شعر جنگ، ویژگی های کلی و چگونگی تلفیق حماسه و غنا در آن

‏ ‏

شعر جنگ، ویژگی‌ های کلی و

چگونگی تلفیق حماسه و غنا در آن

‏ ‏

 دکتر منوچهر اکبری (استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران)

                           ‏ حسین رئیسی (دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران)

 

چکیده

‏روز آخر شهریور 1359 عراق ناجوانمردانه و به امید پیروزی آسان و سریع به خاک ایران حمله آورد. مردم ایران برای مقابله با این هجوم به مناطق مرزی جنوب و غرب کشور شتافتند و با وجود کمبود امکانات و با تکیه بر نیروی ایمان در برابر این تجاوز ایستادگی کردند و با نثار جان و مال خود صحنه هایی بدیع و شگفت از ایثار و پاکبازی و فداکاری خلق کردند. شاعران برای توصیف و تصویر این لحظات ناب به میدان آمدند و از تمام توانایی خود و ظرفیت شعر فارسی بهره گرفتند. بررسی چگونگی تأثیر پذیری شاعران از جنگ و دفاع مقدس و نقد و تحلیل محتوا و عاطفه و تصاویر اشعار جنگ از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است و با توجه به بی‌ سابقه بودن ادبیات پایداری در ایران ضرورت تام دارد.‏

‏در این نوشتار تلاش شده تا ضمن ارزیابی زمینه‌ های پیدایش شعر جنگ و دفاع مقدس، ‏


حضورج. 73صفحه 203
‏رابطه محتوا، عاطفه و زبان این نوع شعر را با جنگ بررسی نماید. ضمناً چون یکی از مهمترین ویژگی‌ های شعر مربوط به جنگ، بهره‌ گیری از عنصر اغراق در ساخت تصاویر و توصیف جانفشانی قهرمانان جنگ است، اغراق در شعر چهار تن از شاعران مطرح دفاع مقدس ارزیابی و نقد شده است. ‏


کلید واژه:‏ شعر جنگ، زبان، عاطفه، محتوا، اغراق‏

‏ ‏

جنگ و دفاع مقدس، آغازی برای آفرینش تصاویر ناب

‏ایران در حال و هوای پیروزی دلنشین و در اندیشه روزها و سالهای آرام، همراه با سعادت و پیشرفت سر به بالش آرامش نهاده است که غرّش «عقابهای آهنین» خواب را بر او آشفته کرد. عقربی جرّاره که در همسایگی او زندگی می‌ کرد در خیالی کودکانه و از سرمستی و غرور نیش زهرآلود خود را آماده کرد تا تمام هستی این ملت مقاوم را نابود کند. چنان سریع و ناگهانی نیش خود را فرو می‌ کند با این توهّم که تا ایران به‌ خود آید زهر، کار او را بسازد اما...‏

‏همه تدبیرها آماده شده تا نهار روز سوم به میزبانی فرمانده جنگ- صدام حسین- صرف شود‏(1)‏ امّا تقدیرها چیز دیگری می‌ گفتند.‏

‏«باید رستم از زابل بیاید و گرنه کس را یارای مبارزه با این جوان تورانی نیست.» جانمایه کلام پهلوانان ایرانی شاهنامه ‌است در هنگام هجوم سهراب به ایران.‏

چه سازیم و درمان این کار چیست  

 

وز ایران هماورد این مرد کیست؟ 

بر آن برنهاده یکسر که گیو  

 

به زابل شود نزد سالار نیو(2) 

‏اما این بار نه یک رستم که هزاران رستم از هر گوشه و کناری بر می‌ خیزند و مقاومتی جانانه و مقدس شکل می‌ گیرد. مقاومتی که برخلاف پیش‌ بینی‌ های اولیه‌ اش هشت سال به می‌ انجامد و یکی از درخشان ترین دوره‌ ها در طول تاریخ کهن ایران به ثبت می‌ رسد. هشت سالی که هیچگاه از ذهن ایران و ایرانی پاک نخواهد شد.‏ ‏هشت سال ایمان، هشت سال حماسه، هشت سال عشق، هشت سال عرفان، هشت سال ‏


حضورج. 73صفحه 204
‏مردانگی، هشت سال شرف، هشت سال افتخار، هشت سال خون و باروت و گلوله و آتش، هشت سال شور و سرمستی، هشت سال دلدادگی و جانبازی، هشت سال پرواز باشکوه، هشت سال عروج دلنشین و هشت سال...‏

‏مادران «آب و آیینه و قرآن در دست»، با چشمانی که به چشمه‌ هایی زلال بدل شده بودند، بوسه بر پیشانی فرزندان دلبند خویش نهادند و آنان را روانۀ کوی ایثار و جوانمردی کردند و پدران با وجود تکیدگی شانه، برای کامیابی نوباودگان خویش قرآن خواندند و دعا کردند. پدر و پسر پشت به پشت یکدیگر، برادر و برادر دوش به دوش هم، سنگرهای جهاد و شهادت را با خون پاک و معطر خویش عطرآگین ساختند و در حجلۀ خون معشوق را در آغوش کشیدند.‏

‏برای به تصویر کشیدن این حماسه عظیم و مقدس، یک فردوسی کافی نیست؛ هزاران رستم آمده‌اند و هزاران فردوسی باید بیایند. نه برای سرودن نامۀ شاهان، بل برای تصویر چهرۀ شیران. حماسه‌ای به پهنای ایران گسترش یافت و عرفان از گوشۀ خانقاه ها به سنگرهای جهاد و شهادت نقل مکان کرد. «عرفان در شعر انقلاب، در مبارزه با طاغوت و در میدان آتش و گلوله و خون و در سنگرها و جبهه‌ های نور در برابر ظلمت رقم خورده است و عارفان و سالکان طریق، این عرفان را آگاهانه انتخاب کرده در گردانهای منتظر شهادت یا در تیپ‌ های مین‌ پیمای شهادت طلب، ثبت‌ نام کرده‌اند، عزیزانی که طیران مرغ جانشان را تا باغ ملکوت لحظه‌ شماری کرده‌اند. عارفان شعر انقلاب «فهمیده‌» هایی هستند که معادلۀ جدید تن و تانک را خلق کرده‌اند.»‏ (3)‏ عشق و حماسه و عرفان پیوندی ناگسستنی برقرار کردند و دست به دست یکدیگر دادند و تصویری ناب از دلدادگی و شور و شوق آفریده‌اند. چله نشینی در سنگر، فتوحی جز خمپاره و گلوله و آتش ندارد و غایتی جز در آغوش کشیدن شاهد زیباروی شهادت. ‏

