مقدمه

‏ ‏

‏ ‏

مقدمه

‏معمولاً گفته می شود، انقلابها در شرایطی رخ می دهند که آرمان توده ها در معرض‏‎ ‎‏مخاطره قرار گرفته و رژیم حاکم، حاضر و قادر به درک خواستهای مردم نباشد. انقلابها‏‎ ‎‏در شرایط تخاصم با وضع موجود رژیم حاکم که پیوستگی آهنینی با وضع موجود‏‎ ‎‏جامعه جهانی دارد به پیروزی می رسند و آنگاه مسأله صدور تجارب انقلاب به‏‎ ‎‏کشورهای پیرامون و کلّ جامعه جهانی موضوعیت می یابد. انقلاب اسلامی ایران نیز از‏‎ ‎‏این قانونمندی کلی پیروی نموده و پس از ساقط کردن رژیم محمدرضا پهلوی، به دلیل‏‎ ‎‏مشخصه های عمیق آرمانی آن، موضوع صدور انقلاب به نحو جدی مطرح گردید. در‏‎ ‎‏چنین شرایطی اندیشه هایی که سنخیت دور و نزدیکی نسبت به ایدئولوژی انقلاب‏‎ ‎‏داشتند به تعابیر خاص خود دست یازیدند. این اندیشه ها در قالب سه دیدگاه اصلی قابل‏‎ ‎‏دسته بندی اند: ‏

‏     طرفداران دیدگاه اوّل، ناسیونالیستها بودند. ناسیونالیزم به مفهوم ملیت پرستی در‏‎ ‎‏تاریخ ایران سابقه دیرینه ای داشت. لیکن از دوران مشروطیت به بعد جمعی از‏‎ ‎‏ناسیونالیستها ظهور کردند که ریشه در قدمت حضور فرهنگ غرب در ایران داشتند. این‏‎ ‎‏ناسیونالیستها که غالباً در خدمت حکومت رضاخان بودند پس از شهریور 20 به صورت‏‎ ‎‏یک جریان سیاسی مخالف دخالت بیگانگان مطرح و تدریجاً در دوران حاکمیت مصدّق‏‎ ‎‏به اوج شکوفایی خود رسیده بودند، در یک موضعگیری انفعالی به این جمع بندی‏

کتابصدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه VII
‏گرایش یافتند که بدون توجه به فاکتورهای بین المللی تنها باید درصدد بهبود اوضاع ملی‏‎ ‎‏و ارتقاء سطح کیفی دانش و تکنولوژی برآمد و از ایجاد حساسیتهای جهانی جلوگیری‏‎ ‎‏نمود. تبلور این اندیشه در شرایط آغازین دهه چهل و همزمان با رشد نهضت اسلامی به‏‎ ‎‏رهبری امام خمینی(س) کاملاً مشهود بوده و ضمن تظاهر به اندیشه اسلامی، کانون‏‎ ‎‏تحرّک خود را ناسیونالیزم و ملیّت گرایی قرار می دهد. پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل‏‎ ‎‏آنکه در قالب یک حزب و یا سازمان منسجم تحقق نیافته بود، فرصت مناسبی برای‏‎ ‎‏شکوفایی به این دیدگاه می دهد. تکنوکراتهای میانسال و پیری که طی سه دهه،‏‎ ‎‏حرکتهایی انتقادی مبتنی بر قانون اساسی مشروطه علیه رژیم حاکم پهلوی داشتند،‏‎ ‎‏میدان را عرصه بارورنمودن اندیشه خود قرار می دهند. شعار بازسازی ملی در قالب‏‎ ‎‏هماهنگ با نظام و عرف بین المللی، بدون توجه به شرایط انقلابی اوّلین آمیزۀ این دیدگاه‏‎ ‎‏بود. اینان به موازات داغ شدن بحث صدور انقلاب، مخالفت تلویحی خود را با اعلام‏‎ ‎‏اولویت بازسازی داخلی مطرح می نمایند. طرفداران این دیدگاه مدعی بودند، تنها باید‏‎ ‎‏در قبال ملت ایران احساس مسئولیت نمود و تمام محورهای توسعه و رشد باید صرفاً‏‎ ‎‏منافع ملت ایران را در برگیرد و ایرانیت محور اصلی برای چنین رشدی تلقی می شد. این‏‎ ‎‏تفکر، نگاهی انفعالی و خنثی نسبت به تحولات جامعه جهانی داشت و تنها نسبت به آن‏‎ ‎‏بخش از تحولات جهانی واکنش نشان می داد که به تعهدات بین المللی و مدوّن کشور‏‎ ‎‏ارتباط داشت. برخورد ارزشی با نظام جهان از این دیدگاه عملی ناپسند و مطرود تلقی‏‎ ‎‏می گردید. کرانه شعارها به این نکته بسنده می شد که باید ایرانی آباد، آزاد و مستقل‏‎ ‎‏بسازیم و با تمامی کشورها یک رابطه متقابل و مستمر برقرار نموده و به جمع وضع‏‎ ‎‏موجود جهانی بپیوندیم. این گروه معتقد بودند ارزشهای انقلاب تنها در چارچوب‏‎ ‎‏مرزهای ملی قابل قبول بوده و نباید نسبت به محیط پیرامون موضعی تعرضی داشته‏‎ ‎‏باشد. لذا بطورکلی مخالف صدور انقلاب بوده و آن را عملی خلاف شئونات بین المللی‏‎ ‎‏می پنداشتند.‏

