بایسته مفسر در هندسه اندیشه امام خمینی

بایسته مفسر در

هندسه اندیشه امام خمینی

 محمد اسماعیل زاده

 

‏ ‏

‏نگاه نو حضرت امام خمینی به تفسیر قرآن کریم و تمسک به آیات قرآن از خصوصیات آن حکیم الهی بوده است و کشف و استکشاف نجوا و تکلم در فکر این عبد صالح خداوند بسی روشنگر و الهام بخش خواهد بود و با اطمینان از این غرض پرسود به نگاه دوباره به قرآن کریم می پردازیم.‏

‏پیش نیاز بررسی تفسیر امام خمینی نیازمند اموری است که در رأس آن تبیین رابطه امام خمینی و قرآن کریم است. ‏

‏1ـ ارتباط مستندات قرآنی در سیره و اندیشه امام خمینی.‏

‏2ـ بررسی اندیشه امام خمینی و قرآن کریم.‏

‏3ـ مستندات قرآنی در سیره و اندیشه امام خمینی در عرصه های مختلف چیست؟‏

‏4ـ اختصاصات حضرت امام خمینی در تمسک و برداشت از قرآن کریم کدامند؟‏

‏5ـ روش تفسیری حضرت امام خمینی چه روشی است؟‏

‏فهرست موضوعات پیشنهادی و بسترساز تفسیر قرآن کریم:‏

‏بخش اول ـ مستندات قرآنی اندیشه کلامی حضرت امام‏


حضورج. 64صفحه 64

‏اصول پنجگانه توحید، رسالت، معاد، امامت و عدل.‏

‏بخش دوم ـ مستند قرآنی اندیشه عرفانی ‏

‏مراحل سلوک‏

‏برداشت های عرفانی از قرآن‏

‏نقد عرفان و عرفا‏

‏مفاهیم و اصطلاحات عرفانی مبتنی بر تعالیم قرآن کریم در کلام حضرت امام ‏

‏بخش سوم ـ مستند قرآنی اندیشه های اصولی و مبانی استنباط ‏

‏منابع استنباط در احکام ‏

‏قلمرو عقل، آرای عقل و عرف‏

‏نقش مصلحت ‏

‏تعریف مصلحت ‏

‏انواع مصلحت ‏

‏مستند قرآنی اندیشه فقهی حضرت امام ‏

‏مجموعه آرای فقهی مبتنی بر آیات قرآن در فتاوای حضرت امام ‏

‏آیات الاحکام حضرت امام خمینی‏

‏اختصاصات حضرت امام در برداشت فقهی از آیات ‏

‏نقد حضرت امام بر سایر برداشت های فقهی از آیات قرآنی ‏

‏مستند قرآنی سیره و اندیشه امام خمینی در حوزه اخلاق ‏

‏الف: مجموعه آیاتی که حضرت امام در آموزه های اخلاقی استفاده کرده اند‏

‏ب: مجموعه آیات اخلاقی که در امام خمینی متجلی بوده است.‏

‏بخش چهارم ـ تجلی قرآن در اشعار امام خمینی ‏

‏بخش پنجم ـ مستند سیره و اندیشه های اقتصادی حضرت امام‏

‏اصول دیدگاههای اقتصادی حضرت امام  و مبانی قرآنی آن. ‏


حضورج. 64صفحه 65

‏مجموعه تک نگاری ها: ‏

‏ـ علوم قرآنی از نگاه حضرت امام‏

‏ـ  قلمرو معارف در نگاه امام ‏

‏ـ معجم لفظی مستندات قرآنی‏

‏ـ روش تفسیری حضرت امام‏

‏ـ تحقیق و تعلیق و بررسی آثار قرآنی حضرت امام‏

‏ـ مستندات وصیت نامه ‏

‏ـ مستندات پیام های حج‏

‏ـ مستندات قرآنی پیام حضرت امام به گورباچف‏

‏ـ مستندات قرآنی در صحیفه امام‏

‏ـ شاگردان قرآنی امام‏

‏ـ رموز توفیق امام خمینی از زبان قرآن‏

‏ـ جایگاه مفسران قرآن کریم و قرآن پژوهی و فقه پژوهی امام‏

‏ـ کتابشناسی برداشت امام خمینی از قرآن‏

‏ـ پاسخ های امام به شبهات قرآنی‏

‏ ‏

شیوه تفسیر

‏امام خمینی درباره تعریف تفسیر نوشته اند:‏

معنی تفسیر کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد.[1]

