر همه واجب است از مال و ناموس و جانش دفاع کند.‏


حضورج. 70صفحه 68

‏قمی دفاع را بر حج واجب نیز مقدم داشته و می فرماید: «اگر در صورت خوف هجوم و غلبه مشرکین بر بلاد مسلمین و لزوم مدافعه و مجاهده با آنها، رفتن به حج و یا زیارت عتبات عالیات، در اینجا در صورت تعیّن وجوب دفاع بر مستطیع حج، دفاع را باید مقدّم داشت بر حج» ‏‏(همان: 394)‏

‏امام خمینی همانند میرزای قمی می فرمایددر مواقعی که اسلام یا بلاد مسلمین در معرض خطر هجوم دشمنان اسلام قرار گیرد و دفاع از آن متوقف بر تأخیر زیارت بیت الله الحرام باشد جهاد بر زیارت بیت الله الحرام مقدم است. ‏‏(استفتائات: 1/516)‏

‏چند مسأله در دیدگاه امام مورد توجه است؛ اول آن که او در مبحث فقه سیاسی ورود به سیاست را برای همه به ویژه برای علما یک وظیفه می داند این نظریه با اصل عدم انفکاک دین از سیاست مرتبط می باشد ‏‏(ر.ک صحیفه امام و وصیتنامه امام)‏‏ دوم اینکه، جان مایه تفکر امام دیانت است و هدف اساسی او پیاده کردن احکام الله در جوامع انسانی است، سوم آنکه سیاست عملی امام در کلیه صحنه های سیاسی ـ اجتماعی بر اصل انجام تکلیف استوار بود و بارها فرمود که ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم. ‏‏(صحیفه امام، ج 21، ص 284)‏

‏امام خمینی دفاع را یک مسأله عقلی و طبیعی دانسته همانند میرزای قمی دفاع را واجب ‏


حضورج. 70صفحه 69

‏می داند و درباره ضرورت دفاع همگانی در برابر دشمن می فرماید:"اگر یک وقت خدای نخواسته، یک هجومی به مملکت اسلامی بشود، باید همه مردم، یعنی مرد و زن مسأله دفاع دیگر اینطور نیست که تکلیف مال مرد باشد، تکلیف مال یک دسته ای باشد، همه باید بروند و دفاع بکنند از مملکت خودشان" ‏‏(صحیفه امام، ج 11، ص 425) ‏‏ایشان اعتقاد دارند که دفع دشمن متجاوز بر تمام مسلمین واجب کفایی است. ‏‏(استفتائات: 1/492)‏‏ و حضور امام و اذن او یا اذن نایب خاصش یا نایب عام آن حضرت شرط نیست بلکه بر هر مکلفی با هر وسیله ای و بدون قید و شرط واجب است. ‏‏(تحریرالوسیله: 1/551)‏‏ و در جای دیگر می نویسد دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی به هر نحو ممکن بر تمام مسلمین واجب است و مشروط به اجازه نیست. ‏‏(استفتائات: 1/492)‏

‏ ‏

کشته شدگان نبرد

‏یکی از مهمترین پرسشهایی که در هنگام دفاع و تجاوز دشمن پیش می آید درباره کشته شدگان نبرد است. میرزای قمی در پاسخ به وضعیت مقتولین جنگ ایران و روس می نویسد:‏

‏«مسلمین مقتولین در این دفاع که به قصد محافظت دین اسلام است در حکم شهیدند در ثواب و فضیلت و هرگاه در معرکه قتال کشته شوند، یعنی در میدان، جان بدهند اظهر این است که غسل و کفن کردن ساقط است و به همان جامه های خود نماز بر آنها می کنند و دفن می کنند.» ‏‏(همان: 348)‏

‏میرزای قمی با ذکر احادیثی از پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) مانند حدیث «فوق کل ذی برّ حتی یقتل فی سبیل الله فلیس فوقه برّ» ‏‏(حر عاملی: 6/10)‏‏ بالاترین مرگ را شهادت در راه خدا می داند و فرقی بین حضور امام و عدم آن نیست و کشته شدگان در راه خدا افضل تر و جایگاه رفیع تری نسبت به شهدای زمان خود معصومین دارند. او می نویسد: «قتال در زمان غیبت افضل باشد، چون حضور امام و ظهور معجزْ و تأثیر نفس شریف امام در مبادر به امتثال و حضور یقین به حقیّت مدخلیّت تمام دارد در امتثال و فرمانبرداری که در زمان غیبت نیست بلکه اجرای این عمل در زمان غیبت بیشتر خواهد بود... پس کسی که جان خود را در زمان غیبت امام(ع) در راه خدا بدهد، ‏


