هشتم شهریور 1360
دست جنایتکاران منافق، رئیسجمهور متعهدی را از ملت گرفت
گرچه دست جنایتکاران و منافقان، رئیس جمهور متعهد و مؤمنی را از ملت مجاهد ایران گرفت و یکی از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت عزیز را از خدمت او، و او را از خدمت به ملت محروم کرد و گمان کرد که با ترور اشخاص، ملت بپاخاسته از تصمیم خود عقب می نشیند و در خدمت به اسلام بزرگ سستی می ورزد و در نتیجه راه برای قدرتهای چپاولگر باز می شود، ولی شرکت بی سابقۀ مردم کشور، امید بدخواهان را مبدل به یأس و طمع آزمندان را برای همیشه برید.(535)
17 / 7 / 60
* * *
رجائی که وضع منزلش آنطوری است برای چه بترسد؟
در جمهوری اسلامی، این معنا که هم مقامات آن مقاماتی که سابق تخیل می شد، نیست و هم اشخاصی که متصدی امور هستند، آن اشخاصی که در یک خانوادۀ اشرافی بزرگ شده باشند و یک زندگی چه کرده باشند و نتوانند بسازند با مردم، نتوانند بسازند با یک زندگی عادی، آن طور هم نیستند.
من فیلمی که دیشب از مرحوم رجایی گذاشته بودند و منزلش را نشان می دادند ـ یک دفعۀ دیگر هم مثل اینکه دیدم این را ـ بعضی از اشخاصی که پیش من بودند، می گفتند: ما رفتیم منزل آقای رجایی، این خوب نشان می داد، آنجا به این اندازه نیست؛ واقع مطلب اینطور نیست. این یک چیز بزرگی کانّه نشان دارد می دهد و حال آنکه ما که رفتیم منزلشان دیدیم که، مسأله اینطور
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 297
هم نیست. وقتی بنا شد که یک نفر رئیس جمهور شده یا یک نفر نخست وزیر است، آقا منزلش آنطوری است و وضع عادی اش اینطوری است، این دیگر نمی شود که از یک قدرت بزرگی بترسد. برای چه بترسد؟ این را که از او نمی گیرند. آن باید بترسد که می خواهد چپاول کند و می خواهد یک حکومت کذایی بکند، آن باید بترسد. اما رجایی ـ خدا رحمتش کند ـ و امثال اینها و باهنر و اینهایی که ما از دست دادیم، که اینطور نبودند که زندگی شان جوری باشد که مبادا یک وقتی از دست ما برود؛ خاضع بشوند پیش دیگران و برای اینکه زندگی را بیشترش بکنند زورگویی کنند به مردم.(536)
7 / 6 / 61
* * *
رجائی معلم اخلاق بود
مرحوم آقای «رجایی» که همه می دانید چقدر مرد متعهدی و خدمتگزاری بود، و واقعاً معلم اخلاق بود به اعمال خودش. و همین طور آقای «باهنر» که مرد دانشمند متعهد و معلمی بود.(537)
7 / 6 / 62
* * *
خداوند خواست که شهید رجایی و شهید باهنر با هم به سوی او هجرت کنند
بسم الله الرحمن الرحیم
منطق ملت ما، منطق مؤمنین، منطق قرآن است: إِنَّا لله ِِ وَ إِنَّآ إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ. با این منطق، هیچ قدرتی نمی تواند مقابله کند. جمعیتی که ـ ملتی که ـ خود را از خدا می دانند و همه چیز خود را از خدا می دانند و رفتن از اینجا را به سوی محبوب خود، مطلوب خود می دانند، با این ملت نمی توانند مقابله کنند. آن که شهادت را در آغوش،
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 298
همچون عزیزی می پذیرد، آن کوردلان نمی توانند مقابله کنند. اینها یک اشتباه دارند و آن اینکه شناخت از اسلام و شناخت از ایمان و شناخت از ملت اسلامی ما ندارند. آنها گمان می کنند که با ترور شخصیتها، ترور اشخاص، می توانند با این ملت مقابله کنند؛ و ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم ملت ما منسجمتر شد.
