فصل چهارم: مواجهه تاریخی مستضعفین و مستکبرین

‏ ‏

فصل چهارم: مواجهه تاریخی مستضعفین و مستکبرین

‏ ‏

‏ ‏

 مستضعفین و مستکبرین در سیره انبیا و ادیان الهی (قبل از اسلام)

‏ ‏

 مستضعفین و مستکبرین در اسلام 

‏ ‏

 سرانجام مستضعفین و مستکبرین 

‏ ‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 39


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 40
  مستضعفین و مستکبرین در سیره انبیا و ادیان الهی (قبل از اسلام)

‏ ‏

‏ ‏

مبارزه با اشراف برای منافع توده ها

‏     ‏‏ابراهیم را که ملاحظه می کنید، تیشه اش را برداشت این بتهایی که مال اشراف بود،‏‎ ‎‏شکست و با اشراف درافتاد برای منافع توده ها و برای اینکه ظلم به توده ها اینها نکنند.‏‎ ‎‏البته آنها معنویات هم نقطۀ اصلیش‏‏[‏‏ان‏‏]‏‏ بوده است لکن وقتی می دیدند که یک ظلمی در‏‎ ‎‏جامعه واقع می شود، موظف می دانستند خودشان را که با آن سرانی که ظلم می کنند،‏‎ ‎‏درافتند و جنگ بکنند ‏‏[‏‏و یا‏‏]‏‏ هر جوری که ممکن است برایشان؛ با آنها درافتند.(55)‏

‏23 / 7 / 57‏

***

‏ ‏

قیام انبیا در مقابل سلاطین

‏     ‏‏انبیای سابق هم هر کدامشان که ما از تاریخشان اطلاع داریم یک اشخاصی بودند از‏‎ ‎‏طبقۀ سوم و از این فقرا، و اینها قیام می کردند در مقابل سلاطینشان؛ مثل حضرت موسی ‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ در مقابل فرعون. یک مرد شبانی با یک عصایی قیام می کند و مردم را‏‎ ‎‏دعوت می کند، و می رود سراغ فرعون و فرعون را می خواهد دعوت کند برای اینکه او‏‎ ‎‏را آدمش کند؛ این جور نبوده است که از فرعون؛ بَعْث شده باشد موسی برای تخدیر‏‎ ‎‏توده! از توده پیدا شده است؛ یعنی خدا از توده انتخاب کرده این را در مقابل قدرت‏‎ ‎‏فرعون؛ و هکذا سایر انبیا ـ علیهم السلام ـ و آنهایی که ما اطلاع از آنها داریم اینطور‏‎ ‎‏بوده اند.(56)‏

‏8 / 8 / 57‏

***

‏ ‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 41
قیام توده ها در تاریخ انبیا

‏کسی که به تاریخ انبیا توجه بکند، می بیند که انبیا از توده ها درآمدند و حمله کردند به‏‎ ‎‏قدرتمندها. از بین همین توده ها. حضرت موسی یک شبانی بود با یک عصا، از همین‏‎ ‎‏توده ها، بر ضد فرعون قیام کرد تا آنجا که رساند.(57)‏

‏18 / 11 / 57‏

***

‏ ‏

انبیا از توده مردم

‏اولْ مطالعه ای که انسان از حال انبیا می کند اینها اشخاصی بودند که قیام کرده اند. ‏

‏     خوب آنهایی که ما اطلاع داریم حضرت ابراهیم بوده است، حضرت موسی بوده‏‎ ‎‏است، حضرت پیغمبر ما ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بوده است. باید دید که اینها‏‎ ‎‏خودشان چه کاره بوده اند، از چه قشری بوده اند تا ببینیم این منطقی که اینها می گویند که‏‎ ‎‏اینها را سرمایه دارها درست کردند صحیح است یا نه. حضرت موسی یک شبانی بوده‏‎ ‎‏است که مدتها شبانی می کرده است. حضرت موسی با عصای خودش از همین توده بلند‏‎ ‎‏شد و با فرعون معارضه کرد؛ نه فرعون موسی را ایجاد کرد! موسی از این مردم بود.‏‎ ‎‏فرعون هم هرچه جدیت کرد ـ لابد مثنوی را ملاحظه کرده اید؛ آن طولانی است در‏‎ ‎‏اینجا بحث دارد ـ ‏‎[1]‎‏ هر چند که خواست نشود این شد. و حضرت موسی از همین، از‏‎ ‎‏همین تودۀ مردم، از همین جمعیت بود و با یک عصا پا شد و اساس فرعون را به هم زد. نه‏‎ ‎‏فرعون موسی را درست کرد که مردم را خواب کند! موسی مردم را بیدار کرد که فرعون‏‎ ‎‏را از بین ببرد.(58)‏

‏7 / 12 / 57‏

***

‏ ‏

مبارزه موسی با فرعونیت

‏     ‏‏در صورتی که کسی اگر ملاحظه کرده باشد اینهایی که ادیان را در دنیا آورده اند،‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 42
‏حضرت ابراهیم ـ سلام الله علیه ـ حضرت موسی ـ سلام الله علیه ـ حضرت رسول‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله ـ اینها ببینیم از چه طایفه ای بودند، چکاره بودند؟ آیا اینها را ‏‏[‏‏مثلاً‏‏]‏‎ ‎‏حضرت موسی را فرعون روی کار آورده است؟! یا حضرت موسی یک شبانی بوده، از‏‎ ‎‏اینجا رفته سراغ فرعون؟ حضرت موسی رفته و فرعون را خواسته بکوبد و فرعونیتِ او را‏‎ ‎‏از دستش بگیرد؟ یا فرعون او را برده پیش خودش تا اینکه مردم را خواب بکند؟!‏‎ ‎‏حضرت موسی مردم را آگاه کرد و بیدار کرد، و با آن بیداری به فرعون حمله کرد و آن‏‎ ‎‏کارهایی که کرد.(59)‏

‏30 / 11 / 57‏

***

‏ ‏

بیداری و تجهیز توده ها بر ضد دولتهای قدرتمند توسط انبیا

‏     ‏‏در صورتی که اگر هر منصفی به تاریخ انبیا مراجعه کند، می بیند که انبیا بودند که‏‎ ‎‏توده ها را بیدار می کردند بر ضد دولتها. خوب، این موسی ـ علیه السلام ـ است که تودۀ‏‎ ‎‏مردم را، یک آدم شبان با یک عصا راه افتاد تودۀ مردم را بیدار کرد بر ضدفرعون. نه‏‎ ‎‏فرعون موسی را درست کرد برای خواباندن آنها؛ موسی مردم را تجهیز کرد برای اینکه‏‎ ‎‏جلوی قدرتمندها را بگیرند.(60)‏

‏29 / 1 / 58‏

***

‏ ‏

قیام بر ضد مستکبرین، طریقه حضرت موسی(س)

‏     ‏‏قدرت الهی و توجه به مصالح مستضعفین در قبال مستکبرین که اولش فرعون بود،‏‎ ‎‏قیام بر ضد مستکبرین، طریقۀ حضرت موسی ـ سلام الله علیه ـ بوده و درست این معنی‏‎ ‎‏برخلاف آن ‏‏[‏‏طرحی‏‏]‏‏است که این طایفۀ صهیونیستها دارند.اینها اتصال به مستکبرین‏‎ ‎‏پیدا کردند. جاسوس آنها هستند؛ نوکر آنها هستند؛ و بر ضد مستضعفین عمل‏‎ ‎‏می کنند.(61)‏

‏24 / 2 / 58‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 43
همراهی مستضعفین با انبیا در طول تاریخ

‏     ‏‏تمام ادیان آسمانی از بین توده ها برخاسته است و با کمک مستضعفین، بر مستکبرین‏‎ ‎‏حمله برده است. مستضعفین، در همۀ طول تاریخ، به کمک انبیا برخاسته اند و مستکبرین‏‎ ‎‏را به جای خود نشانده اند.(62)‏

‏26 / 2 / 58‏

***

‏ ‏

سرنگونی فرعون

‏حضرت موسی، یک شبان با یک عصا، حرکت کرد و فرعون را سرنگون کرد. با همین‏‎ ‎‏جمعیت مستضعف ـ نه اینکه فرعون موسی را درست کرد برای خواب کردن ـ موسی‏‎ ‎‏مردم را بیدار کرد برای به هم زدن اوضاع او.(63)‏

‏30 / 2 / 58‏

***

‏ ‏

نقش پیامبران در ایجاد عدالت اجتماعی

‏پیغمبرها تاریخشان معلوم است، اینها آمده اند که بسیج کنند این مستمندان را که بروند و‏‎ ‎‏این غارتگرها را سر جای خودشان بنشانند، و عدالت اجتماعی درست کنند.(64)‏

‏5 / 4 / 58‏

***

‏ ‏

تجهیز مستضعفین علیه مستکبرین توسط انبیا

‏     ‏‏هر که تاریخ انبیاء را ملاحظه کند که این انبیا‏‏ء ‏‏از چه طبقه ای بوده اند و اینها با کی‏‎ ‎‏مخالفت داشتند، می بیند که انبیاء از این طبقۀ مستضعفین بوده اند. از همین طبقۀ سوم مردم‏‎ ‎‏بوده اند؛ و مردم را وادار کردند که جنگ کنند با آن مستکبرین. یکی حضرت موسی‏‎ ‎‏است، که به ما باز یک قدری نزدیکتر است. حضرت موسی یک آدمی بوده، شبان بوده‏‎ ‎‏است؛ با عصای شبانی. مدتها هم در خدمت حضرت شعیب بوده و شبانی او را می کرده‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 44
‏است و از همان مردم عادی بوده است در صورت. و همین حضرت موسی، که از توی‏‎ ‎‏همین جمعیت پاشد، همینها را تجهیز کرد بر ضد فرعون. فرعون موسی را درست نکرد‏‎ ‎‏برای اینکه تختش را حفظ کند. موسی مردم را برداشت رفت تخت فرعون را به هم زد.‏‎ ‎‏«دین افیون است»! به نظر آنها فرعون موسی را درست کرده که مردم را خواب کند تا‏‎ ‎‏خودش سلطنت کند! عکس آنی که واقع است که موسی مردم را تجهیز کرده، این طبقۀ‏‎ ‎‏سه را تجهیز کرده و برده و تاج و تخت فرعون را به باد فنا داد.(65)‏

‏14 / 4 / 58‏

***

‏ ‏

قیام مستضعفین بر ضد مستکبرین با تبلیغات انبیا

‏     ‏‏قیامهای انبیا همیشه این طوری بوده که یکی از بین خود اینها، از بین خود این مؤمنین‏‎ ‎‏ـ که طبقۀ پایین بودند، از خود همین مردم پایین ـ یکی انتخاب می شد برای اینکه تبلیغ‏‎ ‎‏کند. و یکی از کارهایش هم این بود که همین جمعیتِ مستضعفِ مقابل مستکبر را تجهیز‏‎ ‎‏می کرد با تبلیغاتی که می کرد، مهیّٰا می کرد، تجهیز می کرد بر ضد آنها؛ بر ضد مستکبرین.‏‎ ‎‏مستکبرین اینها را برای منافع خودشان درست نمی کردند، این مستضعفین بودند که از‏‎ ‎‏میان آنها یکی پا می شد و خداوند ‏‏[‏‏او را‏‏]‏‏ انتخاب می کرد و بر ضد مستکبرین قیام‏‎ ‎‏می کردند.(66)‏

