تحولات اجتماعی و جامعه مطلوب از منظر امام خمینی

تحولات اجتماعی و جامعه مطلوب‏ از منظر امام خمینی

 جهانگیر قاسمی

‏ ‏

مقدمه

‏یکی از مقوله های ویژه و مورد توجه امام راحل مقوله جامعه است. در بینش اجتماعی و سیاسی حضرت امام جامعۀ خوب و بد وجود داشت که هر کدام دارای ویژگیهایی می باشد. ایشان طالب جایگزینی جامعۀ بد به جامعۀ خوب بوده اند. و جامعه مطلوب خود را «مدینه فاضله» می نامند و آن را یکی از مقاصد بزرگ انبیاء عظام در طول تاریخ حکومت اسلام می داند و در این راه وحدت را وسیله نیل به آن و ظلم و فساد را وسیله خرابی آن می داند:‏

«یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیاء عظام ـ سلام الله علیهم ـ که علاوه بر آنکه خود مقصود مستقل است وسیله پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینه فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است و اجتماع در مهام امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ارباب تعدی است که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینه فاضله است و این مقصد بزرگ که مصلح اجتماعی و فردی است انجام نگیرد مگر در سایۀ وحدت نفوس و اتحاد هم و الفت و اخوت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری و افراد جامعه بطوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند و جمعیت به منزله یک شخص باشد و افراد به منزله اعضاء و اجزاء آن باشد و تمام کوششها و سعی ها حول یک مقصد بزرگ الهی و یک مهم عظیم عقلی که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند.» 1


حضورج. 60صفحه 82

الف: آسیب های جامعه

‏حضرت امام یکی از آسیب های مهم اجتماعی جامعه را در «عدم تشکیل حکومت حق» می داند در این خصوص می فرمایند:‏

«از اول مسلمین و اسلام گرفتار هواهای نفسانیه ای بوده اند و این گرفتاریها که ما الآن داریم سرچشمه اش همان هواهای نفسانی بود که بعد از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بواسطه آن هواها نگذاشتند، که حکومت حق تشکیل بشود. اگر گذاشته بودند که حکومتی که اسلام می خواهد، حاکمی را که خدای ـ تبارک و تعالی ـ امر به تعیینش فرموده است، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تعیین فرمود، اگر گذاشته بودند که آن تشکیلات پیش بیاید، حکومت حکومت اسلامی باشد، حاکم، حاکم منتخب منصوب من قبل الله تعالی باشد، آن وقت مردم می فهمیدند که اسلام چیست و معنی حکومت اسلامی چیست»2

‏این یکی از جدی ترین آسیب های اجتماعی سیاسی است که جوامع اسلامی با آن روبرو بوده و هستند چنانکه حضرت امام می فرمایند:‏

«اینها همه برای این بود که ما قیّم و رئیس و تشکیلات رهبری نداشتیم.»3

‏حضرت امام در تحلیل عمیق تر، علت این آسیب اجتماعی و سیاسی را معلول «هواهای نفسانی» و «ترک قیام برای خدا» می داند. از عبارت ایشان می توان چنین نتیجه گرفت که هواهای نفسانی نگذاشتند حکومت حق تشکیل شود و علت گرفتاریهای مسلمانان از نظر تاریخی همانا هواهای نفسانی است. آسیب شناسی شیعیان ایران در دورۀ متأخر در نظر امام شبیه به نظر ایشان در مورد آسیب شناسی تاریخی است. در این مورد نیز اساسی ترین آسیب در جامعه «غلبه حکومت باطل» و «عدم تشکیل حکومت حق» می باشد که این امر اجتماعی سیاسی در «ترک قیام برای خدا»، «قیام برای نفس» و «قیام برای منافع شخصی» ریشه دارد.‏

«... خودخواهی و ترک قیام برای خدا، ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده...» 4

‏از دیدگاه امام علل عدم تشکیل حکومت حق به شرح ذیل می باشد:‏

1ـ علت درونی:‏ هواهای نفسانی که مانع تشکیل حکومت حق شد، و ترک قیام برای خدا که موجب استمرار باطل شد.‏


