بخش سوم: تاریخ پیامبر اکرم (ص)

اهداف جنگ

اهداف جنگ

‏ ‏

‏     ‏‏اسلام آن اسلامی است که در نیم قرن فتح کرد تمام این ممالک را، برای اینکه آدمشان کند.‏‎ ‎‏نه فتح اسلام مثل فتح ـ سلطنتهای ـ سلطانهای دیگر، مثل فتح نادر شاه است‏‎[1]‎‏.(330)‏

17 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     تسخیرها تسخیری نبود که ـ مثلاً فرض کنید ـ مثل ناپلئون باشد که بخواهد یک‏‎ ‎‏مملکتی را بگیرد؛ تسخیرهای اسلامی برای این بود که مردم را بسازد، مردم را موحد‏‎ ‎‏کند، مردم را عادل کند،مردم را روشن کند به مسائل. اینطور بوده است. نه این است که‏‎ ‎‏می خواستند کشورگشایی بکنند. نه، مسائل کشورگشایی نبوده. مسائل این بوده است که‏‎ ‎‏می خواستند مردم را روبه راه کنند؛یعنی وحشیها را متمدن کنند؛ یعنی کسانی که یکدیگر‏‎ ‎‏را می خورند. قرآن کریم در نیم قرن این جمعیتی که ‏‏[‏‏با‏‏]‏‏ هم همیشه جنگ می کردند و‏‎ ‎‏[‏‏یکدیگر‏‏]‏‏ را می خوردند، به یک صورت عادلانه درآورد که با هم آنطور رفتار می کردند‏‎ ‎‏که ممالک متمدنه رفتار می کردند و بالاتر از این.(331)‏

20 / 8 / 57 

*  *  *


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 131
‏     ‏‏رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مقصدشان این نبود که مشرکین مکه را از بین‏‎ ‎‏ببرند؛ یا مشرکین جزیرة العرب را از بین ببرند؛ مقصد این بود که دین اسلام را منتشر کنند؛ و‏‎ ‎‏حکومت، حکومت قرآن باشد؛ حکومت اسلام باشد. آنها چون مانع بودند از اینکه این‏‎ ‎‏حکومت اسلامی تحقق پیدا بکند، منتهی به جنگ می شد و معارضه، آنها معارضه می کردند با‏‎ ‎‏حکومت اسلامی؛ اینها مقابله می کردند. ... جنگهای زیادی که پیغمبر اکرم فرموده است همه‏‎ ‎‏برای این معنا بوده است که موانع را از سر این مقصد الهی، مقصد اعلی که دارند، و آن تحکیم‏‎ ‎‏حکومت اسلامی، حکومت الله ، حکومت قرآن همه برای این بود. به طوری که اگر معارض با‏‎ ‎‏این نبودند، معلوم نبود که جنگی پیش بیاید. معارضه داشتند و نمی گذاشتند که این حکومت‏‎ ‎‏تحقق پیدا بکند، جنگ پیش آمد.‏‏(332)‏

11 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     آنجایی هم که اسلام جنگ کرده و اشخاص فاسد را از بین برده، برای عطوفت به‏‎ ‎‏جامعه است. آنها مفسد بودند.(333)‏

20 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر اکرم «نبی رحمت» است که برای رحمت آمده است. آنجایی هم که آن‏‎ ‎‏منحرفهای غیرقابل اصلاح را امر به قتل می کرد، مثل یک غدۀ سرطانی که در یک بدن‏‎ ‎‏باشد، برای اصلاح بدن آن غده را باید بیرون آورد. چاره نیست.(334)‏

7 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     وقتی که ریشه هایی را می دید که اینها مشغول فساد هستند و ممکن است که فساد‏‎ ‎‏آنها به فساد اُمّت منتهی بشود و اینها غده های سرطانی بودند که ممکن بود جامعه را‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 132
‏فاسد کنند، در عین حالی که نبی رحمت بود، باب غضب را باز می کرد. یهود بَنیقُرَیْظه،‏‎ ‎‏همان کاسبهایی که الآن هم دنبالۀ آنها صهیونیستها هستند و فاسد، بعد از آنکه ملاحظه‏‎ ‎‏فرمود اینها فاسد هستند و موجب فساد می شوند، امر فرمود تمام آنها را گردن زدند؛ این‏‎ ‎‏مادۀ سرطانی را از بین برداشتند.(335)‏