‏30 / 4 / 58‏

***

‏ ‏

نقش سران ادیان در شوراندن طبقه مستضعف بر ضد قدرتهای طاغوتی

‏     ‏‏همۀ ادیان وقتی که شما ملاحظه بکنید، سران این ادیان که انبیا بودند، اینها از طبقۀ‏‎ ‎‏مستضعف قیام کردند و طبقۀ مستضعف را بر ضد قدرتها شوراندند. حضرت ابراهیم‏‎ ‎‏خودش بوده و یک تبری؛ از طبقۀ پایین، در مقابل آن نمرود‏‎[2]‎‏ عصر قیام کرد، و آن‏‎ ‎‏مظاهر آنها، که مظاهر اشرافیتشان بود و بت هم آن وقت ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ مظاهر اشرافی بود، آنها را‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 45
‏شکست. حضرت موسی هم یک شبان و یک عصا؛ از همین طبقۀ مستضعف. این طبقه‏‎ ‎‏را بر ضد فرعون و بر ضد دستگاه طاغوتی برافراشت؛ اینها را برانگیخت بر ضد آنها؛ نه‏‎ ‎‏اینها را خواب کرد تا آنها بخورند! اینها را بیدار کرد که آنها را بکُشند. عکس آنکه‏‎ ‎‏نویسنده های خائن ما و نویسنده های خائن تر خارجیها می گویند که دین؛ افیون جامعه‏‎ ‎‏است ، و انبیا آمده اند که جامعه را با این افیون خواب بکنند، و قدرتمندها و طاغوتها‏‎ ‎‏جامعه را بمکند و اینها خواب باشند. درست وقتی تاریخ انبیا را ملاحظه کنید، عکس این‏‎ ‎‏است. یعنی طاغوتها به مردم غلبه کرده بودند و خداوند در هر عصری یک نفر را از‏‎ ‎‏همین قشر پایین، و از همین چوپانها، از همین طبقۀ مستضعف، برانگیخت و این طبقه‏‎ ‎‏مستضعف را بیدار کرد و بر ضد طاغوتها قیام کرد، و فرعون را غرق کرد و از بین برد.(67)‏

‏12 / 6 / 58‏

***

‏ ‏

قیام طبقه مستضعف بر ضد فرعون

‏     ‏‏حضرت موسی یک نفر شبان بود و ـ عرض می کنم ـ از این طبقۀ مستضعفین بود از‏‎ ‎‏همین طبقه بود و قیام کرد و همین طبقۀ مستضعفین را شوراند بر فرعون و فرعون را از بین‏‎ ‎‏بردش.(68)‏

‏16 / 9 / 58‏

***

‏ ‏

قیام به قسط، فلسفه بعثت پیامبران

‏     ‏‏خدای تبارک و تعالی می فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به‏‎ ‎‏آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم ‏لِیَقوُمَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ؛‎[3]‎‏ غایت این است که مردم‏‎ ‎

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 46
‏قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلمها از بین برود، ستمگریها از‏‎ ‎‏بین برود، ضعفا به آنها رسیدگی بشود، قیام به قسط بشود. دنبالش هم می فرماید: ‏وَ اَنْزَلْنَا‎ ‎الْحَدید‏. تناسبِ این چیست؟ تناسب این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد؛ با بینات،‏‎ ‎‏با میزان و با حدید. ‏فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ‏؛ یعنی، اگر شخصی یا گروهی بخواهند یک جامعه را تباه‏‎ ‎‏کنند، یک حکومتی را که حکومت عدل است، تباه کنند، با بینات با آنها باید صحبت‏‎ ‎‏کرد. نشنیدند، با موازین، موازین عقلی صحبت کرد. نشنیدند با حدید.(69)‏

‏18 / 6 / 60‏

***

‏ ‏

ریشه کنی استکبار و نجات مظلومین، مقصد حضرت موسی

‏     ‏‏حضرت موسی در یک محیطی بوده از آنجا شروع کردند. لکن مقصد این بوده‏‎ ‎‏است که ریشۀ استکبار را از جهان بکنند و مردم را از این ظلمهایی که بر ایشان می شود‏‎ ‎‏نجات بدهند.(70)‏

‏30 / 10 / 60‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 47
  مستضعفین و مستکبرین در اسلام

‏ ‏

‏ ‏

نجات مظلومین از دست ستمکاران، مقصد امام علی(ع)

‏     ‏‏فرمایش امام این است که خدایا تو می دانی ما برای به دست آوردن منصب و‏‎ ‎‏حکومت قیام نکرده ایم؛ بلکه مقصود ما نجات مظلومین از دست ستمکاران است. آنچه‏‎ ‎‏مرا وادار کرد که فرماندهی و حکومت بر مردم را قبول کنم، این بود که «خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی از علما تعهد گرفته و آنان را موظ ف کرده که بر پرخوری و بهره مندی ظالمانۀ‏‎ ‎‏ستمگران و گرسنگی جانکاه ستمدیدگان سکوت ننمایند.»‏‎[4]‎‏ یا می فرماید: ‏

‏    ‏‏أللهمَّ، إنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذی کانَ مِنّا مُنافَسةً فِی سُلْطانٍ، وَ لاٰ الْتِماسَ شَیْی ءٍ مِنْ‏‎ ‎‏فُضُولِ الْحُطامِ.‏

‏     خدایا، تو خوب می دانی که آنچه از ما سرزده و انجام شده، رقابت برای به دست‏‎ ‎‏گرفتن قدرت سیاسی، یا جستجوی چیزی از تمتعات و درآمدهای زائد دنیا نبوده‏‎ ‎‏است.(71)‏

‏  ‏

***

‏ ‏

حل مشکل فقر در رأس برنامه های اسلام

‏     ‏‏مهلت هم نمی دهند که اسلام آن فکری را که برای فقراء کرده عملی کند. اسلام‏‎ ‎‏مشکلۀ فقر را حل کرده و در راس برنامۀ خود قرار داده است: . انما الصدقات‏‎ ‎‏للفقراء... .‏‎[5]‎‏ اسلام توجه داشته که باید اول کار فقراء را اصلاح کرد، کار بیچاره ها را‏‎ ‎‏اصلاح نمود. لیکن نمی گذارند که عملی شود.(72)‏

***

‏ ‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 48
حکومت حضرت امیر، حکومت عدالت

‏     ‏‏این پنج سال حکومت، یا پنج ـ شش سال حکومت حضرت امیر، این با همۀ‏‎ ‎‏گرفتاریهایی که بوده است و با همۀ زحمتهایی که از برای حضرت امیر فراهم شد، سلبش‏‎ ‎‏عزای بزرگ است. و همین ‏‏[‏‏دورۀ‏‏]‏‏ پنج ساله و شش ساله، مسلمین تا به آخر باید برایش‏‎ ‎‏جشن بگیرند؛ جشن برای عدالت، جشن برای بسط عدالت، جشن برای حکومتی که اگر‏‎ ‎‏چنانچه در یک طرف از مملکتش، در یک جای از مملکتش، برای یک معاهد‏‎[6]‎‏ ـ‏‎ ‎‏یک زن معاهد ـ یک زحمت پیش بیاید، یک خلخال از پای او درآورند، حضرت، این‏‎ ‎‏حاکم، این رئیس ملت، آرزوی مرگ بکند، که مرگ برای من ـ مثلاً ـ بالاتر از این است‏‎ ‎‏که در مملکت من یک نفر زنی که معاهد هست خلخال را از پایش درآورند. این‏‎ ‎‏حکومتْ حکومتی است که در رفتنش مردم باید به عزا و سوگواری بنشینند؛ و برای‏‎ ‎‏همان پنج روز و پنج سالۀ حکومتش باید جشن بگیرند؛ جشن برای عدالت، جشن برای‏‎ ‎‏خدا، جشن برای اینکه این حاکم حاکمی است که با ملت یکرنگ است بلکه سطحش‏‎ ‎‏پایینتر است در زندگی؛ سطح روحی اش بالاتر از همۀ آفاق است، و سطح زندگی اش‏‎ ‎‏پایینتر است از همۀ ملت.(73)‏

‏1 / 4 / 50‏

***

‏ ‏

مخالفت پیامبر (ص) و ائمه ـ علیهم السلام ـ با دستگاه ظلم

‏     ‏‏اگر در قرآن مطالعه کنید، می بینید که آنقدر آیات در ‏‏[‏‏مورد‏‏]‏‏ جنگ هست که وادار به‏‎ ‎‏جنگ است؛ وادار به جنگ با کی؟ با قدرتمندها. قرآن آیاتِ زیاد ـ یکی دوتا نیست ـ‏‎ ‎‏آیات زیاد دارد در ‏‏[‏‏مورد‏‏]‏‏ جنگ، در کیفیت جنگ؛ و جنگهایی که در صدر اسلام بوده‏‎ ‎‏است،بین قدرتمندهاوبین پیغمبراسلام بوده است؛وقرآن یک کتابی است که ازآن تحرک‏‎ ‎‏بیشتر استفاده می شود تا چیزهای دیگر.یک کتابی است که مردم را حرکت داده است؛ از‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 49
‏این خمودی که دارند حرکت داده است و با همه طاغوتها درانداخته است قرآن.‏

‏     ... آن وقتی که پیغمبر اکرم در حجاز بودند، قدرتمندهای حجاز که ابتدائاً سر و کار‏‎ ‎‏داشته پیغمبر با آنها؛ یک دسته شان در مکه بودند که تجار خیلی معتبر و قدرتمند بودند؛‏‎ ‎‏یک دسته شان در طایف بودند که آنها هم ثروتمندهای آنجا بودند و قدرتمندهای آنجا‏‎ ‎‏بودند، ابوسفیان و امثال اینها. اینها نظیر حکام و سلاطین بودند و دارای همه چیز بودند، و‏‎ ‎‏پیغمبر اسلام با آنها درافتاد. وقتی که تشریف آوردند به مدینه، با همین فقرا بودند ایشان؛‏‎ ‎‏نه با ثروتمندها بودند برای خواب کردن جمعیت. با فقرا بودند برای بیدار کردن فقرا. این‏‎ ‎‏فقرا را شوراندند به آن اغنیایی که مال مردم را می خوردند و ظلم به مردم می کردند.‏‎ ‎‏جنگهای پیغمبر زیاد است و همۀ این جنگها، جنگهای با ثروتمندها و قدرتمندها و ظَلَمه‏‎ ‎‏بوده است.‏

‏     ... از آن طرف ما باید ببینیم که خوب، آنهایی که اسلام را تبلیغ کردند و از اول هم شما‏‎ ‎‏ببینید که ‏‏[‏‏در راه اسلام مبارزه‏‎ ‎‏]‏‏می کردند ‏‏[‏‏چه کسانی بودند‏‏]‏‏، خود پیغمبر اسلام با کی‏‎ ‎‏جنگ کرد؟ با این قدرتمندان مکه و قدرتمندهای حجاز. بعدش خلفایی که بودند، چه‏‎ ‎‏خلفایی که ما قبولشان داریم، چه خلفایی که ما قبول نداریم؛ آنها با ‏‏[‏‏چه کسانی‏‏]‏‏ جنگ‏‎ ‎‏[‏‏کردند‏‏]‏‏، آنها هم لشکر کشیدند با سلاطین ایران و سلاطین رُم و با اینها جنگ کردند؛ با‏‎ ‎‏سلاطین جنگ می کردند، نه اینکه از قِبَل سلاطین مأمور بودند که مردم را خواب کنند.‏‎ ‎‏آنها مأمور تحرک بودند؛ تحرک اینکه مردم مُسْلم و ضعفا را، مستضعفین را بشورانند بر‏‎ ‎‏این اشخاصی که دارند مال مردم را می خورند. رُمی ها و ... ایرانی ها آن وقت محل ابتلا‏‎ ‎‏بودند. جنگها کردند با اینها، و فتح کردند آنجاها را برای مسلمین و برای اسلام؛ و ابداً این‏‎ ‎‏مسأله مطرح نبوده است که یک کسی بگوید که بسازید با این دولتمندها، بسازید با این‏‎ ‎‏سلاطین؛ یک همچو مطلبی نبوده است در کار. همیشه جنگ بوده، خود پیغمبر اسلام و‏‎ ‎‏بعدش هم خلفای پیغمبر.‏

