پایه ها و راهبردهای اخلاقی کرامت انسانی در بینش و منش امام خمینی

پایه ها و راهبردهای اخلاقی

کرامت انسانی در بینش و منش

امام خمینی

 مهدی سلطانی زمانی

‏ ‏

چکیده

‏یکی از بنیادی ترین مبانی تعامل اخلاقی بر اساس آموزه های دین مدارانه امام خمینی که در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی بشریت نمایان است، کرامت انسانی است.‏

‏در اندیشه امام خمینی انسان، آنگاه انسان است و به کرامت انسانی متّصف و دست یافته است که خاک وجودش با زلال دانش و بینش درهم آمیزد و صنعتی نوین در قالب اخلاق و منش متعالی از آن تولّد یابد، به گونه ای که در این میدان، دانش به مثابه ابزار و ضرورت، بینش و ایمان به منزله گذرگاه و اخلاق مقصد و نتیجه نهایی محسوب گردد. ایشان، پایبندی به شریعت، پرهیز از خودمحوری و باور به مقامات معنوی را از اصول بنیادین سلوک اخلاقی، تفکّر، عزم آهنین، خودسازی درونی، تذکّر مداوم و اخلاص را از راهبردهای اساسی و عملی اخلاق در دست یابی به کرامت انسانی دانسته اند و محور تبلور این پایه ها و راهبردها را در وجود انسان، نگاه هدفمند و ارزشی به ساحت عمل و تقرّب الهی به شمار آورده اند.‏

‏سعی نگارنده در این مقاله آن است که پایه های سلوک اخلاقی و راهبردهای اساسی مذکور ‏


حضورج. 60صفحه 24

‏را در کسب و پرورش کرامت انسانی و تعامل اخلاق با آن از منظر امام خمینی تشریح نماید و نشان دهد که ایشان بیش از آن که از مسلک های فلسفی و عرفانی خاصّی جهت رسیدن به کرامت انسانی و بالندگی، حفظ و رشد آن در اخلاق فردی و اجتماعی خویش متأثّر باشند، روحشان از آبشخور رهنمودهای قرآن و عترت سیراب شده است؛ زیرا جامعیت، فراگیری و تعادل رفتاری ایشان گواه این مدعاست.‏*

‏ ‏

مقدمه

‏دانش و بینش، دو مشخّصه عمدۀ حیات بشری و وجه تمایز آن با سایر نمودهای حیات در پهنۀ گیتی محسوب می گردند و با رهیابی این دو عنصر ارجمند به ساحت عمل مخلصانه، حرمت و کرامت انسانی شکل می گیرد و بدون آنها آدمی چون ظرفی گلین خواهد بود که در آن جواهراتی چند نهاده اند، بی آن که ظرف، کمترین ارزش افزوده یافته باشد. از دیدگاه امام خمینی انسان، آنگاه انسان است و به کرامت انسانی دست می یابد که خاک وجودش با زلال دانش و بینش در هم آمیخته و صنعتی نوین در قالب اخلاق و منش متعالی از آن تولّد یابد، بنابراین اخلاق، عصارۀ همه ارزشهای ذاتی و اکتسابی انسان و چکیده تعالیم آسمانی پیامبران است.‏1‏ دانش نیز در این میدان با تمام ارجمندی هایش نقش ابزار و ضرورت را دارد که می تواند در دست یابی آدمی به اخلاق و عمل متعالی یاری رساند. این نظر برگرفته از قرآن کریم است که می  فرماید: «یرفَع اللهُ الذّینَ آمَنوا مِنْکُم وَالذّینَ اوتُوا العِلْمَ درجاتٍ واللهُ بِما تَعملون خَبیرً»‏2

‏خداوند اهل ایمان و برخورداران از دانش را از میان شما انسانها بر اساس درجات و مراتب، رفعت می بخشد و خداوند به آن چه انجام می دهید؛ بس آگاه است.‏

‏از آیه مذکور اینگونه استفاده می شود که علم و ایمان، دانش و بینش به منزله دو عدد هستند که در یکدیگر ضرب شده و حاصل ضرب آنها کرامت انسانی در سایه سار اخلاق و عمل خالصانه است.‏

‏امام خمینی در بینش رهروان عرفان عملی و شیفتگان کرامت و منش انسانی به مثابه انسانی ‏


حضورج. 60صفحه 25

‏نمونه و خودساخته و ذوب شده در اخلاق الهی به شمار می روند که ایشان را جذابیت و محبوبیت بخشیده و تا اوج یک قهرمان در قلب یک ملّت بالا برده است. در حقیقت ایشان تالی تلو پیامبر اعظم «صلی الله علیه و آله» بودند که خداوند در توصیف آن بزرگوار فرموده: «و انَّکَ لَعلی خُلُقٍ عظیم»‏3‏ همانا تو از اخلاق و منش بس عظیم برخورداری.‏

