مقام موسی(ع)
حضرت موسی کلیم با مقام بزرگ نبوّت قناعت به آن مقام نکرد و به مقام شامخ علم خود وقوف نفرمود؛ به مجرّد آن که شخص کاملی را مثل خضر ملاقات کرد با آن تواضع و خضوع گفت: «هَلْ اَتَّبِعُکَ عَلیٰ اَن تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً» و ملازم خدمت او شد تا علومی که باید استفاده کند فرا گرفت.(149)
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 61
فرعون که طغیانش به جایی رسید که «اَنَارَبُّکُم الأعْلیٰ» گفت، و علوّ و فسادش به پایه ای قرار گرفت که «یُذَبِّحُ اَبْنائَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِسائَهُم درباره او نازل شد، و به مجرد خوابی که دید و کَهَنه و سَحَره به او خبر دادند که موسی بن عمران، علیه السلام، خواهد طلوع کرد زنها را از مردها جدا کرد و بچه های بیگناه را ذبح نمود و آن همه فساد کرد، خداوند رحمن به رحمت رحیمیّۀ خود در جمیع زمین نظر فرمود و متواضعترین و کاملترین نوع بشر، یعنی نبیّ عظیم الشّأن و رسول عالی مقام مکرّمی مثل موسی بن عمران علی نبیّنا و آله و علیه السلام، را انتخاب فرمود و با دست تربیت خود تعلیم و تربیت کرد او را؛ چنانچه فرماید: «وَلَمّاٰ بَلَغَ اَشُدَّهُ واسْتویٰ آتَیْناٰهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذٰلِکَ نَجْزی الْمُحْسِنین. و پشت او را قوی فرمود به برادر بزرگواری مثل هارون، علیه السلام، و این دو بزرگوار را، که گل سرسبد عالم انسانیت بودند، خدای تعالی انتخاب فرمود؛ چنانچه فرماید: «وَاَنااخْتَرْتُکْ». و فرماید: «وَلِتُصْنَعَ علی عیْنی. و فرماید: «وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسی اِذْهَبْ اَنْتَ و اَخوُکَ بِآیاتی وَ لا تَنِیافی ذِکْری. و دیگر آیات شریفه که در این موضوع وارد شده که از حوصلۀ بیان خارج است و قلب عارف را از آن نصیبی است که گفتنی نیست؛ خصوصاً از این دو کلمۀ شریفۀ وَلَتُصْنَعَ عَلیٰ عَیْنی و اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسی. تو نیز اگر چشم دل باز کنی، یک نغمۀ روحانی لطیفی می شنوی که جمیع مسامع قلبت و شراشر وجودت از سرّ توحید پر شود.
بالجمله، با همۀ تشریفات خدای تعالی این همه تهیّه را دید و موسی کلیم را ورزید به ورزشهای روحانی؛ چنانچه فرماید: «وَفَتَنّاکَ فُتُوناً» و سالها در خدمت شعیب، پیرمرد راه هدایت و ورزیدۀ عالم انسانیت، او را فرستاد؛ چنانچه فرماید: «فَلَبِثْتَ سِنینَ فی اَهْل
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 62
مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلی قَدَرٍ یا موسی». و پس از آن، برای اختبار و افتتان بالاتری، او را در بیابان در طریق شام فرستاد، و راه او را گم کرد، و باران بر او فرو ریخت، و تاریکی را بر او چیره فرمود، و درد زاییدن را بر زنش عارض فرمود؛ و چون جمیع درهای طبیعت به روی او بسته شد و قلب شریفش از کثرات منضجر شد و به جبلّت فطرت صافیه منقطع به حق شد و سفر روحانی الهی در این بیابان ظلمانی بی پایان به آخر رسید، «آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّور ناراً الی أن قال: فَلَمّا اَتٰیهٰا نُودِیَ مِنْ شاطئ الوادِیِ اْلاَیْمَن فِی البُقْعَةِ اْلمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ اَنْ یا مُوسیٰ اِنّی اَنَاالله رَبُّ الْعالمین». پس از این همه امتحانات و تربیتهای روحانی، برای چه خدای تعالی او را تهیه کرد؟ برای دعوت و هدایت و ارشاد و نجات دادن یک نفر بندۀ طاغی یاغی که کوس «اَنَا رَبُّکُمْ الاَعْلیٰ» می کوفت، و آن همه فساد در ارض می کرد. ممکن بود خدای تعالی او را به صاعقۀ غضب بسوزاند، ولی رحمت رحیمیّه برای او دو پیغمبر بزرگ می فرستد، و در عین حال سفارش او را می فرماید که با او با کلام نرم لیّن گفتگو کنید؛ باشد که به یاد خدا افتد و از کردار خود و عاقبت امر بترسد. این دستور امر به معروف و نهی از منکر است. این کیفیت ارشاد مثل فرعون طاغوت است. اکنون تو نیز که می خواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی و خلق خدا را ارشاد کنی، از این آیات شریفۀ الهیّه، که برای تذکّر و تعلّم فرو فرستاده شده، متذکّر شو و تعلم گیر، با قلب پر از محبّت و دل با عاطفه با بندگان خداوند ملاقات کن و خیر آنها را از صمیم قلب طالب شو. و چون قلب خود را رحمانی و رحیمی یافتی، به امر و نهی و ارشاد قیام کن تا دلهای سخت را برق عاطفۀ قلبت نرم کند و آهن قلوبِ به موعظت آمیخته با آتش محبتت لیّن گردد.
و این وادی غیر از وادی بغض فی الله و حبّ فی الله است که انسان باید با اعدای دین عداوت داشته باشد؛ چنانچه در روایات شریفه و قرآن کریم وارد است. و آن در جای خود صحیح و این نیز در جای خود صحیح است.(150)
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 63
موسی شبانی بیش نبود و سالها شبانی می کرد؛ آن روز که برای مبارزه با فرعون مأمور شد، یاور و پشتیبانی نداشت؛ ولی بر اثر لیاقت ذاتی و ایستادگی خود با یک عصا اساس حکومت فرعون را برچید. شما خیال می کنید اگر عصای موسی دست من و جنابعالی بود، این کار از ما می آمد؟ همت و جدیت و تدبیر موسی می خواهد تا با آن عصا بساط فرعون را به هم بریزد. و این کار از هر کسی ساخته نیست.(151)
* * *
حضرت موسی ـ سلام الله علیه ـ یک همچو ادعایی کرد، و او بحق بود، که به خدای تبارک و تعالی عرض کرد که من مالک هیچ کس نیستم الاّ مالک خودم و برادرم ـ این یک ادعای بزرگی است که شایستۀ پیغمبران است.(152)
4 / 12 / 59
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 64