بخش چهارم: تاریخ اهل بیت (ع)

اخلاص

‏ ‏

اخلاص

‏ ‏

‏     ‏‏خداوند چند آیه برای چند قرص نان که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ و عائله اش‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 238
‏صدقه دادند، ... چند آیه نازل فرمود. این آیات برای قرص نان نیست، این آیات برای‏‎ ‎‏اخلاص، برای آنکه برای خدا بود.(618)‏

27 / 2 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     به حسب نقل وقتی که حضرت امیر، سلام الله علیه،  غلبه کرد بر یک دشمنی و او تف‏‎ ‎‏انداخت به صورت امیرالمؤمنین، پا شد. لکن یک قدری چیز شد گفته می شود که آمدند‏‎ ‎‏بعد او را از بین بردند. و از ایشان سؤال شد، گفت ترسیدم که برای خدا نباشد؛ برای این‏‎ ‎‏باشد که او به من اهانت کرده. ... اهانت به یک موجودی که هر که او را اهانت کند‏‎ ‎‏واجب القتل است. هرکه به رسول خدا اهانت کند، هر که به ائمۀ هدیٰ اهانت کند، واجب‏‎ ‎‏القتل است. در عین حال برای اینکه خودش بوده و یک حقی برای خودش بوده و‏‎ ‎‏می خواسته که خالص باشد این کاری را که می فرماید، تأمل کرد تا اینکه مبادا یکوقت‏‎ ‎‏یک خللی در قصد واقع بشود.(619)‏

2 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     ‏‏آن صاحب منبر حقیقی، که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ هست، باشد که هر چه می گفت از‏‎ ‎‏قلب الهی سرچشمه می گرفت: «ضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الخَنْدَقِ أفْضَلُ مِن کذا...»‏‎[1]‎‏ این نه اینکه مسئله‏‎ ‎‏این بود که تمام کفر با تمام اسلام مقابله کردند، از این جهت شده است. ما اگر فرض می کردیم‏‎ ‎‏که غیر حضرت امیر، همین ضربه را زده بود و همان شکست هم داده بود، باز اصلاً معلوم نبود‏‎ ‎‏که یک فضیلتی داشته باشد، تا فضیلتش از نماز انبیا هم بالاتر باشد. این ضربه ضربتی بود که از‏‎ ‎‏روح امیرالمؤمنین سرچشمه گرفته بود. همۀ ایامی که ضربت می زد فضیلتش بالاتر از همه بود؛‏‎ ‎‏برای اینکه قلب، قلب الهی بود؛ قلبی بود که غیر از خدا در او راه نداشت. ضربتی که از آن قلب‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 239
‏سرچشمه بگیرد، تصمیمی که از آن قلب سرچشمه بگیرد، این ارزشش همان است که فرموده‏‎ ‎‏است که افضل از همۀ چیزهایی که در عالم واقع شده است.‏‏(620)‏

17 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     ‏‏ضربه، ضربه تربیتی باشد؛ ضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبٰادَةِ الثَّقَلَیْن‏‎[2]‎‏، این روایتی‏‎ ‎‏است از رسول اکرم(ص) ضربه، یک ضربه بود، یک دست بالا بردن و فرود آوردن و یک نفر‏‎ ‎‏آدم را در «یوم الخندق» کشتن. البته از جهت سیاسی این ضربه، ضربه ای بود که اسلام را از شرّ‏‎ ‎‏کفار نجات داد. ولی ‏‏[‏‏مهمتر‏‏]‏‏ از آن جهت، جهت معنوی اش است. این دست بالا می رود و پایین‏‎ ‎‏می آید. یکوقت آدم خیال می کند منم که این کار را می کنم، من بودم که این کردم، من بودم که این‏‎ ‎‏جور کردم، این شیطان است. یکوقت این را قدرت خدا می داند، خودش را هیچ می داند، برای‏‎ ‎‏خودش چیزی قائل نیست، این دست را از خدا می داند، شمشیر را هم از خدا می داند‏‏.(621)‏

15 / 4 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏     ‏‏شمشیر علی بن ابیطالب ـ سلام الله علیه ـ و فرود آوردن شمشیر و به دشمن، آن شمشیر را‏‎ ‎‏ضربه زدن و او را کشتن، این امری است که در همه جا واقع می شود و بسیاری از اشخاص این‏‎ ‎‏عمل را کرده اند و می کنند. ارزش به اینها نیست، ارزش به آن است که در قلب علی بن ابیطالب‏‎ ‎‏چه می گذشته است و مرتبۀ اخلاص او چه اندازه بوده است.‏

‏     آن مرتبۀ اخلاص است که یک ضربت را با عبادت ثقلین، عبادت جن و انس مقابل کرده‏‎ ‎‏است.‏‏(622)‏