حضورج. 70صفحه 70

‏افضل خواهد بود از آن که مثل امیرالمؤمنین اسدالله الغالب(ع) با ذوالفقار دو سر و زبان معجز بیان و عسکر بی حدّ و پایان در بالای سر او باشد...» ‏‏(قمی: 1/384)‏

‏امام نیز غسل و کفن را از شهید در معرکه جنگ ساقط می داند و اگر در غیر جبهه به شهادت برسد غسل و کفن دارد‏‏.(استفتائات ج1،ص 79) ‏‏میرزای قمی نیز معتقد است اگر در معرکه فردی مجروح شود و بعد بمیرد غسل و کفن از او ساقط نمی شود و اگر غسل و کفن میسر نباشد و تأخیر در غسل و کفن موجب بی احترامی به میّت یا منشأ تضییع میت شود او را باید تیمم داد. ‏‏(همان: 391)‏

‏ ‏

فرار از میدان نبرد

‏فرار از میدان جنگ که موجب تضعیف روحیه جنگ جویان و زمینه تسلط دشمن می گردد از گناهان بزرگ محسوب شده و توبه آن فقط بازگشت به میدان کارزار و تصمیم به ادامه پیکار با دشمن است ‏‏(الظالمی: 59)‏

‏برخی از فقها حکم به تحریم فرار از میدان نبرد و از جایی به جای دیگر رفتن را داده اند و به حدیثی از امام رضا(ع) که فرمود زحف حرام است، استناد می جویند ‏‏(شهابی: 1/206)‏‏. زحف در لغت به جنگ رو در رو گویند در آیه 4 سوره صف قرآن کریم بدان اشاره شده و فرار از آن را حرام شمرده است ‏‏(الظالمی: 58 ـ 59)‏‏ از میرزای قمی سؤال می شود: آیا فرار از مقاتله و مجادله حکم فرار از زحف دارد؟ ایشان می فرماید: حکم فرار از زحف اینجا ثابت نیست و آن در جهاد حقیقی است که به اذن امام باشد. ‏‏(همان: 394)‏

‏قمی در جای دیگر نرفتن به جنگ را از اعظم منکرات دانسته امر به معروف کردن بر چنین افرادی جایز بلکه واجب است. ‏‏(همان: 384)‏

‏امام خمینی فرار از جبهه را در هیچ حالی جایز نمی داند. ‏‏(استفتائات،ج 1،ص  516)‏

‏ ‏

همکاری با دشمن

‏همکاری با دشمن حربی چه از نظر عقلی و چه از نظر فقهی مذموم دانسته شده و اگر ‏


حضورج. 70صفحه 71

‏مسلمانی در جبهه کفر در برابر برادران دینی خود قرار گیرند همانند دشمن با او برخورد می شود و تنها یک تفاوت می باشد این که «اسر مسلم ونهب اموال به هیچ وجه جایز نیست، اما قتل آنها، پس آن چه موقوف علیه دفاع از مسلمین و اسلام است جایز است.» ‏‏(قمی: 1/395)‏‏ ولی در محارب بودن آنها میرزا دو نظر دارد او ابتدا در جواز حدود در زمان غیبت توقف و تأمل دارد ولی افرادی را که با اختیار در صف کفار به قتال مسلمین مشغولند محارب دانسته است ‏‏(همان)‏‏ که بر کشندگان آنها دیه و کفاره لازم نیست ‏‏(همان: 398)‏

‏امام خمینی افرادی را که با دشمن همکاری می کنند در حکم مهاجم می داند که قتل آنها مانند قتل دیگر مهاجمین است ‏‏(استفتائات، ج3، ص46)‏‏ و حتی در پاسخ به سؤالی که آیا به قتل رساندن سربازانی که مسلمانند اما بالاجبار یا به صورتهای دیگر به کشورهای اسلامی و مسلمین حمله کرده اند جایز است؟ می فرماید: اگر حمله نمودند دفاع لازم است. ‏‏(استفتائات، ج 3، ص 46)‏