ملتی که قیام کرده است. در مقابل همۀ قدرتهای عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است، این ملت را با ترور نمی شود عقب راند. آنها گمان می کنند که افکار مؤمنین و ملت بپاخاستۀ ما همچون افکار غربزده ها و غرب است که جز به دنیا فکری نمی کنند و جز متاع دنیا را نمی بینند، آنها هم آن طورند.
ملتی که از اول، از صدر اسلام و پیشوایان آن جان خودشان را فدا کردند برای هدف خودشان، که آن خدا و اسلام است، به این مسائل و به این امور از بین نخواهند رفت و سستی نخواهند داشت. ملت ما، ملت عزیز ما در تاریخ خوانده است که علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ با دست یکی از همین منافقین، با دست یکی از همین اشخاصی که به صورت اسلام، [اما] از اسلام جدا بودند، فرق مبارکش شکافت. ملت ما چون علی بن ابی طالب را فدا کرده است از برای اسلام، فدا کردن امثال این شهدا برای ملت ما یک مسأله مهم نیست، گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شده اند در نظر همۀ ما عزیز و ارجمندند؛ و آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی که باهم در جبهه های نبرد با قدرتهای فاسد هم جنگ و همرزم بودند. و مرحوم شهید رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بوده ام و خداوند
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 299
خواست که باهم از دنیا هجرت کنند و به سوی او هجرت کنند. کسی که هجرت را به سوی خدا می داند و شهادت را فوز عظیم می داند، و شهدایی که در صدر اسلام و از صدر، اسلام تا کنون داده است عالیتر و بالاتر از تمام افرادی هستند که در این قرن موجودند. مثل علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه ـ و حسن بن علی ـ سلام الله علیه ـ و حسین بن علی و اصحاب او ـ سلام الله علیهم ـ و سایر ائمۀ ما ـ علیهم السلام ـ آنها همۀ عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند و ماهم تمام عمرمان را باید صرف کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده [شده ]است، حفظ کنیم.
من در عین حال که شهادت این دو بزرگوار برای من بسیار مشکل است، در عین حال، می دانم که آنها به رفیق اعلیٰ متصل شده اند و برای آنها آرامش هست و اینطور گرفتاریهایی که الآن برای ما هست، دیگر برای آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت، به آنها و به خانواده های آنها و ملت اسلامی تبریک عرض می کنم که چنین شهدایی تقدیم می کنند. در عین حالی که مصایب اینها مشکل است برای ما، لکن کشور ما و ملت ما با تمام قدرت ایستاده اند تا همچو شهدایی تقدیم کنند و هیچ راه عقب نشینی ندارند و فکر نمی کنند به سستی. آن کوردلانی که گمان کرده اند که جمهوری اسلامی با نبود چند نفر از بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد، آنها افکارشان، افکار اسلامی نیست و از اسلام خبری ندارند و از ایمان اطلاعی ندارند و افکارشان، افکار مادی [است] و برای دنیا کار می کنند و به هوای دنیا هستند.
باید دید که اینهایی که اینطور کارها را انجام می دهند، انگیزۀ آنها چیست. انگیزۀ آنها این است که برای این ملت، بعد یک دستۀ
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 300
دیگری از صنف خودشان بیایند و حکومت کنند؟ اینها مگر نشناخته اند این ملت را که کسی که انحراف دارد از اسلام و کسی که سر کردۀ تروریست هاست، کسانی که سر کردۀ اینها هستند و اینها را وادار به خرابکاری می کنند، در بین ملت جای ندارند؟
ما حکومتمان و افرادی که در رأس حکومت بودند چون از همین مردم هستند و از اشخاصی نیستند که از آن بالاها؛ یعنی، آن پایینها آمده باشند و حکومت کرده باشند بر ملت، از این جهت، ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به اینکه وقتی که این شهدا نباشند، به جای آنها، داوطلبانی برای شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عین حال که برای این شهدا متأثر هستیم و اینها اشخاص ارزنده ای برای ملت ما و برای جمهوری ما بودند، لکن ما باز در صفهای دنبال آنها، افراد داریم و اشخاص متعهد داریم و اشخاص مؤمن متعهد به اسلام داریم، و دنبال او ملت داریم و ملتی که هیچ گونه عقب نشینی در این مسائل نخواهد کرد و با این ترتیب، جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد دید.