حضورج. 60صفحه 83

2ـ علت بیرونی:‏ استعمارگران و زمامداران وابسته‏

‏با توجه به مطالب فوق به بعضی از آسیب های اجتماعی مورد تأکید امام اشاره می شود:‏

‏ ‏

1ـ تبلیغ جدایی دین از سیاست

‏یکی از اساسی ترین آسیب های ناشی از تبلیغات استعماری غرب، تبلیغ جدایی دین از سیاست می باشد. تلاش در این راه که اداره کشور به دور از ارزشها و هنجارهای دینی انجام گیرد و به مرور فرهنگ دینی از زندگی اجتماعی، سیاسی مردم کنار گذاشته شود و عالمان دینی در این امر دخالتی نداشته باشد.‏

«این یک نقشۀ شیطانی بوده است که از زمان بنی امیه و بنی عباس... تأیید این امر را کرده است و اخیراً هم که راه شرق و غرب به دولتهای اسلامی باز شد، این امر در اوج خودش قرار گرفت که: اسلام یک مسائل شخصی بین بنده و خداست و سیاست از اسلام جداست و نباید مسلمانان در سیاست دخالت کنند و نباید روحانیون وارد سیاست بشوند.»5

‏از دیدگاه امام این تبلیغ (آسیب) متعلق به همه قرون است که با آسیب های «وجود هواهای نفسانی»، «ترک قیام برای خدا» و «عدم تشکیل حکومت حق» همپایه است.‏

‏ ‏

2ـ تبلیغ علیه اسلام

‏بدنبال اولین آسیب که در واقع تبلیغ جدایی دین از زندگی، اجتماعی سیاسی است و به منظور تعمیق بخشیدن به آن، آسیب دیگری ایجاد شده تا اصل اسلام را نه تنها از دایره زندگی سیاسی و اجتماعی، بلکه از کل اندیشه و عمل انسان بیرون کند و آن «تبلیغ علیه اسلام» بود.‏

«مقدمه این است که اسلام را در نظر مسلمین از آن پایه ای که دارد، منحطش کنند، مسلمین را از اسلام جدا بکنند، به ذهنشان بیاورند که اسلام یک دینی است که آمده است، جامعه را خواب کند تا قدرتمندها بخورند این جامعه را منطق اینها این است. یعنی منطق نیست، حرف اینها این است و حرف هم روی این اساس است که می خواهند که با این کلام با این تبلیغات شما را جدا کنند از اسلام.»6


حضورج. 60صفحه 84

3ـ از خودباختگی و ناامیدی

‏ناچیز و خوار شمردن مکتب و فرهنگ یک مردم و تزریق مکاتب و فرهنگهای دیگر به جای آن، ممکن است در شرایط خاصی منجر به «از خود باختگی» شود. حضرت امام این آسیب را بسیار جدی و مهمّ می داند. در این رابطه روح «یأس و ناامیدی» در انحطاط جوامع نیز بسیار مؤثر است.‏

«شرق خودش را به کلی در مقابل غرب... باخته است و گم کرده... مکتبش را گم کرده مکتب بزرگ اسلام که رأس همه مکاتب است... گم کرده است»7

«روح یأس و ناامیدی که به دست استعمار در ملتها حتی در رهبران اسلامی دمیده شده است. آنها را از فکر در چاره جویی بازداشته است.» 8

‏ ‏

4ـ سلب معنویات از جامعه

‏جامعه مورد نظر حضرت امام جامعه ای مذهبی است که دارای ارزشهای معنوی خود می باشد. ایشان اساس ارزشهای معنوی را اسلام می دانند به هر حال، با وجود آسیب هایی که قبلاً طرح شد و جامعه «از خود باخته» به تدریج از ارزشهای معنوی و فرهنگ خود فاصله می گیرد و در نهایت آنها را از دست می دهد. حضرت امام این آسیب را از جدی ترین آسیب های اجتماعی و سیاسی می دانند در این خصوص می فرمایند:‏

«معنویات این کشور را اینها از بین برده اند... هم معنویات را از ما گرفتند و قوای انسانی را و هم اقتصاد مملکت را از بین بردند و همه جهات مادی را، هم خیانت به مادیات کردند و هم خیانت 


حضورج. 60صفحه 85

به معنویات و خیانتشان به معنویات عظیم تر بود از خیانتشان به مادیات.»9

‏ ‏

5ـ رواج گرایش به فساد

‏یکی از آسیب هایی که از طریق تبلیغات انجام می گیرد ترویج فساد و ارتشاء است که موجبات فساد در جامعه را به طرق مختلف مهیّا می نماید. حضرت امام در این خصوص می فرمایند:‏

