بخش سوم: تاریخ پیامبر اکرم (ص)

مشکلات دعوت

‏ ‏

مشکلات دعوت

‏ ‏

‏     ‏‏پیغمبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ با آن زحمات و رنجهای طاقت فرسا در راه‏‎ ‎‏هدف از جهاد با ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید.(270)‏

22 / 5 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     مشرکین ثروتمند و قدرتمند هیچ مجال ندادند که پیغمبر دعوت بکند در مکه.‏‎ ‎‏چندین سال هم مثل حبس بود در آنجا بلکه همه اش در مکه که بود یک حبسی بود برای‏‎ ‎‏او.(271)‏

14 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ از اول که قیام کرد، تنها ـ تنهاـ قیام کرد و‏‎ ‎‏دعوت کرد مردم را. قومش را دعوت کرد به حقْ تعالی و به توحید و هیچ کس همراهش‏‎ ‎‏نبود. تنهایی قیام کرد اول هم. مثلاً زنش که در منزل بود ـ حضرت خدیجه ـ به او ایمان‏‎ ‎‏آورد، و حضرت امیر که بچه ای بود آن وقت ایمان آورد؛ و بعد کم کم در مدینه. در مکه‏‎ ‎‏هم که بودند ـ در سیزده سال ـ نشد یک کاری انجام بدهند، برای اینکه مکّی ها همه‏‎ ‎‏مقتدر و چیزدار بودند و می دیدند که اگر این رشد بکند با منافعشان مخالف است. از این‏‎ ‎‏جهت با او مخالفت می کردند، از خوف اینکه این رشد پیدا بکند و با منافعشان چه بشود.‏‎ ‎‏این بتها هم آلت بود پیش آنها. همچو نبود که بت پرستها خیلی به بت هم همچو ‏‏[‏‏معتقد‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 110
‏باشند‏‏]‏‏؛ عمده منافع مادیشان بود که آنها در مقابلش می دیدند پیغمبر اکرم است و منافع‏‎ ‎‏مادی شان در ضرر است. تا در مکه بودند ـ تقریباً ـ می شود گفت تنها بودند. یکی ـ دو تا،‏‎ ‎‏چند نفر مختصری به ایشان گرویدند و اینها. فعالیت هم در مکه جز اینکه دعوت‏‎ ‎‏می کردند و دعوت زیرزمینی ـ به اصطلاح ـ می کردند چیزی نبود؛ تا وقتی که مقتضیات‏‎ ‎‏جور شد و رفتند به مدینه.(272)‏

28 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     تاریخ اسلام واضح است. همه می دانید. شماها، کسانی که اهل مطالعه اند، می دانید‏‎ ‎‏که پیغمبر اسلام هم از همین توده بود. از همین توده ای که وقتی که ظهور پیدا کرد و‏‎ ‎‏دعوت کرد، همین قریش با او مخالفت کردند؛ که آن وقت گردن کلفتها همینها بودند،‏‎ ‎‏قلدرها همینها بودند، سرمایه دارها همینها بودند. و ایشان نمی توانست در آنجا‏‏[‏‏مکه‏‏]‏‎ ‎‏اظهاری بکند.(273)‏

7 / 12 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     ‏‏رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اول که مأمور شد، خودش ـ تنها ـ مأمور شد: قُم‏‎ ‎‏فَأَنذِرْ‏‎[1]‎‏؛ نهضت کن و مردم را دعوت کن. دعوت، ابتدائاً از خود حضرت شروع شد. آن روز که‏‎ ‎‏اعلام نبوت فرمود، یک زن و یک بچه به او ایمان آورد؛ لکن استقامت ـ که لازمۀ رهبری انبیای‏‎ ‎‏گرام است ـ به طور کامل در رسول اکرم بود: واسْتَقِم کَمَا أُمِرتَ‏‎[2]‎‏؛ نهضت کن و استقامت کن.‏

