فصل سوم: آثار استکبار و استضعاف

‏ ‏

‏ ‏

فصل سوم: آثار استکبار و استضعاف 

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 27


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 28
  آثار استکبار و استضعاف 

‏ ‏

‏ ‏

تحمیل نظام اقتصادی ظالمانه

‏     ‏‏به علاوه، استعمارگران به دست عمال سیاسی خود، که بر مردم مسلط شده اند،‏‎ ‎‏نظامات اقتصادی ظالمانه ای را تحمیل کرده اند؛ و بر اثر آن مردم به دو دسته تقسیم‏‎ ‎‏شده اند: ظالم و مظلوم. در یک طرف، صدها میلیون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت‏‎ ‎‏و فرهنگ قرار گرفته است و در طرف دیگر، اقلیتهایی از افراد ثروتمند و صاحب قدرت‏‎ ‎‏سیاسی، که عیاش و هرزه گرد و فاسدند. مردم گرسنه و محروم کوشش می کنند که خود را‏‎ ‎‏از ظلم حکام غارتگر نجات بدهند، تا زندگی بهتری پیدا کنند، و این کوشش ادامه دارد؛‏‎ ‎‏لکن اقلیتهای حاکم و دستگاههای حکومتی جائر مانع آنهاست.(37)‏

‏    ‏

***

‏ ‏

خون دل فقرا خرج نامجویی و خودکامگی

‏     ‏‏جشنهای غیر ملی که به نفع شخصی در هر سال چندین مرتبه تشکیل می شود و در هر‏‎ ‎‏مرتبه مصیبتهای جانگداز برای اسلام و مسلمین و ملت فقیر پا برهنه ایران به بار می آورد،‏‎ ‎‏یکی از آنهاست. با سرنیزه پلیس از مردم بیچارۀ بی پناه، خرجهای گزاف آنها گرفته‏‎ ‎‏می شود. در یکی از جشنها که من نمی توانم اسم روی آن بگذارم جز هوس و شهوت و‏‎ ‎‏بازی با احساسات ملت، گفته می شود چهارهزار میلیون ریال خرج شده است که نصف‏‎ ‎‏آن از خزانۀ ملت و نصف دیگر بی واسطه از بازار و غیره با زور و ارعاب اخاذی شده.‏‎ ‎‏خون دل فقرا خرج نامجویی و خودکامگی است و تا این ملت در این حال است و به‏‎ ‎‏وظیفۀ خود و حقوق خود آشنا نشده، هر روز برای شماها عید و شادی و برای ملت،‏‎ ‎‏بدبختی و نکبت است. توأم با این جشنهای نامیمون آنقدر هتک نوامیس مسلمین و‏‎ ‎‏اسلام بوده است که قلم را عار است از ذکر آن. شماها در کاخهای مجللی که در هر چند‏‎ ‎‏سال تغییر مکان داده و با میلیونها تومان خرجهای گزاف که تصورش برای ملت ممکن‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 29
‏نیست، نشسته اید و مخارج آن را از کیسۀ این ملت بدبخت اخاذی نموده اید و ناظر فقر و‏‎ ‎‏گرسنگی ملت، ورشکستگی بازار، بیکاری جوانان فارغ التحصیل هستید.(38)‏

‏26 / 1 / 46‏

***

‏ ‏

خیانت به بیت المال مسلمین

‏     ‏‏ما می گوییم این وضع آشفته باید از بین برود. از آن طرف خرجهای خودشان آنطور‏‎ ‎‏خرجهاست که همین آخری ـ من خواندم که ـ برای فلان ویلایی که برای یکی از‏‎ ‎‏خواهرهای شاه بود، خود ویلا را چقدر خریدند. الآن من یادم نیست ولی زیاد بود؛ پنج‏‎ ‎‏میلیون دلار! پنج میلیون دلار برای خرج گلکاری و زینت گلکاری! این وضع اینها! و‏‎ ‎‏بیشتر از این است که الآن ما نمی توانیم تصورش را بکنیم. این وضع عدۀ کثیری از مردم‏‎ ‎‏که در خود شهر تهران زندگی دارند می کنند با یک چادری، با یک کوخی، بی همه چیز؛‏‎ ‎‏نه یک چراغ دارند، نه یک ـ عرض بکنم که ـ آب دارند؛ اسفالت و این حرفها هم که‏‎ ‎‏اصلاً معنی ندارد برای آنها! ما که می گوییم حکومت اسلامی، می گوییم این وضع باید از‏‎ ‎‏بین برود. ...‏

