فصل اول: مفهوم مستضعف و مستکبر

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

فصل اول: مفهوم مستضعف و مستکبر

‏ ‏

‏ ‏

 معنای استضعاف و استکبار 

‏ ‏

 مصادیق مستضعف و مستکبر

‏ ‏

‏ ‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 1


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 2

  معنای استضعاف و استکبار

‏ ‏

‏ ‏

ابرقدرتها ما را ضعیف و هیچ انگاشته اند

‏     ‏‏ما همه جزء مستضعفین هستیم؛ یعنی ما اشخاصی بودیم که ابرقدرتها ما را ضعیف‏‎ ‎‏می شمردند، ما را هیچ می دانستند؛ ما می خواهیم از این جهت بیرون بیاییم.(1)‏

‏29 / 2 / 58‏

***

‏ ‏

معنای اعم مستکبر

‏     ‏‏من باید بیان «مستضعف» و «مستکبر» را به اندازه ای که در این مجلس مناسب است‏‎ ‎‏عرض کنم. «مستکبرین» منحصر نیستند به سلاطین، منحصر نیستند به رؤسای جمهور،‏‎ ‎‏منحصر نیستند به دولتهای ستمگر. مستکبرین یک معنای اعمی دارد؛ یک مصداقش‏‎ ‎‏همان اجانب هستند که تمام ملتها را ضعیف می شمرند و مورد تجاوز و تعدی قرار‏‎ ‎‏می دهند؛ یک مورد هم همین دولتهای جائر، سلاطین ستمگر که ملتهای خودشان را‏‎ ‎‏ضعیف می شمرند و به آنها تعدی می کنند، دست تعدی به ملتها دراز می کنند. چنانچه در‏‎ ‎‏این پنجاه و چند سال شما مبتلا بودید و ما هم مبتلا بودیم و همه ملت مبتلا بودند. ملت را‏‎ ‎‏ضعیف می شمردند و ملت را از روی استکبار نظر می کردند و به ملت تعدی می کردند و‏‎ ‎‏تجاوز می کردند.(2)‏

‏4 / 3 / 58‏

***

‏ ‏

رابطه آزادی با استکبار و استضعاف

‏     ‏‏امروز روزی است که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی و استقلال مرحمت فرموده‏‎ ‎‏است، و ما را با این آزادی و استقلال امتحان می کند. ما را آزادی مرحمت فرموده است‏‎ ‎‏که ببیند در این آزادی ما چه می کنیم. ما مستقل شدیم و خداوند به ما این مرحمت را‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 3
‏فرمود تا ما چه بکنیم: آیا ما هم از مستکبرین باشیم یا از مستضعفین؟ هر فرد، می شود که‏‎ ‎‏مستکبر باشد و می شود مستضعف باشد. اگر من به زیر دستهای خودم، ولو چهار نفر‏‎ ‎‏باشد، تعدی و تجاوز کردم و آنها را کوچک شمردم، بندۀ خدا را کوچک شمردم، من‏‎ ‎‏مستکبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنایی است که مستکبرین و مستضعفین‏‎ ‎‏هستند. اگر شما کسانی که زیر دستتان هست ضعیف شمردید و به آنها خدای نخواسته‏‎ ‎‏تعدی کردید، تجاوز کردید، شما هم مستکبر می شوید. و آن زیردستها مستضعف. ببینیم‏‎ ‎‏ما از این امتحان، از این بوتۀ امتحان چطور بیرون می آییم. آیا سرفراز بیرون می آییم یا‏‎ ‎‏گردن کج و شکسته؟ آیا ما با بندگان خدا به طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده‏‎ ‎‏است رفتار می کنیم؟ حالا که آزاد شدیم، آزادی را وسیله برای خدمت به خلق و خدمت‏‎ ‎‏به خالق قرار می دهیم. یا آزادی را برای مخالفت با خدا و استکبار بر مردم؟(3)‏

‏4 / 3 / 58‏

***

‏ ‏

قضیه استضعاف

‏     ‏‏این طبقه ای که آن بالانشینها اینها را پست می شمردند می گفتند طبقۀ پایین. منطق‏‎ ‎‏مستکبرین همین بود که استکبار ‏‏[‏‏می کردند‏‎ ‎‏]‏‏تکبر می فروختند بر جامعه؛ ملت ما را طبقۀ‏‎ ‎‏پایین حساب می کردند. بالا  کی بود؟ آقای «آریامهر» و آن دستجات خودش! آنها بالاها‏‎ ‎‏بودند؛ و همۀ شما را و همۀ ما را و همۀ ملت را حساب نمی آوردند. چیزی نیستند اینها!‏

