فصل ششم: اسوه های شهادت در عصر حاضر

‏ ‏

‏ ‏

    فصل ششم: اسوه های شهادت در عصر حاضر

‏ ‏

‏ ‏

‏ شهید سیدحسن مدرس           شهید باهنر‏

‏ شهید سعیدی                          شهید قدوسی‏

‏ شهید مطهری                          شهید مدنی‏

‏ شهید عراقی                          شهید هاشمی نژاد‏

‏ شهید قاضی طباطبایی           شهدای سانحه هوایی‏

‏ شهید مفتح                               شهید دستغیب‏

‏ شهید صدر                               شهید صدوقی‏

‏ شهید فهمیده                          شهید اشرفی اصفهانی‏

‏ شهید چمران                           شهید حکیم‏

‏ شهید بهشتی                          شهید شاه آبادی‏

‏ شهید محمد منتظری           شهید محلاتی‏

‏ شهید رجایی                          شهید عارف حسینی‏

‏ ‏


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 319


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 320

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

شهید سیدحسن مدرس

‏ ‏

مدرس جلوی اولتیماتوم دولت روس ایستاد 

‏ ‏

‏ ‏

‏یـک مجلس از مجـالس سـابق که مـرحوم «مـدرس»، ـ مرحوم‏‎ ‎‏آسید حسن مـدرس ـ در آن مجـلس بود، التیمـاتومی از دولت‏‎ ‎‏روس آمد به ایـران که اگر فـلان قضیـه را انجـام ندهید (که مـن‏‎ ‎‏حالا هیچـی از آن را یـادم نیست) ما از فـلان جـا ـ که قـزوین‏‎ ‎‏ظـاهراً بـوده است ـ می آییـم به تهـران و تهران را می گیـریم.‏‎ ‎‏دولـت ایران هم فشار آورد به مجـلس که باید این را تصـویب کنید.‏‎ ‎‏یکی از مورخین، مورخیـن امریکایی، می نویسـد که یک روحانی‏‎ ‎‏با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: آقایان، حالا که‏‎ ‎‏بناست ما از بین برویم چرا به دست خودمـان برویم. رد کرد.‏‎ ‎‏مجلس به خاطر مخالفت او جـرأت پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی‏‎ ‎‏هم نکردند. روحانی این است. یک روحانی توی مجلس بود‏‎ ‎‏نگذاشت آن قلدر شوروی را، روسیـۀ سابق را، یک دولت را‏‎ ‎‏ـ پیشنهاد اولتیماتومش را ـ یک روحـانی ضعیف، یک مشت‏‎ ‎‏استخوان رد کرد!(544)‏

4 / 8 / 43

*  *  *


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 321

‏ ‏

مدرس به تنهایی در مقابل ظلم می ایستاد

‏ ‏

‏ ‏

‏مرحوم مدرس ـ رحمه الله ـ خوب، من ایشان را هم دیده بودم. این‏‎ ‎‏هم یکی از اشخاصی بود که در مقابل ظلم ایستاد؛ در مقابل ظلم‏‎ ‎‏آن مرد سیاهکوهی، آن رضا خان قلدر ایستاد و در مجلس بود ...‏‎ ‎‏ایشان را به عنوان طراز اول، علما فرستادند به تهران و ایشان با‏‎ ‎‏گاری آمد تهران. از قراری که آدم موثقی نقل می کرد، ایشان یک‏‎ ‎‏گاری آنجا خریده بود و اسبش را گاهی خودش می راند، تا آمد به‏‎ ‎‏تهران. آنجا هم یک خانۀ مختصری اجاره کرد. و من منزل ایشان‏‎ ‎‏مکرر رفتم؛ خدمت ایشان ـ رضوان الله علیه ـ مکرر رسیدم. ایشان‏‎ ‎‏به عنوان طراز اول آمد لکن طراز اول که اصلاً از اول موضوعش‏‎ ‎‏منتفی شد. بعد ایشان وکیل می شد. هر وقت هم که ایشان وکیل‏‎ ‎‏می خواست بشود، وکیل اول؛ در تهران وکیل اول مدرس بود.‏‎ ‎‏ایشان در مقابل ظلمْ تنها می ایستاد و صحبت می کرد، و اشخاص‏‎ ‎‏دیگری از قبیل ملک الشعرا‏‎[1]‎‏ و دیگران همه دنبال او بودند اما او‏‎ ‎‏بود که می ایستاد و برخلاف ظلم، برخلاف تعدیات آن شخص،‏‎ ‎‏صحبت می کرد.(545)‏

10 / 8 / 56

*  *  *

‏ ‏

یکی از اشتباهات این بود که از مدرس حمایت نشد

‏ ‏

‏ ‏

‏یکی از اشتباهات این بود که مردم، یا آنهایی که باید مردم را آگاه‏‎ ‎‏کنند، پشتیبانی از «مدرس» نکردند. مدرس تنها مرد بزرگی بود که‏‎ ‎‏با او مقابله کرد و ایستاد و مخالفت کرد. و در مجلس هم بعضیها‏‎ ‎‏موافق با مدرس بودند، و بعضیها هم سرسخت مخالفت می کردند‏‎ ‎‏با مدرس. و در آن وقت، باز یک جناحهایی می توانستند که پشت‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 322

‏سر مدرس را بگیرند و پشتیبانی کنند و اگر پشتیبانی کرده بودند،‏‎ ‎‏مدرس مردی بود که با منطق قوی و اطلاعات خوب و شجاعت و‏‎ ‎‏همۀ اینها موصوف بود و ممکن بود که در همان وقت شرّ این‏‎ ‎‏خانواده کنده بشود و نشد.(546)‏

16 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

مدرس و شکست رضاشاه

‏ ‏

‏ ‏

‏یک آخوند توی مجلس بود پدرش را درمی آورد، یک «مدرس»‏‎ ‎‏بود. یک مدرس توی مجلس بود مکرر شکست داد او را؛ ایشان را‏‎ ‎‏گرفتند کشتند.(547)‏

1 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

مدرس، الهی بود

‏ ‏

‏ ‏

‏این عکـسی‏‎[2]‎‏ که ملاحظه می کنید، شخصـی است ... که‏‎ ‎‏ملـک الشعرا گفته است که از زمـان مغول تا حـالا مثل این شخص‏‎ ‎‏در عـالم نیامده؛ این مـرحوم مدرس. ... آنطـور که ما خودمـان‏‎ ‎‏دیدیـم تنها آدمی کـه در مقابـل رضاخان قلـدر ایستاد این‏‎ ‎‏است، این شخص، یک روحانی که لباسش از سایر اشخاص کمتر‏‎ ‎‏بود. ـ آن وقت وقتی که شعر گفته بودند، برای تنبـان کرباس‏‎ ‎‏مدرس، آن فاسد شعر گفته بود ـ این در مقابل قدرت بزرگ‏‎ ‎‏رضاخان ایستاد. آنکه هجوم کرده بود به مجلس که مجلس را چـه‏‎ ‎‏بکند، و «زنده باد، زنده باد رضاخان» می گفتند، ایستاد گفت که‏‎ ‎‏«مـرده باد او و زنده باد من!» یک همچو مرد قدرتمندی بود؛ برای‏‎ ‎‏اینکه الهی بود؛ برای خدا می خواست کار بکند، نمی ترسید.‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 323

‏خداونـد ان شاءالله او را رحمت کند.(548)‏

24 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

مدرس، نمونه انسان مورد نظر اسلام

‏ ‏

‏ ‏

‏قرآن کتاب انسان سازی است؛ می خواهد آدم درست کند. یک‏‎ ‎‏آدم اگر موافق تعلیم قرآن درست شود، یکوقت می بینید که یک‏‎ ‎‏«مدرس» از کار درمی آید که یک مدرس مثل یک گروه است؛‏‎ ‎‏جلوی قدرت رضاشاه، آن قدرت شیطانی می ایستد تنها؛ با‏‎ ‎‏پیرمردیِ خودش می ایستد، جلویش را می گیرد و جلوی شوروی‏‎ ‎‏که می خواستند به ایران حمله کنند، ... می گیرد. اینها هم، خارجیها‏‎ ‎‏هم از انسان می ترسند.(549)‏

31 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

مدرس یک نفری بر همه مجلس غلبه می کرد

‏ ‏

‏ ‏

‏آنها از مدرس می ترسیدند. مدرس یک انسان بود. یک نفری‏‎ ‎‏نگذاشت پیش برود کارهای او را تا وقتی کشتندش. یک نفری‏‎ ‎‏غلبه می کرد بر همۀ مجلس! بر اهالی که در مجلس بودند غلبه‏‎ ‎‏می کرد یک نفری، یک نفری تا توی مجلس نبود ـ من آن وقت‏‎ ‎‏مجلس رفتم دیدم برای تماشا. بچه بودم، جوان بودم رفتم ـ‏‎ ‎‏مجلس آن وقت تا مدرس نبود، مثل اینکه چیزی در آن نیست؛‏‎ ‎‏مثل اینکه محتوا ندارد. مدرس با آن عبای نازک و با آن ـ عرض‏‎ ‎‏بکنم ـ قبای کرباسی وقتی وارد می شد، مجلس می شد یک‏‎ ‎‏مجلس ـ طرحهایی که در مجلس داده می شد، آنکه مخالف بود،‏‎ ‎‏مدرس مخالفت می کرد و می ماساند مطلب را!(550)‏

16 / 3 / 58


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 324

‏ ‏

مدرس می گفت: ظالمان را بزنید تا بروند از شما شکایت کنند

‏ ‏

‏ ‏

‏مرحوم مدرس، خدا رحمتش کند ـ مردی بود که ملک الشعرا گفته‏‎ ‎‏بود از زمان مغول تا حالا مثل مدرس کسی نیامده ـ می گفت که‏‎ ‎‏بزنید که بروند از شما شکایت کنند؛ نه بخورید و بروید شکایت‏‎ ‎‏کنید! من رفتم پیشش ـ خدا رحمتش کند ـ اخوی ما نوشته بود به‏‎ ‎‏من که یک نفری است اینجا رئیس غله است. آن وقت یک رئیس‏‎ ‎‏غلۀ زمان رضاشاه بود. به من نوشت که بروید به آقای مدرس‏‎ ‎‏بگویید که این مرد آدم فاسدی است. دو تا سگ دارد یکی اش را‏‎ ‎‏اسمش را «سید» گذاشته، یکی اش را «شیخ»! شما بروید ‏‏[‏‏بگویید‏‏]‏‎ ‎‏که این را از اینجا بیرونش کنند. من رفتم به ایشان گفتم. گفت‏‎ ‎‏بکُشیدش! گفتم آخر چطور بکشیم؟ گفت من می نویسم بکشیدش.‏‎ ‎‏گفتم آخر شما اینجا مأمور هستید، شما اینجا هستید، آنها آنجا‏‎ ‎‏نمی توانند. گفت چطور شد که وقتی قافله ها از گلپایگان می آیند‏‎ ‎‏عبور کنند و بروند به کمره می خواهند عبور کنند می فرستید‏‎ ‎‏لختشان می کنند، حالا نمی توانید بکشید یک کسی را؟!‏‏(551)‏

23 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

رضاخان از مدرس می ترسید 

‏ ‏

‏ ‏

‏اینهایی که می خواهند انسان درست نشود، از انسان می ترسند،‏‎ ‎‏این رژیمها از انسان می ترسند. در هر رژیمی یک انسان اگر پیدا‏‎ ‎‏بشود، متحول می کند کارها را. رضاشاه از مدرس می ترسید،‏‎ ‎‏آنقدری که از مدرس می ترسید، از دزدهای سرگردنه نمی ترسید!‏‎ ‎‏از تفنگدارها نمی ترسید. از مدرس می ترسید، که مدرس مانع بود‏‎ ‎‏از اینکه یک کارهای زشتی را انجام بدهد، و آخر مدرس را گرفت‏‎ ‎‏و کشت.(552)‏

26 / 5 / 58


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 325

‏ ‏

تنها مدرس بود که جلوی رضاخان ایستاد 

‏ ‏

‏ ‏

‏مثل مرحوم مدرّس. مرحوم مدرّس یک کسی بود که در مقابل همه‏‎ ‎‏می ایستاد و مع الأسف اینها می گویند: روحانیین نقشی نداشتند.‏‎ ‎‏یک روحانی تو یک مجلس، رضاخان می خواست که جمهوری‏‎ ‎‏درست کند و مدرّس مخالفت می کرد، می دانست که این‏‎ ‎‏می خواهد حقّه بزند و مردم را بچاپد. فقط مدرّس ایستاد و جلوی‏‎ ‎‏او را گرفت. مع ذلک، روحانیین هیچ نقشی نداشتند؟! در طول‏‎ ‎‏مدتی که، از اولی که رضاخان آمد و اول سالوسی خودش را کرد و‏‎ ‎‏پایش را محکم کرد و شروع کرد با اسلام مخالفت کردن، این کسی‏‎ ‎‏که در مقابل آنها ایستاد و مشتش را گره کرد همین روحانیین بودند،‏‎ ‎‏همین علما بودند که از مشهد و از تبریز و از اصفهان و از سایر بلاد‏‎ ‎‏مخالفت کردند و این احزاب و این نهضتها و اینها هیچ کدام با آنها‏‎ ‎‏مخالفت نکردند.(553)‏

14 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

لباس کرباسی مدرس زبانزد همه بود

‏ ‏

‏ ‏

‏مدرّس از قراری که از او نقل کرده اند گفته بود که: «در مجلس ما‏‎ ‎‏یک مسلمان هست، آن هم ارباب کیخسرو»‏‎[3]‎‏ رضاخان رقیب‏‎ ‎‏خودش را مدرّس می دانست، به دیگران اعتنایی نداشت. رقیب‏‎ ‎‏خودش را مدرّس می دانست که وقتی که می ایستاد و صحبت‏‎ ‎‏می کرد، متزلزل می کرد همه را. یک انسان بود، وضع زندگی اش آن‏‎ ‎‏بود که شما شنیدید و من دیدم. وقتی که وکیل شد یعنی؛ از اول به‏‎ ‎‏عنوان فقیهی که باید در مجلس باشد تعیین شد. آنطور که نقل‏‎ ‎‏کرده اند، یک گاری با یک اسبی ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ اصفهان خریده بود و سوار‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 326

