فصل پنجم: ایام الله خونبار در انقلاب اسلامی ایران

هشتم شهریور 1360

هشتم شهریور 1360

‏ ‏

دست جنایتکاران منافق، رئیس‌جمهور متعهدی را از ملت گرفت

‏ ‏

‏ ‏

‏گرچه دست جنایتکاران و منافقان، رئیس جمهور‏‎[1]‎‏ متعهد و مؤمنی‏‎ ‎‏را از ملت مجاهد ایران گرفت و یکی از خدمتگزاران صدیق را به‏‎ ‎‏شهادت رساند و ملت عزیز را از خدمت او، و او را از خدمت به‏‎ ‎‏ملت محروم کرد و گمان کرد که با ترور اشخاص، ملت بپاخاسته از‏‎ ‎‏تصمیم خود عقب می نشیند و در خدمت به اسلام بزرگ سستی‏‎ ‎‏می ورزد و در نتیجه راه برای قدرتهای چپاولگر باز می شود، ولی‏‎ ‎‏شرکت بی سابقۀ مردم کشور، امید بدخواهان را مبدل به یأس و‏‎ ‎‏طمع آزمندان را برای همیشه برید.(535)‏

17 / 7 / 60

*  *  *

‏ ‏

رجائی که وضع منزلش آنطوری است برای چه بترسد؟

‏ ‏

‏ ‏

‏در جمهوری اسلامی، این معنا که هم مقامات آن مقاماتی که سابق‏‎ ‎‏تخیل می شد، نیست و هم اشخاصی که متصدی امور هستند، آن‏‎ ‎‏اشخاصی که در یک خانوادۀ اشرافی بزرگ شده باشند و یک‏‎ ‎‏زندگی چه کرده باشند و نتوانند بسازند با مردم، نتوانند بسازند با‏‎ ‎‏یک زندگی عادی، آن طور هم نیستند.‏

‏     من فیلمی که دیشب از مرحوم رجایی گذاشته بودند و منزلش‏‎ ‎‏را نشان می دادند ـ یک دفعۀ دیگر هم مثل اینکه دیدم این را ـ‏‎ ‎‏بعضی از اشخاصی که پیش من بودند، می گفتند: ما رفتیم منزل‏‎ ‎‏آقای رجایی، این خوب نشان می داد، آنجا به این اندازه نیست؛‏‎ ‎‏واقع مطلب اینطور نیست. این یک چیز بزرگی کانّه نشان دارد‏‎ ‎‏می دهد و حال آنکه ما که رفتیم منزلشان دیدیم که، مسأله اینطور‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 297

‏هم نیست. وقتی بنا شد که یک نفر رئیس جمهور شده یا یک نفر‏‎ ‎‏نخست وزیر است، آقا منزلش آنطوری است و وضع عادی اش‏‎ ‎‏اینطوری است، این دیگر نمی شود که از یک قدرت بزرگی بترسد.‏‎ ‎‏برای چه بترسد؟ این را که از او نمی گیرند. آن باید بترسد که‏‎ ‎‏می خواهد چپاول کند و می خواهد یک حکومت کذایی بکند، آن‏‎ ‎‏باید بترسد. اما رجایی ـ خدا رحمتش کند ـ و امثال اینها و باهنر و‏‎ ‎‏اینهایی که ما از دست دادیم، که اینطور نبودند که زندگی شان‏‎ ‎‏جوری باشد که مبادا یک وقتی از دست ما برود؛ خاضع بشوند‏‎ ‎‏پیش دیگران و برای اینکه زندگی را بیشترش بکنند زورگویی کنند‏‎ ‎‏به مردم.(536)‏

7 / 6 / 61

*  *  *

‏ ‏

رجائی معلم اخلاق بود

‏ ‏

‏ ‏

‏مرحوم آقای «رجایی» که همه می دانید چقدر مرد متعهدی و‏‎ ‎‏خدمتگزاری بود، و واقعاً معلم اخلاق بود به اعمال خودش. و‏‎ ‎‏همین طور آقای «باهنر» که مرد دانشمند متعهد و معلمی بود.(537)‏

