حضور در صحنه
اگر این طرف صورتمان را زدند، آن طرفش هم چیز می کنیم [، می آوریم] تا یکی هم آن طرف بزنند. این را به حضرت عیسی هم غلطی نسبت دادند.این هم خود این جانورها به حضرت عیسی [نسبت دادند]. حضرت عیسی پیغمبر است؛ پیغمبر نمی تواند منطقش این باشد. شما دیدید پیغمبرها را؛ منتها حضرت عیسی کم عمر کرد
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 42
در بین ملت، بعد تشریف برد به معراج، به بالا. شما همه می دانید تاریخ انبیا [را]. آن حضرت ابراهیمش، که تقریباً رأس انبیای سلف بود، با تبرش برداشت آن بتها را همه را شکست. هیچ خوف این را هم نداشت که بیندازندش توی آتش. خوف این حرفها را نداشت؛ اگر داشت که پیغمبر نبود. یک همچو موجودی که با یک قدرتهای بزرگ جنگ می کند و یک تنه خودش تنهایی در مقابل یک همچو قدرتهایی می ایستد که بعداً بیایند بخواهند آتشش بزنند، این منطقش این نیست که اگر آن طرفم را سیلی زدند... بر می گردم این طرف هم بزنند. این منطق آدمهای تنبل است. این منطق آنهایی است که خدا را نمی شناسند. قرآن نخواندند اینها. آن هم حضرت موسی که با یک عصا، یک نفر بود، یک نفر بود ـ یک نفر چوپان. مقابل کی؟ مقابل فرعون که داد خدایی می زد. اینها هم داد خدایی می خواهند بزنند؛ می بینند حالا خیلی خریدار ندارد. اگر یک خرده سست بیایید آنها هم می گویند: اَنَا رَبُّکمُ الاَعْلیٰ. این مزخرفات همیشه بوده در دنیا و حالا هم هست؛ بعدها هم خواهد بود. آن هم حضرت موسی ـ سلام الله علیه ـ این هم رسول اکرم که تاریخش را خوب می دانید دیگر که تنهایی مبعوث شد، سیزده سال نقشه کشید و ده سال جنگ کرد، نگفت که ما را چه به سیاست. اداره کرد ممالکی را، مملکتی را، نگفت ما چکار داریم به این حرفها. آن هم حکومت حضرت امیر است که همه تان می دانید، و آن وضع حکومتش و آن وضع سیاستش و آن وضع جنگهایش. نگفت که ما بنشینیم توی خانه مان دعا بخوانیم و زیارت بکنیم، و چکار داریم به این حرفها؛ به ما چه.(100)
29 / 11 / 56
* * *
اگر این طور بود پیغمبر هم می نشست توی مسجدش و نماز می خواند. چرا از اول عمرش تا آخر زحمت کشید، جنگ کرد، زد و خورد کرد، شکست خورد، شکست داد تا مسائل را آن قدری که می توانست عمل کرد. امیرالمؤمنین هم همین طور، دیگران هم همین طور، صلحا هم همین طورند، اشخاص بیدار این طورند. این طور نیست که
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 43
بنشینند توی مسجد و کار به این کارها نداشته باشند. بنشینند توی خانه هایشان و کار به کسی نداشته باشند؛ بی طرف باشند؛ کاری ما به این کارها نداریم! اگر این منطق انبیا بود که موسی نمی رفت سراغ فرعون. اگر منطق انبیا این بود که ابراهیم نمی رفت هجمه کند بر آنها، پیغمبر این کار را نمی کرد. منطق انبیا این نیست. منطق انبیا این است که «اشداء» باید باشند بر کفار و بر کسانی که بر ضد بشریت هستند، بین خودشان هم رحیم باشند. و آن شدّت هم رحمت است بر آنها.(101)
14 / 11 / 63
* * *
بنای انبیا و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ این نبوده است که از مردم کناره گیری کنند؛ آنان با مردم بودند و هر وقت دستشان می رسید، حکومت را می گرفتند.(102)
19 / 12 / 63
* * *
از زمانی که وحی برای پیغمبرها آمده است یکی از مسائلشان همین معنا بوده است که معارضه می کردند با کسانی که ظلم داشتند، ظالم بودند، ستمگر بودند، خونخوار بودند، و هر کدام به یک صورتی با آنها معارضه می کردند. و گمان نشود که هیچ پیغمبری تو خانه اش می نشسته و فقط یا دعا می خوانده یا احکام می گفته. خیر، این طور نیست؛ احکام را می گفتند، دنبالش می رفتند برای اجرا.(103)
19 / 8 / 66
* * *
مسلمین باید بیدار بشوند. مسلمین از سیرۀ انبیا و خصوصاً مسلمین از سیرۀ پیغمبر اکرم باید مطالعه کنند. ببینند چه کرده است و ما باید تأسی کنیم. اگر پیغمبر آمده بود و
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 44
فقط تو مسجد مدینه نشسته بود و قرآن را ذکر کرده بود و دیگر کاری هم نداشت، ما هم می رفتیم همین کار را می کردیم؛ ما تأسی می کردیم. اما کسی که آمده است، از همان اول که آمده است در مکه مشغول مبارزه بوده است ـ یک نحوی غیر از آن نحوی که در مدینه دیگر مسلحانه بود ـ تا وقتی آمد مدینه، در مدینه که آمد حکومت تشکیل داد. فرستاد؛ مبلغ فرستاد؛ حکومت فرستاد در همه جا؛ آن جایی که دستش می رسید. مژده داد ایشان به مردم که ما می گیریم دنیا را، همه را از بین می بریم، روم را از بین می بریم، ایران را از بین می بریم؛ یعنی، از آن وضعی که آنها دارند که بت پرستی می کنند یا آتش پرستی می کنند، این را از بین می برند. و الاّ احیا کردند همین مدت کوتاهی که پیغمبر اکرم زندگی کرد؛ احیا کرد بشر را.
مسلمین باید تأسی کنند به او که او چه کرد، ما هم باید آن کار را بکنیم: او حکومت تشکیل داد، ما هم باید حکومت تشکیل بدهیم؛ او جنگ کرد، ما هم باید جنگ بکنیم؛ او دفاع کرد، ما هم باید دفاع کنیم. بنابراین، ما اگر تابع این پیغمبر اکرم هستیم، اگر تابع ائمۀ هدیٰ هستیم، ببینیم که اینها در ایام حیاتشان چه کردند. نشستند و مسئله گفتند؟ چنانچه مسئله گو بودند، چه کار داشتند بهشان این ظالمین و این مستکبرین که بکشندشان و حبسشان کنند و تبعیدشان کنند و ببرندشان به خارج و نگذارند که کسی پیششان برود؟ در عین حالی که همۀ این مضیقه ها بوده، شما می بینید که فقه چه جور دامنه ای دارد و چه جور دامنه هایی خواهد داشت و همه اش از کتاب و سنت است.(104)
19 / 8 / 66
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 45