مقالۀ دوّم در بیان شمّه ای از حقیقت عقل و جهل و بیان مراد حدیث شریف

‏بدان که عقل و جهلی را که در محضر موالیان مورد بحث بود، به حسب ظاهر،‏‎ ‎‏عقل و جهلی است که در انسان است که آن ‏قوۀ عاقله،‏ یعنی قوۀ روحانیه ای‏‎ ‎‏است که به حسب ذات، مجرّد و به حسب فطرت، مایل به خیرات و کمالات‏‎ ‎‏وداعی به عدل و احسان است، و در مقابل آن، ‏قوۀ واهمه‏ است که فطرتاً، تا در‏‎ ‎‏تحت نظام عقلی نیامده و مسخَّر در ظلِّ کبریایِ نفس مجرد نشده، مایل به دنیا ـ‏‎ ‎‏که شجرۀ خبیثه و اصل اصول شرور است ـ می باشد و پس از این ـ ان شاء الله ـ‏‎ ‎‏ذکری از این دو پیش می آید.‏

‏و اما عقلی که در لسان شریف حضرت‏‏ صادق ‏‏[‏‏علیه السلام‏‏]‏‏ از آن اسم برده شده‏‎ ‎‏ـ به مناسبت خصایصی که برای او ذکر شده از قبیل این که اوّل خلق از روحانیین‏‎ ‎‏است ـ عقل کلی عالم کبیر است که باطن و سرّ و حقیقت عقول جزئیه است. و به‏‎ ‎‏فهم آن حقیقت، آنچه مورد نظر آنان بوده نیز معلوم شود و آن‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 21
‏جوهری است‏‎ ‎‏نورانی مجرد از علایق جسمانی، و اوّل مخلوق از روحانیین است‏‎ ‎‏و تعیُّنِ اوّلِ‏‎ ‎‏فیض مقدس و مشیّت مطلقه است و کینونت عذبیّه ماء است‏‎[1]‎‎ ‎‏و نور نبیِّ خَتمی‏‎ ‎‏در عالم تخلیق و ابداع است.‏

‏و انکار آن موجب و مستلزم انکار بسیاری از ضروریات عقل و دین است؛ از‏‎ ‎‏قبیل تصوّر اشرف از واجب تعالی در نظام وجود، و تحدید واجب ـ جلَّت قُدرته‏‎ ‎‏ـ و تجسیم آن ذات مقدس، و راه یافتن جهل و عجز و بُخل در آن ساحت قدس‏‎ ‎‏و امثال آن، که تعدیدش موجب تطویل است؛ فضلاً از بحث و تحقیقش. گرچه‏‎ ‎‏آنان که منکر آنند از بزرگان محدّثین‏‎[2]‎‏، توجه به توالی فاسده و لوازم باطلۀ آن‏‎ ‎‏نداشته اند؛ زیرا که این از لوازم خفیّه ای است که با ممارست در علوم حقیقیۀ‏‎ ‎‏توحید و تجرید ظاهر شود، و اهل حدیث و ظاهر از آن ذاهل و غافل بودند، لهذا‏‎ ‎‏در دامن قدس و طهارت آنها نقصی وارد نشود؛ زیرا که گمان نموده اند که قول به‏‎ ‎‏عالم عقلی و مجرّد، مستلزم نفی حدوث عالم است؛ با آن که بعضی از محققین و‏‎ ‎‏اکابر بزرگ‏‎[3]‎‏، تشمیر ذیل تحقیق فرموده و اثبات حدوث زمانی‏‎ ‎‏عالم نموده، به‏‎ ‎‏طوری که منافی با قواعد توحید و تنزیه و تقدیس حق ـ‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 22
‏جلّ و علا ـ نباشد. و ما ـ‏‎ ‎‏بحَمد الله و حُسن عنایته ـ به وجهی مناسبِ مسلکِ اهل معارف و اصحاب‏‎ ‎‏قلوب، اثبات حدوث زمانی همه عوالم غیب و شهادت‏‎ ‎‏نمودیم‏‎[4]‎‏ که بیان آن با‏‎ ‎‏مقدّماتش، محتاج به افراد رسالۀ جداگانه است؛ ‏‏«‏لَعَلَّ‎ ‎الله یُحدِثُ بَعدَ ذلِکَ امراً‏»‏‎[5]‎‏ و توفیقی عنایت فرماید که به آن نایل شویم با آن‏‎ ‎‏که، آن نحو حدوثی که‏‎ ‎‏بعض محدثین بزرگوار‏‎[6]‎‏ به مِلیّین نسبت داده اند از‏‎ ‎‏ساحت آنها دور، و قول آن‏‎ ‎‏مستلزم چندین محذور است که هر یک اساس تنزیه‏‎ ‎‏و توحید را متزلزل می کند و‏‎ ‎‏ایشان از آن غفلت داشته اند.‏