«آنقدر که جوانهای ما را این مطبوعات فاسد و آن مجله های فاسدتر و آن رادیو و تلویزیونهای فاسدتر به فساد کشیدند معلوم نیست که مراکز فساد آنقدر به فساد کشیده باشند، این مجلات بود و این مطبوعات و این رادیو و تلویزیون و تمام این رسانه های گروهی بود که جوانهای ما را... به طرف فساد کشاند.»10

‏ ‏

ویژگیهای جامعه سالم

‏متفکرین جامعه شناس در بررسی آسیب های اجتماعی تصویری از خصوصیات و ویژگیهای جامعه سالم را ارائه می دهند که فهم آسیب شناس و ارائه راه حلها از نظر هر متفکر به شناخت تصورش از جامعۀ مطلوب و سالم خود است در این قسمت ویژگیهای مطلوب جامعه سالم از دیدگاه امام خمینی بیان می شود:‏

‏ ‏

1ـ تبدیل شدن به انسان اسلامی

‏امام خمینی وضعیت قابل قبول و سالم برای یک جامعه را زمانی می داند که مردم آن جامعه به «انسان اسلامی» تبدیل شوند از دیدگاه ایشان برای تبدیل شدن، انسانهای اسلامی سه مرحله وجود دارد:‏

‏الف) اسلامی شدن عقاید‏

‏ب) اسلامی شدن اخلاق‏

‏ج) اسلامی شدن عمل‏

‏حضرت امام در این مورد می فرمایند:‏


حضورج. 60صفحه 86

«... پیروزی این نیست که ما فقط طاغوت را از بین ببریم، پیروزی اصیل آن است که ما بتوانیم متبدل بشویم به یک موجود انسانی، الهی، اسلامی که همه کارهایمان، همه عقایدمان، همه اخلاقمان، همه اسلامی باشد.»11

‏ ‏

2ـ سعادت انسانها

‏مبحث «سعادت انسانها» در فلسفه سیاسی معاصر تعریف ویژه ای دارد که هدف غائی همه دولتها و ایجاد بستری جهت رسیدن به سعادت انسانها است. حضرت امام چنین نگرشی را دارند:‏

«از همه استمداد می کنم که با هم پیوستگی همه جانبه در راه بسط عدالت اسلامی که یگانه راه سعادت ملت است کوشا باشند.»12

3ـ برقراری و بسط عدالت اجتماعی

‏برقراری «عدالت اجتماعی» از دیگر ویژگیهای یک جامعه سالم می باشد که از اهداف بسیاری از تحولات محسوب می شود:‏


tahavol1

حضورج. 60صفحه 87

«در راه اهداف مقدسه اسلام که در رأس آن «بسط عدالت اجتماعی» و رفع بیدادگریها و بی فرهنگی هاست، کوشش می کنید.»13

‏ ‏

4ـ کسب استقلال روحی

‏حضرت امام خودباختگی را یکی از جدی ترین آسیب های اجتماعی و سیاسی جوامع می داند و به همین دلیل بازیافتن استقلال روحی را لازمه یک جامعه مطلوب می دانند.‏

«باید کوشش کنید آنچه را از دست داده اید، در طول مدت حکومت های دست نشانده که مهمتر از همه «استقلال روحی» است... بازیابید.»14

‏ ‏

ایجاد بستر اجتماعی مناسب جهت تربیت انسانی اسلامی

‏شرایط و ویژگیهای یک جامعه سالم که زمینه ساز تربیت انسان اسلامی است در صفحات قبل نقل شد در این بخش نیز شرایط لازم در خصوص تربیت انسان اسلامی بیان می شود.‏

‏حضرت امام راههای اصلاح جوامع آسیب دیده را در چند نکته طبقه بندی می نمایند:‏

الف: تبلیغ و تعلیم

‏ایشان اولین تلاش اصلاحی را در تبلیغ و تعلیم «ارزشهای مورد قبول» می داند:‏

«اولین فعالیت ما را در این راه، تبلیغات تشکیل می دهد... در همۀ عالم و همیشه همینطور بوده است. چند نفر با هم می نشستند، فکر می کردند، تصمیم می گرفتند و به دنبال آن تبلیغات می کردند.»15

ب) تهذیب

‏حضرت امام تهذیب را شرط اولیه برای امکان گسترش ارزشهای مطلوب می دانند، لذا همه خصوصاً جوانان را به پرهیز از آسیب های ایجاد شده سفارش می کردند.‏