7 / 6 / 62

*  *  *

‏ ‏

خداوند خواست که شهید رجایی و شهید باهنر با هم به سوی او هجرت کنند

‏ ‏

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏منطق ملت ما، منطق مؤمنین، منطق قرآن است: ‏إِنَّا لله ِِ وَ إِنَّآ إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ.‎ ‎‏با این منطق، هیچ قدرتی نمی تواند مقابله کند. جمعیتی که ـ ملتی‏‎ ‎‏که ـ خود را از خدا می دانند و همه چیز خود را از خدا می دانند و‏‎ ‎‏رفتن از اینجا را به سوی محبوب خود، مطلوب خود می دانند، با‏‎ ‎‏این ملت نمی توانند مقابله کنند. آن که شهادت را در آغوش،‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 298

‏همچون عزیزی می پذیرد، آن کوردلان نمی توانند مقابله کنند. اینها‏‎ ‎‏یک اشتباه دارند و آن اینکه شناخت از اسلام و شناخت از ایمان و‏‎ ‎‏شناخت از ملت اسلامی ما ندارند. آنها گمان می کنند که با ترور‏‎ ‎‏شخصیتها، ترور اشخاص، می توانند با این ملت مقابله کنند؛ و‏‎ ‎‏ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم‏‎ ‎‏ملت ما منسجمتر شد.‏

‏     ‏‏ملتی که قیام کرده است. در مقابل همۀ قدرتهای عالم، ملتی که‏‎ ‎‏برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای‏‎ ‎‏پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است، این ملت را با ترور نمی شود‏‎ ‎‏عقب راند. آنها گمان می کنند که افکار مؤمنین و ملت بپاخاستۀ ما‏‎ ‎‏همچون افکار غربزده ها و غرب است که جز به دنیا فکری‏‎ ‎‏نمی کنند و جز متاع دنیا را نمی بینند، آنها هم آن طورند.‏

‏     ملتی که از اول، از صدر اسلام و پیشوایان آن جان خودشان را‏‎ ‎‏فدا کردند برای هدف خودشان، که آن خدا و اسلام است، به این‏‎ ‎‏مسائل و به این امور از بین نخواهند رفت و سستی نخواهند‏‎ ‎‏داشت. ملت ما، ملت عزیز ما در تاریخ خوانده است که علی بن‏‎ ‎‏ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ با دست یکی از همین منافقین، با دست‏‎ ‎‏یکی از همین اشخاصی که به صورت اسلام، ‏‏[‏‏اما‏‏]‏‏ از اسلام جدا‏‎ ‎‏بودند،  فرق مبارکش شکافت. ملت ما چون علی بن ابی طالب را‏‎ ‎‏فدا کرده است از برای اسلام، فدا کردن امثال این شهدا برای ملت‏‎ ‎‏ما یک مسأله مهم نیست، گرچه خود واقعه و خود این افرادی که‏‎ ‎‏شهید شده اند در نظر همۀ ما عزیز و ارجمندند؛ و آقای رجایی و‏‎ ‎‏آقای باهنر هر دو شهیدی که باهم در جبهه های نبرد با قدرتهای‏‎ ‎‏فاسد هم جنگ و همرزم بودند. و مرحوم شهید رجایی به من گفتند‏‎ ‎‏که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بوده ام و خداوند‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 299
‏خواست که باهم از دنیا هجرت کنند و به سوی او هجرت کنند.‏‎ ‎‏کسی که هجرت را به سوی خدا می داند و شهادت را فوز عظیم‏‎ ‎‏می داند، و شهدایی که در صدر اسلام و از صدر، اسلام تا کنون‏‎ ‎‏داده است عالیتر و بالاتر از تمام افرادی هستند که در این قرن‏‎ ‎‏موجودند. مثل علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ و حسن بن علی‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ و حسین بن علی و اصحاب او ـ سلام الله علیهم ـ و‏‎ ‎‏سایر ائمۀ ما ـ علیهم السلام ـ آنها همۀ عمر خودشان را صرف‏‎ ‎‏کردند تا اسلام را حفظ کنند و ماهم تمام عمرمان را باید صرف‏‎ ‎‏کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده ‏‏[‏‏شده‏‎ ‎‏]‏‏است، حفظ کنیم. ‏

