بخش اول: کلیات

وجوب امر و نهی به استناد سیرۀ اولیا علیهم ‌السلام

‏ ‏

وجوب امر و نهی به استناد سیرۀ اولیا علیهم السلام

‏ ‏

سیره پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام

‏ ‏

‏حضرت امیر ملاّ نبود‏‏] ‏‏که‏‏]‏‏ خطبه های به آن طولانی داشت؟‏‎ ‎‏حضرت رسول ‏‏[‏‏که‏‎ ‎‏]‏‏خودشان خطبه های به آن طولانی دارند،‏‎ ‎‏ایشان ملاّ نبودند؟ وقتی نوبت به ماها می رسد عذرها درست‏‎ ‎‏می کنیم برای اینکه ما می خواهیم از زیر بار در برویم. شما‏‎ ‎‏این جور تربیت نشوید آقا. شما موظفید برای اینکه به اسلام‏‎ ‎‏خدمت بکنید. موظفید. خدمت همین نیست که درس بخوانید؛‏‎ ‎‏این هم یک شعبه است. موظفید که گرفتاریهایی را که برای‏‎ ‎‏مسلمین پیش می آید شما دخالت در آن بکنید. موظفید دخالت‏‎ ‎‏بکنید. هی به گوش ما خواندند که آقا شما چه کار دارید با کار‏‎ ‎‏دولت؟! دولت است، نمی دانم چه است! هی به گوش ما این را‏‎ ‎‏خواندند، ما هم باورمان آمد که نباید دخالت در کار دولت بکنیم،‏‎ ‎‏نباید معارضه بکنیم.(52)‏

1 / 4 / 50

* * *

‏ ‏


کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 38

‏ ‏

اقدام و مقابلۀ سیرۀ انبیا علیهم السلام 

‏ ‏

‏ ‏

‏امروز که ملت، بپاخاسته و راه خود را خوب و درست یافته است،‏‎ ‎‏سکوت و امر به سکوت، مخالف مصالح عالیۀ اسلام است و‏‎ ‎‏خلاف طریقۀ شیعۀ جعفری است، و امر به تحرک و استنکار و‏‎ ‎‏افشای فجایع خانمانسوز و اسلام بر بادده دستگاه شاه، موافق‏‎ ‎‏سیرۀ مبارکۀ انبیا و خصوصْ رسول معظم خاتم است.(53)‏

5 / 5 / 57

* * *

‏ ‏

مقابلۀ علی علیه السلام علیه السلام با معاویه

‏ ‏

‏ ‏

‏حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ که قیام کردند بر ضد معاویه، البته‏‎ ‎‏می خواستند به اینکه معاویه را از مقام خودش کنار بزنند و‏‎ ‎‏یک... آدمی که فاسق است و مال مردم خور است آن را بزنندش‏‎ ‎‏کنار، و یک آدم صحیحی را به جای او بگذارند در شامات و‏‎ ‎‏سوریه و آنجاها. لکن جلوگیری از ظلم معاویه یک تکلیف شرعی‏‎ ‎‏بود که باید قیام کنند به این امر و به مردم بفهمانند که این ظالم‏‎ ‎‏است و باید اینطور اشخاص دفع بشوند. و ایشان قیام کردند و‏‎ ‎‏منتهی به این شد که موفق نشدند به اینکه او را از مقامی که داشت‏‎ ‎‏[‏‏منعزلش‏‎ ‎‏]‏‏کنند.(54)‏

27 / 8 / 57

* * *

‏ ‏

سیرۀ علی علیه السلام حجت بر دیگران

‏ ‏

‏ ‏

‏مع ذلک حتی آنهایی که حضرت امیر را به خیال خودشان نصیحت‏‎ ‎‏می کردند که شما یک مدتی معاویه را بگذارید در حکومت‏‎ ‎‏شامات باشد و بعد که پایۀ حکومت شما قوی شد آن وقت او را رد‏‎ ‎‏بکنید، به هیچ یک از این حرفها اعتنا نکردند و حجتشان هم این‏‎ ‎‏بود که یک نفر آدمی که برخلاف موازین الهی رفتار می کند و ظلم‏

کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 39

‏را در بلاد راه می اندازد، من حتی برای یک آن هم نمی توانم او را‏‎ ‎‏حاکم قرار بدهم. بلکه اگر حاکمش قرار می دادند این حجت‏‎ ‎‏می شد بر اینکه نه، می شود که یک فاسقی هم از طرف ولی امر‏‎ ‎‏حاکم باشد. و حضرت امیر مضایقه کرده از اینکه حتی اگر‏‎ ‎‏مصالحی هم آن وقت ـ مثلاً ـ بود که اگر پای ایشان محکم می شد‏‎ ‎‏ممکن بود مثلاً معاویه را کنار بزنند، مع ذلک به خودشان اجازه‏‎ ‎‏نمی دادند که معاویه را حتی یک روز در سلطنت خودش باقی‏‎ ‎‏بگذارند. و این حجتی است بر ما که اگر بتوانیم باید این‏‎ ‎‏حکومتهایی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که حکومت جوْرند کنار بزنیم و اگر خدای‏‎ ‎‏نخواسته نتوانیم، رضایت بر حکومت اینها ـ ولو یک روز، ولو یک‏‎ ‎‏ساعت ـ این رضایت بر ظلم است، رضایت بر تعدی است،‏‎ ‎‏رضایت بر غارتگری مال مردم است؛ و هیچ مسلمی حق ندارد که‏‎ ‎‏رضایت بدهد به حکومت ظالمی ـ ولو یک ساعت. و همۀ ما‏‎ ‎‏مکلفیم که این حکومتهایی که روی کار آمده اند و برخلاف موازین‏‎ ‎‏الهی و موازین قانونی ـ حتی قانونی خودشان ـ هستند، همۀ ما‏‎ ‎‏مکلفیم که با آنها مبارزه بکنیم. هر کس به هر مقدار که می تواند‏‎ ‎‏باید با اینها معارضه و مبارزه بکند و هیچ عذری پذیرفته‏‎ ‎‏نیست.(55)‏

‏ ‏

‏ ‏

28 / 8 / 57

* * *

‏ ‏

قیام حسین علیه السلام تعیین کنندۀ تکلیف شرعی

‏ ‏

‏ ‏

‏همان طوری که سیدالشهداء ـ سلام الله علیه ـ تکلیف شرعی الهی‏‎ ‎‏می خواست عمل بکند، غلبه بکند تکلیف شرعی اش را عمل‏‎ ‎‏کرده، مغلوب هم بشود تکلیف شرعی اش را عمل کرده. قضیۀ‏

کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 40

‏تکلیف است. قضیۀ این است که مقابل یک نفری‏‎[1]‎‏ که دارد همۀ‏‎ ‎‏حیثیات اسلام و مسلمین را می برد و سلطه پیدا کرده است بر‏‎ ‎‏مقدرات مسلمین و سلطه می دهد کفار را بر بلاد مسلمین، ارتش‏‎ ‎‏ایران را به دست مستشارهای امریکا می سپارد، مخازن ایران را به‏‎ ‎‏جیب این و آن می کند، فرهنگ ایران را ضایع کرده، ایران به یک‏‎ ‎‏شکل نمونه درآمده است، یک همچو آدمی که بر مسندی نشسته‏‎ ‎‏است که باید مثل امام حسین ـ سلام الله علیه ـ بنشیند، این استنکار‏‎ ‎‏لازم دارد؛ یعنی بر همۀ مردم لازم است که این را به او بگویند که‏‎ ‎‏بیا پایین از این مسند! همه مکلف هستند.(56)‏

