حدود آزادی در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی

حدود آزادی در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی

‏ ‏

 رمضان اکبری مالستان

‏ ‏

مقدمه

‏پرسش اصلی در این پژوهش این است که در نظام حکومتی اسلام افراد آزادی دارند یا ندارند؟ اگر آزادی دارند آیا این آزادی مطلق است یا حدودی دارد و حدود آن چیست؟ حدود آزادی قانون است یا اراده و خواست حاکمان؟ دیدگاه امام خمینی به عنوان بنیانگذار نظام اسلامی در این زمینه چیست؟‏

‏آزادی همزاد با انسان و مورد علاقه او بوده و هر انسانی در هر دوره و عصری خواهان آزادی است، چون آزادی مربوط به اراده انسان است و اراده هیچگاه از او جدا نیست.‏

‏در مکتب انبیاء به ویژه اسلام، آزادی مورد تأکید بیشتر قرار گرفته و یکی از اهداف بعثت پیامبر اسلام، آزادی مردم از اسارت بت و طاغوت و خرافات شمرده شده است. اما در جهان معاصر، واژه آزادی بیشتر بر سر زبانها افتاده و هر نظام و حاکمی رفتار خود را در سطح ملی و فراملی آزادی و آزادیخواهی نام نهاده و از آزادی توده‏‎ ‎‏ها دم می‏‎ ‎‏زند. از واژه آزادی برداشت‏‎ ‎‏های متفاوت صورت گرفته است، از این رو ابتدا باید مفهوم آزادی روشن گردد، آنگاه جایگاه آزادی در اسلام و سپس انواع آزادی و محدودیت های آن در نظام اسلامی از نگاه امام خمینی مورد بررسی قرار گیرد.‏


حضورج. 73صفحه 6
مفهوم آزادی

‏واژه آزادی در عرب با لفظ حریت و حر بکار رفته است و عرب زبانان آن را به معنای نفی سیطرۀ غیر، نفی رقیت و نفی هرگونه تقید و خارج بودن از رقیت دیگران گرفته‏‎ ‎‏اند. (تعرفات، ص 70؛ الحره الفکره و الساسه، ص 31) در فارسی، طبق "فرهنگ معین" آزادی عبارت است از «آزادگی، آزاده بودن، رهایی، خلاصی، استراحت، آرامش و...)‏

‏امام خمینی برای آزادی تعریف مستقل بیان نکرده است. ایشان مفهوم آزادی را برای همگان روشن می‏‎ ‎‏داند که نیاز به تعریف ندارد. امام با ذکر مصادیق و حدود آزادی کوشیده است در هر مورد، مفهوم آزادی را بیان نماید. وقتی از ایشان درباره مفهوم آزادی سؤال شد، فرموده است:‏

«آزادی یک مسأله ای نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده شان آزاد است. کسی الزام‌شان نمی کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسی الزام به شما نمی کند که حتماً باید این راه را بروید. کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی. کسی الزامتان نمی کند که در کجا مسکن داشته باشی،...چه شغلی را انتخاب کنی. آزادی یک چیز واضحی است».

‏(صحیفه امام، ج 10، ص 94-95)‏

‏حضرت امام آزادی را یک امر فطری و نعمت الهی می‏‎ ‎‏داند که خداوند به مردم ارزانی داشته است:‏

«یکی از بنیادهای اسلام آزادی است. انسان واقعی، ملت مسلمان، فطرتاً یک انسان آزاد شده است».

‏(همان، ج 4، ص 242)‏

«آزادی مال مردم هست، قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم».

‏(همان، ج 3، ص 406)‏

«آزادی بهترین نعمتی است که خدا برای بشر قرار داده».

‏(همان، ج 7، ص 367)‏

‏بنابراین امام خمینی آزادی را در‏‏ ‏‏راستای فضیلت‏‎ ‎‏ها و ارزشهای معنوی بررسی نموده، برای آن جنبه فطری و الهی قائل است و تمام ابعاد آن را مورد عنایت اسلام می‏‎ ‎‏داند.‏

‏از نظر اندیشه مندان اسلامی، آزادی به دو نوع معنوی و اجتماعی تقسیم می گردد که آزادی ‏


حضورج. 73صفحه 7
‏اجتماعی بدون آزادی معنوی دست یافتنی نیست. آزادی معنوی، آزادی از قید هوی و هوس و علایق مادی است که باطن انسان آزاد باشد. آزادی اجتماعی آن است که انسان فضای رشد و تکامل داشته، افراد دیگر مانع از استیفای حقوق او نباشند و انسان از قید و بند دیگران آزاد باشد. (آزادی از نگاه شهید مطهری، ص 21 و 41)‏

‏از سوی دیگر آزادی دارای وجه فلسفی، اخلاقی، عرفانی و حقوقی است. آزادی فلسفی به معنای اختیار در برابر جبر است که آدمیان به صرف انسان بودن واجد آن هستند و هیچ قدرتی نمی‏‎ ‎‏تواند آن را سلب کند. آزادی عرفانی به معنای وارستگی از هر چیز جز خدای متعال است. آزادی اخلاقی به معنای رهایی عقل از سلطه غرایز و شهوات است که همان آزادی معنوی است. آزادی حقوقی همان آزادی اجتماعی است و در این قسم آزادی بحث در این است که حکومت و قانون تا چه حد می‏‎ ‎‏تواند آزادی افراد را محدود نماید. (در آمدی بر حقوق اسلام، ص 250؛ حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج 1، ص 196) در این نوشتار، آزادی به عنوان یک حق مورد نظر است که از دیدگاه امام خمینی در نظام اسلامی چه محدودیت‏‎ ‎‏هایی برای آن وجود دارد.‏

‏ ‏

آزادی در اسلام 

‏پس از روشن شدن مفهوم آزادی باید دید آزادی در اسلام از چه جایگاهی برخور داراست. البته این نکته قابل تذکر است که به طور کلی سه دیدگاه در باره آزادی وجود دارد. یکی طرفدار آزادی بوده، آزادی را حق طبیعی انسان می‏‎ ‎‏داند که طبیعت انسان را آزاد آفریده و محدود کردن آزادی، استعداد‏‎ ‎‏ها را کاهش می‏‎ ‎‏دهد. از این گروه می‏‎ ‎‏توان از ژان‏‎ ‎‏ژاک روسو، جان‏‎ ‎‏لاک، و جان‏‎ ‎‏استوارت میل، نام برد. (مقدمه ای بر قرار داد اجتماعی، ص 16) دیدگاه دوم  مخالف آزادی بوده و طبیعت انسان را وحشی و گرگ صفت دانسته، طرفدار زور و اجبار است. ماکیاولی استفاده از زور و تزویر را جایز می‏‎ ‎‏دانست و برای حکومت حق هر گونه اعمال قدرت را در جهت محدود کردن انسانها قائل بود. هابز در انگلستان و ژان بدن در فرانسه دیدگاه ماکیاولی را تأیید نمودند‏‏.‏‏ (آزادی فرد و قدرت دولت، ص 161) دیدگاه سوم اسلام است که از نظر این مکتب، انسان اشرف مخلوقات، جانشین و ‏‎ ‎