‏شده بود و خودش آورده بود تا تهران. آنجا آن را هم فروخته بود.‏‎ ‎‏و منزلش یک منزل مُحقَّر از حیث ساختمان. یک قدری بزرگ بود‏‎ ‎‏ولی محقَّر از حیث ساختمان. و زندگی یک زندگی مادون عادی که‏‎ ‎‏در آن وقت لباس کرباس ایشان زبانزد بود. کرباسی که باید از خود‏‎ ‎‏ایران باشد می پوشید. این وطنخواهها کدام لباسشان مال ایران‏‎ ‎‏است؟(554)‏

27 / 9 / 59

*  *  *

‏ ‏

بدون مدرس، مجلس احساس نقص می کرد

‏ ‏

‏ ‏

‏شما ملاحظه کرده اید، تاریخ مرحوم مدرس را دیده اید: یک سید‏‎ ‎‏خشکیدۀ لاغرِ ـ عرض می کنم ـ لباس کرباسی ـ که یکی از‏‎ ‎‏فحشهایی که آن شاعر به او داده بود، همین بود که تنبان کرباسی‏‎ ‎‏پوشیده ـ یک همچو آدمی در مقابل آن قلدری که هر کس آن وقت‏‎ ‎‏را ادراک کرده می داند که زمان رضاشاه غیر زمان محمد رضا شاه‏‎ ‎‏بود. آن وقت یک قلدری بود که شاید تاریخ ما کم مطلع بود، در‏‎ ‎‏مقابل او همچو ایستاد، در مجلس، در خارج که یک وقت گفته بود:‏‎ ‎‏سید چه از جان من می خواهی؟ گفته بود که می خواهم که تو‏‎ ‎‏نباشی، می خواهم تو نباشی! این آدم که ـ من درس ایشان یک روز‏‎ ‎‏رفتم ـ می آمد در مدرسۀ سپهسالار ـ که مدرسۀ شهید مطهری‏‎ ‎‏است حالا ـ درس می گفت ـ من یک روز رفتم درس ایشان ـ مثل‏‎ ‎‏اینکه هیچ کاری ندارد، فقط طلبه ای است دارد درس می دهد؛‏‎ ‎‏اینطور قدرت روحی داشت. در صورتی که آن وقت در کوران آن‏‎ ‎‏مسائل سیاسی بود که باید حالا بروند مجلس و آن بساط را درست‏‎ ‎‏کند. از آنجا ـ پیش ما ـ رفت مجلس. آن وقت هم که می رفت‏‎ ‎‏مجلس، یک نفری بود که همه از او حساب می بردند. من مجلس‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 327
‏آن وقت را هم دیده ام. کانَّهُ مجلس منتظر بود که مدرس بیاید؛ با‏‎ ‎‏اینکه با او بد بودند، ولی مجلس کانَّهُ احساس نقص می کرد وقتی‏‎ ‎‏مدرس نبود. وقتی مدرس می آمد، مثل اینکه یک چیز تازه ای واقع‏‎ ‎‏شده. این برای چه بود؟ برای اینکه یک آدمی بود که نه به مقام‏‎ ‎‏اعتنا می کرد و نه به دارایی و امثال ذلک؛ هیچ اعتنا نمی کرد؛ نه‏‎ ‎‏مقامی او را جذبش می کرد، ‏‏[‏‏نه دارایی‏‎ ‎‏]‏‏ایشان وضعش اینطور بود‏‎ ‎‏که ـ برای من نقل کردند این را که ـ داشت قلیان خودش را چاق‏‎ ‎‏می کرد. خودش اینطور بود. فرمانفرمای آن روز ـ حالا که من‏‎ ‎‏می گویم «فرمانفرما»، شما به ذهنتان نمی آید که یعنی چه ـ‏‎ ‎‏فرمانفرمای آن روز وارد شده بود منزلش. گفته بود که به او،‏‎ ‎‏حضرت والا، من قلیان را آبش را می ریزم، تو این را، آتش سرخ کن‏‎ ‎‏را درست کن یا بعکس. از اینجا، همچو او را کوچک می کرد که‏‎ ‎‏دیگر نه، طمع دیگر نمی توانست بکند. وقتی اینطور با او رفتار کرد‏‎ ‎‏که بیا این آتش سرخ کن را گردش بده، آن آدمی که همه برایش‏‎ ‎‏تعظیم می کردند، همه برایش چه می کردند، این وقتی اینطوری‏‎ ‎‏می رسیده، این شخصیتها را اینطوری از بین می برد که مبادا طمع‏‎ ‎‏کند که از ایشان چیزی بخواهد.‏

‏     من بودم آنجا که یک کسی یک چیزی نوشته بود. زمان قدرت‏‎ ‎‏رضاشاه، زمانی که آن وقت باز شاه نبود ـ آن وقت یک قلدر نفهمی‏‎ ‎‏بود که هیچ چیز را ابقا نمی کرد ـ یک کسی آمد گفت: من یک‏‎ ‎‏چیزی نوشتم برای عدلیه، شما بدهید ببرند پیش حضرت اشرف‏‎ ‎‏که ـ یک همچو تعبیرهایی ـ که ببینند. گفت: رضاخان، که باز‏‎ ‎‏نمی داند اصلش عدلیه را با «الف» می نویسند یا با «ع» می نویسند؛‏‎ ‎‏من بدهم این را او ببیند؟ نه اینکه این را در غیاب می گفت، در‏‎ ‎‏حضورشان هم می گفت. این جوری بود وضعش.‏


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 328

‏این چه بود؟ برای اینکه وارسته بود، وابسته به هواهای نفس‏‎ ‎‏نبود، ‏إِتَّخَذَ اِلٰهَهُ هَویٰهُ‏ نبود. این، هوای نفسانی خودش را اله‏‎ ‎‏خودش قرار نداده بود، این اله خودش را خدا قرار داده بود. این‏‎ ‎‏برای مقام و برای جاه و برای وضعیت کذا نمی رفت عمل بکند، او‏‎ ‎‏برای خدا عمل می کرد. کسی که برای خدا عمل می کند، وضع‏‎ ‎‏زندگی اش هم آن است، دیگر از آن وضع بدتر که دیگر نمی شود‏‎ ‎‏برایش . برای چه دیگر چه بکند؟ از هیچ کس هم نمی ترسید.‏‎ ‎‏وقتی که رضاشاه ریخت به مجلس که فریاد می زدند آن قلدرهای‏‎ ‎‏اطرافش که زنده باد کذا و زنده باد کذا، مدرس رفت ایستاد و گفت‏‎ ‎‏که مرده باد کذا، زنده باد خودم. خوب، در مقابل او، شما‏‎ ‎‏نمی دانید حالا، در مقابل او ایستادن یعنی چه و او ایستاد. این برای‏‎ ‎‏این بود که از هواهای نفسانی آزاد بود، وارسته بود، وابسته‏‎ ‎‏نبود.(555)‏

7 / 6 / 61

*  *  *

‏ ‏

اگر چند نفر افکار مدرس را داشتند مشروطه منحرف نمی شد

‏ ‏

‏ ‏

‏اگر در هر شهری و استانی چند نفر مؤثر افکار، مثل مرحوم‏‎ ‎‏مدرس شهید، را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحیح پیش‏‎ ‎‏می رفت، و قانون اساسی با متمم آن، که مرحوم حاج شیخ فضل الله ‏‎ ‎‏در راه آن شهید شد، دستخوش افکار غربی و دستخوش تصرفاتی‏‎ ‎‏که در آن شد  نمی گردید، و اسلام عزیز و مسلمانان مظلوم ایران آن‏‎ ‎‏رنجهای طاقت فرسا را نمی کشیدند. به دنبال خروج روحانیون، یا‏‎ ‎‏به عبارت دیگر، اخراج آنان از صحنه، عموم متدینین، از هر‏‎ ‎‏قشری از اقشار، چه فرهنگی، چه کارگری، چه اداری و بازاری و‏‎ ‎‏چه غیر اینها، نیز از دخالت کناره گرفتند یا بر کنارشان کردند؛ و آن‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 329

‏شد که شد.(556)‏

22 / 11 / 62

*  *  *

‏ ‏

مدرس ستاره درخشانی بر تارک کشور

‏ ‏

‏ ‏

‏در عصر شکوفایی انقلاب اسلامی، بزرگداشت مجاهدی‏‎ ‎‏عظیم الشأن و متعهدی برومند و عالم بزرگواری که در دوران سیاه‏‎ ‎‏اختناق رضاخانی می زیست لازم می باشد. زیرا در زمانی که قلمها‏‎ ‎‏شکسته و زبانها بسته و گلوها فشرده بود،او از اظهار حق و ابطال‏‎ ‎‏باطل دریغ نمی کرد. در آن روزگار،در حقیقتْ حق حیات از ملت‏‎ ‎‏مظلوم ایران سلب شده بود،و میدان تاخت و تاز قلدری هتاک در‏‎ ‎‏سطح کشور باز،و دست مزدوران پلیدش در سراسر ایران تا مرفق‏‎ ‎‏به خون عزیزان آزادۀ وطن و علمای اعلام و طبقات مختلف‏‎ ‎‏آغشته بود. این عالمِ ضعیف الجثه، با جسمی نحیف و روحی‏‎ ‎‏بزرگ و شاداب از ایمان و صفا و حقیقت و زبانی چون شمشیر‏‎ ‎‏حیدر کرار،رویارویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گفت و‏‎ ‎‏جنایت را آشکار کرد،و مجال را بر رضاخان کذایی تنگ و‏‎ ‎‏روزگارشان را سیاه کرد. وعاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام‏‎ ‎‏عزیز و ملت شریف نثار کرد. و به دست دژخیمان ستمشاهی در‏‎ ‎‏غربت به شهادت رسید،و به اجداد طاهرینش پیوست. در واقع‏‎ ‎‏شهید بزرگ ما،مرحوم مدرس،که القاب برای او کوتاه و کوچک‏‎ ‎‏است،ستارۀ درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور‏‎ ‎‏رضاشاهی تاریک می نمود. و تاکسی آن زمان را درک نکرده باشد.‏‎ ‎‏ارزش این شخصیت عالیمقام را نمی تواند درک کند. ملت ما‏‎ ‎‏مرهون خدمات و فداکاریهای اوست.‏

‏     و اینک که با سر بلندی از بین ما رفته است،بر ماست که ابعاد‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 330

‏روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم و‏‎ ‎‏بشناسانیم ؛ وبا خدمت ناچیز خود مزار شریف دور افتادۀ او را‏‎ ‎‏تعمیر واحیا نماییم.(557)‏

28 / 6 / 63

*  *  *

‏ ‏

مدرس اولین مرد مجاهد 

‏ ‏

‏ ‏

‏بسمه تعالی‏

‏سزاوار است که ‏‏[‏‏بر‏‏]‏‏ اولین اسکناس که در ایران به طبع می رسد،‏‎ ‎‏عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی چاپ شود.‏‎ ‎‏خداوند رحمت فرماید ایشان را.(558)‏

7 / 9 / 64

‏روح الله الموسوی الخمینی‏

*  *  *

‏ ‏

شهید سیدمحمدرضا سعیدی

‏ ‏

شهید سعیدی برای حفظ اسلام فدا شد

‏ ‏

‏ ‏

‏حوادث اخیر ایران که قتل مرحوم سعیدی مترتب بر آنهاست،‏‎ ‎‏موجب کمال تأثر است. این تنها مرحوم سعیدی نیست که با این‏‎ ‎‏وضع اسف انگیز در گوشۀ زندان از پای درمی آید بلکه چه بسا‏‎ ‎‏افراد مظلوم و بیگناه به جرم حقگویی در سیاهچالهای زندان،‏‎ ‎‏مورد ضرب و شَتْم و شکنجه های وحشیانه و رفتار غیرانسانی قرار‏‎ ‎‏می گیرند... .‏

‏     من قتل فجیع این سید بزرگوار و عالم فداکار را ـ که برای‏‎ ‎‏حفظ مصالح مسلمین و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد ‏‎ ‎‏ـ به ملت اسلام عموماً و خصوصاً به ملت ایران تعزیت‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 331

‏می دهم.(559)‏

20 / 9 / 49

*  *  *

‏ ‏

شهید مرتضی مطهری

‏ ‏

مطهری حاصل عمرم محسوب می شد 

‏ ‏

‏ ‏

‏اینجانب به اسلام و اولیای عظیم الشأن آن و به ملت اسلام و‏‎ ‎‏خصوص ملت مبارز ایران ضایعۀ أسف انگیز شهید بزرگوار و‏‎ ‎‏متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی‏‎ ‎‏مطهری ـ قدس سره ـ را تسلیت و تبریک عرض می کنم. تسلیت در‏‎ ‎‏شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندۀ خود را در راه اهداف‏‎ ‎‏مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزۀ‏‎ ‎‏سرسختانه کرد، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و‏‎ ‎‏فنون مختلفۀ اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار‏‎ ‎‏عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی‏‎ ‎‏بود که حاصل عمرم محسوب می شد. در اسلام عزیز با شهادت‏‎ ‎‏این فرزند برومند و عالِم جاودان ثُلمه ای وارد شد که هیچ چیز‏‎ ‎‏جایگزین آن نیست. و تبریک در داشتن این شخصیتهای فداکار که‏‎ ‎‏در زندگی و پس از آن با جلوۀ خود نورافشانی کرده و می کنند. من‏‎ ‎‏در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات‏‎ ‎‏می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند، به اسلام بزرگ، مربی‏‎ ‎‏انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم. من گرچه فرزند عزیزی‏‎ ‎‏را که پارۀ تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان‏‎ ‎‏فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد. مطهری که در طهارت‏‎ ‎‏روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلیٰ‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 332
‏پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و‏‎ ‎‏علمی و فلسفی اش نمی رود.‏

‏     تروریستها نمی توانند شخصیت انسانی مردان اسلام را ترور‏‎ ‎‏کنند. آنان بدانند که به خواست خدای توانا ملت ما با رفتن‏‎ ‎‏اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر‏‎ ‎‏می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدۀ‏‎ ‎‏رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند. اسلام عزیز‏‎ ‎‏با فداکاری و فدایی دادن عزیزان رشد نمود. برنامۀ اسلام از عصر‏‎ ‎‏وحی تاکنون بر شهادت توأم با شهامت بوده. قتال در راه خدا و راه‏‎ ‎‏مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است. ‏مَا لَکُمْ لاَتُقَاتِلوُنَ فِی‎ ‎سَبِیلِ الله ِ وَالمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَآءِ وَالْوِلْدٰانِ.‎[4]‎