‏     ما که می گوییم حکومت اسلامی، می گوییم حکومت عدالت، ما می گوییم یک‏‎ ‎‏حاکمی باید باشد که به بیت المال مسلمین خیانت نکند، دستش را دراز نکند بیت المال‏‎ ‎‏مسلمین را بردارد، ما این یک مطلب را می گوییم. این یک مطلب مطبوعی است که در‏‎ ‎‏هر جامعۀ بشری که گفته بشود، برای هرکس گفته بشود، از ما می پذیرند. ملت ما امروز‏‎ ‎‏قیام کرده است برای این مطلب که این آدم به ما خیانت کرده، اموال ما را خورده است و‏‎ ‎‏برده است و ـ عرض می کنم که ـ در ممالک دیگر برای خودش و برای خانواده اش و‏‎ ‎‏برای اتباعش ویلاها خریده و ـ عرض می کنم که ـ زندگیهای بزرگ تهیه کرده است و ما‏‎ ‎‏گرسنه هستیم. گرسنه ها جمع شده اند می گویند که ما نمی خواهیم او را. چه می گوید؟‏‎ ‎‏خوب، منطق ما این است، ما غیر از این حرفی نداریم.(39)‏

‏19 / 7 / 57‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 30
محرومیت از آثار تمدن

‏     ‏‏این آقای «دروازۀ تمدن بزرگ» ملاحظه نکرده خود تهران را، این محله های تهران‏‎ ‎‏را؟ آنطوری که آقایان نوشته اند چهل و چند منطقه هست که در این چهل و چند منطقه‏‎ ‎‏این زاغه نشینها، این چادرنشینها، اینهایی که خانه ندارند اصلاً، یا زیرِ زمین یک سوراخی‏‎ ‎‏پیدا کرده اند و بیچاره ها مثل حیوانات زندگی می کنند، یا یک چادری درست کرده اند؛‏‎ ‎‏مناطق زیادی، چهل و چند منطقه را اسم بردند، محالّشان را ذکر کرده اند، الآن پیش من‏‎ ‎‏است صورتش. این آقای تمدن بزرگ نگاه نکرده است به این تهران که چهل و چند‏‎ ‎‏منطقه، بیچاره یعنی ‏‏[‏‏محرومند‏‏]‏‏ از همۀ چیزهایی که آثار تمدن است: آب ندارند، برق‏‎ ‎‏ندارند، اسفالت و اینها که دیگر هیچ ندارند، هیچ چیز ندارند بیچاره ها. اینها را از دهات‏‎ ‎‏بیرون کرده اند و اراضی دهات را گرفتند برای خودشان، و اینها آمده اند در تهران.‏‎ ‎‏تهرانش اینطور است که چهل و چند منطقه، اینها از چادرنشینها و زاغه نشینهایی که با‏‎ ‎‏فلاکت، با زحمت دارند زندگی می کنند، با بیچارگی دارند زندگی می کنند، نوشته است‏‎ ‎‏که اینها وقتی آب برای خودشان می خواهند تهیه کنند، از یک محلی که ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ محل‏‎ ‎‏خودشان قریب صد پله یا بیشتر تا محل آب هست، این زنهای بیچاره باید بیایند سر آن‏‎ ‎‏فشاری آب بردارند. کوزه را از این پله ها... شما فکر کنید زمستان ایران را، از این پله ها‏‎ ‎‏باید پایین بروند، چقدر زمین می خورند، چقدر بیچارگی می کشند تا یک خرده ای آب‏‎ ‎‏ببرند برای بچه هایشان. این آقای تمدن بزرگ کجاست که اینها را ببیند؟ اینها را نمی داند‏‎ ‎‏یا چشمهایش را هم می گذارد که نداند؟...(40)‏

