هفتم تیر 1360
شهادت این چند نفر عزیز، ملت را از صحنه خارج نمیکند
حالایی که همچو قیام مردانۀ بزرگی رخ داده است. و اینطور ملت ما برای همه چیز ایستاده است، حالا شما می توانید با یک بمب و
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 286
با کشتن یک شخصیت ـ ولو هر چه شخصیت بزرگی باشد ـ می توانید ملت را هم از صحنه خارج کنید؟ یا اینکه ملت فریادش بیشتر می شود و مشتش گره بیشتر پیدا می کند و عزمش جزمتر می شود؟ شما باید این «الله اکبر»ها را از مردم بگیرید!
چند نفر عزیز که بسیار خاطرشان عزیز است، گرفتن از ملت، ملت را عقب نمی نشاند، صفها فشرده تر می شود، فریادها بیشتر می شود و مشتها گرهش محکمتر می شود. شما نمی توانید با ترور بعضی شخصیتها، با بمب گذاشتن در بعضی جاها ـ هر جا باشد ـ نمی توانید این ملت را از صحنه خارج کنید. این ملت سرتاسر کشور الآن در [صحنه اند. ]الآن در تمام کشور در صحنه، مردم موجودند و با مشتهای گره کرده ایستاده اند در مقابل شما. ملتی که جوانش هر دو پایش را از دست داده و او را خواباندند و آوردند پیش من، مع ذلک، می گوید که دعا کنید که من شهید بشوم، ملتی که مادر شهید می آید و می گوید من اولاد دیگری هم دارم و برای شهادت حاضرم بدهم، ملتی که جوانهای او در جبهه ها نماز شب می خواند و جهاد فی سبیل الله می کند و این جهاد را برای خودش فخر می داند و زندگی ننگین فرصت طلبی و راحت طلبی را به کنار زده است و شب و روز خودش را در سنگر با آن هوای گرم و با آن بی آبی و با آن شدت می گذراند و پیشروی می کند، با کشتن من و امثال من کنار می رود این ملت؟!(527)
8 / 4 / 60
* * *
بهشتی مظلوم زیست
البته این پیشامد برای همۀ ملت ما ناگوار بود و یک اشخاصی که
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 287
برای خدمت خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزار این کشور بودند، اشخاصی بودند که آن قدری که من از آنها می شناسم از ابرار بوده اند، از اشخاص متعهد بوده اند که در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی است. ایشان را من بیست سال بیشتر می شناختم. مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود. و آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی [را] که بیشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلابند، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود. تهمتها؛ تهمتهای ناگوار به ایشان می زدند! از آقای بهشتی اینها می خواستند موجود ستمکار دیکتاتور معرفی کنند، در صورتی که من بیش از بیست سال ایشان را می شناختم و بر خلاف آنچه این بی انصافها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و «مرگ بر بهشتی» گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدین، علاقه مند به ملت، علاقه مندبه اسلام و به درد بخور برای جامعۀ خودمان می دانستم. و شما گمان نکنید که این آقایان که وارد شدند در این شغلهای دولتی، اینها یک اشخاصی بودند یا هستند که راهی برای استفاده جز این مقام ندارند؛ اینها هر کدام اشخاص متعهدی بودند که در پیش مردم مقام داشتند، در پیش روحانیت مقام بزرگ داشتند، و اینطور نبود که وا خورده باشند که بخواهند بیایند اینجا انحصار طلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهایی که انحصارطلب بودند و می خواستند بهشتی و خامنه ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج کنند. اینها رفتند به آقای بهشتی و این جمعی که در این واقعه[...]؛ در این واقعۀ فجیع [که] به دست عمّال امریکا و به
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 288
دست اشخاصی که کسی [که]«شناخت» آنها را خوانده باشد، می داند که به هیچ یک از اصول اسلامی اعتقاد نداشتند، [درست شده بود،] به دست اینها شهید شدند و به درگاه خدا شتافتند وَنَحْنُ اِنْ شٰاءَ الله ُ بِهِمْ لاٰحِقُون.(528)
8 / 4 / 60
* * *
محمد منتظری فرزند اسلام و قرآن بود
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای منتظری ـ دامت برکاته