‏امام خمینی به عنوان یکی از وارثان خط انبیا و اولیای الهی چهره ای است که باید بخش عظیمی از موفقیت های وی را در شخصیت عملی، اخلاقی و کرامت انسانی او جست و جو کرد و این نکته را دریافت که طرح و بررسی چنین موضوعی از دیدگاه آن رهبر فرزانه، بسیار به جا، شایسته و مؤثّر است. لذا قبل از ورود به مباحث اصلی مقاله ضرورت دارد که نگاهی هر چند اجمالی به مسلک های اخلاقی در بینش امام خمینی داشته باشیم تا ضمن اثبات اظهار فوق نشان دهیم که ایشان بیش از آن که از مسلک های فلسفی و عرفانی خاصی جهت حصول به کرامت انسانی و بالندگی آن در اخلاق فردی و اجتماعی خویش متأثّر باشند، روحشان از آبشخور رهنمودهای قرآن و عترت سیراب گردیده است.‏

‏ ‏

1. اخلاق زیستی و همسازی اجتماعی

‏این جنبه ساده ترین و بسیط ترین نگاه به مقولۀ اخلاق است، با این توضیح که انسان در جامعه متولد می شود و ناگزیر است که در میان جامعه به نیازهای خود پاسخ گوید، اما نیازها و منافع انسانها با یکدیگر ناسازگاری دارد. آرمانها و خواسته های انسان گسترده است و منابع تأمین آن محدود. با این شرایط اگر انسان بخواهد بدون ضابطه و قانونی عمل کند و رفتاری را از خود بروز دهد، به زودی با واکنش های شدید مواجه شده، منافع خود را از دست می دهد، لذا انسان برای دستیابی به لذایذ زندگی و برخورداری از رفاه و آسایش، ناگزیر باید رفتار اجتماعی خود را به گونه ای سامان دهد که تأمین کننده لذت و رفاه او باشد و این سامان دهی و ضوابط و روشهای آن «اخلاق» نامیده می شود. و خصلت هایی چون خوش رویی، نرم خویی، آرامش، خوش زبانی و... از خصلت های مثبت آن به شمار می رود. به طور کلی، این مسلک اخلاقی با نقایصی روبروست که‏


حضورج. 60صفحه 26

‏از این قرار است:‏

‏1ـ این مسلک، تنها به تنظیم ظاهری روابط اجتماعی انسانها نظر دارد و به نیت و باور که پایه ای اساسی در رسیدن به کرامت انسانی توجّه ندارد و نمی اندیشد.‏

‏2ـ در این نوع اخلاق، انگیزه اصلی از توجّه به آن، منافع فردی و دنیوی است، نه شخصیّت معنوی و کرامت انسانی.‏

‏3ـ پشتوانه اخلاق زیستی، احساس های زودگذر عاطفی، مصالح شخصی و عادت ها یا رسومات ملی است، نه توجه و کمک به بالندگی کرامت فردی و اجتماعی خویشتن و همنوع خود.‏

‏4ـ در این نگرش، اخلاق، امری اعتباری و صوری است و در شرایط گوناگون تعریف ها و نمودهای متفاوت و گاه متضاد دارد، که به تنهایی نمی تواند در تحقّق راهبردهای اساسی اخلاق در پرورش کرامت انسانی مؤثّر باشد.‏ 4

‏ ‏

2. اخلاق عقلی و فلسفی

‏در این نگرش، عقل محور اصلی تشخیص خیر و کمال است و آنچه را عقل خیر و کمال ‏


حضورج. 60صفحه 27

‏تشخیص دهد، باید مورد عمل قرار گیرد. در این مسلک، علّت ناهنجاری های اخلاقی، جهالت و کم خردی است و برای مبارزه با فساد اخلاقی، باید به رشد دانش و تعقّل همّت گمارد؛ زیرا به اعتقاد فیلسوفان، نیکوکاری، بسته به تشخیص نیک و بد، یعنی دانایی است و فضیلت چیزی جز دانش و حکمت نیست و مبنای آن بر پایه اصول اولیه اخلاق سقراطی؛ یعنی حکمت، شجاعت، عفت، عدالت و خداپرستی استوار است و کرامت انسانی بر پایۀ عقل پرورش یافته و رشد می کند، ولی عقل نیز چون دانش در تعامل اخلاق و کرامت انسانی نقش ابزاری داشته و به تنهایی پاسخگوی مصالح عملی و تعالی بشری در همه رفتارهای فردی و اجتماعی نمی باشد.‏