‏     زمانی هم که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ بودند، ایشان هم مبتلا شدند به یک جنگ‏‎ ‎‏داخلی؛ که می دیدند اگر این جنگ داخلی را ‏‏[‏‏دنبال‏‏]‏‏ نکنند، اسلام را معاویه فاتحه اش را‏‎ ‎‏می خواند. معاویه یک حکومت بود در شام؛ مثل سلاطین زندگی می کرد، دارای لشکر و‏‎ ‎‏دارای همه ‏‏[‏‏امکانات‏‏]‏‏ بود. حضرت امیر هم که در رأس روحانیت و آقای روحانیون‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 50
‏است، ایشان هم که وقتی می خواهند جنگ بکنند، وقتی می خواهند زندگی بکنند و‏‎ ‎‏خلافت را بشناسانند، نمی آیند مردم را خواب کنند تا قدرتمندها بیایند اینها را بخورند.‏‎ ‎‏ایشان هم جنگ می کند؛ با کی؟ با معاویه که در مرکز شام نشسته و اسلام با بودن او در‏‎ ‎‏خطر است، و دارد مردم را استعباد کرده و ظلم می کند. ائمۀ ما ـ علیهم السلام ـ که‏‎ ‎‏همه شان کشته شدند، برای این ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ که همۀ اینها مخالف با دستگاه ظلم بودند.(74)‏

‏23 / 7 / 57‏

***

‏ ‏

مخالفت پیامبر اسلام و ائمه اطهار با سلاطین عصر

‏     ‏‏پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ که مبعوث شدند، ایشان هم ‏‏[‏‏همین طور‏‏]‏‏. خوب‏‎ ‎‏آدم باید حساب بکند، تاریخ را باید ببینید، حساب باید بکنید که آیا پیغمبر به نفع این‏‎ ‎‏سرمایه دارهای حجاز و طائف و آنجاها، مکه و آنجاها وارد عمل شده است و مردم را‏‎ ‎‏تخدیر کرده که اینها بخورند آنها را، یا نه، این مردم ضعیف مستضعف را، این سر و پا‏‎ ‎‏برهنه ها را تحریک کرده بر ضد این سرمایه دارها و جنگها کرده اند با اینها تا اینها را‏‎ ‎‏شکست دادند و بعضی شان ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ هم آدم کردند. همین طوری این جوانهای ما، همین‏‎ ‎‏طوری یک مطلبی وقتی که می شنوند، بدون اینکه تفکر کنند، بدون اینکه ملاحظه کنند‏‎ ‎‏که اینها چه می گویند، مقصد اینکه اینها از مکتبِ مثلاً کمونیست دارند تعریف می کنند،‏‎ ‎‏مقصد چه هست؟!. مقصدْ اینهاست که مسلمانها و اسلام را یک جوری به این مسلمانها‏‎ ‎‏نمایش بدهند که از اسلام برگردند اینها. نمایش بدهند که اسلام برای این بوده است که‏‎ ‎‏این اشراف و اعیان را سوار مردم کند و مردم هم حرف نزنند. خوب، نخوانده اند قرآن را‏‎ ‎‏ببینند اسلام برای چه آمده. این همه آیات قتال که وارد شده، اسلام قتال ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ اعلان‏‎ ‎‏جنگ کرده است با این سرمایه دارها، با این بزرگها، با این شاهها، با این سلاطین؛ نه این‏‎ ‎‏است که با آنها همراهی کرده تا مردم را بخورند آنها.‏

‏     علمای اسلام، پیغمبر اسلام، ائمۀ اسلام، همیشه مخالفت با این سلاطین عصرشان‏‎ ‎‏کرده اند.(75)‏

‏30 / 7 / 57‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 51
جنگ با زورمندها در منطق قرآن

‏     ‏‏کسی که یک مقداری آشنا باشد به منطق قرآن، می بیند که این قرآن است که وادار‏‎ ‎‏کرد پیغمبر اسلام را به اینکه با این سرمایه دارها دائماً در جنگ باشد. با این کسانی که در‏‎ ‎‏حجاز و در طائف و در مکه و اینها، سرمایه دار بودند و صاحب قدرت و اشخاص قلدری‏‎ ‎‏بودند که قدرتمند بودند. قرآن بود که پیغمبر اکرم را وادار کرد به اینکه با این مردمی که با‏‎ ‎‏ملیت مردم با منافع توده های مردم، مخالف هستند و استثمار می کنند اینها را، با اینها باید‏‎ ‎‏جنگ بکنید و تعدیلی حاصل بشود.‏

‏     جنگهایی که پیغمبر در زمان حیاتشان فرموده اند، بعد از اینکه اسباب جنگ فراهم‏‎ ‎‏شد برایشان، این جنگها همیشه با زورمندها بوده است؛ با آنها، مثل ابوسفیان و امثال آنها‏‎ ‎‏که قدرتمندها بودند، و اینها منافع ملتها را، ملت خودشان را، می خواستند برای خودشان‏‎ ‎‏[‏‏غارت‏‏]‏‏ بکنند؛ و ظلم و ستمکاری و بی عدالتی رایج بوده است؛ و جنگهایی که واقع‏‎ ‎‏شده، بین مستضعفین بوده و این مردم طبقۀ سه، این فقرا با این زورمندها و اینهایی که‏‎ ‎‏می خواستند حق فقرا را بخورند؛ و لسان قرآن و آیاتی که در باب جنگ ـ جنگ با این‏‎ ‎‏مشرکینی که آن وقت دارای قدرت بودند ـ آیاتی که وارد شده است، یکی و دو تا نیست؛‏‎ ‎‏بسیار آیات در ‏‏[‏‏باب‏‏]‏‏ جنگ هست و در جدالِ با اینها؛ و در تمام قرآن اگر پیدا بکنید‏‎ ‎‏یک آیه ای که مردم را بگوید با اینها ملایمت کنید و بروید توی خانه تان بخوابید تا اینها‏‎ ‎‏هر کاری ‏‏[‏‏می‏‏]‏‏خواهند بکنند، بکنند؛ اگر این جور پیدا شد، آن وقت حق دارد کسی‏‎ ‎‏بگوید که این قرآن آمده است و دین آمده است، افیون است.(76)‏

‏8 / 8 / 57‏

***

‏ ‏

جنگ با قلدرها در تاریخ اسلام

‏     ‏‏وقتی می آییم سراغ آنهایی که دین را تبلیغ می کردند، مثل خود پیغمبر، حضرت امیر،‏‎ ‎‏سلام الله علیه، خلفای پیغمبر؛ یعنی خلفای صوری پیغمبر تا آن وقتی که باب خلافت توی‏‎ ‎‏کار بود و به سلطنت نرسیده بود،‏‎[7]‎‏ بعد از آن علمای اسلام، شما اگر تاریخ را ملاحظه‏‎ ‎

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 52
‏کنید، همیشه جنگ مابین این طایفه و قلدرها بوده؛ هیچ وقت همچون نبوده است که اینها‏‎ ‎‏ساکت بنشینند؛ منتها به مقدار قدرت و به مقداری که عرض می کنم، توانایی داشتند و کم‏‎ ‎‏بوده است توانایی شان؛ آن هم البته عللی داشته است که نقصی، نقیصه هایی در کار‏‎ ‎‏بوده.(77)‏

‏8 / 8 / 57‏

***

‏ ‏

همراهی اصحاب صفه با پیامبر در فتح حجاز

‏     ‏‏ببینیم که این جنگهای متعددی که در اسلام واقع شده و زمان رسول اکرم بود ـ حالا‏‎ ‎‏بعد از زمان رسول اکرم باز حرف دیگر است ـ زمان خود پیغمبر اسلام بوده است که متن‏‎ ‎‏اسلام است، دیگر هیچ حاشیه نیست، از متن اسلام است، قرآن است و آنکه قرآن را‏‎ ‎‏آورده است برای مردم، آنی که اینها می گویند دین را قدرتمندها درست کردند که این‏‎ ‎‏ضعفا و فقرا را منافعشان را استثمار کنند و استعمار کنند، ببینیم که آیا این جنگها، جنگ‏‎ ‎‏اینطور بوده است که پیغمبر اکرم همدست شده است با قدرتمندها و حمله کرده به فقرا؟!‏‎ ‎‏یا با فقرا ساخته و حمله کرده به قدرتمندها؟ هرکس همان ظواهر اول تاریخ را ببیند،‏‎ ‎‏می بیند اینطوری بوده که پیغمبر یک دستۀ فقیر دورش جمع بوده اند، یک دسته بوده اند‏‎ ‎‏که هیچ جا نداشتند جز «صُفه» ؛ «اصحاب صفه»؛ یعنی یک جایی که ـ توی این حیاط‏‎ ‎‏یک جایی شما فرض کنید که یک جایی اسمش ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ به آن «صفه» می گفتند؛ اینها آنقدر‏‎ ‎‏بی جا بودند که اصحابْ صفه ای داشتند و اصحابِ پیغمبر بودند آنجا می خوابیدند،‏‎ ‎‏اینقدر بی چیز بودند؛ چیز نداشتند اینها، فقرا بودند؛ آنی که اطراف پیغمبر جمع شده‏‎ ‎‏بودند گداها بودند. خوب، فقرا و گداها جمع شدند دور پیغمبر. همین فقرا و گداها با‏‎ ‎‏تعلیم قرآن در زمان خود رسول اکرم حجاز را فتح کردند! آنهایی که هیچی بودند. یعنی‏‎ ‎‏پیغمبر نتوانست مکه بماند و شب ـ نصف شبی ـ فرار کرد از مکه به مدینه ـ بعد از اینکه‏‎ ‎‏روابطش را با مَدنیها و بعضی از مَدنیها درست کرده بود فرار کرد از آنجا به مدینه نصف‏‎ ‎‏شب ـ و نمی توانست در آنجا هیچ کاری انجام بدهد. وقتی هم آمد مدینه، وارد شد به‏‎ ‎‏یک عده ای که همین طور که عرض کردم اینها از فقرا بودند؛ نه اینکه اینها از اغنیا و‏‎ ‎

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 53
‏ثروتمندها بودند و پیغمبر با ثروتمندها بست و بند کرد که فقرا را مثلاً خاموش کند؟!(78)‏

‏14 / 8 / 57‏

***

‏ ‏

اسلام، محرک است نه افیون

‏     ‏‏ما باید ببینیم که آیا این قرآن که  متن اسلام است و این پیغمبر که آورندۀ اسلام ـ و آن‏‎ ‎‏وقت اسلامْ بی حواشی بوده و خودِ اسلام بوده، متنِ اسلام بوده ـ این اسلام در آن متن‏‎ ‎‏اولیه ای که هیچ دیگر تصرفی از هیچ جا در آن نبوده این آیا مردم را دعوت کرده به اینکه‏‎ ‎‏با اغنیا بسازید؟ اغنیا اگر از شما چیزی بردند، این قدرتها اگر آمدند و مال شما را‏‎ ‎‏برداشتند، شما دیگر حرف نزنید؟! شما ان شاءالله بهشت می روید، حرف نزنید! یا همین‏‎ ‎‏قرآن مردم را، این گداها را ـ عرض می کنم ـ فقیر این فقیرها که نه مکان داشتند و عدۀ‏‎ ‎‏کثیری از آنها روی صفۀ مسجد، یعنی یک جای بی سقف، یک جایی، زمین بی سقف،‏‎ ‎‏آنجا زندگی می کردند و پهلوی هم می خوابیدند و هیچ چیز هم نداشتند که بخورند، یک‏‎ ‎‏چیزی به آنان می دادند یا از این طرف و آن طرف یا می رفتند پیدا می کردند می خوردند،‏‎ ‎‏و آن جمعیتی که یک خرما را اینطوری دور می زدند، با این جمعیت راه افتاد و حجاز را،‏‎ ‎‏قدرتمندها را، عقب زد. این افیون است؟! یا این محرک است؟ تو با این حرفت‏‎ ‎‏می خواهی افیون درست کنی!...‏