حضورج. 73صفحه 8

‏امانت‌ دار خداوند، دارای فضایل و کمالات متعالی است که یکی از این فضایل نعمت ارزشمند آزادی است. ‏

‏از نظر اسلام انسان بندگی خدا را می‏‎ ‎‏پذیرد و از عبودیت و رقیت غیر خدا آزاد است. اسلام آمده تا زنجیرهای سنگین اجتماعی و باطنی را از دست و پای انسان بردارد و انسان را از بردگی بت و طاغوت و خرافات رها سازد: «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم»( اعراف/157 )‏

‏آیه 64 سوره آل عمران پیامی زیبا دارد: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم ان لانعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله». در واقع این آیه، دو پیام دارد: یکی پذیرفتن عبودیت خداوند، دوم نفی سلطه و سیادت دیگران بر انسان. عبودیت انسان برای خدا و نفی عبودیت و ربوبیت غیر خدا همه را در یک سطح قرار می‏‎ ‎‏دهد و هیچکس حق سلطه بر دیگری را ندارد. بدین ترتیب آزادی در اسلام از بندگی خالص خداوند آغاز گردیده، به آزادی از هرنوع عبودیت و بندگی ذلت بار منتهی می شود. (مدرسه الاسلامه، ص 85)‏

‏حضرت امیر(ع) فرموده: و لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا. (نهج‏‎ ‎‏البلاغه، نامه/31 ) ‏‏(‏‏بنده و برده غیر مباش درحالی که خداوند تو را آزاد آفریده). بنابراین اسلام پیام آور و بنیانگذار آزادی ‏


حضورج. 73صفحه 9
‏انسان است. علامه طباطبایی در المیزان می‏‎ ‎‏گوید: عده‏‎ ‎‏ای خیال می‏‎ ‎‏کردند آزادی و دموکراسی و حقوق بشر را غربیان برای انسان به ارمغان آورده‏‎ ‎‏اند، در حالی که اسلام پیش از دیگران در هزار و چهارصد سال پیش، با معارف قوی خود این امور را به بشریت عرضه نموده است، ولی غرب باتبلیغات نادرست خود به جوامع و ملت‏‎ ‎‏ها تلقین کرد که حقوق بشر را آنان آورده‏‎ ‎‏اند. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 506) ‏

‏    از نظر امام خمینی آزادی ازبرکات اسلام و یکی از بنیادهای اسلام است:‏

«برکت اسلام است که این آزادی الآن هست. به برکت اسلام بود که بعد از انقلاب همچو آزاد کردند همه را...»

‏(صحیفه امام، ج 10، ص 431)‏

‏جایگاه آزادی در اسلام بیش از هرمکتب و نظام دیگر برجسته است. اسلام در این جهت پیشاهنگ است و درباره آزادی طرح‏‎ ‎‏های اساسی و حیات بخش دارد. هدف اسلام، شکستن زنجیرهای اسارت و بندگی غیر خدا از دست و پای انسان است.‏

‏ ‏

محدودیت های آزادی 

‏آزادی یک موهبت الهی است که هیچ شخص حقیقی و حقوقی حق ندارد این نعمت خدا دادی را سلب و یا محدود کند. ازسوی دیگر انسان موجودی اجتماعی است که نیاز به تعاون و مشارکت با دیگران دارد تامشکلات خود را برطرف نماید. از این‏‎ ‎‏رو ناچار است در حدود مقررات و قوانین مدنی از آزادی خود بکاهد. زیرا اگر همه افراد جامعه آزادی مطلق داشته، اراده آنها تابع هیچگونه مقرراتی نباشد، اساس زندگی اجتماعی به هم می‏‎ ‎‏ریزد و هرج و مرج جامعه را فرا می‌ گیرد. از این لحاظ انسان مجبور می‏‎ ‎‏شود آزادی خود را محدود سازد. البته آزادی مطلق در هیچ جامعه امکان ندارد و اصلاً آزادی مطلق با وجود اجتماع قابل جمع نیست. تفاوتی که میان نظامهای مختلف وجود دارد در تعیین حدود آزادی نسبی است.‏

‏در تمدن جدید بویژه در غرب، اساس زندگی بر حداکثر بهره برداری از منافع مادی و ارضای حداکثر خواست فردی استوار است. تمام افراد ازقید معارف و عقاید دینی و اصول اخلاقی آزادند‏‎ ‎


حضورج. 73صفحه 10

‏و هر عملی که مایل باشند مجازند انجام دهند به شرط اینکه با قوانین موضوعه مخالفت نداشته باشد. این نوع آزادی، روح انسانیت و ملکات فاضله را در انسان نابود کرده، نهایتاً او را تا سرحد حیوانات تنزل می دهد و از تکامل باز می‏‎ ‎‏دارد. در غرب حدود آزادی افراد، آزادی دیگران است. (بحوث اسلامیه، ص 202)‏

‏اما اسلام بعد ازآنکه آزادی انسان از قید شهوات، اصنام و طاغوت‏‎ ‎‏ها را مورد تأکید قرار می‌ دهد، او را آزاد می‏‎ ‎‏گذارد که هر چه می‏‎ ‎‏خواهد انجام دهد فقط از حدود الهی خارج نشود و اوامر و نواهی او را در نظر بگیرد. اسلام اساس تعلیمات خود را در مرحله اول بر توحید و در مرحله دوم بر ملکات اخلاق فاضله قرار داده و برای تمام رفتارهای فردی و اجتماعی انسان دستورات و حدودی قائل شده است. بنابراین آزادی که در غرب و تمدن جدید مطرح شده در اسلام پذیرفته نیست، بلکه حدود دیگری برای آن در نظرگرفته شده است. ولی در مقابل، یک نوع آزادی برای انسان قائل شده است که دنیای وسیعی را در برابر او می گشاید و آن آزادی از قید بندگی غیر خداست. این آزادی دامنه وسیع دارد و بسیاری از قید و بندهایی را که در دنیای غرب وجود دارد، از دست و پای بشر باز می‏‎ ‎‏کند، یعنی هر ملت را از سلطه و سیادت سایر ملل آزاد ساخته و هرگروه ‏


حضورج. 73صفحه 11
‏و طبقه اجتماعی را از بند رقیت سایر طبقات رهایی می بخشد و تمام افراد جامعه‏‎ ‎‏های قوی و ضعیف و نژادهای گوناگون را به صورت برابر از آزادی بهره‏‎ ‎‏مند می سازد. (المیزان، ج 4، ص 185) ‏

‏امام خمینی نیز آزادی را در پناه اسلام و در حدود قانون محترم شمرده و آزادی را یک هدیه قرآنی می‏‎ ‎‏داند:‏

«شما  بدانید که با اسلام می توانید مستقل باشید و با اسلام می توانید آزاد باشید. قرآن شما را آزاد قرار داده است و قرآن استقلال شما را بیمه کرده است».