‏     من در عین حال که شهادت این دو بزرگوار برای من بسیار‏‎ ‎‏مشکل است، در عین حال، می دانم که آنها به رفیق اعلیٰ متصل‏‎ ‎‏شده اند و برای آنها آرامش هست و اینطور گرفتاریهایی که الآن‏‎ ‎‏برای ما هست، دیگر برای آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب‏‎ ‎‏خودشان و از این جهت، به آنها و به خانواده های آنها و ملت‏‎ ‎‏اسلامی تبریک عرض می کنم که چنین شهدایی تقدیم می کنند. در‏‎ ‎‏عین حالی که مصایب اینها مشکل است برای ما، لکن کشور ما و‏‎ ‎‏ملت ما با تمام قدرت ایستاده اند تا همچو شهدایی تقدیم کنند و‏‎ ‎‏هیچ راه عقب نشینی ندارند و فکر نمی کنند به سستی. آن‏‎ ‎‏کوردلانی که گمان کرده اند که جمهوری اسلامی با نبود چند نفر از‏‎ ‎‏بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد، آنها افکارشان، افکار‏‎ ‎‏اسلامی نیست و از اسلام خبری ندارند و از ایمان اطلاعی ندارند‏‎ ‎‏و افکارشان، افکار مادی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ و برای دنیا کار می کنند و به‏‎ ‎‏هوای دنیا هستند.‏

‏     باید دید که اینهایی که اینطور کارها را انجام می دهند، انگیزۀ‏‎ ‎‏آنها چیست. انگیزۀ آنها این است که برای این ملت، بعد یک دستۀ‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 300
‏دیگری از صنف خودشان بیایند و حکومت کنند؟ اینها مگر‏‎ ‎‏نشناخته اند این ملت را که کسی که انحراف دارد از اسلام و کسی‏‎ ‎‏که سر کردۀ تروریست هاست، کسانی که سر کردۀ اینها هستند و‏‎ ‎‏اینها را وادار به خرابکاری می کنند، در بین ملت جای ندارند؟ ‏

‏     ما حکومتمان و افرادی که در رأس حکومت بودند چون از‏‎ ‎‏همین مردم هستند و از اشخاصی نیستند که از آن بالاها؛ یعنی، آن‏‎ ‎‏پایینها آمده باشند و حکومت کرده باشند بر ملت، از این جهت،‏‎ ‎‏ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به اینکه وقتی که این شهدا‏‎ ‎‏نباشند، به جای آنها، داوطلبانی برای شهادت حاضر به صحنه‏‎ ‎‏هستند. ما در عین حال که برای این شهدا متأثر هستیم و اینها‏‎ ‎‏اشخاص ارزنده ای برای ملت ما و برای جمهوری ما بودند، لکن‏‎ ‎‏ما باز در صفهای دنبال آنها، افراد داریم و اشخاص متعهد داریم و‏‎ ‎‏اشخاص مؤمن متعهد به اسلام داریم، و دنبال او ملت داریم و‏‎ ‎‏ملتی که هیچ گونه عقب نشینی در این مسائل نخواهد کرد و با این‏‎ ‎‏ترتیب، جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد دید. ‏