‏10 / 3 / 57‏

***

‏ ‏

از بین بردن زراعت به اسم اصلاح ارضی

‏     ‏‏اینها به اسم «اصلاحات ارضی» زراعت ایران را به باد دادند؛ یعنی دهقان و رعیت‏‎ ‎‏بیچاره را بیچاره کردند که دیگر نتوانستند اینها بمانند در مزرعه های خودشان. از آنجا‏‎ ‎‏کوچ کردند و آمدند به تهران. و اطراف شهر تهران به وضع بدی زندگی می کنند. به وضع‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 31
‏بسیار اسفناکی.(41)‏

‏19 / 7 / 57‏

***

‏ ‏

وابستگی اقتصادی

‏     ‏‏«اصلاحات ارضی» به امر دولت امریکا بود برای اینکه بازار درست کنند که چیزهای‏‎ ‎‏آنها فروش برود؛ یعنی زراعت ما به هم بخورد، ما محتاج بشویم. الآن هم که می بینید، که‏‎ ‎‏هر چی می خواهیم از خارج باید بیاید. زراعت ما این جور شد؛ زراعت ما را آن جور‏‎ ‎‏کردند. خوب، مردم ریختند، آن زارعین بیچاره ای که دیگر در آنجا نتوانستند زندگی‏‎ ‎‏کنند، ریختند به شهرها، به تهران.(42)‏

‏21 / 7 / 57‏

***

‏ ‏

فلج شدن زراعت و رواج حاشیه نشینی

‏     ‏‏این یک باب که زراعت ما را از بین بردند و ما شدیم جیره خوار آنها و بازار برای‏‎ ‎‏آنها؛ ما مصرف ‏‏[‏‏کننده‏‏]‏‏ شدیم.‏

‏     از آن طرف، یک ضرر دیگر خورد و آن اینکه تمام این دهقانها ـ که ایشان در اول‏‎ ‎‏فرمودند که ما دیگر رعیتها را از چیز بیرون آوردیم و دهقان شدند دیگر، هم سطح شدند‏‎ ‎‏با چه ‏‏[‏‏مالک‏‏]‏‏ ـ تمام این بیچاره ها وقتی زراعتهایشان از دستشان رفت، کوچ کردند به‏‎ ‎‏شهرها، که عمده اش تهران است. آمدند در اطراف تهران با یک کوخهایی، با یک‏‎ ‎‏چادرهایی، با یک خانه های گِلی کوچک، با عائلۀ زیادشان در آنجا منزل گرفتند و با یک‏‎ ‎‏مصیبتهایی این بیچاره ها اعاشه می کنند و زندگی. نه برق دارند، نه آب دارند، نه اسفالت‏‎ ‎‏دارند. در یک گودالیهایی زندگی می کنند که آب را اگر می خواهند برای بچه هایشان‏‎ ‎‏بیاورند، این مادر بدبخت باید در زمستان سخت از پله هایی که الآن عددش را یادم‏‎ ‎‏نیست، لکن زیاد است عددش، از پنجاه بیشتر، صد تقریباً، از این پله ها باید برود ‏‏[‏‏بالا‏‏]‏‏ تا‏‎ ‎‏[‏‏به‏‏]‏‏ خیابان برسد، یک کوزه آب کند، باز برگردد این پله ها را طی کند برود توی این‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 32
‏کوخ برای بچه اش آب ببرد. این دهقانهای بزرگی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که درست کرده اند و این‏‎ ‎‏«دروازۀ تمدن» اینهاست! اینها را برای ما درست کردند! این قضیۀ زراعت ما، که زراعت‏‎ ‎‏ما بکلی فلج شده است؛ دیگر ما زراعت نداریم و معلوم نیست که عاقبتش به کجا‏‎ ‎‏برسد.(43)‏