‏    ‏‏اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار‏‎ ‎‏غیرانسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین‏‎ ‎‏در اسلام را بترسانند، بد گمان کرده اند. از هر موی شهیدی از ما و‏‎ ‎‏از هر قطرۀ خونی که به زمین می ریزد، انسانهای مصمم و مبارزی‏‎ ‎‏به وجود می آید. شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والاّ‏‎ ‎‏ترور فرد هر چه بزرگ باشد، برای اعادۀ چپاولگری سودی ندارد.‏‎ ‎‏ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام بپا خاسته با‏‎ ‎‏این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاضر‏‎ ‎‏و برای شهادت در راه خدا مهیا هستیم.‏

‏     اینجانب روز پنجشنبه سیزده اردیبهشت 58 را برای‏‎ ‎‏بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت، عزای‏‎ ‎‏عمومی اعلام می کنم و خودم در مدرسۀ فیضیه روز پنجشنبه و‏‎ ‎‏جمعه به سوگ می نشینم. از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 333

‏اسلام رحمت و غفران و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسألت‏‎ ‎‏می نمایم. سلام بر شهدای راه حق و آزادی.(560)‏

11 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

با ترور شهید مطهری نهضت ما زنده شد

‏ ‏

‏ ‏

‏رجل فاجری‏‎[5]‎‏ که خون عزیز ما‏‎[6]‎‏ را به زمین ریخت، تأیید کرد دین‏‎ ‎‏خدا را. یعنی خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز‏‎ ‎‏ما، تأیید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید‏‎ ‎‏زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خونها را؛‏‎ ‎‏زندگی ما دوام پیدا می کند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. ما‏‎ ‎‏از مرگ نمی ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. دلیل عجز‏‎ ‎‏شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را می کشید. برای اینکه‏‎ ‎‏منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت می کردید؛ مباحثه‏‎ ‎‏می کردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام‏‎ ‎‏ترور را باطل می داند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیتهای‏‎ ‎‏بزرگ ما، شخصهای بزرگ ما، اسلام ما تأیید می شود.‏

‏     ‏‏نهضت ما زنده شد. تمام اقشار ایران، باز زندگی از سر گرفت.‏‎ ‎‏اگر یک سستی، ضعفی پیدا کرده بود، زنده شد. اگر نبود شهادت‏‎ ‎‏این مرد بزرگ، و اگر مرده بود این مرد بزرگ در بستر خودش، این‏‎ ‎‏تأیید نمی شد؛ این موج برنمی خاست. الآن موجی در همۀ دنیا،‏‎ ‎‏همۀ دنیا، همۀ دنیایی که به اسلام علاقه دارند، این موج بلند شد.‏‎ ‎‏سایر کشورها هم؛ برادران من نترسید از موج.(561)‏

14 / 2 / 58


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 334

‏ ‏

شهادت مطهری اسلام را زنده کرد 

‏ ‏

‏ ‏

‏این قدرت خداست که به همه حس فداکاری داد و شهادت را برای‏‎ ‎‏خودشان فوز دانستند و پیشقدم شدند. برای ملتی که شهادت فوز‏‎ ‎‏عظیم است، برای ملتی که بچۀ خردسال و پیرمرد بزرگ آرزوی‏‎ ‎‏شهادت می کنند، باز حساب حسابگران باطل در می آید. با کشتن‏‎ ‎‏یک نفر ولو هر چه بزرگ باشد، این ملت عقب نمی نشیند باز دست‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی از آستین درآمد و در شهادت یک شهید،‏‎ ‎‏همچو موجی، همچو موجی در ایران و در سایر کشورها ایجاد کرد‏‎ ‎‏که ما را زنده کرد، اسلام را باز زنده کرد.‏‏(562)‏

16 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

جرم مطهری چه بوده است؟

‏ ‏

‏ ‏

‏اینهایی که مثل آقای مطهری، که اذیتش به یک مـور نرسیده است‏‎ ‎‏ـ من قـریب بیست سـال این مـرد را می شناسم ـ یـک آدم به آن‏‎ ‎‏سـالمی، یک آدم بـه آن ادب، بـه آن انسـانیت، ایـن را محکوم به‏‎ ‎‏قتلش می کنند. چرا؟ چه کرد آقای مطهری؟ کی را کشته است؟ چه‏‎ ‎‏کرده؟ این بشر نیست؟! این انسان فیلسوف، عالم، فقیه، این بشر‏‎ ‎‏نیست؟! این بشر را اینطور می کشند بدون اینکه یک جرمی داشته‏‎ ‎‏باشد. جرم آقای مطهری چه بود؟ چه کرده بود؟ جرم «قرنی»‏‎[7]‎‏ چه‏‎ ‎‏بود؟ آخر چه جرمی کرده بودند که مستحق قتل بودند؟...‏

‏     آخر، یکوقت یک آدمی بود که کاری کرده بود؛ جز تعلیم و‏‎ ‎‏تعلم این مرد کاری نداشت. یک آدمی که من قریب به بیست سال‏‎ ‎‏او را می شناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و می دانم که اذیت‏‎ ‎‏به کسی نکرده، یک آدمی که زحمت برای این ملت کشیده است،‏‎ ‎‏یک آدمی که کتابنویس بوده، یک آدمی که فیلسوف و متفکر بوده،‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 335

‏مستحق قتل است، ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ او را کشتند؟ این جمعیت حقوق بشر کجا‏‎ ‎‏هستند که یک کلمه نمی گویند؟(563)‏

25 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

نگذارید کتابهای این استاد عزیز فراموش شود 

‏ ‏

‏ ‏

‏گرچه انقلاب اسلامی ایران ـ به رغم بدخواهان و ماجراجویان ـ به‏‎ ‎‏خواست و توفیق خداوند متعال به پیروزی رسید و نهادهای‏‎ ‎‏اسلامی ـ انقلابی یکی پس از دیگری در ظرف تقریباً یک سال با‏‎ ‎‏آرامش و موفقیت انجام گرفت، لکن بر ملت ما و به حوزه های‏‎ ‎‏اسلامی و علمی خسارتهای جبران ناپذیر نیز به دست منافقین ضد‏‎ ‎‏انقلاب واقع شد؛ همچون ترور خائنانۀ مرحوم دانشمند و‏‎ ‎‏اسلام شناس عظیم الشأن حجت الاسلام آقای حاج شیخ مرتضی‏‎ ‎‏شهید مطهری ـ رحمة الله علیه.‏

‏     اینجانب نمی توانم در این حال احساسات و عواطف خود را‏‎ ‎‏نسبت به این شخصیت عزیز ابراز کنم. آنچه باید عرض کنم دربارۀ‏‎ ‎‏او آن است که او خدمتهای ارزشمندی به اسلام و علم نمود و‏‎ ‎‏موجب تأسف بسیار است که دست خیانتکار، این درخت‏‎ ‎‏ثمربخش را از حوزه های علمی و اسلامی گرفت و همگان را از‏‎ ‎‏ثمرات ارجمند آن، محروم نمود. مطهری فرزندی عزیز برای من و‏‎ ‎‏پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری‏‎ ‎‏سودمند برای ملت و کشور بود. خدایش رحمت کند و در جوار‏‎ ‎‏خدمتگزاران بزرگ اسلام جایگزین فرماید.‏

‏     اکنون شنیده می شود که مخالفین اسلام و گروههای ضد‏‎ ‎‏انقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست‏‎ ‎‏جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقید‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 336

‏کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقۀ روشنفکران متعهد توصیه‏‎ ‎‏می کنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر‏‎ ‎‏اسلامی فراموش شود. از خداوند متعال توفیق همگان را‏‎ ‎‏خواهانم.(564)‏

27 / 12 / 58

*  *  *

‏ ‏

آثار قلم و زبان مطهری بی استثنا آموزنده است

‏ ‏

‏ ‏

‏سالروز شهادت شهیدی مطهر است که در عمر کوتاه خود اثرات‏‎ ‎‏جاویدی به یادگار گذاشت که پرتوی از وجدان بیدار و روح‏‎ ‎‏سرشار از عشق به مکتب بود. او با قلمی روان و فکری توانا در‏‎ ‎‏تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی، با زبان مردم و‏‎ ‎‏بی قلق و اضطراب، به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و‏‎ ‎‏زبان او بی استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که‏‎ ‎‏از قلبی سرشار از ایمان و عقیدت نشأت می گرفت، برای عارف و‏‎ ‎‏عامی سودمند و فرحزا است امید آن بود که از این درخت پرثمر،‏‎ ‎‏میوه های علم و ایمان بیش از آنچه به جا مانده، چیده شود و‏‎ ‎‏دانشمندانی پربها تسلیم جامعه گردد. مع الأسف دست‏‎ ‎‏جنایتکاران مهلت نداد و جوانان عزیز ما را از ثمرۀ طیبۀ این‏‎ ‎‏درخت برومند محروم نمود، و خدای را شکر که آنچه از این استاد‏‎ ‎‏شهید باقی است، با محتوای غنی خود مربی و معلم است. مرحوم‏‎ ‎‏شهید استاد مرتضی مطهری به ابدیت پیوست، خدایش با رحمت‏‎ ‎‏خود با موالیانش محشور فرماید.(565)‏

9 / 2 / 60

*  *  *

‏ ‏


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 337

شهید مهدی عراقی

‏ ‏

برای عراقی مردن در رختخواب کوچک بود 

‏ ‏

‏ ‏

‏من ایشان را حدود بیست سال است که می شناسم. مهدی عراقی‏‎[8]‎‎ ‎‏یک نفر نبود، او به تنهایی بیست نفر بود. حاج مهدی عراقی برای‏‎ ‎‏من برادر و فرزند خوب و عزیـز من بود. شهادت ایشان برای من‏‎ ‎‏بسیار سنگیـن بود اما آنچه مطلب را آسان می کند آن است که در‏‎ ‎‏راه خدا بود. شهـادت او بر همۀ مسلمین مبارک باشد. او‏‎ ‎‏می بایست شهید می شد؛ بـرای او مردن در رختخواب کوچک‏‎ ‎‏بود.(566)‏

4 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

عراقی عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد 

‏ ‏

‏ ‏

‏من مرحوم عراقی را از آن اولی که نهضت شروع شد و تماس با ما‏‎ ‎‏داشتند، می شناختم و انصافاً مردی بود که عمرش را صرف‏‎ ‎‏خدمت به اسلام کرد.(567)‏

7 / 6 / 62

*  *  *

‏ ‏

شهید عراقی مرد بسیار صالحی بود

‏ ‏

‏ ‏

‏آقای عراقی را هم من سالهای طولانی می شناختم، در همان اوایل‏‎ ‎‏امر که این مسائل پیش آمد، ایشان وارد بود در امر و با من دوستی‏‎ ‎‏داشت، او هم بسیار مرد صالح و بزرگواری بود، خداوند همۀ اینها‏‎ ‎‏را رحمت کند.(568)‏

8 / 6 / 65

*  *  *


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 338

شهید سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی

‏ ‏

شهادت مرحوم طباطبایی نشانه خودباختگی و ناتوانی دشمنان اسلام است

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

انالله و اناالیه راجعون

‏با کمال تأسف ضایعۀ ناگوار شهادت عالِم مجاهد، حجت الاسلام‏‎ ‎‏والمسلمین، آقای حاج سید محمد علی قاضی طباطبایی‏‎ ‎‏ـ رحمة الله علیه ـ را به عموم مسلمانان متعهد و علمای اعلام‏‎ ‎‏مجاهد و مردم غیور مجاهد آذربایجان و خصوص بازماندگان این‏‎ ‎‏شهید سعید تسلیت عرض، و از خداوند متعال صبر انقلابی برای‏‎ ‎‏مجاهدین راه حق و اسلام خواستارم.‏

‏     ملت عزیز برومند ایران و آذربایجانیان غیرتمند عزیز باید در‏‎ ‎‏این مصیبتهای بزرگ، که نشانۀ شکست حتمی دشمنان اسلام و‏‎ ‎‏کشور و عجز و ناتوانی و خودباختگی آنان است، هرچه بیشتر‏‎ ‎‏مصمم، و در راه هدف اعلای اسلام و قرآن مجید بر مجاهدات‏‎ ‎‏خود افزوده و از پای ننشینید، تا احقاق حق مستضعفین را از‏‎ ‎‏جباران زمان بنمایند.‏

‏     ‏‏عزیزان من، در انقلابی که ابرقدرتها را به عقب رانده و راه‏‎ ‎‏چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است این ضایعات و‏‎ ‎‏ضایعات بالاتر، اجتناب ناپذیر است.‏

‏     مـا باید از کنـار این وقایع با تصمیم و عزم و خونسردی‏‎ ‎‏بگذریم؛ و به راه خود ـ که راه جهاد فی سبیل الله است ـ ادامه‏‎ ‎‏دهیم.‏

‏     شهادت در راه خداوند زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ‏‎ ‎‏هدایت برای ملتهاست. ملتهای مسلمان باید از فداکاری مجاهدین‏‎ ‎‏ما در راه استقلال و آزادی و اهداف مقدسۀ اسلام بزرگ الگو‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 339

‏بگیرند؛ و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند، و به‏‎ ‎‏پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال‏‎ ‎‏عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق‏‎ ‎‏و شهیدِ سعید طباطبایی خواستارم.(569)‏

11 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

شهادت مرحوم طباطبایی اراده ها را مصممتر می کند

‏ ‏

‏ ‏

‏ما باید مهیّا باشیم که باز شهید بدهیم، چنانچه دیشب یکی را‏‎ ‎‏دادیم؛ مرحوم آقای قاضی ـ رحمه الله ـ به شهادت رسید، و قبل از‏‎ ‎‏او هم بوده است، و بعد از این هم خواهد بود، لکن این شهادتها‏‎ ‎‏اراده های شما را باید مصمَّم تر کند. شما در یک راهی قدم‏‎ ‎‏برمی دارید که در این راه، شهادتهای بسیار از مردان بزرگ واقع‏‎ ‎‏شده. راه اسلام است. برای اسلام قیام کردید و برای حق قیام‏‎ ‎‏کردید، و کسی که برای حق قیام کند، برای اسلام قیام کند، همه‏‎ ‎‏چیز باید پیش او سهل و آسان باشد. شهادت یک هدیه ای است از‏‎ ‎‏جانب خدای تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند. و‏‎ ‎‏دنبال هر شهادتی باید تصمیمها قوی تر بشود.‏

