فصل اول: فرهنگ شهادت

روحیات شهدا و ایثارگران

‏ ‏

روحیات شهدا و ایثارگران

‏ ‏

‏ ‏

با مشت به جنگ سرنیزه می‌روند

‏ ‏

‏مردم ایران الآن روحیه شان همچو قوی است که تانک از آن طرف‏‎ ‎‏می آید، سرباز با سرنیزه از آن طرف می آید، اینها با مشت جلو‏‎ ‎‏می روند و با سنگ و با چوب با آنها مقابله می کنند. این زمین‏‎ ‎‏می خورد، مرده است، آن یکی می آید سر جایش؛ هیچ دست‏‎ ‎‏برنمی دارد و این روحیه ای است که اینها را عقب خواهد زد و الآن‏‎ ‎‏پیاده شان کرده است.(183)‏

29 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

در کدام تاریخ چنین مردانی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟

‏ ‏

‏ ‏

‏امـروز نونهـالان هفت ـ هشت سالـۀ دبستانهـای ما فدایی‏‎ ‎‏می دهنـد و در راه اسلام عزیز و کشور، خون نثـار می کنند. شمـا‏‎ ‎‏در چه تـاریخی چنین دیـده اید؟ امروز زنـهای شیردل، طفـل خود‏‎ ‎‏را در آغـوش کشیده و به میـدان مسلسل و تـانک دژخیمـان رژیم‏‎ ‎‏می روند. در کـدام تـاریخ چنین مردانـگی و فداکـاری از زنـان‏‎ ‎‏ثبـت شده است؟ امـروز غریـو «مرگ بـر شـاه» از دل طفل‏‎ ‎‏دبستانی تا پیران بیمارستانی مجال را بر رژیم منحط پهلوی چنان‏‎ ‎‏تنگ نموده و اعصاب شاه را آن سان خرد کرده که دست از پا‏‎ ‎‏نشناخته و تسکین خاطر خود را با خون کودکان و جوانان ما‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 98

‏بیمه می کند.(184)‏

20 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

مادرانی که سه فرزندشان شهید شده مایلند فرزند دیگرشان را هم بدهند

‏ ‏

‏ ‏

‏این جمعیت ما جوری شده بود و متحول شده بودند ـ این تحول‏‎ ‎‏باز تحول اسلامی بود ـ جوری شده بودند که شهادت را برای‏‎ ‎‏خودشان یک فوز عظیم دانستند. یک جوان ـ من در نجف بودم،‏‎ ‎‏یک جوان خیلی زیبا و در سن بین بیست تا سی ـ آمد پیش من و‏‎ ‎‏مرا قسم داد که شما دعا کنید که من شهید بشوم. این روحیۀ‏‎ ‎‏مادرهایی که دو ـ سه تا از بچه هایشان را داده بودند، وقتی که به ما‏‎ ‎‏می رسیدند می گفتند که این فدای اسلام، و من باز یکی دارم که آن‏‎ ‎‏هم باز می خواهم شهید بشود. یک همچو روحیۀ فداکاری، یعنی‏‎ ‎‏همان روحیه ای که در زمان رسول الله برای مردم پیدا شده بود و در‏‎ ‎‏ظرف نیم قرن مسلمین را بر تقریباً دنیای آن روز غلبه داد، این‏‎ ‎‏روحیه در ملت ما پیدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتیاق‏‎ ‎‏می خواستند فدا بکنند. آنچه ما را غلبه داد این روحیه بود؛ فلسفه‏‎ ‎‏نبود، جهان بینی نبود، اسلام شناسی نبود؛ هیچ این حرفها نبود. این‏‎ ‎‏روحیه که در ملت پیدا شد و این تحرکی که پیدا شد یک مطلب‏‎ ‎‏غیبی بود که در ظرف مدت کوتاهی یک همچو تحول روحی در‏‎ ‎‏جمعیت پیدا شد؛ و ما تا اینجا که آمدیم با این تحول روحی همراه‏‎ ‎‏هستیم.(185)‏

17 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏شما ملاحظه کردید که جوانهای ما که شهید شدند ـ همۀ اینها ـ‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 99

‏ ‏

جوانهای ما از شهادت استقبال می کردند

‏ ‏

‏ ‏

‏شهادت را استقبال می کردند؛ این برای قدرت اسلام بود. و از حالا‏‎ ‎‏به بعد هم باید این قدرت را حفظ کرد، این ایمان را حفظ کرد تا‏‎ ‎‏این وحدت کلمه حفظ بشود، تا پیروز بشویم ان شاءالله . و من‏‎ ‎‏امیدوارم که با وحدت کلمه و قدرت ایمان، ما این راه را تا آخر‏‎ ‎‏برسانیم، به آنطوری که می خواهیم.(186)‏