‏23 / 7 / 57‏

***

‏ ‏

تبعیض و بی عدالتی

‏     ‏‏فریاد ما برای این است که خوب، چرا باید اینطور باشد که یک دستۀ بیچاره ای‏‎ ‎‏اینطور زندگی کنند، یک دسته هم برای ویلا پنج میلیون دلار ‏‏[‏‏خرج کنند‏‏]‏‏؛ برای من‏‎ ‎‏نوشته بودند پنج میلیون دلار برای گلکاری، تزیینات گلکاری ویلای یکی از خواهرهای‏‎ ‎‏شاه خرج شده. از کجا آورده اند؟ رضا شاه با دست خالی آمد و کودتا کرد، املاک مردم‏‎ ‎‏را هم به زور گرفت و بعد هم املاک را، یک مقدارش را رد کردند. از کجا آورده اند‏‎ ‎‏اینها؟ این بنیاد پهلوی از کجا، از کجا دارد اداره می شود؟ از همینها، از همین پول ملت.‏‎ ‎‏این ملت باید نفتش را اینطور از دستش بگیرند و عرض می کنم که و سایر چیزهایش را‏‎ ‎‏ازش بگیرند.(44)‏

‏28 / 7 / 57‏

***

‏ ‏

هدر رفتن نیروهای فعالۀ انسانی

‏     ‏‏جنایاتی که سلسلۀ پهلوی در جامعۀ ما کرد، شاید هیچ جنایتی بالاتر از این جنایت‏‎ ‎‏نبود که نیروهای فعالۀ انسانی ما را، یا از بین بردند یا فعالیت آنها را خنثی کردند برای‏‎ ‎‏مدتهای زیاد. آنهایی که باید به این امت خدمت کنند، مثل علمای اعلام و اشخاص‏‎ ‎‏روشنفکر، اینها را در زندان بردند. ده سال، پانزده سال، پنج سال در زندان اینها را بردند.‏‎ ‎‏صرفِ نظر از آن زجرهایی که به اینها کردند، آن خلافِ انسانیتهایی که با این اولیای خدا‏‎ ‎‏کردند، این نیرو را هدر دادند یعنی نیرویی که باید در جامعه فعال باشد، اگر مدرس است،‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 33
‏عده ای را تربیت بکند، اگر محصل است، خودش تربیت بشود، اگر فعالیتهای سیاسی‏‎ ‎‏دارد، فعالیت سیاسی بکند، فعالیتهای مذهبی دارد، فعالیتهای مذهبی بکند، تمام اینها را‏‎ ‎‏اینها به هدر دادند.(45)‏

‏13 / 11 / 57‏

***

‏ ‏

اسلحه و پایگاه به جای نفت

‏     ‏‏اقتصادمان را از بین بردند. اگر مهلت بهش داده بود این ملت، نفت شما را بعد از‏‎ ‎‏ده ـ پانزده سال تمامش کرده بود... رفت سراغ کارش! عوض نفت چی دادند؟ اسلحه‏‎ ‎‏دادند! چه اسلحه ای؟ اسلحه های مدرنی که کارشناسهای ایرانی نمی توانند بفهمند چه‏‎ ‎‏هست، چه جور باید اینها را استعمال کنند! برای چه آوردند اینجا آنها را؟ برای اینکه‏‎ ‎‏پایگاه باشد برای امریکا که اگر یکوقت با شوروی دعوایش شد این پایگاه را داشته باشد.‏‎ ‎‏نفت را از ما گرفتند به جای او پایگاه درست کردند؛ پایگاهی که اگر بنا بود درست کنند‏‎ ‎‏حاضر بودند میلیونها میلیونها دلار بدهند به مملکتی تا بگذارد یک پایگاه برایشان‏‎ ‎‏درست بشود! آنها نفت ما را می گیرند پایگاه درست می کنند.(46)‏