‏     این کلامْ افیون است، نه اسلامْ افیون است. اینکه می گویید اسلامْ افیون جامعه است،‏‎ ‎‏خود این برای اغفال مردم است؛ چیزهایی که برای اغفال مردم است این افیون است نه‏‎ ‎‏اینکه آمده است، نه آن حقیقتی که آمده و در همان زمان خودش با یک عدۀ فقیر،‏‎ ‎‏مملکت حجاز را فتح کرده و عدل و انصاف را تا آخر حجاز برده. این زمان خود پیغمبر‏‎ ‎‏است. بعد که قدرت پیدا شد و ـ عرض بکنم که ـ قوه پیدا شد در همان قرن اول اسلام، در‏‎ ‎‏همان قرن ـ مثلاً سی سال، در همان قرنهای اول و سی سال اول، سی و پنج سال اول، دو تا‏‎ ‎‏امپراتوری را اینها شکست دادند! امپراتوری روم و امپراتوری ایران. ایران را فتح کردند،‏‎ ‎‏روم را هم فتح کردند. این افیون است؟! این اسلام آمده است که بسازد با کسریٰ‏‎[8]‎‏ و‏‎ ‎

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 54
‏مردم را بگوید تبعیت کنید از کسریٰ؟! این آمده است که بسازد با سلطان روم و بگوید به‏‎ ‎‏مردم روم ـ تعلیم کند ـ که بسازید با اینها؟! یا این آمد و دوتا امپراتوری را شکست داد و‏‎ ‎‏عقبشان زد برای اینکه عدل را در عالَم و برای این فقرا... برای اینکه این فقرا را آنها‏‎ ‎‏می خوردند، جلویشان را بگیرد؟... می آییم سراغ آنهایی که ـ اسلام در زمان خودش،‏‎ ‎‏یعنی زمانی که متن بوده است و پیغمبر بوده و قرآن، پیغمبر بوده و قرآن ـ بعدش هم در‏‎ ‎‏زمانهای بعدی که اسلام با چیزها، جنگها، جنگهای بین همین طایفۀ طبقۀ سه بوده با‏‎ ‎‏امپراتوریها؛ منتها اسلام همچو قدرتی داده بود به این عده جمعیت کم، چند هزاری، که‏‎ ‎‏رفتند امپراتوری روم را فتح کردند و امپراتوری ایران را هم فتح کردند. امپراتوری ایران‏‎ ‎‏که وقتی ـ مثلاً ـ ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ جنگها که وقتی تجهیز قوا می کردند، اسبهایشان چه و ـ عرض‏‎ ‎‏می کنم ـ زینهای اسب طلا و نمی دانم چه، بساطی اینها داشتند، همین سر و پابرهنه ها را،‏‎ ‎‏همینهایی که پیاده می رفتند و چندتایشان یک شتر داشتند و البته یکی یک شمشیر‏‎ ‎‏داشتند، قدرت داشتند، شمشیر داشتند اما چند نفر با هم یک شتر داشتند و چند نفر با هم‏‎ ‎‏مثلاً یک اسب، ده تا اسب در یک جمعیتشان پیدا می شد، اسبی نداشتند، شتر حسابی‏‎ ‎‏نداشتند، اسبی نداشتند، آذوقۀ حسابی نداشتند اما قدرت داده بود اسلام به اینها، یعنی‏‎ ‎‏تحت تعلیمات متن اسلام و آن کسی که متن اسلام را پیاده کرده بود، یک همچو قدرتی‏‎ ‎‏به مسلمین داده بود که همین آدمهایی که دیروز چیزی نبودند و یک عده فقرایی با هم‏‎ ‎‏آنجا می لولیدند، امروز شمشیر را کشیدند و دوتا امپراتوری که تمام دنیا ـ آن وقت از‏‎ ‎‏اینجاها خبری نبوده، آن وقت این دو امپراتوری بوده است که یکی روم بوده و یکی‏‎ ‎‏ایران بوده ـ این دو امپراتوری را، این یک مشت عرب صُعلوک‏‎[9]‎‏ و گدا که شمشیر چندتا‏‎ ‎‏در این ـ مثلاً ـ ده هزار، بیست هزار نفر بوده، اینها همه شمشیر نداشتند، همه زره نداشتند،‏‎ ‎‏همه چیز نداشتند، با همین دست خالی راه افتادند لکن قدرت روحی داشتند ـ مثل ما‏‎ ‎‏نبودند که ضعیف النفس یا ضعیف القلب باشند! قدرت روحی داده بود اسلام به آنها ـ‏‎ ‎‏همین عدۀ قلیل با همین قدرت الهی که به آنها داده شده بود و پشتوانه ای که اسلام‏‎ ‎‏دنبالش بود و دعوتی که اسلام می کرد از اینها، راه افتادند و آن دوتا امپراتوری بزرگ را‏‎ ‎‏شکست دادند و فتح کردند. ایران فتح شد در زمانِ قبل از اینکه سی سال از اسلام بگذرد،‏‎ ‎
کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 55
‏ایران فتح شد و روم فتح شد؛ و مملکت اسلام رفت تا آن طرف افریقا و تا همه جا، تا‏‎ ‎‏اسپانیا رفت. منتها بعد بی عرضگی کردند خود مسلمانها که یک مسئلۀ دیگر است.‏

‏     پس، ما متن اسلام را که مطالعه بکنیم این جور نبوده است که متن اسلام آمده است که‏‎ ‎‏سلاطین را تسلط بدهد بر فقرا، بر طبقۀ بعد؛ قدرتمندها را سلطه بدهد بر غیر قدرتمندها.‏‎ ‎‏متن اسلام این جور نبوده.(79)‏

‏14 / 8 / 57‏

***

‏ ‏

اسلام، طرفدار توده هاست

‏     ‏‏اسلام نیامده که ظلم به ضعفا بکند، اسلام آمده است که ضعفا را پرستاری بکند،‏‎ ‎‏خدمت به ضعفا بکند. اسلام از توی ضعفا پیدا شده است، از اغنیا که پیدا نشده. از این‏‎ ‎‏گداهای مدینه و مکه اسلام پیدا شد؛ از این بیچاره ها و ضعیفها اسلام پیدا شده است. و‏‎ ‎‏انبیای دیگر هم همین طور بودند؛ هیچ کدام اشراف نبودند که طرفدار اشراف باشند.‏‎ ‎‏اینها از همین ضعفا هستند و از بین همین توده ها پیدا شدند و طرفدار همین توده ها هم‏‎ ‎‏هستند و نمی گذارند ظلم به اینها بشود؛ البته به بزرگها هم نمی گذارند ظلم بشود، هیچ‏‎ ‎‏کس ـ به هیچ کس نباید ظلمی بشود.(80)‏

‏20 / 9 / 57‏

***

‏ ‏

جدال پیامبر و توده ها با قدرتمندان

‏     ‏‏پیغمبر خودمان که تاریخش نزدیک است، و همۀ آقایان لابد می دانند، این یک‏‎ ‎‏شخصی بود که از همین توده ها و جمعیتها بود و با همینها بود؛ و از بدو بعثت تا آخر با‏‎ ‎‏قدرتمندها و باغدارها و مُکنَت دارها و سرمایه دارها همیشه در جدال بود. پیغمبرها از این‏‎ ‎‏توده ها بودند و قدرتمندها را می ترساندند، نه از قدرتمندها بودند برای اینکه توده ها را‏‎ ‎‏[‏‏خام‏‎ ‎‏]‏‏بکنند. این یک مطلبی است که واضح است لکن دست تبلیغات اجانب خیلی‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 56
‏قوی است.(81)‏

‏18 / 11 / 57‏

***

‏ ‏

پیغمبر اسلام هم از همین توده بود

‏     ‏‏تاریخ اسلام واضح است. همه می دانید. شماها، کسانی که اهل مطالعه اند، می دانید که‏‎ ‎‏پیغمبر اسلام هم از همین توده بود. از همین توده ای که وقتی که ظهور پیدا کرد و دعوت‏‎ ‎‏کرد، همین قریش با او مخالفت کردند؛ که آن وقت گردن کلفتها همینها بودند، قلدرها‏‎ ‎‏همینها بودند، سرمایه دارها همینها بودند. و ایشان نمی توانست در آنجا‏‏[‏‏مکه‏‏]‏‏ اظهاری‏‎ ‎‏بکند. در کوه، در آن غار حرا مدتها همان جا بود و نمی توانست بیرون برود؛ محبوس بود‏‎ ‎‏کَأَنّه. بعد هم از آنجا که رفت به مدینه، در مدینه هم همین اشخاصی که طبقۀ سوم بودند‏‎ ‎‏جمع شدند دور ایشان. ایشان وقتی مسجد را درست کرد ـ آن هم نه یک مسجد مجلل،‏‎ ‎‏یک مسجد خیلی محقر درست کرد ـ روی صُفۀ آن مسجد، که یک صفه ای بود که‏‎ ‎‏هیچی هم نداشت، آنجا بسیاری از اصحاب حضرت، از آنهایی که یاران او بودند آنجا‏‎ ‎‏می خوابیدند چون منزل نداشتند. در جنگهایی که می شد، یک خرما را از قراری که در‏‎ ‎‏تاریخ هست این می گذاشت دهانش درمی آورد می گذاشت دهان او، او دهان او، او‏‎ ‎‏دهان او.‏‎[10]‎‏ اینطور اینها فاقد بودند. مع ذلک اینها بودند که رفتند و قریش را و سایر ‏‎ ‎‏گردن کلفتهای ظَلَمه را سر جای خودشان نشاندند. نه آنها این را ایجاد کردند که توده را‏‎ ‎‏خواب کند! اینها توده را بیدار کردند که آنها را از بین ببرند.(82)‏

‏7 / 12 / 57‏

***

‏ ‏

جنگ پیامبر و مستضعفین بر ضد قلدرها و دیکتاتورها

‏     ‏‏خود پیغمبر ما؛ ـ پیغمبر ما ـ هم شبانی کرده است هم از همین تودۀ مردم، از همین‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 57
‏تودۀ طبقۀ سه بوده است. و از اول که قیام کرده بر ضد قلدرها، بر ضد دیکتاتورها ـ که در‏‎ ‎‏آن زمان در جزیرة العرب عبارت از قریش بودند و یک طوایف دیگر ـ بر ضد آنها قیام‏‎ ‎‏کرده؛ نه اینکه آنها این را آوردند روی کار تا مردم را اغفال کنند! این مردم را آگاه کرده‏‎ ‎‏و رفته سراغ آنها. ‏

‏     اگر کسی تاریخ اسلام را بداند، از آن وقتی که ایشان به مدینه رفتند یک عده ای از‏‎ ‎‏همین مسلمانها دور ایشان جمع شدند. یک عده ای از این، همین طبقۀ صالح، دور ایشان‏‎ ‎‏جمع شدند. این ‏‏[‏‏ها‏‏]‏‏ بی چیز بودند. یک صُفه مسجد رسول الله ـ آن هم نه این صفه ها‏‎ ‎‏بوده که شما دیدید ـ یک جایی بوده است که از گِل درست کرده بود؛ عدۀ زیادی از‏‎ ‎‏آنهایی که اصحاب پیغمبر بودند، طرفداران پیغمبر بودند، آنجا می خوابیدند. هیچ اصلاً‏‎ ‎‏منزل نداشتند. خود پیغمبر منزلش آن اتاقهایی بود که با گِل درست کرده بودند. آن هم نه‏‎ ‎‏یک معماری،... یک ‏‏[‏‏اتاق گلی‏‏]‏‏ بوده است. مع ذلک پیغمبر همین طبقۀ سه را، همین‏‎ ‎‏مستضعفین را جمع کرد و جنگها را با اینها شروع کرد برخلاف سرمایه دارها و برخلاف‏‎ ‎‏قلدرها و برخلاف شتردارها و برخلاف قافله دارها و برخلاف اینها. دائماً جنگ اینها با‏‎ ‎‏این دسته بوده.(83)‏

‏30 / 11 / 57‏

***

‏ ‏

احکام اسلام به نفع توده هاست

‏     ‏‏اسلام از توده پیدا شده است و برای توده کار می کند؛ اسلام از طبقۀ بالا پیدا نشده‏‎ ‎‏است. پیغمبر اکرم از همین جمعیت پایین بود، از همین توی جمعیت پا شد و قیام کرد.‏‎ ‎‏اصحاب او از همین مردم پایین بودند؛ از این طبقۀ سوم بودند. آن طبقۀ بالا بالا مخالفین‏‎ ‎‏پیغمبر اکرم بودند. از همین توده پیدا شده است و برای همین جمعیت، همین ملت قیام‏‎ ‎‏کرده است و به نفع همین ملت احکام آورده است.(84)‏