گرچه تمام شهیدان انقلاب و شهیدان عزیز و معظم یکشنبه شب، از برادران ما و شما بودند و ملت قدرشناس برای آنان به سوگ نشستند و دشمنان اسلام در شهادت آنان شاد و اسلام عزیز سرافراز است لکن از فرزند عزیز شما شناختی دارم که باید به شما با تربیت چنین فرزندی تبریک بگویم. او از وقتی که خود را شناخت و در جامعه وارد شد، ارزشهای اسلامی را نیز شناخت و با تعهد و انگیزۀ حساب شده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران گردید. او با دید وسیعی که داشت، سعی در گسترش مکتب و پرورش اشخاص فداکار می نمود. محمد شما و ما، خود را وقف هدف و برای پیشبرد آن سر از پا نمی شناخت. شما فرزندی فداکار و متعهد و متفکر و هدفدار تسلیم جامعه کردید و تقدیم خداوند متعال. او فرزند اسلام و فرزند قرآن بود. او عمری در زجرها و شکنجه ها و از آن بدتر، شکنجه های روحی از طرف بدخواهان به سر برد. او به جوار خداوند متعال شتافت و با دوستان
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 289
و برادران خود راه حق را طی کرد. خدایش رحمت کند و با موالیانش محشور فرماید. از خداوند متعال برای جنابعالی و بازماندگان این فرزند برومند اسلام صبر و اجر خواهانم.(529)
8 / 4 / 60
* * *
ملت ایران در این فاجعه 72 تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد
ملتی که برای اقامۀ عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادی قیام نموده است، خود را برای شهادت و شهید دادن آماده نموده است و به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند.مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پرافتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهیدپرور ما رسیده است؟ مگر عزت و شرف و ارزشهای انسانی، گوهرهای گرانبهایی نیستند که اسلاف صالح این مکتب، عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگهبانی از آن وقف نمودند؟
مگر ما پیروان پاکان سرباخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم؟ مگر دشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزشهای انسانی شهیدان عزیز ما را از آنان سلب کند؟ مگر دشمنهای فضیلت می توانند جز این خرقۀ خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند؟ بگذار این ددمنشان که جز به «من» و «ما»های خود نمی اندیشند و یَأْکُلُونَ کَمَا
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 290
تَأْکُلُ الأَنْعَامُ عاشقان راه حق را از بند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشوق برسانند.
ننگتان باد ای تفاله های شیطان، و عارتان باد ای خودفروختگان به جنایتکاران بین المللی که در سوراخها خزیده و در مقابل ملتی که در برابر ابرقدرتها برخاسته است، به خرابکاریهای جاهلانه پرداخته اید. عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزۀ فداکاری او اطلاعی دارید. شما ملتی را که برای سقوط رژیم پلید پهلوی و رها شدن از اسارت شیطان بزرگ دهها جوان عزیز خود را فدا کرد و با شجاعت بیمانند ایستاد و خم به ابرو نیاورد، نشناخته اید. شما ملتی را که معلولانشان در تختهای بیمارستانها آرزوی شهادت می کنند و یاران را به شهادت دعوت می کنند، نشناخته اید. شما کوردلان با آنکه دیده اید با شهادت رساندن شخصیتهای بزرگ صفوف فداکاران در راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصمم تر می شود، می خواهید با به شهادت رساندن عزیزان ما این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید. شما تا توانسته اید به فرزندان اسلام چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربۀ ناسزا و تهمتهای ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید، و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوایی همه تان بر سر بازارها زده شد، در سوراخها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید که به خیال خام خود ملت شهیدپرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید، و نمی دانید که در قاموس شهادت واژۀ وحشت نیست. اکنون اسلام به این شهیدان و شهیدپروران افتخار می کند و با
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 291
سرافرازی همۀ مردم را دعوت به پایداری می نماید، و ما مصمم هستیم که روزی رخش ببینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم.