‏ ‏

سپر قرار دادن مردم در جنگ

‏یکی از تاکتیک های دشمن در هنگام نبرد جهت تسلیم کردن نیروهای مقاومت استفاده از سپر مردمی است تا در قبل آنها سنگرهای دفاعی را فتح کنند و به اهداف خود برسند. میرزای قمی در مورد سپر قرار دادن مردم توسط دشمن در جنگ نظر خاصی ندارد. احتمالاً او نظر علمای متقدم را دارد که می گویند اگر یاغیان از کودکان و زنان و مانند آنها به عنوان تُرس یا سپر استفاده کند و تنها راه دستیابی به آنان کشتن تُرس یا از بین بردن سپر باشد باید به قتل رساند، زیرا جنگ و قتال با یاغیان بر حرمت قتل زنان و کودکان ترجیح دارد. شهید اول در لمعه نیز در این باره می نویسد: در موردی که دشمن اسرای مسلمین و فرزندان آنان را سپر قرار دهد و دست یابی به دشمن جزء با قتل مسلمین ممکن نباشد قصاص و دیه ای در این مورد نیست، چون شرع اجازه قتل آنان را داده است. ‏‏(لمعه باب جهاد)‏

‏امام در پاسخ به این سؤال که آیا نیروهای دشمن عده ای از مسلمانان از قبیل زنان، کودکان و پیرمردان را سپر قرار می دهند برای نبرد با دشمن آیا کشتن مسلمانان مذکور جایز است یا خیر؟‏


حضورج. 70صفحه 72

‏می فرماید: "اگر دفاع از اسلام و مسلمین و سرکوب کردن مهاجمین متوقف بر آن باشد جایز است." ‏‏(استفتائات،ج3،ص45)‏‏ در جای دیگر می فرماید: «فرض کنید که عراق فاسد یک دسته ای از مسلمین بی گناه را سپر قرار داد و پشت آنها ایستاده که بریزد ایران را بگیرد. بر ما واجب است که مسلمان و غیر مسلمانش را بکشیم. مسلمانها شهید هستند و به بهشت می روند و کافرهایش کافرند و به جهنم.» ‏‏(صحیفه امام،ج 15،ص 119-118)‏

‏ ‏

آموزش نظامی و تهیه ادوات جنگی

‏میرزای قمی در تفسیر آیه «واعدّوا لهم مااستطعتم من قوّه و من رباط الخیل ترهبون به عدّوالله و عدّوکم ‏‏(انفال: 60)‏‏ آموزش نظامی را جایز و حتی واجب می داند و می نویسد: «اصل معرفت اسب تاختن و تیر انداختن جایز و مشروع و همچنین گرو بستن در آنها حلال است و در صورت وجوب امر به آن از باب امر به معروف با شرایط آن واجب است.» ‏‏(قمی: 1/393)‏

‏امام خمینی یادگیری فنون نظامی را بر همه واجب کفایی می داند و می فرماید: «اگر دفاع بر همه واجب شد مقدمات دفاع هم باید عمل بشود، از آن جمله قضیه این که ترتیب نظامی بودن، یادگرفتن انواع نظامی بودن را برای آنهایی که ممکن است.» ‏‏(صحیفه امام، ج 20، ص 7)‏

‏تهیه ادوات نظامی در مقابل دشمن از مقدمات جنگ است. در قرآن کریم در چندین جا به بکارگیری سلاح تأکید دارد «وانزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس» ‏‏(حدید: 25)‏‏ یا یحیی خذوا ‏


حضورج. 70صفحه 73

‏الکتاب بالقوه ‏‏(مریم: 12)‏‏ «واعدّوا لهم مااستطعتم من قوّه و من رباط الخیل ترهبون به عدّوالله و عدّوکم ‏‏(انفال: 60)‏‏ و یکی از مهمترین وظیفه حاکم اسلامی تهیه ادوات جنگی است و «تهیه اسباب و اسلحه جنگ از مصالح مسلمین می باشد.» ‏‏(قمی: 1/383)‏

‏ ‏

غنائم

‏یکی از مسائل جنگ مسأله غنایم و اسراست. میرزای قمی در مورد غنایم می فرماید: «حکم آن این است که مال کسی است که می گیرد از آنها» ‏‏(همان: 388)‏‏ غنایم در صورتی مال امام زمان است که جنگ به اذن امام و برای دعوت کفار به اسلام باشد ولی جنگ و قتال که بر سبیل دعوت امام نباشد بلکه محض از برای دفاع باشد حکم آن است که مال کسی است که می گیرد از آنها ‏‏(همان: 388)‏‏ از نظر قمی خمس بر غنائم تعلق نمی گیرد. ‏‏(همان)‏