‏14 / 11 / 57‏

***

‏ ‏

عدم بهره مندی از آثار تمدن

‏     ‏‏اشکال حالا این است که هر طایفه ای گمان می کنند که همانها محروم بودند و از همۀ‏‎ ‎‏آثار تمدن بی بهره، در صورتی که مسئله اختصاص به عشایر شما ندارد؛ این مسئله‏‎ ‎‏عمومی است که در همۀ ایران هست. اینطور نیست که فقط شما محروم هستید از این‏‎ ‎‏مدرسه و راه و سایر جهاتی که مربوط به زندگی است. همین تهران، که مرکز است، شاید‏‎ ‎‏ـ آنطوری که به من صورت داده اند ـ قریب سی تا محله است که اینها از همۀ چیزهایی که‏‎ ‎‏برای زندگی یک فرد لازم هست محرومند. آب ندارند، برق ندارند، بهداری ندارند.‏‎ ‎‏تهران، نه اینکه اطراف تهران، خود شهر، خود شهر تهران از این زاغه نشینها و‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 34
‏چادرنشینها و کپرنشینها. چادرنشینها تقریباً از قراری که گفته می شود حدود قریب سی‏‎ ‎‏محله از اینها مرکب هست، که در اثر به اصطلاح «اصلاحات ارضی» اینها کوچ کرده اند و‏‎ ‎‏آمده اند در اطراف شهر، در خود شهر، در اطراف شهر، چادر زده اند و یک جایی‏‎ ‎‏کنده اند و آنجاها یک زندگی می کنند که زندگی آنها بسیار بدتر از زندگی عشایر است.‏‎ ‎‏خیال نکنید که جاهای دیگر در رفاه هستند و شما نه.(47)‏

‏12 / 4 / 58‏

***

‏ ‏

وابسته شدن کشور در تمام زمینه ها

‏     ‏‏رژیمی که ثروت سرشار کشور را به خود و هم پیمانان نامیمون خود اختصاص داد و‏‎ ‎‏برای ادامۀ سلطۀ جبارانۀ خود به جیب ابرقدرتها ریخت و ملت مظلوم را در سطح بسیار‏‎ ‎‏وسیعی از اولین احتیاجات محروم و به خاک سیاه نشاند، و کشور را در تمام زمینه های‏‎ ‎‏فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی وابسته به اجانب و خصوصاً امریکا کرد. ببینیم شما و‏‎ ‎‏دولت منتخب شما با ملت مستضعف که به حرکت انقلابش همۀ ما را از انزوا خارج نمود‏‎ ‎‏چه خواهید کرد.(48)‏

‏7 / 3 / 59‏

***

‏ ‏

ایجاد تفرقه

‏     ‏‏مخالفین ما کوشش می کنند که در تمام جاهایی که ممالک مستضعفین هست، و‏‎ ‎‏ملتهای مستضعف هست، چه ملتهای اسلامی و چه غیر اسلامی که مستضعف هستند‏‎ ‎‏کوشش می کنند که با فعالیتهای متعدد بین اینها جدایی بیندازند، بین اینها تفرقه بیندازند،‏‎ ‎‏ممالک را از هم جدا کنند، کشورهای اسلامی را از هم جدا کنند، ملتهای اسلامی را از‏‎ ‎‏هم جدا کنند و لهذا، می بینید که گویندگانشان، آنهایی که ادعای اسلام می کنند در عین‏‎ ‎‏حالی که با یهود موافقت کرده اند؛ یعنی، با صهیونیست موافقت می کنند، لکن جدیت‏‎ ‎‏دارند که بین برادرهای مسلم تفرقه بیندازند و با هر طوری شده است برادرهای مسلم را‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 35
‏از هم جدا کنند. اینها یک نقشه های سیاسی است که کشورهای بزرگ به واسطۀ عمالشان‏‎ ‎‏می خواهند در ممالک اسلامی پیاده کنند.‏

‏... در دنیا آنهایی که می خواهند تمام منافع دنیا را به جیب خودشان بزنند وسلطۀ خودشان‏‎ ‎‏را به تمام ممالک دنیا تحمیل کنند، آنها همین تفرقه ای که بین برادرهای شیعۀ ما و سنی ما‏‎ ‎‏فرضاً اتفاق بیفتد در ایران، آنها بهره برداری می کنند و همین طور اگر بین برادرهای‏‎ ‎‏ایرانی ما و برادرهایی که در پاکستان هستند یک اختلافی واقع بشود، بهره برداری‏‎ ‎‏می کنند آنها.(49)‏