‏14 / 12 / 57‏

***

‏ ‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 58
همه جنگهای پیغمبر با قدرتمندها بوده است

‏     ‏‏این تاریخ اسلام که دم دستمان است و همه تان می دانید، می دانید که اینطور نبود که‏‎ ‎‏قدرتمندهای قریش حضرت رسول را درست کرده باشند و دین اسلام را درست کرده‏‎ ‎‏باشند برای اینکه توده را خواب کنند! این حضرت رسول بود که توده ها را بیدار کرد،‏‎ ‎‏گداها را بیدار کرد، صعلوکها‏‎[11]‎‏ را بیدار کرد، فقرا را بیدار کرد و بر ضد این چیزها قیام‏‎ ‎‏کرد، بر ضد قدرتمندها. جنگهای پیغمبر همه با قدرتمندها بود. این طرف عبارت از یک‏‎ ‎‏عده بی ساز و برگ، یک عده ـ عرض بکنم که ـ تودۀ مردم، فقرا و ضعفا و مستضعفین؛‏‎ ‎‏آن طرف مستکبرین و ـ عرض بکنم ـ دارای کذا و کذا. این تبلیغات آنها به قدری بوده‏‎ ‎‏است که شاید در بین خود ماها و شاید در بین جوانهای ما این معنا را به باور رساندند، به‏‎ ‎‏ثبت رساندند، که خیر، اصل دین برای یک همچو چیزی است. در صورتی که عکس‏‎ ‎‏مطلب بوده. در خارج همه می دانند که عکس بوده است. همیشه نزاع مابین پیغمبرها از‏‎ ‎‏توده ها شروع شده بر ضد مستکبران، بر ضد قدرتمندها.(85)‏

‏29 / 1 / 58‏

***

‏ ‏

مقصد اسلام در سیره رسول اکرم و ائمه

‏     ‏‏اسلام برای همین مقصد آمده است و تعلیمات اسلام برای همین معناست که‏‎ ‎‏مستکبری در زمین نباشد و نتوانند مستکبرین مستضعفین را استعمار و استثمار کنند. ما به‏‎ ‎‏تَبَع تعالیم عالیۀ قرآن و آنچه از اسلام و سیرۀ رسول اکرم و ائمۀ مسلمین به دست آوردیم‏‎ ‎‏و از سیرۀ انبیا ـ چنانچه در قرآن نقل می فرماید ـ به دست آوردیم، آن است که‏‎ ‎‏مستضعفین با هم مجتمع شوند و بر مستکبرین ثَوْره‏‎[12]‎‏ کنند و نگذارند حقوق آنها را‏‎ ‎‏ببرند.(86)‏

‏4 / 2 / 58‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 59
نقش مستضعفین در ترویج اسلام

‏     ‏‏در اسلام پیغمبر اکرم از بین مستضعفین برخاست و با کمک مستضعفین، مستکبرین‏‎ ‎‏زمان خودش را آگاه کرد یا شکست داد. مستضعفین بر تمام ادیان حق دارند. مستضعفین‏‎ ‎‏به اسلام حق دارند، زیرا در طول تاریخ 1400 ساله، این جمعیت بودند که کمک کردند‏‎ ‎‏دین اسلام را؛ ترویج کردند از دین اسلامْ رژیمهای شاهنشاهی و مستکبرین وابسته به آن‏‎ ‎‏رژیم، همیشه راه آنها غیر راه اسلام بوده است و با مبارزۀ با اسلام، زندگی منحوس خود‏‎ ‎‏را ادامه می دادند.(87)‏

‏26 / 2 / 58‏

***

‏ ‏

نقش پیغمبر در نهضت فقرا بر ضد اغنیا

‏     ‏‏تاریخ اسلام نزدیک است به ما، هر کس که مطالعه کرده باشد می داند که پیغمبر اسلام‏‎ ‎‏در مکه که بودند، از همین مردم مستضعف و طبقۀ به اصطلاح آنها صفر، و تجار قریش و‏‎ ‎‏ثروتمندانِ آن وقت و قدرتمندانِ آن وقت همه با او مخالف بودند. نه اینکه قدرتمندان‏‎ ‎‏او را آورده بودند که مردم را خواب بکند. ایشان بود که تا مکه بود نمی توانست اظهار‏‎ ‎‏وجود بکند. زیرزمینی مشغول فعالیت بود و گروههایی ترتیب می داد برای خودش،‏‎ ‎‏وقتی که دیدند آنجا نمی شود، از آنجا هجرت فرمودند به مدینه؛ در مدینه هم که آمدند،‏‎ ‎‏وارد شدند به یک نفر از همین مردم طبقۀ سه، به اصطلاح آنها. اشخاصی هم که جمع‏‎ ‎‏شدند دور ایشان عبارت از همین فقرا بودند. جنگهای پیغمبر همه اش با اغنیا بود و با‏‎ ‎‏گردن کلفتها بود و با ثروتمندها بود. این عکس آنطوری است که آنها تبلیغ کردند، و‏‎ ‎‏جوانهای بی اطلاع ما هم تبعیت کردند. نه اینکه فرعون موسی را درست کرد که مردم را‏‎ ‎‏خواب کند، موسی مردم را بیدار کرد برای اینکه فرعون را از بین ببرد. نه اینکه قریش و‏‎ ‎‏ثروتمندان پیغمبر را درست کردند برای اینکه مردم را خواب کند، پیغمبر این فقرا را بلند‏‎ ‎‏کرد و نهضت کرد برای اینکه اغنیا را سرکوب کند و سر جای خودشان بنشاند.(88)‏

‏30 / 2 / 58‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 60
رفتن مستکبرین مقدمۀ رفاه مستضعفین در پناه معنویت اسلام

‏     ‏‏مقصد انبیا از نهضت چه بوده است، مقصد پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ‏‎ ‎‏از نهضت اسلامی چه بوده است؛ مقصد ائمۀ ما ‏‎ ‎‏ـ علیهم السلام ـ چه بوده است. آیا فقط‏‎ ‎‏این بوده است که دست ستمکاران را کوتاه کنند؟ آیا دعوت انبیا فقط برای این بوده است‏‎ ‎‏که مزاحمین با مستضعفین را کنار بزنند؛ و همین که غلبه بر آنها کردند و کار را به پیروزی‏‎ ‎‏و راندن آنها رساندند، کار تمام است؟ آیا مقصد انبیا این است که ظالم نباشد فقط، یا‏‎ ‎‏مقصد بالاتر از این است. اگر مقصد بالاتر از این است، باید ما هم که تابع انبیا هستیم و‏‎ ‎‏تابع مکتب اسلام هستیم، به تبعیت از آن بزرگان دین و دنیا مقصدمان همان مقاصد‏‎ ‎‏باشد...‏

‏     ... رفتن مستکبرین مقدمه است. رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام است. ‏

‏     رژیم اسلامی مثل رژیمهای، مکتبهای مادی نیست، مکتبهای مادی تمام همتشان این‏‎ ‎‏است که مرتع درست بشود! تمام همت این است که منزل داشته باشند؛ رفاه داشته باشند ـ‏‎ ‎‏آنهایی که راست می گویند ـ اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب‏‎ ‎‏مادی نیست؛ یک مکتب مادی ـ معنوی است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول‏‎ ‎‏دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام برای تهذیب انسان آمده است؛ برای انسان‏‎ ‎‏سازی آمده است. همۀ مکتبهای توحیدی برای انسان سازی آمده اند.ما مکلفیم انسان‏‎ ‎‏بسازیم.(89)‏

‏8 / 3 / 58‏

***

‏ ‏

اسلام با ضعفاست

‏     ‏‏اسلام با ضعفاست. اسلام آن است که امیرش می فرماید، رئیسش می فرماید که من‏‎ ‎‏می ترسم که در آن طرف ـ به حسب نقل ـ آن طرف مملکت یک کسی گرسنه باشد؛‏‎ ‎‏شاید آنجاها کسی چیزی نداشته باشد بخورد؛ زندگی ام باید این باشد که دلم آرام باشد‏‎ ‎‏که اگر او آنجا گرسنه است، من هم اینجا گرسنه ام. اسلام این است.(90)‏

‏28 / 3 / 58‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 61
نقش پیغمبر اسلام در بسیج مستضعفین جهت ایجاد عدالت اجتماعی

‏     ‏‏آیا اسلام آمده است که مردم را تخدیر کند؟ خواب کند؟ یا اینکه قرآن یک کتاب‏‎ ‎‏سلحشوری است، قرآن یک کتاب جنگجویی است در مقابل مشرکین؛ مشرکینی که‏‎ ‎‏قدرتمند بودند. اینکه می فرماید ‏قاتِلُوا المُشرِکِینَ کافَّةً‎[13]‎‏ مشرکین در آن وقت همان‏‎ ‎‏قدرتمندها بودند؛ مشرکین قریش، همۀ قدرت دست آنها بود. آیا پیغمبر را مشرکین،‏‎ ‎‏قدرتمندها بسیج کردند؟ درست کردند که مردم را خواب کند و مشرکین بچاپند مردم را‏‎ ‎‏یا پیغمبر اسلام مردم را بسیج کرد؟ همین سرو پا برهنه ها را بسیج کرد بر ضد مشرکین،‏‎ ‎‏قتال کرد و جنگها کرد تا مشرکین را دماغشان را به خاک مالید، و عدالت اجتماعی را‏‎ ‎‏ایجاد کرد...‏

‏     آیا اسلام تخدیر کرده است مردم را؟ یا تاریخ اسلام نشان می دهد که پیغمبر اسلام در‏‎ ‎‏مکه که بودند، از ترس همین قریش و مشرکین در پنهان بودند، و تبلیغات زیرزمینی‏‎ ‎‏می کردند. وقتی که آنجا دیگر نتوانستند، و آنها با هم شدند که او را بکشند، و ایشان فرار‏‎ ‎‏کرد و به مدینه تشریف برد، آنهایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند‏‎ ‎‏همین مردم طبقه سه بود ـ همین فقرا. اصحاب «صُفّه» ـ که معروف است ـ اینها یک‏‎ ‎‏عده ای بودند که توی مسجد، از باب اینکه منزل نداشتند، توی مسجد می آمدند روی‏‎ ‎‏صفه ای، روی سکویی آنجا می خوابیدند. در جنگهایی که می شد، اینها نداشتند چیزی.‏‎ ‎‏یک خرما را ـ اینطور می گویند ـ یک خرما را این دهنش می گذاشت در می آورد می داد‏‎ ‎‏به او؛ او دهنش می گذاشت، در می آورد می داد به او! اینطور بود وضعشان. اینها را پیغمبر‏‎ ‎‏بسیج کرد بر ضد این سرمایه دارها، بر ضد این قدرتمندها، بر ضد این مشرکین که مردم را‏‎ ‎‏غارت می کردند.(91)‏