28 / 1 / 61 

*  *  *


کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 240
‏     حضرت امیر ـ علیه السلام ـ در رأس زهاد بود و حکومت می کرد، ولی حکومت برای‏‎ ‎‏خودش نبود، بلکه هرچه کوشش می کرد برای اسلام بود.(623)‏

29 / 6 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏     صورت عمل میزان نیست، آن چیزی که میزان است انگیزۀ عمل است، معنای عمل‏‎ ‎‏است. دوتاست عمل، در صورت مثل هم هستند. شمشیری که در دست حضرت امیر،‏‎ ‎‏سلام الله علیه است فرود می آید و فرض کنید که عمروبن عبدود را می کشد. این صورت‏‎ ‎‏عمل با صورت عمل دیگری که شمشیر دستش هست و یک کس دیگر را می کشد،‏‎ ‎‏صورت، یک صورت است، هر دو یک شمشیری است و در دستی است و فرود می آید‏‎ ‎‏و یک کسی را می کشد، لکن آنی که او را با عبادت ثقلین افضل دانسته اند برای آن انگیزۀ‏‎ ‎‏عمل است، برای آن معنایی است که در آن عمل است نه برای این صورت عمل است.‏‎ ‎‏انگیزۀ عمل است که این عمل را به آنجا می رساند که «لایُوٰازِی عِبٰادَةَ الثَّقَلَیْن» انگیزۀ‏‎ ‎‏عمل است که چند تا قرص نان جو را که اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به فقیر و اسیر و چه‏‎ ‎‏می دهند درقرآن چند آیه برای او می آید. آن چیزی که هست این است که انگیزۀ عمل‏‎ ‎‏الهی است، وقتی الهی شد جبرانش الهی است.(624)‏

15 / 8 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏     برای خدا؛ حکومت کنید، همان حکومتی که انبیا می کردند، خوب، موسی هم حاکم‏‎ ‎‏بود، پیغمبر هم حاکم بود، علی هم حاکم بود.(625)‏

19 / 9 / 64 

*  *  *

‏ ‏

‏     ‏‏امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ تمام دنیا پیشش هیچ بوده. من گاهی فکر می کردم که حضرت‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 241
‏امیر و همین طور در بین انبیا هم همین طور، در بین ائمه هم همین طور گاهی از خودشان تعریف‏‎ ‎‏می کنند، این چیه؟ این مبدأش همانی است که خدای تبارک و تعالی به آدم گفت، وادارش کرد به‏‎ ‎‏اینکه آن اسمایی را که خدا به او تعلیم کرده است، امر بهش کرد که باید بگویی. اگر این امر را‏‎ ‎‏نکرده بود آدم نمی گفت. اینها مأمورند که چون مقام، مقام بزرگی است به مردم معرفی کنند این‏‎ ‎‏مقام را برای تبعیت مردم، نه برای اینکه می خواهند خودشان را چه بکنند. حضرت امیر که در‏‎ ‎‏بسیاری از جاها از خودش تعریف می کند که من اعتنای به دنیا ندارم، او مأمور است این را‏‎ ‎‏بگوید، بهش هم سخت است. ... اینکه در لسان ائمه می بینید که از خودشان تعریف می کنند‏‎ ‎‏گاهی، این یک الزامی است که از طرف غیب بر آنها شده است که باید این کار را بکنید، مردم‏‎ ‎‏طبیب را بشناسند‏‏.(626)‏

23 / 12 / 65 

*  *  *

‏ ‏

‏     حضرت امیر که می فرماید که من، قسم می خورد به این که اگر همۀ دنیا و چه را به من‏‎ ‎‏بدهند، من ظلم حتی به آن طور نمی کنم، این وادار شده است از طرف خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی به اینکه این را بگوید تا مقام معلوم بشود، مردم تبعیت کنند، مثل همان طبیب‏‎ ‎‏می ماند. نمی خواهد خودنمایی کند مثل امثال ماها که اگر ـ فرض کنید ـ یک شعری بلد‏‎ ‎‏هستیم می خواهیم خودنمایی کنیم که من آنم که شعر گفتم، اگر یک درسی خواندیم‏‎ ‎‏خودنمایی کنیم که من آنم که درس خواندم. او می خواهد هدایت کند مردم را به راهی که‏‎ ‎‏غیر از این نمی شود و لهذا، در عین حالی که برایش مشکل است، می گوید.(627)‏

23 / 12 / 65 

*  *  *

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 242

  • )) حدیث نبوی، بحار الانوار؛ ج 39، ص 1. «یک ضربت شمشیر علی(ع) در روز خندق (جنگ خندق) از عبادت جن و انس برتر است.
  • )) حدیث نبوی، بحار الانوار؛ ج 39، ص 1. «یک ضربت شمشیر علی(ع) در روز خندق (جنگ خندق) از عبادت جن و انس برتر است.