‏(صحیفه امام، ج 7، ص 24)‏

«قرآن کریمی که آزادی و استقلال را  توصیه کرده است.ما همه تابع قرآن کریم و تابع موازین اسلام و قواعد اسلام هستیم».

‏( همان، ج 6، ص 101)‏

«آزادی معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادی در حدود قانون است.دین کشور ما اسلام است؛ آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسی ما دین را اسلام می داند».

‏(همان، ج7، ص487)‏

‏       ازنظر امام خمینی، اسلام دین آزادی بخش است:‏

«اسلام اگر آنطور که هست، موفق بشویم که احکام آن را اجرا بکنیم، برای همه شما سعادت ایجاد می شود...اسلام دین آزادی و استقلال است، اسلام دینی است که همه کس به حقوق خودش می رسد و مراعـــات همـــه حقــوق را می کند».

‏(همان، ج6، ص526)‏

‏امام خمینی آزادی در اسلام را بسیار وسیع مطرح می‏‎ ‎‏کند:‏

«شما اگر چنانچه به احکام اسلام اعتقاد دارید، این احکام اسلام انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط برخودش و بر مالش و بر جانش و بر نوامیسش خلق فرموده است. امر فرموده است مسلط است انسان، آزاد است انسان، هر انسانی در مسکن آزاد است، در مشروب و ماکول- آنچه خلاف قوانین الهیه نباشد- آزاد است؛ در مشی آزاد است. حکم اسلام است که اگر کسی حمله برد به منزل کسی، برای آن کسی که مورد حمله واقع شده است جایز است کشتن او. اسلام اینقدر با آزادی ها موافق است».

‏(همان، ج 1، ص 286-287) ‏

‏بنا براین حدود آزادی دراسلام قانون الهی و احکام شریعت است که امام خمینی نیز روی‏


حضورج. 73صفحه 12

‏آن تأکید نموده و آزادی را در محدوده قرآن و اسلام محترم می‏‎ ‎‏شمارد.‏

‏آزادی اجتماعی که محدودیت می‏‎ ‎‏پذیرد و تمام نظامهای اجتماعی برای آن محدودیت وضع کرده‌اند، دارای انواع مختلف است که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.‏

‏ ‏

انواع آزادی و محدودیت های آن در اسلام

‏از آنچه تاکنون گفته شد روشن گردید که آزادی مطلق در هیچ نظام اجتماعی امکان پذیر نیست، هر ملت و جامعه‏‎ ‎‏ای برای ایجاد نظم، آزادی افراد را در چارچوب مقررات محدود می‌ سازد. ولی این محدودیت در اسلام و نظامهای دیگر متفاوت است. حدود آزادی در جوامع دیگر آزادی دیگران و قوانین موضوعه است، اما در اسلام حدود آزادی، احکام خداوند است. زیرا خداوند خالق بشر و آگاه به نیازهای مخلوقات خود می‏‎ ‎‏باشد و تنها او شایستگی وضع قانون را دارد.‏

1- آزادی تفکر

‏از امتیازات برجسته انسان، قدرت تفکر و اندیشه است که به تفکر مثبت و منفی تقسیم می‌ گردد. تفکر مثبت و سازنده در نظام آفرینش و کشف حقایق و اسرار جهان می‏‎ ‎‏تواند انسان را به سوی پروردگار جهان رهنمون باشد و یا طبیعت را در خدمت آسایش و سعادت بشر قرار دهد و یا ‏


حضورج. 73صفحه 13
‏تفکر در تاریخ و علوم گوناگون می‏‎ ‎‏تواند در مسیر شکوفایی فرهنگی و علمی جامعه نقش سازنده داشته باشد. ‏

‏تفکر منفی آن است که برای مقاصد شیطانی و تسلط بر انسانها و ارضای تمایلات حیوانی بدون توجه به اصول و ارزشهای انسانی صورت گیرد که این نوع تفکر زیانبار است.‏

‏در جهان بینی اسلامی تفکر مثبت برترین عبادت شمرده می شود. در بیان امام علی(ع) آمده:« لاعباده کاالتفکر»(نهج‏‎ ‎‏البلاغه، حکمت/540) اما تفکر زیانبار نکوهش گردیده و از آن نهی شده است.آزادی تفکر دراسلام به طور وسیع مورد تأکید قرار گرفته و مکرر به تعقل، تدبر و تفکر سفارش شده و از تفکر زیانبار نهی شده ولی این نهی از لحاظ اخلاقی است و از نظر حقوقی و قانونی محدودیت ندارد. حکومت و افراد جامعه نمی‏‎ ‎‏توانند فردی را از تفکر منفی باز دارند و یا او را مجازات کنند. البته تفکر در گناه، غیر از نقشه کشیدن و انجام آن است که محدودیت و منع قانونی دارد. (آزادی و دموکراسی در اسلام و لیبرالیسم، ص 80) ‏

‏شهید مطهری می‏‎ ‎‏گوید:‏

«آزادی تفکر ناشی از استعداد انسانی بشر است که می تواند در مسائل بیندیشد. این استعداد بشری باید آزاد باشد. هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد داشته باشد، باید طرفدار آزادی اندیشه و تفکر باشد. به عکس هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد، جلوی آزادی اندیشه و تفکر را می گیرد. اینگونه مکاتب می خواهند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگهدارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند. همانگونه که در کشورهای کمونیستی چنین است. در این کشورها به دلیل وحشتی که از آسیب پذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد، حتی رادیوها طوری ساخته می شود که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند».

‏(پیرامون انقلاب اسلام، ص 207)‏

‏البته انتشار تفکر انحرافی که منجر به نفاق و فساد در جامعه بشود، قطعاً جایز نیست. (المیزان، ج 4، ص 207)  امام خمینی در ارتباط با آزادی تفکر و اندیشه تأکید جدی دارد و آن را شرط اسقلال سیاسی و علمی می‏‎ ‎‏داند:‏

«ما اگر بخواهیم مستقل باشیم باید اول افکارمان را مستقل کنیم، یعنی از آزادی فکری [آغاز کنیم]...آزادی فکری این است که انسان درفکرش آزاد و بدون اینکه متمایل به یک طرف باشد فکر 


حضورج. 73صفحه 14
کند، در مسائل علمی هم همینطور است».

