بخش دوم: تاریخ انبیاء

مقام ابراهیم (ع)

مقام ابراهیم(ع)

‏ ‏

‏     ‏‏حضرت ابراهیم خلیل الرحمن، علیه السلام، از حق تعالیٰ مرتبۀ اطمینان را طلب کرد‏‎ ‎‏و به او مرحمت گردید.(132)‏

*  *  *

‏ ‏

‏     حضرت ابراهیم، علیه السلام، به مقام بزرگ ایمان و علم خاصّ به انبیا، علیهم السلام،‏‎ ‎‏قناعت نکرد، عرض کرد: «رَبِّ اَرنی کَیْفَ تُحیی الْموْتیٰ»‏‎[1]‎‏. از ایمان قلبی خواست ترقّی‏‎ ‎‏کند به مقام اطمینان شهودی.(133)‏

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبرهای بزرگ امتحان شدند. ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ در آن قضیۀ حیرت‏‎ ‎‏انگیز امرِ به اینکه باید اولادت را ذبح کنی امتحان شد. پیغمبرهای بزرگ، اولیای بزرگ‏‎ ‎‏امتحان شدند.(134)‏

7 / 10 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏     این پدرِ توحید و بت شکنِ جهان به ما و همۀ انسانها آموخت که قربانی در راه خدا،‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 55
‏پیش از آنکه جنبۀ توحیدی و عبادی داشته باشد، جنبه های سیاسی و ارزشهای‏‎ ‎‏اجتماعی دارد. به ما و همه آموخت که عزیزترین ثمرۀ حیات خود را در راه خدا بدهید و‏‎ ‎‏عید بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید، و دین خدا را و عدل الهی را برپا نمایید. به‏‎ ‎‏همۀ ما، ذریّۀ آدم، فهماند که «مکّه» و «منیٰ» قربانگاه عاشقان است. و اینجا محل نشر‏‎ ‎‏توحید و نفی شرک؛ که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک است. به فرزندان آدم درس‏‎ ‎‏آموزندۀ جهاد در راه حق را داد که از این مکان عظیم نیز فداکاری و از خودگذشتن را به‏‎ ‎‏جهانیان ابلاغ کنید. به جهانیان بگویید در راه حق و اقامۀ عدل الهی و کوتاه کردن دست‏‎ ‎‏مشرکان زمان باید سر از پا نشناخت، و از هر چیزی حتی مثل اسماعیل ذبیح الله ، گذشت.‏‎ ‎‏که حق جاودانه شود. این بت شکن و فرزند عزیزش، بت شکن دیگر، سید انبیا، محمد‏‎ ‎‏مصطفی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به بشریت آموختند که بتها هرچه هست باید‏‎ ‎‏شکسته شود؛ و کعبه، که اُمّ القُری است، و آنچه از آن بسط پیدا کرده تا آخرین نقطۀ‏‎ ‎‏زمین، تا آخرین روز جهان، باید از لوث بتها تطهیر شود: بت هرچه باشد، چه هیاکل، چه‏‎ ‎‏خورشید، چه ماه، و چه حیوان، و انسان. و چه بتی بدتر و خطرناکتر از طاغوتهای در‏‎ ‎‏طول تاریخ از زمان آدم صفی الله ، تا ابراهیم خلیل الله ، تا محمد حبیب الله ـ صلی الله علیهم‏‎ ‎‏و آلهم اجمعین ـ تا آخر الزمان که بت شکن آخر از کعبه ندای توحید سر دهد.(135)‏

12 / 6 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏     ابراهیم که به حسب روایات شریفه ما، در آن وقتی که طرف آتش داشت می رفت،‏‎ ‎‏ملائکۀ آسمان به او گفتند که حاجت دارید؟ گفت به شماها نه. آن یک باب دیگری از‏‎ ‎‏معارف را داشته است.(136)‏

15 / 6 / 63 

*  *  *

‏ ‏

‏     مسئلۀ قربانی فرزند یک باب است که به حسب البته دید نوع بشر، مسئلۀ مهمی‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 56
‏است، لکن آن چیزی که مبدأ این عمل می شود، آن چیزی که مقابله مابین پدر و پسر را‏‎ ‎‏در آن جا متحقق می کند، این یک مسائل قلبی و روحی و معنوی است، فوق این مسائلی‏‎ ‎‏که ماها می فهمیم. ما همین می گوییم که ایثار کرد، قربانی کرد و واقعاً این طور بوده است،‏‎ ‎‏مهم هم هست. لکن آیا درنظر ابراهیم هم ایثار بوده است؟ ابراهیم هم در نظرش این‏‎ ‎‏بوده است که حالا یک چیزی، تحفه ای می برد پیش خدا؟ اسماعیل هم ـ سلام الله علیه ‏‎ ‎‏ـ در نظرش بوده که یک جانفشانی دارد می کند برای خدا؟ یا مسئله این نیست. این‏‎ ‎‏مسئله ای است که تا نفسانیت انسان هست، خودیت انسان هست، ایثار اسمش هست.‏‎ ‎‏من ایثار می کنم در راه خدا فرزندم را، من ایثار می کنم در راه خدا جان خودم را. این،‏‎ ‎‏برای مامهم است و زیاد مهم است، برای ابراهیم نیست مسئله این، ایثار نیست. ابراهیم‏‎ ‎‏خودی بیند تا ایثاری کرده باشد، اسماعیل خودی نمی بیند تا ایثار کرده باشد. ایثار این‏‎ ‎‏است که من هستم و تو هستی و عمل من و برای تو و ایثار. این، در نظر بزرگان اهل‏‎ ‎‏معرفت و اولیای خدا شرک است، در عین حالی که در نظر ما کمال بزرگی است، ایثار‏‎ ‎‏بزرگی است.(137)‏

15 / 6 / 63 

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 57

  • )) «پروردگارا نشانم بده چگونه مردگان را زنده می کنی.» (بقره / 260).