«باید جوانهای تحصیل کرده از این هیاهوی اجانب خود را نبازند و سرگرم بساط عیش و نوشی که به دستور استعمار برای آنها و عقب نگهداشتن آنها فراهم شده است نگردند.»16

‏ ‏


حضورج. 60صفحه 88

متغیرهای نظام

‏وقتی صحبت از تغییر در جامعه مطرح است باید مشخص گردد که چه چیزی باید تغییر کند یا متغیّر کدام است؟ امام خمینی به سؤال فوق به درستی پاسخ گفتند: ایشان متغیرها را نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام اجتماعی، نظام آموزشی، نظام قضایی، محتوا و عملکرد نظام، ارزشهای مورد قبول و تغییر روحیه مردم مطرح فرمودند:‏

«مطلب مورد نظر این است که نظامی که مخالف نظام اسلام است، در همه چیز هم فرهنگش برخلاف نظام اسلام است، هم ارتشش و هم اقتصادش و هم سیاستش بایستی منقلب شود و نظام اسلامی تحقق پیدا کند.»17

«اینک کشور بر سر دو راهی مرگ و حیات، آزادی و اسارت، استقلال و استعمار، عدالت اقتصادی و استثمار قرار گرفته است. این حکومت، حیات ملی را باید نجات دهد، به مردم کشور، آزادی و به کشور استقلال را بازگرداند و به جای نظام استثماری عدالت اقتصادی را برقرار سازد.»18

‏ ‏

تغییر محتوا و عملکرد نظام

‏در اندیشه حضرت امام، تغییر نظام از این حیث مطلوب است که موجب تغییر عملکرد و محتوا شود:‏

«مجرد بودن رژیم اسلامی، این مقصد نیست. مقصد این است که در حکومت اسلامی، اسلام حکومت کند قانون حکومت کند... 19

الآن چشم همه متفکرین دنیا تقریباً دوخته شده است به ایران... الآن که جمهوری اسلامی در ایران مستقر شده است... آیا این نظام اسلامی در ایران چه اثری داشته است؟ همان مسائل سابق است... یا خیر... محتوا هم تغییر کرده است؟»20


حضورج. 60صفحه 89

‏امام خمینی در مورد تغییر ارزشها می فرمایند:‏

«ان شاءالله مبارزه با فساد می کنیم... مطبوعات را اصلاح می کنیم؛ رادیو را اصلاح می کنیم، تلویزیون را اصلاح می کنیم، سینماها را اصلاح می کنیم، تمام اینها به فرم اسلام باید باشد، تبلیغات، تبلیغات اسلامی... حدود اسلام را جاری می کنیم. خوف از اینکه غرب نمی پسندد نمی کنیم... تمام آثار غرب را ـ تمام آثار فاسده، نه آثاری که تمدن است ـ تمام اخلاق فاسده غربی را، تمام نغمات باطله غربی را خواهیم زدائید. ما یک مملکت محمّدی ایجاد می کنیم.»21

‏ ‏

عوامل و شرایط تغییرات اجتماعی

‏از منظر حضرت امام عواملی چون: نحوه توزیع قدرت و نظام تقسیم کار، جنبه ها و امور سازمانی، عناصر فرهنگی، امور غیبی، امور معنوی، اراده و نصرت الهی و... را می توان عوامل و شرایط تغییرات اجتماعی دانست.‏

‏ ‏

الف) نحوه توزیع قدرت و نظام تقسیم کار

1ـ ظلم

‏از دیدگاه امام «ظلم شدید» می تواند یکی از عوامل اصلی تغییرات اجتماعی باشد:‏

«یکی از [عواملی] که موجب پیروزی شماها شد، همین زیادی ظلم و زیادی اختناق که این اختناق وقتی زیاد شد، انفجار از آن پیدا می شود...»22

2ـ نفوذ و دخالت خارجی

‏از دیدگاه امام نفوذ و دخالت بیگانگان در تصمیم گیری نظام گذشته یکی از عوامل تغییر اجتماعی است:‏

«اساس این نهضت از دو جا سرچشمه گرفت. یکی از شدت فشار خارجی و داخلی و چپاولگریهای خارجی و داخلی و اختناقهای فوق العاده که در ظرف پنجاه و چند سال ایران و ملت ایران یک روز خوش ندید.»23