‏(صحیفه امام، ج 11، ص 180)‏

‏ازسوی دیگر هرنوع مخالفت با قانون و ارزشهای اسلامی را غیر قابل قبول می‏‎ ‎‏داند. معلوم می‏‎ ‎‏شود که انتشار و تبلیغ اندیشه‏‎ ‎‏های فاسد که به ضرر جامعه باشد ممنوع است.‏

«آزادی در حدود اسلام است در حدود قانون است؛ تخلف از قانون نشود به خیال اینکه آزادی است».

‏(همان، ج 9، ص 150)‏

‏بنابراین ازنظر امام خمینی داشتن هر نوع تفکر و اندیشه آزاد است و آزادی اندیشه زمینه رشد فکری و استقلال سیاسی به حساب می‏‎ ‎‏آید.‏

‏ ‏

2 – آزادی عقیده 

‏عقیده گاهی از تفکر و اندیشه درست  سرچشمه می‏‎ ‎‏گیرد، گاهی ناشی از عواطف، احساسات، تمایلات، عادات، تعصب و تقلید است که اینگونه عقاید، دربند کردن و اسارت اندیشه بوده، زیان بارترین اثرات را برای جامعه در پی دارد مانند پرستش سنگ، حیوانات، ماه و ستاره و انواع بت و صنم. نمی‏‎ ‎‏توان گفت چنین عقایدی احترام دارد، بلکه باید کاری کرد که عقل و فکر انسانها از اسارت این عقاید غیر منطقی آزاد گردد، مانند کار حضرت ابراهیم(ع) که با شکستن بت‏‎ ‎‏ها، تبر را بردوش بت بزرگ گذاشت و فکر بت‌ پرستان را از اسارت رها ساخت و از خواب تقلید و عادت نادرست نیاکان‌ شان بیدار نمود. تمام انبیاء الهی برای آزادی بشر از بند خرافات و عقاید بی‏‎ ‎‏اساس اقدام نمودند، قرآن در باره پیامبر اسلام(ص) می‏‎ ‎‏فرماید: «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم». (اعراف/157 ) ‏

‏عقیده و مذهب چون حق و باطل، درست و نادرست دارد، از نظر عقلی هر عقیده را نمی‏‎ ‎‏توان‏‎ ‎‏تأیید کرد. جهان‌ بینی اسلامی که بر اصول عقلی استوار است عقاید و ادیان بشری را به حق و باطل تقسیم نموده و مردم را به آیین توحید فراخوانده و از عقاید غیر توحیدی برحذر داشته است. ازسوی دیگر عقیده از صفات درونی بوده و نمی‏‎ ‎‏توان آن را از طریق اجبار بر کسی تحمیل ‏


حضورج. 73صفحه 15
‏کرد، بلکه تنها فراهم کردن زمینه‏‎ ‎‏ها و رفع موانع امکان پذیر است. بنابراین ایمان و کفر از لحاظ تکوینی پیوسته آزادند اما از لحاظ تشریع دارای محدودیت است که ایمان مقبول است و کفر مردود.‏

‏در قرآن آزادی عقیده به روشنی بیان گردیده است. از نظر قرآن، انسان دارای کرامت و استعداد فوق العاده بوده و شایستگی رسیدن به مقامات مادی و معنوی عظیمی را دارد. او موجود انتخابگر و مختار است که در افعال و عقاید خود با شناخت و اراده تصمیم می‏‎ ‎‏گیرد، به همین جهت تحمیل عقیده بر او غیر ممکن است.«لااکراه فی الدین قدتبین الرشد من‏‎ ‎‏الغی». (بقره/ 256) در پذیرش دین اکراه و اجبار در کار نیست، زیرا راه کمال و راه گمراهی به روشنی بیان گردیده، انسان خودش با تعقل یکی را برگزیند.‏

‏در آیۀ 3 سورۀ انسان فرموده: «انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً» (راه حق و سعادت برای بشر نشان داده شده خودش اختیار دارد که ایمان بیاورد یا کفر ورزد). همچنین در آیه 29 سورۀ کهف آمده: «و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر» (بگو دین حق از سوی پروردگار شما است حالا هر که می خواهد ایمان بیاورد و هر که می‏‎ ‎‏خواهد کافر شود). باید این نکته را در نظر داشت که خداوند انسان را آزاد آفریده و در انتخاب هیچ دین و مذهبی مجبور نیست، اما تشریعاً موظف است دین حق را که خواسته فطرت پاک و الهی است بپذیرد، راه رشد و کمال و هدایت از بیراهه گمراهی و ضلالت متمایز گشته و هر انسان خواهان سعادت باید هدایت الهی را مغتنم شمرده و از طغیان و طاغوت دوری ورزد و به خداوند ایمان بیاورد‏‏. ‏‏(المیزان، ج 4، ص 183/ اسلام و احتیاجات واقع هر عصر، ص 101/ آزادی و دموکراسی در اسلام و لیبرالیسم، ص 84/ درآمدی بر حقوق اسلامی، ج 2، ص 259-260/ ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، ص 30)‏

‏اسلام کسی را مجبور به پذیرفتن مکتب خود نمی‏‎ ‎‏کند بلکه اصول و پایه‏‎ ‎‏های آن را با دلایل روشن عقلی و از طریق وجدان فرد بیان می‏‎ ‎‏کند و سپس همگان را به پذیرش آن دعوت می‏‎ ‎‏کند. اسلام هرگز تفتیش عقاید را اجازه نمی‏‎ ‎‏دهد.‏

‏خداوند به پیامبر اسلام(ص) دستور داده که اهل کتاب را به آیین اسلام دعوت کند، اگر‏


حضورج. 73صفحه 16
hodod azadi ‏

‏آنان دعوت را بپذیرند هدایت خواهند شد و اگر نپذیرند پیامبر وظیفه ندارد که آنان را به پذیرش اسلام مجبور سازد، بلکه وظیفه ایشان ابلاغ پیام است: «قل للذین اوتوا الکتاب و الامیین ءاسلمتم فان اسلموا فقد اهتدوا و ان تولوا فانما علیک البلاغ و الله بصیر بالعباد». (آل عمران/ 20) ‏

‏بنابراین اقلیت‏‎ ‎‏های دینی در حکومت اسلامی حق حیات دارند و تحت حمایت حکومت اسلامی از امنیت حقوقی و مدنی برخوردار می‏‎ ‎‏باشند و حکومت اسلامی و دیگر افراد جامعه حق ندارند آنان را به پذیرفتن اسلام مجبور کنند‏‏.‏‏ (آزادی و دموکراسی در اسلام و لیبرالیسم، ص 86؛ درآمدی بر حقوق اسلامی، ص 266)‏

‏امام خمینی که بنیانگذار نظام اسلامی در جهان معاصر است و از وجود عقاید و مذاهب گوناگون آگاهی دارد، آزادی عقیده را به صراحت اعلام نموده و تحمیل عقیده را ممنوع دانسته است:‏

« ما هرگز نمی خواهیم ارزشهای اسلامی را بر غرب تحمیل کنیم. نه بر غرب و نه بر شرق، برهیچ کس و هیچ جا اسلام تحمیل نمی شود. اسلام با تحمیل مخالف است. اسلام مکتب تحمیل نیست. اسلام آزادی را به تمام ابعادش ترویج کرده است. مافقط اسلام را ارائه می کنیم. هرکس خواست می پذیرد و هر کس نخواست نمی پذیرد».