ملت ایران در این فاجعۀ بزرگ 72 تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد. ملت ایران سرافراز است که مردانی را به جامعه تقدیم می کند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرده بودند و دشمنان خلق گروهی را شهید نمودند که برای مشورت در مصالح کشور گرد هم آمده بودند. ملت عزیز، این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق،گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند. گیرم که شما با شهید بهشتی که مظلوم زیست و مظلوم مُرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از هفتاد نفر بیگناه که بسیاری شان از بهترین خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید؟ جز آنکه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف کنان چپاولگران شرق و غرب می باشید. ما گر چه دوستان و عزیزان وفاداری را از دست دادیم که هر یک برای ملت ستمدیده استوانۀ بسیار قوی و پشتوانۀ ارزشمند بودند، ما گر چه برادران بسیار متعهدی را از دست دادیم که أَشِدَّآءُ عَلَی الکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیْنَهُمْ بودند و برای ملت مظلوم و نهادهای انقلابی سدی استوار و شجره ای ثمربخش به شمار می رفتند، لکن سیل خروشان خلق و امواج شکنندۀ ملت با اتحاد و اتکال به خدای بزرگ هر کمبودی را جبران خواهد کرد. ملت ایران با اعتماد به قدرت لایزال قادر متعال همچون دریایی مواج به پیش می رود و در مقابل ابرقدرتها و
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 292
تفاله های آنان با صفی مرصوص ایستاده است، و شما درماندگان عاجز را که در سوراخها خزیده اید و نفَسهای آخر را می کشید به جهنم می فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه این کشور و ملت است.
اینجانب بار دیگر این ضایعۀ عظیم را به حضور بقیة الله ـ ارواحناله الفداء ـ و ملتهای مظلوم جهان و ملت رزمندۀ ایران تبریک و تسلیت عرض می کنم. من با بازماندگان شریف و عزیز این شهدا در غم و سوگ شریک و رحمت واسعۀ خداوند رحمان را برای این مظلومان و صبر و شکیبایی را برای بازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بی پایان ملت بر شهدای انقلاب از 15 خرداد 42 تا 7 تیرماه 60، و سلام و تحیت بر مظلومان جهان و مظلومان ایران در طول تاریخ.(530)
9 / 4 / 60
* * *
شهادت آقای بهشتی منحرفین را رسوا کرد
شما می بینید که در زمانی که مرحوم آقای بهشتی زنده بودند، چه وضعی پیش آوردند این اراذل و ایشان را یک چهرۀ دیگری نشان داده بودند که آن روز در خیابانها هم بر ضد ایشان تظاهرات می کردند، صحبت می کردند و نمی دانستند قصه را. شهادت ایشان اسباب این شد که یک بهرۀ بزرگی ما برداشتیم و آن اینکه ثابت شد که آن انحراف بوده است، آن کار آنها انحرافی بوده است. و همین طور هر قصه ای که اینها خواستند از آن بهره برداری کنند، ما بهره برداری کردیم.
و البته خیلی خسارت به ما وارد شد، لکن خسارت در مقابل
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 293
اسلام؛ یعنی، ما مقصد داشتیم، هدف داشتیم و هدف ما یک هدف الهی بود و روحی بود. افرادی را که از دست می دادیم البته مهم بودند، لکن در راه هدف. اگر بهره برداری برای هدف بود، ارزش داشت و ما بهره برداری کردیم برای هدف.(531)
17 / 6 / 60
* * *
شهادت این هفتادنفر مظلوم، مردم را متحول کرد
شما دیدید که صبح آن روزی که مرحوم آقای بهشتی و آن هفتاد نفر مظلوم در آنجا، آنطور به وضع فجیع شهید شدند، مردم فرق کردند؛ یکدفعه تمام صحبتها برگشت. آنهایی که فریاد [می زدند،] همانهایی که بهشان تزریق کرده بودند که این آدم چطور و کذا و کذاست و آنطور برای ایشان شعار به ضد ایشان می دادند، یکدفعه شعارها برگشت و به نفع ایشان شد؛ یعنی، به نفع اسلام شد. حزب شما هم معرفی اش آنطوری که در آن وقت می کردند، همین طورها بود که این حزبی است که حزب حاکم و انحصار طلب و کذا و کذا و چنان [است.] خوب، من البته تمام حزب را که من نمی شناختم و نمی شناسم، لکن افرادی که این حزب را ایجاد کردند، خوب، من می شناختم. من آقای خامنه ای را بزرگش کردم. من آقای هاشمی را بزرگ کردم، من آقای بهشتی را بزرگش کردم. دیدم اینها را از اول تا آخر. بسیاری از اینها [را،] خوب، من می شناختم که اینها اشخاصی نیستند که نه، انحصار طلب به آن معنایی که آنها می گویند، [نیستند.]