‏ایشان بعد از بیان تفسیر قرآن کریم الزامات را در تفسیر قرآن کریم بیان نموده اند:‏

‏ ‏

1ـ توجه به جایگاه رفیع قرآن کریم

‏ایشان درباره قرآن کریم می فرماید:‏


حضورج. 64صفحه 66

قرآن سرّاست. سرّ سرّ است... باید تنزل کند، بیاید پایین تا اینکه برسد به این مراتب نازله... تا برسد به آن جایی که دیگران هم بفهمند.[2]

‏ ‏

2ـ توجه به تفسیر آیات مشکله و تأویل متشابهات

‏خداوند آیات قرآن را به دو بخش تقسیم فرموده است: محکمات و متشابهات. ‏

‏آیات محکمه، رسا، روشن و خلل ناپذیر هستند. این بخش، قسمت اعظم قرآن و مرجعیّت قرآن را به طور اصولی و جامع تشکیل می دهند. ‏

‏بخش دیگر، متشابهات است که هاله ای از ابهام و اجمال آنها را فرا گرفته است.‏

‏آیات محکم، از این جهت که بخش اعظم قرآن را تشکیل می دهند، با عنوان ام الکتاب معرفی شده اند؛ یعنی مرجعیت قرآن در گرو همین آیات است و این نشاید جز آن که اکثریت قاطع آیات قرآنی واجد این صفت باشند. ‏

‏قرآن، بر افاده اینگونه معانی گسترده، به ناچار به استعاره و کنایه روی آورده است که برای همگان و به شیوه متعارف، جز با اندیشیدن عمیق قابل درک نیست.‏

‏البته هر آیۀ مبهم قرآن با مراجعه به آیات دیگر آن روشن می شود و طبق فرموده حضرت امیر مؤمنان علی(ع): «القرآن ینطق بعضه ببعض ویشهد بعضه علی بعض.» و در مرحله بعدی پیامبر اکرم(ص) در کنار قرآن و به عنوان مفسر و بیانگر معانی عالیه قرآن است؛ تا هرگونه ابهام و اشکال را از چهره ملکوتی قرآن بزداید:‏

«وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»‏؛‏‎[3]‎‏ ما قرآن را بر تو فرستادیم ‏


حضورج. 64صفحه 67

‏تا آن را برای مردم تبیین کنی و هرگونه ابهامی را از چهره آن بزدایی. باشد تا خود بیندیشند و در آن تدبر کنند و پند بیاموزند.‏

‏پس از پیامبر، اهل بیت (علیهم السلام) به نصّ حدیث ثقلین جایگزین آن حضرتند. از این رو آثار گرانبهای این برگزیدگان ‏‏برای همیشه ره گشای مشکلات قرآنی به شمار می رود.‏

‏به عنوان نمونه در سوره مبارکه حمد، آیۀ‏ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»‏ دارای ابهام است.‏

‏از دیدگاه علامه طباطبائی مراد از صراط مستقیم، عبودیت خالص و ایمان صادق است؛ راهی که بندگان خالص رفته اند که آن جز با اطاعت کامل از خدا و رسول خدا حاصل نمی شود. ‏«وَمَنْ یُطِعِ الله َ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ الله ُعَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً»‏.‏‎[4]‎

این معنا، از وصفی که در ذیل آیه مبارکه «صراط الذین انعمت علیهم...» آمده است، بدست می آید.[5]

‏در برخی روایات صراط مستقیم به‏ «دین الله لا عوج له» ‏[شریعت الهی که در آن کجی راه ندارد] تفسیر شده است.‏ ‎[6]‎

‏و به نقل از ابن عباس، با در نظر گرفتن آیه ‏«قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً‏»‏‏،‏‎[7]‎‏ از ابن مسعود به کتاب الله، تفسیر شده است. در روایت دیگری به شخص رسول خدا(ص) تفسیر شده است؛ بدین معنا که صراط مستقیم راهی است که قرآن و پیامبر(ص) نشان می دهد. ‏

‏در تفاسیر روایی شیعه ‏‏«‏الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ‏»‏‏ به ‏«الطریق الی معرفة الامام»‏ تفسیر شده است. ولی تمام معانی از قبیل تطبیق بر اتم مصادیق است به تفسیر قرآن کریم.‏