‏     در زمانهای سابق، زمان رژیمهایی که در سابق بودند؛ رژیمهای‏‎ ‎‏سلطنتی، وضع اینطور بود که اگر یک سلطانی کشته می شد یا‏‎ ‎‏می مرد، کشور به هم می خورد. نکتۀ او این بود که آن سلطان و‏‎ ‎‏عمال آن سلطان به قدری ظلم کرده بودند بر مردم و بر توده های‏‎ ‎‏میلیونی مردم که به مجرد اینکه او از بین می رفت، خود مردم قیام‏‎ ‎‏می کردند بر ضد حکومت. لکن جمهوری اسلامی ما وضعی دارد‏‎ ‎‏که خود ملت یک فردی را می آورند و خود ملت یک فردی را کنار‏‎ ‎‏می گذارند و خود ملت ‏‏[‏‏اگر‏‏]‏‏ فردی شهید شد، به جای او باز یکی‏‎ ‎‏را انتخاب می کنند و خود را از دولت می دانند و دولت را از خود‏‎ ‎‏می دانند و خود را از رئیس جمهوری مکتبی می دانند و رئیس‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 301
‏جمهوری مکتبی را از خود می دانند. از این جهت، ولو اینکه رئیس‏‎ ‎‏جمهور شهید بشود، نخست وزیر شهید بشود و هر مقامی شهید‏‎ ‎‏بشود ملت ما هیچ خم به ابرو نمی آورند و کسان دیگر را به جای‏‎ ‎‏آنها انتخاب می کنند.‏

‏     الآن سرتاسر کشور ما را اگر چنانچه ملاحظه کنید، تهران با آن‏‎ ‎‏جمعیت کثیری که الآن در نزدیک دانشگاه متمرکز هستند و سایر‏‎ ‎‏شهرها هم مثل تهران، ما بین این جمهوری و جمهوریهای عالم و‏‎ ‎‏ما بین این دولت و دولتهای سابق این کشور، می توانید ‏‏[‏‏مقایسه‏‏]‏‎ ‎‏کنید که چه فرقها هست؟ اگر صدر اعظمی در زمان سابق کشته‏‎ ‎‏می شد، امکان نداشت که مردم، تودۀ مردم، بازار مردم هیچ‏‎ ‎‏عکس العملی از خود نشان بدهند، الاّ سرور، الاّ مسرت. و امروز‏‎ ‎‏که دو نفر شهید معظّم از ما رفته است، سرتاسر کشور ما به عزا‏‎ ‎‏نشسته است و سرتاسر کشور ما انسجام خودش را حفظ می کند و‏‎ ‎‏حفظ کرده است و فردا که اعلام می کنند برای انتخاب رئیس‏‎ ‎‏جمهور، همۀ این مردم برای انتخاب حاضرند.‏

‏     من می دانم که در خارج، الآن عنصرهایی که با این جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، بلکه با اسلام مخالف هستند و بوقهای خارج و تبلیغاتی‏‎ ‎‏خواهند گفت که این دو نفر که شهید شدند، ایران به هم می خورد‏‎ ‎‏و خواهند گفت که در عزای اینها، مردم بی تفاوت بودند و یا‏‎ ‎‏خوشحال بودند. و آنها با اینکه می دانند، کوردلانه اینطور‏‎ ‎‏انتشارات و تبلیغات را انجام می دهند. الآن ببینید که سرتاسر‏‎ ‎‏کشور ما امروز در سوگ هستند و در همۀ خیابانها و کوچه ها و‏‎ ‎‏بازارها در سوگ نشسته اند. و الآن که به من اطلاع دادند، گفتند:‏‎ ‎‏امروز در اطراف دانشگاه جمعیت بیشتر از آن وقتی است که 72 تن‏‎ ‎‏شهید شدند. ملت ما اینطور است. اگر بعد از این هم ـ خدای‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 302
‏نخواسته ـ اشخاصی شهید بشوند، ملت ما همین ملت است و‏‎ ‎‏نهضت ما همین نهضت. و آن عمده این است که کاری که برای‏‎ ‎‏خداست، نه برای افراد، نه برای اشخاص، نه برای شخصیتها، این‏‎ ‎‏کار رکود نمی کند با رفتن افراد و با رفتن شخصیتها. کشوری از‏‎ ‎‏رفتن شخصیتهای خود تزلزل پیدا می کند که ملت او و افراد آن‏‎ ‎‏ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند. اما‏‎ ‎‏کشوری که دل او به خدا پیوسته است و برای خدا قیام کرده است‏‎ ‎‏و از اول، «نه شرقی و نه غربی و جمهوری اسلامی» را ندا داده‏‎ ‎‏است و با بانگ «الله اکبر»، صغیر و کبیر و زن و مردش در صحنه‏‎ ‎‏حاضر شده اند و این نهضت را و این انقلاب را بپا کرده اند، همین‏‎ ‎‏ملت هستند؛ برای اینکه خدا هست. رجایی و دیگران اگر نیستند،‏‎ ‎‏خدا هست. ...‏