‏امام خمینی در پاسخ به سؤال تصرف و تملک در کدام یک از غنایم و با چه شرایطی برای رزمندگان جایز است می فرماید: "در غیر ادوات جنگی برداشتن اشیای مختصر از قبیل لباس و ساعت و رادیو و امثال آن برای رزمندگان اشکال ندارد" ‏‏(استفتائات،ج 3،ص 48)‏‏ و "خمس واجب نیست" ‏‏(استفتائات،ج 1،ص 346)‏‏ ولی نباید اموال شخصی اسرا را از آنها گرفت ‏‏(استفتائات،ج 3،ص 52)‏‏ و نیز برای مقاتلین برداشتن چیزهای مختصر از قبیل انگشتر، لباس و کفش دشمن و تصرف در آن اشکال ندارد. ‏‏(استفتائات: 1/508)‏

‏ ‏

هزینه های جنگ

‏میرزا در پاسخ به سؤال، مالیات و عوارضاتی که گرفته می شود و صرف دفاع کفار می شود چه صورتی دارد؟ جایز است یا نه؟‏

‏می فرماید: «خراج اراضی خراجیه در مذهب ما موضوع است از برای مصالح عامه مسلمین و از اعظم آنها مجاهدین است و مدافعین از اسلام نوعی هستند از مجاهدین و به مصرف ایشان رسانیدن جایز است و آن موکول است به نظر امام عادل و پس از غیبت امام عادل، حاکم شرع ‏


حضورج. 70صفحه 74

‏یعنی مجتهد عادل، نایب امام است در تعیین مقدار و رسانیدن آن به مصرف و حقیر به قدر حصه خود راضی ام که به قدرت حاجت مجاهدین و مدافعین به ایشان داده شود از وجوه مالیات، یعنی خراج اراضی خراجیه.» ‏‏(همان: 8 ـ 347)‏

‏ ‏

مصرف زکات

‏هزینه جنگ موجب شد که مردم در مورد مصرف زکات مالیه و مال امام(ع) از میرزای قمی سؤال کنند که با اجازه مجتهد جامع الشرایط می توان برای دفع دشمن از زکات و مال امام استفاده کرد. ایشان دادن زکات را در این راه نیاز به اذن مجتهد عادل نمی داند ‏‏(همان: 383)‏‏ اما در مورد سهم امام می فرماید: «...اما حصه امام(ع) از خمس، پس اظهر در نظر حقیر، این است که باید به فقرای بنی هاشم داد از باب تتمه مؤنه و به این مصرف نمی توان رساند و آن هم به اذن مجتهد عادل با امکان.» ‏‏(همان)‏

‏میرزای قمی تأکید دارد مؤمنین اموالی را که در امور مستحبی مصرف می کنند بهتر است در جنگ هزینه گردد که ثواب آن پیش از سایر مستحبات است و نیز اموال و ثروتی که در اختیار سلطان می باشد باید از آن در اختیار سپاه اسلام گذاشت. ‏‏(همان: 6 ـ 385)‏

‏او دادن زکات را برای هزینه جنگ برای دفع دشمن را جایز می داند و اذن مجتهد عادل را ضروری نمی داند ‏‏(همان: 86)‏‏ ولی معتقد است خمس را نمی توان در این راه مصرف کرد ‏‏(همان: 87)‏‏ و حتی مصرف منافع اراضی خراجیه و درآمد امور عام المنفعه مثل رباط، پل، مسجد و غیره و ولایت و مباشرت و تصرف در آن به تقدیر و تدبیر امام عادل موکول است، که بگیرد و به مصارف آنها برساند. ‏‏(همان: 88)‏

‏امام خمینی پرداخت زکات را برای مخارج جنگ و بازسازی مناطق جنگی بلامانع می داند  ولی سهمین شریفین ‏‏(سهم امام و سادات)‏‏ را منوط به اجازه مرجع تقلید می داند. ‏‏(استفتائات،ج 3،ص 14)‏