‏    ‏‏این دو خاصیت در پیشبرد مقاصد بزرگ پیغمبر اسلام دخالت داشت: قیام و استقامت. این‏‎ ‎‏استقامت موجب شد که با اینکه هیچ در دست نداشت و تمام قوای قدرتمندان برخلاف او بود ـ‏‎ ‎‏به طوری که در مکه نمی توانست به طور علن دعوت کند ـ لکن مأیوس نمی شد از اینکه‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 111
‏نمی تواند علناً مردم را دعوت کند. مأیوس نبود. دعوت زیرزمینی بود. یکی یکیها را به خود‏‎ ‎‏جذب کرد، تا وقتی که تشریف بردند به مدینه، مأمور شدند که مردم را دعوت کنند به قیام: قُل‏‎ ‎‏إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوالله ‏‎[3]‎‏؛ در اینجا دعوت به قیام است. دعوت جمع به قیام جمع‏‎ ‎‏است؛ و مهم قیامِ لله ، برای خدا. رمز پیروزی لشکر اسلام در صدر اسلام ـ با آنکه هیچ ابزار‏‎ ‎‏جنگی می شد بگویی نداشتند ـ قیامِ لله بود. نهضت برای خدا، ایمان به خدا، پیروز کرد پیغمبر‏‎ ‎‏اکرم را. مأیوس نشدن و استقامت کردن در راه خدا، پیروزی را نصیب پیغمبر کرد.‏‏(274)‏

21 / 2 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     از دست همین پولدارها و همین قلدرها مدتی در یک کوهستانی رفت، در یک غاری‏‎ ‎‏بود تا اینکه کارهای زیرزمینیش را انجام داد. و بعد تشریف بردند مدینه.(275)‏

14 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     اولیای خدا ـ سلام الله علیهم ـ در همۀ مراحل، در همۀ مصیبتها، در همۀ مشکلات‏‎ ‎‏صبر می کردند. ‏

‏     آن قدر مشکل که برای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ پیش آمد در زمان‏‎ ‎‏تشریف فرمایی شان در مکه و بعد هم در مدینه، آن قدر که برای ایشان از همه طرف‏‎ ‎‏مشکلات بود، محاصرۀ اقتصادی بود و حملۀ نظامی، برای ما آن طور پیش نیامده است.‏‎ ‎‏آن چند سالی که رسول اکرم به واسطۀ فشارهایی که بر او وارد شد در مکه، مجبور شد‏‎ ‎‏که در یک کوهی و در یک غاری پناه بگیرد، و مشرکین و منافقین و سایر قشرهای فاسد،‏‎ ‎‏او را در حصر اقتصادی گذاشتند که حتی برای ارزاق یومیّه شان معطّل بودند و با زحمت‏‎ ‎‏تهیه می کردند. و بعد هم که از مکه هجرت فرمودند و به مدینه تشریف آوردند، آن طور‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 112
‏هجومهای نظام بر اینها شد، و آن طور هَجْمَه های مشرکین و قدرتهای آن زمان بر‏‎ ‎‏حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و یاورانشان شد.(276)‏

11 / 10 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر در زمان خودش غریبتر و مظلومتر بود از حالا؛ اطاعتش را نمی کردند؛‏‎ ‎‏نزدیکانشان هم اطاعتش را نمی کردند.(277)‏

1 / 1 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏     در زمان پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ چه تهمتها و ناسزاها به ایشان‏‎ ‎‏می گفتند، ولی ایشان از تبلیغ دین اسلام دست برنمی داشت.(278)‏

21 / 7 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏     آن روز پیغمبر اکرم عده ای همراهش نبود، خودش بود و خودش با همۀ دشمنها،‏‎ ‎‏حتی عشیرۀ خودش دشمنش بودند. لکن اتکال به خدا، توجه به او، فنای در او، کار را‏‎ ‎‏پیش برد.(279)‏

12 / 10 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر در وقتی که مبعوث شد ـ یک نفر آدم، مخالفش همه ـ با پافشاری و استقامت‏‎ ‎‏کارش را راه انداخت.(280)‏

29 / 1 / 64 

*  *  *


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 113
‏     در صدر اسلام چه رنج هایی کشیدند این عدۀ کم در مقابل عده های زیاد، چه رنج‏‎ ‎‏هایی کشیدند، خود پیغمبر اکرم چقدر رنج کشید، بعدش هم دیگران رنج کشیدند و‏‎ ‎‏اسلام را حفظش کردند.(281)‏

2 / 10 / 64 

*  *  *

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 114

  • )) «برخیز و با نذر و پند خلق را خدا ترس گردان.» (مدثر / 2).
  • )) «و چنانکه مأموری پایداری کن.» (شوری / 15).
  • )) «ای رسول ما بگو به امت که من به یک سخن شما را پند می دهم و آن سخن این است که شما خالص برای خدا قیام کنید.» (سباء / 46).