‏مقاومت نزد ایرانیان پیشینه‌ای طولانی دارد. برخی به طمع حکومت بر ایرانیان و یا به قصد نابودی فرهنگ و عظمت این قوم متمدّن و با فرهنگ، ایران را آماج تاخت و تاز خود قرار داده‌اند. پاره‌هایی بزرگ از این پیکر عزیز، جدا شده اما هیچکس نتوانسته است عظمت و فرهنگ او را به سیطرۀ خویش درآورد ولی اندوه آن تعدیها و خونریزی ها و دردمندی ها در ذهن و زبان و روح ‏


حضورج. 73صفحه 205
‏ایرانیان باقی مانده و در نوشته‌ ها و سروده‌ های آنان تجلّی یافته‌ است. «وجود لایه‌ هایی از غم و اندوه و شکایت و دردمندی، که در آثار شاعران مشرق زمین دیده می‌ شود را نمی‌ توان تنها یک مسألۀ عارضی یا مورثی پنداشت... با احتمال به قوت می‌ توان چنین استنباط کرد که این منطقه از جهان در رهگذر تاریخ محلّ تاخت و تاز بیگانگانی بوده است که هرازگاه با شمشیرهای آخته بر آن تاخته‌ اند... و کشتار زنان و مردان بی‌ دفاع و به کام آتش کشیدن موجودیّت شان- آن هم در دفعات مکرّر- داغی است سنگین که شکل گرفته و در آثار هنری و ادبی این منطقه از جهان، انعکاس یافته و استمرار پیدا کرده است.»‏(4) ‏گرچه شاعرانی در طول تاریخ تصویرگر رشادت‌ ها و جانفشانی‌ ها و مظلومیّت‌ های ایرانیان بوده‌اند‏(5)‏ امّا در هیچ‌ دوره‌ای ادبیات جنگ و پایداری به عنوان یک نوع ادبی خاص با ویژگیهای سبک‌ شناسانۀ منحصر به خویش مطرح نبوده‌ است. برای اوّلین بار شعر جنگ به هویّتی مستقل دست یافت و جای پایی در شعر فارسی پیدا کرد. جوانان حماسی، پرشور و متعهّد و مؤمن بدون هیچ الگوی عملی از شعر جنگ مردانه کمر همت بستند. کوله‌ بارشان را بر پشت نهادند و بند پوتینشان را محکم گره زدند و برای اولین بار در تاریخ دیرسال شعر فارسی مبدع طریقی شدند که از همان آغاز «شعر جنگ» و «ادبیات پایداری» نام گرفت. برخی سالخوردگان نیز همراه این قافله شدند. کاری کردند کارستان. کاری «سهل ممتنع». «برخلاف شایع از جنگ سرودن یا شعر جنگ گفتن کار ساده‌ای نیست. به‌ ویژه اینکه در گونه‌ های ادبی ایران و میراث گذشته- بجز شاهنامه که بخش اصلی آن به حوزۀ اساطیر متعلّق است- نمونه و الگویی ارزشمند از«شعر جنگ وجود ندارد تا سرمشق معاصران قرار بگیرد»‏‏.‏(6)

‏با شروع جنگ تحمیلی، دفاع مقدس مردم شریف ایران نیز آغاز شد و جلوه‌ هایی ناب از حماسه و عشق و عرفان تجلّی یافت. جانبازی‌ ها، ایثارگری‌ ها و شهادت فرزندان دوست‌ داشتنی ایران، بهترین فرصت را فراهم آورد تا شاعران متعهّد با سلاح برندۀ شعر پا به پای رزمندگان و ایثارگران در این دفاع مقدّس شرکت نمایند. پشتوانۀ پربار فرهنگ غنی اسلامی- ایرانی، عمق ایمان و ارادت قلبی شاعران به حماسۀ دفاع مقدّس، تنوّع حوادث و رویدادها، جذّابیّت و زیبایی تابلو های خلق‌ شدۀ ایثار و فداکاری به دست رزمندگان به شاعران توان و فرصت داد تا در بازنمایی‏


حضورج. 73صفحه 206
jang2

‏تصویر این حماسه‌ ها و رشادت‌ ها نهایت ذوق و استعداد خود را به کاربرند و حاصل آن اشعاری شد که بیانی رسا، تصاویری بدیع، مضامینی عمیق و واقعی و زبانی استوار داشتند و سرشار از شور و طراوت و پویایی و تحرک‌بخشی بودند. حساب شعار از شعر جداست که هر یک در جای خود مفید بلکه لازمند.‏

‏ ‏

ویژگیهای کلّی شعر جنگ

‏از لحاظ زمانی شعر جنگ را باید به دو دوره کاملاً متمایز تقسیم کرد:‏

‏1- اشعاری که در زمان جنگ سروده ‌شده‌اند (از شهریور 59 تا قبول قطعنامه 598 در سال 67).‏

‏2- اشعاری که پس از جنگ سروده‌ شده‌اند (پس از قبول قطعنامه 598).‏

‏مرحوم سید حسن حسینی اشعار دورۀ اول را شعر جنگ و اشعار دورۀ دوم را شعر دفاع مقدس می‌ نامد و از هریک تعریف جداگانه‌ ای دارد: «مجموعه سروده‌ هایی را که... درونمایۀ اصلی ‏


حضورج. 73صفحه 207
‏آنها تشویق و تکریم «دوست» و تحقیر و تهدید «دشمن» و تقویت روحیۀ مذهبی- ملی برای حفظ وطن است شعر جنگ می‌ نامیم.»‏(7)‏ وی معتقد است جنگ ماهیّتی سیاسی دارد امّا تودۀ مردم به سرشت سیاسی جنگ قبل از شروع مذاکره توجّهی ندارند. پس از جنگ مردم به سرشت سیاسی جنگ توجه پیدا کردند و همین توجه باعث شکل‌ گیری شعری شد که تفاوتهای بارزی با شعر جنگ دارد. بر همین اساس «سروده‌ هایی که از این زمان به بعد [قبول قطعنامۀ 598] با ویژگی تشویق و تکریم «دوست» و تحقیر و تهدید «دشمن» و همچنین انتقاد از خود و دیگران و انتقاد از برخی کارگردانان جنگ شکل گرفته و می‌ گیرد به دورۀ سیاسی جنگ یعنی دورۀ دفاع مقدس تعلق دارد.»‏(8)‏ این تقسیم‌ بندی از لحاظ محتوا در خور توجه و قابل اعتناست ولی چون در سطح عموم هنوز مطرح و پذیرفته نیست، از آن صرفنظر می‌ کنیم. ما شعر جنگ و دفاع مقدس را اشعاری می‌ دانیم که در بازه زمانی خاص یعنی از شروع جنگ (شهریور 1359 تاکنون) درباره کلیه مسائل مربوط به پایداری و مقاومت ایرانیان علیه رژیم عراق سروده شده‌اند.‏