حضورج. 70صفحه 75

مرابطه

‏مرابطه در لغت به معنای سرحدداری، ملازمت، مواظبت کردن بر امری و ملازمت نمودن جای در آمدن دشمن می باشد ‏‏(دهخدا)‏‏ و در اصطلاح پاسداری از مرز را گویند تا در صورت هجوم دشمن از آن دفاع نموده و مردم را مطلع نمایند. میرزای قم در پاسخ به سؤال حکم مرابطه در مرزها و حداقل آن در ایام غیبت می گوید: مرابطه در زمان غیبت مستحبی است. چون متضمن جهاد نیست که اذن امام در آن شرط باشد، بلکه مراد از آن این است که در ثغور یعنی سرحدّی که کفار حرکتی کنند به سمتی از بلاد اسلام، مسلمانان را باخبر کنند که مهیّای قتال آنها شوند ‏‏(همان: 391)‏‏ او ثواب مرابطه در یک شب را بهتر از روزه و نماز یک ماه و کشته شدگان این راه را شهید می داند و می افزاید «افضل رباط در جایی است که خوف در آن بیشتر باشد و اهتمام در امر عدّو آنجا بیشتر باشد و اقل رباط سه روز است و اکثر آن چهار روز است و همین که از چهل روز گذشت، پس آن جهاد محسوب است و ثواب جهاد دارد.» ‏‏(همان: 392)‏

‏ ‏

بغات و توطئه گران داخلی

‏باغی و بغات در فارسی معنی براندازی می دهد و یاغی کسی است که بر امام معصوم خروج کند که در این صورت در حکم کافر است، چون با این عمل، اعلان حرب با خدا و رسول خدا نموده است. صاحب لمعه در این باره می نویسد: «هرگاه امام، مردم را به پیکار با چنین کسانی فراخواند، جنگ با آنان واجب است، تا این که تسلیم شوند و به اطاعت امام گردن نهند و یا کشته شوند؛ جنگ با چنین افرادی همچون جنگ با کفار است. ‏‏(لمعه باب جهاد، الظالمی: 39)‏

‏این حکم در زمان امام معصوم و غیر امام معصوم و فقیه عادل نیز معتبر است. در صورتی که شیخ طوسی در النهایه می نویسد: کلّ من خرج علی امام عادل و نکث بیعته و خالفه فی احکامه، فهو باغ، و جاز للامام قتاله و مجاهدته، و یجب علی من یستنهضه الامام فی قتالهم النهوص معه ‏‏(النهایه: 296، قاسمی و همکاران: 1/210)‏‏ و میرزای قمی نیز تأکید دارد تنها به امر امام معصوم می توان با بغات جنگید. «مراد از اهل بغی جماعتی هستند از مسلمین که بر امام زمان خروج کنند مثل جنگهایی که‏


حضورج. 70صفحه 76

‏معاویه و طلحه و زبیر و اهل نهروان با امیرالمؤمنین(ع) کردند. اذن امام در این شرط است.» ‏‏(همان: 375)‏‏ از نظر میرزای قمی مراد از اولی الامر ائمه طاهرین می باشد. او در نامه ای به فتحعلی شاه گوشزد می نماید منظور قرآن کریم از اولی الامر در آیه أطیعوا الله و رسوله و أولی الامر منکم ‏‏(نساء:59)‏‏ ائمه طاهرین می باشند و اخبار و احادیثی که در تفسیر آیه وارد شده است به این مطلب، از حد بیرون است ‏‏(حائری: 328)‏‏ علامه طباطبایی در تفسیر آیه أطیعوا الله و رسوله و أولی الامر منکم ‏‏(نساء: 59)‏‏ می فرماید: «اطاعت از اولوالامر واجب است، اگرچه آنان معصوم نباشند و فسق و خطا بر آنان جایز باشد. اما اگر از احکام الهی سرپیچی کردند اطاعت از آنان لازم نیست. ‏‏(المیزان تفسیر آیة مذکور)‏‏ پس از نظر او ولی امر همان دولت اسلامی است گرچه معصوم نباشد ولی اگر فسق شد و عدالت نداشت اطاعت از آنان نخواهد بود. پیکار با بغاة و سرکشان در عصر غیبت می تواند دفاع از حریم اسلام و دولت اسلامی باشد و دفاع از کیان اسلام بر همه واجب است.‏