‏     دیدگاه دوم: دسته ای دیگر عناصری ظاهراً انقلابی بودند که مرزهای ملی را ساختۀ‏‎ ‎‏دوران سلطه استعمار دانسته و معتقد بودند که جهان اسلام زمانی یک کلّ یکپارچه بوده‏

کتابصدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه VIII
‏است که بر اثر تهاجم دو قطب فرهنگ غرب یعنی ناسیونالیزم و استعمار تجزیه شده و به‏‎ ‎‏فراخور منافع دول قدرتمند مرزها و پرچمهای ملی شکل گرفته اند و تفاخر نژادی و ملی‏‎ ‎‏تقویت شده، ارزشهای فرهنگی اسلام را تحت الشعاع قرار داده اند. طرفداران این دیدگاه‏‎ ‎‏به «تئوری توطئه» اعتقاد داشته و هرگونه نابسامانی، عقب ماندگی، تحجّر فرهنگی و‏‎ ‎‏مرزبندیها را ناشی از توطئه برنامه ریزی شدۀ دولتهای استعمارگر می دانستند. توجیه‏‎ ‎‏قدرتمند، «اسلام مرز نمی شناسد» حربه مناسبی برای این گروه بود که در قالب آن‏‎ ‎‏مشروعیت شایان توجهی نیز برای خود تدارک دیده بودند. باقی ماندن در مرزهای ملی‏‎ ‎‏و حرکت برای توسعه داخلی را نوعی توطئه و شیوۀ میانه روانه می دانستند که به نظر آنان‏‎ ‎‏می توانست در پی تهاجم جامعه جهانی به ارزشهای انقلابی، از بین رفته و الگوی تحقق‏‎ ‎‏یافته انقلاب را به شکست بکشاند. تهاجم دائمی و مستمر به ارزشهای وضع موجود و‏‎ ‎‏تلاش در جهت نابود ساختن رژیمهای پیرامونی هدف اصلی این دیدگاه بود. استفاده از‏‎ ‎‏توانمندیهای نظامی، چریکی و اطلاعاتی و تجهیز تسلیحاتی جنبشهای آزادیبخش و به‏‎ ‎‏خطرافکندن پایه های حکومتهای مستبد در کانون توجه این دسته قرار داشت. رشد ملی‏‎ ‎‏تنها در قالب ایجاد زنجیره های انقلابی در ملتهای مسلمان و به خطرافکندن منافع جهانی‏‎ ‎‏استعمار قابل قبول بود. لذا این دیدگاه بسرعت در برابر دیدگاه اول عرض اندام نمود. در‏‎ ‎‏این دیدگاه منافع ملی با منافع آرمانی یکسان فرض شده و اولویت در سیاست خارجی‏‎ ‎‏به منافع ایدئولوژیک آن هم از موضع خشن و سرکوبگرانه داده می شود. هر نوع پذیرش‏‎ ‎‏قوانین بین المللی مطرود بوده و تمامی سازمانها، مؤسسات و قواعد بین المللی به کلی‏‎ ‎‏مطرود تلقی می شود و درگیری دائمی تا نابودی کامل این سیستم ظالمانه و تحقق‏‎ ‎‏ارزشهای انقلابی از طریق اعمال زور و قدرت مورد توجه این دسته می باشد.‏

