بخش سوم: تاریخ پیامبر اکرم (ص)

تشکیل دولت

تشکیل دولت

‏ ‏

‏     ‏‏وقتی که ایشان دیگر از مکه یا مأیوس شدند یا دیدند مدینه برای کارشان بهتر است،‏‎ ‎‏با مدینه ایها روابط پیدا کردند و روابط زیرزمینی و سری پیدا کردند و مطلب را مهیا‏‎ ‎‏کردند، رفتند مدینه.(282)‏

14 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر اکرم که سیزده سال در مکه رنج کشید، حبس بود، زجر کشید، توهین شد،‏‎ ‎‏هزار جور بساط بود، در آنجا صبر کرد؛ صبر کرد و دعوت کرد اشخاصی را. بعد هم که‏‎ ‎‏ملاحظه فرمود که نمی شود در اینجا کار را پیش برد، هجرت کردند به مدینه. در آنجا‏‎ ‎‏خوب، اشخاصی به آنها مُنْضَم شدند. ده سال هم که در آنجا بودند تمام همّشان در این‏‎ ‎‏بود که با این قلدرها جنگ بکنند و اینهایی که ظالم بودند، اینهایی که می خواستند مردم‏‎ ‎‏را بخورند، اینهایی که منافع ملتها را می خواستند بخورند. با اینها جنگ کرد تا اینها را آن‏‎ ‎‏مقداری که شد ساقط کرد؛ ولی صبر می کرد.(283)‏

11 / 9 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر اسلام در مکه که بودند، از همین مردم مستضعف و طبقۀ به اصطلاح آنها‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 115
‏صفر، ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ و تجار قریش و ثروتمندانِ آن وقت و قدرتمندانِ آن وقت همه با او مخالف‏‎ ‎‏بودند. نه اینکه قدرتمندان او را آورده بودند که مردم را خواب بکند. ایشان بود که تا مکه‏‎ ‎‏بود نمی توانست اظهار وجود بکند. زیرزمینی مشغول فعالیت بود و گروههایی ترتیب‏‎ ‎‏می داد برای خودش، وقتی که دیدند آنجا نمی شود، از آنجا هجرت فرمودند به مدینه؛‏‎ ‎‏در مدینه هم که آمدند، وارد شدند به یک نفر از همین مردم طبقۀ سه، به اصطلاح آنها.‏‎ ‎‏اشخاصی هم که جمع شدند دور ایشان عبارت از همین فقرا بودند. جنگهای پیغمبر‏‎ ‎‏همه اش با اغنیا بود و با گردن کلفتها بود و با ثروتمندها بود.(284)‏

30 / 2 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     ‏‏اشراف مکه و سرمایه دارها و قافله دارها و اینها با او مخالفت کردند، به اندازه ای که‏‎ ‎‏نمی توانست دیگر آفتابی بشود، توی غار رفت، تقریباً در غار محبوس بود آنجا تقریباً تا کارهای‏‎ ‎‏تبلیغات زیرزمینیش را اینجا کرد؛ یک عده ای را با خودش همراه کرد و بعد دید اینجا زورش به‏‎ ‎‏اینها نمی رسد، با مردم مدینه بست و بند کرد، و تشریف بردند مدینه.‏‏(285)‏

12 / 6 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     هیچ کس به قدر رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـدر آن سیزده سالی که مکه‏‎ ‎‏تشریف داشتند، و در آن ده سالی که در مدینه، اگر کسی درست توجه بکند به زندگی‏‎ ‎‏حضرت مولا رسول الله ، می بیند که شاید آدم بتواند بگوید یک روز ایشان، یک حالی که‏‎ ‎‏به حسب نظر ما استراحت است، ایشان نداشته اند. آن وقتی که در مکه بودند، آنقدر‏‎ ‎‏فشار داشتند و آنقدر اذیت به ایشان می کردند و آنقدر ایشان را در تنگنای همه طور و‏‎ ‎‏همه جانبه می گذاشتند که بالاخره مجبور شدند که بروند در یک غاری، و در آنجا هم‏‎ ‎‏تحت نظر اینها بودند، و زندگی ایشان آنطور گذشت. یک روز برای ایشان استراحت‏‎ ‎‏نبود. و بعد از اینکه دیدند نمی شود در مکه ماند و تبلیغاتشان در مکه آنقدر تأثیر ندارد و‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 116
‏یک عدۀ معدودی، چند نفری به ایشان ایمان آوردند، ایشان هجرت کردند.(286)‏

6 / 8 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏     آن چیزی که از همه مشهودتر است. حضرت رسول ـ سلام الله علیه ـ است که آمد و‏‎ ‎‏تشکیل اداره داد، تشکیل حکومت داد.(287)‏

19 / 8 / 66 

*  *  *

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 117