‏     با رفتن شهدایی با اینکه بسیار ارزشمند، بسیار ارزشمند بودند‏‎ ‎‏و هستند، با رفتن شهدا، در عین حال که ما متأثر هستیم، لکن چون‏‎ ‎‏ما توجهمان به خداست و برای خداست و ملت ما برای خدا قیام‏‎ ‎‏کرده است، با رفتن اشخاص، هیچ سستی به خودشان راه‏‎ ‎‏نمی دهند و گرفتار این خطا نیستند که افراد یک مسأله ای را ایجاد‏‎ ‎‏می کنند.‏

‏     خدای تبارک و تعالی از اول با شما بوده است و مادامی که شما‏‎ ‎‏در صحنه باشید و ان شاءالله ، هستید و خواهید بود، خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی شما را پشتیبانی می کند و شما قوی خواهید بود. قوای‏‎ ‎‏مسلحۀ ما در جبهه های جنگ، باید توجه کنند که آنها برای خدا‏‎ ‎‏می جنگند، نه برای رئیس جمهور و برای نخست وزیر و برای‏‎ ‎‏دیگران؛ آنها دل را قویتر کنند و هر چه اشخاص فاسد به این کشور‏‎ ‎‏صدمه وارد می کنند، آنها قویتر در مرکز خودشان مشغول به‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 303
‏مجاهده و مبارزه باشند.‏

‏     و گمان نکنید که اینها از روی قدرت یک همچو کارهایی را‏‎ ‎‏انجام می دهند، یک بمب در یک جا منفجر کردن، یک بچه دوازده‏‎ ‎‏ساله هم می تواند او را بگیرد یک جایی بگذارد و خود او منفجر‏‎ ‎‏بشود. این قدرتی نیست، این کمال ضعف است. من ابن ملجم را از‏‎ ‎‏اینها مردتر می دانم؛ برای اینکه او آمد در حضور مردم، کار‏‎ ‎‏خودش را کرد و خداوند او را لعنت کند. و اینها آن مردانگی آن‏‎ ‎‏نامرد را هم ندارند و به طور دزدی یک کاری انجام می دهند و‏‎ ‎‏خودشان را اصلاً ظاهر نمی کنند. من آن عباس آقا‏‎[2]‎‏ که صدر اعظم‏‎ ‎‏ایران را در نزدیک مجلس با هفت تیر زد در حضور همه و خودش‏‎ ‎‏را بعد هم دید گرفتار می شود، کشت او را مرد می دانم و اینها را‏‎ ‎‏نامرد. اینهایی که از اینجا فرار کردند و از خارج دستور می دهند که‏‎ ‎‏مردم را اغتیال کنند و به طور دزدکی بکشند، اینها تز نامردهاست.‏