‏موارد مذکور از اعتقادات فیلسوفان است که خود در نقد آن چنین می گویند:‏

«چون نیکوکاری بسته به تشخیص نیک و بد، یعنی دانایی است، بالاخره فضیلت به طور مطلق جز دانش و حکمت چیزی نیست، اما این دانش چون در مورد ترس و بی باکی، یعنی علم به این که از چه باید ترسید و از چه نباید ترسید ملحوظ شود، «شجاعت» است، و چون در رعایت مقتضیات نفسانی به کار رود «عفت» خوانده می شود، و هرگاه علم به قواعدی که حاکم بر روابط مردم بر یکدیگر می باشد منظور گردد «عدالت» است و اگر وظایف انسان نسبت به خالق در نظر گرفته شود، دینداری و خداپرستی است و این فضایل پنج گانه از اصول اول اخلاق سقراطی بوده است و لذا این اصول جنبۀ مقدماتی و ابزاری داشته و در تعامل اخلاق و کرامت انسانی به تنهایی کارساز نیست.» 5

‏ ‏

3. اخلاق عرفانی و سیر و سلوکی

‏این مسلک با پیراستن دل از آلودگی ها و آراستن آن به زیور «محاسن اخلاق» از راه ریاضت و مجاهدت می کوشد تا حقیقت را در آن متجلّی گرداند. در این مسلک، حرکت قلبی و عملی مورد نیاز است نه حرکت عقلی و فلسفی. در نگاه عرفان، انسان با تزکیه نفس، راه تعالی می پوید و از معبر قلب به قرب الهی و کرامت انسانی دست می یابد و درد خداجویی و عشق به کمال الهی را تازیانه سلوک می شناسد و خطّ سیر و سلوک را در اخلاق درد و قوس صعود و نزول می بیند و مخاطبان خود را در سطحی خاص و آشنا به عرفان می شناسد.‏6


حضورج. 60صفحه 28

‏امام خمینی از آن جهت که فیلسوفی عارف است، در همه میادین مذکور دستی قوی داشته و محور تبلور این مسالک را در وجود بشری و دست یابی وی به کرامات انسانی متفاوت از نگاه های فوق می شمرند. ایشان مخاطبان مسلک های اخلاقی را به ویژه در عرفان، مخاطبان عام دانسته و نه تنها خود در آن سطح حرکت نموده اند، بلکه همگان را دعوت به تحرک در این مسیر کرده و فرموده اند:‏

«طریقت جز از راه شریعت و متعامل با آن امکان پذیر نیست و کسانی که نام «اهل الله» بر خویش نهاده و از ظاهر و باطن خویش بی خبرند، مشتی قلندر و خودبین هستند».7

‏ایشان جریان های ساختگی و ریاضت های صوفی گرانه و باطنی گری را نفی کرده و کسب فضایل اخلاقی و کرامت انسانی را بیش از آن که از مسلکهای فلسفی، اجتماعی و عرفانی خاصّی ممکن و متأثّر باشد، از رهنمودهای قرآن و عترت امکان پذیر دانسته اند و توجّه به چشمه های فیاض قرآن و عترت را دلیلی بر فراگیری و جامعیت رفتاری بندگان مقرب الهی به شمار آورده اند. این است که وقتی به تجزیه و تحلیل و نقد کتابهای اخلاق می پردازد، از افراط و تفریط هایی که جامعیت نگاه و بینش قرآن و عترت را وا نهاده اند، انتقاد نموده و می نویسد:‏

«حتّی علمای اخلاق هم که تدوین این کتب کردند، یا به طریق علمی ـ فلسفی بحث و تفتیش 


حضورج. 60صفحه 29

نمودند، مثل کتاب شریف «طهاره الاعراق» محقّق بزرگ ابن مسکویه، و کتاب شریف «اخلاق ناصری» تألیف حکیم متألّه و فیلسوف متبحّر افضل المتأخرین نصیرالمله والدین (قدس الله نفسه الزکیه) و بسیاری از قسمت های کتاب «احیاء العلوم غزالی» و این نحو تألیف علمی را در تصفیه اخلاق و تهذیب باطن تأثیر به سزا نیست، اگر نگوییم اصلاً و رأساً نیست و یا از قبیل تاریخ اخلاق است که صرف وقت در آن، انسان را از مقصد اصلی باز می دارد.» 8

‏ ‏

پایه های سلوک اخلاقی در کسب و پرورش کرامت انسانی

‏روش عرفانی و سلوک اخلاقی در بینش و منش امام خمینی، جهت کسب و پرورش کرامت انسانی دارای اصول بنیادین و پایه های اساسی است که مهمترین آنها موارد ذیل است:‏

