بخش سوم: تاریخ پیامبر اکرم (ص)

روش دعوت

‏ ‏

روش دعوت

‏ ‏

‏     ‏‏پیغمبر اکرم(ص) وقتی که به رسالت مبعوث شد، و شروع به تبلیغ کرد، یک طفل‏‎ ‎‏هشت ساله (حضرت امیر) و یک زن چهل ساله (حضرت خدیجه) به او ایمان آوردند.‏‎ ‎‏جز این دو نفر کسی را نداشت. و همه می دانند که چه قدر آن حضرت را اذیت کردند و‏‎ ‎‏کارشکنیها و مخالفتها نمودند، لیکن مأیوس نشد، و نفرمود کسی ندارم. ایستادگی کرد؛ و‏‎ ‎‏با قدرت و روحی و عزمی قوی از «هیچ» رسالت را به اینجا رسانید که امروز‏‎[1]‎‏ هفتصد‏‎ ‎‏میلیون جمعیت تحت لوای او هستند.(246)‏

*  *  *

‏ ‏

‏     آقایان می دانند که پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تنها قیام فرمود و در یک‏‎ ‎‏محیطی که همه با او مخالف بودند، قیام فرمود و زحمتهای زیاد، مشقتهای زیاد، رنجهای‏‎ ‎‏فراوان برد تا اینکه اسلام را به مردم ابلاغ فرمود. دعوت کرد مردم را به هدایت؛ دعوت‏‎ ‎‏کرد به توحید. آنقدر مشقتْ ایشان تحمل فرمود که گمان ندارم کسی طاقت آن را داشته‏‎ ‎‏باشد.(247)‏

23 / 8 / 44 

*  *  *


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 103
‏     برنامۀ رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قبل از مهاجرت به مدینه، روزهایی که‏‎ ‎‏در مکه به سر می بردند، فقط تبلیغ اِلَی الله و معرفی ذات مقدس حق تعالی و معرفی‏‎ ‎‏اسلام بود. یاورانی نداشتند تا بتوانند با کمک آنان با مشرکین بجنگند و اسلام را گسترش‏‎ ‎‏دهند؛ و همان طور که در قرآن ملاحظه می فرمایید، سوره هایی که در مکه نازل شده فقط‏‎ ‎‏جنبۀ پند و موعظه و معرفی اسلام را دارد و از جنگ و جدال صحبتی نیست و حتی‏‎ ‎‏احکام در آن کمتر ذکرشده.(248)‏

10 / 10 / 50 

*  *  *

‏ ‏

‏     تا اندازه ای که توانستند؛ قبلاً که در مکه بودند نقشه کشی بود، مسئله، مسئلۀ درست‏‎ ‎‏کردن کار، سازنده کردن بود که افراد را بسازند.(249)‏

14 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر اسلام 23 سال جنگیده با ظلم. یکوقت با موعظه و خطابه و اینها در مکه،‏‎ ‎‏یکوقت با شمشیر در مدینه.(250)‏

8 / 11 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     رسول اکرم سیره اش این بود که از اول مقاتله می کرد با این اشخاصی که می خواستند‏‎ ‎‏مردم را استثمار کنند، می خواستند مردم را استخدام کنند؛ بر ‏‏[‏‏ضد‏‏]‏‏ اینها قیام کرد.(251)‏

27 / 11 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     رسول الله ، هم قرآن آورد هم حدید را آورد؛ و شمشیر را وارد کرد و آورد و با‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 104
‏مخالفین جنگ کرد، و آنها را تابع خودش کرد.(252)‏

30 / 11 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ همان طوری که برای مؤمنین رحمت و‏‎ ‎‏دلسوز بود، برای کفار هم بود. دلسوز بود برای کفار؛ یعنی متأثر می شد که این کفار به‏‎ ‎‏کفر خودشان باقی باشند، و منتهی به آتش جهنم بشوند. برای آنها دلسوزی می کرد.‏‎ ‎‏دعوتش برای این بود که نجات بدهد این اشخاص کافر را، آن اشخاص عاصی را. خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی خطاب می فرماید که «مثل اینکه می خواهی خودت را بکشی برای اینها که‏‎ ‎‏اینها ایمان نیاورده اند‏‎[2]‎‏»! همچو متأثر بود که اینها چرا ایمان نمی آورند، اینها چرا نجات‏‎ ‎‏پیدا نمی کنند، اینها چرا؟ وقتی که یک دسته ای را در یک جنگی ـ در ... تاریخ هست ـ که‏‎ ‎‏بسته بودندشان و می آوردند از کفار، می فرمود که ما اینها را باید با زنجیر وارد بهشت‏‎ ‎‏کنیم! حالا باید اینطور بیاوریم و هدایتشان بکنیم. نورِ هدایت بود. همان طوری که با‏‎ ‎‏مؤمنین سر صلح و صفا داشت، با دیگران هم داشت؛ مگر آنهایی که یک غدۀ سرطانی‏‎ ‎‏بودند که باید کنده بشوند؛ از جامعه باید کنار بروند.(253)‏

12 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر بزرگ اسلام با یک دست قرآن را داشت و با دست دیگر شمشیر، شمشیر‏‎ ‎‏برای سرکوبی خیانتکاران و قرآن برای هدایت. آنها که قابل هدایت بودند، قرآن‏‎ ‎‏راهنمای آنها بود، آنهایی که هدایت نمی شدند و توطئه گر بودند، شمشیر بر سر‏‎ ‎‏آنها.(254)‏

2 / 6 / 58 

*  *  *


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 105
‏     پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را می کرد. دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این‏‎ ‎‏بود که مردم را توجه بدهد به حق.(255)‏

4 / 11 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر هم و سایر کسانی که لسان وحی بودند، آنها هم این دو رویه را داشتند. خود‏‎ ‎‏پیغمبر هم عملش اینطور بود، تا آن روزی که حکومت تشکیل نداده بود، معنویات را‏‎ ‎‏تقویت می کرد. به مجرد اینکه توانست حکومت تشکیل بدهد علاوه بر معنویات اقامۀ‏‎ ‎‏عدل کرد، حکومت تشکیل داد و این مستمندان را از زیر بار ستمگران تا آن قدر که اقتضا‏‎ ‎‏داشت وقت، نجات داد.(256)‏

21 / 4 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر اکرم در عین حالی که وظایف شخصی خودش را بجا می آورد و خلوتها با‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی داشت، تشکیل حکومت داد و به انحاء عالم برای دعوت آدم‏‎ ‎‏فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع. این طور نبود که‏‎ ‎‏بنای او این باشد که بنشیند توی خانه و ذکر بگوید. ذکر می گفت، لکن همان ذکر هم‏‎ ‎‏خودسازی بود. دعا می کرد، ولی همان دعا هم، هم خودسازی و هم مردمسازی بود و‏‎ ‎‏مردم را تجهیز می کرد برای مقاومت. تمام ادعیه ای که در لسان او و ائمۀ مسلمین واقع‏‎ ‎‏شده است، تمام این ادعیه، در عین حالی که دعوت به معنویات است، از راه دعوت‏‎ ‎‏معنویات، تمام مسائل مسلمین اصلاح می شود.(257)‏

23 / 2 / 63 

*  *  *

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 106

  • )) سال 1348 ه .ش.
  • )) (کهف / 6).