‏     من امیدوارم که کشور ما به همان طوری که در مقابل همۀ‏‎ ‎‏قدرتها ایستاد و ایستادگی کرد و زن و مردش و جوان و پیر مردش‏‎ ‎‏و بچه و بزرگش در مقابل، مشتها را گره کرد و ایستاد و قدرتهای‏‎ ‎‏بزرگ را از مملکت راند و به جهنم فرستاد، ان شاءالله ، الآن هم در‏‎ ‎‏صحنه هستند. و همۀ اینها ایستاده اند در مقابل اینطور گرفتاریها‏‎ ‎‏صبر می کنند. و منطق اینها این است که از خدا هستیم و به سوی‏‎ ‎‏خدا می رویم. ما که از خدا هستیم و همه چیز ما از خداست، در‏‎ ‎‏راه خدا داریم ‏‏[‏‏عمرمان را‏‏]‏‏ صرف می کنیم و باکی نداریم و اینطور‏‎ ‎‏نیست که گمان کنیم که از اینجا که رفتیم، دیگر خبری نیست. آنها‏‎ ‎‏باید بترسند که قیامت را هم در همین جا خیال می کنند که هست،‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 304
‏بعثت را هم در همین جا خیال می کنند و آن را بعثت امت می دانند،‏‎ ‎‏نه بعثت انبیا و قیامت را هم منکر هستند. آنها باید بترسند که مرگ‏‎ ‎‏حیوانی را بر مرگ انسانی ترجیح می دهند. و اما جوانهای ما و‏‎ ‎‏سردمداران ما، که برای شهادت حاضر و آغوش باز کرده اند برای‏‎ ‎‏شهادت، اینها باکی از شهادت ندارند. و ملت ما از این شهادتها‏‎ ‎‏بسیار دیده است و در این چند سال اخیر، صدها شهید داده و‏‎ ‎‏هزاران شهید و هزاران معلول و پایدار ایستاده است و امثال این‏‎ ‎‏آقایان که شهید شده اند، در عین حال که در نظر ما بسیار ارجمند‏‎ ‎‏هستند، لکن آنها پیش خدا رفتند و ما به جای آنها، اشخاصی‏‎ ‎‏داریم مکتبی؛ انسانهایی که به شهادت فکر می کنند و داوطلب‏‎ ‎‏شهادت هستند.‏

‏     و من امیدوارم که ملت ما انسجام خودش را بیشتر کند و در‏‎ ‎‏صحنه بیشتر از سابق حاضر باشد و امثال این تفاله هایی که‏‎ ‎‏مانده اند از رژیم سابق و از اشخاصی که فرار کرده اند، اینها را‏‎ ‎‏ان شاءالله ، با نظارت خودشان و با نظر خودشان، هرجا دیدند‏‎ ‎‏معرفی کنند و قوای انتظامی و نظامی و خصوصاً شهربانی، بیشتر‏‎ ‎‏قیام کند به امر انتظامات و نظام و سایر چیزها. و امیدوارم که شما‏‎ ‎‏پیروز باشد و شما پیروز هستید.(538)‏

9 / 6 / 60

*  *  *

‏ ‏

مقام باعث تغییر در روحیه شهید رجایی و باهنر نگردید

‏ ‏

‏ ‏

‏لازم است که در این روزی که فاجعۀ نخست وزیری رخ داد یک یا‏‎ ‎‏چند کلمه ای یادی از این دو نفر شهید بزرگوار و همین طور آقای‏‎ ‎‏عراقی که من سابقۀ طولانی با ایشان داشتم، بشود. من از‏‎ ‎‏خصوصیاتی که در این آقایان بود، آقای رجایی، آقای باهنر، آقای‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 305