‏ ‏

1. پایبندی به شریعت

‏انسان با توجه به محدودیت های خاص ذهنی و عملی خود، بیشتر نگاه جامع به مسائل را فرو می نهد و در میدان باور و عمل گرفتار افراط و تفریط می شود. از این رو در زمینه تزکیه معنوی و کرامت انسانی و اخلاقی نیز گروهی کاملاً ظاهر گرا و عده ای به شدت باطن گرا شده اند. در حالی که کرامت انسانی و آیین متعالی برای امت وسط، اعتدال در تمسّک به ظاهر و اهتمام به باطن است، به طوری که هیچکدام آسیب نبیند و حق هر یک ادا شود. امام خمینی در این زمینه می نویسد:‏

«و بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی شود مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت. و تا انسان متأدب به آداب شریعت حقه نشود، هیچیک از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود و به کرامت انسانی نرسد، و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منکشف شود.» 9

‏در موردی دیگر درباره التزام به آداب شریعت می نویسد:‏

«و این یکی از مهماتی است که باید نفوس ضعیفۀ ما به آن خیلی اهمیت دهند و مراقبت کنند که آثار ایمان در جمیع ظاهر و باطن و سرّ و علن، نافذ و جاری باشد.»10


حضورج. 60صفحه 30

tarh12. آموختن از استاد و پرهیز از خودمحوری

‏امام با الهام از آیات قرآن کریم که ارسال رسولان و تعیین اسوه و الگوی عملی را برای تزکیه و تهذیب نفس و کرامت و تعالی انسان ها ضروری دانسته است و نیز آیاتی چون آیات مربوط به رویارویی موسی «علیه السلام» با فردی که سمت استادی بر او داشت ـ خضر نبی «علیه السلام» ـ و نیز با توجّه به این که حرکت بدون راهنما در مسیر سلوک عرفانی و اخلاقی و کسب کرامت انسانی، به طور معمول لغزشگاه های فراوان داشته و در عمل دیده شده است که رهپویان بی راهنما گرفتار ضلالت و کجروی شده اند و رهزنان راه بر آنان بسته اند، بر این نکته تأکید دارد که سالک طریق عرفان که تزکیه و تهذیب اخلاقی ثمره طبیعی و ضروری آن است، می بایست به استادی بصیر و آموزنده اقتدا کند و با امامی وارسته در راه دستیابی به کرامت انسانی و تقرّب به خداوند و رهایی از نفس، عروج نماید.‏11

‏امام خمینی این توصیه را از مکتب اهل بیت «علیهم السلام» دارد که امام سجاد «علیه السلام» فرموده اند:‏

«کسی که از ارشاد و راهنمایی حکیمی فرزانه برخوردار نباشد، تباه می شود.» 12


حضورج. 60صفحه 31

‏امام در مجالی دیگر به پرسش و شبهه ای دیگر پاسخ داده و تصریح کرده است:‏

«لازم و ضروری است که این عمل (میزان مدارا با نفس و اندازۀ نیاز واقعی آن به لذّتهای حلال) با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردی کامل و راهبری دانا و توانا که دلیل راه باشد، انجام گیرد.

 

طیّ این مرحله بی همرهی خضر مکن   ظلمات است بترس از خطر گمـراهی

و اگر کسی را نفس و شیطان غرور دهد، که خود هادی خویشتن به کرامت انسانی بوده و با وجود قرآن، و علم شریعت که جمله بیان خداست، سالک را چه احتیاج به دلیل است؟ جواب این است که شک نیست که این راه جز با چراغ شریعت و هدایت قرآن نمی توان طی کرد... چنان که در امراض جسمی به طبیبی نیاز است همچنین در امراض قلبی و بیماری های روحی تنها دسترسی به علم شریعت کافی نخواهد بود، بلکه باید تعیین داروهای معنوی با نظر طبیب متخصّص باشد که فرمود: طبیب دوار بطبه قد أحمی مواسمه و أحکم مراسمه.» 13

‏بر این اساس، امام در مباحث اخلاقی خود نیز، دانشوران حوزه های علمیه را جهت پرورش کرامت انسانی در درون و تخلّق به اخلاق الهی به تعیین استاد اخلاق برای خویش دعوت می نمود و می فرمود:‏

«چگونه است که علم فقه و اصول استاد و مدرّس لازم داشته باشد، ولی علوم معنوی و اخلاق نیاز به معلّم نداشته باشد.» 14

‏ایشان به سرگذشت موسی و خضر و آیه قرآن استناد جسته که خداوند می فرماید: (قال له موسی هل أتّبعک علی أن تعلّمن ممّا علّمت رشداً)‏15