‏(صحیفه امام، ج 11، ص 156-157)‏


حضورج. 73صفحه 17
‏امام، در بیانی دیگر به آزادی عقیده تأکید ورزیده اما توطئه و سوء استفاده از آزادی عقاید را ممنوع اعلام کرده است:‏

«اما در جامعه ای که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام در بر دارنده پاسخ به نیازهای مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامی از همان ابتدا مسأله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را انکار می کرده اند. ما هیچگاه آزادی آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاورده ایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و برای توطئه کردن آزاد نیست».

‏(همان، ج 3، ص 371) ‏

‏در باب آزادی عقیده فرموده است:‏

« مردم عقیده شان آزاد است. کسی الزام شان نمی کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسی الزام به شما نمی کند که حتماً باید این راه را بروید».

‏(همان، ج 10، ص 94)‏

‏امام خمینی راجع به اقلیتهای دینی و مذهبی می‏‎ ‎‏گوید:‏

«دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیتهای مذهبی آزادی به طور کامل هست و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند. و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد».

‏(همان، ج 4، ص 410)‏

‏در جای دیگر حقوق اقلیتهای مذهبی را محترم شمرده و اجرای آیین دینی و مذهبی آنان را مجاز دانسته است:‏

«تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومت اسلامی، خود را موظف می داند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند».

‏(همان، ج 4، ص 441)‏

‏ ‏

3- آزادی بیان 

‏آزادی بیان از حقوق فطری انسان است که خداوند به او ارزانی داشته:« الرحمن- خلق الانسان- علمه البیان».(1-4 الرحمن) اگرچه بیان برگفتار ازطریق زبان اطلاق می‏‎ ‎‏گردد، ولی به نوشتار و‏


حضورج. 73صفحه 18

‏هر وسیله‏‎ ‎‏ای که یک ایده و عقیده و مقصود را ابراز نماید، بیان گفته می‏‎ ‎‏شود. ازاین رو خداوند به قلم سوگند یاد نموده است:«ن والقلم وما یسطرون».(قلم/1 ) بیان می‏‎ ‎‏تواند حقایق و اندیشه‏‎ ‎‏های حق و مفید را ابراز نماید یا اندیشه‏‎ ‎‏های باطل و ناصواب را. در قرآن به قول استوار و نوشتار عادلانه توصیه شده و از مطالب انحرافی و گمراه کننده نهی شده است: «یاایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاسدیدا».(احزاب/70 ) در آیه282 بقره فرموده: « و لیکتب بینکم کاتب بالعدل». در آیه دیگر از نوشتن مطالب انحرافی و نسبت دادن آن به خداوند نهی کرده: «فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من‏‎ ‎‏عندالله».(بقره/ 79 ) بنابراین آزادی بیان در اسلام در چارچوب قانون و با رعایت اصول و معیارهای عقلی و شرعی، پذیرفته است. از آیه 17 و 18 زمر نیز آزادی بیان به روشنی استفاده می‌ شود: «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه». بدیهی است که انتخاب و پیروی از بهترین گفتار در حالی امکان دارد که آزادی بیان وجود داشته باشد، تا در مقایسه با یکدیگر بهترین سخنان مشخص گردد. از سیره معصومین(ع) نیز آزادی بیان در برخورد با مخالفان و اجازه مناظره با آنان به خوبی دریافت می شود که در احتجاج طبرسی این مناظره‏‎ ‎‏ها به تفصیل آمده است.‏

‏اما سوء استفاده از آزادی و ایجاد فتنه در جامعه ممنوع است. چنانچه در زمان رسول ‏


حضورج. 73صفحه 19
‏اکرم(ص) گروهی از منافقان مدینه دست به ساختن مسجد زدند تا در صفوف مسلمین تفرقه ایجاد کنند، پیامبر اسلام دستور داد این مسجد را که مسجد ضرار است خراب کنند. (المیزان، ج 9، ص 390) از ماجرای مسجد ضرار به دست می‌ آید که هر گونه سوء استفاده از مقدسات و ارزشهای دینی درجهت اهداف شیطانی و نفسانی و ایجاد نفاق ممنوع است. (آزادی و دموکراسی در اسلام، ص 86 و 90؛ درآمدی بر حقوق اسلامی، ص 272)‏

‏شهید مطهری دراین رابطه تأکید دارد که: در نظام اسلامی باید همه آ زاد باشند که حاصل اندیشه‌ ها و تفکرات خود را عرضه نمایند، طرفداران اسلام گمان نکنند که راه دفاع از عقاید اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است، بلکه باید از اسلام با نیروی علم و آزادی دادن به افکار مخالف و برخورد صریح و روش علمی دفاع کرد. اما نباید آزادی فکر و ابراز عقیده را با آزادی اغفال و توطئه اشتباه کرد. نباید در پوشش اسلام مطالب انحرافی و گمراه کننده تبلیغ شود. (پیرامون انقلاب اسلامی، ص 10-12)‏

‏امام خمینی آزادی افراد را درنظام اسلامی درحدود قوانین مورد تأکید قرار داده و فرموده است: ‏

«در هر مملکتی آزادی در حدود قوانین آن مملکت است. مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند، معنی آزادی این نیست که  هر کس بر خلاف قوانین ملت هر چه دلخواهش باشد، بگوید. قوانین ایران قوانین اسلام است. قوانین اسلام را باید ملاحظه کرد، در چهارچوب قوانین اسلام، در چهارچوب قانون اساسی، بیان آزاد و بحث آزاد است.»

‏(صحیفه امام، ج 7، ص 535-536)‏

‏امام خمینی راجع به آزادی قلم که مظهر آزادی بیان است می‏‎ ‎‏گوید:‏

«قلمی آزاد است که توطئه گر نباشد. قلمی آزاد است، روزنامه ای آزاد است، که نخواهد این ملت را به عقب و به تباهی بکشد. این قلمها همان سرنیزه سابق است که می خواهند ملت را به تباهی بکشند».

‏(همان، ج 10، ص 350) ‏

‏از نظر امام خمینی اسلام حجت قوی دارد و از آزادی بیان نمی‏‎ ‎‏ترسد:‏

«آزادی آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمۀ ما (علیهم السلام) بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود. حرفهایشان را می زدند. ما حجت داریم. کسی که حجت دارد از آزادی بیان 


حضورج. 73صفحه 20
نمی‌ترسد لکن توطئه را اجازه نمی دهیم».