‏ ‏

‏ ‏

11 / 9 / 57

* * *

‏ ‏

قیام حسین علیه السلام حجت بر همگان

‏ ‏

‏ ‏

‏اگر یک ملتی بخواهد مقاومت کند برای یک حرف حقی، باید از‏‎ ‎‏تاریخ استفاده کند. از تاریخ اسلام استفاده کند ببیند که در‏‎ ‎‏تاریخ اسلام چه گذشته؛ و اینکه گذشته سرمشق هست از برای ما.‏‎ ‎‏حضرت سیدالشهداء عدد کمی، با یک عدد کمی حرکت کردند و‏‎ ‎‏مقابل یزید که خوب یک حکومت قلدری بود، یک حکومت‏‎ ‎‏مقتدری بود و اظهار اسلام هم می کرد، اظهار اسلام هم می کرد و‏‎ ‎‏از قوم و خویشهای خود اینها هم بود؛ در عین حالی که اظهار‏‎ ‎‏اسلام می کرد و حکومتش ـ به خیال خودش ـ حکومت اسلامی‏‎ ‎‏بود و خلیفۀ رسول الله ـ به خیال خودش ـ بود لکن اشکال این بود که‏‎ ‎‏یک آدم ظالمی است که بر مقدرات یک مملکت، بدون حقْ تسلط‏‎ ‎‏پیدا کرده است. اینکه حضرت ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏نهضت کرد و قیام کرد با عدد کم در مقابل این، برای این ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ که‏‎ ‎

کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 41

‏گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم از این، نهی از منکر‏‎ ‎‏کنم. اگر یک حاکم ظالمی بر مردم مسلط شد، علمای ملت،‏‎ ‎‏دانشمندان ملت باید استنکار کنند، باید نهی از منکر کنند. در‏‎ ‎‏عین حالی که می دانست، یعنی به حَسَب قواعد هم معلوم بود، به‏‎ ‎‏حَسَب قواعد هم یک عدۀ کمی که آن وقتی که همراهانشان همه با‏‎ ‎‏هم بودند می گویند چهارهزار نفر بودند لکن شب آنها رفتند، یک‏‎ ‎‏عدد بسیار کم هفتاد ـ هشتاد نفری، هفتاد و دو نفری ماند، در عین حال او‏‎ ‎‏تکلیف می دید برای خودش که باید او با این قدرت مقاومت کند و‏‎ ‎‏کشته بشود تا به هم بخورد این اوضاع؛ تا رسوا بکند این قدرت را‏‎ ‎‏با فداکاری خودش و این عده ای که همراه خودش بود. چون دید‏‎ ‎‏که یک حکومت جائری است که بر مقدرات مملکت او سلطه پیدا‏‎ ‎‏کرده است تکلیف خودش را ـ تکلیف الهی خودش را ـ تشخیص‏‎ ‎‏داد که باید نهضت کند و راه بیفتد برود و مخالفت بکند و اظهار‏‎ ‎‏مخالفت و استنکار بکند؛ هرچه خواهد شد. در عین حالی که به‏‎ ‎‏حَسَب قواعد معلوم بود که یک عدد اینقدری نمی تواند با آن‏‎ ‎‏عده ای که آنها دارند، مقابله کند لکن تکلیف بود. این یک‏‎ ‎‏سرمشقی است از برای شما و ما که اگر عددمان هم کم بود باید باز‏‎ ‎‏استنکار کنیم.(57)‏

11 / 9 / 57

* * *

‏ ‏

استفاده از سیرۀ پیغمبر و ائمه علیهم السلام

‏ ‏

‏ ‏

‏ما به تَبَع تعالیم عالیۀ قرآن و آنچه از اسلام و سیرۀ رسول اکرم و‏‎ ‎‏ائمۀ مسلمین به دست آوردیم و از سیرۀ انبیا ـ چنانچه در قرآن‏‎ ‎‏نقل می فرماید ـ به دست آوردیم، آن است که مستضعفین با هم‏‎ ‎‏مجتمع شوند و بر مستکبرین ثَوْره کنند و نگذارند حقوق آنها‏

کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 42

‏را ببرند.(58)‏

4 / 2 / 58

* * *

‏ ‏

سیرۀ مسیح علیه السلام مقابله با ستم 

‏ ‏

‏ ‏

‏هر کس که دنبالۀ مسیح باشد باید حامی مظلومان باشد، و باید با‏‎ ‎‏ابرقدرتها مقابله کند، همان طوری که کسی که تابع مذهب اسلام‏‎ ‎‏است باید با ابرقدرتها مخالفت کند، و مظلومان را از زیر چنگال‏‎ ‎‏اینها بیرون بیاورد.(59)‏

12 / 5 / 59

* * *

‏ ‏

مسجد و نماز جمعه، جایگاه حرکت 

‏ ‏

‏ ‏

‏شما آقایانی که از اطراف آمده اید، از اطراف دنیا آمده اید، علما‏‎ ‎‏هستید، باید متشبث به آن سیره ای بشوید که پیغمبر اکرم و ائمۀ‏‎ ‎‏اسلام بین ما گذاشته است، که حتی آن روزی که دستهایشان بسته‏‎ ‎‏بود و نمی توانستند یک کلمه برخلاف سیاست دولت وقت بگویند،‏‎ ‎‏با ادعیه شان مردم را دعوت می کردند؛ دعا می کردند، با دعا مردم را‏‎ ‎‏دعوت می کردند و هر روزی که فرصت می کردند، در هر فرصتی‏‎ ‎‏دعوت را تصریحاً می کردند. ما باید به آنها تشبث پیدا بکنیم، به‏‎ ‎‏قرآن کریم تشبث پیدا بکنیم. قرآن کریم دعوت به وحدت می کند،‏‎ ‎‏دعوت به این می کند که مخالف با هم نباشید که فشل بشوید. و‏‎ ‎‏مع الأسف بعض از روحانیون وابسته به دولتهای اسلامی دعوت به‏‎ ‎‏فشل می کنند؛ می خواهند فشل ایجاد کنند. در یک مرکز اسلامی به‏‎ ‎‏اسلام نمی توانند حمله کنند، به ایران که می خواهد اسلام را پیاده‏‎ ‎‏کند حمله می کنند. آن قاضی ای که در حجاز یا در مصر یا در سایر‏‎ ‎‏جاها برخلاف قرآن کریم دعوت می کند. لکن نه به طوری که صریح‏

کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 43
‏باشد، ضمناً برخلاف قرآن کریم دارد دعوت می کند و مسلمین را از‏‎ ‎‏هم جدا می کند، آن قاضی، قاضی جور است و شما باید آنها را‏‎ ‎‏سرجای خودشان بنشانید. شما که بر می گردید به ممالک خودتان،‏‎ ‎‏در خطبه های نماز جمعه، در ادعیه ای که می خوانید، خطبه های شما‏‎ ‎‏همان طور که در صدر اسلام، خطبه ها یک جنبه سیاسی داشته‏‎ ‎‏است، نماز جمعه یک اجتماع سیاسی است. نماز جمعه یک عبادت‏‎ ‎‏سر تا پا سیاسی است، و مع الأسف در جاهایی انسان می بیند که در‏‎ ‎‏نماز جمعه ابداً مربوط به چیزهایی که ملت ها به آن احتیاج دارند،‏‎ ‎‏چیزهایی که مسلمین، اجتماع مسلمین بر آن احتیاج دارند، خبری‏‎ ‎‏نیست. نماز جمعه ها را همان طوری که در صدر اسلام، مساجد،‏‎ ‎‏محافل و نمازها جنبه سیاسی داشته است، از مسجد راه‏‎ ‎‏می انداختند لشکر را به جنگی که باید بکنند و به آنجایی که باید‏‎ ‎‏بفرستند. از مسجد مسائل سیاسی طرح ریزی می شد ـ از مسجد ـ‏‎ ‎‏مسجد محل این بود که مسائل سیاسی در آن طرح بشود. مع الأسف‏‎ ‎‏مساجد را ما کاری کردیم که بکلی از مصالح مسلمین دور باشد، و با‏‎ ‎‏دست ما آن طرحهایی که برای ما ریخته بودند با دست خود ما پیاده‏‎ ‎‏شد، و ما دیدیم ـ آنچه که ـ مسلمین دیدند آنچه که باید ببینند. و‏‎ ‎‏امروز باید بیدار بشوند مسلمین. می توانند، بصراحت ـ وقتی که‏‎ ‎‏می بینند حکومتشان بر خلاف ‏‏اسلام عمل می کند ـ بگویند، ‏‏[‏‏و اگر‏‏]‏‎ ‎‏نمی توانند، با دعا، با خطبه؛ و به طور کلی با ظالمین، به طور کلی با‏‎ ‎‏متجاوزین، با مخالفین اسلام معارضه کنند. خطبه ها را نگذارند‏‎ ‎‏یک چند تا دعا باشد و یک چند تا ذکر باشد و این چیزها،‏‎ ‎‏همان طوری که تا حالا بوده است، خطبه ها را محتوایش را قوی‏‎ ‎‏کنید.(60)‏