‏وقایع و اتفاقات هر دوره برشعر کاملاً تأثیر گذار است. شاعران در زمان جنگ برای عقب‌ نماندن از سیر سریع تحولات، انتقال لحظه‌ های ناب حماسه فرزندان ایران به مردم در قالب شعر و تهییج بیشتر رزمندگان نه فرصتی برای پرداختن به فنون شعری دارند و نه انگیزه‌ ای برای این کار. «حالت شاعر در سرودن اینگونه اشعار، حالت رزمنده‌ای است که تنها برای لحظه‌ ای کوتاه سر از سنگر به در می‌آورد و تیرهایی را به سمت دشمن شلیک می‌ کند و سپس به سرعت به سرجای خویش بر می‌ گردد، یا چون جنگنده‌ ای که می‌ خواهد در زیر آتش باری مداوم دشمن برای خویش سنگری تهیه کند تا برای لحظه‌ای هم که شده در آن پناه گیرد، سنگری که می‌ داند هر آن ممکن است آن را ترک گوید و در جایی دیگر سنگری بسازد، طبیعی است که او چندان به شکل و شمایل و نوع مهندسی و معماری سنگر خویش نیندیشد. از این رو، اگر شاعر این جریان در اوج شور و حرارت آن سالهای بحرانی چندان به شکل شعر خویش توجه نداشته باشد، چندان دور از انتظار نیست. او می‌ بایست حرفهایش را سریع، بریده بریده، بی‌ شکل و با حالتی خشن و پرخاش گونه بر زبان آورد.»‏(9)‏ با فروکش کردن آتش جنگ، حال و هوا نیز تغییر می‌ یابد. شاعران، دیگر ‏


حضورج. 73صفحه 208
‏آن شتاب پیشین را ندارند و می‌ توانند با فراغ بال شعر بسرایند و به اندیشه، ایماژها و صور خیال اشعارشان عمق و طراوت ببخشند. «هر چه زمان می‌ گذرد و هیجان‌ های جامعه فرو می‌ نشیند، شعر نیز آرام‌تر می‌ شود، بیشتر در خود فرو می‌ رود و شکل هنری به خود می‌ گیرد.»‏(10)‏ این ویژگی منحصر به دفاع مقدس ایران نیست. در تمامی دوره‌ هایی که شاعران با تحولاتی سریع و غیرقابل پیش‌ بینی مواجه شوند، چنین حالتی برای شعر پدید می‌ آید؛ یعنی اشعار بیشتر شعارگونه هستند تا شعر ناب. «در دوره‌های شورش، آشفتگی، و انقلاب سیاسی- اجتماعی، علی رغم پدید آمدن فضا و انگیزه‌های تغییر، فرصت چندانی برای ریشه دواندن، رشد و کمال تحولات عمیق فرهنگی و ادبی نیست. درست است که جرقه بسیاری از تحولات فرهنگی در این دوره زده می‌ شود، اما غالباً فرصت به بار نشستن و ثمر دادن این تحولات در زمانهای آرامش و سکون پس از آن فراهم می‌ آید.»‏(11)‏ تفاوت اشعار دو مرحله هم در زبان مشهود است، هم در گزینش واژه‌ ها، هم عاطفۀ جاری در شعر، هم در محتوا و هم در ایماژها و تصاویر شاعرانه. شعر در دوران جنب و جوش و تلاطم، شعری برونگرا و شعارگونه است و کم کم شعر درونگرا و نمادین می‌ شود. برای تمام شاعران جنگ مهمترین مسأله، توصیف حالات عرفانی و ملکوتی شهدا و رزمندگان اسلام است. آنان از همه ظرفیت های شعر و استعداد و توانایی خویش کمک می‌ گیرند تا به این هدف مهم نایل شوند. درست است که شهادت فقط یکی از جنبه‌ های مهم جنگ است اما برای شاعران دفاع مقدس محور همه موضوعات واقع می‌ شود.‏

‏ ‏

زبان

‏شاعران در دورۀ اول، برای یافتن واژه خود را به زحمت نمی‌ اندازند. هدف آنان القای پیامی صریح و روشن است: جنگ، جنگ تا پیروزی.‏(12)‏ برای رسیدن به این هدف، شاعر از ساده‌ ترین، آماده‌ ترین و مؤثرترین امکانات در دسترس خود بهره می‌ برد. واژه‌ ها و اصطلاحات، غالباً ساده، همه‌ کس فهم، دارای بار ارزشی فراوان، روان و در بسیاری از موارد تکراری است. شعر می‌ خواهد در ذهن و زبان خواننده و شنونده رسوخ کند و او را برای ادامۀ راه برانگیزاند. مخاطبین شعر نیز‏


حضورج. 73صفحه 209
‏ مردم عادی کوچه و بازار هستند، بنابراین با زبان آنان باید سخن گفت.‏

‏امّا در دورۀ دوم شاعران در انتخاب واژه‌ ها وسواس بیشتری به خرج می‌ دهند. باستان گرایی که در اشعار دورۀ اول دیده می‌ شود و لازمۀ شعر حماسی است، در دورۀ دوم کمتر دیده ‌می‌ شود و در مجموع زبان شعر نرم تر و رام تر است. «زبان شعر جنگ در آغاز، زبانی تند و برانگیزاننده و در میانه، نرم و عمیق‌ تر است. شعار گونگی و صراحت در بیان در سالهای بعد از 1364 به سمت نمادها، حرکتی محسوس دارد و به همین دلیل زبان شعر دفاع مقدس رو به پختگی و ساختگی بیشتر می‌ گذارد... زبان موفق شاعران غزل‌ سرا چون قیصر امین پور، سلمان هراتی، علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، زکریا اخلاقی و... از بارزترین و درخشان‌ ترین تجربه‌ های شعری این دوره به شمار می‌ آیند.»‏(13)