‏(همان، ج 6، ص 277)‏

‏وقتی از امام در باره حدود آزادی سؤال شد جواب دادند:‏

«اگر مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد... اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیری می‌شود؛ اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد مانعی ندارد».

‏(همان، ج 5، ص 520)‏

‏در باره روزنامه‏‎ ‎‏ها فرموده است:‏

«روزنامه هایی که مضر به حال ملت نباشد و روزنامه هایی که نوشته شان گمراه کننده نباشد، آزادند».

‏(همان، ص 521)‏

‏اظهار مطالب انحرافی و گمراه‌کننده از نظر امام خمینی جایز نیست:‏

«در اسلام، دموکراسی مندرج است و مردم آزادند در اسلام، هم در بیان عقاید و هم در اعمال، مادامی که توطئه در کار نباشد و مسائلی را عنوان نکنند که نسل ایران را منحرف کنند».

‏(همان، ص 468)‏

‏انحراف افکار و ایجاد فساد و توطئه در اجتماع از نظر امام خمینی حدود آزادی بیان شمرده می‏‎ ‎‏شود.‏

‏ ‏

4 – آزادی سیاسی

‏یکی از مهمترین انواع آزادی‏‎ ‎‏های اجتماعی، آزادی سیاسی است. آزادی سیاسی به طور عام شامل هر گونه فعالیتی است که بر سرنوشت سیاسی جامعه تأثیر گذار باشد. مهمترین مصادیق آزادی سیاسی عبارتند از:‏

‏ 1- آزادی انتخاب و حق رأی در انتخاب حاکم و حکومت.‏

‏2- آزادی تشکیل اجتماعات و احزاب.‏

‏ 3 – آزادی بیان که قبل از این بررسی گردید. (فرهنگ واژه ها، ص 15) ‏

‏آزادی احزاب و جمعیت‏‎ ‎‏ها در اسلام پذیرفته شده است . زیرا اسلام طرفدار رشد فکری ‏


حضورج. 73صفحه 21
‏جامعه و تعاون و همکاری عمومی بوده و می‏‎ ‎‏خواهد مردم در سرنوشت خود دخالت داشته باشند. اسلام با تشویق بر تعاون در امورخیر و تقویت کننده تقوای فردی و اجتماعی که شامل تعاون حزبی هم می‏‎ ‎‏شود، برای این امر پایه‏‎ ‎‏ریزی نموده است. البته احزابی که در مسیر گناه و عدوان باشد نهی شده: «تعاونوا  علی‏‎ ‎‏البر و التقوی و لاتعاونوا علی‏‎ ‎‏الاثم و العدوان». (مائده، 3) سیره پیامبر اسلام(ص) نشان می‏‎ ‎‏دهد که آزادی احزاب و اجتماعات در راستای خیر و سعادت جامعه مورد عنایت است. در زمان جوانی رسول اکرم(ص) قبل از بعثت عده‏‎ ‎‏ای ازجوانان غیرتمند مکه برای دفاع از مظلومان، پیمان حلف‏‎ ‎‏الفضول را تشکیل دادند که حضرت نیز عضو آن جمعیت بودند. (سیره ابن هشام، ج 10، ص 140 و 142) از سیره حضرت علی(ع) به خوبی روشن می‏‎ ‎‏گردد که آزادی سیاسی در بعد آزادی بیان و آزادی احزاب و جمعیت‏‎ ‎‏ها در نظام اسلامی ممنوعیت ندارد و افراد می‏‎ ‎‏توانند برای مشارکت در امور سیاسی، اجتماعات و احزاب تشکیل دهند.‏

‏شهید مطهری در این رابطه می‏‎ ‎‏گوید: نظام سیاسی و اجتماعی اسلام بر اساس احترام به آزادی‏‎ ‎‏های اجتماعی است. اسلام اعلام آزادی کرد، دیگران هم در دنیا اعلام آزادی کردند. شما در عمل ببینید اسلام چه موفقیتهایی پیدا کرد، آنها چه موفقیتهای پیدا کردند. ما اگر تنها زندگی پیغمبر(ص) را و زندگی علی(ع) بن ابیطالب(ع)را، حتی زندگی خلفا را تا مدتی که روی سیره و سنت پیغمبر(ص) رفتار می‏‎ ‎‏کردند، مقیاس قرار بدهیم می‏‎ ‎‏بینیم اسلام چه قدر در این زمینه موفقیت داشته است و آنها چه قدر ناکام بوده‏‎ ‎‏اند؛ همین حکومت پنج ساله علی(ع) حقیقتاً عجیب است. علی(ع) از باب اینکه واقعاً بنده خدا بود و ازحکومت و هر قوه‏‎ ‎‏ای غیر از خدا آزاد بود، آزادیخواه و آزادی بخش بود. ما می‏‎ ‎‏دانیم در دوره حکومت علی(ع) عده‏‎ ‎‏ای بودند که از بیعت کردن با علی(ع) تمرد کردند و حاضر نشدند با علی(ع) بیعت کنند از قبیل زید بن ثابت، اسامه بن زید، سعد بن ابی وقاص، از اول با علی(ع) بیعت نکردند... ولی علی(ع) با اینها چه کرد؟ گفت اختیار با خودشان، می‏‎ ‎‏خواهند بیعت کنند می‏‎ ‎‏خواهند بیعت نکنند. آیا مزاحم اینها شد؟ نه. مجبورشان کرد که حتماً باید بیعت کنید؟ نه. سهمیه اینها را از بیت المال قطع کرد؟ نه. امنیت جانی اینها را از بین برد؟ نه. خودش حافظ جان و مال اینها شد، البته در حدودی که مشروع بود. از اینها بالاتر خوارج‏‎ ‎


حضورج. 73صفحه 22

‏بودند.خوارج رسماً یاغی بودند، به این معنا که حکومت علی(ع) را بعد از آنکه با علی(ع) بیعت کرده بودند رد کردند، گفتند ما علی(ع) را قبول نداریم، نه تنها رد کردند علی(ع) را تکفیر کردند،... با اینها چه‏‎ ‎‏کرد؟ تا وقتی اینها مزاحم دیگران نمی شدند و فقط عقیده خودشان را اظهار و تبلیغ می‏‎ ‎‏کردند و به صحبت و سخن گفتن می‏‎ ‎‏پرداختند، علی(ع) مزاحم شان نشد، ولی از آن ساعتی که از این آزادی خودشان سوء استفاده کردند مزاحم دیگران شدند، اسباب زحمت ایجاد کردند و رسماً به عنوان باغی از کوفه سپاه بیرون بردند برای اینکه اخلال بکند و امنیت را بر هم بزند علی(ع) سراغ اینها آمد».(مجموعه آثار، ج 25، ص 139-140) ‏

‏از نگاه امام خمینی آزادی احزاب و اجتماعات مورد تأیید قرار گرفته، احزاب و انجمنها‏ آزادند به شرط اینکه مصالح جامعه و احکام اسلامی را زیر پا نگذارند. ایشان حتی احزاب مارکسیستی را آزاد اعلام می‏‎ ‎‏کند:‏

«اما در جامعه ای که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیست ها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام در بر دارنده پاسخ به نیازهای مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند».

