مشکلات دعوت
پیغمبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ با آن زحمات و رنجهای طاقت فرسا در راه هدف از جهاد با ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید.(270)
22 / 5 / 57
* * *
مشرکین ثروتمند و قدرتمند هیچ مجال ندادند که پیغمبر دعوت بکند در مکه. چندین سال هم مثل حبس بود در آنجا بلکه همه اش در مکه که بود یک حبسی بود برای او.(271)
14 / 8 / 57
* * *
پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ از اول که قیام کرد، تنها ـ تنهاـ قیام کرد و دعوت کرد مردم را. قومش را دعوت کرد به حقْ تعالی و به توحید و هیچ کس همراهش نبود. تنهایی قیام کرد اول هم. مثلاً زنش که در منزل بود ـ حضرت خدیجه ـ به او ایمان آورد، و حضرت امیر که بچه ای بود آن وقت ایمان آورد؛ و بعد کم کم در مدینه. در مکه هم که بودند ـ در سیزده سال ـ نشد یک کاری انجام بدهند، برای اینکه مکّی ها همه مقتدر و چیزدار بودند و می دیدند که اگر این رشد بکند با منافعشان مخالف است. از این جهت با او مخالفت می کردند، از خوف اینکه این رشد پیدا بکند و با منافعشان چه بشود. این بتها هم آلت بود پیش آنها. همچو نبود که بت پرستها خیلی به بت هم همچو [معتقد
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 110
باشند]؛ عمده منافع مادیشان بود که آنها در مقابلش می دیدند پیغمبر اکرم است و منافع مادی شان در ضرر است. تا در مکه بودند ـ تقریباً ـ می شود گفت تنها بودند. یکی ـ دو تا، چند نفر مختصری به ایشان گرویدند و اینها. فعالیت هم در مکه جز اینکه دعوت می کردند و دعوت زیرزمینی ـ به اصطلاح ـ می کردند چیزی نبود؛ تا وقتی که مقتضیات جور شد و رفتند به مدینه.(272)
28 / 8 / 57
* * *
تاریخ اسلام واضح است. همه می دانید. شماها، کسانی که اهل مطالعه اند، می دانید که پیغمبر اسلام هم از همین توده بود. از همین توده ای که وقتی که ظهور پیدا کرد و دعوت کرد، همین قریش با او مخالفت کردند؛ که آن وقت گردن کلفتها همینها بودند، قلدرها همینها بودند، سرمایه دارها همینها بودند. و ایشان نمی توانست در آنجا[مکه] اظهاری بکند.(273)
7 / 12 / 57
* * *
رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اول که مأمور شد، خودش ـ تنها ـ مأمور شد: قُم فَأَنذِرْ؛ نهضت کن و مردم را دعوت کن. دعوت، ابتدائاً از خود حضرت شروع شد. آن روز که اعلام نبوت فرمود، یک زن و یک بچه به او ایمان آورد؛ لکن استقامت ـ که لازمۀ رهبری انبیای گرام است ـ به طور کامل در رسول اکرم بود: واسْتَقِم کَمَا أُمِرتَ؛ نهضت کن و استقامت کن.
این دو خاصیت در پیشبرد مقاصد بزرگ پیغمبر اسلام دخالت داشت: قیام و استقامت. این استقامت موجب شد که با اینکه هیچ در دست نداشت و تمام قوای قدرتمندان برخلاف او بود ـ به طوری که در مکه نمی توانست به طور علن دعوت کند ـ لکن مأیوس نمی شد از اینکه
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 111
نمی تواند علناً مردم را دعوت کند. مأیوس نبود. دعوت زیرزمینی بود. یکی یکیها را به خود جذب کرد، تا وقتی که تشریف بردند به مدینه، مأمور شدند که مردم را دعوت کنند به قیام: قُل إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوالله ؛ در اینجا دعوت به قیام است. دعوت جمع به قیام جمع است؛ و مهم قیامِ لله ، برای خدا. رمز پیروزی لشکر اسلام در صدر اسلام ـ با آنکه هیچ ابزار جنگی می شد بگویی نداشتند ـ قیامِ لله بود. نهضت برای خدا، ایمان به خدا، پیروز کرد پیغمبر اکرم را. مأیوس نشدن و استقامت کردن در راه خدا، پیروزی را نصیب پیغمبر کرد.(274)
21 / 2 / 58
* * *
از دست همین پولدارها و همین قلدرها مدتی در یک کوهستانی رفت، در یک غاری بود تا اینکه کارهای زیرزمینیش را انجام داد. و بعد تشریف بردند مدینه.(275)
14 / 4 / 58
* * *
اولیای خدا ـ سلام الله علیهم ـ در همۀ مراحل، در همۀ مصیبتها، در همۀ مشکلات صبر می کردند.
آن قدر مشکل که برای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ پیش آمد در زمان تشریف فرمایی شان در مکه و بعد هم در مدینه، آن قدر که برای ایشان از همه طرف مشکلات بود، محاصرۀ اقتصادی بود و حملۀ نظامی، برای ما آن طور پیش نیامده است. آن چند سالی که رسول اکرم به واسطۀ فشارهایی که بر او وارد شد در مکه، مجبور شد که در یک کوهی و در یک غاری پناه بگیرد، و مشرکین و منافقین و سایر قشرهای فاسد، او را در حصر اقتصادی گذاشتند که حتی برای ارزاق یومیّه شان معطّل بودند و با زحمت تهیه می کردند. و بعد هم که از مکه هجرت فرمودند و به مدینه تشریف آوردند، آن طور
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 112
هجومهای نظام بر اینها شد، و آن طور هَجْمَه های مشرکین و قدرتهای آن زمان بر حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و یاورانشان شد.(276)
11 / 10 / 59
* * *
پیغمبر در زمان خودش غریبتر و مظلومتر بود از حالا؛ اطاعتش را نمی کردند؛ نزدیکانشان هم اطاعتش را نمی کردند.(277)
1 / 1 / 61
* * *
در زمان پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ چه تهمتها و ناسزاها به ایشان می گفتند، ولی ایشان از تبلیغ دین اسلام دست برنمی داشت.(278)
21 / 7 / 61
* * *
آن روز پیغمبر اکرم عده ای همراهش نبود، خودش بود و خودش با همۀ دشمنها، حتی عشیرۀ خودش دشمنش بودند. لکن اتکال به خدا، توجه به او، فنای در او، کار را پیش برد.(279)
12 / 10 / 61
* * *
پیغمبر در وقتی که مبعوث شد ـ یک نفر آدم، مخالفش همه ـ با پافشاری و استقامت کارش را راه انداخت.(280)
29 / 1 / 64
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 113
در صدر اسلام چه رنج هایی کشیدند این عدۀ کم در مقابل عده های زیاد، چه رنج هایی کشیدند، خود پیغمبر اکرم چقدر رنج کشید، بعدش هم دیگران رنج کشیدند و اسلام را حفظش کردند.(281)
2 / 10 / 64
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 114