بخش چهارم: تاریخ اهل بیت (ع)

مقام و منزلت

‏ ‏

مقام و منزلت

‏ ‏

‏     ‏‏حدیث شریف طولانی که در تفسیر برهان از کافی شریف نقل فرموده و در آن‏‎ ‎‏حدیث است که نصرانی گفت به حضرت موسی بن جعفر که تفسیر باطن «حٰم، وَالکتابِ‏‎ ‎‏المُبینِ اِنّا اَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ اِنّا کُنّا مُنْذِرینَ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکیم‏‎[1]‎‏» چیست فرمود:‏‎ ‎‏«اما«حٰم» محمّد، صلّی الله علیه و آله، است. و اما «کتاب مبین» امیرالمؤمنین علی است. و‏‎ ‎‏اما «اللیلة» فاطمه، علیهاالسلام، است».(470)‏

*  *  *


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 180
‏     و از جملۀ تعقیبات شریفه، تسبیحات صدّیقۀ طاهره، سلام الله علیها، است که رسول‏‎ ‎‏خدا، صلّی الله علیه و آله، به آن معظّمه تعلیم فرمود. و آن افضل تعقیبات است. در‏‎ ‎‏حدیث است که اگر چیزی افضل از آن بود، رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، آن را به‏‎ ‎‏فاطمه، علیهاالسلام، عطا می فرمود.(471)‏

*  *  *

‏ ‏

‏     جبرئیل پس از فوت پیغمبر(ص) می آمد و اخبار از غیب برای فاطمه می آورد و‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین آنها را می نوشت و آن مصحف فاطمه است.(472)‏

*  *  *

‏ ‏

‏     اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) طبق روایاتی که داریم قبل از این عالم، انواری‏‎ ‎‏بوده اند در ظلّ عرش، و در انعقاد نطفه و طینت از بقیۀ مردم امتیاز داشته اند‏‎[2]‎‏. و‏‎ ‎‏مقاماتی دارند الی ما شاءالله ، چنانکه در روایات معراج، جبرئیل عرض می کند: «لو‏‎ ‎‏دنوت انملة لأحترقت‏‎[3]‎‏» هرگاه کمی نزدیکتر می شدم سوخته بودم. یا این فرمایش که‏‎ ‎‏«ان لنا مع الله حالات لا یسعه ملک مقرّب و لا نبی مرسل‏‎[4]‎‏» ما با خدا حالاتی داریم که نه‏‎ ‎‏فرشتۀ مقرّب آن را می تواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل. این، جزء اصول مذهب‏‎ ‎‏ماست که ائمه(ع) چنین مقاماتی دارند قبل از آنکه موضوع حکومت در میان باشد.‏‎ ‎‏چنانکه به حسب روایات، این مقامات معنوی برای حضرت زهرا، سلام الله علیها، هم‏‎ ‎‏هست‏‎[5]‎‏ با این که آن حضرت نه حاکم است و نه قاضی و نه خلیفه. این مقامات سوای‏‎ ‎‏وظیفۀ حکومت است. لذا وقتی می گوییم حضرت زهرا، علیهاالسلام، قاضی و خلیفه‏‎ ‎‏نیست لازمه اش این نیست که مثل من و شماست یا بر ما برتری معنوی ندارد.(473)‏

*  *  *


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 181
‏     ‏‏تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است در فاطمۀ زهرا‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیها ـ جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است؛ یک زن روحانی، یک زن‏‎ ‎‏ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخۀ انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت‏‎ ‎‏انسان. او زن معمولی نیست؛ او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده‏‎ ‎‏است؛ بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است. پس، فردا روز زن است.‏‎ ‎‏تمام هویتهای کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد ـ تمام ـ در این زن است. و‏‎ ‎‏فردا همچو زنی متولد می شود؛ زنی که تمام خاصه های انبیا در اوست. زنی که اگر مرد بود، نبی‏‎ ‎‏بود؛ زنی که اگر مرد بود، به جای رسول الله بود. پس، فردا روز زن است؛ تمام حیثیت زن و تمام‏‎ ‎‏شخصیت زن فردا موجود شد. معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های‏‎ ‎‏جبروتی، جلوه های مُلکی و ناسوتی ـ همه ـ در این موجود مجتمع است. انسانی است به تمام‏‎ ‎‏معنا انسان؛ زنی است به تمام معنا زن. از برای زن ابعاد مختلفه است؛ چنانچه برای مرد، و برای‏‎ ‎‏انسان. این صورت طبیعی نازلترین مرتبۀ انسان است و نازلترین مرتبۀ زن است و نازلترین مرتبۀ‏‎ ‎‏مرد است؛ لکن از همین مرتبۀ نازل، حرکت به سوی کمال است. انسان، موجود متحرک است؛‏‎ ‎‏از مرتبۀ طبیعت تا مرتبۀ غیب، تا فنا در الوهیت. برای صدیقۀ طاهره این مسائل، این معانی‏‎ ‎‏حاصل است. از مرتبۀ طبیعت شروع کرده است، حرکت کرده است؛ حرکت معنوی؛ با قدرت‏‎ ‎‏الهی، با دست غیبی، با تربیت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مراحل راطی کرده است‏‎ ‎‏تارسیده است به مرتبه ای که دست همه از اوکوتاه است.پس، فردا تمام جلوۀ زن تحقق پیدا کرده‏‎ ‎‏است؛ و زن به تمام معنا متحقق است. فردا روز زن است.‏‏(474)‏

26 / 2 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     یک زن به دنیا آمد که نمونۀ انسان است. یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانی در‏‎ ‎‏او جلوه گر است.(475)‏