‏حضرت امام خمینی در این زمینه می فرماید:‏

«بدان ای عزیز که چون در سوره شریفه حمد اشاره به کیفیت سلوک ارباب معرفت و ارتیاض است و تا «إیّاکَ نَعْبُدُ» تمام کیفیت سلوک من الخلق الی الحقّ است... در نور حق خلق را مشاهده می کند؛ و از این جهت «إِیّاکَ نَعْبُدُ» گوید به تقدیم ضمیر «إیا» و «کاف» خطاب بر ذات خود و عبادت خود. و چون این حال را ممکن است ثباتی نباشد و لغزش در این مقام نیز متصور است، 


حضورج. 64صفحه 68

ثبات و لزوم خود را از حق تعالی طلب کند به قوله اهدنا أی الزمنا چنانچه تفسیر شده است.» [8]

‏ ‏

3ـ طهارت باطنی

‏سومین بایسته مفسر قرآن کریم، طهارت باطنی است، که در هندسه اندیشه ایشان از شرط های اصلی و اساسی برای فهم و تفسیر قرآن به شمار می رود و در سخن آن بزرگوار مورد تأکید بسیار قرار گرفته است. به عقیده ایشان مفسر هنگامی به فهم ذکر معانی و معارف بلند مرتبه قرآن نائل می گردد که محبت دنیا را از قلب خود بیرون کند و دوری از معصیت را پیشه خود سازد.‏

«مادامی که انسان در حجاب خود هست، نمی تواند این قرآن را که نور است و به حسب فرمایش خود قرآن نور است. نور را کسانی که در حجاب هستند و پشت حجاب های زیاد هستند، نمی توانند ادراک کنند. گمان می کنند که می توانند لکن نمی توانند. تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خودبینی هاست تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است، از ظلماتی که «بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» است، لیاقت پیدا نمی کند که این نور الهی در قلب او منعکس بشود. کسانی که بخواهند قرآن را بفهمند و محتوای قرآن را، نه صورت نازل کوچکش را، محتوای قرآن را بفهمند و طوری باشد که هر چه قرائت کنند بالا بروند و هر چه قرائت کنند، به مبدأ نور و مبدأ اعلی نزدیک شوند. این نمی شود الاّ اینکه حجاب ها برداشته بشود.» [9]

‏ ‏

4ـ قواعد تفسیری

‏چهارمین بایسته مفسر در دیدگاه امام خمینی توجه به قواعد تفسیری است. از آن جا که قرآن به زبان عربی نازل شده است و بر اساس اصول عقلایی محاوره سخن گفته است، در تبیین و تفسیر مفاد آن باید بر طبق قواعد زبان و اصول عقلایی محاوره مانند: اصالة الظهور و اصالة الحقیقه عمل کرد. این امر روشن تر از آن است که کسی در آن تشکیک کند یا آن را قبول نداشته باشد. ‏

‏حضرت امام نیز این فرآیند را مورد تأیید قرار داده است و در مباحث اصول، مسأله حجیت ظهور به آن پرداخته است.‏‎[10]‎‏ لکن از منظر امام خمینی اکتفا به مباحث صرف و نحو و جهات ادبی ‏


حضورج. 64صفحه 69

‏کلام وحی، برای فهم و تفسیر آن کفایت نمی کند و مفسر را از رسیدن به ژرفای دریای معارف قرآن باز می دارد. ایشان در این باره می فرماید:‏

‏«مثل یک طایفه از علمای تفسیر قرآن که استفادت از قرآن را منحصر به ضبط و جمع اختلاف قرائات و معانی لغات و تصاریف کلمات و محسنات لفظیه و معنویه و وجوه اعجاز قرآن و معانی عرفیه و اختلاف افهام ناس در آنها دانند و از دعوات قرآن و جهات روحیّه و معارف الهیّه آن به کلی غافلند. اینان نیز به مریضی مانند که رجوع به طبیب نموده نسخه او را گرفته و معالجه خود را به ضبط نسخه و حفظ آن و کیفیت ترکیبات آن دانند. اینان را مرض خواهد کشت.»‏ ‎[11]‎