3ـ اختلاف طبقاتی

‏حضرت امام اختلاف طبقاتی را عاملی در جهت نارضایتی مردم و سوق دادن آنان به‏


حضورج. 60صفحه 90

‏مخالفت با نظام سیالی حاکم و گرایش به سمت ایدئولوژی و تشکیلات مخالف می داند:‏

«این کاخهای مجلل، آسمانخراش و آن کامجویی های رؤیایی سلاطین جور و حکومت های باطل که با دسترنج ملتها فراهم شده است، مردم را به سوی حزبهای منحرف می کشاند.»24

 

ب) جنبه ها و امور سازمانی

‏حضرت امام بر هم خوردن نظام سیاسی جامعه را یکی از عوامل تغییر می داند. ایشان در موارد فراوانی روی کار آمدن «رضاخان» توسط انگلیس را از نشانه های تغییرات اجتماعی جامعه ایران می داند و در مقابل از ثبات نظام سیاسی به عنوان مانع تغییرات یاد کرده است.‏

‏ ‏

ج) وضعیت نظام آموزشی و تربیتی جامعه

‏از دیدگاه امام در نظام آموزشی و تربیتی جامعه از عوامل مؤثر در تعیین وضعیت جامعه است در این خصوص می فرمایند:‏

«منشأ همه گرفتاریهای یک کشور از دانشگاه هست و حوزه های علمی و منشأ همه سعادتها، مادی و معنوی از دانشگاه است و حوزه های علمی... اگر دانشگاه فاسد بشود، یک کشور فاسد می شود.»25

‏ ‏

د) عناصر فرهنگی

1ـ آگاهی و بیداری مردم

‏حضرت امام آگاهی و بیداری مردم علی الخصوص نسل جوان، روشنفکران و تحصیل کردگان را یکی دیگر از عوامل تغییر در جامعه می داند. ضمن اینکه آگاهی در عمل تأثیر می گذارد.‏


حضورج. 60صفحه 91

«نقطه روشنی که در این آخر عمر برای من امیدبخش است، همین آگاهی و بیداری نسل جوان و نهضت روشنفکران است که با سرعت در حال رشد است و با خواست خداوند تعالی به نتیجه قطعی که قطع ایادی اجانب و بسط عدالت اسلامی است، خواهد رسید.»26

2ـ رشد سیاسی

‏همانطور که اشاره شد رشد سیاسی یکی از عوامل اصلاح و تغییر در جامعه می باشد:‏

«لکن آنچه موجب امید و آرامش است، طلیعه بیداری ملت و «رشد سیاسی» طبقات مختلفه است. از رشد ملت است که نقشه های شوم اجانب که به دست شاه باید اجرا شود، مواجه با مخالفت ملت می شود.»27

3ـ توجه به مصائب و مشکلات

چنانکه قبلاً در مبحث «آگاهی و بیداری مردم» مطرح شد آگاهی بر ظلمها و فسادها و مشکلات از عوامل بسیار مهم در اصلاح جامعه می باشد: جنایات آنها اوج گرفت، ملت هم کم کم طاقتش تمام شد و انقلاب کرد.28

4ـ تبلیغات

‏از دیدگاه امام تبلیغات می تواند هم در اصلاح جامعه و هم در تخریب جامعه مؤثر باشد:‏

«آقایان خیال نکنند که مطلب تمام شد، حال باید دیگر رها کنیم. خیر مطلب مهم است و از این به بعد همه با هم باشیم. تبلیغات ما باید قوی تر باشد از سابق...»29

5ـ مخالفت ملّت

‏اعتراضات دسته جمعی و مخالفت های عمومی از دیدگاه امام نیز یکی از راههای تغییر و انقلاب می باشد.‏

«از رشد ملت است که نقشه های شوم اجانب که به دست شاه باید اجرا شود مواجه با مخالفت ملت می شود.»30

«اگر ملت یک وقتی نارضایتی پیدا کرد، اگر امروز صحبت نکنند چند روز دیگر صدایشان درمی آید... آن روزی که ملت صدایش دربیاید دیگر نمی تواند یک قدرتی با آن مقابله بکند...»31

‏ ‏

امور غیبی، امور معنوی، اراده و نصرت الهی

‏از دیدگاه حضرت امام امور معنوی، امور غیبی و اراده و نصرت الهی می تواند یکی از عوامل تغییرات اجتماعی در جوامع اسلامی باشد.‏