‏     دیدگاه سوّم: طرفداران این دیدگاه معتقد بودند که باید تلاش کنیم در داخل، یک‏‎ ‎‏امّت نمونه بسازیم و از تمامی ابزارهای انقلابی، قانونی و حتی خشن نظامی برای تحقق‏‎ ‎‏این هدف سود جوییم. در رابطه با جامعه جهانی نیز این دیدگاه سیاست مسالمت آمیز‏‎ ‎‏توأم با فرصت طلبی را دنبال می کرد و معتقد بود هرجا مصالح و منافع ملی اقتضا نمود و‏‎ ‎‏شرایط نیز آماده بود به رژیمهای وابسته و مستبد ضربه وارد نماییم و اگر شرایط مناسب‏

کتابصدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه IX
‏نبود به تفاهم با وضع موجود ادامه دهیم. این دیدگاه تلفیقی از دو دیدگاه اول و دوم را‏‎ ‎‏دنبال می نمود و طرفداران آن اعتقاد داشتند، مادامی که در داخل موفق به تثبیت اوضاع‏‎ ‎‏نشده ایم، نباید در قبال جامعه جهانی موضعی تعرضی داشته باشیم بلکه پس از آنکه‏‎ ‎‏توانستیم اوضاع را در داخل بهبود بخشیده و به اهداف خود دست یافتیم، باید تدریجاً‏‎ ‎‏وارد یک مخاصمه با جامعه جهانی و محیط پیرامون شویم. در صورتی که منافع ما در‏‎ ‎‏نقطه ای به خطر افتاد و مخاصمه و برخورد خشن کارساز نبود اقدام به یک مصالحه‏‎ ‎‏بین المللی و تفاهم با کشورهای قدرتمند ضروری است. این دیدگاه تا حدود زیادی در‏‎ ‎‏داخل متأثر از اندیشه انقلابی و در جامعه جهانی مدافع تفاهم با سیاست دولتهای قوی‏‎ ‎‏بود. در این دیدگاه استفاده از تمام شیوه ها برای دستیابی به اهداف انقلابی مشروع بوده‏‎ ‎‏و قابل قبول تلقی می شد. ‏

‏     امام خمینی(س) که سنخیت کاملی با ارزشهای انقلاب اسلامی داشته و بلکه سمبل‏‎ ‎‏عینی این ارزشها بودند، «موضع دقیقی» در این زمینه ارائه می نمایند که در متن مفاهیم‏‎ ‎‏خود هرسه دیدگاه فوق را بطور نسبی رد می نماید. دیدگاه ناسیونالیستی به دلیل آنکه‏‎ ‎‏پایه های غیردینی را وارد ارزشهای اسلامی انقلاب می نماید بطور نسبتاً آشکاری مورد‏‎ ‎‏نفی امام(س) قرار می گیرد. چه آنکه «ایران مداری» لزوماً معادل «اسلام مداری» نبوده‏‎ ‎‏بلکه به مراتب محدودتر از آن می باشد. از سوی دیگر دیدگاه ناسیونالیستی کاملاً‏‎ ‎‏انفعالی بوده و هیچگونه سنخیتی با شرایط انقلابی ندارد و محدود کردن هرگونه تحول و‏‎ ‎‏توسعه ای به درون مرزهای ملّی و حرکت پیرامون تحقق آن مبیّن نوعی بی توجهی به‏‎ ‎‏جامعه جهانی تلقی می شود. اعلام صریح امام(س) مبنی بر قطعی بودن صدور انقلاب‏‎ ‎‏بیانگر طرد صریح و روشن این دیدگاه به حساب می آید. گروه دوّم نیز از آنجایی که‏‎ ‎‏استفاده از هر وسیله ممکنی را برای نفی جامعه جهانی مجاز می دانند مطرود امام(س)‏‎ ‎‏هستند چه آنکه چنین دیدگاهی با سنتهای مرسوم در دوران استعمار مباینتی نداشته و‏‎ ‎‏تهاجم نظامی به کشورهای همجوار و سرنگون کردن قهرآمیز رژیمهای کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی و جهان سوّمی یادآور بکارگیری شیوه های استثماری است.‏

‏     اعتقاد به انقلاب زنجیره ای با تجهیز و تقویت گروههای چریکی و پارتیزانی و از‏

کتابصدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه X
‏طریق تشویق و ترغیب به بمب گذاری و ترور و نفی مطلق رژیمهای موجود که تعمیق‏‎ ‎‏حرکت توده ای را مورد توجه قرار نمی دهد، از سوی امام خمینی(س) شیوۀ غیرممکن و‏‎ ‎‏نادرستی به حساب می آید. انهدام مرزهای ملی که در حال حاضر به عنوان یک واقعیت‏‎ ‎‏مستحکم در جامعه جهانی مورد پذیرش قرار گرفته و ملتها تن به تأیید مرزهای ملی‏‎ ‎‏داده اند یک حرکت خطرناک و نابودکننده تلقی می شود و حضرت امام(س) با تأکید بر‏‎ ‎‏اینکه ما به سرزمینهای دیگران چشم طمع نداریم، آمیزه های این تفکر را نفی می نمایند.‏‎ ‎‏دیدگاه سوّم نیز بدلیل آنکه نوعی فرصت طلبی را در قاموس خود دارد و از تمهیدات‏‎ ‎‏قانونی و غیرقانونی در شرایط مناسب برای تحقق اهداف خود بهره برده و صدور‏‎ ‎‏انقلاب را نیز در این چارچوب مورد تأیید و پذیرش قرار می دهد، از سوی امام(س) نفی‏‎ ‎‏می شود و از آنجائی که تکیه اصلی این تفکر بر محور بازسازی ملی قرار داشته و تعرض‏‎ ‎‏به جامعه جهانی را بطور محدود مورد شناسایی قرار می دهد، نوعی موضعگیری‏‎ ‎‏انفعالی به حساب می آید.‏

‏     امام(س) ضمن طرد و نفی این دیدگاهها و بیان نواقص هریک به فراخور زمان و در‏‎ ‎‏قالب سخنرانیها و مکتوبات خود، به معماری یک استراتژی همه جانبه در این راستا‏‎ ‎‏همت می گمارد که در تاریخ انقلابات قرن بیستمی بی نظیر است. گرچه انقلابهای قرن‏‎ ‎‏بیستم هر یک در قالب اهداف و ارزشهای خود به یکی از سه دیدگاه فوق تن در داده اند‏‎ ‎‏لیکن انقلاب اسلامی در این مسیر با همه انقلابها متفاوت است. چه آنکه امام راحل با‏‎ ‎‏نفی دیدگاههای فوق، روش و آرمان جدیدی را بنیان می نهد که فراتر از تمامی آنهاست.‏‎ ‎‏از دیدگاه امام(س) وفاداری به ارزشهای والای اسلام و عمل به آنها در اولویت قرار دارد‏‎ ‎‏و اسلام دین تمامی ابناء بشر است. پس اعتقاد به ارزشهای اسلامی مبیّن نوعی احساس‏‎ ‎‏مسئولیت نسبت به جامعه جهانی است. نفی فرهنگها و ارزشهای مادّی که الگوی‏‎ ‎‏حکومت در شرق و غرب می باشد و نیز مبارزه با کجرویها، توطئه ها و آگاهی دادن به‏‎ ‎‏ملتها در مضار چنین فرهنگهایی، نوعی احساس مسئولیت دائمی در قبال جامعه جهانی‏‎ ‎‏است. لذا در این دیدگاه بستن مرزها و اسیر شدن در قیودات لازمی نظیر توسعه و رشد‏‎ ‎‏ملی بدون توجه به سرنوشت سایر ملتها نفی می شود و هرگونه رشدی در داخل در گرو‏

کتابصدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه XI
‏تلاش برای رشد سایر ملتهاست. ماهیت اصلی این تفکر مبتنی بر نفی ظلم و‏‎ ‎‏ظلم پذیری، نفی سلطه و سلطه گری و نفی سکوت و برخورد انفعالی است. از دیدگاه‏‎ ‎‏امام(س) تنها در صورتی می توان الگوی مناسبی برای ملتها گردید که آنها حس کنند در‏‎ ‎‏قبال مسائل و معضلاتشان احساس مسئولیت انقلابی وجود دارد. بنابراین همان گونه که‏‎ ‎‏ملاحظه می شود، مخاطب انقلاب اسلامی، ملتها هستند و هدف آگاهی دادن به‏‎ ‎‏آنهاست. در این قالب مفهوم صدور انقلاب با اتخاذ مشی روشنگرانه ای که ملتها خود در‏‎ ‎‏تغییر سرنوشت خویش اقدام نمایند، کاملاً عجین گردیده است و حرکتهای‏‎ ‎‏نظامی گرایانه که مستلزم اخذ تصمیم و اقدام به جای ملتها باشد به کلی نفی می شود. در‏‎ ‎‏این مسیر ارتباط دیپلماتیک با حکومتها نیز وجود دارد چه آنکه دعوت به فرهنگ‏‎ ‎‏انقلابی به آنان نیز قابل تسرّی است.‏