بالجمله،‏ ثبوت عقل مجرد، بلکه عوالم عقلیه، موافق احادیث اهل بیت‏‎ ‎‏عصمت‏‎[7]‎‏ واشارات بعض آیات شریفه الهیه‏‎[8]‎‏ وضرورت عقول اُولواالالباب‏‎[9]‎‎ ‎‏و نتیجۀ ریاضات اصحاب معارف است. و این جوهر مجرد، عقل عالم کبیر است‏‎ ‎‏و در لسان بعضی‏‎[10]‎‏، از آن به «آدم اوّل» تعبیر شده. و این غیر ‏‏آدم ‏‏ابوالبشر است،‏‎ ‎‏بلکه روحانیت ‏‏آدم‏‏ ـ علیه السلام ـ ظهور آن است.‏

‏و در مقابل این حقیقت نورانیه، حقیقت دیگر است که آن «وهم کل» است در‏‎ ‎‏انسان کبیر، که به حسب فطرت و جبلّت، مایل به شرور و فساد و داعی به‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 23
‏اُغلوطه‏‎ ‎‏و اختلاق است و آن بعینه، حقیقتِ ابلیس الابالسه و شیطان بزرگ است،‏‎ ‎‏که سایر‏‎ ‎‏شیاطین و ابالسه از بروزات و مظاهر آن است. و از برای این حقیقت،‏‎ ‎‏تجرّد‏‎ ‎‏است، تجرّد برزخیِ ظلمانی، نه تجرد عقلانی نورانی؛ چنانچه پیش‏‎ ‎‏اصحاب‏‎ ‎‏معرفت و یقین روشن و واضح است.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 24

  • )) این تعبیر مُتَّخذ از حدیث امام باقر (علیه السلام) است که فرمودند: لَو عَلِمَ النّاسُ کَیفَ ابتِداءُ الخَلقِ ما اختَلَفَ اثنانِ، انَّ الله عَزَّوَجَلَّ قَبلَ ان یَخلُقَ الخَلقَ قالَ: کُن ماءً عَذباً اخلُق مِنکَ جَنَّتی وَ اهلَ طاعَتی ...حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر مردم می دانستند کیفیّت شروع خلقت را هیچ دو نفری با هم اختلاف نمی داشتند. همانا خداوند عزوجل قبل از اینکه مخلوقات را بیافریند فرمود: آب گوارا باش تا از تو بهشت و اهل اطاعتم را خلق کنم. (اصول کافی، ج 2، ص 5، باب 2، ح 1).
  • )) گویا مراد، علاّمه مجلسی(ره) است در: مرآة العقول، ج 1، ص 27 و 66؛ بحار الانوار، ج 61، کتاب السماء و العالَم، ص 104.
  • )) الاسفار الاربعه، ج 5، الفن الخامس، فصل 131، ص 205.
  • )) تقریرات شرح منظومۀ حضرت امام (س)، الفریدة الثانیة، الحدوث و القدم، نوشتۀ مرحوم سید عبدالغنی موسوی اردبیلی. (این کتاب توسط موسسه نشر آثار حضرت امام (س) در دست تحقیق است)؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص 34ـ33.
  • )) شاید خداوند بعد از این، امری را احداث نماید. (طلاق / 1).
  • )) مرآة العقول، علاّمه مولی محمّد باقر مجلسی(ره)، ج 1، ص 27.
  • )) علم الیقین، ج 1، المقصد الثانی فی العلم بالملائکه، ص 255.
  • )) نگاه کنید به آیات 85 سورۀ اسراء و 29 سورۀ حجر.
  • )) الاسفار الاربعة، صدرالدین شیرازی، ج 7، ص 262 (تبصرةٌ تفصیلیّة).
  • )) الانسان الکامل، عزیزالدین نسفی، ص 72.