27 / 2 / 58 

*  *  *


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 182
‏     ‏‏فاطمۀ زهرا ـ سلام الله علیهاست. زنی که افتخار خاندان وحی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ و چون خورشیدی‏‎ ‎‏بر تارک اسلام عزیز می درخشد. زنی که فضایل او همطراز فضایل بی نهایت پیغمبراکرم و‏‎ ‎‏خاندان عصمت و طهارت بود. زنی که هر کسی با هر بینش دربارۀ او گفتاری دارد و از عهدۀ‏‎ ‎‏ستایش او بر نیامده ـ که احادیثی که از خاندان وحی رسیده به اندازۀ فهم مستمعان بوده ـ و‏‎ ‎‏دریا را در کوزه ای نتوان گنجاند، و دیگران هر چه گفته اند به مقدار فهم خود بوده، نه به اندازۀ‏‎ ‎‏مرتبت او. پس اولیٰ آنکه از این وادی شگفت در گذریم.(476)‏

15 / 2 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏     من راجع به حضرت صدیقه ـ سلام الله علیها ـ خودم را قاصر می دانم که ذکری بکنم،‏‎ ‎‏فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی‏‎[6]‎‏ شریفه است و با سند معتبر نقل شده است‏‎ ‎‏و آن روایت این است که حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ می فرماید:فاطمه‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیهاـ بعد از پدرش 75 روز زنده بودند در این دنیا، بودند و حزن و شدت‏‎ ‎‏برایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض‏‎ ‎‏می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد. ظاهر روایت این است که در این 75 روز‏‎ ‎‏مراوده ای بوده است؛ یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از‏‎ ‎‏طبقۀ اول از انبیای عظام دربارۀ کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز‏‎ ‎‏جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه ای که واقع می شده است،‏‎ ‎‏مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریۀ او می رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و‏‎ ‎‏حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری‏‎ ‎‏که کاتب وحی رسول خدا بوده است ـ والبته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به‏‎ ‎‏رفتن رسول اکرم ـ کاتب وحی حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است. مسئلۀ آمدن‏‎ ‎‏جبرئیل برای کسی یک مسئلۀ ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید‏‎ ‎‏و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 183
‏بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به اینکه قضیۀ تنزیل، تنزل‏‎ ‎‏جبرئیل، به واسطۀ روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است. او تنزیل می دهد او را و‏‎ ‎‏وارد می کند تا مرتبۀ پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این‏‎ ‎‏مسائل را بگو. چه آن قسم بگوییم که بعض اهل نظر می گویند و چه این قسم بگوییم که‏‎ ‎‏بعض اهل ظاهر می گویند، تا تناسب ما بین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین‏‎ ‎‏جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که‏‎ ‎‏روح اعظم است و انبیای درجۀ اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و‏‎ ‎‏ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است، بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است.‏‎ ‎‏حتی دربارۀ ائمه هم من ندیده ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده‏‎ ‎‏باشد، فقط این است که برای حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ ست که آنکه من دیده ام که‏‎ ‎‏جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد می شده و مسائل آتیه ای که بر ذریۀ او‏‎ ‎‏می گذشته است، آن مسائل را می گفته است و حضرت امیر هم ثبت می کرده است. و‏‎ ‎‏شاید یکی از مسائلی که گفته است، راجع به مسائلی است که در عهد ذریۀ بلند پایۀ او‏‎ ‎‏حضرت صاحب ـ سلام الله علیه ـ است، برای او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن‏‎ ‎‏مسائل باشد، ما نمی دانیم، ممکن است. در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از‏‎ ‎‏همۀ فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند ـ با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است ـ‏‎ ‎‏این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم که برای غیر انبیا ـ علیهم السلام ـ آن هم نه همۀ‏‎ ‎‏انبیا، برای طبقۀ بالای انبیا ـ علیهم السلام ـ و بعض از اولیایی که در رتبۀ آنها هست، برای‏‎ ‎‏کس دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و‏‎ ‎‏چند روز، برای هیچ کس تاکنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات‏‎ ‎‏حضرت صدیقه ـ سلام الله علیها ـ است.(477)‏

11 / 12 / 64 

*  *  *

‏ ‏

‏     قلم و بیان من عاجز است که مقاومت عظیم و گستردۀ میلیونها مسلمان شیفتۀ خدمت‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 184
‏و ایثار و شهادت را در این کشور صاحب الزمان ـ ارواحنا فداه ـ ترسیم نماید، و از‏‎ ‎‏حماسه ها و رشادتها و خیرات و برکات فرزندان معنوی کوثر، حضرت فاطمۀ زهرا ـ‏‎ ‎‏سلام الله علیها ـ سخن بگوید؛ که همۀ اینها از هنر اسلام و اهل بیت و از برکات پیروی‏‎ ‎‏امام عاشورا سرچشمه گرفته است.(478)‏

16 / 11 / 65 

*  *  *

‏ ‏

‏     ما مفتخریم که ... «صحیفۀ فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به‏‎ ‎‏زهرای مرضیه است از ما است.(479)‏

15 / 3 / 68 

*  *  *

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 185

  • )) «حم، سوگند به کتاب روشن، ما آن را در شبی مبارک فرستادیم، همانا ما بیم دهنده بوده ایم، در آن شب هر امر استوار (غیر قابل زادت و نقصان) تفصیل و تبیین می شود.» (دخان / 1ـ4) تفسیر برهان؛ ج 4، ص 158.
  • )) بحارالانوار؛ ج 5، ص 101ـ103.
  • )) بحارالانوار؛ ج 18، ص 382.
  • )) بصائرالدرجات؛ ص 23، باب 11.
  • )) بحارالانوار؛ ج 43، ص 12 به بعد.
  • )) اصول کافی؛ ج 2، ص 355.