‏ایشان در جای دیگر می فرماید: ‏

«گمان نشود که آیات توحید را چه در سوره مبارکه توحید و چه در این آیات شریفه و چه در آیات دیگر قرآن و همین طور اخبار شریفه و خطب و ادعیه و مناجات های ائمه علیهم السلام که تمام مشحون از معارف است، انسان می تواند به فکر خود و ظهور عرفی آنها بفهمد. این خیالی است بس خام و وسواسی است شیطانی.»[12]

‏از تأمل در این سخنان چنین بر می آید که از نگاه ایشان قرآن دارای مراتب و سطوح مختلف معارضی است. برخی از این سطوح را می توان با ظهور عرفی و با کمک قواعد زبانی تبیین و تفسیر کرد. اما برخی دیگر را نمی توان به مدد دلالت لفظی و ظهور عرفی توضیح داد. و برای فهم تفسیر آنها باید از ابزارهای دیگری مدد گرفت که آن ابزارها ریشه در زبان و قواعد ادب عربی ندارند، بلکه ریشه در سیر و سلوک معنوی مفسّر دارند. سیوطی از این ابزارها به علم موهبت تعبیر می کند؛ و این علم را علمی اشراقی و اعطایی معرفی می کند که از طرف خداوند به عالم با عمل افاضه‏‎ ‎‏می گردد.‏ ‎[13]‎

‏چنانکه گذشت حضرت امام خمینی شرط اساسی فهم و تفسیر قرآن را پاکی درون و دوری از آلودگی های گناهان و اجتناب از دوستی دنیا و سایر اوصاف مزبور می داند و بر این امر تأکید بسیار دارد و معتقد است که مفسر برای توفیق در کار خویش باید حتما سیر و سلوک داشته باشد.‏

‏ ‏


حضورج. 64صفحه 70

bayesteh haye

 

 

 

  

 

 

5 ـ هدف گرایی در تفسیر 

‏پنجمین بایسته تفسیر قرآن کریم این است که مفسر باید هدف گرا باشد. از نگاه امام خمینی در تفسیر باید به هدف و غرض متکلم توجه شود، و در تفسیر کتاب خدا، باید هدف و مقصد خداوند از قرآن کریم مدّ نظر باشد و باید بر مدار آن هدف جریان یابد. چنانچه اینگونه نباشد می توان گفت اصلاً تفسیر نیست:‏

«به طور کلی، معنی تفسیر کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد. این کتاب شریف که به شهادت خدای تعالی کتاب هدایت و تعلیم است و نور طریق سلوک انسانیت است، باید مفسِّر در هر قصه از قصص آن، بلکه هر آیه از آیات آن، جهت اهتداء به عالم غیب و حیث راهنمایی به طرق سعادت و سلوک طریق معرفت و انسانیت را به متعلم بفهماند. مفسّر وقتی مقصد از نزول را به ما فهماند مفسّر است، نه سبب نزول به آنطور که در تفاسیر وارد است.» [14]


حضورج. 64صفحه 71

‏این مطلب مورد تأکید ایشان در فرآیند تفسیر نقش محوری دارد؛ زیرا در فهم و تفسیر سخن باید همّت اصلی بر کشف مراد ومنظور متکلم باشد. ممکن است بر سخن کسی لوازم و مسائلی مرتب باشد اما مورد و نظر او نباشد، لذا همّ اساسی در تبیین و تفسیر قرآن باید ناظر به اهداف و مقاصد قرآن باشد.‏

‏امام خمینی مقصد اصلی قرآن را دعوت به توحید و معرفت خداوند و اخلاق پسندیده می داند از این رو معتقد است که کتاب تفسیر باید عرفانی و اخلاقی باشد:‏

«بالجمله کتاب خدا کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است، کتاب تفسیر نیز باید کتاب عرفانی ـ اخلاقی و مبیّن جهات عرفانی و اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت آن باشد. مفسری که از این جهت غفلت کرده یا صرف نظر نموده یا اهمیت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رُسُل غفلت ورزیده، و این یک خطایی است که قرن ها است این ملت را از استفاده از قرآن شریف محروم نموده و راه هدایت را به روی مردم مسدود کرده.» [15]

‏ ‏

6ـ توجه مفسر به جامعیت قرآن کریم

‏در مباحث گذشته بیان شد که حضرت امام معتقدند که قرآن دارای سطوح مختلف و متعدد معارف است. بعضی از آیات آن برای عمل است و فهم آن آسان و برخی دیگر از آیات آن ظرایف و دقایق توحید را بیان می کند.‏

