بخش سوم: تاریخ پیامبر اکرم (ص)

عصر ولادت

عصر ولادت

‏     ‏‏ولادتها مختلف است: یک تولدی است که مبدأ خیرات است، مبدأ برکات است،‏‎ ‎‏مبدأ کوبیدن ظالم است، مبدأ خاموش شدن آن بتکده ها و آتشکده هاست، مثل ولادت‏‎ ‎‏رسول اکرم که گفته شده است که «آتشکدۀ پارس» خاموش شد و کنگره های طاق کسری‏‎ ‎‏ریخته شد ـ حالا ریخته شدن و خاموش شدنش با تاریخ، گفته شده ـ لکن مطالب این‏‎ ‎‏است که دو قوه بوده است آن وقت که یکی قوۀ حکومت جائر بوده است؛ و یکی هم‏‎ ‎‏قوای روحانی آتش پرست؛ و به آمدن رسول اکرم ‏‏[‏‏این دو قوه شکست‏‏]‏‏؛ تولد ایشان مبدأ‏‎ ‎‏شکست این دو قوه است. یکی طاق کسری که کنگره هایش، کنگره های ظالمانه اش ریخت.‏‎ ‎‏اینکه می گویند «انوشیروان عادل»‏‎[1]‎‏ این از اساطیر است! یک مرد ظالم سفاکی بوده است،‏‎ ‎‏منتها شاید پیش سلاطین دیگر وقتی گذاشتند، به او گفتند عادل! و الاّ کجایش انوشیروانْ عادل‏‎ ‎‏بوده است؟! به تولد رسول اکرم، این پایه ها؛ یعنی مبدأ ریختن پایه های ظلم و خاموش شدن‏‎ ‎‏آتشهای دوگانه پرستی و شرک و آتش پرستی ‏‏[‏‏فرو ریخت‏‎ ‎‏]‏‏؛ آن دو قوه ای که در آن وقت بوده‏‎ ‎‏است، با آمدن ایشان هر دو مبدأ شکست، این دو اصل؛ یعنی توحید، در عالم به واسطۀ‏‎ ‎‏رسول اکرم توحید بسط پیدا کرد و ان شاءالله می کند.(‏‏179)‏

4 / 8 / 57 

*  *  *


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 75
‏     اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیرة العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان‏‎ ‎‏از دست داده بودند؛ اسلام آنها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام آنها را با مردان مساوی‏‎ ‎‏کرد.(180)‏

13 / 12 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     ولادت سراسر با سعادت و هجرت با برکت حضرت خاتم النبیین وافضل المرسلین‏‎ ‎‏را که مبدأ نهضت اسلامی و الهی و مصدر بسط عدالت و فرهنگ انسان ساز و منشأ‏‎ ‎‏حرکت به سوی برچیدن اساس ظلم و نابکاری و ارتقا به مقام والای انسانی و هجرت از‏‎ ‎‏تمام ظلمها و خصلتهای شیطانی ـ حیوانی به سوی نور مطلق و سرچشمۀ کمال و مؤسس‏‎ ‎‏امت و امامت است به جمیع مستضعفین و محرومین و تمام ملتهای جهان خصوصاً عموم‏‎ ‎‏مسلمین تبریک عرض می کنم. ... انقلاب اصیل و عظیم الهی، اسلامی، ایرانی ما که‏‎ ‎‏اکنون سالروز آن است، جلوه ای از نهضت پر عظمت حضرت محمد رسول الله (ص)‏‎ ‎‏است که ولادت سعادتمند و هجرت حرکت بخشَش در عصری واقع شد که ظلمات‏‎ ‎‏جهالت سراسر جهان را فراگرفته بود و قدرتمندان چون حیوانهای آدمخوار، روزگار‏‎ ‎‏مستضعفین را تباه نموده بودند.(181)‏

15 / 11 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     عید مبارکی که در آن روز، بزرگترین شخصیت عالم برای اصلاح بشر و تحول بزرگتر‏‎ ‎‏تحولات، و نیز ولادت با سعادت فرزند او حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ که مذهب را‏‎ ‎‏ترویج و اسلام را ارائه داد به مردم. تحول از شرکها، الحادها، آتش پرستیها و همۀ‏‎ ‎‏انحرافها، به استقامت و توحید و توحید پرستی. در مرکزی که به جای توحید و به جای‏‎ ‎‏حکومت الله بتها نشسته بودند و در عصری که به جای ستایش حق تعالیٰ آتشها پرستیده‏‎ ‎‏می شدند.‏


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 76
‏     این روز روز مبارکی است که ما نزدیک به او می شویم، و روز نویدی است که بشر را‏‎ ‎‏نوید داد به استقامت و راهنمایی به صراط مستقیم انسانیت.(182)‏

2 / 11 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏     ‏‏در ولادت حضرت رسول ـ صلی الله علیه وآله ـ قضایایی واقع شده است، قضایای نادری‏‎ ‎‏به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسی بشود که‏‎ ‎‏چی است. از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسریٰ و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر‏‎ ‎‏و از آن جمله خاموش شدن آتشکده های فارس و ریختن بتها به روی زمین. قضیه شکست‏‎ ‎‏طاق کسری شاید اشاره به این باشد که در عهد این پیغمبر بزرگ، طاق ظلم، طاقهای ظلم‏‎ ‎‏می شکند و مخصوصاً طاق کسریٰ شکسته شد برای اینکه آن وقت این طاق کسری مرکز ظلم‏‎ ‎‏انوشیروان بود. ‏