‏5 / 4 / 58‏

***

‏ ‏

اسلام، محرک مستضعفین

‏     ‏‏خوب، تاریخ اسلام که نزدیک است: آیا قریش و قدرتمندهای قریش، رسول اکرم‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 62
‏را درست کردند که مردم را خواب کند که آنها به رباخواری خودشان و به تجارت‏‎ ‎‏خودشان و به أخّاذی خودشان و به غارتگری خودشان ادامه بدهند؟ یا پیغمبر اکرم در‏‎ ‎‏مقابل قریش بود؟ خودش هم از قریش بود، اما یک آدمی بود که از همین طبقات پایین‏‎ ‎‏بود. از اشراف، به آن معنی که طایفه دار بوده، بود، اما هیچ چیز نداشت. نتوانست در‏‎ ‎‏مدینه زندگی کند. از دست همین پولدارها و همین قلدرها مدتی در یک کوهستانی‏‎ ‎‏رفت، در یک غاری بود تا اینکه کارهای زیرزمینیش را انجام داد. و بعد تشریف بردند‏‎ ‎‏مدینه. مدینه کی همراه پیغمبر بود؟ باز آن قدرتمندها بودند؟ باز قُلْدُرها بودند؟ باز‏‎ ‎‏رباخوارها بودند؟ تاجرها بودند؟ یهودیهایی که آن وقت جز‏‏ء ‏‏مُتمکِّنین بودند، آنها‏‎ ‎‏بودند؟ یا پیغمبر وارد شد به یک آدم درجه سه ای و اشخاصی که دورش جمع شده‏‎ ‎‏بودند یک اشخاص فقیر بی بضاعتی و خودش هم یک منزل و اتاق، نه مثل این اتاق،‏‎ ‎‏یک اتاقی با لیف خرما! چند تا اتاق برای خودش، و مسجدش هم آنطور. و اصحاب‏‎ ‎‏حضرت هم یک دسته شان، که اصحاب صُفّه‏‎[14]‎‏ بودند، آنهایی بودند که منزل هم‏‎ ‎‏نداشتند می آمدند روی یک سَکّویی در آنجا می خوابیدند. و زندگیشان همین بود. اینها‏‎ ‎‏را برداشت برد و آنها را از بین برد. این فقرا را، این مستضعفین را، اینهایی که درجه سه‏‎ ‎‏بودند و حتی خانه نداشتند، حتی در جنگ یکیشان یک خرما وقتی پیدا می کرد دهن‏‎ ‎‏خودش می گذاشت و در می آورد به دهن رفیقش می گذاشت و او درمی آورد و به دهن‏‎ ‎‏رفیقش و او، او، یک خرما را اینطوری دور می زدند، اینها بودند که پیغمبر تجهیز کرد‏‎ ‎‏[‏‏در‏‏]‏‏ جنگهای با قریش. آنها با همۀ بساطی که داشتند و اینها با همۀ فقر و فلاکتی که‏‎ ‎‏داشتند، لکن ایمان داشتند. واقعه غیر آنی است که به جوانهای ما گفته اند و تبلیغات‏‎ ‎‏کرده اند، که خیر اینها، اسلام یا سایر ادیان، همه اش افیون بوده! خیر، اسلام و سایر ادیان‏‎ ‎‏همه محرک بوده اند.(92)‏

‏14 / 4 / 58‏

***

‏ ‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 63
طرفداری اسلام از مستضعفین

‏     ‏‏ما می خواهیم تمام قواعد اسلامی همان طور که در صدر اسلام بوده است در ایران‏‎ ‎‏تحقق پیدا بکند و ما ارائه بدهیم به دنیا که اسلام این است؛ اسلامِ مترقی این است؛ احکامِ‏‎ ‎‏مترقی اسلام این است. آنکه به حال مستمندان و ضعفا بیشتر عنایت دارد تا به حالِ‏‎ ‎‏دیگران، آنکه طرفدار مستضعفین است، آن رژیمی که می خواهد مستضعفین را از قید و‏‎ ‎‏بند آن گرفتاریها بیرون بیاورد، آن اسلام است. آنکه پیشش اصلاً مطرح نیست مرزنشینی‏‎ ‎‏و مرکزنشینی، بالانشینی و پایین نشینی پیشش مطرح نیست، اسلام است. آنکه وقتی‏‎ ‎‏حکومتش، رأسش مثل رسول الله ـ صلی الله علیه وآله و سلّم ـ وقتی که با اینکه رأس بود،‏‎ ‎‏با اینکه ادارۀ یک کشور می کرد، وقتی که می آمدند در یک مجلسی که نشسته بودند‏‎ ‎‏اصحاب حضرت و حضرت نشسته بودند، بالا و پایین معلوم نبود. می آمد و می گفت‏‎ ‎‏کدام یکیتان پیغمبر هستید؟ از باب اینکه دور می نشستند اصحابشان با خودشان، همه با‏‎ ‎‏هم دور هم می نشستند، یکی بالا و یکی پایین، یکی این زیرش باشد نبوده است. روی‏‎ ‎‏همان زمین و اگر هم یک بوریایی بوده، بوریای آن وقت برای مسجد بوده، روی آن‏‎ ‎‏بوریا هم می نشستند دور هم و از همان مسجد که این طور زندگی می کردند، تجهیز قوا‏‎ ‎‏می کردند و ممالک را می گرفتند. یک همچون حکومتی ما می خواهیم، که این طور باشد‏‎ ‎‏که این طبقات مختلفه ای که چپاولگرند یک دسته شان، اینها نباشد؛ و این دهقانها به‏‎ ‎‏حالشان رسیدگی بشود؛ این مستمندها، این زاغه نشینها. ...(93)‏

‏21 / 4 / 58‏

***

‏ ‏

معارضه اسلام با قدرتهای بزرگ

‏     ‏‏حالا در اسلام ـ که حالا ما بحثمان در این است ـ این قدرتهای بزرگی که می خواهند‏‎ ‎‏ماها را بچاپند، اینها آنی را که معارض خودشان می دانند اسلام است از این جهت، اول‏‎ ‎‏حمله می کنند به اصل ادیان، مقصودشان هم حالا آن دینی که گذشته و رفته نیست،‏‎ ‎‏مقصودشان این است که کلام را بکِشند به اسلام و بیایند بگویند که اسلام هم یک دینی‏‎ ‎‏است که مُخدِّر است. و حال آنکه ما وقتی تاریخ اسلام را می بینیم، و بعد هم از زمان‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 64
‏پیغمبر تا حالا درست اسلام را و کسانی که اسلام را تبعیت کرده اند مطالعه کنیم، می بینیم‏‎ ‎‏که در صدر اسلام پیغمبر از همین طبقۀ پایین بوده است: و ‏لَقَدْ مَنَّ الله ُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ‎ ‎رَسُولاً مِنْ أَنفُسِهِم‎[15]‎‏ این از خود این طایفۀ پایین؛ نه اینکه انسان بوده. این طایفه پایین،‏‎ ‎‏مؤمنین، خدا به اینها چیز داد ... که از خود اینها یک کسی را که هم مشرب باشند و بیایند با‏‎ ‎‏هم بنشینند و با هم بیاشامند اینها و همان طوری که پیغمبر در مسجد زندگی می کرد و در‏‎ ‎‏همان مسجد با مردم معاشرت می کرد و از همان مسجد هم تجهیز می کرد جیوش را برای‏‎ ‎‏کوبیدن قدرتها، از همین جمعیت پیغمبر را انتخاب فرمود بر ضد آنهایی که می خواستند‏‎ ‎‏چه بکنند.(94)‏

‏30 / 4 / 58‏

***

‏ ‏

برانگیختن مستضعفین در مقابل مستکبرین

‏     ‏‏و اما اسلام که تاریخش نزدیک به ماست ـ آنها یک قدر دورند ـ تاریخ اسلام‏‎ ‎‏نزدیک به ماست. زندگی پیغمبر اکرم معلوم است برای همه که چه جور بوده است‏‎ ‎‏معارضهای او و جنگهای او، معلوم است با کی جنگ کرده. پیغمبر اکرم در مکۀ مکرمه از‏‎ ‎‏همین طبقۀ مردم البته از اشراف ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ به آن معنا که «سادات» آن وقت بودند؛ نه اشراف به‏‎ ‎‏آن معنا که سرمایه دار بودند؛ به آن معنا که سادات بودند، از آنها بود، لکن فقیر بود. از‏‎ ‎‏طبقۀ فقرا بودند اینها. تا آخر هم با همین فقر زندگی کردند و مع ذلک این کارها را انجام‏‎ ‎‏دادند. از همین طبقه در مکه پیدا شد، و اشراف مکه و سرمایه دارها و قافله دارها و اینها با‏‎ ‎‏او مخالفت کردند، به اندازه ای که نمی توانست دیگر آفتابی بشود، توی غار رفت، تقریباً‏‎ ‎‏در غار محبوس بود آنجا تقریباً تا کارهای تبلیغات زیرزمینیش را اینجا کرد؛ یک عده ای‏‎ ‎‏را با خودش همراه کرد و بعد دید اینجا زورش به اینها نمی رسد، با مردم مدینه بست و بند‏‎ ‎‏کرد، و تشریف بردند مدینه. در مدینه هم که رفتند، وارد نشدند به یک طایفۀ چیزدار، به‏‎ ‎‏همین فقرا؛ به همین مردم ضعیف. مسجد پیغمبراکرم هم مثل این مسجدهای شما نبوده‏‎ ‎‏است. مسجد اعظم، یک جای کوچکی، یک سقفی با این لیفهای خرما یک چیزی‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 65
‏درست کرده بودند. یک دیوار این قدری هم برای اینکه مثلاً حیوانات وارد نشوند، با‏‎ ‎‏یک چیزی یا گِلی از همین ها درست کرده بودند. اما سرنوشت اسلام را یک همچو‏‎ ‎‏مسجدی درست می کردند، مسجد بود، همچو نبود که قبّه و بارگاه باشد بعد میان تهی! از‏‎ ‎‏آن تشریفات خالی بود، لکن از همان جا روم و ایران را شکست دادند، هر چه هم‏‎ ‎‏بخواهند اینها گریه کنند.‏

‏     پیغمبر اکرم از همین طبقۀ پایین ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ به طوری که وقتی هم مدینه تشریف بردند، باز‏‎ ‎‏اصحابی ایشان داشتند که خانه نداشتند، هیچ خانه نداشتند و در مسجد می خوابیدند.‏‎ ‎‏یک صُفَّه ای بود که «اصحاب صُفّه» می گفتند، عده ای آنجا پهلوی هم همان جا‏‎ ‎‏می خوابیدند؛ زندگیشان همان بود، زندگی نداشتند. وقتی هم می خواستند جنگ بروند،‏‎ ‎‏هر چند نفرشان یک شتر، هر چند نفرشان یک شمشیر، این جوری بود وضعشان، هیچ‏‎ ‎‏خبری نبود در کار، از این طبقه بودند، مقابل کی؟ جنگهای پیغمبر با کی بوده؟ آیا پیغمبر‏‎ ‎‏آمده این طبقۀ مستضعف را خواب کند که آنها بِمَکَندش؟! یا آمد و این طبقۀ ضعیف را،‏‎ ‎‏این مستضعفین را برانگیخت؟ جنگهای پیغمبر همه اش با همین اشراف بود و با همین‏‎ ‎‏باغدارها و با همین سرمایه دارها و با همینها، و بعد هم با سلاطین و با کسان دیگر.‏

‏     کاغذهای پیغمبر به سلطان ایران، به سلطان روم، به سلطان قِبْط،‏‎[16]‎‏ به کجا.‏‎ ‎‏کاغذهایش همه معروف است. دیگر دعوت کرده آن سلاطین را که بیایید آدم بشوید؛‏‎ ‎‏مُسْلم بشوید؛نه اینکه خواسته است که مردم را لالایی بگوید خواب کند! افیون باشد هر‏‎ ‎‏که قرآن را بخواند! آخر بی انصافی این است که قرآنی که تو خانه همۀ مسلمانها هست،‏‎ ‎‏همه دارند این قرآن را می بینند، قرآنی که هر صفحه اش را که باز کنی یا مثلاً هر جزئش را‏‎ ‎‏که ببینید، راجع به قتال و راجع به کشتار اشخاص طاغوت و برانگیختن مستضعفین در‏‎ ‎‏مقابل مستکبرین است، این بی انصافها قرآن را که در دسترس همه هست نادیده گرفتند،‏‎ ‎‏آن وقت می گویند که اسلام آمده است که مردم را مستضعفین را خواب کند و مستکبرین‏‎ ‎‏را بر آنها غلبه بدهد!(95)‏

‏12 / 6 / 58‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 66
اسلام طرفدار مستضعفین است

‏     ‏‏این اسلامی است که طرفدار «مستضعفین» است: ‏و نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اْستُضْعِفُوا‎ ‎فِی الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الوٰارِثِینَ‎[17]‎‏ وعده فرموده، و عمل خواهد شد.(96)‏