‏برخی از آیات برای تنظیم امور دنیا و معاملات و ارتباط مردم با یکدیگر است و بعضی دیگر به بیان معارف الهی و بیان احوال قیامت و معاد و نشر و حساب می پردازد؛ لذا شایسته است که شأن تک تک آیات را رعایت کرده و همان گونه که خود قرآن جامع همه مسائل مورد نیاز انسان است، تفسیر نیز این گونه باشد. تلاش مفسر باید بر این باشد که کتاب خدا را تفسیر کند نه این که نظریات خود را بر قرآن تحمیل نماید و جامع نگری را فراموش کند و به یک سونگری و انحراف از معارف قرآن دچار گردد. ‏

‏یک سونگری یعنی این که تمام آیات را به مسائل این دنیایی تأویل ببرد؛ چنانکه گویا این ‏


حضورج. 64صفحه 72

‏کتاب این دنیا است و بس و در مورد آخرت هیچ نگفته است؛ یا اینکه تمام آیات را، حتّی آیاتی که درباره دنیاست، به معنویت فردی و مسائل عرفانی معنا کند چنانکه گویی این کتاب از این امور این دنیا غفلت ورزیده و هیچ برنامه ای برای حیات مادّی و دنیای انسان ندارد.‏

‏امام خمینی مفسّر را به جامع نگری دعوت می کند و از یک سونگری با تأسف یاد کرده و دراین باره می فرماید:‏

«مع الأسف ما در دو زمان مبتلای به دو طایفه بودیم. در یک زمان ما مبتلا بودیم به یک جمعیتی که قرآن را وقتی که نگاه می کردند و تفسیر می کردند و تأویل می کردند، اصلاً راجع به آن جهت بُعد مادیش، بعد دنیاییش توجه نداشتند. تمام را بر می گرداندند به یک معنویاتی. حتی قتال وقتی که در قرآن واقع شده بود اینها قتال با مشرکین را تأویل به قتال با نفس می کردند. چیزهایی که مربوط به زندگی دنیایی بود، تأویل می کردند به یک معنویات. این ها یک بعد از قرآن را ادراک کرده بودند و آن بعد معنویش، البته به طریق ناقص... همه جهات را به همان بعد برمی گرداندند و ما بعدها مبتلا شدیم یک عکس العملی در مقابل آن که فعلاً الآن هست و از مدتی پیش این معنا تحقق پیدا کرده که در مقابل آن طایفه ای که قرآن را و احادیث را تأویل می کردند به ماورای طبیعت و به این زندگی دنیا اصلاً توجه نداشتند، به حکومت اسلامی توجه نداشتند . . . این طایفه دوم عکس کردند، معنویات را فدای مادیّات کردند، آن ها مادیّات را فدای معنویات کرده بودند و اینها معنویات را فدای مادّیات کردند.

هر آیه ای که دستشان می رسد و بتوانند، تأویل می کنند به یک امر دنیایی . . . کأنه در نظرشان ماورای عالم غیب چیزی نبود. آنها در یک حدودی که خودشان داشتند درست بود حرفشان اینها اعتقادشان این است یا مسائلی که طرح می کنند این است که ماورای این عالم خبری نیست، همه مسائل را فدای همین عالم می کنند.» [16]


حضورج. 64صفحه 73

7ـ عدم الزام به تفسیر به رأی

‏احادیث متعددی از رسول خدا(ص) و ائمه معصوم(علیهم السلام وارد شده است که تفسیر به رأی را نکوهش کرده و دیگران را نهی فرموده است.‏‎[17]‎‏ اعتبار و سندیت این روایات به گونه ای است که می توانیم ادّعا کنیم دارای تواتر اجمالی اند. این روایات به گونه ای مورد اهتمام و اتفاق تمام علمای اسلام است ولی در معنای تفسیر به رأی اختلاف شده است، حتی برخی با استناد به روایات نهی از تفسیر به رأی، به عدم جواز مطلق تفسیر قائل شده اند.‏

‏فیض کاشانی درباره تفسیر رأی بر این باور است که معنای آن یکی از دو امر است:‏

‏1ـ مفسّر در مسأله ای عقیده و نظری داشته و قرآن را بر طبق رأی و نظر خود تفسیر کند تا رأی و نظر خود را صحیح جلوه دهد.‏