‏     بفهمانید به اینهایی که اینطور کارهای ناجوانمردانه می کنند که‏‎ ‎‏دیگر نمی توانند با یک همچو کارهایی اعاده بدهند آن مسائل‏‎ ‎‏سابق را، بلکه این نحو کشتن که به طور ناگهانی و دزدکی می کشند،‏‎ ‎‏این دلیل بر شکست آنهاست.(570)‏

11 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

مرحوم طباطبایی مجاهدات زیادی کرده بود

‏ ‏

‏ ‏

‏... مرحوم آقای قاضی طباطبایی ـ رحمه الله ـ که از دوستان سابق من‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 340

‏ ‏

‏هستند و سوابق دارم با ایشان، ایشان حبسها رفته است، مجاهدات‏‎ ‎‏کرده، تبعیدها شده است. آنها‏‎[9]‎‏ اینطور اشخاص را یکی یکی ترور‏‎ ‎‏می کنند و منظور این است که مأیوس کنند شما را. آنجا هم که عملاً‏‎ ‎‏دست به کار نمی توانند بشوند، شروع می کنند با تبلیغات.‏‏(571)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

12 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

شهید محمد مفتح

‏ ‏

شهادت آقای مفتح در دل ملت حماسه آفرید 

‏ ‏

‏ ‏

‏آنگاه که منطق قرآن، آن است که ما از خداییم و به سوی او‏‎ ‎‏می رویم و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف است، و اولیای‏‎ ‎‏خدا ـ علیهم السلام ـ شهادت را یکی از دیگری به ارث می بردند،‏‎ ‎‏و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا‏‎ ‎‏می کرده و می کنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به‏‎ ‎‏ترور وحشیانه می زنند، ما را از چه می ترسانند؟ امریکا خود را‏‎ ‎‏دلخوش می کند که با ایجاد رعب در دل ملت ـ که سربازان قرآنند ـ‏‎ ‎‏می تواند وقفه ای در مسیر حق و عقبگردی از جهاد مقدس در راه‏‎ ‎‏خدا ایجاد کند؛ غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که‏‎ ‎‏دنیا را مقرّ خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی‏‎ ‎‏بیخبرند. اینان از کوردلی، صحنه های شورانگیز ملت عزیز و‏‎ ‎‏شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان‏‎ ‎‏خیرۀ آنان منعکس است نمی بینند. ‏صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاٰیَعْقِلُونَ‎[10]‎‏ اینان‏‎ ‎‏می بینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنۀ حماسه آفرین کربلا‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 341

‏می گذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در‏‎ ‎‏حماسه و خروش است. جناب حجت الاسلام دانشمند محترم‏‎ ‎‏آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام ـ رحمة الله علیهم ـ به‏‎ ‎‏فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند، و در دل ملت و‏‎ ‎‏جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را‏‎ ‎‏افروخته تر و جنبش قیام ملت را متحرکتر کردند. خدایشان در‏‎ ‎‏جوار رحمت واسعۀ خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد.‏‎ ‎‏امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهره ها برای‏‎ ‎‏اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود؛ و امید است از شهادت‏‎ ‎‏امثال ایشان بهره ها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند‏‎ ‎‏اسلام، تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت می دهم.‏‎ ‎‏سلام بر شهیدان راه حق.(572)‏

27 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

روز شهادت بزرگانی مثل شهید مفتح را بزرگ بشمارید

‏ ‏

‏ ‏

‏این روزهای بزرگ را بزرگ بشمارید و اربعینها را، عاشوراها را و‏‎ ‎‏امثال اینها را بزرگ بشمارید و در موارد شهادت عزیزان ما آنها را‏‎ ‎‏هم بزرگ بشمارید، مثل روز مفتح، رَحِمَهُ الله تعالی؛ اینهایی که در‏‎ ‎‏خدمت اسلام بودند و دشمنان اسلام آنها را شهید کردند. شما‏‎ ‎‏اینهمه شهید دادید تا آزادی و استقلال را به دست آوردید و باید با‏‎ ‎‏چنگ و دندان این آزادی و استقلال را حفظ کنید و کمک کنید همه‏‎ ‎‏به جبهه ها تا اینکه ان شاءالله ، بزودی این غائله رفع بشود.(573)‏

25 / 9 / 60

*  *  *

‏ ‏


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 342

شهید سیدمحمدباقر صدر

‏ ‏

شهید صدر از مفاخر علم و ادب و حوزه های علمیه بود

‏ ‏

‏ ‏

‏مرحوم آیت الله شهید سیدمحمد باقر صدر و همشیرۀ مکرمۀ‏‎ ‎‏مظلومۀ او ـ که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود ـ‏‎ ‎‏به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجۀ رفیعۀ‏‎ ‎‏شهادت رسیده اند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیتهای‏‎ ‎‏عزیز از موالیان خود برده اند؛ و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است‏‎ ‎‏که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف ستم پیشۀ خود می برند.‏‎ ‎‏شهادت این بزرگواران که عمری را به مجاهدت در راه اهداف‏‎ ‎‏اسلام گذرانده اند به دست اشخاص جنایتکاری که عمری به‏‎ ‎‏خونخواری و ستم پیشگی گذرانده اند عجیب نیست؛ عجب آن‏‎ ‎‏است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران‏‎ ‎‏جنایت پیشه، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند... ‏

‏     اینجانب برای بزرگداشت این شخصیت علمی و مجاهد، که از‏‎ ‎‏مفاخر حوزه های علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود،‏‎ ‎‏از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزای عمومی‏‎ ‎‏اعلام می کنم، و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومی‏‎ ‎‏اعلام می نمایم، و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعۀ‏‎ ‎‏بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین می باشم.(574)‏

2 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

آیت الله صدر به جرم طلب حکومت اسلامی شهید شد

‏ ‏

‏ ‏

‏مرحوم آیت الله صدر را به جرم اینکه از ظلم آنها شکایت داشت و‏‎ ‎‏می خواست حکومت اسلام برقرار باشد، شهید کردند و خواهر‏‎ ‎‏مکرمۀ مظلومۀ ایشان را هم شهید کردند...‏


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 343

‏     ‏‏و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که ملتهای مسلم را‏‎ ‎‏بیدار کند و ملت عراق را هوشیار کند و خودشان را ‏‏[‏‏رها کنند‏‏]‏‏ از‏‎ ‎‏قید و بند این قدرتهای بزرگ و این جرثومه های فسادی که به اسم‏‎ ‎‏اسلام مسلمین را قتل عام می کنند و به اسم اسلام احکام اسلام را‏‎ ‎‏زیر پا می گذارند و با اسم اسلام علمای اسلام را شهید می کنند، آن‏‎ ‎‏هم مثل سید محمدباقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این‏‎ ‎‏بود که اسلام از او بهره برداریهای زیادتری بکند و من امیدوارم که‏‎ ‎‏کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاءالله ‏‎ ‎‏خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر‏‎ ‎‏بزرگوار مظلومۀ او را هم با جده اش محشور کند.(575)‏

20 / 1 / 60

*  *  *

‏ ‏

شهید محمدحسین فهمیده

‏ ‏

رهبر ما آن طفل دوازده ساله است 

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏رهبر ما آن طفل دوازده ساله ای‏‎[11]‎‏ است که با قلب کوچک خود که‏‎ ‎‏ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را‏‎ ‎‏زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 344

‏شهادت نوشید.(576)‏

22 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

شهید مصطفی چمران

‏ ‏

چمران جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود 

‏ ‏

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

انالله و انا الیه راجعون

‏شهادت انسان ساز سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد‏‎ ‎‏راه تعالی و پیوستن به ملأ اعلیٰ، دکتر مصطفی چمران‏‎[12]‎‏ را به‏‎ ‎‏پیشگاه ولی عصر ـ ارواحنا فداه ـ تسلیت و تبریک عرض می کنم.‏

‏     ‏‏تسلیت از آنرو که ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد که‏‎ ‎‏در جبهه های نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه‏‎ ‎‏می آفرید و سرلوحۀ مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل‏‎ ‎‏بود. او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی‏‎ ‎‏ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. و تبریک از آنرو که اسلام‏‎ ‎‏بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملتها و توده های مستضعف می کند و‏‎ ‎‏سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش می دهد. مگر‏‎ ‎‏چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است.‏

‏     چمران عزیز با عقیدۀ پاک خالص غیر وابسته به دستجات و‏‎ ‎‏گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن‏‎ ‎‏از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و‏‎ ‎‏پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 345

‏خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و‏‎ ‎‏به حق رسید.‏

‏     هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی‏‎ ‎‏برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هویٰ، و‏‎ ‎‏این هنر مردان خداست.‏

‏     او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش‏‎ ‎‏بخیر. و اما، ما می توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که‏‎ ‎‏دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این‏‎ ‎‏ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملتهای مسلمان و‏‎ ‎‏قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز‏‎ ‎‏تسلیت عرض می کنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و‏‎ ‎‏اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم.(577)‏

1 / 4 / 60

*  *  *

‏ ‏

مثل چمران بمیرید

‏ ‏

‏ ‏

‏شمـاها‏‎[13]‎‏ چند سـال دیگر نیستیـد در ایـن عـالم، چمـران  هم‏‎ ‎‏نیسـت؛ چمـران با عزت و عظمـت و با تعهـد به اسـلام جان‏‎ ‎‏خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمـه کرد و در آن دنیا هم‏‎ ‎‏رحمت خدا را بیمـه کرد؛ ما و شما هم خواهیـم رفت. مثل چمران‏‎ ‎‏بمیرید. مثل این سربازهایی که در مرزها کشتـه می شوند‏‎ ‎‏بمیرید.(578)‏

1 / 4 / 60

*  *  *

‏ ‏


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 346
شهید سیدمحمد حسینی بهشتی

‏ ‏

‏برای اطلاع از نظرات و بیانات حضرت امام(س) پیرامون شهید‏‎ ‎‏سیدمحمد حسینی و بهشتی رجوع شود به فصل ایام الله خونبار در‏‎ ‎‏انقلاب امام‏

‏ ‏

‏مبحث هفتم تیر ـ صفحه 286‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

شهید محمد منتظری

‏ ‏

‏بـرای اطلاع از نظـرات و بیانـات حضـرت امام(س) پیـرامون‏‎ ‎‏شهید محمـد منتظـری رجوع شود به فصـل ایام الله خونبار در‏‎ ‎‏انقلاب امام‏

‏ ‏

‏مبحث هفتم تیر ـ صفحه 286‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شهید محمدعلی رجائی

‏ ‏

‏بـرای اطلاع از نظـرات و بیانـات حضـرت امام(س) پیـرامون شهیـد‏‎ ‎‏رجایی رجـوع شود به فصـل ایام الله خونبار در انقلاب اسلامی ‏

‏ ‏

‏مبحث هشتم شهریور ـ صفحه 297‏

‏ ‏

*  *  *


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 347

شهید محمدجواد باهنر

‏ ‏

‏بـرای اطلاع از نظـرات و بیانـات حضـرت امام(س) پیـرامون‏‎ ‎‏شهید باهنر رجـوع شود به فصل ایام الله خونبار در انقلاب اسلامی‏

‏ ‏

‏مبحث هشتم شهریور ـ صفحه 297‏

*  *  *

‏ ‏

شهید علی قدوسی

‏ ‏

آقای قدوسی سالیان طولانی در خدمت اسلام بود

‏ ‏

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

إنالله و إنا إلیه راجعون

‏با کمال تأسف و تأثر حجت الاسلام شهید قدوسی به دوستان‏‎ ‎‏شهید خود پیوست. شهیدی عزیز که سالیان دراز در خدمت‏‎ ‎‏اسلام بود؛ و اخیراً مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن‏‎ ‎‏است. اینجانب سالیان طولانی از نزدیک با او سابقه داشتم، و آن‏‎ ‎‏بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در‏‎ ‎‏راه هدف می شناختم. شهادت بر او مبارک و وفودالی الله و خروج‏‎ ‎‏از ظلمات به سوی نور بر او ارزانی باد. راهی است که باید پیمود و‏‎ ‎‏سفری است که باید رفت. چه بهتر که در حال خدمت به اسلام و‏‎ ‎‏ملت شریف اسلامی شربت شهادت نوشیدن و با سرافرازی به‏‎ ‎‏لقاءالله رسیدن. و این همان است که اولیای معظم حق تعالی‏‎ ‎‏آرزوی آن را می کردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب‏‎ ‎‏می کردند. ‏

‏     گوارا باد شربت شهادت بر شهدای انقلاب اسلامی، و‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 348

‏خصوص شهدای اخیر ما، که با دست جنایتکار منفورترین عناصر‏‎ ‎‏پلید به جوار رحمت حق شتافتند، و افتخار برای اسلام و ننگ و‏‎ ‎‏نفرت برای دشمنان دژخیم ملت شریف آفریدند.‏

‏     اینجانب شهادت دادستان کل انقلاب و سرهنگ وحید‏‎ ‎‏دستجردی، که در رأس شهربانی و قوای انتظامی در حال انجام‏‎ ‎‏وظیفه بودند و بدین تحفۀ الهی نایل شدند، را به ملت ایران و به‏‎ ‎‏حوزۀ علمیۀ قم و به قوای مسلح تبریک و تسلیت عرض می کنم؛ و‏‎ ‎‏از خدای تعالی رحمت برای آنان و صبر و شکیبایی برای خانوادۀ‏‎ ‎‏محترمشان خواستارم.(579)‏

15 / 6 / 60

*  *  *

‏ ‏

شهادت آقای قدوسی به نفع اسلام بود 

‏ ‏

‏ ‏

‏آقای قدوسی ـ خدا رحمتش کند ـ خوب من می شناختم چه آدمی‏‎ ‎‏است و چقدر به این آدم ‏‏[‏‏اتهام وارد‏‏]‏‏ کردند که مردم را دارد چه‏‎ ‎‏می کند، می کُشد، چه می کند، فلان ...، و من می دانستم چه آدمی‏‎ ‎‏است؛ محتاط. در احتیاط، حتی در این مالیات، آنقدر از او‏‎ ‎‏شکایت می کردند که این آقا احتیاط می کند، نمی گذارد یک چیزی‏‎ ‎‏را که باید خرج کرد، خرج کند، لکن وقتی که به شهادت رسید،‏‎ ‎‏یکدفعه یک دسته بیدار شدند که اینها‏‎[14]‎‏ یک همچو افرادی را‏‎ ‎‏دارند شهید می کنند. اینها هر نفری از ماها و شما را شهید بکنند،‏‎ ‎‏به نفع اسلام است و ما از این خوفی نداریم و به ضرر‏‎ ‎‏آنهاست.(580)‏

