عبادت
حضرت ختمی مرتبت به قدری ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدمهای مبارکش ورم کرد و از طرف ذات مقدّس حق جلّ جلاله آیه نازل شد: «طٰهٰ، ماٰ أنْزَلْناٰ عَلَیْکَ القُرْآنَ لِتَشْقیٰ».(191)
* * *
فرمود حضرت باقر، علیه السلام: بود رسول خدا، صلی الله علیه و آله، پیش عایشه در شب او؛ پس گفت: «ای رسول خدا چرا به زحمت اندازی جان خود را و حال آنکه آمرزیده است خداوند برای تو آنچه پیش بوده است از گناه تو و آنچه پس از این آید؟» فرمود: «ای عایشه آیا نباشم بندۀ سپاسگزار!» فرمود حضرت باقر، علیه السلام: و بود رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، که می ایستاد بر سر انگشتهای دو پای خود، پس فرو فرستاد خدا سبحانه و تعالی: «طٰهٰ، ماٰ أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرآنَ لِتشْقی». (یعنی محمد ـ یا ای طالب حقّ هادی ـ ما فرو نفرستادیم بر تو قرآن را تا به مشقت افتی).(192)
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 81
در حدیث است که رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، از هیچ مجلسی بیرون تشریف نمی برد مگر آنکه بیست و پنج مرتبه استغفار می کرد.(193)
* * *
بدان که عایشه گمان کرده بود که سرّ عبادات منحصر به خوف از عذاب یا محو سیّئات است؛ و تصور کرده بود که عبادت نبی مکرم، صلّی الله علیه و آله و سلّم، نیز مثل عبادت سایر مردم است؛ از این جهت، مبادرت به این اعتراض نمود که چرا این قدر خود را به زحمت می اندازی. این گمان ناشی از جهل او به مقام عبادت و عبودیت بود؛ و از جهل به مقام نبوت و رسالت. نمی دانست که عبادت عبید و اُجَرا از ساحت مقدس آن سرور دور است، و عظمت پروردگار و شکر نعمای غیر متناهیۀ او آرام و قرار را از آن حضرت بریده بود. بلکه عبادات اولیای خلّص نقشۀ تجلیات بی پایان محبوب است؛ چنانچه در نماز معراج اشاره به آن شده. حضرات اولیا، علیهم السلام، با آنکه محو جمال اند و جلال و فانی در صفات و ذات، مع ذلک هیچ یک از مراحل عبودیت را غفلت نکنند. حرکات ابدان آنها تابع حرکات عشقیه روحانیۀ آنهاست؛ و آن تابع کیفیت ظهور جمال محبوب است. ولی با مثل عایشه جز جواب اقناعی نتوان گفت: یکی از مراتب نازله را بیان فرمود که همین قدر بداند عبادات آن سرور برای این امور دنیّه نیست.(194)
* * *
مرحوم طبرسی در احتجاج سند به حضرت امیرالمؤمنین، علیه السلام، رسانده که فرمود: «ده سال رسول خدا ایستاد بر سر انگشتان خود تا قدمهای آن حضرت ورم نمود و رویش زرد شد. می ایستاد تمام شب را تا عتاب به او شد در آن؛ پس فرمود خدای عزَّ و جلَّ: طه، ما فرو نفرستادیم بر تو قرآن را تا به تعب افتی؛ بلکه برای آن که به سعادت و
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 82
راحتی رسی به واسطۀ آن.
و از حضرت صادق، علیه السلام، مروی است که رسول خدا در عبادت یکی از پاهای مبارکش را بلند می فرمود تا زحمت و تعبش زیاد شود. پس خدای تعالی این آیۀ شریفه را فرو فرستاد. و بعضی مفسرین گفتند این آیۀ شریفه جواب مشرکین [است ]که گفتند پیغمبر به زحمت افتاد به واسطۀ ترک دین ما؛ پس این آیه نازل شد.