حضورج. 70صفحه 77

نتیجه گیری

‏یکی از مهمترین حوادث دوره قاجار که تأثیر عمیقی در روحیه مردم و دولتمردان قاجار گذاشت جنگ های ایران و روس است که در پی این حادثه سرزمین های زرخیری از ایران جدا شد و شرایطی ظالمانه بر ایران تحمیل شد که موجب شد سیطره بیگانگان بر این هموار گردد و ایران را به عنوان کشوری نیمه مستعمره درآورد. فتحعلی شاه و ولیعهدش عباس میرزا برای مقابله با روسها به فکر اعلان جهاد علماء افتادند و علمای عصر از جمله میرزای قمی فتوای جهاد علیه روسها را صادر کردند که این امر در بسیج مردم و پیروزی های اولیه نقش چشمگیری داشت.‏

‏میرزای قمی معروف به «محقق قمی» و «فاضل قمی» و «صاحب القوانین» با تألیف رسائل جهادی که بعدها این رسائل را در کتاب جامع الشتات گردآوری کرد در پاسخ به سؤالات مردم و شرکت آنان در نبرد با روس نقش اساسی داشت. او دفاع از مال، جان و عرض را نوعی جهاد می داند و معتقد بود در دفاع چه هنگام حمله کفار به یک کشور و چه حمله دزد به خانه یا کاروانی، اذن امام و مجتهد جامع الشرایط شرط نمی باشد ولی باید احکام دفاع را یاد گرفت و حتی دفاع را بر حج واجب نیز مقدم داشته است و مقتولین جنگ ایران و روس را که به قصد محافظت دین اسلام می جنگند در حکم شهید دانسته در ثواب و فضیلت از شهدای عصر حضرت علی(ع) بالاتر می داند. او نرفتن به جنگ را از اعظم منکرات دانسته و همکاری با دشمن را جایز نمی داند و طبق آیه «واعدّوا لهم مااستطعتم من قوّه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدّوکم ‏‏(انفال: 60)‏‏ آموزش نظامی را جایز و حتی واجب می داند او برای هزینه جنگ، دادن زکات را لازم و نیاز به اجازه مجتهد عادل نمی داند ولی مصرف خمس را فقط برای فقرای بنی هاشم لازم می داند. او مرابطه و پاسداری از مرزها در زمان غیبت را امری با ارزش دانسته ولی چون این کار متضمن جهاد نیست اذن امام را در آن شرط نمی داند.‏

‏میرزای قمی در مورد غنائم معتقد است غنائم از آن غنیمت گیرنده است و نیاز به دادن خمس آن نمی باشد و در جنگ با بغاة تأکید دارد تنها به امر امام معصوم می توان با بغاة جنگید.‏

‏امام خمینی که در عهد مرجعیت و رهبری شاهد هجوم نابرابر دشمن به کشور اسلامی بود ‏


حضورج. 70صفحه 78

‏فتاوای جهادی خود را در رابطه با مسائل مختلف جنگ ارائه نمود که بسیاری از معضلات جنگ را با این فتاوا حل کرد، این فتاوا در بسیاری جهات با نظرات فقهی میرزای قمی شباهت دارد. هر دو حفظ کیان اسلام را اصلی ثابت و مهم دانسته اند که بر برخی از فروع دین ارجحیت دارد.‏

‏ ‏

‏ ‏ ‏

‏ ‏

منابع:

‏1. آبادیان؛ حسین: روایت ایرانی جنگ های ایران و روس؛ تهران؛ مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی؛ 1380‏

‏2. آوری، پیتر: تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، عطائی، 1369‏

‏3. الامین، السید محسن: اعیان الشیعه، بیروت، داروالتعاریف للمطبوعات، بی تا، المجلد الثانی‏

‏4. الظالمی، محمدصالح: فقه سیاسی در اسلام، ترجمه رضا رجب زاده، تهران، پیام آزادی، 1359‏

‏5. بینا، علی اکبر: تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، تهران، دانشگاه تهران، 1342‏

‏6. تنکابنی، میرزا محمد: قصص العلماء، تهران، علمیه، بی تا‏

‏7. حائری، عبدالهادی: نخستین رویارویی های اندیشه گران ایران، تهران، امیرکبیر، 1367‏

‏8 . حر عاملی: وسایل الشیعه، ج 6‏

‏9. خمینی، روح الله: در جستجوی راه از کلام امام (جنگ و جهاد)، تهران، امیرکبیر، 1362‏

‏10. خمینی، روح الله: کشف الاسرار، بی تا، بی جا‏

‏11. خمینی، روح الله: صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1378‏