23 / 2 / 63


کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 44

‏ ‏

سیرۀ انبیا و اولیا، مقابله با ستمگران 

‏ ‏

‏ ‏

‏خیال نکنید که اسلام فقط این تکه است؛ نماز و روزه است فقط،‏‎ ‎‏نیست این طور، اگر این طور بود پیغمبر هم می نشست توی‏‎ ‎‏مسجدش و نماز می خواند. چرا از اول عمرش تا آخر زحمت‏‎ ‎‏کشید، جنگ کرد، زد و خورد کرد، شکست خورد، شکست داد تا‏‎ ‎‏مسائل را آن قدری که می توانست عمل کرد. امیرالمؤمنین هم‏‎ ‎‏همین طور، دیگران هم همین طور، صلحا هم همین طورند،‏‎ ‎‏اشخاص بیدار این طورند. این طور نیست که بنشینند توی مسجد‏‎ ‎‏و کار به این کارها نداشته باشند. بنشینند توی خانه هایشان و کار به‏‎ ‎‏کسی نداشته باشند؛ بی طرف باشند؛ کاری ما به این کارها نداریم!‏‎ ‎‏اگر این منطق انبیا بود که موسی نمی رفت سراغ فرعون. اگر منطق‏‎ ‎‏انبیا این بود که ابراهیم نمی رفت هجمه کند بر آنها، پیغمبر این کار‏‎ ‎‏را نمی کرد. منطق انبیا این نیست. منطق انبیا این است که «اشداء»‏‎ ‎‏باید باشند بر کفار و بر کسانی که بر ضد بشریت هستند، بین‏‎ ‎‏خودشان هم رحیم باشند. و آن شدّت هم رحمت است بر‏‎ ‎‏آنها.‏‎[2]‎‏(61)‏

14 / 11 / 63

* * *

‏ ‏

ابراهیم علیه السلام اسوۀ مقابله با منکرات

‏ ‏

‏ ‏

‏حضرت ابراهیم در زندگی اش چه کرد، تمام اینها قیام کردند در‏‎ ‎‏مقابل جور، در مقابل ظلم، همه، قیامشان این معنا بود. ما سر مشق‏‎ ‎‏باید بگیریم از اینها و ما باید قیام کنیم در مقابل ظلم؛ مسلمانها باید‏‎ ‎‏در مقابل جورها، در مقابل ظلمها، در مقابل منکرات قیام کنند،‏‎ ‎‏همان طوری که ملت شریف ایران بحمدالله قیام کرد.(62)‏

1 / 1 / 67

‎ ‎

کتابامر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 45

  • )) منظور، محمدرضا شاه است.
  • )) استفاده از آیۀ 29 سورۀ فتح.