در زمانهای سابق، زمان رژیمهایی که در سابق بودند؛ رژیمهای سلطنتی، وضع اینطور بود که اگر یک سلطانی کشته می شد یا می مرد، کشور به هم می خورد. نکتۀ او این بود که آن سلطان و عمال آن سلطان به قدری ظلم کرده بودند بر مردم و بر توده های میلیونی مردم که به مجرد اینکه او از بین می رفت، خود مردم قیام می کردند بر ضد حکومت. لکن جمهوری اسلامی ما وضعی دارد که خود ملت یک فردی را می آورند و خود ملت یک فردی را کنار می گذارند و خود ملت [اگر] فردی شهید شد، به جای او باز یکی را انتخاب می کنند و خود را از دولت می دانند و دولت را از خود می دانند و خود را از رئیس جمهوری مکتبی می دانند و رئیس
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 301
جمهوری مکتبی را از خود می دانند. از این جهت، ولو اینکه رئیس جمهور شهید بشود، نخست وزیر شهید بشود و هر مقامی شهید بشود ملت ما هیچ خم به ابرو نمی آورند و کسان دیگر را به جای آنها انتخاب می کنند.
الآن سرتاسر کشور ما را اگر چنانچه ملاحظه کنید، تهران با آن جمعیت کثیری که الآن در نزدیک دانشگاه متمرکز هستند و سایر شهرها هم مثل تهران، ما بین این جمهوری و جمهوریهای عالم و ما بین این دولت و دولتهای سابق این کشور، می توانید [مقایسه] کنید که چه فرقها هست؟ اگر صدر اعظمی در زمان سابق کشته می شد، امکان نداشت که مردم، تودۀ مردم، بازار مردم هیچ عکس العملی از خود نشان بدهند، الاّ سرور، الاّ مسرت. و امروز که دو نفر شهید معظّم از ما رفته است، سرتاسر کشور ما به عزا نشسته است و سرتاسر کشور ما انسجام خودش را حفظ می کند و حفظ کرده است و فردا که اعلام می کنند برای انتخاب رئیس جمهور، همۀ این مردم برای انتخاب حاضرند.
من می دانم که در خارج، الآن عنصرهایی که با این جمهوری اسلامی، بلکه با اسلام مخالف هستند و بوقهای خارج و تبلیغاتی خواهند گفت که این دو نفر که شهید شدند، ایران به هم می خورد و خواهند گفت که در عزای اینها، مردم بی تفاوت بودند و یا خوشحال بودند. و آنها با اینکه می دانند، کوردلانه اینطور انتشارات و تبلیغات را انجام می دهند. الآن ببینید که سرتاسر کشور ما امروز در سوگ هستند و در همۀ خیابانها و کوچه ها و بازارها در سوگ نشسته اند. و الآن که به من اطلاع دادند، گفتند: امروز در اطراف دانشگاه جمعیت بیشتر از آن وقتی است که 72 تن شهید شدند. ملت ما اینطور است. اگر بعد از این هم ـ خدای
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 302
نخواسته ـ اشخاصی شهید بشوند، ملت ما همین ملت است و نهضت ما همین نهضت. و آن عمده این است که کاری که برای خداست، نه برای افراد، نه برای اشخاص، نه برای شخصیتها، این کار رکود نمی کند با رفتن افراد و با رفتن شخصیتها. کشوری از رفتن شخصیتهای خود تزلزل پیدا می کند که ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند. اما کشوری که دل او به خدا پیوسته است و برای خدا قیام کرده است و از اول، «نه شرقی و نه غربی و جمهوری اسلامی» را ندا داده است و با بانگ «الله اکبر»، صغیر و کبیر و زن و مردش در صحنه حاضر شده اند و این نهضت را و این انقلاب را بپا کرده اند، همین ملت هستند؛ برای اینکه خدا هست. رجایی و دیگران اگر نیستند، خدا هست. ...