‏همچنین با استفاده از این آیات بیست ادب از آداب تعلیم و تعلّم را استفاده کرده و مورد استناد قرار داده است و با استفاده از آیات مربوط به خدمت موسی در محضر شعیب، نتیجه می گیرد که آن خدمت نیز در باطن امر، درس آموزی از محضر پیامبری از پیامبران الهی بوده است.‏16

‏ ‏

3. باور به مقامات معنوی

‏امام خمینی یکی از موانع دستیابی به کرامت انسانی و مراتب معنوی را انکار و ناباوری ‏


حضورج. 60صفحه 32

‏کرامت و مقامات معنوی می داند، چرا که وقتی انسان منکر امری بود، در راه دستیابی به آن تلاش نمی کند. از این رو به نظر ایشان بدترین آفت اصلاح نفس و مانع آدمی در حصول کرامت انسانی، بی اعتنایی و بی اعتمادی به مراتب کمال است.‏

«بدترین خارهای طریق کمال و وصول به مقامات معنویه که از شاهکارهای بزرگ شیطان قطّاع الطریق است، انکار مقامات غیبیه معنویه و مدارج کرامت انسانیه است، که این انکار و جحود، سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را که براق وصول به کمالات است می میراند و آتش عشق را که رفرف معراج روحانی کمالی است، خاموش می کند، پس انسان را از طلب بازمی دارد.»17

‏ ‏

راهبردهای اخلاقی در پرورش کرامت انسانی

‏امام خمینی برای تهذیب و تزکیۀ نفس و پرورش کرامت در نهاد انسانی و به تبع آن سیر و سلوک اخلاقی، مراحل و راهبردهایی را برمی شمارد که با منازل سیر و سلوک و مراتب خودسازی و کرامت گرای اهل اخلاق اندکی تفاوت دارد. اصحاب اخلاق و عرفان، چهار منزل، هفت منزل، چهل میدان تا صد مرحله، بیش و کم شمرده اند، اما امام خمینی این مراحل را «مجاهدۀ با نفس» نامیده و در چهار مرتبه دانسته است: تفکّر، عزم، مشارطه، مراقبه و محاسبه و تذکّر پیوسته.‏

‏ ‏

تفکّر

‏بدان که  اوّل شرط مجاهدۀ با نفس و حرکت به جانب حق تعالی «تفکّر» است... و تفکّر در این مقام عبارت است از آن که انسان لااقل در هر شب و روز مقداری ـ ولو کم هم باشد ـ فکر کند در این که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را برای او فراهم کرده، و بدن سالم و قوای صحیحه که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کسی را حیران می کند به او عنایت کرده، و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده، و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتاب ها نازل کرده و راهنمایی ها نموده و دعوتها کرده، آیا وظیفۀ ما با این ‏


حضورج. 60صفحه 33

‏مالک الملوک چیست؟‏18‏ همچنین امام در تأکید بر ضرورت تفکّر در هدف آفرینش و فرجام هستی می فرماید:‏

«امید است این تفکّر که به قصد مجاهدۀ با شیطان و نفس امّاره است، راه دیگری برای تو بنمایاند و موفّق شوی به منزل دیگر از مجاهده.» 19

«بدان که از برای تفکّر فضیلت بسیار است، و تفکّر، مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است و مقدمه لازمۀ حتمیۀ سلوک و کرامت انسانیت است، و در قرآن شریف و احادیث کریمه تعظیم بلیغ و تمجید کامل از آن گردیده...».20

‏امام خمینی برای تفکّر در مسیر کسب کرامت انسانی و مجاهدۀ نفسانی، درجات و مراتبی قائل است که هر مرتبه نتایجی دارد، مانند تفکّر در حق و اسماء و صفات و کمالات او، یا تفکّر در لطایف صنعت و اتقان نظام آفرینش و دقایق خلقت و اسرار هستی، افلاک، نظم سیارات و اسرار آفرینش خود انسان که پس از این جای تردید و غفلت نمی ماند:‏

‏«آیا پس از این تفکّر، عقل شما محتاج به مطلب دیگری است برای آن که اذعان کند به آن که یک موجود عالم قادر حکیمی که هیچ چیزش شبیه به موجودات دیگر نیست، این موجودات را با این همه حکمت و نظام و ترتیب متقن ایجاد فرموده: (افی الله شکٌ فاطر السموات والارض.)»‏21

‏...تفکر در احوال نفس است که از آن نتایج بسیار و معارف بی شمار حاصل شود.‏22

‏ ‏

عزم

‏دومین راهبرد اخلاقی در پرورش کرامت انسانی و مجاهدۀ نفسانی، «عزم» است. که عبارت است از: «بناگذاری و تصمیم بر ترک معاصی، و فعل واجبات، و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات، و بالاخره عزم آهنین بر این که ظاهر و صورت خود را انسان، عقلی و شرعی نماید».‏23