‏از لحاظ استخدام واژه در این دوره باید گفت که به غیر از واژه‌ های عمومی در حوزه ادبیات غنایی و عرفانی و فرهنگ اسلامی، اسامی ابزارها، ادوات و مناطق جنگی، عملیاتها، فرماندهان، شهدا و... از بسامد بالایی برخودارند.‏

‏از لحاظ زمینه‌ های صور خیال، شاعران از انواع زمینه‌ ها و ابزارهای بیانی (تشبیه، استعاره، کنایه، نماد و سمبل، اغراق، حس آمیزی، تناقض و...) بهره می‌ گیرند و تصاویر زیبایی درباره این حماسه خلق کرده‌ اند.‏

‏ ‏

عاطفه و محتوا

‏از لحاظ حضور عنصر عاطفه و احساس، اشعار دورۀ اول بار عاطفی زیادی دارند. البته عاطفۀ موجود در شعر این دوره مانع حماسی بودن اشعار نشده‌ است. یکی از ویژگی‌ های منحصر به فرد شعر این دوره تلفیق غنا و حماسه است.‏


میان معـرکــه لبخند مـی‌زنید بـه عشق

حماسه چون به غزل ختم می شود زیباست      (سهیل محمودی)


‏بدیهی است که شعر جنگ با توجه به حسّ و حال ویژه‌ اش یکسری محتوای اختصاصی‏


حضورج. 73صفحه 210


jang4

‏ ‏‏داشته باشد. از لحاظ محتوایی تفاوت‌هایی میان شعر شاعران زمان جنگ و پس از آن دیده می‌ شود. شاعران در زمان جنگ تنها ایثارگری ها، فداکاری ها و حضور عاشقانه، عارفانه و حماسی اکثریت مردم را برای پیروزی در جنگ می‌ بینند و در اشعار خویش آنها را منعکس می‌ کنند (اشعار حماسی و عرفانی) و عمق اندوه خویش را از وقایع غمبار جنگ پنهان می‌ نمایند. این گروه برای تشویق رزمندگان و روحیه دادن به آنان و خانواده‌ هایشان تنها به بیان رشادت ها و ارائه تصویری پیروزمندانه از صحنه‌های نبرد می‌ پردازند. از سوی دیگر صحنه‌ های ایثار و شهادت خلق شده به دست رزمندگان و عرفان خالص و معنویت محض شهدا و ایثارگران و درعین حال مظلومیت آنان فرصتی برای پرداختن به موضوعات دیگر به شاعران نمی‌ داد. شاعران در این دوره به توصیف و تصویر صحنه‌ هایی بدیع می‌ پردازند که خود به چشم خویشتن مشاهده می‌ کنند. تصویر به خاک و خون غلتیدن کسی که او را می‌ شناسند و دوستش دارند، کار سختی نیست. در این شرایط شاعر نیازی به کوشش ندارد و جوشش احساس و عاطفه به او کمک می‌ کند تا شعر خود را از سطحی ‏


حضورج. 73صفحه 211
‏نازل به درجه‌ای عالی و فاخر ارتقا دهد. رابطه عمیق خویشاوندی یا دوستی با شهیدان باعث می‌ شود که شعر برخاسته از عمق دل باشد و بی‌درنگ با همه وجود بر دل مخاطب بنشیند.‏

قسمت اعظم دلم را برد  

 

آنکه آب از گلی آتش خورد 

در حضور نگاه صد خورشید  

 

عشق آمد برادرم را برد 

آن که داغ دلش شقایق وار  

 

صبحگاهان شکفته شد پژمرد 

دست آن کس بریده باد که صبح  

 

دل آیینه را شکست آزرد 

در غمت ای همیشه خون‌آلود  

 

بعد از این خنده روی لبها مرد(14) 

‏در دورۀ دوم در سایۀ شرایط اجتماعی و رفاهی به وجود آمده، به روی دیگر سکۀ جنگ یعنی شهادت ها، جراحت ها، اسارت ها، ویرانگری ها و به حاشیه کشاندن آفرینشگران حماسۀ دفاع مقدس نیز توجه‌ کردند و حاصل این تغییر نگرش، تغییر در محتوا و عاطفۀ موجود در اشعار بود. در دورۀ دوم دیگر از آن روحیۀ حماسی با آن شدّت و حدّت خبری نیست. اشعار پس از جنگ بیشتر برای یادبود شهدا و تجلیل از ایثارگریها سروده شده است. این اشعار عاطفی همراه با سوگ و اندوه از دست دادن عزیزان است. ‏

‏بیشترین اعتراض و انتقاد از خود و دیگران- بخصوص مرفّهان بی‌ درد و برخی از متولّیان امور فرهنگی- در شعر جنگ فراوان دیده ‌می‌ شود. در سالهای جنگ که کمبود ارزاق عمومی در کشور بیداد می‌ کرد، عده‌ای محتکر در پی آشامیدن خون مردم جنگ زده بودند. سلمان هراتی در شعری به نام «یک قلم ناسزا به محتکر، قربتاً الی الله» علیه این گروه فریاد می‌ زند:‏

امسال سال موش است

سالی که هزار نقشه برای مردم کشیدی

و نیرنگ را

در محضر موش اعظم تلمذ کردی 

دلت مثل پستو تاریک است

می دانم

و واحدهای درس «نداریم» را

تمام کرده‌ای

الهی اصلاً نداشته باشی(15)


حضورج. 73صفحه 212
‏حسرت عمیق به خاطر دورماندن از قافلۀ شهادت، همدردی با خانوادۀ شهدا و ایثارگران، پرداختن به درد و رنج کشندۀ جانبازان به‌ ویژه جانبازان شیمیایی به خوبی در شعر این دوره انعکاس یافته است. (اشعار عرفانی- درام)‏

سنگین شد ای دل، دل من، بار گناه من و تو

صبح آمد اما نشد صبح، شام سیاه من و تو

فردا که گل‌ زخم ها را عشاق شاهد بگیرند

وا حسرتا نیست زخمی آنک گواه من و تو            (ساعد باقری)

‏قزوه در تصاویری زیبا و تکان دهنده، مشکلات جانبازان شیمیایی را در معرض تماشای مخاطب قرار می‌ دهد. بیان ارزش کار جانبازان به همراه انتقاد شدید مهمترین ویژگی شعر است:‏

ماهیای سرخ عاشق، توی حوضی از اسیدن

دلشون یه دریا درده، کی می‌ دونه چی کشیدن؟!