19 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

ملت ما مثل اصحاب رسول الله آرزوی شهادت می کردند

‏ ‏

‏ ‏

‏و ما با این قدرت ایمان، که همۀ اقشار ملتِ ما با هم فریاد اسلام‏‎ ‎‏را زدند، پیروز شدیم نه با عدد و عُده ما هیچ نداشتیم و آنها‏‎ ‎‏همۀ سلاحها را ‏‏[‏‏داشتند‏‏]‏‏ لکن ما مسلح به سلاح ایمان بودیم و‏‎ ‎‏ملت ما آرزوی شهادت می کردند. مثل اصحاب رسول الله در صدر‏‎ ‎‏اسلام، همانها که با عدۀ کم امپراتوریهای بزرگ را شکست دادند،‏‎ ‎‏ما هم با یک عدۀ کم و با نداشتن ساز و برگ جنگی یک امپراتوری‏‎ ‎‏2500 سالۀ جبار را ـ با پشتیبانی ابرقدرتها از او ـ شکستیم و‏‎ ‎‏شکست دادیم و این سد بزرگ را از پیش پای ملت خود‏‎ ‎‏برداشتیم.(187)‏

5 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏قیام برای خدا، و استقامت دنبال آن قیام. در وصیت خدا به وسیلۀ‏‎ ‎‏پیغمبر برای امت؛ این است که قیام کنید برای خدا، یکی یکی قیام‏‎ ‎‏کنید، جمع جمع قیام کنید؛ لکن قیام برای خدا. در این آیه‏‎[1]‎‏ است‏‎ ‎‏که استقامت کنید. شما ملت قیام کردید، و بحمدالله قیام شما برای‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 100

‏ ‏

روحیۀ شهادت طلبی بالاتر از اصل مبارزه است

‏ ‏

‏ ‏

‏خدا بود، همه فریاد می زدید که ما «جمهوری اسلامی»‏‎ ‎‏می خواهیم. برای احکام اسلام قیام کردید. امر اول را که‏‎ ‎‏فرموده اند قیام کنید برای خدا اطاعت کردید؛ باقی مانده است امر‏‎ ‎‏دوم: ‏فَاسْتَقِمْ کَمَآ أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ؛‎[2]‎‏ استقامت کنید، این قیام را حفظ‏‎ ‎‏کنید. این تحول روحی که برای شما ملت حاصل شده است حفظ‏‎ ‎‏کنید. استقامت کنید، نگه دارید این تحول انسانی که بالاتر از‏‎ ‎‏تحولهای فعال خارجی است. این تحولی که شما را برای رسیدن‏‎ ‎‏به آمال مشتاق کرد که خون بدهید، این تحول انسانی که شما برای‏‎ ‎‏برادرانتان حاضرید جان بدهید و حاضرید مال بدهید و حاضرید‏‎ ‎‏وقت صرف کنید، این تحول مهم بود؛ این تحول بالاتر از اصل‏‎ ‎‏مبارزه بود. تحول نفسانی؛ تحول روحی؛ تحول انسانی؛ این تحول‏‎ ‎‏را حفظ کنید؛ مستقیم باشید، استقامت کنید. دشمن در توطئه‏‎ ‎‏است. دشمن در حال توطئه و نقشه است. اگر استقامت نکنید، اگر‏‎ ‎‏این تحول را حفظ نکنید، شاید خدای نخواسته دشمن پیروز شود.‏‎ ‎‏این تحول روحی، این تحول انسانی، این تحولی که اساس پیروزی‏‎ ‎‏شما بود، این تحول را حفظ کنید تا پیروز شوید.‏

‏     خداوند ان شاءالله به شما سلامت و سعادت عنایت کند، و‏‎ ‎‏استقامت که بالاترین نعمت است. قیام برای خدا، و استقامت در‏‎ ‎‏آن قیام. تا اینجا قیام کردید و پیروز شدید؛ اگر استقامت کنید پیروز‏‎ ‎‏خواهید شد. اگر استقامت کنید این عددی که در صدد توطئه‏‎ ‎‏هستند ریشه کن خواهند شد.(188)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

4 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 101

 

امور مادی و گردش زندگی این دنیا مطرح نبود

‏ ‏

‏ ‏

‏جوانهایی گاهی می آیند پیش من و می گویند دعا کنید که ما شهید‏‎ ‎‏بشویم. شهادت را می خواهند. این یک تحولی بود که در این ملت‏‎ ‎‏پیدا شد که برایشان زندگی این دنیا خیلی مطرح نبود؛ شهادت را‏‎ ‎‏می خواستند. اگر مطرح بود این امور مادی این زندگی، نمی رفتند‏‎ ‎‏در مقابل توپ، در مقابل تانکها، مسلسلها. رفتند در مقابل توپ و‏‎ ‎‏تانک، از بچۀ اینقدری رفت تا بزرگها، از دانشگاهی رفت تا علمای‏‎ ‎‏مذهب؛ از بازاری رفت تا کارگر؛ ارتش هم جزو شما شد.(189)‏