‏4 / 7 / 58‏

***

‏ ‏

اسلام برای مستضعفین است

‏     ‏‏ و شما مطمئن باشید که اسلام برای مستضعفین است. اسلام اینطور نیست که همچو‏‎ ‎‏اجازه بدهد که این دسته آنطور، و آن دسته آنطور، ابداً اسلام همچو اجازه ای نداده.‏‎ ‎‏اینها باید حسابهایشان کشیده بشود، اینها اصلاً حساب نداشتند با اسلام. رباخوارها باید‏‎ ‎‏حسابشان کشیده بشود در موقعش، البته حالا هم می کنند، اما باید به طور صحیح‏‎ ‎‏بشود.(97)‏

‏3 / 8 / 58‏

***

‏ ‏

اسلام با مستمندان بیشتر آشنایی دارد

‏     ‏‏اسلام با مستمندان بیشتر آشنایی دارد تا با آن اشخاصی که ‏‏[‏‏ثروتمند‏‏]‏‏ هستند. آن‏‎ ‎‏اشخاص هم اموالشان همان طوری که گفتید، این اموالِ بسیار، مجتمعِ از راه مشروع‏‎ ‎‏نیست، اسلام این طور اموال را به رسمیت نمی شناسد. و در اسلام اموال، مشروع و‏‎ ‎‏محدود به حدودی است و زاید بر این معنا ما اگر فرض بکنیم که یک کسی اموالی هم‏‎ ‎‏دارد که خیر، اموالش هم مشروع است، لکن اموال طوری است که حاکم شرع، فقیه، ولیّ‏‎ ‎‏امر تشخیص داد که این به این قدر که هست نباید این قدر باشد، برای مصالح مسلمین او‏‎ ‎‏می تواند قبض کند و تصاحب کند.(98)‏

***‏13 / 8 / 58‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 67
محکومیت تبعیضها در اسلام

‏     ‏‏اسلامِ بزرگ تمام تبعیضها را محکوم نموده و برای هیچ گروهی ویژگی خاصی قرار‏‎ ‎‏نداده؛ و تقوا و تعهدِ به اسلام، تنها کرامت انسانهاست.(99)‏

‏26 / 8 / 58‏

***

‏ ‏

نجات مستضعفین از شیاطین

‏     ‏‏پیغمبر هم از همین مستضعفین، ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ اشخاصی بود که اینها را کوچک می شمردند. از‏‎ ‎‏همین جمعیت بود. ایشان هم قیام کرد و همین مستضعفین را، همین درجۀ سه به‏‎ ‎‏اصطلاح، اینها را که درجه اول هستند، اینها را دور خودش جمع کرد و به آنها تعلیم کرد‏‎ ‎‏و فهماند که قضیه چیست. همینها قیام کردند و اول جزیرة العرب را از این طاغیها پاک‏‎ ‎‏کردند و بعد هم آمدند سراغ رم و سراغ ایران و آنها را هم شکست دادند. نمی خواستند‏‎ ‎‏که ایران بگیرند. می خواستند افراد را نجات بدهند از شیاطین انسی و از شیاطین جنی.‏‎ ‎‏اصلاً بنابراین بود.(100)‏

‏16 / 9 / 58‏

***

‏ ‏

رفع ظلم از مظلومان جهان در نظام اسلامی

‏     ‏‏هان ای مسلمانان جهان، و ای مستضعفان گیتی، آن نظام که برای شما، برای رشد و‏‎ ‎‏تکامل شما، برای سعادت دنیا و آخرت شما، برای رفع ظلم و خونخواری و چپاولگری‏‎ ‎‏از مظلومان جهان و برای تربیت و تعلیم انسانی و برای آزادی و استقلال کشورهای شما‏‎ ‎‏از جانب خداوند متعال بپا شده نظامهای الهی است که بالاترین آنها نظام اسلامی‏‎ ‎‏است.(101)‏

‏27 / 6 / 60‏

***

‏ ‏

‏ ‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 68
فرهنگ غنی انسان ساز در اسلام

‏     ‏‏آنان که در این کشمکشها از همه بیشتر صدمه دیدند و رنج کشیدند کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی بوده و هستند. چرا که اسلام دارای فرهنگ غنی انسان ساز است که ملتها را،‏‎ ‎‏بی گرایش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه، به پیش می برد و‏‎ ‎‏انسانها را در بعد اعتقادی و اخلاقی و عملی هدایت می کند، و از گهواره تا گور به تحصیل‏‎ ‎‏و جستجوی دانش سوق می دهد. اسلام در بعد سیاسی، کشورها را در همۀ زمینه ها،‏‎ ‎‏بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه های فریبنده، به اداره و تمشیت حکومت سالم‏‎ ‎‏هدایت می کند؛و روابط را با کشورهای دیگری که به زیست مسالمت آمیز و خارج از‏‎ ‎‏ظلم و ستمکاری متعهد هستند محکم و برادرانه می کند. اقتصاد را به صورتی سالم و‏‎ ‎‏بدون وابستگی، به نفع همگان، در رفاه همۀ مردم، با اهمیت به مستمندان و ضعیفان،‏‎ ‎‏بارور می کند ؛ و برای رشد بیشتر کشاورزی و صنعت و تجارت کوشش می نماید. و در‏‎ ‎‏بعد نظامی، به همۀ کسانی که صلاحیت دفاع از کشور را دارند برای مواقع اضطراری‏‎ ‎‏تعلیم نظامی می دهد ؛ و در این مواقع بسیج عمومی اختیاری و احیاناً اجباری می کند ؛و‏‎ ‎‏در حال عادی برای دفاع از مرزها و تنظیم شهرها و ایمنی جاده ها و حفظ نظم و انتظام،‏‎ ‎‏نیروی مؤمن ورزیده تربیت می کند.‏

‏     با آنچه گفته شد ـ که در این زمینه ها گفتنی بسیاری است (102)‏

‏25 / 5 / 64‏

***

‏ ‏

جنگ استضعاف و استکبار

‏     ‏‏امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ‏‎ ‎‏پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است. و من دست و بازوی همۀ عزیزانی که در‏‎ ‎‏سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت‏‎ ‎‏مسلمین را نموده اند می بوسم؛ و سلام و درودهای خالصانۀ خود را به همۀ غنچه های‏‎ ‎‏آزادی و کمال نثار می کنم.(103)‏

‏29 / 4 / 67‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 69
لزوم شناخت مرز بین اسلام امریکایی و اسلام ناب محمدی

‏     ‏‏راه مبارزه با اسلام امریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای‏‎ ‎‏آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای‏‎ ‎‏اسلامی مرز بین «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و اسلام پابرهنگان و‏‎ ‎‏محرومان، و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد،‏‎ ‎‏کاملاً مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و‏‎ ‎‏در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی‏‎ ‎‏است.(104)‏

‏14 / 6 / 67‏

***

‏ ‏

ناسازگاری روحانیت اصیل با سرمایه داران زالو صفت

‏     ‏‏علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و‏‎ ‎‏همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید‏‎ ‎‏دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است. و‏‎ ‎‏خداوند کسانی را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می کنند، نمی بخشد. روحانیت‏‎ ‎‏متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتی نداشته و‏‎ ‎‏نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده اند و پس از کسب مقامات‏‎ ‎‏علمی و معنوی نیز به همان شیوۀ زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا‏‎ ‎‏زندگی کرده اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفته اند.(105)‏

‏3 / 12 / 67‏

***

‏ ‏

وجوب اقامه حکومت حق و عدالت اجتماعی

‏     ‏‏و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامۀ عدالت‏‎ ‎‏اجتماعی، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ صلی الله علیه و‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 70
‏آله ـ و اوصیای‏‎ ‎‏بزرگوارش برای آن کوشش می کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامۀ آن‏‎ ‎‏از والاترین عبادات است.(106)‏

‏15 / 3 / 68‏

***

‏ ‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 71
  سرانجام مستضعفین و مستکبرین (وعده ها و بشارتهای الهی)

‏ ‏

‏ ‏

وعده غلبه مستضعفین بر مستکبرین

‏     ‏‏خداوند تعالی وعده فرموده است که مستضعفین ارض را با منت خودش و توفیق‏‎ ‎‏خودش بر مستکبرین غلبه دهد و آنها را امام قرار دهد پیشوا قرار دهد. وعدۀ خداوند‏‎ ‎‏تعالی نزدیک است. من امیدوارم که ما شاهد این وعده باشیم و مستضعفین بر مستکبرین‏‎ ‎‏غلبه کنند؛ چنانچه تاکنون غلبه کردند.(107)‏

‏12 / 1 / 58‏

***

‏ ‏

به حکومت رسیدن مستضعفین

‏     ‏‏خداوند را سپاس می کنم که اراده فرمود منت بر مستضعفین بگذارد علیه مستکبرین و‏‎ ‎‏زمین را از لَوْث مستکبرین پاک کند و مستضعفین را به حکومت زمین برساند.‏‎[18]‎‏ اسلام‏‎ ‎‏برای همین مقصد آمده است و تعلیمات اسلام برای همین معناست که مستکبری در‏‎ ‎‏زمین نباشد و نتوانند مستکبرین مستضعفین را استعمار و استثمار کنند. ما به تَبَع تعالیم‏‎ ‎‏عالیۀ قرآن و آنچه از اسلام و سیرۀ رسول اکرم و ائمۀ مسلمین به دست آوردیم و از سیرۀ‏‎ ‎‏انبیا ـ چنانچه در قرآن نقل می فرماید ـ به دست آوردیم، آن است که مستضعفین با هم‏‎ ‎‏مجتمع شوند و بر مستکبرین ثَوْره‏‎[19]‎‏ کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند. ما با این تعالیم‏‎ ‎‏پیشرفت کردیم و ملت ما شهادت را استقبال کرد برای این مقصد. و چون شهادت مورد‏‎ ‎‏هدف او بود، با مشت و خون بر تمام قوای جهنمی، بر دبّابات،‏‎[20]‎‏ بر مسلسلها،‏‎[21]‎‏ بر‏‎ ‎

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 72
‏ابرقدرتها، که در پشت شاه سابق صف کشیده بودند، غلبه کرد.(108)‏

‏4 / 2 / 58‏

***

‏ ‏

غلبه مستضعفین بر مستکبرین به خواست خداوند

‏     ‏‏خداوند خواسته است که مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند، غلبه کردند و‏‎ ‎‏می کنند.(109)‏

‏4 / 2 / 58‏

***

‏ ‏

امامت، حق مستضعفین است

‏     ‏‏وعدۀ الهی که مستضعفین را شامل است، و می فرماید که ما منت بر مستضعفین‏‎ ‎‏می گذاریم که آنها امام بشوند در دنیا، و وارث باشند.‏‎[22]‎‏ امامت حق مستضعفین است،‏‎ ‎‏وراثت از مستضعفین است؛ مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج‏‎ ‎‏بشوند.(110)‏

‏24 / 2 / 58‏

***

‏ ‏

عمل به وعده الهی در اسلام

‏     ‏‏این اسلامی است که طرفدار «مستضعفین» است: ‏و نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اْستُضْعِفُوا‎ ‎فِی الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الوٰارِثِینَ‎[23]‎‏ وعده فرموده، و عمل خواهد شد.(111)‏

‏4 / 7 / 58‏


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 73
***

دفن مستکبرین

‏     ‏‏عید ملت مستضعف، روزی است که مستکبرین دفن شوند.(112)‏

‏11 / 7 / 58‏

***

‏ ‏

اراده خداوند به خروج مستکبرین از صحنۀ تاریخ

‏     ‏‏خدای تبارک و تعالی اراده فرموده است که زمین را به این مستضعفین بدهد، و این‏‎ ‎‏مستکبرین را از صحنه تاریخ خارج‏‎[24]‎‏ بکند. و ما ابتداست که قیام کردیم برای این معنا. و‏‎ ‎‏تمام ملتهای مظلوم را پشتیبانی می کنیم. و تمام ملتهای مظلوم باید ظالمها را از صفحۀ‏‎ ‎‏روزگار بیرون کنند. و از تاریخ بیرون برانند. آن که با ما مخالف است طبقۀ ظالم است. و‏‎ ‎‏طبقۀ ظالم یک اقلیت ناچیزی است.(113)‏