هدهد سبا شدیم و هفت شهر عشق و گشتیم

ما نفس کم نیاوردیم، معلومه کیا بریدن!

سینه آتیش خلیله، اینجا عشقه که دلیله

ببین این دلای عاشق، چه بهشتی آفریدن!

بچه‌های خط دوم، سرشون به خاکه، اما

بچه‌ های خط اول،آسمون و سر کشیدن

فکر اون گلای سرخم که سرارو خم نکردن

می‌ میرن ولی نمی‌ گن که گلوشونو بریدن

لاله‌ها کی گفته تنها، همونایی‌ انکه رفتن؟

اینایی که سرشکسته‌ ن، مگه کمتر از شهیدن؟(16)

‏ ‏

امتزاج حماسه و غنا در شعر جنگ

‏وقتی از جنگ و پایمردی و پایداری سخن گفته می‌ شود همه انتظار دارند که اشعار مربوط به آن نیز از لحاظ اندیشه، محتوا، عاطفه و تصاویر موجود در شعر حماسی باشد؛ تصاویری اغراق‌ آمیز با قهرمانانی شجاع و دلاور که کارشان فقط انجام کارهای خارق‌ العاده و کشت و کشتار است. در صورتی که در شعر جنگ و دفاع مقدس اصلاً چنین چیزی موضوعیت ندارد. ‏


حضورج. 73صفحه 213
‏قهرمانانی از گوشه و کنار ایران برخاسته‌ اند تا ضمن دفاع از کیان و دین و شرف خود اوج عرفان و عشق ورزی را نیز به نمایش گذارند. آنان در پی جنگ نیستند، حتی به شدت از آن متنفرند ولی در مقابل دشمن نیز زانوی دنائت بر زمین نمی‌ زنند بلکه تا پای جان می‌ ایستند. شاعران جنگ با چنین قهرمانانی روبرو هستند. از این رو باید بتوانند ضمن نشان دادن اوج شجاعت رزمندگان، عمق معنویت و اخلاص و پاکی آنان را نیز نمایش دهند. بهترین کار برای نیل به این منظور امتزاج حماسه و غناست.‏

‏برای رسیدن به درک و دریافتی روشن و شفاف از تلفیق و امتزاج غنا و حماسه بهتر است به بررسی مهمترین ابزار آفرینش فضای حماسی یعنی اغراق بپردازیم. «اغراق» بهترین فرصت برای آفرینش فضایی حماسی سرشار از دلاوری و جنگ‌ آوری و فداکاری است. همۀ مردم دوست دارند، چه در میدان خیال و چه در آوردگاه واقع، پهلوانانی پیروز و سرافراز داشته ‌باشند. «آنچه مسلم است این است که عنصر اغراق در کنار دیگر صور خیال، یکی از نیرومندترین عناصر القاء در اسلوب بیان هنری است و زمینه کلی و عمومی بسیاری از شاهکارهای ادب فارسی، به خصوص شاهنامه فردوسی را تشکیل می‌ دهد و... فردوسی با توجه به نقش عظیم اغراق در بیان حماسی توانسته در سطحی از هنر قرار گیرد که دیگر شاعران... هرگز نوانسته‌اند خود را به پایگاه او نزدیک کنند.»‏(17)‏ شاعران جنگ برای آفرینش فضای حماسی از عناصر بزرگ جهان هستی کمک می‌ گیرند و به طرز شگفت‌ انگیزی شعر خویش را از حضور پهلوانان حماسی ایرانی به ویژه پهلوانان بزرگ شاهنامه تهی ساخته‌اند. عناصری که به تنهایی اغراق‌ آمیز نیستند و به دلیل قرار گرفتن در فضای خاص شعر حالت اغراقی پیدا می‌ کنند.‏

‏برای اثبات مدعای فوق، در ادامه شیوه‌ های ساخت و عناصر سازنده اغراق های چهار شاعر مطرح جنگ را ارزیابی می‌ نماییم.‏

‏در میان شاعران جنگ، نصرالله مردانی شاعری است که به آفرینش غزلهای حماسی مشهور است. اغراق های او یادآور فضای حماسی شاهنامه است ولی هیچ کدام از پهلوانان در آفرینش آنها نقش ندارند. عناصر سازنده اغراق ترکیبی از دو عنصری است که به تنهایی اغراق‌ آمیز نیستند ولی ‏


حضورج. 73صفحه 214
‏با قرارگرفتن در کنار یکدیگر و تشکیل ترکیب تصویری اغراق‌ آمیز می‌ آفرینند. ‏

‏به این تصاویر اغراق‌ آمیز مردانی دقت کنید:‏

ای یلان صف‌شکن اسطوره شد ایمانتان  

 

کوه آهن آب شد در عرصه پیکارتان.7 

پیرتان گوید اگر از کوه آتش بگذرید  

 

بگذرید ای امت بیداردل با سر به پیش.18 

سد فولادین دشمن با هجوم ما شکست  

 

کوه آهن می‌شکافد تیزی شمشیر ما.31 

بپوش جوشن آتش به تن سوار فلق  

 

که در مصاف خسان، چون شراره باید رفت. 10 (18)

‏ ‏

‏چنین شاعری، اوج عشق ورزی و پاکبازی را در این می‌بیند که چون لاله، پیراهنی از شعله به تن بدوزد:‏

چون لاله به صحرای جنون با تب عشقت  

 

پیراهنی از شعله به تن دوخته بودم. 790 (19) 

‏فضای بیت فوق کاملاً غنایی آغاز می‌شود و ادامه می‌یابد ولی ناگهان رویکردی حماسی به خود می‌گیرد.‏

‏سید حسن حسینی یکی دیگر از شاعران مشهور جنگ است. حسینی بیش از آنکه در پی نشان دادن بخش خشن و سهمناک جنگ باشد، می‌ خواهد عمق عظمت روحی رزمندگان را به تصویر کشد. مشاهده تصاویری دلخراش از به خاک و خون کشیده شدن عزیزان به شدت روح حساس شاعر را آزرده می‌ کند. خورشید و فلق نیز نمی‌ توانند تأثر و اندوه خویش را پنهان کنند. تأثیر این آزردگی را در تصاویری از این دست می‌ توان دید:‏