‏2 ـ در تفسیر عجله کند و هر آنچه را ظاهر قرآن است به عنوان مقصود اصلی و معنای آن بیان کند، بی آنکه به دیگر آیات قرآنی و احادیث وارد شده از پیامبر خدا توجه نماید.‏‎[18]‎

‏علامه طباطبائی در معنای تفسیر رأی عقیده دارد که مفسّر در تفسیر قرآن مستقل باشد و بر نظر و رأی خودش اعتماد و اکتفا کند و به دیگر آیات قرآن مراجعه نکند. به باور ایشان نهی از تفسیر به رأی در حقیقت خودش به طریق فهم و تفسیر بر می گردد و اینکه در بعضی روایات داریم که در اثر تفسیر به رأی به حق و حقیقت نیز برسد باز خطا کرده است، معنای صحیحی ندارد، مگر اینکه بگوییم خطا، در طریق رسیدن به مراد واقعی خداوند رخ داده است.‏‎[19]‎

‏ابن نقیب برای تفسیر به رأی چندین معنا ذکر کرده است که عبارتند از: ‏

‏1ـ اینکه مفسّر بدون حصول علوم پیش نیاز تفسیر به این امر مبادرت کند؛‏

‏2ـ تفسیر آیات متشابه که فقط خداوند به آنها علم دارد؛‏

‏3ـ اینکه مفسر رأی و نظر را اصل قرار دهد و آیات قرآن را به گونه ای معنا کند که نظر خود را صحیح و مطابق آنها جلوه دهد؛‏

‏4ـ قاطعانه بگوید مراد واقعی خداوند این است، در حالی که بر سخن خود عرضه نکند.‏

‏5ـ با تکیه بر هواهای نفسانی و استحسانات عقلی به تفسیر بپردازد.‏‎[20]‎


حضورج. 64صفحه 74

‏به عقیده حضرت امام: «از چیزهایی که ممنوع است در اسلام تفسیر به رأی است».‏‎[21]‎

‏ایشان می فرماید:‏

«تفکّر و تدبّر در آیات شریفه را به تفسیر به رأی، که ممنوع است، اشتباه نموده اند، و به واسطه این رأی فاسد و عقیده باطله، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری نموده و آن را به کلّی مهجور نموده اند، در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچوجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد.»[22]

‏ایشان در ادامه می گوید:‏

«در تفسیر به رأی نیز کلامی است، که شاید آن غیر مربوط به آیات معارف و علوم عقلیه که موافق موازین برهانیه است و آیات اخلاقیه که عقل را در آن مدخلیت است باشد، زیرا که این تفاسیر مطابق با برهان متین عقلی یا اعتبارات واضحه عقلیه است که اگر ظاهری بر خلاف آنها باشد لازم است آن را از آن ظاهر مصروف نمود. مثلاً در کریمه شریفه و «جاءَ رَبُّکَ»،[23] و «الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی»[24] که فهم عرفی مخالف با برهان است. ردّ این ظاهر و تفسیر مطابق با برهان تفسیر به رأی نیست و به هیچوجه ممنوع نخواهد بود.

پس محتمل است بلکه مظنون است که تفسیر به رأی راجع به آیات احکام باشد که دست آراء و عقول از آن کوتاه است و به صرف تعبد و انقیاد از خزّان وحی و مهابط ملائکة الله باید اخذ کرد؛ چنانچه اکثر روایات شریفه در این باب در مقابل فقهاء عامّه که دین خدا را با عقول خود و مقایسات می خواستند بفهمند وارد شده است و این که در بعضی روایات شریفه است که: «لیس شیء أبعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن» و همچنین روایت شریفه که می فرماید: «دینُ الله لا یصاب بالعقول»، شهادت دهد بر این که مقصود از دین الله احکام تعبّدیّه دین است و الاّ باب اثبات صانع و توحید و تقدیس و اثبات معاد و نبوّت، بلکه مطلق معارف حق طلق عقول و از مختصات آن است.»[25]

‏ ‏


حضورج. 64صفحه 75
منابع و مآخذ

‏قرآن کریم.‏

‏نهج البلاغه.‏

‏خمینی، روح الله ، ‏‏[‏‏امام‏‏]‏‏ آداب الصلوة، چاپ اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1370ش.‏

‏بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمن، چاپ قم، مؤسسه بعثت 1420 هـ.ق.‏