17 / 6 / 60

*  *  *


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 349

‏ ‏

آقای قدوسی اهل علم و عمل بود

‏ ‏

‏ ‏

‏ضایعۀ بزرگ شهادت مرحوم آقای «قدوسی» باعث تأسف و تأثر‏‎ ‎‏است. من سالهای طولانی با او آشنا بودم. ایشان اهل علم و عمل بود و‏‎ ‎‏در راه اسلام هم فدا شد. امیدوارم خداوند رحمتهای واسعه اش را بر‏‎ ‎‏او عنایت فرماید. ان شاءالله آقازادۀ ایشان هم راه ایشان را طی کند.‏‏(581)‏

13 / 6 / 62

*  *  *

‏ ‏

شهید سیداسدالله مدنی

‏ ‏

شهید مدنی به حد وافر از علم و عمل برخوردار بود

‏ ‏

‏ ‏

‏با شهید نمودن یک تن دیگر از ذریۀ رسول الله و اولاد روحانی و‏‎ ‎‏جسمانی شهید بزرگ امیرالمؤمنین سند جنایت منحرفان و منافقان‏‎ ‎‏به ثبت رسید. سید بزرگوار و عالم عادل عالیقدر و معلم اخلاق و‏‎ ‎‏معنویات، حجت الاسلام والمسلمین، شهید عظیم الشأن، مرحوم‏‎ ‎‏حاج سید اسدالله مدنی ـ رضوان الله علیه ـ همچون جد بزرگوارش‏‎ ‎‏در محراب عبادت به دست منافقی شقی به شهادت رسید. اگر با‏‎ ‎‏به شهادت رسیدن مولای متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود‏‎ ‎‏شدند، شهادت امثال فرزند عزیزش شهید مدنی هم آرزوی‏‎ ‎‏منافقان را برآورده خواهد کرد. اگر خوارج سیاه بخت از شهادت‏‎ ‎‏ولی الله الاعظم طرفی بستند و به حکومت رسیدند، این‏‎ ‎‏گروهکهای خائن نیز به آمال خبیث خود، که سقوط حکومت‏‎ ‎‏اسلام و برقراری حکومت امریکایی است، می رسند. آنان لعنت‏‎ ‎‏خدا و رسول و ننگ ابدی را برای خود، و اینان عذاب ابدی خدا و‏‎ ‎‏نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را برای خود و هم پیمانان و‏‎ ‎‏اربابان خونخوار خویش، به بار آوردند. ملت بزرگ و روحانیون‏‎ ‎‏معظم چون صفی مرصوص ایستاده اند که هر پرچمی از دست‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 350
‏توانای سرداری بیفتد سردار دیگری آن را برداشته و به میدان آید‏‎ ‎‏و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامی به کوشش برخیزد. شهید‏‎ ‎‏مدنی با شهادت مظلومانۀ خود ضدانقلاب و منافقین ضداسلام را‏‎ ‎‏بکلی منزوی کرد. این چهرۀ نورانی اسلامی عمری را در تهذیب‏‎ ‎‏نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق‏‎ ‎‏علیه باطل گذراند. و از چهره های کم نظیری بود که به حد وافر از‏‎ ‎‏علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود. به‏‎ ‎‏شهادت رساندن چنین شخصیتی به تمام معنا اسلامی همراه با تنی‏‎ ‎‏چند از فرزندان اسلام و یاران باوفای انقلاب اسلامی در میعادگاه‏‎ ‎‏نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمین جز عناد با اسلام و کمر‏‎ ‎‏بستن به محو آثار شریعت و تعطیل جمعه و جماعت مسلمین‏‎ ‎‏توجیهی ندارد. اگر تا امروز برای جنایتها و شرارتهای خود‏‎ ‎‏بهانه های بی پایه ای می تراشیدند، در شهادت این عالم متقی که‏‎ ‎‏جز دربارۀ خدمت به اسلام و مسلمانان نمی اندیشید بهانه ای جز‏‎ ‎‏انتقام از اسلام و ملت شریف نمی توانند بتراشند. انتقام از اسلام،‏‎ ‎‏که آن را اساس سقوط دستگاههای جبار و شکست ابرقدرتها در‏‎ ‎‏ایران و پس از آن در منطقه می بینند و از ملت قدرتمند که پشت بر‏‎ ‎‏آنان نموده و کاخهای آمال و آرزوی آنان را در هم کوبیده و تمامی‏‎ ‎‏آنان را از صحنه تا ابد بیرون رانده است، می گیرند. مردم رزمندۀ‏‎ ‎‏ایران و خصوص مردم غیرتمند آذربایجان که چنین روحانی متعهد‏‎ ‎‏و عالم عالیقدری را از دست داده اند و حریف شکست خوردۀ‏‎ ‎‏خود رامی شناسند با عزمی جزم و اراده های خلل ناپذیر انتقام‏‎ ‎‏خود را از آنان می گیرند.‏

‏     اینجانب شهادت این مجاهد عزیز عظیم و یاران با وفایش را به‏‎ ‎‏پیشگاه اجداد طاهرینش، خصوصاً بقیة الله ـ ارواحنا له الفداء ـ و به‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 351
‏ملت مجاهد ایران و اهالی غیور و شجاع آذربایجان و به حوزه های‏‎ ‎‏علمیه و خاندان محترم این شهیدان تبریک و تسلیت می گویم.‏

‏     خط سرخ شهادت، خط آل محمد و علی است. و این افتخار از‏‎ ‎‏خاندان نبوت و ولایت به ذریۀ طیبۀ آن بزرگواران و به پیروان خط‏‎ ‎‏آنان به ارث رسیده است. درود خداوند و سلام امت اسلامی بر‏‎ ‎‏این خط سرخ شهادت. و رحمت بی پایان حق تعالی بر شهیدان این‏‎ ‎‏خط در طول تاریخ. و افتخار و سرفرازی بر فرزندان پرتوان‏‎ ‎‏پیروزی آفرین اسلام و شهدای راه آن. و ننگ و نفرت و لعنت‏‎ ‎‏ابدی بر وابستگان و پیروان شیاطین شرق و غرب، خصوصاً‏‎ ‎‏شیطان بزرگ ، امریکای جنایتکار که با نقشه های شیطانی‏‎ ‎‏شکست خوردۀ خود گمان کرده ملتی را که برای خداوند متعال و‏‎ ‎‏اسلام بزرگ قیام نموده و هزاران شهید و معلول تقدیم نموده با این‏‎ ‎‏دغلبازیها می تواند سست کند و یا از میدان به در برد. اینان پیروان‏‎ ‎‏سید شهیدانند که در راه اسلام و قرآن کریم از طفل شش ماهه تا‏‎ ‎‏پیرمرد هشتاد ساله را قربان کرد و اسلام عزیز را با خون پاک خود‏‎ ‎‏آبیاری و زنده نمود. و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلح‏‎ ‎‏نظامی و انتظامی و مردمی ما پیرو اولیایی هستند که همه چیز خود‏‎ ‎‏را در راه هدف و عقیده فدا نموده و برای اسلام و پیروان معظم آن‏‎ ‎‏شرف و افتخار آفریدند.‏

‏     از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و رحمت برای‏‎ ‎‏شهیدان، خصوصاً شهدای اخیرمان، و بالأخص شهید عزیز مدنی‏‎ ‎‏معظم، و سلامت کامل برای مجروحین این حادثه، و صبر و‏‎ ‎‏استقامت برای ملت بزرگ، خصوصاً آذربایجانیهای عزیز و‏‎ ‎‏بازماندگان شهیدان، خواهانم.(582)‏

21 / 6 / 60


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 352

شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد

‏ ‏

مراتب فضل و مجاهدت شهید هاشمی نژاد پوشیده نیست

‏ ‏

‏ ‏

‏امروز در روز شهادت سلف صالح، این خلف صالح و متعهد از‏‎ ‎‏دست ما گرفته شد. و من نمی دانم که انگیزۀ این شرارتها، که‏‎ ‎‏مشغولند این گروهکهای ضعیف نادان و عمال قدرتهای بزرگ‏‎ ‎‏خصوصاً امریکا؛ چه می خواهند و چه انگیزه دارند؟ اینها انگیزۀ‏‎ ‎‏این را دارند که 36 میلیون جمعیت ایران و میلیونها جمعیتهای‏‎ ‎‏مسلم و مستضعف جهان، که همه پشتیبان این جمهوری هستند،‏‎ ‎‏می خواهند با ترور بعض شخصیتها، اینها را از این راهی که راه‏‎ ‎‏اسلام است، منحرف کنند. اینها نمی فهمند که این توده های عظیم،‏‎ ‎‏که چون سیل خروشان در تمام کشور در مقابل قدرتهای بزرگ‏‎ ‎‏ایستاده اند، با ترور اشخاص ولو هر چه بزرگ و ارجمند باشند،‏‎ ‎‏اینها به خودشان سستی و فتور راه نمی دهند، بلکه منسجم تر‏‎ ‎‏می شوند. اینها می خواهند با کشتن اولاد پیغمبر و با به عزا نشستن‏‎ ‎‏امام عصر ـ سلام الله علیه ـ و مؤمنین، ضربه به اسلام بزنند. اسلام از‏‎ ‎‏این شهدا و بالاترین شهدا را در راه هدف تقدیم کرده است. اسلام‏‎ ‎‏مثل خود رسول اکرم را و مثل امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ و ائمۀ‏‎ ‎‏معصومین و علمای بزرگ در طول تاریخ را فدای این راه و هدف‏‎ ‎‏نموده. چه باک از اینکه این فرزندان اسلام، که شهادت برای آنها‏‎ ‎‏افتخار و برای ملت ما افتخار آفرین است، از دست بروند؟ اگر‏‎ ‎‏میزان هدف است و اگر میزان اسلام است و پیاده کردن احکام‏‎ ‎‏قرآن است، این هدف به جای خودش هست و هر یک از اینها که‏‎ ‎‏شهید بشوند، با آنکه بر ما ناگوار است، لکن برای هدف مفید‏‎ ‎‏است.‏

‏     این هدف که از عهد آدم تا کنون مورد نظر خدای تبارک و تعالی‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 353
‏و مورد نظر انبیای عظام و مورد نظر اولیای خدا بوده است و همه‏‎ ‎‏در راه این هدف فداکاری کرده اند و خود یا فرزندان خود را در راه‏‎ ‎‏این هدف نثار کرده اند خون آنها را، این هدف به پیش می رود و با‏‎ ‎‏این شرارتها، که این گروههای فاسد به راه انداخته اند، هدف از‏‎ ‎‏دست نخواهد رفت. و ملت رزمنده و شریف ایران خود را حاضر‏‎ ‎‏کرده است برای خدا، همه چیز خودش را فدا کند. پس اینها اگر‏‎ ‎‏هدفشان هدم اسلام است، اسلام با این خونها زنده می شود. و اگر‏‎ ‎‏هدفشان این است که جمهوری اسلامی از بین برود، جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی با این خونها آبیاری می شود. و اگر هدفشان خدمت به‏‎ ‎‏امریکا و شوروی و امثال اینهاست، جزا را از آنها مطالبه کنند و‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی برای آنها لعنت و ملت ما نفرین ابدی را‏‎ ‎‏خواستار است. ما در عین حال که از شهادت یک همچو مرد‏‎ ‎‏جوانمرد فاضل عالم مجاهد متأثر هستیم، لکن از آنجا که هر یک‏‎ ‎‏از این شخصیتها از دست ما برود به اسلام کمک است، به مخالفین‏‎ ‎‏اسلام لعن است و نفرت و دلیل ضعف آنهاست...‏

‏     اینها می خواهند مردم ما را تضعیف کنند؛ روحیه شان را برای‏‎ ‎‏شهادت یک نفر، ده نفر، صد نفر، هزار نفر. این خیال، خیال خام‏‎ ‎‏باطلی است. اینها می خواهند انتقام بکشند از رسول الله که اولاد او‏‎ ‎‏را به شهادت می رسانند؛ انتقام بکشند که رسول الله یک همچو‏‎ ‎‏دینی را آورده است که برخلاف خواستۀ آنهاست و آنها‏‎ ‎‏نمی خواهند که این دین به آنطوری که خدا می خواهد و رسول‏‎ ‎‏خدا می خواهد، در این مملکت پیاده شود و حالا انتقام می کشند‏‎ ‎‏از کسی که مصدع این دین است و اولاد او را به شهادت‏‎ ‎‏می رسانند. این انتقام هم برای آنها روسیاهی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ و برای ملت‏‎ ‎‏ما، به هیچ وجه سستی ایجاد نخواهد کرد. من در ضمن اینکه به‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 354

‏همۀ ملت ایران و علما و مراجع اسلام و خصوصاً اهالی محترم‏‎ ‎‏خراسان و علمای بزرگ خراسان تسلیت می گویم، تبریک هم به‏‎ ‎‏آنها می گویم که یک همچو افراد متعهد، عالِم، گوینده و مجاهد‏‎ ‎‏تسلیم می کنند و تقدیم می کنند برای اسلام و برای پیشرفت احکام‏‎ ‎‏اسلام.(583)‏

7 / 7 / 60

*  *  *

‏ ‏

سرداران شهید

‏ ‏

سرلشکر ولی الله فلاحی، سرتیپ موسی نامجو،

‏سرتیپ جواد فکوری و یوسف کلاهدوز‏

‏ ‏

اینان خدمتگزاران رشید و متعهد بودند

‏ ‏

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

انالله و اناالیه راجعون

‏با کمال تأثر و تأسف خبر دلخراش سانحۀ هوایی‏‎[15]‎‏ یک فروند‏‎ ‎‏هواپیمای نیروی هوایی که حامل شهدا و مجروحین جنگ اخیر‏‎ ‎‏بود و منجر به شهادت جمعی از خدمتگزاران به اسلام و ملت‏‎ ‎‏شهید پرور ایران گردید، که در بین آنان تیمسار سر لشکر ولی الله ‏‎ ‎‏فلاحی، تیمسار سرتیپ نامجو، تیمسار سرتیپ فکوری و آقای‏‎ ‎‏کلاهدوز بودند واصل گردید.اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی‏‎ ‎‏بودند که در انقلاب و پس از پیروزی با سرافرازی و شجاعت در‏‎ ‎‏راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 355
‏تعالی شتافتند.‏