‏12. خمینی، روح الله: تحریرالوسیله، ترجمه علی اسلامی، قم، اسلامی، 1369 ـ 1361، ج 4ـ1‏

‏13. خمینی، روح الله: توضیح المسائل (مسائل مربوط به جنگ)، تهران، فرهنگ انقلاب اسلامی، 1361‏

‏14. خمینی، روح الله: استفتائات، قم، اسلامی، 1366‏

‏15. خمینی، روح الله: پندها و حکمت ها، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379‏

‏16. دهخدا، علی اکبر: لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، 1352‏

‏17. راغب، مفردات، حرف ج‏

‏18. رجبی، محمد حسین. رویا پورامید، فاطمه: مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، تهران نی، 1384‏

‏19. سپهر، محمدتقی: ناسخ التواریخ قاجار، تهران، اسلامیه، 1352‏

‏20. شهابی، محمود: ادوار فقه، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1366‏

‏21. قائم مقام فراهانی، میرزا عیسی: احکام جهاد و اسباب الرشاد، تصحیح غلامحسین زرگری نژاد، تهران، بقعه، 1380‏


حضورج. 70صفحه 79

‏22. قاسمی محمدعلی و همکاران: فقیهان امامی و عرصه های ولایت، مشهد، آستان قدس رضوی، 1381‏

‏23. قمی، میرزا ابوالقاسم: جامع الشتات، تهران، کیهان، 1371‏

‏24. قوزانلو، جمیل: جنگ ده ساله یا جنگ اول ایران و روس، چاپخانه مرکزی، تهران، بی تا‏

‏25. کاشف الغطاء شیخ جعفر: کشف الغطاء عن خفیات مبهمات شریعه الغراء، بی جا، 1317‏

‏26. فیض، عباس: گنجینه آثار قم، قم، مهر، 1349، ج 1‏

‏27. مفتون دنبلی، عبدالرزاق مآثر السلطانیه، به اهتمام غلامحسین صدری افشار، تهران، ابن سینا، 1351‏

‏28. مدرس، میرزا محمدعلی: ریحانة الادب، تهران، خیام، 1374‏

‏29. ملکم، سرجان: تاریخ ایران، ترجمه میرزا حیرت، تهران، دنیای کتاب، 1362‏

‏30. مهاجری، مسیح: «دفاع از ملت در اندیشه امام خمینی» سیری در اندیشه های دفاعی امام خمینی، تهران، دفاع، 1378‏

‏31. مهدوی، مصلح الدین: بیان المفاخر، اصفهان، کتاب خانه مسجد سید، 1367‏

‏32. منصوری لاریجانی، اسماعیل: سیری در اندیشه دفاعی حضرت امام خمینی، تهران، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، 1377‏

‏33. نصر، تقی: ایران در برخورد با استعمارگران، تهران، مؤلفان و مترجمان ایران، 1364‏

‏34. نوائی، عبدالحسین: ایران و جهان از قاجار تا پایان عهد ناصری، تهران، هما، 1369‏

‏35. هدایت، رضا قلی میرزا: روضة الصفای ناصری، تهران، خیام، 1339‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏ ‏

‏ ‏

پی نوشتها:

‏1. جاپَلَق، بخش و ناحیه ای قدیمی در شمال شرقی استان لرستان و در نیمه شرقی شهرستان ازنا قرار دارد و در دوره قاجار یکی از سه بلوک بزرگ بروجرد بود (دانشنامه جهان اسلام، ج 9)؛ و در 70 کیلومتری بروجرد قرار دارد.‏

‏2. شفت نام یکی از دهستان های بخش مرکزی شهرستان فومن است که در جنوب شرقی آن واقع شده و در 9 کیلومتری آنجا قرار دارد.‏

‏3. دیگر تألیفات قمی عبارتند از: حاشیه بر زبدة الاصول شیخ بهایی، مرسد العوام (فقه فارسی)، رساله استدلالی فارسی در اصول دین، حاشیه بر تهذیب الاصول علامه حلی، منابع الاحکام (فقه به زبان عربی)، معین الخواص (مختصر فقهی است)، منظومه ای در علم بدیع که دارای 139 بیت است، رساله هایی در وقف، طلاق و مباحث منطقی، دیوان شعر به فارسی و عربی که نزدیک 5000 بیت شعر را داراست.‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 70صفحه 80