28 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

به عشق اینکه شاید شهید شوند به خیابانها می ریختند

‏ ‏

‏ ‏

‏همین دیروز بود که اینجا می رفتم یک کسی بیخ گوشِ من گفت که‏‎ ‎‏دعا کنید من شهید بشوم. این تحول که مردم شهادت را برای‏‎ ‎‏خودشان فوز عظیم می دانستند و می آمدند توی خیابانها به عشق‏‎ ‎‏اینکه شاید هم شهید بشوند، این تحول اسباب این شد که این‏‎ ‎‏پیروزی حاصل شد. و الآن این تحول را باید حفظش کنیم.(190)‏

13 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

این روحیه انقلابی یک معجزه الهی است

‏ ‏

‏ ‏

‏ما الآن مشاهَدمان هست که جوانهای ما ـ چه جوانهای نیروی‏‎ ‎‏انتظامی و چه جوانهای معمولی و پاسدارها و حتی بازاریها ـ مکرر‏‎ ‎‏می آیند پیش من، حتی امروز، و آرزو می کنند، به من می گویند شما‏‎ ‎‏دعا کنید ما شهید بشویم. این روحیه، این روحیۀ انقلابی، که در‏‎ ‎‏نفوس پیدا شده است، این یک معجزۀ الهی است. بشر نمی تواند‏‎ ‎‏یک ملت را همچو متحول کند. دست غیبی در کار است.(191)‏

11 / 6 / 58


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 102

‏ ‏

جوانهای ما شهادت را آرزو دارند 

‏ ‏

‏ ‏

‏شهادت برای ما فیض عظیمی است و جوانهای ما شهادت را آرزو‏‎ ‎‏دارند؛ و ملتی که شهادت را آرزو دارد پیروز است. و شما ملت‏‎ ‎‏پیروزید ان شاءالله .(192)‏

21 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

روحیۀ شهادت طلبی ملت ما بر تانکهای عالم مقدم است

‏ ‏

‏ ‏

‏من مطمئنم به اینکه شما پیروز می شوید ان شاءالله ؛ برای اینکه‏‎ ‎‏یک همچو روحیه ای امروز من در بین ملتمان می بینم. یک دفعه و‏‎ ‎‏دو دفعه نبوده است، از نجف تا اینجا، مواجه شدم من با جوانهای‏‎ ‎‏زیبا، جوانهایی که اول جوانی شان است، و اینها یکی شان آمد در‏‎ ‎‏نجف آمد جلو من نشست بنا کرد قَسَم دادن من را، که شما‏‏[‏‏را‏‏]‏‏...‏‎ ‎‏قَسَم داد که من شهید بشوم. بعد هم که ما در اینجا آمدیم، زن‏‎ ‎‏این تقاضا را کرده؛ جوانها این تقاضا را کرده اند. زنی که‏‎ ‎‏بچه هایش را از دست داده است باز می گوید که من یکی ـ دو تا دارم‏‎ ‎‏این را هم می دهم. این روحیه، روحیه ای است که اطمینان برای ما‏‎ ‎‏می آورد. این بر همۀ تانکهای عالَم مُقدَّم است؛ یعنی‏‎ ‎‏پیروز می شود. این روحیه، روحیه ای است که خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی اِنعام کرده است، مرحمت کرده است، این مرحمت الهی را‏‎ ‎‏حفظ کنید، این امانت است. این را کوشش کنید محفوظ بماند. و‏‎ ‎‏مادامی که این روحیۀ الهی، این هدیۀ الهی، در بین شماها هست،‏‎ ‎‏از هیچ نترسید؛ نگرانی هیچ وقت نداشته باشید. به فکر این‏‎ ‎‏نباشید که چرا به ما اَحسَنت نگفتند؛ چرا به ما اجر ندادند؛ چرا با‏‎ ‎‏ما مثلاً همراهی نکردند. خدا همراه شماست. امام زمان ـ سلام الله ‏‎ ‎‏علیه ـ دعاگوی شماست. از چه ما می ترسیم؟ ما چرا بترسیم؟‏‎ ‎‏مایی که راهمان راه خداست، مایی که در مقابل این قدرت‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 103