‏     امید است که پس از پیروزی شرافت آفرین برای ملت و پس از‏‎ ‎‏زحمات طاقتفرسا در راه هدف و عقیده، روسفید وسرافراز به‏‎ ‎‏پیشگاه مقدس ربوبی وارد و مورد رحمت خاصه واقع شوند. شک‏‎ ‎‏نیست که همه باید این راه را برویم و به سوی حق و سرنوشت‏‎ ‎‏خویش بشتابیم؛ پس چه سعادتی بالاتر از آنکه در حال جهاد با‏‎ ‎‏دشمنان اسلام و خدمت به حق و خلق و مجاهدت در راه هدف و‏‎ ‎‏شرف این راه طی شود. و چه سعادتمند بودند این شهیدان که دیْن‏‎ ‎‏خود را به اسلام و ملت شریف ایران ادا نموده و به جایگاه‏‎ ‎‏مجاهدین و شهدای اسلام شتافتند. اکنون بر ملت ایران و‏‎ ‎‏خصوص قوای مسلح است که با شجاعت و قدرت و مجاهدت و‏‎ ‎‏افزودن پشتکار، یاد آنان را زنده و به جهاد چون آنان ادامه دهند. و‏‎ ‎‏در جبهه و پشت جبهه پیروزی آفرینند و به پیش روند، و دل‏‎ ‎‏دشمنان کوردل را که با شهادت هر یک از رزمندگان ما وعدۀ‏‎ ‎‏شیطانی به خود می دهند لرزنده تر کنند و به آنان بفهمانند کسانی‏‎ ‎‏که برای هدف و عقیده جهاد می کنند و از میهن عزیز خود دفاع‏‎ ‎‏می نمایند، از شهادت این عزیزان سستی و هراسی به خود راه‏‎ ‎‏نمی دهند. جوانان رزمنده و شجاع ارتش و سپاه و سایر قوای‏‎ ‎‏مسلح پیروان شهید جاویدی هستند که تاریخ می گوید هر یک از‏‎ ‎‏جوانان و یاران او که به شهادت می رسیدند، رخسار مبارکش‏‎ ‎‏افروخته تر و آثار شجاعت و تصمیم در او بارزتر می گردید، و‏‎ ‎‏یادگار شجاعان صدر اسلام هستند که پرچم از دست هر یک از‏‎ ‎‏فرماندهان می افتاد دیگری پرچم را می گرفت و به رزم در راه‏‎ ‎‏هدف ادامه می داد. ما گر چه عزیزان ارزشمندی را از دست دادیم،‏‎ ‎‏لکن هدف به قوت خود باقی و فرزندان اسلام با ارادۀ آهنین و‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 356

‏تصمیم قاطع از اسلام و میهن عزیز خود دفاع می کنند، و هر‏‎ ‎‏چه بیشتر برای خود و میهن خود افتخار می آفرینند تا کوردلان و‏‎ ‎‏منافقان و پناهندگان در دامن غرب بدانند تا ملت ایران و قوای‏‎ ‎‏مسلح شجاع زنده است برای غرب و شرق و غربزده و شرقزده در‏‎ ‎‏کشور بقیة الله اعظم جایی نیست. اینجانب این ضایعۀ اسفناک را به‏‎ ‎‏ملت ایران و ارتش و سپاه و سایر قوای مسلح و فرماندهان‏‎ ‎‏شریف آنها و به خانوادۀ محترم شهدا تسلیت و تبریک عرض‏‎ ‎‏می کنم. این شهدا و شهدای عزیز ما که در راه هدف و آرمان‏‎ ‎‏اسلامی به شهادت رسیدند موجب سرافرازی و افتخار هم میهنان‏‎ ‎‏و قوای مسلح و خانواده های عزیز خود شدند. از خداوند متعال‏‎ ‎‏برای آنان رحمت و برای ملت و بازماندگان شهدای عزیز سعادت‏‎ ‎‏و صبر می طلبم.(584)‏

8 / 7 / 60

*  *  *

‏ ‏

شهید سیدعبدالحسین دستغیب

‏ ‏

شهید دستغیب گناهش فقط تعهد به اسلام بود

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏شهادت برای فرزندان اسلام و ذریۀ پیامبر عظیم الشأن ـ صلی الله ‏‎ ‎‏علیه و آله ـ و اولاد فاطمه ـ علیهم السلام ـ و یادگاران حسین‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزی‏‎ ‎‏غیرعادی و پدیده ای غیرمعهود نیست.‏

‏     ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای‏‎ ‎‏افتخارآمیز کربلا و در طول تاریخ پر ارزش سرخ تشیع قربانیانی‏‎ ‎‏ارزشمند به اسلام عزیز و فی سبیل الله تقدیم نموده و ایران‏‎ ‎‏شهادت طلب هم از این پدیدۀ سعادتمند مستثنا نیست، و انقلاب‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 357
‏اسلامی گوش و چشمش پر از این شهیدان حسین گونه است. ملت‏‎ ‎‏عزیز ما در روز رستاخیز با سرافرازی در پیشگاه مقدس خدای‏‎ ‎‏بزرگ و پیامبران و اولیای عظیم الشأن، صفهای طولانی از شهیدان‏‎ ‎‏در راه دفاع از حق عرضه می دارد؛ از علمای اعلام و ائمۀ جمعه و‏‎ ‎‏جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه های دفاع از حریم مقدس‏‎ ‎‏اسلام. پیامبر بزرگ اسلام که بر امم دیگر حتی به سقط، مباهات‏‎ ‎‏می کند، مطمئن هستیم به فداکاری این عزیزان جبهه و پشت جبهه‏‎ ‎‏و این شهیدان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل‏‎ ‎‏مسجدها و بیمارستانها مباهات می فرماید. و چه بهتر و گواراتر که‏‎ ‎‏با شهادت این فرزندان اسلام و ذریۀ طاهره بر افتخارات آن‏‎ ‎‏بزرگوار در روز عرض اعمال هرچه بیشتر بیفزاییم.‏

‏     عزیزان و نور چشمان ما در جبهه های جنوب و غرب هر روز با‏‎ ‎‏سرکوبی اشرار امریکایی و عقب راندن و به جهنم فرستادن جنود‏‎ ‎‏شیطان، برای اسلام سربلندی و عظمت خلق می نمایند، به طوری‏‎ ‎‏که تاب تحمل این پیروزی ها را از امریکاییانِ خارج و داخل، منافق‏‎ ‎‏و منحرف، سلب نموده و بر جنون و وحشیگریهای آنان افزوده‏‎ ‎‏است. شما فرضاً شهید بهشتی را گناهکار بدانید، شهدای دیگر‏‎ ‎‏مثل شهید مدنی و شهید دستغیب، که جزو تربیت محرومان و‏‎ ‎‏هدایت مردم گناهی نداشته اند، با چه انگیزه شهید می کنید. شما به‏‎ ‎‏گمان خود اگر اینان را به جرم وفاداری به اسلام و طرفداری از‏‎ ‎‏محرومان و مظلومان مستحق قتل می دانید اطفال معصومی که در‏‎ ‎‏گهواره جای دارند و زبان باز نکرده اند چه گناهی دارند؛ جز آنکه‏‎ ‎‏اطفال مسلمانانی هستند که مخالف سلطۀ امریکا به جان و مالشان‏‎ ‎‏می باشند؟!‏

‏     امروز روز جمعه و نماز و عبادت، دست جنایتکار امریکائیان‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 358
‏یک شخص ارزشمند که مربی بزرگ و عالمی عامل، که گناهش‏‎ ‎‏فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس‏‎ ‎‏گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند. حضرت‏‎ ‎‏حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب‏‎ ‎‏را که معلم اخلاق و مهذّب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی بود با جمعی از همراهانش به شهادت رساندند و خدمت‏‎ ‎‏خود را به ابرقدرت و ابرجنایتکار زمان ایفا کردند، به گمان آنکه به‏‎ ‎‏ملت رزمندۀ ایران آسیب رسانند و آنان را در راه هدف به سستی‏‎ ‎‏بکشند. این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی‏‎ ‎‏ملت متعهد به اسلام و کشور مصمم تر و در صحنه حاضرترند؟‏‎ ‎‏اینان پس از بمباران شهرها در جنوب و غرب و قتل عامهای فجیع‏‎ ‎‏مردم بی پناه، فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» را نشنیده اند که ملت‏‎ ‎‏وفادار، شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذیرا هستند؟ یا‏‎ ‎‏می خواهند شکستهای لشکر کفر را و آتشی که به جان دوستان و‏‎ ‎‏اربابانشان از پیروزی رزمندگان ایران افتاده است با خون این مردان‏‎ ‎‏خدا فرونشانند؟ اینک سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل‏‎ ‎‏در این شرارتها و جنایتها فکر کنند که انگیزۀ آنکه در هر پیروزی و‏‎ ‎‏دنبال هر شکست حزب بعث امریکایی یک جنایت بزرگ از این‏‎ ‎‏منافقان و منحرفان واقع می شود چیست. از باب اتفاق نمی شود‏‎ ‎‏باشد که دنبال پیروزی آبادان جنایتی واقع، و دنبال فتح بستان، باز‏‎ ‎‏جنایتی و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شکست مفتضحانۀ‏‎ ‎‏دشمنان اسلام، این جنایت بزرگ واقع شد آیا اینها هم من باب‏‎ ‎‏اتفاق است یا حساب شده یا دیکته شده عمل می شود؟ آیا ما این‏‎ ‎‏بزرگان، علما و معلمان ارزشمند را برای جبران شکست امریکا در‏‎ ‎‏منطقه و صدام امریکایی در جبهه ها از دست می دهیم؟ رحمت‏
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 359

‏خداوند بر این مجاهدان عظیم الشأن که شهادتشان پیروزی اسلام‏‎ ‎‏را بیمه می کند و ننگ و نفرت بر امریکای جنایتکار و‏‎ ‎‏دست نشاندگان و هواداران آن.‏

‏     اینجانب این ضایعۀ بزرگ و فاجعۀ اسفناک را بر حضرت‏‎ ‎‏مهدی ـ ارواحنا فداه ـ و ملت شجاع ایران و اهالی معظّم استان‏‎ ‎‏فارس و خانوادۀ آن شهید تسلیت می دهم و به پیشگاه مقدس‏‎ ‎‏پیامبر اسلام این فداکاریهای ملت اسلام و مجاهدات قشرهای‏‎ ‎‏مختلف ایران را تبریک عرض می کنم، و برای خاندان این شهید‏‎ ‎‏پرافتخار از خداوند تعالی توفیق صبر و بردباری و سلامت طلب‏‎ ‎‏می نمایم.‏

‏     سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام، و درود بر رزمندگان غرب و‏‎ ‎‏جنوب، و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی پیروزی آفرین در‏‎ ‎‏جبهۀ غرب. از خداوند تعالی پیروزی نهایی لشکر اسلام را بر‏‎ ‎‏قدرتهای شیطانی مسألت می نمایم.(585)‏

20 / 9 / 60

*  *  *

‏ ‏

شهید دستغیب یک وارسته به تمام معنا بود

‏ ‏

‏ ‏

‏و دنبال هر پیروزی ای که برای کشور اسلامی ما، جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ما تحقق پیدا می کند این طرفدارهای امریکا که خودشان‏‎ ‎‏را طرفدار خلق می دانند، اینها یا افراد کوچک و حتی طفلهای‏‎ ‎‏شیرخوار را هدف قرار می دهند یا اشخاصی که بخواهند برایشان‏‎ ‎‏جرمی ثابت کنند، جز اینکه مردم را ارشاد می کنند، جرمی ندارند.‏‎ ‎‏آقای دستغیب را شاید شما آقایان کمتر بشناسید، لکن من‏‎ ‎‏می شناسم ایشان را. ایشان یک مرد وارسته به تمام معنا و معلم‏‎ ‎‏اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبتهایش هست معنویات و‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 360
‏دعوت به خدا و دعوت به اسلام است. مع ذلک، اینها بنایشان بر‏‎ ‎‏این است که آنهایی که بیشتر دعوت به اسلام می کنند آنها را بیشتر‏‎ ‎‏هدف قرار بدهند. از قراری که گفتند در اعلامیه ای که این‏‎ ‎‏مجاهدین فاسد، منافقین داده اند به افراد خودشان، این است که‏‎ ‎‏معمم را بکشید، هر معممی دیدید دیگر سؤال نکنید که این چه‏‎ ‎‏کرده، این عمامه خودش جرم است. و این عمامه جرمی است که‏‎ ‎‏در سابق هم بود این جرم و لهذا، هدف نوکرهای انگلیس هم در‏‎ ‎‏سابق همین بود که این عمامه را از بین بردارند و هر چه صالحتر،‏‎ ‎‏بیشتر باید از بین برود. و نکته اش هم این است که آن چیزی که آنها‏‎ ‎‏از آن می ترسند از اسلام است و آن چیزی که باز تشخیص دادند‏‎ ‎‏این است که اینها داعی اسلام هستند و اینها به مردم اسلام را یاد‏‎ ‎‏می دهند و دعوت می کنند مردم را به اسلام؛ از این جهت، بیشتر از‏‎ ‎‏سایر طوایف مورد نظرشان هست و هدفشان.‏

‏     آقایان باید توجه کنند که مسائل اینطوری مخصوص به زمان ما‏‎ ‎‏نیست. از صدر اسلام تا حالا هدف، هدف مستکبرین همین بوده‏‎ ‎‏است که برای چاپیدن مستضعفین، آنهایی که طرفدار آنها هستند‏‎ ‎‏که علمای بلاد هستند، آنها را از بین ببرند. این یک سیره ای بوده‏‎ ‎‏است از آنها و سنت سیئه ای بوده است از آنها و ما باید به آنچه‏‎ ‎‏تکلیفمان هست عمل بکنیم. و بحمدالله الآن هر چه از این فسادها‏‎ ‎‏واقع می شود و هر چه از این جنایات واقع می شود، مردم بیشتر‏‎ ‎‏توجه به عمق مسأله پیدا می کنند.‏

‏     اگر آن وقت این گروههای فاسد می توانستند یک دسته ای را‏‎ ‎‏بازی بدهند به اینکه ما برای خلق داریم کار می کنیم و می خواهیم‏‎ ‎‏اشخاص فاسد را از بین ببریم و این حکومت، حکومت فاسد‏‎ ‎‏است، کم کم دارند خودشان مسائل خودشان را رو کنند و‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 361