البته انحصار به این معنا که باید اسلام باشد، غیر اسلام نباشد؛ همۀ ما انحصار طلبیم و اسلام اصلاً اینطوری است. پیغمبر اسلام
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 294
هم [می گفت:] «لا اله الا الله »؛ این انحصار است دیگر؛ یعنی فقط همین، دیگر غیر از این نه. ما هم حرفمان این است که فقط اسلام؛ غیر از این نه. این انحصاری که می گویند، اگر این است، مسلمین همه انحصارطلبند، پیغمبرها هم همه انحصار طلب بودند، و خدای تبارک و تعالی هم انحصار طلب [است.]«انحصار»، این صحیح است. انحصارطلبی ـ فی نفسه ـ یک امر فاسدی نیست که هر انحصارطلبی فاسد است. انحصار که بخواهد همه چیز را به نفع مادیت تمام بکند، برای خود آدم باشد، این انحصارطلبی فاسد است. البته اگر شما و ما و هر کدام اینها بخواهیم بهره برداری برای خودمان بکنیم، از این شهدایی که خون خودشان را دادند، ما هم انحصارطلب به آن معنای فاسدش هستیم. اما من که شماها را می شناختم و می دیدم اینطوری نیست مسأله و مقصد شما اسلام است، خوب، من گاهی هم به اشخاص می گفتم که صحیح نیست. در هر صورت، شهادت آقای بهشتی و این هفتاد نفر مظلوم یکدفعه متحول کرد مردم را به اینکه کم کم بیدار شدند. الآن بعضی از آن اشخاص که در آن وقت چیزهایی ـ مثلاً ـ می گفتند، برگشته اند و پشیمان شده اند و اظهار ندامت می کنند، و توبه می کنند و مثل قضیۀ تائبین شده است الآن، و هر قصه ای که واقع می شود اینطور است.(532)
17 / 6 / 60
* * *
برای شهدای هفتم تیر عظمت و بزرگواری قائلم
اینجانب از پیشگاه مقدس حق ـ جل و علا ـ عظمت برای اسلام و مسلمین و بیداری برای دولتهای اسلامی و عزت و شرف برای کشورهای اسلامی و رحمت برای شهدای اسلام در طول تاریخ
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 295
خصوصاً شهدای هفتم تیر، و صبر و شکیبایی برای ملت ایران و بازماندگان شهدا خواستارم. و هر چند برای همۀ شهدا و بویژه شهدای 7 تیر عظمت و بزرگواری قائلم، و لکن شناخت من از شهید مظلوم بهشتی و ابعاد گوناگون او و شهید محمد منتظری و مجاهدات ارزشمند او بیشتر است و نمی توان تأسف شدید خویش را در فقدان آنان پنهان کرد.(533)
6 / 4 / 61
* * *
فاجعه هفتم تیر انقلاب را سرعت بخشید
مگر شهدای بزرگوار هفتم تیر در مجاهدات سرسختانۀ خود و فداکاری بیدریغ در راه هدف چه می خواستند جز پیروزی انقلاب و سرنگونی پرچم شیطانی کفر و نفاق، و جز افتادن ماسک ریا و تزویر چهره های کریه و ددمنشانه به صورت خلقی و اسلامی؟ چه بسا اگر این شهادتهای دلخراش واقع نمی شد، آنان با همان خوی شیطانی و با ظاهری فریبنده در صحنۀ بازیهای سیاسی باقی می ماندند و بی امان ضربه های خویش را به انقلاب و فرزندان راستین آن وارد می کردند و برای اسلام و مسلمانان مظلوم سنگِ راه می شدند و با ضربۀ نهایی امریکا و دیگر ابرقدرتها جمهوری را شکست می دادند، یا لااقل پیروزی را به عقب رانده و راه را طولانی می کردند، ولی این فاجعۀ غمناک و شهادتهای پی درپی به پیروزی اسلام انقلابی سرعت بخشید.(534)
6 / 4 / 61
* * *
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 296