‏امام خمینی به نقل از مشایخ خود درباره اهمیت عزم می نویسد: «عزم، جوهرۀ انسانیت و میزان امتیاز انسان است؛ و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست.»‏24‏ و در جای دیگر می نویسد: «عزم و ارادۀ قویه در آن عالم خیلی لازم است و کارکن است. میزان یکی از مراتب‏


حضورج. 60صفحه 34

‏اهل بهشت، که از بهترین بهشت هاست، اراده و عزم اوست، که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد نه کرامت یافته و نه دارای آن بهشت و مقام عالی شود.»‏25

‏این قدرت و نفوذ اراده برای پرورش کرامت انسانی و مجاهده با نفس بسیار لازم و کارساز است؛ زیرا آن که اراده اش خمود و عزمش مرده است، نخستین گام سیر را نمی تواند بردارد و همواره در معرض خطر و سقوط است و بازیچه هوس هاست. برای ترک محرّمات، انجام واجبات و التزام به آداب شریعت، نفسی می خواهد که صاحب عزمی مقتدر و اراده ای مصمم باشد.‏

«ای عزیز، بکوش تا صاحب عزم و اراده شوی، که خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صوری بی مغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است و جرأت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم کند و این جوهر شریف را از انسان می رباید.»26

‏امام خمینی دومین راهبرد اخلاقی در پرورش کرامت انسانی و تهذیب نفس را مستند به این آیه شریفۀ قرآن می داند: (فإذا عزَّمت فَتوکَّلْ علی الله إِنَّ اللهَ یُحِب المتوکّلین.)‏27

‏ ‏

مشارطه، مراقبه و محاسبه

‏امام پس از تفکّر و عزم برای پرورش کرامت انسانی و جهاد با نفس و خودسازی، مشارطه، ‏


حضورج. 60صفحه 35

‏مراقبه و محاسبه را ضروری دانسته است:‏

«مشارطه آن است که در اوّل روز مثلاً با خود شرط کند که امروز برخلاف فرمودۀ خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد. ...پس از این مشارطه وارد «مراقبه» شوی و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن؛ و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرمودۀ خداست، بدان که این از شیطان و جنود اوست که می خواهند تو را از شرطی که کرده ای بازدارند... و به همین حال باش تا شب که موقع محاسبه است، و آن عبارت است از این که حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کردی که آیا به جا آوردی، و با ولی نعمت خود در این معامله جزئی خیانت نکردی.»28

«اگر مثلاً حساب ما، درست بود و خود ما قیام به محاسبه خود کرده، وحشت از حساب نداشتیم، زیرا که آنجا حساب عادلانه و محاسب عادل است، پس ترس ما از حساب، از بدحسابی خود ماست.»29

‏ ‏

تذکّر پیوسته

‏از امور دیگری که یاور انسان در دستیابی به کرامت انسانی و مجاهدۀ او با نفس و شیطان است، «تذکّر» می باشد و به فرمودۀ امام: «یاد خدای تعالی و نعمت هایی که به انسان مرحمت فرموده.»‏30

«بدان که تذکّر از نتایج تفکّر است، و لهذا منزل تفکّر را مقدم دانسته اند از منزل تذکّر. جناب خواجه عبدالله فرماید: ... «تذکّر فوق تفکّر است، زیرا که این طلب محبوب است و آن حصول مطلوب.» تا انسان در راه طلب و دنبال جست و جوست، از مطلوب محجوب است.»31

‏در دیدگاه امام خمینی یاد تمام و کمال الهی راه حصول به کرامت انسانی و لقاء خدا و عامل تقرّب به درگاه آن ذات لم یزلی است. ایشان با استفاده دقیق و لطیفی از قرآن این برداشت اخلاقی و عرفانی را یادآور شده اند:‏

«...بدان ای عزیز که تذکّر تام از حضرت حق و توجّه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس، موجب گشوده شدن چشم باطن قلب شود که به آن لقاءالله که قرّة العین اولیاء است حاصل گردد. در نتیجه معرفت و کرامت نفسانی مقدمه ای می شود برای حرکت در مسیر معرفت الهی؛32 که: (والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا...)33


حضورج. 60صفحه 36

‏غفلت از یاد خدای تعالی و اشتغال به لهو و لعب و هوس های نفسانی و خواسته های دنیایی دریچه  های کرامت را به روی آدمی می بندد و سخت ترین مانع و آفت در مسیر رستگاری وی به شمار می آید. این عامل به طور کلّی انسان را از کرامت، بصیرت و حقیقت باز می دارد: «اگر نفوس، یکسره متوجّه دنیا و تعمیر آن باشد و منصرف از حق باشند، گرچه اعتقاد به مبدأ و معاد هم داشته باشند، منکوس هستند و میزان در انتکاس قلوب، غفلت از حق و توجه به دنیا و تعمیر آن است.»‏34