در کنار شطی از خون/ جنون والا را!/ به تفسیر در خون خفتی7

و کارون/ در رگان پیشانی‌ات/ جوشید67

 

خورشید سحر سرشک خون می‌ بارید  

 

یک کرب و بلا ستاره پرپر شده‌ بود152 

شرمنده خون دل او گشت فلق  

 

سرخی شفق ز گونه‌اش وام گرفت131 

 

خورشید/ درهر غروب/ به زخم ستاره‌ گون شقیقه‌ ات/ اقتدا می‌ کند/

و هر پگاه/ نام تو را/ چونان سلام سرخ نمازش/ ادا می‌ کند! 68


حضورج. 73صفحه 215
اوج حماسه و رادمردی رزمندگان اسلام از نگاه شاعر، روشنگری آنان است. بسامد زیاد «خورشید» در اشعار حسینی در تصاویر اغراق‌آمیز وی نیز هویداست:

از آنها که خورشی فریادشان  

 

دمید از گلوی سحرزادشان42 

از چشمه خورشید وضو ساخته‌اند  

 

سجاده به روی آتش انداخته‌اند138 

خورشید هزار ظهر تابستان را 

 

هنگام غروب خود به بازی نگرفت14 

تو روشن‌تر ز چشم کهکشانی 

 

زمینی آبروی آسمانی186 

‏ ‏

‏اما چنین رزمندگانی در عین داشتن روحیه‌ ای لطیف و عرفانی، اراده‌ای آهنین و پولادین نیز دارند و آتشناک به دشمن حمله می‌ برند:‏

آن خاطره سرخ که از یاد گذشت  

 

با خرقه آتش از دل باد گذشت14 

خونین، خونین این دل آزرده ما  

 

دریا، دریا خشم فروخورده ما153 

ما آتش محضیم منافق هشدار  

 

پولاد از این کوچه به نرمی، گذرد 153 

‏ ‏

‏در مقابل این عظمت روحانی و شجاعت و اراده محکم، هفت شهر عشق بر گامهای استوار آنان بوسه می‌ زند.‏

و هفت شهر عشق/ بر گام‌ های عاشقشان بوسه می‌ زند73 (20)

‏شاعر مطرح دیگر قیصر امین پور است. «شعری برای جنگ» از موفق‌ ترین اشعار جنگ از اوست. امین‌ پور نیز در اشعار خود به آوردن اغراق علاقه‌ای ندارد، حتی برای رزمندگانی که عاشقانه شکوهمند ترین لحظات افتخار آمیز را در صفحات تاریخ به یادگار می‌ گذارند. ‏

‏برای رسیدن به دلیل واقعی این مسأله بحث و تحقیق های روانشناسانه و حتی اعتقادی لازم است. نمی‌ توان کمبود فضاهای اغراق‌ آمیز را در شعر امین‌ پور و حتی دیگر شاعران انقلاب، به حساب نا آگاهی آنان از فنون ادبی (در حوزه‌ های مختلف بیان و معانی و ساخت‌ های زبانی و...) و یا ناتوانی از آوردن برخی ابزارهای بیانی در شعر گذاشت. شاید عظمت روح رزمندگان اسلام و شهدای عزیز و بزرگی کار آنان مانع از آن شده که شاعران متعهد به خود اجازه دهند، با‏


حضورج. 73صفحه 216
jang1

‏ ‏‏ ‏

‏بزرگنمایی شاعرانه آن را مخلوط و ممزوج نمایند. می‌ توان گفت که از لحاظ اعتقادی برای بیان قهرمانی‌ ها و دلاوری ها و ایمان خالص رزمندگان نیازی به اغراق و بزرگ‌ نمایی نیست. ‏

‏از میان اشعار مربوط به جنگ و دفاع مقدس امین پور، ابیات زیر دارای اغراقند. ‏

شب عبور شما را شهاب لازم نیست  

 

که با حضور شما آفتاب لازم نیست(ت27) 

آنک نگاه کن که ز خون نقش بسته است  

 

بر اوج قله‌ های خطر جای پای ما(ت39) 

شستند به خون شب زمین را  

 

شمشیر به آسمان رساندند(ت41) 

به اشک خویش بشویم آسمانها را  

 

ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم (ت43) 

گر آتش صد هزار دوزخ باشی  

 

ای مرگ،تو  را چو آب خواهم نوشید(ت59) 

دریای دلت ساحل اطمینان بود  

 

آرامش تو طعنه به طوفان می‌ زد(ت63) 

ذره‌ای بود از غبار راه آنها آفتاب  

 

مانده اینک سایه‌ باری گران بر دوش‌ها(د58) 

به حجم تنگدلی‌های آفتابی من  

 

مدار حوصله هیچ کهکشانی نیست(ا 145) 

تیغ مردان خورشید در مشت  

 

کورسوی شب تیره را کشت(ا 153) 

مه پایان مرداب در دست  

 

حکم آغاز طوفان در انگشت(ا 154) 

سوخت ز عشقش این جگر، نیست مرا از خود خبر  

 

آهن و آتشم دگر، هیچ اثر نمی‌کند(ت36)(21) 

‏ ‏


حضورج. 73صفحه 217
‏علاقۀ امین پور به ترسیم فضای عاطفی در ابیات فوق به طرز آشکاری دیده می‌ شود. تعبیرات زیبایی همچون «برگُردۀ گردباد راندن»، «خورشید در مشت داشتن» و... نشان می‌ دهد که اگر امین‌ پور می‌ خواست، در این عرصه نیز هنرنمایی کند، می‌ توانست سروده‌های زیبا و دلپذیری ارائه کند.‏

‏علیرضا قزوه شاعری است که با اشعار انتقادی خویش در عرصه شعر جنگ شناخته شده است. او نیز شاعری حماسه‌ سرا نیست. وی نیز مانند اغلب شاعران انقلاب و جنگ، بیش از آنکه در پی بیان صعوبت و سختی جنگ باشد، به دنبال ترسیم روحیات ملکوتی و عارفانه رزمندگان است. دلاوری رزمندگان مبنایی عارفانه و عاشقانه دارد. گرچه حماسه آفرینی‌ های نوجوانان و جوانان در میدان نبرد همگان را متحیّر کرده است، ولی نگاه قزوه بیشتر معطوف به حالات معنوی آنان است تا رفتارهای رزمی. ابزارآلات نظامی و رزمی چه از نوع قدیمی و چه انواع مدرن آن در اغرقهای قزوه نقش گسترده‌ای ندارند. تصویری از این دست که ساده و در عین حال زیبا و جذاب است و رزم و بزم را به یکدیگر پیوند می‌ دهد، فراوان نیست.‏