‏شیطانی، که همه چیز ما را، اسلام ما را، جوانهای ما را، همه چیز‏‎ ‎‏ما را، از بین برد، قیام کردیم، از چه بترسیم؟ از این بترسیم که کشته‏‎ ‎‏می شویم؟ خوب، بشویم. جوانهای ما همه کشته شدند. از این‏‎ ‎‏می ترسیم که غلبه بکنند؟ غلبه هم بکنند ما ترس نداریم، برای‏‎ ‎‏اینکه ما حقیم. وقتی حق هستیم، غالب هم بشویم ما حق هستیم؛‏‎ ‎‏مغلوب هم بشویم ما حق هستیم. و ان شاءالله غالب می شویم،‏‎ ‎‏مطمئن باشید، دلتان را به این مبدأ خیر متصل کنید. با خدا مناجات‏‎ ‎‏کنید.(193)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

شهادت را شرف خودشان می دانند 

‏ ‏

‏ ‏

‏ما اشخاصی هستیم که در این راه، شهادت را سعادت برای‏‎ ‎‏خودمان می دانیم. ملت ما الآن هم از من می خواهند که دعا کنم که‏‎ ‎‏شهید بشوند. ملتی که شهادت را می خواهد او را از چه‏‎ ‎‏می ترسانند؟ او را از مردن می ترسانند؟ اینها شهادت را شرف‏‎ ‎‏خودشان می دانند. آنها ما را از مردن می ترسانند؟ مردن برای آنها‏‎ ‎‏ترس دارد که قائل نیستند به ماورای طبیعت.(194)‏

1 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

برای شهادت پیشقدم هستند

‏ ‏

‏ ‏

‏ملتی که اینطور تحول پیدا کرده است که در سرمای این راهها، با‏‎ ‎‏رنج، جوانهایش پیاده می آیند و غسل شهادت می کنند و پیشقدم‏‎ ‎‏برای شهادت هستند، پیروزند اینها. شما جوانها پیروزید ان شاءالله .‏‎ ‎‏و آنها که گمان می کنند که با یک ترور، با یک راه انداختن‏‎ ‎‏ناراحتیهایی می توانند این ملت را از راه خودش منحرف کنند‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 104

‏اشتباه می کنند.(195)‏

29 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

با روحیه شهادت طلبی مردم همه مشکلات را حل می کنیم

‏ ‏

‏ ‏

‏امروز همه انقلابی و آماده شهادت هستند. من جداً اعلام می کنم‏‎ ‎‏که ما می توانیم به آسانی در برابر تجاوز امریکا بایستیم. امریکا‏‎ ‎‏ممکن است ما را شکست دهد ولی نه انقلاب ما را و به همین‏‎ ‎‏دلیل است که من به پیروزی خودمان اطمینان دارم. دولت امریکا‏‎ ‎‏مفهوم شهادت را نمی فهمد. ما با چنین روحیه ای است که همه‏‎ ‎‏مشکلات ایران را حل می کنیم. به شعارهای مردم نگاه کنید که‏‎ ‎‏می گویند، «کارتر نمی داند منطق شهادت چیست».(196)‏

15 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

مکرر می آمدند اصرار می کردند که دعا کنید شهید شویم

‏ ‏

‏ ‏

‏ما باید با یک همچو قدرت و روحیه ای که شما می گویید که آنها‏‎ ‎‏می گفتند ما می خواهیم شهید بشویم به پیش برویم. من از آن وقتی‏‎ ‎‏که این نهضت شروع شد مکرر هر چند روز یک مرتبه، زنان و‏‎ ‎‏مردان می آمدند پیش من و اصرار می کردند که شما دعا کنید تا ما‏‎ ‎‏شهید بشویم. من دعا می کنم که شما موفق بشوید و ثواب شهادت‏‎ ‎‏را داشته باشید. برای اسلام خدمت کنید. این روحیه موجب‏‎ ‎‏پیشرفت است. جدیت کنید که این روحیه محفوظ باشد.(197)‏

25 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

ملت ما شهادت را ترجیح می دهد 

‏ ‏

‏ ‏

‏ملت ما شهادت را دارد ترجیح می دهد، و می گوید که ما‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 105

‏می خواهیم شهید بشویم. از اول نهضت تقریباً ـ من در نجف بودم‏‎ ‎‏آن وقت ـ تا حالا زن، مرد، جوانها می آیند و از من استدعا می کنند‏‎ ‎‏که شما دعا کنید ما شهید بشویم، من دعا می کنم ثواب شهید پیدا‏‎ ‎‏کنند. یک مجلس عقدی که ما چند وقت پیش از این در همین‏‎ ‎‏تهران داشتیم، آن زن و مردی که با هم ازدواج کردند، بعد آن زن‏‎ ‎‏یک کاغذی به من داد خواندم. دیدم می گوید که شما دعا کنید من‏‎ ‎‏شهید بشوم. زنی که تازه عروسی کرده، شوهر کرده، می گوید شما‏‎ ‎‏دعا کنید من شهید بشوم. یک ملتی که شهادت را می طلبند و دعا‏‎ ‎‏می خواهند برای شهادت، اینها از دخالت نظامی می ترسند؟ اینها‏‎ ‎‏از حصر اقتصادی می ترسند؟(198)‏