‏سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ سوم، بیروت، دار ابن کثیر، 1416 هـ.ق.‏

‏جعفریان، رسول، افسانه تحریف قرآن، ترجمه محمد شریفی، چاپ اول، سازمان تبلیغات اسلامی، 1367 ش.‏

‏خمینی، روح الله انوار الهدایه، چاپ اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1375ش.‏

‏مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 هـ. ق.‏

‏زرکشی، محمد بن عبدالله ، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1408 هـ. ق.‏

‏خویی، ابوالقاسم، البیان، ترجمه محمدصادق نجمی و هاشم هریسی، چاپ اول، تهران انتشارات مرتضوی، 1354.‏

‏جوادی آملی، عبدالله ، تسنیم، چاپ اول، نشر اسراء، 1378.‏

‏عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1411.ق .‏

‏خمینی، روح الله ، تفسیر سوره حمد، چاپ اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1375.‏

‏فیض کاشانی، تفسیر صافی، بیروت، مؤسسة الاعلمی.‏

‏معرفت، محمدهادی، التفسیر و المفسرون، چاپ اول، نشر اسلامی، 1413.‏

‏شرح چهل حدیث، امام خمینی، چاپ اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1371 ش.‏

‏روش شناسی تفسیر، (جزوه)، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی .‏

‏صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، تهران، 1379.‏

‏طباطبائی یزدی، سید محمدکاظم، عروة الوثقی، چاپ دوم، مؤسسه اسماعیلیان، 1370ش.‏

‏قرآن کتاب هدایت، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، 1378ش.‏

‏فیض کاشانی، محسن،المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ سوم، دفتر انتشارات اسلامی، 1415  هـ.ق.‏

‏طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی.‏

‏شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، چاپ اول، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1411 هـ.ق.‏

‏زین العابدین، عبد الاسلام، امام خمینی و تفسیر هدف گرا، ترجمه حیدر علوی نژاد، مجله پژوهش های قرآنی‏‏، ‏‏20ـ19، 1378.‏

‏نصیری، علی، جستاری در قرآن پژوهی امام، مجله بیّنات، 3و2، دوره ششم، 1378 ش.‏

‏سبحانی، جعفر، جلوه های قرآن در بینش امام، مجله بیّنات 3و2، دوره ششم، 1378 ش.‏

‏انصاری قمی، ناصر الدین، دفاع امام از صیانت قرآن، مجله بینات، 3 و2، دوره ششم، 1378 ش.‏

‏سید علوی، سید ابراهیم، روشنگری امام خمینی، مجله بینات 3 و 2، دوره ششم، 1378 ش.‏

‏بهرامی، محمد، علوم قرآنی از دیدگاه امام خمینی ، مجله پژوهش های قرآنی 20ـ19ـ 1378 ش.‏

‏کلانتری، ابراهیم، فهم صحیح قرآن از منظر امام، مجله بینات 3 و 2، دوره ششم، 1378 ش.‏

‏ ‏


حضورج. 64صفحه 76

پی نوشتها:

‎ ‎

‎ ‎

حضورج. 64صفحه 77

  •  آداب الصلوة، ص 192.
  • تفسیر سوره حمد، ص 162.
  • نحل 16: 44.
  • نساء 4: 69.
  • مجمع البیان، ج 1، ص 27 ـ 28.
  • الدرّ المنثور، ج 1، ص 38.
  • انعام 6: 161.
  • تفسیر سوره حمد، ص 69 ـ 70.
  • صحیفه امام، ج 14، ص 388 ـ 389.
  • انوار الهدایه، ج 1، ص 239 ـ 247.
  • آداب الصلاة، ص 171.
  • شرح چهل حدیث، ص 659 ـ 660.
  • الاتقان، ج 2، ص 1212.
  • آداب الصلوة، ص 192 ـ 193.
  • همان، ص 193.
  • صحیفه امام، ج 11، ص 216 ـ 217.
  • بحار الأنوار، ج 89، ص 107 ـ 112.
  • تفسیر الصافی، ج 1، ص 35 ـ 39.
  • المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 75 ـ 77.
  • همان.
  • تفسیر سوره حمد، ص 93.
  • آداب الصلوة، ص 199.
  • فجر 89: 22.
  • طه 20: 5.
  • آداب الصلوة، ص 200.