با رفتن شهدایی با اینکه بسیار ارزشمند، بسیار ارزشمند بودند و هستند، با رفتن شهدا، در عین حال که ما متأثر هستیم، لکن چون ما توجهمان به خداست و برای خداست و ملت ما برای خدا قیام کرده است، با رفتن اشخاص، هیچ سستی به خودشان راه نمی دهند و گرفتار این خطا نیستند که افراد یک مسأله ای را ایجاد می کنند.
خدای تبارک و تعالی از اول با شما بوده است و مادامی که شما در صحنه باشید و ان شاءالله ، هستید و خواهید بود، خدای تبارک و تعالی شما را پشتیبانی می کند و شما قوی خواهید بود. قوای مسلحۀ ما در جبهه های جنگ، باید توجه کنند که آنها برای خدا می جنگند، نه برای رئیس جمهور و برای نخست وزیر و برای دیگران؛ آنها دل را قویتر کنند و هر چه اشخاص فاسد به این کشور صدمه وارد می کنند، آنها قویتر در مرکز خودشان مشغول به
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 303
مجاهده و مبارزه باشند.
و گمان نکنید که اینها از روی قدرت یک همچو کارهایی را انجام می دهند، یک بمب در یک جا منفجر کردن، یک بچه دوازده ساله هم می تواند او را بگیرد یک جایی بگذارد و خود او منفجر بشود. این قدرتی نیست، این کمال ضعف است. من ابن ملجم را از اینها مردتر می دانم؛ برای اینکه او آمد در حضور مردم، کار خودش را کرد و خداوند او را لعنت کند. و اینها آن مردانگی آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدی یک کاری انجام می دهند و خودشان را اصلاً ظاهر نمی کنند. من آن عباس آقا که صدر اعظم ایران را در نزدیک مجلس با هفت تیر زد در حضور همه و خودش را بعد هم دید گرفتار می شود، کشت او را مرد می دانم و اینها را نامرد. اینهایی که از اینجا فرار کردند و از خارج دستور می دهند که مردم را اغتیال کنند و به طور دزدکی بکشند، اینها تز نامردهاست.
من امیدوارم که کشور ما به همان طوری که در مقابل همۀ قدرتها ایستاد و ایستادگی کرد و زن و مردش و جوان و پیر مردش و بچه و بزرگش در مقابل، مشتها را گره کرد و ایستاد و قدرتهای بزرگ را از مملکت راند و به جهنم فرستاد، ان شاءالله ، الآن هم در صحنه هستند. و همۀ اینها ایستاده اند در مقابل اینطور گرفتاریها صبر می کنند. و منطق اینها این است که از خدا هستیم و به سوی خدا می رویم. ما که از خدا هستیم و همه چیز ما از خداست، در راه خدا داریم [عمرمان را] صرف می کنیم و باکی نداریم و اینطور نیست که گمان کنیم که از اینجا که رفتیم، دیگر خبری نیست. آنها باید بترسند که قیامت را هم در همین جا خیال می کنند که هست،
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 304
بعثت را هم در همین جا خیال می کنند و آن را بعثت امت می دانند، نه بعثت انبیا و قیامت را هم منکر هستند. آنها باید بترسند که مرگ حیوانی را بر مرگ انسانی ترجیح می دهند. و اما جوانهای ما و سردمداران ما، که برای شهادت حاضر و آغوش باز کرده اند برای شهادت، اینها باکی از شهادت ندارند. و ملت ما از این شهادتها بسیار دیده است و در این چند سال اخیر، صدها شهید داده و هزاران شهید و هزاران معلول و پایدار ایستاده است و امثال این آقایان که شهید شده اند، در عین حال که در نظر ما بسیار ارجمند هستند، لکن آنها پیش خدا رفتند و ما به جای آنها، اشخاصی داریم مکتبی؛ انسانهایی که به شهادت فکر می کنند و داوطلب شهادت هستند.