‏     انوشیروان به خلاف آن چیزهایی که به واسطۀ شعرا و به واسطۀ درباریهای آن وقت و‏‎ ‎‏موبدان درباری آن وقت درست کردند، یکی از ظالمهای ساسانیان است، و دنبال او یک‏‎ ‎‏حدیثی هم جعل شده است، و به حضرت رسول ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ نسبت داده‏‎ ‎‏شده که «من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان!» این اولاً سند ندارد و مُرْسَل‏‎[2]‎‎ ‎‏است، و ثانیاً کسانی که اهل تفتیش در امور هستند، تکذیب کردند این را و معلوم است که یک‏‎ ‎‏دروغی است که بستند. انوشیروان ظالم باید گفت، نه عادل. در زمان انوشیروان چهارطبقه یا‏‎ ‎‏پنج طبقه ممتاز بودند، یعنی از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطی که‏‎ ‎‏داشته است؛ یک دسته هم شاهزادگان بودند و درباریها، اینها یک طبقۀ علیٰ حدۀ ممتاز؛ یک‏‎ ‎‏دسته هم کسانی بودند که دارای اموال هستند و به قول آنها شریف زاده ها، آنها هم یک دستۀ‏‎ ‎‏ممتاز؛ یک دستۀ دیگر هم عبارت از آنهایی بودند که سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم‏‎ ‎‏ممتاز؛ دسته آخر که نوع مردم بودند پیشه وران بودند، و پیشه وران باید کار کنند آنها بخورند‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 77
‏تکلیف این بوده. آنها آن طبقۀ بالا مالیات بده نبودند، به نظام هم نمی رفتند. در نظام باید طبقه‏‎ ‎‏پایین که پیشه وران بودند، می گفتند اینها باید خدمت کنند، و مال اینها صرف بشود در آن‏‎ ‎‏طبقات دیگر؛ اینها به نظام بروند، اینها جنگ بکنند، اینها کارها را انجام بدهند، آنها بخورند.‏‎ ‎‏اجازه نمی دادند که این طبقۀ پایین تحصیل کند، ممنوع بود. این قصه در شاهنامه هم هست که‏‎ ‎‏پیش او شکایت بردند که بوذرجمهر‏‎[3]‎‏ پیش اش شکایت برد که هزینه کم شده است و ارتش‏‎ ‎‏محتاج به مؤونه است، و در بین این طبقات پایین هستند اشخاصی که مال داشته باشند. بعد‏‎ ‎‏رفتند و پیدا کردند یک نفری که حالا می گویند کفشگر بوده، پیدا کردند و او گفت که من‏‎ ‎‏می دهم ـ به حسب نقل شاهنامه ـ من می دهم لکن به شرط اینکه بچۀ من را اجازه بدهند‏‎ ‎‏درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نکرد، گفت نه، ما نه پولش را می خواهیم، نه اجازه‏‎ ‎‏می دهیم، برای اینکه اگر اجازه بدهیم که یک آدم پایینی بیاید و درس بخواند، این آن وقت بعد‏‎ ‎‏می خواهد دخالت کند در امور و این نمی شود. این عدالتی است که انوشیروان داشته‏‎ ‎‏است.‏‏(183)‏

9 / 9 / 64 

*  *  *

‏ ‏

‏     اینکه چهارده کنگره از کنگره های قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمی آید که یعنی‏‎ ‎‏در قرن چهاردهم این کار می شود، یا چهارده قرن بعد این کار می شود؟ به نظر شاید بیاید‏‎ ‎‏این، محتمل هست که این بنای ظلم شاهنشاهی بعد از چهارده قرن از بین می رود و‏‎ ‎‏بحمدالله رفت از بین. بتها همه به رو افتادند، این بتها هم خواهند از بین رفت، حالا چه‏‎ ‎‏بتهایی که تراشیده بودند از سنگ یا بتهایی که خود ملتها یا بعض از ملتها می تراشند با‏‎ ‎‏آدم. اینها هم رفتنی هست، منتها ما حوصله مان کم است.(184)‏

9 / 9 / 64 

*  *  *

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 78

  • )) خسرو اول، ملقب به «انوشیروان عادل» از شاهان سلسله ساسانی (جلوس: 531 م.) که در آغاز سلطنت خود تمام برادران خود و اولاد ذکور آنان را به قتل رساند او مزدکیان را که گفته می شود تعداد آنان هشتاد هزار نفر بود در یک روز قتل عام کرد همچنین قتل بزرگمهر وزیر دانشمند وی به دستور او انجام گرفت.
  • )) به روایتی که مستقیماً به یکی از معصومین نسبت داده شده و سلسله ناقلین آن ذکر نشده باشد روایت مرسله گویند.
  • )) بزرگمهر پسر بختگان، حکیم بزرگوار، نجیب دانش شعار و وزیر اندیشمند انوشیروان که از وی سخنان حکیمانه زیادی نقل شده و کتاب پندنامه بزرگمهر به او منسوب است.