‏ ‏

اخلاص، توصیه محوری امام خمینی در تعامل اخلاق و کرامت انسانی

‏از توصیه های مهم امام خمینی در تثبیت و استواری کرامت انسانی و حفظ مراتب عالیه اخلاق‏35‏، که بدان بسیار توجه داشته و با استناد به آیات قرآنی همواره بدان اهتمام می ورزیده، خالص کردن انگیزه ها و اعمال برای خداوند است، اخلاص، هم در نیّت و هم در عمل؛ زیرا میزان و معیار در اعمال، انگیزه هایی هستند که مقصد اعمال قرار می گیرند. در این مسیر هرگونه قصد و آهنگ غیرالهی، یک نوع شریک قائل شدن برای خدا و ضد توحید به حساب می آید، انگیزه هایی چون خودبینی، خودخواهی، غرور، عجب، تحقیر دیگران، تظاهر و خودستایی و... «شرک خفی» ‏


حضورج. 60صفحه 37

‏نامیده می شود و باعث بیگانه شدن از حق هستند. «میزان در عرفان و حرمان، انگیزه است، هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیک تر باشند و از حجب و حتّی حجب نور وارسته تر، به مبدأ نور وابسته ترند، تا آنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است.»‏36

‏شرک، هرگونه دخالت رضای غیر حق در اعمال ـ به ویژه اعمال عبادی ـ است، چه رضای خود و چه رضای دیگران. امام با استناد به آیات شریفۀ (یَومَ لایَنْفَعُ مالٌ ولابنون. إلّا من أتی الله بقلب سلیم.)‏37‏ روایتی را در تفسیر آن آورده است: «قلب سلیم آن است که ملاقات می کند پروردگار خود را و حال آن که نیست در آن احدی سوای او و فرمود هر قلبی که در آن شرک یا تردید باشد ساقط است».‏38

‏حضرت امام خمینی ضمن شمردن مراتب اخلاص، نخست اخلاصی را که شرط صحت عمل است و به کار فقه و فقها می آید بیان می کنند و سپس اخلاص در اخلاق، کرامت انسانی و عرفان را که نظر اهل معناست مورد اشاره قرار می دهند، چنان که حقیقت اخلاص را تصفیه عمل از شائبه غیرخدا و صافی نمودن دل از رؤیت غیرحق تعالی در جمیع اعمال صوریه و لبیّه و ظاهریّه و باطنیّه می دانند و کمال آن را ترک غیر، مطلقاً دانسته و پا نهادن بر انیّت و انانیّت و بر غیر و غیریت.‏39‏ سپس مراتب اخلاص را چنین تبیین می کنند:‏

‏1ـ تصفیه عمل از شائبه رضای مخلوق و جلب قلوب آنها.‏

‏2ـ تصفیه عمل از دستیابی به مقاصد دنیوی و رسیدن به مقصودهای فانی و زودگذر.‏

‏3ـ تصفیه عمل از رسیدن به جنّات جسمانیه و حور و قصور و امثال آن از لذّات جسمانیه.‏

‏4ـ تصفیۀ عمل از خوف عقاب و عذاب های جسمانی موعود.‏

‏5ـ پیراستن عمل از رسیدن به سعادت عقلیه و لذّات روحانیّه دائمه ازلیه و ابدیه.‏

‏6ـ تصفیه عمل از خوف عدم وصول به این لذّات و حرمان از این سعادات.‏40

‏«اوّل قدم سفر الی الله، ترک حبّ نفس است و قدم بر انانیّت و فرق خود گذاشتن است و میزان در سفر همین است.»‏41


حضورج. 60صفحه 38

نتیجه

‏جملات ذیل در این مقاله به عنوان جمعبندی و نتیجه گیری قابل توجه است:‏

‏1ـ در اندیشه امام خمینی اتّفاق دانش و بینش به عنوان مقدمه جهت دستیابی به کرامت انسانی و منش متعالی محسوب می گردد، به گونه ای که دانش به مثابه ابزار و ضرورت و بینش و ایمان به منزله گذرگاه و اخلاق و منش متعالی مقصد نهایی به شمار می آیند.‏

‏2ـ پایبندی به شریعت، پرهیز از خود محوری و باور به مقامات معنوی در بینش و منش امام خمینی از اصول بنیادین سلوک اخلاقی و تفکّر، عزم، مشارطه و مراقبه و محاسبه و تذکّر مدام از راهبردهای عملی اخلاق در دستیابی به کرامت انسانی قلمداد می شوند.‏