نمی‌ گذارم بمیرید!/ چون ابر/ چون گلوله و گل خواهم شد/ مین می‌ شوم/

نارنجک کشیده خورشید می‌ شوم. (22)

‏گلوله، مین و نارنجک نماد میدان رزم و روحیه حماسی و ابر و گل و خورشید که عناصری غنایی هستند، در کنار یکدیگر تصویری پویا و بدیع آفریده‌اند.‏

‏در مجموعه از نخلستان تا خیابان پدیده‌ هایی بزرگ از جهان هستی را مثل «دریا»، «موج»، «خورشید»، «آتش» و «کهکشان» وسیله‌ای برای نشان دادن عظمت روحانی رزمندگان شده‌اند. این پدیده‌ ها در کنار عظمت ذاتی روحیه لطیف، راه روشن و شجاعت رزمندگان را به ذهن می‌ آورند.‏

رفتی و بار دگر شد، شعرت ترانه دریا  

 

عزمت صلابت طوفان،خشمت نشانه دریا15 

تا موج یاد تو افتا، چون من قرار ز کف داد  

 

شد چاک، پیرهن باد، لرزید شانه دریا15 

«از سنگهای بیابان، خاموش بودن عجب نیست  

 

از ما که هم‌ کیش موجیم، اینگونه ماندن عجیب است»20 

خوشم به جرعه‌ای از آن می، که در کلام تو می‌جوشد  

 

کم از کرامت دریا نیس، نم پیاله هشیاران21 

فدای نرگس مستت باد، هزار زنبق صحرایی  

 

هزار سر همه سودایی، هزار دل همه دریایی41 


حضورج. 73صفحه 218

کهکشان در کهکشان اسطوره می‌غلتد به خاک  

 

برتر از اسطوره‌های عهد دقیانوسها44 

خورشید که در اوج فلک خانه اوست  

 

همسایه دیوار به دیوار شماست58 

می‌سوخت که قوت هر شبش آتش بود  

 

پیوسته سکوت هر شبش آتش بود59 

این کشته که آفتاب خاکستر اوست  

 

چون شمع، قنوت هر شبش آتش بود59 

ای کاش در آن صبح ظفر می دیدی  

 

خورشید به مشت عاشقان کوچک بود59 

آفتاب/ خار وخس مزرعه چشم تو/72

آبشار/ موج فروخفته‌ای از خشم تو72

و مردانی/ با هزارهزار فانوس/ از جنوب خدا می‌ آمدند141 (23)

‏نگاه اغراق‌آمیز قزوه در مجموعه «شبلی و آتش» به شدت کاهش می‌ یابد. به نظر می‌ رسد تغییر نگاه وی به مقوله جنگ در این امر مؤثر باشد. فاصله گرفتن جامعه از فضای جنگ و دفاع مقدس روح قزوه را آزار می‌ دهد و این اندوه از درون شاعر به فضای شعرش سرایت می‌ کند. مقایسه خود با سفرکردگان و غم و اندوه ماندن، تصویر را نیز از حالت حماسی خارج و آنها را عاطفی کرده است.‏

دیروز یکی بودم با تو، ولی امروز 

 

تو نورتر از نوری و من گردتر از گرد41 

کنار رود کارون جان سپردی 

 

 

دو چشمم بعد تو زاینده رود51 

برمی‌ گردم/ روحم را در سوسنی سپید بپیچم/ که ناگهان/

درختهای خیابان به سجده می‌ افتد!/ طوفانی از «بقیع» می‌ آید 98

این رنگین‌کمان/ باران خون کیست؟89

عنکبوتی دیوانه می‌بینم/ آتش می‌تند/ برای صید عقاب!72 (24)

‏ ‏

‏نگاه عاطفی شاعر به جنگ در تصاویر زیر نیازی به توضیح ندارد. به جز بیت: ‏

«شهیدان سوره و الفجر هستند  

 

که چون آب از دل آتش گذشتند 120» 

‏ ‏

‏تصاویر دیگر چندان حماسی به نظر نمی‌ رسند: ‏


حضورج. 73صفحه 219

ما شهیدان جنون بودیم،از عهد قدیم  

 

سنگ قبر ماست دریا، نقش قبر ما نسیم130 

همه افکنده بر خورشید سایه   

 

خدامردان «مصباح الهدایه»110 

زمین را صد دهان تهلیل دیدند  

 

زمان را صور اسرافیل دیدند110 

به یاد بچه‌های تیپ «قائم»   

 

دو چشمم چشمه اشک است دائم121 

 

و آن جوان/ که در تک شلمچه دیده بودمش/ از شانه‌اش هنوز/

دو رود خون، جاری ست194 (25) ( قزوه، 1385)

‏ ‏

شیوه‌های ساخت تصاویر اغراق‌آمیز

‏شاعران جنگ برای ساخت تصاویر اغراق‌آمیز از شیوه‌ های زیر بهره می‌ گیرند. ‏

‏1- استفاده از پدیده‌ های بزرگ جهان هستی: دریا، کوه، خورشید، سیل، شط، آتشفشان، دشت، سپهر، رود و...‏

‏2- استفاده از اعداد: صد، هزار، هزار هزار و...‏

‏3- استفاده از آن دسته از عناصر طبیعی که سخت و محکم و یا کشنده‌اند: آهن و آتش. طبیعی است که این دو مادۀ طبیعی به‌خودی‌خود اغراق‌ آمیز و خارق‌العاده نیستند اما وقتی به کوه تبدیل شوند تا چه حد غیرطبیعی و مبالغه‌ آمیز می‌ شوند.‏