‏     در این دیدگاه ضمن آنکه صدور انقلاب یک وظیفه حتمی و انقلابی به شمار می آید،‏‎ ‎‏ولی چنین روندی در صورتی موفق خواهد شد که بتواند در داخل نیز یک الگوی موفق‏‎ ‎‏تدارک دیده و به عنوان امت شاهد و نمونه تلقی شود. لذا در یک جمع بندی کلی صدور‏‎ ‎‏انقلاب از دیدگاه امام(س) به مفهوم تأکید بر تحقق ارزشها در داخل و اهتمام جدی به‏‎ ‎‏ارائه و اشاعه ارزشها و آرمانهای انقلاب در خارج می باشد.‏

‏     شاید، بهتر آن باشد که به جای هرگونه کوشش انتزاعی در این زمینه، به اصل آراء‏‎ ‎‏حضرت امام مراجعه نماییم و معنی و پیام امام را از خلال کلمات و جملات خود آن‏‎ ‎‏حضرت جستجو کنیم. آنچه در این مجموعه گرد آمده است قطعات و عباراتی است که‏‎ ‎‏آن حضرت در مقاطع و مقامهای مختلف در حول و حوش موضوع صدور انقلاب‏‎ ‎‏عرضه داشته اند و از آنجا که در بسیاری از موارد، پیام اصلی در باب موضوع دیگری‏‎ ‎‏بوده است و امام به نحوی جانبی به صدور انقلاب اشاره داشته اند، همۀ قطعات منتخب‏‎ ‎‏از صراحت و ارتباط همه جانبه بهره مند نیستند. با وجود این، نشان می دهند امام از همان‏‎ ‎‏مراحل اوج گیری نهضت در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا آخرین مراحل‏‎ ‎‏حیات، به مسأله صدور انقلاب عنایتی ویژه داشتند.‏

‏     توجه به فصل بندی این مجموعه که توسط تنظیم کنندگان صورت گرفته است مبین آن‏

کتابصدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه XII
‏است که حضرت امام مسأله صدور انقلاب را در درجه اول به عنوان خصلت ذاتی یا‏‎ ‎‏اجتناب ناپذیر انقلاب اسلامی معرفی می نمایند. چرا که به لحاظ اسلامی بودن انقلاب و‏‎ ‎‏حضور میلیونها مسلمان در اقصی نقاط گیتی که عزت و عظمت اسلام را همچون‏‎ ‎‏گمشده ای محبوب جستجو می کنند، اشاعه پیام رهایی بخش و عزت آفرین انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی لزوماً موکول به اخذ تصمیم از جانب منادیان یا اجازه نشر از جانب مخالفان‏‎ ‎‏نیست. علاوه بر این، اصل کلی پیوستگی امور انسانی و اجتماعی مانع از آن است که‏‎ ‎‏رخداد و حادثه ای به عظمت انقلاب اسلامی ایران در عصری که وسایل و لوازم ارتباطی‏‎ ‎‏به چنان سطحی از پیشرفت رسیده اند که خبر و پیامهای کلی این قبیل رخدادها به‏‎ ‎‏سرعت منتشر می شود، دیگر انسانها و جوامع را تحت تأثیر قرار ندهد. بویژه اگر این‏‎ ‎‏انقلاب بر علیه درد و رنج مشترک انسانها ندا داده باشد، این تأثیر و تأثر اجتناب ناپذیر‏‎ ‎‏خواهد بود.‏