حضورج. 60صفحه 92

«شما با توجه به خدا، با توجه به ائمه اسلام، با توجه به قرآن، این سدها را شکستید، سدهایی که همه گمان می کردند ممتنع است، شکستن آن... حسابهای مادیین باطل شد... غیرمعقول بود. یک ملتی که هیچ ندارد، بر قدرتهایی که همه چیز دارند، غلبه کند.»32

«این دست غیب است که این تحولات را در کشور ما ایجاد کرده است. اگر شما گمان کنید که تمام بشر و تمام قوای انسانی جمع بشوند و بتوانند یک قلب را تحویل و تحوّل بدهند، هرگز نخواهد شد. این خداست که در یک شب کانّه قلبهای این ملت را متحول کرد و تمام این ملت را در مقابل آن قدرتهای بسیار عظیم شیطانی به ایستادگی واداشت و دست همۀ قدرتها را از کشور شما کوتاه کرد و این قدرت الهی است که به جنگ زده های ما، به عزیزان ما... قدرت عنایت کرده است... این ملت را خدای تبارک و تعالی با دست عنایت خودش و با قدرت کامله خودش قدرتمند کرد و متحول کرد...»33

‏ ‏

نتیجه گیری

‏تحولات اجتماعی مجموعه ای از تغییرات بنیادی در یک جامعه است که لزوماً یک پدیده جمعی است که شرایط و شکل زندگی یا زمینه فکری و روحی بخش وسیعی از یک جامعه را دگرگون می سازد. تحولات اجتماعی از نکات بسیار برجسته و مورد توجه حضرت امام بوده است.‏

‏در بررسی آثار و اندیشه های اجتماعی حضرت امام عنصر دگرگونی ارزشها و وصول به جامعه مطلوب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چنانکه انقلاب اسلامی ایران با رهبری ایشان و با پشتوانه دینی و اعتقادی و با ایجاد دگرگونی و تغییرات اساسی در افکار و عقاید و ارزشهای انسانی منشأ تغییرات و تحولات اجتماعی  شد. از نگاهی دیگر ایشان با تمسک به روشهای مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت گرایی، از جمله تبلیغات، تظاهرات و اعتصابات، حرکت ارزشی جمعی را در جهت وصول به جامعه مطلوب، سامان داد. از دیدگاه امام، اساس تحولات و تغییرات اجتماعی و حرکت به سوی جامعه اسلامی ایده آل آگاهی و بیداری مردم است. امید است همواره همه آزادگان جهان با بهره گیری اندیشه های تابناک بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران گامی در جهت تحولات اجتماعی و جستجوی جامعه مطلوب بردارند.‏


حضورج. 60صفحه 93

‏پی نوشتها:‏

‏1. چهل حدیث، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 309 ـ 310.‏

‏2. صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 2، ص 358.‏

‏3. ولایت فقیه، امام خمینی، ص 41.‏

‏4. صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 1، ص 22.‏

‏5. همان منبع، ج 16، ص 388.‏

‏6. همان منبع، ج 4، ص 318.‏


h

7. همان منبع، ج 12، ص 109.‏

‏8. همان منبع، ج 2، ص 253.‏

‏9. همان منبع، ج 9، ص 245.‏

‏10. همان منبع، ج 13، ص 156 ـ 157.‏

‏11. همان منبع، ج 8، ص 271.‏

‏12. همان منبع، ج 3، ص 327.‏

‏13. همان منبع، ج 3، ص 113.‏

‏14. همان منبع، ج 2، ص 346.‏

‏15. صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 2، ص 254.‏

‏16. همان منبع، ج 4، ص 456.‏

‏17. همان منبع، ج 4، ص 358 ـ 359.‏

‏18. همان منبع، ج 8، ص 271 ـ 272 و 281.‏

‏19. همان منبع، ج 2، ص 274 ـ 275.‏

‏20. همان منبع، ج 8، ص 443.‏

‏21. همان منبع، ج 2، ص 346.‏

‏22. همان منبع، ج 8، ص 85.‏

‏23. همان منبع، ج 13، ص 414.‏

‏24. همان منبع، ج 3، ص 114.‏

‏25. همان منبع، ج 7، ص 344.‏

‏26. همان منبع، ج 6، ص 284.‏

‏27. همان منبع، ج 3، ص 113.‏

‏28. همان منبع، ج 2، ص 313.‏

‏29. همان منبع، ج 6، ص 284.‏

‏30. همان منبع، ج 15، ص    .‏

‏31. همان منبع، ج 7، ص 136.‏

‏32. همان منبع، ج 15، ص 382.‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 60صفحه 94