‏ ‏

نتیجه

‏شعر جنگ و دفاع مقدس که تصویرگر فداکاری ایرانیان در برابر رژیم متجاوز عراق است، با جنگ‌ زاده شد و پابه‌پای آن پیش رفت. در دوره جنگ شاعران در پی توصیف و تصویر لحظات ناب خلق شده هستند و چندان در فکر آرایشهای لفظی و معنوی و ایماژهای شعری خود نیستند ولی پس از جنگ در فرصت و مجال پیش آمده، شاعران با فراغ بال بیشتری به سرودن شعر می‌ پردازند و شعرها از انسجام بیشتری برخوردار است. بیان حالات عرفانی و ملکوتی رزمندگان و شهدا و تجلیل از آنان مهمترین دغدغه شاعران جنگ می‌ باشد. انتقاد از خود و جامعه نیز یکی از ویژگیهای اساسی شعر جنگ است. نکته قابل توجه در زمینه شعر جنگ این است که بیان حالات ‏


حضورج. 73صفحه 220
‏عاطفی و عرفانی رزمندگان و شهدا و معنویت و عظمت ذاتی آنان مانع شده تا شاعران به اغراق‌ های دور از ذهن بپردازند و به همین دلیل از عناصر غنایی و عرفانی برای ساخت تصاویر اغراق‌آمیز بهره می‌ گیرند و از همین روی با تلفیق حماسه و غنا پایه‌ گذارنوع ادبی جدیدی می‌ شوند.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

تعلیقات:

‏(1)- صدام در سخنرانی شروع جنگ در جمع فرماندهان نظامی خود چنین پیش‌بینی کرده بود.‏

‏(2)- شاهنامه ص194‏

‏(3)- اکبری، 1371، ص17‏

‏(4)- گلمرادی، 1380، ص12‏

‏(5)- نمونه‌های برجسته و بارز این توصیف‌ ها را در شاهنامه فردوسی و دیگر کتابهای حماسی می‌ توان دید.‏

‏(6)- حسینی، 1381، ص15‏

‏(7)- همان، ص13‏


حضورج. 73صفحه 221
‏(8)- همان، ص 13‏

‏(9)- حسین پورچافی، علی. 1384. ص347‏

‏(10)- حسن لی، کاووس. 1383. ص 65‏

‏(11)- امین پور، قیصر. 1384. ص 379‏

‏(12)- از شعارهای اساسی مردم در زمان جنگ.‏

‏(13)- (حسین پور، همان، ص 22)‏

‏(14)- امیری، 1374، ص 10‏

‏(15)- هراتی، 1387، ص97‏

‏(16)- قزوه، 1385، ص 133‏

‏(17)- صور خیال در شعر فارسی ص 138‏

‏(18)- سمند صاعقه (عدد مقابل ابیات شماره صفحات کتاب است.)‏

‏(19)- مست برخاستگان، مردانی ‏

‏(20)- اشعار از دو مجموعه شعر« هم صدا با حلق اسماعیل» و «سفرنامه گردباد» برگرفته شده‌اند. (عدد مقابل اشعار شماره صفحه کتاب اول است و اشعار سفرنامه گردباد با حرف (س) نشان داده شده‌اند.‏

‏(21)- برای سهولت در ارجاع از علائم اختصاری به ترتیب زیر برای مجموعه شعرهای امین پور در نظر گرفته شده است: ا «آینه‌های ناگهان»، ت «تنفس صبح»- گ «گلها همه آفتابگردانند»- م «مثل چشمه مثل رود»- د «دستور زبان عشق»‏

‏(22)- قزوه، 1373، ص89‏

‏(23)- قزوه، 1372‏

‏(24)- قزوه، 1373‏

‏(25)- قزوه، 1385 (عدد مقابل اشعار، شماره صفحه کتاب است.)‏

‏ ‏

‏ ‏


حضورج. 73صفحه 222

منابع:

‏1. اکبری، منوچهر. نقد و تحلیل ادبیات انقلاب اسلامی- بخش اول، شعر- جلد اول، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1371.‏

‏2. امیری، وحید. الفبای باران، تهران، دفتر شعر جوان، چاپ اول 1374.‏

‏3. امین‌پور، قیصر. آینه‌ های ناگهان، تهران، نشر افق، چاپ سوم، 1380.‏

‏4. _________، تنفس صبح، تهران، سروش، چاپ دوم، 1374.‏

‏5. _________، دستور زبان عشق، تهران، انتشارات مروارید، چاپ هشتم، 1387.‏

‏6. _________، سنت و نوآوری در شعر معاصر، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1384.‏

‏7. _________، گلها همه آفتابگردانند، تهران، انتشارات مروارید، چاپ دهم، 1387.‏

‏8. _________، مثل چشمه، مثل رود، تهران، سروش، چاپ دوم، 1370.‏

‏9. حسینی، سید حسن، سفرنامه گردباد، تهران، انجمن شاعران ایران، چاپ دوم 1388.‏

‏10. ___________، گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس، تهران، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، 1381.‏

‏11. ___________، هم صدا با حلق اسماعیل، تهران، انتشارات سوره مهر، چاپ چهارم، 1387.‏

‏12. حسن لی، کاووس. گونه‌ های نوآوری در شعر معاصر ایران، تهران، نشر ثالث، 1383.‏

‏13. حسین پورچافی، علی. جریان‌ های شعری معاصر از کودتا (1332) تا انقلاب(1357) تهران، انتشارات امیرکبیر. 1384 ‏

‏14. شفیعی کدکنی، محمدرضا، صور خیال در شعر فارسی، تهران، انتشارات آگاه، چاپ یازدهم، 1386.‏

‏15. قزوه، علیرضا، از نخلستان تا خیابان، تهران، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1372.‏

‏16. ________، شبلی و آتش، قم، انتشارات مؤسسه فرهنگی محراب اندیشه، چاپ اول، 1373.‏

‏17. ________، قطار اندیمشک و ترانه‌های جنگ، تهران، نشرلوح زرین، چاپ دوم 1385.‏

‏18. فردوسی، ابوالقاسم. شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، تهران، نشر پیمان، چاپ چهارم، 1384.‏

‏19.گلمرادی، شیرینعلی. شهادت و پرواز، تهران، نشر شاهد، چاپ اول، 1380.‏

‏20. مردانی، نصرالله. سمند صاعقه، تهران، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1374.‏

‏21. _________، عشق می‌ گوید، تهران، مؤسسه انجمن قلم ایران، چاپ اول، 1388.‏

‏22. _________، مست برخاستگان، تهران، نشر تکا، چاپ اول، 1386.‏

‏23. هراتی، سلمان. مجموعه کامل شعرهای سلمان هراتی، تهران، دفتر شعر جوان، چاپ سوم.‏

‎ ‎

حضورج. 73صفحه 223