‏5 / 9 / 58‏

***

‏ ‏

وعده پیروزی مستضعفان

‏     ‏‏خدای تبارک و تعالی به مستضعفان وعدۀ پیروزی داده است. و نمونه های پیروزی‏‎ ‎‏مستضعفان یکی بعد از دیگری پیدا می شود.(114)‏

‏29 / 9 / 58‏

***

‏ ‏

مستضعفان، وارثان زمین

‏     ‏‏ای مستضعفان جهان! برخیزید و هم پیمان شوید و ستمگران را از صحنه برانید؛ که‏‎ ‎‏زمین از خداست و وارث آن مستضعفانند.(115)‏

‏2 / 10 / 58‏

***


کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 74
گرفتن زمین از دست چپاولگرها

‏     ‏‏امیدوارم که همۀ مستضعفین زیر پرچم اسلام به مستکبرین غلبه کنند. و زمین را که‏‎ ‎‏خداوند ارث آنها قرار داده است از دست چپاولگرها بگیرند. و آنطوری که شایسته‏‎ ‎‏است و دستور اسلام هست به آن عمل کنند.(116)‏

‏20 / 10 / 58‏

***

‏ ‏

تخلف ناپذیر بودن وعدۀ خداوند

‏     ‏‏هان ای ملتهای جهان که همه مستضعفید! از جای برخیزید و حق خود را بستانید و از‏‎ ‎‏عربده های قدرتمندان نهراسید که خداوند با شماست و زمین ارث شماست. و وعدۀ‏‎ ‎‏خداوند متعال تخلف ناپذیر است. از خداوند تعالی غلبۀ محرومین را خواستار و‏‎ ‎‏وحدت کلمۀ اهل حق را امیدوارم.(117)‏

‏15 / 11 / 58‏

***

‏ ‏

سلامت و صلح جهان با انقراض مستکبرین

‏     ‏‏سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است؛ و تا این سلطه طلبان‏‎ ‎‏بی فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت‏‎ ‎‏فرموده است نمی رسند.(118)‏

‏19 / 11 / 58‏

***

‏ ‏

اعتدال تمام انحرافات بشر

‏     ‏‏معنی ‏یَمْلَأُ الأَرْضَ عَدْلاً بَعْدَ مٰا مُلِئَتْ جَوْراً‏ الآن زمین و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود،‏‎ ‎‏پر از جور است، تمام نفوسی که هستند انحرافات در آنها هست. حتی نفوس اشخاص‏‎ ‎‏کامل هم در آن انحرافاتی هست ولو خودش نداند. در اخلاقها انحراف هست، در عقاید‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 75
‏انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در کارهایی هم که بشر می کند انحرافش‏‎ ‎‏معلوم است. و ایشان مأمورند برای اینکه تمام این کجیها را مستقیم کنند و تمام این‏‎ ‎‏انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعاً صدق بکند ‏یَمْلَأُ الأَرْضَ عَدْلاً بَعْدَ مٰا مُلِئَتْ جَوْراً.‏ از این‏‎ ‎‏جهت، این عید، عید تمام بشر است بعد از اینکه آن اعیاد، اعیاد مسلمین است. این عید،‏‎ ‎‏عید تمام بشر است. تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد ان شاءالله ، و ظلم و جور را از‏‎ ‎‏تمام روی زمین بر می دارند به همان معنای مطلقش. از این جهت، این عید، عید بسیار‏‎ ‎‏بزرگی است که به یک معنا از عید ولادت حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ که‏‎ ‎‏بزرگترین اعیاد است، این عید به یک معنا بزرگتر است.(119)‏

‏7 / 4 / 59‏

***

‏ ‏

گسترش حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی

‏     ‏‏سالروز مبارک ولادت با سعادت و پربرکت حضرت خاتم الاوصیا و مفخرالاولیا‏‎ ‎‏حجت بن الحسن العسکری ـ ارواحنالمقدمه الفداء ـ بر مظلومان دهر و مستضعفان جهان‏‎ ‎‏مبارک باد. و چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که بر پا کنندۀ عدالتی است که بعثت‏‎ ‎‏انبیا ـ علیهم السلام ـ برای آن بود. و چه مبارک است زادروز ابرمردی که جهان را از شرّ‏‎ ‎‏ستمگران و دغلبازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آنکه ظلم و جور آن را فرا گرفته پر‏‎ ‎‏از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض‏‎ ‎‏می نماید. و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغلبازیها و فتنه انگیزیها پاک‏‎ ‎‏شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه‏‎ ‎‏خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون‏‎ ‎‏عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخهای ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد و آنچه‏‎ ‎‏غایت بعثت انبیا ـ علیهم صلوات الله ـ و حامیان اولیا ـ علیهم السلام ـ بوده تحقق یابد و‏‎ ‎‏برکات حق تعالی بر زمین نازل شود و قلمهای ننگین و زبانهای نفاق افکن شکسته و‏‎ ‎‏بریده شود و سلطان حق تعالی بر عالم پرتو افکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا‏‎ ‎‏گرایند و سازمانهای دروغین حقوق بشر از بنیاد برچیده شوند. و امید است که خداوند‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 76
‏متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخنده هر چه زودتر فرا رساند و خورشید‏‎ ‎‏هدایت و امامت را طالع فرماید.(120)‏

‏28 / 3 / 60‏

***

‏ ‏

افول ستاره نحس مستکبران و نزدیکی وعده حق تعالی

‏     ‏‏مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همۀ مسلمین، بلکه مستضعفین بدانند و از آن‏‎ ‎‏نقطۀ حساس در مقابل مستکبرین و جهانخواران بایستند، و تا رهایی مظلومان از زیر ستم‏‎ ‎‏قدرتمندان از پای ننشینند. و مستضعفان که اکثریت قاطع جهان را تشکیل می دهند مطمئن‏‎ ‎‏باشند که وعدۀ حق تعالی نزدیک است و ستارۀ نحس مستکبران رو به زوال و افول‏‎ ‎‏است.(121)‏

‏10 / 5 / 60‏

***

‏ ‏

رسیدن مستضعفان به زندگی صحیح رفاهی

‏     ‏‏و ما آن روز عید داریم که مستمندان ما، مستضعفان ما، به زندگی صحیح رفاهی و به‏‎ ‎‏تربیتهای صحیح اسلامی ـ انسانی برسند.(122)‏

‏23 / 10 / 60‏

***

‏ ‏

دستیابی مستضعفان به حقوق از دست رفته خود

‏     ‏‏امید است وعدۀ الهی ارادۀ منت بر مستضعفان بزودی تحقق یابد و دست قدرتمند‏‎ ‎‏حق تعالی هر چه سریعتر از آستین ملتهای مظلوم بیرون آید و تحول الهی ای که در ملت‏‎ ‎‏ایران به وجود آمده است در همۀ ملل و نحل به خواست خداوند تعالی تحقق یابد، که‏‎ ‎‏دست ستمکاران از جنایت نسبت به مستضعفان جهان کوتاه شود،و مظلومان، به حقوق از‏

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 77
‏دست رفتۀ خود دست یابند.(123)‏

‏23 / 11 / 61‏

***

‏ ‏

نزدیکی وعده حق تعالی در به اهتراز درآمدن پرچم عدالت

‏     ‏‏ما امروز دورنمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از‏‎ ‎‏پیش می بینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و‏‎ ‎‏زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امیدبخش آتیۀ روشن است و وعدۀ‏‎ ‎‏خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر می نماید. گویی جهان مهیا می شود برای طلوع‏‎ ‎‏آفتاب ولایت از افق مکۀ معظمه و کعبۀ آمال محرومان و حکومت مستضعفان. ... «وَ لَیْسَ‏‎ ‎‏مِنَ الله بِمُسْتنکرٍ»‏‎[25]‎‏ که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به مستضعفان، این وارثان‏‎ ‎‏ارض بسپارد، و آفاق را به جلوۀ الهی ولی الله الاعظم صاحب العصر ـ اَرْواحُنٰا لَهُ الْفِداء ـ‏‎ ‎‏روشن فرماید و پرچم توحید و عدالت الهی را در عالم بر فراز کاخهای سپید و سرخ‏‎ ‎‏مراکز ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز درآورد. ‏وَ مٰا ذٰلِکَ عَلَی الله ِ بِعَزیزْ‏.(124)‏

‏15 / 3 / 62‏

***

کتاباستضعاف و استکبار از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 78

  • )) اشاره به داستان موسی و فرعون در مثنوی معنوی ـ دفتر سوم.
  • - نام پادشاه بابِل که ادعای خدایی کرد و ابراهیم خلیل ع را در آتش افکند.
  • )) اشاره به آیۀ 25 سورۀ حدید: «لَقَدْ اَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَیِّنٰاتِ وَ اَنْزَلْنٰا مَعَهُمُ الْکِتٰابَ وَالْمیزانَ لِیَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ وَ اَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ وَ مَنٰافِعُ لِلنّٰاسِ وَ لِیَعْلَمَ الله ُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ اِنَّ الله َ قَوِیٌّ عَزیزٌ»؛ همانا ما پیامبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم براستی و عدالت گرایند و آهن را، که در آن سختی و کارزار و نیز منافع بسیار بر مردم است، برای حفظ عدالت آفریدیم تا خدا بداند که چه کسی با ایمان قلبی، او و رسولانش را یاری خواهد کرد، همانا خدا قوی و مقتدر است.
  • )) نهج البلاغه؛ خطبه 3، (شقشقیه).
  • )) توبه / 60.
  • )) هم پیمان؛ مقصود«ذمّی» و آن کسی است که با مسلمانان پیمانی بسته است تا در پناه حکومت اسلامی باشد. اشارۀ امام به ماجرای حملۀ عوامل معاویه در زمان حکومت علی (ع) به شهر «انبار» است. که در آن یکی از سربازان معاویه خلخال زنی ذمّی را از پایش در آورد.
  • )) معاویه خلافت را به سلطنت موروثی تبدیل ساخت.
  • )) معرب خسرو؛ لقب پادشاهان ساسانی.
  • )) فقیر.
  • )) تاریخ طبری؛ ج 3، ص 32 ـ 33.
  • )) فقیر و درمانده، گدا.
  • )) انقلاب یا شورش مردمی.
  • )) بخشی از آیۀ 36 سورۀ توبه.
  • )) اصحاب صفّه، گروهی از فقیران و بردگان آزاد شده ای بودند که چون جایی برای خوابیدن نداشتند در جوار خانۀ کوچک و گلین پیامبر اسلام، اقامت گزیدند.
  • )) «خداوند بر مؤمنین منّت گذاشت که رسولی از میان خودشان برانگیخت»؛ (آل عمران / 164).
  • )) مصر.
  • )) «و ما اراده کردیم منت گذاریم بر آن طایفۀ مستضعف در آن سرزمین، و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث حکومت و جاه فرعونیان گردانیم».
  • )) اشاره به آیۀ 5 و 6 سورۀ قصص.
  • )) انقلاب یا شورش مردمی.
  • )) جمع دبابه؛ تانکهای جنگی.
  • )) اصل؛ مسلسلات.
  • )) سورۀ قصص / آیۀ 5.
  • )) «و ما اراده کردیم منت گذاریم بر آن طایفۀ مستضعف در آن سرزمین، و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث حکومت و جاه فرعونیان گردانیم»؛ (قصص / آیۀ 5).
  • )) اشارۀ به آیۀ 5 سورۀ قصص: «وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئِمَةً و نَجْعَلَهُم الْواٰرِثینَ»؛ و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
  • )) «و از قدرت خداوند انکارپذیر نیست».