14 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

ملت ما به فداکاری خو گرفته است 

‏ ‏

‏ ‏

‏ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ‏‎ ‎‏دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه ای هراس ندارد. هراس آن دارد‏‎ ‎‏که شهادت، مکتب او نیست.(199)‏

16 / 6 / 59

*  *  *

‏ ‏

با آغوش باز شهادت را استقبال می کنند

‏ ‏

‏ ‏

‏این جوانهایی که در آن میدان دارند جنگ می روند و برادرهایشان‏‎ ‎‏[‏‏را‏‎ ‎‏]‏‏می بینند کشته شد و افتاد، هیچ فترت و فتوری به آنها دست‏‎ ‎‏نمی دهد. به همان طوری که از اینجا با شوق رفتند، با همان طور در‏‎ ‎‏جنگ هم با اشتیاق و با دلاوری و با جرأت، با آغوش باز، شهادت‏‎ ‎‏را استقبال می کنند. این یک مسأله ای است. ایران یک وضعی پیدا‏‎ ‎‏کرده است که ما نمی توانیم این وضع را تعبیری از آن بکنیم، جز‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 106

‏اینکه بگوییم یک مملکت الهی است. یک مملکتی است که‏‎ ‎‏فهمیدند افرادش و اشخاصش، که برای اسلام باید جانفشانی‏‎ ‎‏کرد.(200)‏

6 / 8 / 59

*  *  *

‏ ‏

پیرمردهای هشتاد ساله برای رفتن به جبهه گریه می کنند

‏ ‏

‏ ‏

‏ما وقتی یک ملت داریم که سی و چند میلیون است و بیست‏‎ ‎‏میلیون جوان داریم که آرزوی شهادت بسیاریشان می کنند.‏

‏     دیروز یک پیرمرد نزدیک به هشتاد ـ تقریباً بین هفتاد و هشتاد‏‎ ‎‏بود ـ آمد با من مصافحه کرد و رفت آن کنار. دوباره من دیدم ایستاد‏‎ ‎‏و دوباره دارد می آید. دفعۀ دوم که آمد اینجا، گریه می کرد.‏‎ ‎‏اشکهایش را من دیدم که آنجا جاری بود. می گفت من می خواهم‏‎ ‎‏بروم جنگ بکنم. من گفتم به او که من و تو باید دعا بکنیم، جوانها‏‎ ‎‏باید جنگ بکنند.(201)‏

12 / 8 / 59

*  *  *

‏ ‏

پیرمردهای ضعیف هم آرزوی جبهه دارند

‏ ‏

‏ ‏

‏شاید هر روز یا اکثر روزها، جوانهایی انجا بیایند و با گریه بخواهند‏‎ ‎‏که عازم به جبهه ها بشوند برای شهادت. حتی پیرمردهای ضعیف‏‎ ‎‏هم این آرزو را دارند و بچه های نارَس هم این آرزو را دارند. این‏‎ ‎‏برای این است که در این کشور اسلام حکومت می کند؛ و‏‎ ‎‏حکومت این کشور حکومت بر ابدان نیست؛ حکومت بر قلوب‏‎ ‎‏است قلوب مردم با کسانی که در این کشور حکومت می کنند‏‎ ‎‏همراه است. و ملت است که حکومت می کند.(202)‏

13 / 12 / 59


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 107

‏ ‏

جانبازان می گویند دعا کنید ما شهید شویم

‏ ‏

‏ ‏

‏دیروز یک کسی که پایش قطع شده بود، عصا زیر بغلش گذاشته‏‎ ‎‏بود، آمده اینجا. من باهاش مصافحه کردم. گفت: دعا کنید من‏‎ ‎‏شهید بشوم.(203)‏

24 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

شناخت شهادت طلبان مشکل است

‏ ‏

‏ ‏

‏شما‏‎[3]‎‏ ملتی را که معلولانشان در تختهای بیمارستانها آرزوی‏‎ ‎‏شهادت می کنند و یاران را به شهادت دعوت می کنند،‏‎ ‎‏نشناخته اید.(204)‏

9 / 4 / 60

*  *  *

‏ ‏

والدین شهدا گریه می کنند که اجازه رفتن به جبهه بیابند

‏ ‏

‏ ‏

‏نمونه ای که شما فرمودید که آن پیرزن اینطور گفته است، زیاد پیش‏‎ ‎‏من وارد می شود، نمونه ها زیاد است؛ پیرمرد، پسرهایش، پسرش،‏‎ ‎‏شهید شده، می آید گریه می کند که من می خواهم بروم، من به او‏‎ ‎‏می گویم که آخر تو مثل من پیرمردی، تو نمی توانی بروی آنجا‏‎ ‎‏جنگ کنی. خوب من می توانم بروم یک کاری بکنم.(205)‏