‏     قضیۀ استضعاف همین است؛ نه اینکه خدا می فرماید ضعفا. ضعفا نه، مستضعفها.‏‎ ‎‏یعنی آنهایی که قدرت دارند، قدرت ایمان دارند، و آنها نمی فهمند و اینها را مستضعف‏‎ ‎‏حساب می کنند می گویند اینها ضعیفند. آنهایی که اینها را جزء ضعفا می شمارند نه اینکه‏‎ ‎‏ضعفا هستند. ... نه اینکه شما ضعیفید. شما ایمان دارید، شما آن بودید که یک همچو‏‎ ‎‏قدرتی را با مشت عقب زدید و به جهنم فرستادید.(4)‏

‏4 / 7 / 58‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 4
  مصادیق مستضعف و مستکبر

‏ ‏

‏ ‏

مبارزه پیغمبر با قدرتمندان حجاز

‏     ‏‏آن وقتی که پیغمبر اکرم در حجاز بودند، قدرتمندهای حجاز که ابتدائاً سر و کار داشته‏‎ ‎‏پیغمبر با آنها؛ یک دسته شان در مکه بودند که تجار خیلی معتبر و قدرتمند بودند؛ یک‏‎ ‎‏دسته شان در طایف بودند که آنها هم ثروتمندهای آنجا بودند و قدرتمندهای آنجا‏‎ ‎‏بودند، ابوسفیان و امثال اینها. اینها نظیر حکام و سلاطین بودند و دارای همه چیز بودند، و‏‎ ‎‏پیغمبر اسلام با آنها درافتاد. وقتی که تشریف آوردند به مدینه، با همین فقرا بودند ایشان؛‏‎ ‎‏نه با ثروتمندها بودند برای خواب کردن جمعیت. با فقرا بودند برای بیدار کردن فقرا. این‏‎ ‎‏فقرا را شوراندند به آن اغنیایی که مال مردم را می خوردند و ظلم به مردم می کردند.‏‎ ‎‏جنگهای پیغمبر زیاد است و همۀ این جنگها، جنگهای با ثروتمندها و قدرتمندها و ظَلَمه‏‎ ‎‏بوده است.(5)‏

‏23 / 7 / 57‏

***

‏ ‏

قیام حضرت موسی بر ضد فرعون

‏     ‏‏توجه به مصالح مستضعفین در قبال مستکبرین که اولش فرعون بود، قیام بر ضد‏‎ ‎‏مستکبرین، طریقۀ حضرت موسی ـ سلام الله علیه ـ بوده و درست این معنی برخلاف آن‏‎ ‎‏[‏‏طرحی‏‏]‏‏است که این طایفۀ صهیونیستها دارند.اینها اتصال به مستکبرین پیدا کردند.‏‎ ‎‏جاسوس آنها هستند؛ نوکر آنها هستند؛ و بر ضد مستضعفین عمل می کنند.(6)‏

‏24 / 2 / 58‏

***

‏ ‏

قیام طبقه محروم در برابر رژیم شاهنشاهی

‏     ‏‏رژیمهای شاهنشاهی و مستکبرین وابسته به آن رژیم، همیشه راه آنها غیر راه اسلام‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 5
‏بوده است و با مبارزۀ با اسلام، زندگی منحوس خود را ادامه می دادند. مستضعفین بودند‏‎ ‎‏که دنبال انبیا بودند، دنبال علما بودند، دنبال اولیا بودند. نهضت ما هم با مستضعفین پیش‏‎ ‎‏رفت. مستکبرین یا فرار کردند یا در منازل خود نشستند. آنهایی که امروز برای استفادۀ‏‎ ‎‏نامشروع می خواهند سر این سفره بنشینند کجا بودند آن روز که مستضعفین خون خود را‏‎ ‎‏می دادند؟ یا در بیغوله ها بودند و یا در خارج. این مستضعفین اند که نهضت ما را به پیش‏‎ ‎‏بردند؛ اینها هستند که خون خود را ریختند. جوانان دانشگاهی، جوانان مدارس قدیم،‏‎ ‎‏جوانان بازاری، عشایر محترم، این طبقه بودند که با قیام خود رژیم منحوس را عقب‏‎ ‎‏نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع کردند.(7)‏