‏     اما حضرت امام به صدور انقلاب در همین حد بسنده نمی کنند. برای ایشان، صدور‏‎ ‎‏انقلاب هم یک تکلیف است که در راستای همان احساسی است که برای حاکمیت‏‎ ‎‏اسلام و احکام تعالی بخش آن در داخل کشور ایران مسلمین را مکلّف به آن می دانستند،‏‎ ‎‏حاکمیت اسلام در سایر بلاد اسلامی و پاسخگویی به ندای مظلومیت سایر مسلمانان و‏‎ ‎‏مستضعفان جهان را نیز وظیفه خود و دیگر پیروان اسلام ناب می دانستند و هم اینکه‏‎ ‎‏صدور انقلاب را به عنوان یک تاکتیک تهاجمی علیه دشمنان انقلاب برای دورکردن‏‎ ‎‏خطر آنان و به نوعی صیانت از انقلاب ضروری می دانستند و عزم راسخ خود و دیگر‏‎ ‎‏مسئولان نظام را در این زمینه با صراحت اعلام می داشتند. در فصل بعد به مواردی اشاره‏‎ ‎‏شده است که حضرت امام، انقلاب اسلامی را الگوی ارزشهای مطلوب مردم تحت ستم‏‎ ‎‏می دانستند و معتقد بودند انقلاب اسلامی از آن جهت که معرف آرمانهای مردم محروم‏‎ ‎‏و مسلمانان مظلوم است، موردپذیرش آنان است.‏

‏     در فصل چهارم ضمن توضیح دربارۀ معنی صدور انقلاب، به ردّ شبهات و شایعاتی‏‎ ‎‏که از طرف دشمنان طرح شده است پرداخته می شود و تصریح می شود که منظور از‏‎ ‎‏صدور انقلاب به هیچ وجه هجوم نظامی و لشکرکشی به دیگر کشورهای مسلمان نیست.‏


کتابصدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه XIII
‏     فصل پنجم به عوامل، شرایط و شیوه های صدور انقلاب اشاره دارد که خود متضمن‏‎ ‎‏اشاراتی تلویحی به معنی صدور انقلاب نیز خواهد بود. در فصل ششم و هفتم به معرفی‏‎ ‎‏موضع دوستان و دشمنان در قبال اندیشه صدور انقلاب پرداخته می شود و بالاخره در‏‎ ‎‏فصل هشتم تصریح می شود که آنچه از صدور انقلاب مورد نظر بود، نه یک آرمان و‏‎ ‎‏آرزوی دست نیافتنی که امری عملی و تحقق پذیر است و علیرغم خواست و تلاش‏‎ ‎‏گسترده استکبار جهانی و عوامل سرسپرده آنها، علائم و شواهد بسیاری دال بر صدور‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی و پذیرش پیام و راه و رسم آن از سوی مسلمانان تحت ستم ظاهر شده‏‎ ‎‏است که به موارد آن اشاره می شود.‏

‏     از آنجا که این نحوه تنظیم مباحث، امری است که به تشخیص گردآورندگان آن‏‎ ‎‏صورت گرفته و خود حضرت امام به هنگام طرح موضوعات مورد نظر، چنین تقسیماتی‏‎ ‎‏را مد نظر نداشته اند، بعض عبارات و قطعات دقیقاً از این قالب تبعیت نمی کند و در‏‎ ‎‏پاره ای موارد، یک قطعه مضمونی فراتر از فصل بندی موجود داشته است که به منظور‏‎ ‎‏پرهیز از تکرار، قطعه موردنظر در یک فصل آمده و در فصول دیگر به آن ارجاع داده‏‎ ‎‏شده است. داخل هر فصل، قطعات منتخب صرفاً براساس توالی زمانی صدور آنها از‏‎ ‎‏قلم یا زبان حضرت امام مرتب شده است.‏

‏     عناوین هر یک از قطعات نیز از خود حضرت امام نیست بلکه تنظیم کنندگان با توجه‏‎ ‎‏به پیام و محتوای عبارات، و بعضاً با بکارگیری الفاظ متن، نسبت به انتخاب آنها اقدام‏‎ ‎‏نموده اند. امید است این مجموعه بتواند روشنگر راه کسانی باشد که در سرتاسر جهان‏‎ ‎‏اسلام، حقیقت اسلام ناب را طالبند و مشتاق آنند تا فارغ از پیرایه ها و تحریفهای‏‎ ‎‏رسانه ها و بلندگوهای تبلیغاتی دشمن، یا توجیهات و تأویلهای مصلحت اندیشانه‏‎ ‎‏مرعوبان، پیام انقلاب اسلامی را از زبان رهبر و بنیانگذار عظیم الشأن آن دریافت کنند.‏

‏ ‏

معاونت پژوهشی                        

‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)‏

کتابصدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه XIV