21 / 11 / 60

*  *  *

‏ ‏

عشق به شهادت در دل زن و مرد، پیر و جوان موج می زند

‏ ‏

‏ ‏

‏ملتی که عشق شهادت در دل زن و مرد و کوچک و بزرگش جوش‏‎ ‎‏می زند و برای شهادت هریک بر دیگری سبقت می گیرد و از‏‎ ‎‏شهوات حیوانی و دنیایی گریزان بوده و عالم غیب و رفیق اعلیٰ را‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 108

‏باور کرده است، با این خسارات‏‎[4]‎‏، هرچه بزرگ باشد، از صحنه‏‎ ‎‏خارج نمی شود.(206)‏

22 / 11 / 60

*  *  *

‏ ‏

درصدر اسلام نیز مثل جوانان ما نبوده است

‏ ‏

‏ ‏

‏این داوطلبی از برای رفتن به جبهه ها و این با آغوش باز شهادت را‏‎ ‎‏پذیرفتن، این در زمانهای سابق حتی در زمان رسول الله و حتی‏‎ ‎‏زمان امیر المؤمنین ـ سلام الله علیه ـ به این شکل نبوده است.(207)‏

19 / 12 / 60

*  *  *

‏ ‏

اشک می ریزند برای اینکه بروند جبهه و شهید شوند

‏ ‏

‏ ‏

‏شما مثل این پاسدارهایی که اشک می ریزند برای اینکه بروند به‏‎ ‎‏جبهه و شهید بشوند، کجا سراغ دارید؟(208)‏

1 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

همه با روی گشاده به طرف جبهه می روند

‏ ‏

‏ ‏

‏اینها‏‎[5]‎‏ نمی دانند که در یک کشوری که وضعش اینطوری است، در‏‎ ‎‏یک کشوری که همۀ مردمش فریاد می زنند و جنگ می روند و‏‎ ‎‏عشق به فداکاری دارند، در یک همچو کشوری نمی شود از این‏‎ ‎‏کارها کرد، نمی شود با این کشور معارضه کرد، نمی شود در این‏‎ ‎‏کشور کودتا کرد. کشوری که همۀ قوای نظامی اش دنبال شهادت‏‎ ‎‏می روند و همۀ قوای نظامی و انتظامی ـ پاسدار مسلحش ـ و همۀ‏‎ ‎‏عشایری، که آنها هم در جنگها وارد می شوند. همه دارند با روی‏‎ ‎

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 109

‏گشاده طرف شهادت می روند، با یک همچو کشوری نمی شود‏‎ ‎‏بایک گروه چند صد نفری ـ یا بیشتر یا کمتر ـ معارضه بکنند.(209)‏

21 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

در همان حال که دستشان قطع شده به میدان می روند

‏ ‏

‏ ‏

‏یکی از آقایان به من گفت که در جبهه نوجوان دوازده ـ سیزده‏‎ ‎‏ساله ای را دیده است که دستش قطع شده و بلافاصله دست قطع‏‎ ‎‏شدۀ خود را گرفته و رفته است به سوی میدان جنگ.(210)‏

4 / 3 / 61

*  *  *

‏ ‏

جهاد در راه خداوند را با جان و مال می خرند

‏ ‏

‏ ‏

‏گاهی امریکا ایران را تهدید می کند، و هنوز نفهمیده است که ایران‏‎ ‎‏که برای کوتاه شدن دست آنان با انگیزۀ شهادت قیام نموده است و‏‎ ‎‏جهاد در راه خداوند را به جان و دل می خرد، از تهدید امثال او باک‏‎ ‎‏ندارد.(211)‏

15 / 3 / 61

*  *  *

‏ ‏

ملتی که طعم شیرین شهادت را چشیده است از ابرقدرتها نمی هراسد

‏ ‏

‏ ‏

‏گمان کرده اند دولت متکی به خدا و ملت عظیم ایران بیدی است‏‎ ‎‏که از این بادها بلرزد. ملتی که اکنون طعم شیرین شهادت را‏‎ ‎‏چشیده است و پیرو مولای خود امیرالمؤمنین و اولاد عظیم القدر‏‎ ‎‏او که شهادت را فوز عظیم می دانسته و در محراب شهادت و‏‎ ‎‏میدان نبرد ندای ‏فزت و رب الکعبه‎[6]‎‏ را سر می دادند از سازمانهای‏‎ ‎‏نوکر ابرقدرتها نمی هراسد. ملتی که ابرقدرت امریکا را از  کشور‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 110

