بخش چهارم: تاریخ اهل بیت (ع)

سیاست و مدیریت

سیاست و مدیریت

‏ ‏

‏     ‏‏آن هم حکومت حضرت امیر است که همه تان می دانید، و آن وضع حکومتش و آن‏‎ ‎‏وضع سیاستش و آن وضع جنگهایش. نگفت که ما بنشینیم توی خانه مان دعا بخوانیم‏‎ ‎‏زیارت بکنیم، و چکار داریم به این حرفها؛ به ما چه.(660)‏

29 / 11 / 56 

*  *  *

‏ ‏

‏     حضرت امیر یک مملکت را اداره می کرد، سیاستمدار یک مملکت بود.(661)‏

16 / 12 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏     خاصیتی که در علی بن ابی طالب بود که یک رجل سیاسی بود. از خطبش معلوم‏‎ ‎‏است که مرد سیاست بوده؛ و از کاغذی که به مالک اشتر نوشته و دستورهایی که داده،‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 255
‏همه اش دستورهای سیاسی است.(662)‏

27 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     ‏‏پیغمبر اسلام در سیاست دخالت نمی کرد؟ می توانید بگویید پیغمبر هم یک عامل سیاسی‏‎ ‎‏بوده، پس کنار؟ در امور سیاست وارد نمی شد؟ تمام عمرش در امور سیاسی بود؛ تمام عمرش‏‎ ‎‏را صرف کرد در سیاست اسلامی و حکومت اسلامی تشکیل داد. حضرت امیر حکومت‏‎ ‎‏اسلامی داشت و حکومتهای اسلامی می فرستاد آن طرف. اینها سیاست نبودند؟‏‏ (663)‏

10 / 4 / 60 

*  *  *

‏ ‏

‏     ما ندیدیم در تاریخ کسی گفته باشد رسول اکرم و امیرمؤمنان در جایی از صحنه‏‎ ‎‏کناره گیری کنند و در مسجد بنشینند و ذکر بگویند، بلکه بعکس در همه جا حضور‏‎ ‎‏داشتند و در صحنه بودند.(664)‏

3 / 9 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏     مرتبۀ اعلای عرفان را امام علی ـ سلام الله علیه ـ داشته است و هیچ این چیزها نبوده‏‎ ‎‏در کار. خیال می کردند که کسی که عارف است باید دیگر بکلی کناره گیرد از همه چیز و‏‎ ‎‏برود کنار بنشیند و یک قدری ذکر بگوید و یک قدری تغنی بشود و یک قدری چه بکند و‏‎ ‎‏دکانداری. امیرالمؤمنین در عین حالی که اعرف خلق الله بعد از رسول الله در این امت،‏‎ ‎‏اعرف خلق الله به حق تعالی بود مع ذلک، نرفت کنار بنشیند و هیچ کاری به هیچی نداشته‏‎ ‎‏باشد، هیچ وقت هم حلقۀ ذکر نداشت، مشغول بود به کارهایش، ولی آن هم بود.(665)‏

2 / 6 / 65 

*  *  *

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 256