‏26 / 2 / 58‏

***

‏ ‏

تجاوز و تعدّی دولتها به ملتها

‏     ‏‏«مستکبرین» منحصر نیستند به سلاطین، منحصر نیستند به رؤسای جمهور، منحصر‏‎ ‎‏نیستند به دولتهای ستمگر. مستکبرین یک معنای اعمی دارد؛ یک مصداقش همان‏‎ ‎‏اجانب هستند که تمام ملتها را ضعیف می شمرند و مورد تجاوز و تعدی قرار می دهند؛‏‎ ‎‏یک مورد هم همین دولتهای جائر، سلاطین ستمگر که ملتهای خودشان را ضعیف‏‎ ‎‏می شمرند و به آنها تعدی می کنند، دست تعدی به ملتها دراز می کنند.(8)‏

‏4 / 3 / 58‏

***

‏ ‏

طبقه مؤمن در مقابل قدرتهای فرعونی

‏     ‏‏در تمام ادوار، مؤمنین عبارت از این طبقۀ مقابل مستکبرین بودند که آنها دارای‏‎ ‎‏قدرتهای فوق العاده ‏‏[‏‏بودند‏‏]‏‏. زمان حضرت موسی مؤمنین عبارت از یک دسته ای بودند‏‎ ‎‏در مقابل فرعون و قدرتهای فرعونی. و در آیه می فرماید که از خودشان، از خود مؤمنین،‏‎ ‎‏یعنی از این طبقه پایین به اصطلاح، خداوند منت بر آنها گذاشته که از این، همین طبقۀ‏‎ ‎‏مؤمنها ـ که مؤمنها در همۀ عصرها عبارت از همین طبقۀ پایینتر بودند ـ مقابل مستکبرین‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 6
‏که طبقات بالا بودند.(9)‏

‏30 / 4 / 58‏

***

‏ ‏

قیام حضرت ابراهیم در مقابل نمرود

‏     ‏‏همۀ ادیان وقتی که شما ملاحظه بکنید، سران این ادیان که انبیا بودند، اینها از طبقۀ‏‎ ‎‏مستضعف قیام کردند و طبقۀ مستضعف را بر ضد قدرتها شوراندند. حضرت ابراهیم‏‎ ‎‏خودش بوده و یک تبری؛ از طبقۀ پایین، در مقابل آن نمرود‏‎[1]‎‏ عصر قیام کرد، و آن‏‎ ‎‏مظاهر آنها، که مظاهر اشرافیتشان بود و بت هم آن وقت ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ مظاهر اشرافی بود، آنها را‏‎ ‎‏شکست. حضرت موسی هم یک شبان و یک عصا؛ از همین طبقۀ مستضعف. این طبقه‏‎ ‎‏را بر ضد فرعون و بر ضد دستگاه طاغوتی برافراشت؛ اینها را برانگیخت بر ضد آنها؛ نه‏‎ ‎‏اینها را خواب کرد تا آنها بخورند! اینها را بیدار کرد که آنها را بکُشند.(10)‏

‏12 / 6 / 58‏

***

‏ ‏

محرومان انقلابی و کاخ نشینان پوسیده

‏     ‏‏شما این انقلاب را به ثمر رساندید و گروههایی که در سرتاسر این کشور این انقلاب‏‎ ‎‏را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم ‏‏[‏‏بودند‏‏]‏‏ و همانهایی که مستضعف هستند و‏‎ ‎‏کاخ نشینها آنها را استضعاف می کنند و اینها ثابت کردند که کاخ نشینها هستند که ضعیفند‏‎ ‎‏و پوسیده اند و برای این ملت هیچ کاری نکرده اند و نخواهند کرد.(11)‏

‏16 / 1 / 60‏

***

‏ ‏

جبهه گیری مظلومان جهان در مقابل برنامه های فرعونی

‏     ‏‏دو طایفه به شما توجه دارند: یک طایفۀ مستکبرین و سودجودها و طوایفی که به آنها‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 7
‏وابسته هستند. آنها را توقع نداشته باشید که با شما صلح بکنند، آنها هم نخواهند صلح‏‎ ‎‏کرد. آنها همه شان همان برنامۀ «فرعون»ها را دارند که سر سازش هیچ ندارند و یک دسته‏‎ ‎‏هم مستضعفین جامعه هستند که اکثریت و یک اکثریت محروم هستند، این دسته هم با‏‎ ‎‏شما هستند.‏

‏     هیچ اشکال ندارد که این برنامۀ شما اگر در خارج تحقق پیدا کند، تمام مظلومهای‏‎ ‎‏جهان دورش جمع می شوند.(12)‏

‏30 / 10 / 60‏

***

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 8

  • )) نام پادشاه بابِل که ادعای خدایی کرد و ابراهیم خلیل (ع) را در آتش افکند.