‏خودشان روابطشان را با عراق، روابطشان را با دمکرات طرف‏‎ ‎‏غرب و روابطشان را با حتی انگلستان دارند کم کم ظاهر می کنند و‏‎ ‎‏بحمدالله اینها دیگر آبرویی ندارند. این خرابکاریها هم یک قدرتی‏‎ ‎‏نیست؛ خوب، یک دزدی می تواند بیاید یک خانه ای را آتش بزند،‏‎ ‎‏اینها الآن مَثَلشان مَثَل همان دزدها هست که گاهی خرابکاری‏‎ ‎‏می کنند. دیگر کار دیگر از اینها برنمی آید و اینها پیش ملت ما‏‎ ‎‏دیگر آبرویی ندارند و خرابکاریهایی که می کنند شاید برای تشفی‏‎ ‎‏باشد و الاّ می دانند خودشان هم که کاری از این ساخته نیست.‏‎ ‎‏حکومتی از بین نخواهد رفت به واسطۀ انفجار.(586)‏

21 / 9 / 60

*  *  *

‏ ‏

شهید محمد صدوقی

‏ ‏

شهید صدوقی برای خدمت به انقلاب سر از پا نمی شناخت

‏ ‏

‏ ‏

‏طبع یک انقلاب، فداکاری است. لازمۀ یک انقلاب، شهادت و‏‎ ‎‏مهیا بودن برای شهادت است. قربانی شدن و قربانی دادن  در راه‏‎ ‎‏انقلاب و پیروزی آن اجتناب ناپذیر است، بویژه انقلابی که برای‏‎ ‎‏خداست و برای دین او، برای نجات  مستضعفان است  و برای‏‎ ‎‏قطع امید جهانخواران و مستکبران. ما در هر جمعه و در هر‏‎ ‎‏جماعت و در هر محفل اسلامی و در هر گردهمایی برای یاری الله ‏‎ ‎‏در انتظار قربانی هستیم و در انتظار شهادت.‏

‏     قربانی برای یک انقلاب بزرگ نشانۀ یک پیروزی و نزدیک‏‎ ‎‏شدن به هدف است. ...این شهادتهاست که به ملت ما وعدۀ‏‎ ‎‏پیروزی نهایی می دهد. مگر اسلام از شهادت 72 تن برگزیدگان‏‎ ‎‏خدا در حکومت جبار بنی امیه خسارت دید؟ و انقلاب عظیم‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 362
‏ایران از شهادت هفتاد و چند تن در یک لحظه و هزاران جوانان‏‎ ‎‏بزرگوار عاشق خدا و شهادت خسارت دید، که ما خوف خسارت‏‎ ‎‏در شهادت عالِمی بزرگوار و بزرگی متعهد و فداکار داشته باشیم.‏‎ ‎‏مگر فقهای ارجمند و ائمۀ جمعه و جماعت والا مقام که در صف‏‎ ‎‏مقدم انقلاب بودند و هستند نباید در  صف مقدم شهدا و جانبازان‏‎ ‎‏در راه دوست باشند. چه کسی اولیٰ به شهادت است در زمانی که‏‎ ‎‏کفر بنی امیه اسلام را تهدید می کرد، از فرزند معصوم پیامبر اسلام‏‎ ‎‏و فرزندان و اصحاب او؟ و چه کسی اولیٰ به شهادت است در‏‎ ‎‏عصری که استکبار جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج،‏‎ ‎‏اسلام عزیز را تهدید می کنند، از امثال شهید بزرگوار ما و فقیه‏‎ ‎‏متعهد و فداکار اسلام شهید صدوقی عزیز ـ رضوان الله علیه ـ‏‎ ‎‏شهید بزرگی که در تمام صحنه های انقلاب حضور داشت و یار و‏‎ ‎‏مددکار گرفتاران و مستمندان بود، و وقت عزیزش صرف در راه‏‎ ‎‏پیروزی اسلام و رفع مشکلات انقلاب می شد، و برای خدمت به‏‎ ‎‏خلق و انقلاب سر از پا نمی شناخت. هر جا زلزله می شد شهید‏‎ ‎‏صدوقی برای ترمیم خرابیها آنقدر که توان داشت حاضر؛ هر جا‏‎ ‎‏که سیل می آمد او بود که در صف مقدم برای دستگیری خلق خدا‏‎ ‎‏حاضر بود. در جبهه ها او و دوستان او و امثال او بودند که هر چند‏‎ ‎‏یک دفعه سرکشی کرده و آرامش قلب خلق الله بودند. این مدعیان‏‎ ‎‏خدمت به خلق و قیام برای خلق که در بیغوله ها خزیده و در حال‏‎ ‎‏انقلاب به چپاول اسلحه و مهمات بیت المال خلق فعالیت‏‎ ‎‏شبانه روزی نمودند، اینک که خداوند تعالی چهرۀ کریهِشان را‏‎ ‎‏آشکار کرد و دستشان را از مال و جان خلق الله کوتاه نمود، چنین‏‎ ‎‏خدمتگزارانی را از این خلق می گیرند، و چون دزدان از سوراخ‏‎ ‎‏درآمده و غافلگیرانه اینگونه مردان فداکار برای ملت و توده های‏
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 363

‏محروم را از محرومین می ستانند و آن را به حساب قدرت  خویش‏‎ ‎‏می آورند و فتحی بزرگ برای خود و اربابان خود می دانند، و با‏‎ ‎‏تمام رسوایی باز خود را  برای حکومت این ملت اسلامی مهیا‏‎ ‎‏می کنند. غافل از آنکه هر شهادتی ملت را به هدف بزرگ نزدیکتر‏‎ ‎‏می کند، و آنان را در پیشگاه حق و خلق رسواتر و بی آبروتر. ما در‏‎ ‎‏عین حال که از شهادت و فقدان این بزرگان خدمتگزار به اسلام و‏‎ ‎‏محرومین در سوگیم، از نزدیک شدن به هدف اعلا که قطرات‏‎ ‎‏خون این شهیدان آن را نوید می دهند، دلگرم و خرسندیم. آنچه‏‎ ‎‏پیش ما مطرح است هدف بزرگ و شخصیتهای این بزرگمردان‏‎ ‎‏شهید است که بحمدالله هدف نزدیک و شخصیتهای اینان بارزتر و‏‎ ‎‏بزرگتر می شود. اینجانب دوستی عزیز که بیش از سی سال با او‏‎ ‎‏آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم از دست دادم، و‏‎ ‎‏اسلام خدمتگزاری متعهد را، و ایران فقیهی فداکار، و استان یزد‏‎ ‎‏سرپرستی دانشمند را از دست داد؛ و در ازای آن به هدف نهایی‏‎ ‎‏که آمال این شهیدان است نزدیک شد. من به پیشگاه مقدس‏‎ ‎‏بقیة الله الاعظم ـ روحی فداه ـ و ملت عزیز و اسلام عزیزتر تبریک‏‎ ‎‏و تسلیت عرض می کنم و از خداوند تعالی برای آن شهید عظیم‏‎ ‎‏رحمت و مغفرت، و برای ملت بزرگ بویژه یزد متعهد صبر و اجر،‏‎ ‎‏و برای خاندان محترم این بزرگوار خصوصاً فرزند برومند عزیزش‏‎ ‎‏صبر جمیل و اجر جزیل، خواهانم.(587)‏

11 / 4 / 61

*  *  *

‏ ‏

امثال آقای صدوقی را کم داریم 

‏ ‏

‏ ‏

‏رفتن آقای صدوقی، که شخصی متعهد و عاقل و فعال و از همۀ‏‎ ‎‏جهات انگشت شمار بوده، برای ما باعث کمبود است و ما امثال‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 364

‏ایشان را کم داریم. خداوند ایشان را رحمت کند.(588)‏

3 / 7 / 61

*  *  *

‏ ‏

شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی

‏ ‏

شهید اشرفی از مصادیق بارز «رجالٌ صدقوا ما عاهدواالله علیه» بود

‏ ‏

‏ ‏

‏چه سعادتمندند آنان که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین‏‎ ‎‏بگذرانند، و در آخر عمر فانی به فیض عظیمی که دلباختگان به‏‎ ‎‏لقاءالله آرزو می کنند نایل آیند. چه سعادتمند و بلند اخترند آنان که‏‎ ‎‏در طول زندگانی خود کمر همت به تهذیب نفس و جهاد اکبر‏‎ ‎‏بسته، و پایان زندگانی خویش را در راه هدف الهی با سرافرازی به‏‎ ‎‏خیل شهدای در راه حق پیوستند. چه سعادتمند و پیروزند آنان که‏‎ ‎‏در نشیب و فرازها و پست و بلندیهای حیات خویش به دامهای‏‎ ‎‏شیطانی و وسوسه های نفسانی نیفتاده، و آخرین حجاب بین‏‎ ‎‏محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه‏‎ ‎‏مجاهدین فی سبیل الله راه یافتند. چه سعادتمند و خوشبختند آنان‏‎ ‎‏که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا‏‎ ‎‏گذرانده و آخرین درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامۀ‏‎ ‎‏جمعه با دست یکی از منافقین و منحرفین شقی، فائز و به والاترین‏‎ ‎‏شهید محراب که به دست خیانتکار اشقی الاشقیا به ملأ اعلا‏‎ ‎‏شتافت، ملحق شدند.‏

‏     ‏‏و شهید عزیز محراب این جمعۀ ما از آن شخصیتهایی بود که‏‎ ‎‏اینجانب یکی از ارادتمندان این شخص والا مقام بوده و هستم. این‏‎ ‎‏وجود پربرکت متعهد را قریب شصت سال است می شناختم.‏‎ ‎‏مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 365
‏عطاءالله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش‏‎ ‎‏روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هویٰ و‏‎ ‎‏مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح می شناسم، و در‏‎ ‎‏عین حال مجاهد و متعهد و قوی النفس بود. او در جبهۀ دفاع از‏‎ ‎‏حق از جمله اشخاصی بود که مایۀ دلگرمی جوانان مجاهد بود و‏‎ ‎‏از مصادیق بارز‏ رِجٰالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا الله َ عَلَیْهِ‎[16]‎‏ بود. و رفتن او ثلمه بر‏‎ ‎‏اسلام وارد کرد و جامعۀ روحانیت را سوگوار نمود. خداوند او‏‎ ‎‏را در زمرۀ شهدای کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را‏‎ ‎‏بر قاتلان چنین مردانی نثار فرماید.ننگ ابدی بر آنان که یک‏‎ ‎‏چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود از ملت‏‎ ‎‏ما گرفتند و خود را در پیشگاه خداوند متعال و در نزد ملت‏‎ ‎‏فداکار، منفورتر و جنایتکارتر از قبل معرفی کردند. این‏‎ ‎‏بزرگوار مثل سایر شهدای عزیز ما به جوار رحمت حق پیوست، و‏‎ ‎‏ملت مجاهد و قوای مسلح سلحشور ما با عزمی راسختر به پیشبرد‏‎ ‎‏انقلاب ادامه می دهند. و آنان که به ادعای واهی خود کوس‏‎ ‎‏طرفداری از خلق را می زنند و با خلق خدا آن می کنند که همه‏‎ ‎‏می دانند، در این جنایت عظیم چه توجیهی دارند؟ و با به شهادت‏‎ ‎‏رساندن عالمی خدمتگزار و پیرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه‏‎ ‎‏قدرتی کسب می کنند و چه طرفی می بندند؟ و آنان که در سوگ‏‎ ‎‏این جنایتکاران اشک تمساح می ریزند و از جریان حکم خدا‏‎ ‎‏دربارۀ آنان شکایت دارند، چه انگیزه ای دارند؟ آیا انتقام از‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی به شهادت رساندن یک عالم پارساست، و به‏‎ ‎‏آتش کشیدن یک عده کودک و زن و مرد و توده های رنجکش‏‎ ‎‏است؟! آیا راه به حکومت رسیدن و قدرت را به دست آوردن، این‏
کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 366

‏نحوه جنایات است؟!(589)‏

23 / 7 / 61

*  *  *

‏ ‏

شهادت شهید اشرفی ها، موجب رسوایی منافقین جنایتکار

‏ ‏

‏ ‏

‏تلگراف محترم‏‎[17]‎‏ در تسلیت شهادت ناگوار شهید محراب، مرحوم‏‎ ‎‏حجت الاسلام والمسلمین آقای اشرفی ـ رحمة الله علیه ـ موجب‏‎ ‎‏تشکر گردید. بحمدالله تعالی هر یک از این شهادتهای بزرگ که‏‎ ‎‏خسارت عظیمی برای ملت عظیم الشأن اسلام است، بر خلاف‏‎ ‎‏توهّم تبهکاران منافق، موجب رسوایی منافقین جنایتکار و انسجام‏‎ ‎‏صفوف ملت بزرگوار می شود.‏ وَ لایَزالُ یُؤَیَّدُ هَذَا الدِّینُ بِالرَّجُلِ الفَاجِرِ.‎[18]‎‎ ‎‏خداوند تبارک و تعالی منت گذاشته بر ملت ایران و آنکه به حسب‏‎ ‎‏برداشت دشمنان اسلام موجب ضعف و سستی است موجب‏‎ ‎‏قدرت و وحدت و انسجام می گردد.‏

‏     از خداوند متعال پیروزی برای اسلام، و رحمت و مغفرت‏‎ ‎‏برای شهیدان ، بویژه شهید اخیر، و سلامت و صبر برای‏‎ ‎‏بازماندگان شهدا، و صحت و عافیت برای آسیب دیدگان خواستار‏‎ ‎‏است.(590)‏

28 / 7 / 61

*  *  *

‏ ‏

شهدای خانواده آیت الله محسن حکیم

 

خانواده حکیم در راه اسلام شهید شدند 

 

‏ ‏

‏خبر بسیار أسف انگیز و حیرتبار شهادت شش شخصیت از بیت‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 367

‏مرحوم آیت الله حکیم ـ رحمة الله علیه ـ به دست جنایتکار ددمنش‏‎ ‎‏دهر، صدام عفلقی با کیفیتی که توسط فرزند برومند ایشان جناب‏‎ ‎‏حجت الاسلام سید محمد باقر حکیم ـ حفظه الله تعالی ـ گزارش‏‎ ‎‏دادند، هر انسان با وجدانی را که از فطرت انسانی منحرف نشده‏‎ ‎‏است متأسف و ناراحت می کند...‏