و من امیدوارم که ملت ما انسجام خودش را بیشتر کند و در صحنه بیشتر از سابق حاضر باشد و امثال این تفاله هایی که مانده اند از رژیم سابق و از اشخاصی که فرار کرده اند، اینها را ان شاءالله ، با نظارت خودشان و با نظر خودشان، هرجا دیدند معرفی کنند و قوای انتظامی و نظامی و خصوصاً شهربانی، بیشتر قیام کند به امر انتظامات و نظام و سایر چیزها. و امیدوارم که شما پیروز باشد و شما پیروز هستید.(538)
9 / 6 / 60
* * *
مقام باعث تغییر در روحیه شهید رجایی و باهنر نگردید
لازم است که در این روزی که فاجعۀ نخست وزیری رخ داد یک یا چند کلمه ای یادی از این دو نفر شهید بزرگوار و همین طور آقای عراقی که من سابقۀ طولانی با ایشان داشتم، بشود. من از خصوصیاتی که در این آقایان بود، آقای رجایی، آقای باهنر، آقای
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 305
عراقی، آنی که به نظرم خیلی بزرگ است، این است که آقای رجایی یک نفر آدمی بود که دستفروشی [می کرد] در بازار از قراری که گفتند. من در مطالعاتی که در ایشان کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشی اش تا حال ریاست جمهوری، در روح او تأثیری حاصل نشد. چه بسا اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده بشوند، تغییر می کنند به واسطۀ ضعفی که در نفسشان هست، تحت تأثیر آن مقامی که پیدا می کنند واقع می شوند، و اشخاصی هستند که مقام تحت تأثیر آنهاست از باب قوّت نفسی که دارند. و آقای رجایی، آقای باهنر در عین حالی که خوب، یکیشان رئیس جمهور بود، یکیشان نخست وزیر بود، اینطور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کرده بودند؛ یعنی ، آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده بود تحت لوای خودش. و این یک درسی است که انسان باید از اینها یاد بگیرد و الحمدلله در این جمهوری بسیارند همچو اشخاص که تفاوتی به حالشان نکرده است. آن وقتی که در طلبگی بودند یا در بازار بودند با وقتی که مقام پیدا کردند فرقی نکرده است که انسان ببیند که خیر حالا یک بادی به غبغب بیندازد و یک هیاهویی به جا بیاورد و اینها نشده است و این مسأله ای است که اهمیت دارد. آنکه تحت تأثیر مقام می رود، نه این است که یک مقامی دارد. این از باب اینکه بسیار آدم ضعیفی است، مقام به او تسلط پیدا می کند و دنبال او هم می رود آن وقت و این دنبال رفتنِ مقام بسیار ضرر دارد، برای خود انسان و برای کسانی که در کار
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 306
هستند برای کشورشان، از آن طرف اگر چنانچه عکس شد، تأثیر خوب دارد، هم برای خودشان و هم برای کشور. و لهذا، من با این که مٰا اُبَرّئُ نَفْسی اِنَّ النَّفْسَ لاََمّٰارَةٌ بِالسُّوء به شما آقایان عرض می کنم که توجه به این معنا داشته باشید، این مقامات بعد از چند روزی دیگر تمام می شود. آنهایی که در اریکۀ قدرهای بزرگ بودند بعد از چند روز تمام شد. آنهایی هم که به درویشی و به قناعت زندگی کردند آنها هم تمام شد. این امور تمام می شود، آن چیزی که هست، ما در حضور حق تعالی هستیم و ثبت است در نامۀ اعمال ما همۀ امور، همۀ خلجانات نفسانی و ما باید فکر آنجا باشیم. این راجع به این آقایان که واقعاً اسباب تأسف شد که یک همچو اشخاصی را اشخاص فاسد از بین بردند. ولی بحمدالله اینها در مماتشان هم تقویت کردند این جمهوری اسلامی را.(539)
8 / 6 / 65
* * *
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 307