بخش چهارم: تاریخ اهل بیت (ع)

امام حسن (ع)

‏ ‏

امام حسن(ع)

‏ ‏

‏     ‏‏معاویه یک سلطان بود در آنوقت؛ حضرت امام حسن بر خلافش قیام کرد در صورتی‏‎ ‎‏که آن وقت همه هم با آن مردک بیعت کرده بودند و سلطانش حساب می کردند. حضرت‏‎ ‎‏امام حسن قیام کرد تا آن وقتی که می توانست. وقتی که یک دسته علاف نگذاشتند که کار‏‎ ‎‏را انجام بدهد، با آن شرایط صلح کرد که مفتضح کرد معاویه را. آنقدری که حضرت امام‏‎ ‎‏حسن معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که سیدالشهداء یزید را مفتضح کرد.(748)‏

1 / 4 / 50 

*  *  *

‏ ‏

‏     امام حسن ـ سلام الله علیه ـ آن قدر گرفتاری که از این دوستان و اصحابش داشت از‏‎ ‎‏دیگران نداشت. اصحابی که توجه نداشتند که امام زمانشان روی چه نقشه دارد عمل‏‎ ‎‏می کند، با خیالهای کوچکشان، با افکار ناقصشان در مقابلش می ایستادند و غارتش‏‎ ‎‏کردند و اذیتش کردند، و ـ عرض می کنم که ـ شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند‏‎ ‎‏و هزار جور بساط درست کردند.(749)‏

18 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏     بعد از اینکه صلح کردند، به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبر رفت و‏

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 284
‏گفت که تمام حرفهایی که گفتم، من قرار دادم، زیر پایم؛ مثل پاره کردن این مردیکه‏‎[1]‎‏ آن‏‎ ‎‏قراردادها را. آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلی که‏‎ ‎‏در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیله گر درست شد.(750)‏

2 / 6 / 65 

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 285

  • )) فروع کافی؛ ج 7، ص 264.