و شیخ عارف کامل شاه آبادی، دام ظلّه، می فرمودند پس از آنکه آن وجود مبارک مدتی دعوت فرمود و مؤثر نشد آن طوری که حضرت مایل بود، آن سرور احتمال داد که شاید نقص در دعوت او باشد. پس اشتغال به ریاضت پیدا کرد مدت ده سال تا آنکه قدمهای مبارکش ورم کرد. آیۀ شریفه نازل شد که خود را مشقت مده؛ تو طاهر و هادی هستی و نقص در تو نیست، بلکه نقص در مردم است. «إِنَّکَ لاتَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ».(195)
* * *
در حدیث وارد است که جبرئیل کلید خزائن ارض را برای خاتم النبیین، صلّی الله علیه و آله، آورد از جانب حق تعالی، و آن حضرت تواضع فرمود و قبول نکرد و فقر را فخر خود دانست.(196)
* * *
سنت رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، که عبارت است از سه روز روزه در هر ماه،
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 83
پس اخبار کثیره که بالغ بر چهل حدیث می شود در فضل آن وارد است و در کیفیت آن بین علمای اعلام خلاف است. آنچه مشهور بین آنها و موافق با اخبار کثیره است و عمل رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، در آخر عمر و ائمۀ هدی بر آن بوده، آن است که آن سه روز پنجشنبۀ اوّل، که روز عرض اعمال است؛ و چهارشنبۀ اوّل دهۀ دوم، که روز نحس مستمر و روز نزول عذاب است؛ و پنجشنبۀ آخر از دهه آخر، که نیز روز عرض اعمال است، می باشد. و در روایتی وارد است که بر امم سابقه هروقت عذاب نازل می شد در یکی از این ایام نازل می شد؛ پس رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، در این ایام مخوفه روزه گرفت.(197)
* * *
و جناب رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، آب وضو و مسواک خود را [زیر] بالین سرمبارک می گذاشتند در شبها، و سر ظرف آب وضو را با چیزی می پوشاندند؛ و وقتی از خواب بیدار می شدند، مسواک می کردند و وضو می گرفتند و چهار رکعت نماز می خواندند و می خوابیدند؛ و پس از آن بیدار می شدند و مسواک می کردند، وضو می گرفتند و نماز می خواندند.(198)
* * *
از بعضی از زنهای رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، نقل شده که رسول خدا صلّی الله علیه و آله با ما صحبت می کرد و ما با او صحبت می کردیم؛ چون وقت نماز حاضر می شد، گویی او ما را نمی شناخت و ما او را نمی شناختیم، برای اشتغالی که به خدا پیدا می کرد از هر چیز. (199)
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 84
* * *
رسول خدا که علیّ مرتضی و جمیع ما سوی الله بندۀ درگاه اویند و ذرّه خور خوان نعمت معارفش هستند و متعلّم به تعلیم او هستند، آن طور قیام به امر می کند. پس از خلعت نبوّت ختمیّه، که تمام سیر دایرۀ کمال و لبنۀ اخرای معرفت و توحید است، ده سال در کوه حرا برپا می ایستد و قیام به اطاعت می کند تا آن که قدمهای مبارکش ورم می کند و خدای تعالی بر او آیه فرو می فرستد: «طٰهٰ، ماٰ اَنزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی». ای طاهر هادی، ما قرآن بر تو فرو نفرستادیم که به مشقت بیفتی، تو پاکیزه و هادی هستی، اگر مردم اطاعت تو نکنند، از نقص و شقاوت آنها است نه نقصان سلوک یا هدایت تو، مع ذلک، عجز و قصور خود را اعلان می فرماید.(200)
* * *
پیغمبر اکرم در عین حالی که یک موجود الهی بود، به او نسبت می دهند که فرمود: لَیُغانُ عَلیٰ قَلْبی وَ إنّی لَأسْتَغْفِرُ الله َ فی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّةٍ». همین معاشرت کردن با اشخاصی که ناباب بودند، موجب کدورت می شود. یک کسی که دایم الحضور باید باشد پیش محبوبش، اگر یک نفر که خیلی آدم صحیح و خوبی است، پیش او برود و مثلاً بخواهد مسأله بپرسد، لکن این باز می دارد او را به همین مقدار، از آن مرتبه ای که می خواهد باشد. در عین حال که این هم حضور است، این آدمی که با او صحبت می کند در نظر او از مظاهر است؛ لکن از آن مرتبه ای که او می خواهد دایم الحضور باشد در آن مرتبه، بازش می دارد. «لَیُغانُ عَلیٰ قَلْبی وَ إنّی لَأسْتَغْفِرُالله َ فی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّةً» یک هم چنین چیزی از پیغمبر نقل شده است، که اشتغال به این طور مسائل، حجاب است برای ما؛ و ما باید از این حجاب بیرون بیایم.(201)
* * *
آنی که آنها فهمیدند از عظمت خدا، آن ها را وادار کرده است آن طور راز و نیاز کنند و
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 85
اعتراف به تقصیر. شما در ادعیۀ امیرالمؤمنین، خود رسول خدا، حضرت سجاد ـ سلام الله علیه ـ سایر ائمه، ملاحظه کنید چه جملاتی هست و ما چطور بعیدیم از این معانی، چه معارفی در این ادعیه هست که ما محرومیم از آن معارف، چه سوزی در قلب این خاصان خدا بوده است که برای فراق خدا می سوختند و آتش جهنم را می گفتند اگر صبر کنیم، صبر در فراق را چه کنیم؟ اینها برای ما مثل یک افسانه است، لکن واقعیت است، واقعیتی که آنها فهمیده اند و ما نفهمیدیم.(202)
19 / 3 / 65
* * *
رسول خدا که فرمود: لَیُغٰانُ عَلیٰ قَلْبی فَإنّی لَأَسْتَغْفِرُ الله َ فی کُلِّ یومٍ سَبْعیِنَ مَرَّة. او غیر از این مسائلی بوده است که پیش ماهاست. آنها در ضیافت بوده اند، در مافوق ضیافت هم بوده اند. در ضیافت بوده اند و از اینکه حضور در مقابل حق تعالی دارند و مع ذلک، دارند، مردم را دعوت می کنند. از همین، کدورت حاصل می شده. توجه به مظاهر الهی، از غیب متوجه شدن به شهادت به مظاهر الهی، ولو همه اش الهی است، برای آنها همه الهی است، لکن مع ذلک، از آن جایی که، از آن غیبی که آنها می خواهند که «کمالِ انقطاع الیک» است، وقتی که توجه می کنند به مظاهر، این گناه بزرگ است. این گناه نابخشودنی است، این دار غرور است پیش سجاد. توجه به ملکوت دار غرور است. توجه به ما فوق ملکوت هم دار غرور است. توجه به حق تعالی طوری که دیگر ضیافتی در کار نباشد که مخصوص کُمَّل اولیا است، آنجا دیگر ضیافت الله نیست در کار.(203)
8 / 3 / 66
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 86