‏3ـ جامعیت، تعادل و فراگیری رفتار امام خمینی به خوبی نمایان گر آن است که روح متعالی ایشان از رهنمودهای قرآن و عترت سیراب گردید و بهترین مسیر پرورش کرامت انسانی در سایه سار اخلاق الهی نیز همین است.‏

‏4ـ اخلاص، توصیه محوری امام خمینی در تبلور اخلاق و کرامت انسانی و تعامل آنها در وجود آدمی است زیرا مقصد اصلی اعمال و معیارهای آنها که خداوند متعال است به خوبی نمایان شده و هرگونه آهنگ غیرالهی از اندیشه بشری رخت می بندد. در مسیر هدایت و تقرّب به خداوند نیز، دل را از رؤیت غیر حق تعالی در جمیع اعمال صاف می نماید و نگاه ارزشی و هدفمند خویش را در عمل به ساحت مقدّس ربوبی می سپارد و حقیقت کرامت انسانی را در اخلاق، ترک غیرحق و پا نهادن بر انانیّت و غیریت به شما می آورد.‏


حضورج. 60صفحه 39
پی نوشتها:

‏1. مقصود امام خمینی از این سخن آن است که دانش و بینش از ابزارهای مهم و مقدمه برای شکوفایی کرامت انسانی است نه اینکه انسان بدون این مراحل و ابزار از کرامت برخوردار نیست. ثانیاً انسان ذاتاً دارای کرامت است و بر اساس فطرت انسانی کرامت ذاتی در وجود او متبلور بوده و کاملاً مورد تأیید نگارنده این مقاله می باشد.‏

‏2. سوره مجادله /  آیه 11.‏

‏3. سوره قلم /  آیه 4.‏

‏4. ر.ک: موسوی خمینی، سید روح الله (امام خمینی)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص 45 ـ 66.‏

‏5. فروغی، محمّدعلی، سیر حکمت در اروپا، ص 18.‏

‏6. ر.ک: شرفی، حسین، قرآن و اخلاق از منظر امام خمینی، صص 247ـ 248.‏

‏7. ر.ک: امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص 68 ـ 70.‏

‏8. همان، صص 12 ـ 13.‏

‏9. امام خمینی، چهل حدیث، ص 8.‏

‏10. همان، ص 536.‏

‏11. ر.ک: امام خمینی، آداب الصلاة، صص 133 ـ 134.‏

‏12. همان.‏

‏13. امام خمینی، پرواز در ملکوت، ج 1، ص 70.‏

‏14. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص 47.‏

‏15. سوره کهف /  آیه 66.‏

‏16. ر.ک: امام خمینی، آداب الصلاة، صص 2ـ 4.‏

‏17. همو، چهل حدیث، ص 507.‏

‏18. همان، ص 6.‏

‏19. همان، ص 7.‏

‏20. همان، ص 191.‏

‏21. سوره ابراهیم /  آیه 12.‏

‏22. ر.ک: امام خمینی، چهل حدیث، صص 197ـ 198.‏

‏23. همان، ص 7.‏

‏24. همان، صص 7ـ8.‏

‏25. همان، ص 125.‏

‏26. همان، صص 8 ـ 9.‏

‏27. سوره آل عمران /  آیه 159.‏

‏28. امام خمینی، چهل حدیث، ص 9.‏

‏29. همان، ص 359.‏


حضورج. 60صفحه 40

‏30. همان، ص 10.‏

‏31. همان، ص 291.‏

‏32. امام خمینی، آداب الصلّاه، ص 382 (با اندکی تصرّف و تلخیص)‏

‏33. سوره عنکبوت /  آیه 69.‏

‏34. امام خمینی، چهل حدیث، ص 535.‏

‏35. استواری کرامت انسانی و حفظ مراتب عالیه اخلاق حسنه در وجود آدمی را در مسیر قرب الهی، تعامل اخلاق و کرامت انسانی می نامند.‏

‏36. امام خمینی، نقطه عطف، ص 14.‏

‏37. سوره شعراء /  آیات 89 ـ 90.‏

‏38. امام خمینی، چهل حدیث، ص 327، اصول کافی، ج 2، ص 16.‏

‏39. همو، آداب الصلّاة، ص 161.‏

‏40ـ همان، صص 161 ـ 162.‏

‏41. همو، چهل حدیث، ص 333 (با اندکی تلخیص)‏

‏* این مقاله و مقاله جایگاه کرامت انسان در نکات تفسیری امام خمینی و شهید مطهری از مقالات همایش بین المللی امام خمینی و قلمرو دین با موضوع کرامت انسان می باشد که همزمان در مجموعه مقالات همایش مزبور درج می گردد.‏

‏ ‏

‏ ‏

autumn_birch

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

حضورج. 60صفحه 41