‏(صحیفه امام، ج 3، ص 371)‏


حضورج. 73صفحه 23
‏در بیان دیگر تأکید دارد که فعالیت احزاب آزاد است فقط مقررات اسلامی و مصالح جامعه آن را محدود می‏‎ ‎‏کند:‏

«مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتی که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامی این شئون حد و مرز آن را تعیین کرده است».

‏(همان، ج 4، ص 266)‏

‏اما حق انتخاب و انتخاب شدن نیز در نظام اسلامی برای افراد در نظر گرفته شده و طبق مکانیزم خاص صورت می‏‎ ‎‏گیرد. از نظراسلام منشأ حاکمیت خداوند است، زیرا او خالق تکوین و تشریع است و هم او برای انسان حق تعین سرنوشت قرار داده است. حاکمیت در اسلام به گونه‏‎ ‎‏ای است که نه مردم از حق تعیین سرنوشت و حق انتخاب محروم اند و نه اینکه طبق دلبخواه هر کس را چه صالح و چه ناصالح باشد انتخاب کنند. بدین معنا که شرایط رهبری از سوی شریعت مشخص گردیده و مردم باید در انتخاب رهبر و حاکم این حدود را دقیقاً رعایت نمایند. از شرایط رهبری در اسلام می‏‎ ‎‏توان به تقوا، عدالت، آگاهی سیاسی، فقاهت در حد اجتهاد اشاره نمود. مردم به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به یکی از فقهایی که واجد شرایط رهبری باشند رأی می دهند‏‏.‏‏ (آزادی و دموکراسی در اسلام و لیبرالیسم، ص 111/ در آمدی بر حقوق اسلامی، ص 266) در قرآن نیز به نظر مردم توجه شده و مشورت با مردم را سفارش نموده:« و شاورهم فی‏‎ ‎‏الامر».(آل‏‎ ‎‏عمران/ 159)یا اینکه فرموده:«و امرهم شوری بینهم».(شوری/ 38) مشورت با مردم در شرایط حاضر تنها ازطریق انتخابات و نظر خواهی ممکن است.‏

‏در زمان معصوم(ع) هم بدون بیعت مردم حکومت شکل نمی‏‎ ‎‏گرفت.حضرت علی(ع) در عالم ثبوت امام و جانشین پیغمبر(ص) بود اما تازمانی که مردم بیعت نکردند حکومت را به دست نگرفت. بدین ترتیب آزادی سیاسی در نظام اسلامی به شکل برجسته آن در محدوده احکام شرع پذیرفته شده است. درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل107 تصریح دارد که تعیین رهبر بر عهده خبرگان منتخب مردم است.(آشنایی با قانون اساسی، ج 1، ص 266) دیده می‏‎ ‎‏شود که خبرگان با رأی مستقیم مردم انتخاب می‏‎ ‎‏شوند و آنان که به شرایط رهبری از نظر اسلام بیشتر از مردم شناخت دارند، از میان واجدین شرایط یکی را طبق مقررات قانونی بر می‏‎ ‎‏گزینند. این است که مردم در انتخاب ‏


حضورج. 73صفحه 24
‏حاکم اسلامی مشارکت دارند و این یک نوع آزادی سیاسی است. ‏

‏انتخاب مسئولان اجرایی و نمایندگان قوه مقننه حق مسلم مردم است و مردم وظیفه دارند سراغ افرادی بروند که علاوه بر وثاقت و لیاقت از تعهد دینی نیز بهره مند باشند.(درآمدی بر حقوق اسلامی، ص 266)   ‏

‏امام خمینی نیز به آزادی سیاسی و حق انتخاب و ارزش رأی مردم اهمیت ویژه قائل است. احترام گذاشتن به رأی مردم را مورد تأکید جدی قرار داده است:‏

«میزان؛ رأی ملت است. ملت یک وقت خودش رأی می دهد. یک وقت یک عده ای را تعیین می کند که آنها رأی بدهند، آن در مرتبه دوم صحیح است. و الا مرتبه اول حق مال خود ملت است. شما خون دادید، حقوقدانان برای شما تکلیف معین کنند؟ خودتان باید تکلیف معین کنید. شمایید، همین ملت، همین مردم محروم دانشگاه، جوانهای محروم دانشگاه، همین جوانهای محروم مدرسه فیضیه، همین جوانهای محروم در ارتش، همین جوانهای محروم در بازار، همین جوانهای محروم در کارخانه ها و در کشاورزی، اینها باید رأی بدهند. بهانه ها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید؛ با ملت شوخی نکنید؛ رأی مردم را هیچ حساب نکنید؛ مردم را به حساب بیاورید».

‏(صحیفه امام، ج 8، ص 173ـ 174)‏

‏راجع به آزاد بودن انتخابات فرموده است:‏

«یکی از مهمترین وظایف اولیه جمعی که پس از سقوط شاه مسئولیت امور را به دست می گیرند، فراهم کردن شرایط انتخابات آزاد است که به هیچ وجه اعمال قدرت و نفوذ از هیچ طبقه و گروهی در انتخابات نباشد».

‏(همان، ج 5، ص 382)‏

‏از نظر امام خمینی نظام اسلامی متکی به آرای ملت و موازین اسلامی است و رأی مردم در آن نقش برجسته دارد:‏

« ما جمهوری اسلامی را اعلام کرده ایم و ملت با راهپیمایی های مکرر به آن رأی داده است. حکومتی است متکی به آرای ملت و مبتنی بر قواعد و موازین اسلامی».

‏(همان، ص 391)‏

‏امام خمینی هرگونه تحمیل و فشار و دخالت در آرای مردم را جایز ندانسته و بر آزادی رأی تاکید  فرموده است:‏

«همانطور که بارها گفته ام، مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند، و هیچ فرد و 


حضورج. 73صفحه 25
یا گروه و دسته ای حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران، که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزشهای والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و پیمان بزرگ وفادار مانده اند مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند».