9 / 6 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     شما وقتی ملاحظه کنید از زمان پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و زمان‏‎ ‎‏خلافت حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ جنگهای زیادی شده است، و جنگها هم همه‏‎ ‎‏جنگهای اسلامی، برای تربیت جامعه بودند. یک جنگ، ما در اسلام نداریم که از این‏‎ ‎‏مطلب که برای ساختن جامعه باشد و جلوگیری کردن از کسانی که نمی خواهند بگذارند‏‎ ‎‏جامعه ترقی بکند، در اسلام نداریم همچو جنگی. پیغمبر اسلام جنگهای متعددی‏‎ ‎‏کردند، و در بعضی از جنگها شکست خوردند، در عین حالی که شکست خوردند،‏‎ ‎‏مکتبشان شکست نخورد؛ مکتب محفوظ بود.(336)‏

2 / 7 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     مَجدِ اسلام آن بود که در صدر اسلام بود. آن بود که با یک جمعیت کم دو تا‏‎ ‎‏امپراتوری را از بین برد، آن مجد اسلام بود، نه برای کشورگشایی؛ برای آدمسازی.(337)‏

11 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     جنگ در اسلام یک چیزی نیست که خودش یک مطلبی باشد و یک چیزی باشد که‏‎ ‎‏طرحی باشد، جنگ برای این است که آن زباله هایی که هستند، آنهایی که مانع از پیاده‏‎ ‎‏شدن اسلام هستند، آنهایی که مانع از ترقّی مسلمین هستند، آنها را از بین راه بردارند.‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 133
‏مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و با اسلام، انسان درست کنند. نماز یک کارخانۀ‏‎ ‎‏انسان سازی است.(338)‏

14 / 3 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏     تمام جنگهایی که در اسلام واقع شده برای این بوده است که این جنگلیها و وحشیها‏‎ ‎‏را وارد کنند در حصار ایمان، قدرت طلبی تو کار نبوده و لهذا، در سیرۀ نبی اکرم و سایر‏‎ ‎‏انبیا و اولیای بزرگ، حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ اولیای بزرگ، در سیرۀ آنها می بینیم که‏‎ ‎‏اصل قضیه قدرت طلبی در کار نبوده و اگر برای ادای وظیفه نبود و برای ساختن این‏‎ ‎‏انسانها نبود، حتی این خلافت ظاهری را هم قبول نمی کردند، می رفتند.(339)‏

21 / 3 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏     اسلام در عین حالی که تربیت است، یک مکتب تربیت است، لکن آن روزی که‏‎ ‎‏فهمید قابل تربیت نیست، هفتصد نفرشان را در یک جا، یهودی بنی قریضه‏‎[2]‎‏ را در‏‎ ‎‏حضور رسول الله می کشند، گردن می زنند به امر رسول الله .(340)‏

29 / 4 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏     ‏‏پیغمبراکرم چقدر جنگ در زمان او واقع شد! برای اینکه اصلاح کند جامعه را، برای اینکه‏‎ ‎‏دست ستمکارها را کوتاه کند؛ دست این سرمایه دار چپاولگر را کوتاه کند، دست آن جبارهای‏‎ ‎‏ظالم را کوتاه کند؛ تمام عمرش مشغول این بود در مکه. به آنطور نمی توانست، به بینات و به‏‎ ‎‏میزان و به موعظه ها عمل می کرد تا وقتی که درصدد بود. نه اینکه نشسته بود همین طور؛‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 134
‏[‏‏در‏‏]‏‏صدد بود، آدم جمع می کرد تا وقتی که مدینه مهیا شد و ایشان هم آمدند مدینه. دیگر‏‎ ‎‏همه اش مسائل، مسائل جنگ بود و مسائل سیاست بود و اینها.‏‏(341)‏

18 / 6 / 60 

*  *  *

‏ ‏

‏     پیغمبر اکرم قدرت خودشان را برای سرکوبی اشخاصی که از جهات آدمیت خارج‏‎ ‎‏شده اند، از مرز انسانیت خارج شده اند و مردم را دارند به تباهی می کشند اعمال‏‎ ‎‏می کرد.(342)‏

15 / 8 / 62 

*  *  *

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 135

  • )) نادرقلی افشار (110ـ1160 ه .ق) سر سلسله پادشاهان افشاریه که در زمان حکومت او فتحهای بزرگی نصیب کشور ایران شد.
  • )) یکی از قبایل یهود ساکن در اطراف شهر مدینه که به واسطه پیمان شکنی و همکاری با مشرکین قریش در جنگ خندق، پیامبر(ص) آنان را محاصره کرده و براساس حکم سعدبن معاذکه به عنوان حَکَم انتخاب شده بود، کلیه مردان آنان را گردن زدند.