‏27 / 5 / 59‏

***

‏ ‏

مسخ شخصیت فکری ملتها

‏     ‏‏این طور اینها را ظلم برشان می کنند و واقعاً دنیا الآن یک مرضی دارد، مرض مزمنی‏‎ ‎‏دارد که خوب شدنش به این چیزها نمی تواند باشد. دنیا علیل است، سران همۀ کشورها،‏‎ ‎‏الاّ انگشت شمار. نمی توانم بگویم این یکی، دو تا، سه تا؛ سران همۀ اینها مردم را مسموم‏‎ ‎‏کرده اند و افکار ملتهای خودشان را مسموم کرده اند و علیل کرده اند ملتهای خودشان را.‏‎ ‎‏آنقدر تحقیر کرده اند از این ملتها ، آن قدر اینها را در فشار اقتصادی قرار داده اند و آن‏‎ ‎‏قدر این بیچاره ها زحمت کشیدند و زحمت هایشان را دیگران به غارت بردند که علیل‏‎ ‎‏شدند، افکارشان از بین رفته است. یکی می خواهد که بیاید احیا کند این افکار را. ومن‏‎ ‎‏امیدوارم که ان شاءالله حضرت بقیة الله زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر، با‏‎ ‎‏آن دم مسیحایی خود اصلاح کند اینها را.(50)‏

‏11 / 7 / 61‏

***

‏ ‏

پایمال شدن حق مظلومین

‏     ‏‏یک دسته بیچارۀ مظلوم در سرتاسر دنیا زیر لگد دارند پایمال می شوند، از هیچ جا‏‎ ‎‏خبری نیست که راجع به آنها صحبتی بشود. در امریکا آن قدر مظلومین دارند پایمال‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 36
‏می شوند، اصلاً راجع به امریکا صحبتی نیست که این چرا این کار را می کند. در شوروی‏‎ ‎‏هم آن قدر مظلومین پایمال می شوند، صحبتی از آن هم نیست. در منطقه هم همین طور،‏‎ ‎‏آن قدر دارند پایمال می کنند مردم و ملتهای خودشان را،آن هم صحبتی نیست.(51)‏

‏14 / 3 / 62‏

***

‏ ‏

جنایت به اسم حقوق بشر

‏     ‏‏همۀ گرفتاریهای جهان مال این قدرتهای بزرگی است که ادعا می کنند که ما برای‏‎ ‎‏صلح این کارها را میکنیم. اینهمه جنایت می کنند، اینهمه کشورها را به خون می کشند و‏‎ ‎‏ادعا می کنند که ما نمی توانیم ببینیم که حقوق بشر از بین می رود. اینها ادعایی است که‏‎ ‎‏آنها می کنند که هیچ واقعیت ندارد، بلکه خلافش واقعیت دارد و مسلمین در غفلت‏‎ ‎‏هستند، مستضعفین جهان غفلت دارند. این بارقه ای که در ایران پیدا شد اگر چنانچه‏‎ ‎‏ملت های سایر کشورهای مسلمین به اینجا ملحق بشوند و همه با هم دست به هم بدهند‏‎ ‎‏ودر مقابل اینهمه جنایاتی که به بشر و بشریت می شود، بایستند کارها اصلاح می شود،‏‎ ‎‏لکن مع الأسف نشده است این کار(52)‏

‏1 / 1 / 64‏

***

‏ ‏

سلطۀ اقلیت ظالم بر میلیاردها انسان مظلوم

‏     ‏‏اقلیت ظالم، و میلیاردها انسان مظلوم در تحت یک سلطه های کوچک ظالم،‏‎ ‎‏کوچک نسبت به ملتها.(53)‏

‏22 / 11 / 64‏

***

‏ ‏

استعمار فکری و فرهنگی

‏     ‏‏از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 37
‏آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، و‏‎ ‎‏غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ‏‎ ‎‏گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو‏‎ ‎‏قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل‏‎ ‎‏اجتناب معرفی نمودند! و قصۀ این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و‏‎ ‎‏اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است.‏

‏     و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیدۀ زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و‏‎ ‎‏کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای‏‎ ‎‏شیطانی شان ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را‏‎ ‎‏تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و‏‎ ‎‏گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در‏‎ ‎‏هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم.(54)‏

‏15 / 3 / 68‏

***

‎ ‎

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 38