‏     اینجانب این مصیبت بزرگ را که بر بیت معظم حکیم وارد‏‎ ‎‏شده است و شش تن از فرزندان پیامبر عظیم الشأنِ مظلومان را به‏‎ ‎‏دست دژخیمان صدام با آن وضع فجیع و رقتبار به شهادت‏‎ ‎‏رساندند، به اجداد بزرگ آنان و به اسلام بزرگ و مسلمانان متعهد‏‎ ‎‏جهان و به ملت ایران و عراق تسلیت می دهم. ‏

‏     باید ملت عراق بدانند که قضیه مربوط به بیت معظم حکیم‏‎ ‎‏نیست. اینان که با آن شکنجه ها شهید شدند، در راه اسلام عزیز و‏‎ ‎‏مصالح ملت عراق به شهادت رسیدند و به لقاءالله در جوار اجداد‏‎ ‎‏معظمشان محشورند.(591)‏

28 / 3 / 62

*  *  *

‏ ‏

شهادت اعضای خانواده حکیم فاجعه ای بزرگ است

‏ ‏

‏ ‏

‏فاجعۀ بزرگ شهادت ده نفر از علما و سادات محترم بیت معظم‏‎ ‎‏مرحوم آیت الله حکیم ـ رضوان الله علیه ـ به دست جنایتکار رژیم‏‎ ‎‏عفلقی عراق موجب کمال تأسف و تأثر گردید و برگی بر جنایات‏‎ ‎‏صدام پلید که به هیچ اصلی از اصول انسانیت پایبند نیست،‏‎ ‎‏افزود...‏

‏     اینجانب به ملت عراق و بیت معظم مرحوم آیت الله حکیم‏‎ ‎‏ـ رحمة الله علیه ـ و فرزند شجاع او، حجت الاسلام سید محمد باقر‏‎ ‎‏حکیم، این مصیبت جانسوز و سایر مصیبتهای وارده به ملت‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 368

‏شریف عراق را تسلیت عرض می کنم.(592)‏

18 / 12 / 63

*  *  *

‏ ‏

شهید مهدی شاه آبادی

‏ ‏

آقای شاه آبادی مجاهدی شریف بود

‏ ‏

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

إنالله و إِنّاإلیه راجعون

‏با کمال تأسف و تأثر شهادت استادزادۀ محترم، جناب‏‎ ‎‏حجت الاسلام، آقای آقا شیخ مهدی شاه آبادی، را به پیشگاه‏‎ ‎‏معظّم حضرت بقیة الله ـ أرواحنا لمقدمه الفداء ـ تبریک و تسلیت‏‎ ‎‏عرض می کنم. مبارک باد بر آن حضرت چنین فداکاران و جانبازان‏‎ ‎‏در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز، که با شهادت افتخارآمیز خود‏‎ ‎‏ملت عظیم الشأن ایران، بویژه روحانیت عالیقدر، را سرفراز‏‎ ‎‏می نمایند. این شهید عزیز علاوه بر آنکه خود مجاهدی شریف و‏‎ ‎‏خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاءالله ‏‎ ‎‏پیوست، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود، که حقاً حق حیات‏‎ ‎‏روحانی به اینجانب داشت، که با دست و زبان از عهدۀ شکرش‏‎ ‎‏برنمی آیم. از خداوند متعال برای این شهید سعید و سایر شهدای‏‎ ‎‏در راه اسلام رحمت در جوار خود، و برای فامیل معظّم و‏‎ ‎‏حضرات آقازادگان محترم شاه آبادی، دامت افاضاتهم، صبر و اجر‏‎ ‎‏عظیم خواستارم.(593)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

7 / 2 / 63

*  *  *

‏ ‏


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 369

شهید فضل الله محلاتی

‏ ‏

شهید محلاتی یکی از چهره های درخشان انقلاب بود

‏ ‏

‏ ‏

‏حجت الاسلام حاج شیخ فضل الله محلاتی شهید عزیز را که من و‏‎ ‎‏شما او را می شناسیم که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و‏‎ ‎‏باید گفت یکی از چهره های درخشان انقلاب بود و در این راه که‏‎ ‎‏راه خداوند است تحمل سختیها نمود و رنجها کشید و با قامت‏‎ ‎‏استوار ایستادگی کرد، اجازۀ ورود در محضر شهدای صدر اسلام‏‎ ‎‏مرحمت نماید. و به بازماندگان محترم تمامی شهدا صبر و اجر‏‎ ‎‏مرحمت فرماید و به روحانیون عزیز و قضات محترم و وکلای‏‎ ‎‏ارجمند و محافظین عزیز و خدمۀ محترم هواپیما و سایرین که در‏‎ ‎‏این جنایت عظیم عفلقیان و با جاسوسی منافقین ملحد به‏‎ ‎‏شهادت رسیده اند، جزا و اجر فوق تصور ما عنایت فرماید. و به‏‎ ‎‏رزمندگان در جبهه ها و بسیجیان، این راهیان کربلا پیروزی نهایی‏‎ ‎‏عنایت فرماید و قلب حضرت ـ بقیة الله ارواحنا فداه ـ را از همۀ ما‏‎ ‎‏راضی فرماید و به دعای آن بزرگوار، به همۀ ما استقامت‏‎ ‎‏مرحمت کند.(594)‏

3 / 12 / 64

*  *  *

‏ ‏

آقای محلاتی از یاران باوفای اینجانب و مردی صالح و فداکار بود

‏ ‏

‏ ‏

‏با یاد و گرامیداشت خاطرۀ فداکاریهای یکی از سرداران بزرگ‏‎ ‎‏نهضت اسلامی ایران، مرحوم شهید حجت الاسلام آقای حاج‏‎ ‎‏شیخ فضل الله محلاتی، که از یاران با وفای اینجانب و از‏‎ ‎‏سختی کشیدگان دوران مبارزات خونبار انقلاب اسلامی ایران و‏‎ ‎‏همچنین مردی صالح و فداکار و برادری دلسوز برای پاسداران‏‎ ‎‏عزیز انقلاب اسلامی بود، که خدایش او را رحمت کند و در جوار‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 370

‏خود پذیرایش گردد.(595)‏

18 / 12 / 67

*  *  *

‏ ‏

شهید سیدعارف حسین حسینی

‏ ‏

شهید عارف حسینی برای یاری پابرهنگان لحظه ای آرام نداشت

‏ ‏

‏ ‏

‏پیامها و تلگرافات تبریک و تسلیت شما در رابطه با شهادت جناب‏‎ ‎‏حجت الاسلام آقای سیدعارف حسین الحسینی این یار وفادار‏‎ ‎‏اسلام و مدافع محرومان و مستضعفان و این فرزند راستین سید و‏‎ ‎‏سالار شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ واصل‏‎ ‎‏گردید. گرچه این حادثۀ بزرگ قلوب مسلمانان و خصوصاً‏‎ ‎‏روحانیت متعهد اسلام را جریحه دار نمود، ولی مسأله ای دور از‏‎ ‎‏انتظار ما و ملتهای مظلوم جهان و خصوصاً ملت بزرگوار پاکستان‏‎ ‎‏که خود طعم تلخ استعمار را چشیده است و با مبارزه وجهاد و‏‎ ‎‏شهادت استقلال خویش را به دست آورده است، نبود.‏

‏     ‏‏دردآشنایان جوامع اسلامی، همانان که با محرومان و‏‎ ‎‏پابرهنگان میثاق خون بسته اند، باید توجه کنند که در آغاز راه‏‎ ‎‏مبارزه اند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به‏‎ ‎‏اسلام ناب محمدی راه طولانی در پیش دارند. و برای امثال علامه‏‎ ‎‏عارف حسین حسینی بشارتی بالاتر از این نبوده است که از‏‎ ‎‏محراب عبادت حقْ عروج خونین ‏ارجِعِی إِلَیٰ رَبِّکِ‎[19]‎‏ را نظاره کند، و‏‎ ‎‏جرعۀ وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد، و شاهد وصول‏‎ ‎‏هزاران تشنۀ عدالت به سرچشمۀ نور گردد. بزرگترین فرق‏‎ ‎‏روحانیت و علمای متعهد اسلام با روحانی نماها در همین است که‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 371
‏علمای مبارز اسلام همیشه هدف تیرهای زهرآگین جهانخواران‏‎ ‎‏بوده اند و اولین تیرهای حادثه قلب آنان را نشانه رفته است؛ ولی‏‎ ‎‏روحانی نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروّج باطل یا‏‎ ‎‏ثناگوی ظلمه و مؤید آنان بوده اند.‏

‏     تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیده ایم‏‎ ‎‏که در برابر ظلم و شرک و کفر، خصوصاً در مقابل شوروی متجاوز‏‎ ‎‏و امریکای جهانخوار ایستاده باشد. همان گونه که یک روحانی‏‎ ‎‏وارستۀ عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیده ایم که برای‏‎ ‎‏یاری پابرهنگان زمین لحظه ای آرام و قرار داشته باشد و تا سر‏‎ ‎‏منزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه نکرده باشد. و عارف حسینی‏‎ ‎‏اینگونه بود. و ملتهای اسلامی حتماً دلیل این واقعه را دریافته اند‏‎ ‎‏که چرا در ایران «مطهری»ها و «بهشتی»ها و شهدای محراب و‏‎ ‎‏سایر روحانیون عزیز، و در عراق «صدر»ها و «حکیم»ها و در لبنان‏‎ ‎‏«راغب حرب»ها و «کُرّیم»ها، و در پاکستان «عارف حسینی»ها، و‏‎ ‎‏در تمامی کشورها روحانیون درد آشنای اسلام ناب محمدی‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله ـ هدف توطئه و ترور می شوند.‏

‏     ملت شریف و مسلمان پاکستان، که بحق ملتی انقلابی و وفادار‏‎ ‎‏به ارزشهای اسلامی بوده اند و با ما رابطۀ دیرینۀ گرم انقلابی،‏‎ ‎‏عقیدتی و فرهنگی دارند، باید تفکر این شخصیت شهید را زنده‏‎ ‎‏نگه دارند، و نگذارند شیطان زادگان جلوی رشد اسلام ناب‏‎ ‎‏محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را بگیرند...‏

‏     شهادت جناب حجت الاسلام آقای سیدعارف حسین‏‎ ‎‏حسینی، را به روحانیون متعهد اسلام و خانوادۀ محترم این شهید و‏‎ ‎‏ملت مسلمان پاکستان تبریک و تسلیت عرض نموده؛ و به همۀ‏‎ ‎‏برادران و خواهران مسلمان خود در آن کشور اطمینان می دهم که‏

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 372
‏ایران اسلامی در کنار شما و به عنوان یاری امین و سنگری محکم‏‎ ‎‏از شرافت، استقلال، عزت و اعتبار اسلامی تان دفاع خواهد نمود.‏

‏     اینجانب فرزند عزیزی را از دست داده ام. خداوند تعالی به‏‎ ‎‏همۀ ما توفیق تحمل مصائب و توان ادامۀ راه پر فروغ شهیدان را‏‎ ‎‏بیشتر از پیش کرامت فرماید؛ و توطئه و مکر ستمگران را به‏‎ ‎‏خودشان برگرداند؛ و ملت پرکرامت اسلام را در مسیر جهاد و‏‎ ‎‏شهادت ثابت قدم نگه دارد.(596)‏

14 / 6 / 67

*  *  *


کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 373

کتابایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س)صفحه 374

  • )) محمدتقی بهار، ملقب به ملک الشعرا (1266ـ 1330 ه . ق.) شاعر بزرگ ایرانی که از یاران سیدحسن مدرس بود. وی چندین دوره به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.
  • )) اشاره به تمثال مرحوم مدرس.
  • )) کیخسرو شاهرخ از زرتشتی های کرمان که یازده دوره متوالی نماینده اقلیت زرتشتی در مجلس شورای ملی بود او مردی مدیر، مجرب، متین و فاضل بود که تألیفاتی هم دارد. وی در سال 1319 ه . ش. توسط ایادی رضاشاه به قتل رسید.
  • )) نساء / 75.
  • )) اشاره به گروهک فرقان.
  • )) اشاره به استاد شهید مطهری.
  • ))    ص 55، پاورقی 1.
  • ))    ص 306، پاورقی 1.
  • )) اشاره به اقدامات گروهکها و خرابکاران.
  • ))  بقره / 171.
  • )) اشاره است به شهید محمد حسین فهمیده جوان سیزده ساله ای که از همان روزهای آغاز حمله صدام به ایران اسلامی ندای امام خمینی را لبیک گفت و علی رغم سن کم با اصرار و شگردهای متعهدانه اش در دفاع از خرمشهر شرکت نمود و در شرایطی که دشمن سرمست پیشرویهای اولیه، برای تصرف خرمشهر با تانکها هجوم آورده بود، وی با شهامت اعجاب انگیز خود نارنجک به کمر بست و خود را زیر چرخهای تانک دشمن انداخت. این حادثه که در مهرماه 1359 اتفاق افتاد به عنوان سمبل ایمان، رشادت و روحیه شهادت طلبی سپاهیان اسلام در برابر کافران بعثی در تاریخ جنگ تحمیلی ثبت گردید. اضافه می شود که خانواده این شهید که اهل قریه سراجه قم می باشند در زمان شروع جنگ تحمیلی در شهرستان کرج ساکن بودند و این شهید عزیز بسرعت خود را از کرج به خطوط مقدم جبهه در حوالی خرمشهر رساند. این خانواده متدین توفیق آن را داشت که پس از شهادت حسین، فرزند دیگرشان داوود را نیز روانه جبهه نمایند و افتخار تقدیم دو شهید را نصیب خود فرمایند.
  • )) دکتر مصطفی چمران، معاون نخست وزیر و وزیر دفاع دولت موقت و نمایندۀ امام در شورای عالی دفاع بود که در تاریخ 31 خرداد 1360 در منطقه جنوب (دهکده دهلاویه) توسط نیروهای بعثی به شهادت رسید.
  • )) خطاب به بعضی مسلمانان کج اندیش.
  • )) اشاره به گروهک منافقین.
  • )) در تاریخ 7 / 7 / 60 یک فروند هواپیمای 130 ـ c ارتش جمهوری اسلامی ایران که حامل عده ای از فرماندهان، مجروحان و شهدای جنگ تحمیلی بود دچار سانحه شد و در منطقه کهریزک سقوط نمود.
  • )) احزاب / 23.
  • )) حضرت آیت الله العظمی آقای مرعشی نجفی.
  • )) «و بدون وقفه تأیید می شود این دین به وسیلۀ مردی فاسق و نابکار».
  • )) فجر / 28.