‏بقیة الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ با ذلت و خواری راند و نفت و‏‎ ‎‏خزائن خود را از حلقوم آن بیرون کشید، از طبلهای تو خالی‏‎ ‎‏سازمانهای ساختۀ آن نمی ترسد. و این ملت و دولت پیرو آن،‏‎ ‎‏همان گونه که کراراً اعلام نموده اند، خواستهای مشروع خود را از‏‎ ‎‏صدام و حزب عفلقی می گیرند، و برای احقاق حق مشروع خود به‏‎ ‎‏هر اقدامی دست می زنند «بَلَغَ مٰا بَلَغْ»‏‎[7]‎‏.(212)‏

25 / 4 / 61

*  *  *

‏ ‏

روحیات مجاهدان ما، در صدر اسلام کمتر دیده شده است

‏ ‏

‏ ‏

‏شما می بینید این ارتشیها و پاسدارها و بسیج و سایر نیروها در‏‎ ‎‏جبهه چه می کنند. آنها وقتی می خواهند به خط مقدم بروند، انگار‏‎ ‎‏که به حجلۀ عروسی می روند و حتی صدر اسلام هم اینچنین‏‎ ‎‏وضعی را کمتر به خود دیده است. و بعضی از افراد نمی توانند این‏‎ ‎‏همه از خود گذشتگی را بفهمند و کارهای انجام شده را نادیده‏‎ ‎‏می گیرند.(213)‏

21 / 7 / 61

*  *  *

‏ ‏

تأسف می خورند که چرا فرزندی ندارند در راه خدا بدهند

‏ ‏

‏ ‏

‏اسلام چیزی نیست که کسی بتواند از آن رویگردان باشد. ما هر‏‎ ‎‏روز شاهدیم که مادران شهدا، کسانی که حتی چند شهید داده اند،‏‎ ‎‏فریاد می زنند که اگر باز هم داشتیم در راه خدا می دادیم و تأسف‏‎ ‎‏می خورند که دیگر فرزندی ندارند که در راه خدا بدهند. اجانب‏‎ ‎‏تبلیغ می کنند که در ایران بچه های کوچک را با زور به جبهه‏‎ ‎‏می فرستند، در حالی که چنین نیست. مردم می خواهند جلوی این‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 111

‏جوانهای چهارده پانزده ساله را بگیرند که به جبهه نروند، ولی آنها‏‎ ‎‏از دست پدر و مادرها فرار می کنند و به جبهه می روند. مسلماً‏‎ ‎‏فردی را که بالغ نیست، نه کسی می گوید به جبهه برو و نه کسی‏‎ ‎‏چنین حقی دارد که بگوید. مردم ما بحمدالله ، خودشان از رفتن به‏‎ ‎‏جبهه ها استقبال می کنند و جبهه ها را پر می کنند.(214)‏

3 / 9 / 61

*  *  *

‏ ‏

ملتی که برای شهادت ایستاده است مشکلات در او اثر ندارد

‏ ‏

‏ ‏

‏ملتی که برای شهادت ایستاده است مشکلات در او اثری ندارد.‏‎ ‎‏پدران و مادرانی که عزیزان خودشان را فدای اسلام می کنند،‏‎ ‎‏مشکلاتی برای آنها پیش نمی آید، آنها بر مشکلات غلبه کرده اند.‏‎ ‎‏کشور ما بر مشکلات خودش غلبه کرده است، تمام فشارها را از‏‎ ‎‏همۀ اطراف بر او آورده اند و تحمل کرده است و ‏اِنَّ الله َ مَعَ‎ ‎الصّٰابِرینَ‎[8]‎‏.(215)‏

4 / 2 / 62

*  *  *

‏ ‏

ملت با نورانیت و طمأنینه آماده شهادت هستند

‏ ‏

‏ ‏

‏بحمدالله ایران به این صفت، بسیاری از قشرها به این صفت متصفند‏‎ ‎‏و من فراموش نمی کنم قصۀ روز جمعه‏‎[9]‎‏ را که آنطور باشکوه، با‏‎ ‎‏نورانیت، با استقامت گذشت. آنطور مردم با طمأنینه، با آن‏‎ ‎‏صداهایی که می آمد، با آن رگبارهایی که می آمد، من ملاحظه‏‎ ‎‏می کردم، نگاه می کردم، مخصوصاً نگاه می کردم ببینم در بین مردم‏‎ ‎‏چه وضعی هست، ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی درش پیدا‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 112