‏(همان، ج 21، ص 10)‏

‏بنابراین آزادی سیاسی و حق انتخاب کردن و رأی دادن آزاد ازدیدگاه امام خمینی مورد توجه جدی بوده و روی اهمیت رأی آزادانه مردم تأکید فراوان نموده است.‏

‏ ‏

5 – آزادی های مدنی

‏آزادی‏‎ ‎‏های مدنی شامل آزادی در انتخاب مسکن و محل اقامت، آزادی در انتخاب شغل و آزادی در تملک اموال منقول و غیر منقول می‏‎ ‎‏شود. در اعلامیه جهانی حقوق بشر بند 1 ماده 13 تصریح شده که هر کس آزادانه محل اقامت خود را برگزیند. در اسلام نیز این حق محترم شمرده شده و رسول اکرم(ص) فرموده اند:« البلاد بلاد الله و العباد عباد الله فحیثما اصبت خیرا فاقم».(همه سرزمین‏‎ ‎‏ها متعلق به خداست و بندگان نیز بندگان اویند، پس هر کجا موجب خیر و سعادت شما است اقامت کنید).(نهج الفصاحه، ص 223) در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل 33 ، تبعید از محل اقامت و یا منع از اقامت در محل مورد علاقه و یا اجبار به اقامت در محل را مگر در موارد قانونی، ممنوع اعلام نموده است.‏

‏آزادی مشاغل و کسب نیز از دیدگاه اسلام محترم شمرده شده و خداوند در زمین منابع کسب و تغذیه را قرار داده:« و لقد مکناکم فی‏‎ ‎‏الارض و جعلنا لکم فیها معایش».(اعراف/10) ما شما را در روی زمین توانایی داده و در آن برای شما روزی قرار دادیم. رسول اکرم(ص) فرموده:« العباده سبعون جزءا افضلها طلب الحلال».(وسائل الشیعه، ج 11) یعنی(عبادت هفتاد بخش دارد، برترین آنها بدست آوردن روزی حلال است). اما از اشتغال به برخی مشاغل مانند معامله شراب، مواد مخدر، اعیان نجسه، آلات قمار، لهو و لعب و... نهی شده است. ‏

‏آزادی در تملک اموال نیز از نظر اسلام محترم شمرده شده است. هرگاه کسی مال را‏


حضورج. 73صفحه 26

‏ازمجاری صحیح به دست آورد، متعلق به همان شخص است و کسی حق تصرف درآن را ندارد قرآن فرموده:« للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن».(نساء/32) برای مردان از آنچه کسب کرده‏‎ ‎‏اند بهره‏‎ ‎‏ای است و برای زنان نیز از آنچه کسب کرده‏‎ ‎‏اند بهره‏‎ ‎‏ای است.‏

‏امام خمینی در این زمینه نیز عنایت داشته و آزادی‏‎ ‎‏های مدنی افراد را مورد توجه قرار داده است:‏

«آزادی یک مسأله ای نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده شان آزاد است. کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسی الزام به شما نمی کند که حتماً باید این راه را بروید. کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی. کسی الزامتان نمی کند که در کجا مسکن داشته باشی، یا در آنجا چه شغلی را انتخاب کنی. آزادی یک چیزی واضحی است».

‏(صحیفه امام، ج 10، ص 94-95) ‏

‏در این کلام امام به آزادی مسکن و آزادی شغل تأکید شده که هر کس در انتخاب محل سکونت و انتخاب شغل و کسب آزاد است. هیچ کسی حق ندارد این آزادیها را از افراد  سلب و یا محدود کند.‏


حضورج. 73صفحه 27
نتیجه

‏ با توجه به جامعیت اسلام و تکیه بر اصل توحید و گسترش عدالت و آزادی در جامعه، در نظام اسلامی هر نوع آزادی برای افراد محترم شمرده شده و در حد معقول مورد توجه قرار گرفته است، منتهی به لحاظ طبیعت زندگی اجتماعی، آزادی مطلق در هیچ نظام اجتماعی امکان‌ پذیر نیست، از این رو آزادی‏‎ ‎‏ها باید درحدود قانون باشد. تفاوت نظام اسلامی با دیگران در این است که اسلام انسان را از هرگونه قید و اسارت معنوی و اجتماعی آزاد نموده، تنها به رعایت احکام الهی ملزم می‏‎ ‎‏کند. اما در نظامهای دیگر، قوانین موضوعه آزادی‏‎ ‎‏ها را محدود می‏‎ ‎‏کند که زاییده فکر بشر است.‏

‏از نظر امام خمینی آزادی مفهوم روشن داشته و نیاز به تعریف ندارد. آزادی در نظام اسلامی محترم است و در حدود قانون الهی محدود می‏‎ ‎‏گردد. افراد در نظام اسلامی از تمام آزادی‏‎ ‎‏‌های سیاسی، اعتقادی، اندیشه، بیان و مدنی برخوردارند.حدود آزادی، احکام اسلامی و مصالح اجتماع و قوانین کشور است. در غیر این صورت هیچکس حق ندارد آزادی افراد را سلب و یا محدود نماید. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

منابع:

‏1- قرآن کریم‏

‏2- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، صحیفه امام: مجموعه آثار(دوره بیست و دو جلدی)، تهران، 1385‏

‏3 - مرتضی مطهری، مجموعه آثار، قم،انتشارات صدرا، 1388 .‏

‏4- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم: انتشارات صدرا، 1378‏


حضورج. 73صفحه 28

‏5 - سید شریف جرجانی، تعریفات، داراحیاء التراث، بیروت، 2003 ، چاپ اول‏

‏6 - محمد باقر صدر، مدرسه الاسلامیه، دارالتعارف، بیروت، 1410.‏

‏7- --- ، بحوث اسلامیه، دارالزهراء، بیروت، 2006،چاپ اول‏

‏8- عبدالرسول بیات، فرهنگ واژه‏‎ ‎‏ها، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی،1381، چاپ دوم‏

‏9- درآمدی بر حقوق اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران: انتشارات سمت، 1386 ‏

‏10 - سید محمود هاشمی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر داد گستر، 1379‏

‏11- ژان ژاک روسو، مقدمه بر قرار داد اجتماعی، زیرک زاده، تهران: انتشارات چهره، 1385 ، چاپ ششم‏

‏12 - جان استوارت میل، رساله درباره آزادی، جواد شیخ الاسلامی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1383‏

‏13- محمود صناعی، آزادی فرد و قدرت دولت، تهران: نشر سخن، 1338. ‏

‏14- محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1386، چاپ 22 ‏

‏15- --- ، اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر، تهران: انتشارات محمدی، بی تا.‏

‏16- علی ربانی گلپایگانی، آزادی و دموکراسی در اسلام و لیبرالیسم،قم: مؤسسه آموزش مذاهب اسلامی، 1382‏

‏17- عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم: نشر اسرا، 1379، چاپ دوم‏

‏18- محمد جواد صفار، آشنایی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران: آموزش مدیریت دولتی، چاپ پانزدهم‏

‏19- شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، تهران: مکتبه الاسلامیه‏

‏20- نهج الفصاحه،سخنان حضرت محمد(ص)‏

‏21- آزادی در اندیشه امام خمینی، تبیان، دفتر بیست و هفتم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1386،چاپ سوم‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 73صفحه 29