‏عراقی،‏‎[3]‎‏ آنی که به نظرم خیلی بزرگ است، این است که آقای‏‎ ‎‏رجایی یک نفر آدمی بود که دستفروشی ‏‏[‏‏می کرد‏‏]‏‏ در بازار از‏‎ ‎‏قراری که گفتند. من در مطالعاتی که در ایشان کردم به نظرم آمد که‏‎ ‎‏از حال دستفروشی اش تا حال ریاست جمهوری، در روح او‏‎ ‎‏تأثیری حاصل نشد. چه بسا اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده‏‎ ‎‏بشوند، تغییر می کنند به واسطۀ ضعفی که در نفسشان هست،‏‎ ‎‏تحت تأثیر آن مقامی که پیدا می کنند واقع می شوند، و اشخاصی‏‎ ‎‏هستند که مقام تحت تأثیر آنهاست از باب قوّت نفسی که دارند. و‏‎ ‎‏آقای رجایی، آقای باهنر در عین حالی که خوب، یکیشان رئیس‏‎ ‎‏جمهور بود، یکیشان نخست وزیر بود، اینطور نبود که ریاست در‏‎ ‎‏آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کرده بودند؛ یعنی ، آنها‏‎ ‎‏ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده‏‎ ‎‏بود تحت لوای خودش. و این یک درسی است که انسان باید از‏‎ ‎‏اینها یاد بگیرد و الحمدلله در این جمهوری بسیارند همچو‏‎ ‎‏اشخاص که تفاوتی به حالشان نکرده است. آن وقتی که در طلبگی‏‎ ‎‏بودند یا در بازار بودند با وقتی که مقام پیدا کردند فرقی نکرده‏‎ ‎‏است که انسان ببیند که خیر حالا یک بادی به غبغب بیندازد و یک‏‎ ‎‏هیاهویی به جا بیاورد و اینها نشده است و این مسأله ای است که‏‎ ‎‏اهمیت دارد. آنکه تحت تأثیر مقام می رود، نه این است که یک‏‎ ‎‏مقامی دارد. این از باب اینکه بسیار آدم ضعیفی است، مقام به او‏‎ ‎‏تسلط پیدا می کند و دنبال او هم می رود آن وقت و این دنبال رفتنِ‏‎ ‎‏مقام بسیار ضرر دارد، برای خود انسان و برای کسانی که در کار‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 306
‏هستند برای کشورشان، از آن طرف اگر چنانچه عکس شد، تأثیر‏‎ ‎‏خوب دارد، هم برای خودشان و هم برای کشور. و لهذا، من با این‏‎ ‎‏که ‏مٰا اُبَرّئُ نَفْسی اِنَّ النَّفْسَ لاََمّٰارَةٌ بِالسُّوء‎[4]‎‏ به شما آقایان عرض می کنم که‏‎ ‎‏توجه به این معنا داشته باشید، این مقامات بعد از چند روزی دیگر‏‎ ‎‏تمام می شود. آنهایی که در اریکۀ قدرهای بزرگ بودند بعد از چند‏‎ ‎‏روز تمام شد. آنهایی هم که به درویشی و به قناعت زندگی کردند‏‎ ‎‏آنها هم تمام شد. این امور تمام می شود، آن چیزی که هست، ما در‏‎ ‎‏حضور حق تعالی هستیم و ثبت است در نامۀ اعمال ما همۀ امور،‏‎ ‎‏همۀ خلجانات نفسانی و ما باید فکر آنجا باشیم. این راجع به این‏‎ ‎‏آقایان که واقعاً اسباب تأسف شد که یک همچو اشخاصی را‏‎ ‎‏اشخاص فاسد از بین بردند. ولی بحمدالله اینها در مماتشان هم‏‎ ‎‏تقویت کردند این جمهوری اسلامی را.(539)‏

8 / 6 / 65

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 307

  • )) محمدعلی رجایی.
  • )) «عباس آقا صرّاف» تفنگ ساز تبریزی از ملّیون ایرانی که در تاریخ 21 رجب سال 1325 ه . ق. میرزاعلی اصغرخان امین السلطان، صدراعظم محمدعلی شاه قاجار را در حالی که از مجلس شورای ملی خارج می شد به قتل رسانید و سپس خود را کشت.
  • )) شهید مهدی عراقی عضو هیأتهای مؤتلفه اسلامی که پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر شاه در سال 1343 دستگیر شد. وی پس از سالها مبارزه و تلاش در راه برقراری حکومت اسلامی در حالی که چند ماهی بیشتر از پیروزی انقلاب و تحقق جمهوری اسلامی ایران نگذشته بود در شهریور ماه 1358 توسط گروهک فرقان ترور شد.
  • )) یوسف / 53.