‏باشد. و آن وقت امام جمعه آنطور با آن طنین قوی صحبت‏‎ ‎‏کرد،مردم آنطور گوش کردند، آنطور فریاد زدند که ما برای شهادت‏‎ ‎‏آمدیم. یکی از اینهایی که شهید شده است ـ یا اینکه چند نفر، یکی ـ‏‎ ‎‏دو نفر ازشان ـ به من گفتند که این وصیت هم کرده است، همینکه‏‎ ‎‏من می روم برای شهادت، وصیت کرده و از همانهایی است که در‏‎ ‎‏همین جا شهید شده. با یک همچو ملتی کسی نمی تواند مقابله کند.‏‎ ‎‏ملتی که اینطور است؛ آن روزی که اعلام می کنند که می خواهیم‏‎ ‎‏بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتی آنهایی که‏‎ ‎‏نمی آمدند برای نماز، ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ قراری که برای من نقل کرده اند، آنهایی‏‎ ‎‏که برای نماز جمعه هم نمی آمدند هفته های دیگر، این هفته‏‎ ‎‏آمده اند؛ این یک همچو ملتی است. یک همچو ملتی را نمی تواند‏‎ ‎‏کسی به واسطۀ بمباران کردن یک جایی، به واسطۀ شرارتهایی که‏‎ ‎‏دارد می شود، این را منصرفش کند از اینکه دارد.‏‏(216)‏

1 / 1 / 64

*  *  *

‏ ‏

بعد از موشک خوردن می ایستد و می گوید جنگ جنگ تا پیروزی

‏ ‏

‏ ‏

‏یک کشوری که همه بیدار و همه مستعد برای شهادت هستند،‏‎ ‎‏اینها را از چه می ترسانند؟ کسی که می گوید «من شهادت را‏‎ ‎‏می خواهم، دعا کنید که من شهید بشوم» شما او را از قتل‏‎ ‎‏می ترسانید؟ شما او را از موشک می ترسانید؟ یک کسی که بعد از‏‎ ‎‏موشک خوردن می ایستد و می گوید «جنگ، جنگ تا پیروزی»‏‎ ‎‏شما او را از جنگ می ترسانید؟ این وضع، وضعی است که خدا‏‎ ‎‏پیش آورده است، چیزی را که خدا پیش آورده، با او معارضه‏‎ ‎‏نمی شود کرد.(217)‏

15 / 1 / 64


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 113

‏ ‏

با عشق و عطش به پیشباز شهادت می روند 

‏ ‏

‏ ‏

‏مگر ما و شما هر روز شاهد این کاروانهای کربلا نیستیم که با شور‏‎ ‎‏و شوق و عشق و عطش به پیشباز شهادت می روند. مگر شما هر‏‎ ‎‏روز شاهد میدانهای با عظمت قتال با متجاوزین نیستید که به مرگ‏‎ ‎‏لبخند می زنند و معجزه می آفرینند. راستی این چه تحولی است که‏‎ ‎‏بر سراسر این کشور صاحب الزمان ـ روحی فداه ـ نور افشانی‏‎ ‎‏می کند و چه آتشفشانی است که منحرفان و کج اندیشان و‏‎ ‎‏بدخواهان را در خود فرو برده و ذوب می کند؟ این، جز ارادۀ خدا‏‎ ‎‏و جلوۀ اوست که خفاشان از آن می گریزند و اولیای خدا و عارفان‏‎ ‎‏به آن دل بسته اند؟(218)‏

3 / 12 / 64

*  *  *

‏ ‏

ملت ما از بذل فرزندان خود لذت می برند

‏ ‏

‏ ‏

‏الحمدلله این کشور رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ امروز‏‎ ‎‏میلیونها جوان داوطلبِ جنگ و شهادت در خود پرورانده است و‏‎ ‎‏دل و دیدگان ملت ما را جز رضایت حق چیزی پر نخواهد کرد و به‏‎ ‎‏همین جهت از بذل مال و جان و فرزندان خویش در راه خدا لذت‏‎ ‎‏می برند.(219)‏

6 / 5 / 66

*  *  *

‏ ‏

جانبازان از خدا گله می کنند که مگر ما لایق شهادت نبودیم

‏ ‏

‏ ‏

‏ملتی که دنبال شهادت است، ملتی که افرادش این است که دست‏‎ ‎‏و پایشان وقتی قطع می شود، گله می کنند که خدایا! چطور؟ مگر ما‏‎ ‎‏لایق نبودیم که جان ما را بگیری؟ یک همچو ملتی را نترسانید از‏‎ ‎‏اینکه ما چه می کنیم.(220)‏

8 / 3 / 66

‎ ‎

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 114

  • )) «قُلْ إنَّمَآ أَعِظُکُمْ بِوٰاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لله ِِ...»؛ (سبأ / 46).
  • )) هود / 112.
  • )) منافقین و دشمنان خارجی.
  • )) شهادت شخصیتهای بزرگ و متعهد.
  • )) اشخاص منحرف داخل و خارج کشور.
  • )) به خدای کعبه رستگار شدم.
  • ))هرچه بادا باد.
  • )) بقره / 153.
  • )) روز جمعه 24 اسفند 1363 که منافقین در محل برگزاری نمازجمعه تهران بمبگذاری کردند.